🔷🔆خانم طالقانی رفت
🖋محمدجواد غلامرضاکاشی
🔸دقایقی پیش خبر رسید اعظم طالقانی از دنیا رفت. او از میراث داران روایتی حاشیه شده از انقلاب بود. روایتی حاشیه شده از اسلام.
تنها پیامبران توانستند قدرت را با دین درآمیزند و منادی حقیقت باشند. پس از آنها، حقیقت همیشه در بازی قدرت بازنده است. قدرت با قدرت فزون طلب میشود و لباس حقیقت را از تن بیرون میکند. حقیقت در حاشیه مینشیند. منزوی میماند، سرنوشتی تراژیک را انتظار میکشد. اگرچه شکوهمند. اما قدرت عاری شده از حقیقت، چشم پر میکند اما از درون تهی میشود. گسیخته و مضحک. پیامبر توانست قدرت را با دین درآمیزد و منادی حقیقت باشد اما امام علی نتوانست.
شکاف میان قدرت و حقیقت، سرنوشت اسلام تاریخی بود.
🔹شکاف میان قدرت و حقیقت در ماجرای انقلاب ما نیز تکرار شد. انقلاب گویی درآمیزی حقیقت و قدرت بود. اما دوگانه حقیقت و قدرت پس از انقلاب ظاهر شد. اعظم طالقانی میراث دار پدرش بود. پدرش منادی حقیقتی که در تداوم خود ملاحظات قدرت را در نظر نداشت. حقیقت را جدی تر از قدرت گرفته بود. معلوم بود که بازنده است. اتفاقاً بازندگی نشانه راستیاش بود. بازنده زیست. اما پر امید و پر از انرژی. هیچ چیز خللی در اراده آهنین این زن قهرمان نمیانداخت.
🔸راه میان حقیقت و قدرت جدا شد اما هر کدام سرنوشتی پیدا کردند. حقیقت راه به قدرت نداشت، بنابراین نسبت خود را با اکنون و اینجا از دست داده بود. خانم طالقانی به زبان پیشینان سخن میگفت. همان شور و امیدی که در دهههای سی و چهل با آن بالیده بود. پر بود و اصیل و ریشه دار. اما بیگانه و ناتوان از ارتباط. درست مثل اصحاب بیدار شده کهف بود که دیگر سکههاشان را کسی نمیشناخت. ایمان و امیدی بی ارتباط با مناسبات جاری جهان.
قدرت عاری شده از حقیقت اما درست با عقربههای ساعت زمان حرکت کرد، روزآمد بود و هوشیار. اما هر روز خالیتر از پیش، بی بنیادتر. پر از تردید و حقه و پشت پردههای ناگفتنی. پر از تردید و ترس.
🔹اعظم طالقانی از جهان رفت. یکی از میراث داران حقیقتی که با انقلاب بود. حقیقتی خالی شده از قدرت. بخصوص وقتی لنگان و به زحمت راه میرفت. برای گرفتن یک مقاله شخصاً تماس میگرفت. طنین ریشه دار صدایش، تسلیم ات میکرد. پیامدار روح از دست رفته انقلاب بود. من در این عالم دست دو نفر را بوسیدهام یکی از آنها پدر اعظم طالقانی بود. نشستم و دست آن مرد بزرگ را بوسیدم. در مقابل صدای پر طنین دخترش نیز گویی روح و جسمم به زانو مینشست و تسلیم بود. از من پرسید پیام ابراهیم به دستم میرسد؟ پاسخ دادم نه اعظم خانم. آدرس گرفت. چند ساعت بعد، خودش مجموعهای از شمارههای نشریه را برایم آورد. زبانم بند آمد. حقیقتی که از قطار قدرت پیاده شده است، چقدر در عین تواضع بزرگ و شکوهمند مینماید.
🔸اعظم خانم از دنیا رفت. دنیا از اعظم خانم تهی شد. سوراخی بر بدن جهان تکیده ما ساخت. انگار یک ستون در جایی شکست. اما کسی خبر دار هم نمیشود. نسلی که امروز به جهان ما مینگرد، با همه قهر است. حق هم دارد. اما زمان حکایت دیگری دارد.
🆔 @Shariati40
🖋محمدجواد غلامرضاکاشی
🔸دقایقی پیش خبر رسید اعظم طالقانی از دنیا رفت. او از میراث داران روایتی حاشیه شده از انقلاب بود. روایتی حاشیه شده از اسلام.
تنها پیامبران توانستند قدرت را با دین درآمیزند و منادی حقیقت باشند. پس از آنها، حقیقت همیشه در بازی قدرت بازنده است. قدرت با قدرت فزون طلب میشود و لباس حقیقت را از تن بیرون میکند. حقیقت در حاشیه مینشیند. منزوی میماند، سرنوشتی تراژیک را انتظار میکشد. اگرچه شکوهمند. اما قدرت عاری شده از حقیقت، چشم پر میکند اما از درون تهی میشود. گسیخته و مضحک. پیامبر توانست قدرت را با دین درآمیزد و منادی حقیقت باشد اما امام علی نتوانست.
شکاف میان قدرت و حقیقت، سرنوشت اسلام تاریخی بود.
🔹شکاف میان قدرت و حقیقت در ماجرای انقلاب ما نیز تکرار شد. انقلاب گویی درآمیزی حقیقت و قدرت بود. اما دوگانه حقیقت و قدرت پس از انقلاب ظاهر شد. اعظم طالقانی میراث دار پدرش بود. پدرش منادی حقیقتی که در تداوم خود ملاحظات قدرت را در نظر نداشت. حقیقت را جدی تر از قدرت گرفته بود. معلوم بود که بازنده است. اتفاقاً بازندگی نشانه راستیاش بود. بازنده زیست. اما پر امید و پر از انرژی. هیچ چیز خللی در اراده آهنین این زن قهرمان نمیانداخت.
🔸راه میان حقیقت و قدرت جدا شد اما هر کدام سرنوشتی پیدا کردند. حقیقت راه به قدرت نداشت، بنابراین نسبت خود را با اکنون و اینجا از دست داده بود. خانم طالقانی به زبان پیشینان سخن میگفت. همان شور و امیدی که در دهههای سی و چهل با آن بالیده بود. پر بود و اصیل و ریشه دار. اما بیگانه و ناتوان از ارتباط. درست مثل اصحاب بیدار شده کهف بود که دیگر سکههاشان را کسی نمیشناخت. ایمان و امیدی بی ارتباط با مناسبات جاری جهان.
قدرت عاری شده از حقیقت اما درست با عقربههای ساعت زمان حرکت کرد، روزآمد بود و هوشیار. اما هر روز خالیتر از پیش، بی بنیادتر. پر از تردید و حقه و پشت پردههای ناگفتنی. پر از تردید و ترس.
🔹اعظم طالقانی از جهان رفت. یکی از میراث داران حقیقتی که با انقلاب بود. حقیقتی خالی شده از قدرت. بخصوص وقتی لنگان و به زحمت راه میرفت. برای گرفتن یک مقاله شخصاً تماس میگرفت. طنین ریشه دار صدایش، تسلیم ات میکرد. پیامدار روح از دست رفته انقلاب بود. من در این عالم دست دو نفر را بوسیدهام یکی از آنها پدر اعظم طالقانی بود. نشستم و دست آن مرد بزرگ را بوسیدم. در مقابل صدای پر طنین دخترش نیز گویی روح و جسمم به زانو مینشست و تسلیم بود. از من پرسید پیام ابراهیم به دستم میرسد؟ پاسخ دادم نه اعظم خانم. آدرس گرفت. چند ساعت بعد، خودش مجموعهای از شمارههای نشریه را برایم آورد. زبانم بند آمد. حقیقتی که از قطار قدرت پیاده شده است، چقدر در عین تواضع بزرگ و شکوهمند مینماید.
🔸اعظم خانم از دنیا رفت. دنیا از اعظم خانم تهی شد. سوراخی بر بدن جهان تکیده ما ساخت. انگار یک ستون در جایی شکست. اما کسی خبر دار هم نمیشود. نسلی که امروز به جهان ما مینگرد، با همه قهر است. حق هم دارد. اما زمان حکایت دیگری دارد.
🆔 @Shariati40
Telegram
🖇 attach
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
در هوایِ آزادی
به آن پیکارگرِ پیشگام اعظم طالقانی
با احترام تمام
هاجر وار
به سَعیِ خویش
نَستوه و امیدوار
از سَنگلاخِ سیاسَت
به سلامَت
گذشت
*
وَ ابراهیم وار
به سَهمِ خویش
با قدَم وَ قلَم
هیبَتِ بُت ها را
یِکایِک
شِکست
*
وَ در مَدارِ مُدارا
بی هیچ قیل و قال
در صحنه
ایستاد
تا تَکلیفِ رِجال را
روشن کنَد
وَ درین کارزار
لحظه ای حَتّا
از پای
نَنِشَست
*
وَ سَرانجام
پس از عُمری پیکار در هوای آزادی
سَربُلَند
به پدر
پیوَست
سعید شهرتاش
هشتم آبان ماه 98
به آن پیکارگرِ پیشگام اعظم طالقانی
با احترام تمام
هاجر وار
به سَعیِ خویش
نَستوه و امیدوار
از سَنگلاخِ سیاسَت
به سلامَت
گذشت
*
وَ ابراهیم وار
به سَهمِ خویش
با قدَم وَ قلَم
هیبَتِ بُت ها را
یِکایِک
شِکست
*
وَ در مَدارِ مُدارا
بی هیچ قیل و قال
در صحنه
ایستاد
تا تَکلیفِ رِجال را
روشن کنَد
وَ درین کارزار
لحظه ای حَتّا
از پای
نَنِشَست
*
وَ سَرانجام
پس از عُمری پیکار در هوای آزادی
سَربُلَند
به پدر
پیوَست
سعید شهرتاش
هشتم آبان ماه 98
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
⚫️🔷🔸پیام تسلیت جمعی از فعالان سیاسی و مدنی به مناسبت درگذشت اعظم طالقانی
🔸 بنام خدا
یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادی وادخلی جنتى
🔹بانواعظم طالقانی زنی آزاده و عدالتجو ایستاده بر بلندای اراده و عزم سترگ خویش با کوله باری از عشق و ایمان و خیرخواهی چشم بر این جهان فرو بست و راهی دیارباقی شد و درصفحات تاریخ درخشان نام آوران ایران زمین و بهشت خدا آرام و قرار گرفت.
🔸اعظم طالقانی پیرو صدیق الهیات رهایی بخش و ایمانی از جنس عدالت داشت. آرامش خاطر و صفای باطن خانم طالقانی در زندگی و در جریان مبارزه گویای باور عمیق او به آموزه های قرانی بود که تمام عمر در پرتو انها زیست و در نهایت بسویشان پرکشید.
🔹در گذشت بانو اعظم طالقانی را به ملت ایران به خاندان سرفراز طالقانی و به فرزندان ایشان تسلیت عرض میکنیم .
🔸مراسم تشیع پیکر پاک ایشان روز جمعه ١٠ آبان ساعت ٩صبح از محل موسسه اسلامی زنان واقع در سعدی شمالی خیابان برادران قائدی(هدایت) برگزار می گردد.
📌رضا اقا خانی، حمید احراری، عباس پوراظهری، حبیب الله پیمان، مسعود پدرام، سعید درودی، علیرضا رجایی، رضا رییس طوسی، حسین رفیعی، بهمن رضا خانی، احمد زید ابادی، زرین دخت عطایی (سحابی)، فریدون سحابی، حامد سحابی، احسان شریعتی، فیروزه صابر، كیوان صمیمی، امیر طیرانی، امیر نظام الدین قهاری، محمود عمرانی، فاطمه گوارایی، مینو مرتاضی لنگرودی، محمد محمدی اردهالی، سعید مدنی، ناصر هاشمی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔸 بنام خدا
یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادی وادخلی جنتى
🔹بانواعظم طالقانی زنی آزاده و عدالتجو ایستاده بر بلندای اراده و عزم سترگ خویش با کوله باری از عشق و ایمان و خیرخواهی چشم بر این جهان فرو بست و راهی دیارباقی شد و درصفحات تاریخ درخشان نام آوران ایران زمین و بهشت خدا آرام و قرار گرفت.
🔸اعظم طالقانی پیرو صدیق الهیات رهایی بخش و ایمانی از جنس عدالت داشت. آرامش خاطر و صفای باطن خانم طالقانی در زندگی و در جریان مبارزه گویای باور عمیق او به آموزه های قرانی بود که تمام عمر در پرتو انها زیست و در نهایت بسویشان پرکشید.
🔹در گذشت بانو اعظم طالقانی را به ملت ایران به خاندان سرفراز طالقانی و به فرزندان ایشان تسلیت عرض میکنیم .
🔸مراسم تشیع پیکر پاک ایشان روز جمعه ١٠ آبان ساعت ٩صبح از محل موسسه اسلامی زنان واقع در سعدی شمالی خیابان برادران قائدی(هدایت) برگزار می گردد.
📌رضا اقا خانی، حمید احراری، عباس پوراظهری، حبیب الله پیمان، مسعود پدرام، سعید درودی، علیرضا رجایی، رضا رییس طوسی، حسین رفیعی، بهمن رضا خانی، احمد زید ابادی، زرین دخت عطایی (سحابی)، فریدون سحابی، حامد سحابی، احسان شریعتی، فیروزه صابر، كیوان صمیمی، امیر طیرانی، امیر نظام الدین قهاری، محمود عمرانی، فاطمه گوارایی، مینو مرتاضی لنگرودی، محمد محمدی اردهالی، سعید مدنی، ناصر هاشمی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
🖇 attach
🔷🔆مراسم ترحیم مرحومه اعظم علایی طالقانی فرزند مجاهد نستوه آیت الله سید محمود طالقانی روز دوشنبه ۱۳ آبان ساعت ۱۵ الی ۱۷ در کانون توحید برگزار می گردد.
#اکنون_ما_شریعتی
#اعظم_طالقانی
#کانون_توحید
#مجلس_ترحیم
🆔 @shariati_40
#اکنون_ما_شریعتی
#اعظم_طالقانی
#کانون_توحید
#مجلس_ترحیم
🆔 @shariati_40
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«نام اعظم»
🖋احسان شریعتی
🔹اعظم خانم برای ما تداومگر یاد و راه طالقانی بزرگ بود. «شط» اندیشه و راه شریعتی و طالقانی که زمانی به دریای «نهضت» ریخت، در زمانی دیگر در «نظام» از حرکت باز ایستاد. از اینرو، فرزندان فکری آن «تبار» تاریخی میبایست جنبش آن رود را باردیگر و اینبار در جامعه ازسرمیگرفتند و این کار سترگ بس دشوار مینمود. اعظم خانم اما از پای نمینشست... و همگی شاهد بودیم چگونه یک تنه و تا روز آخر عمر بر ادامهٔ راه-کار خویش اصرار میورزید: در کار طاقتفرسای انتشار منظم مجله، در راه ناممکن تشکلبخشی اجتماعی و..، اینهمه، در کنار مشکلات مادرانهٔ مدیریت فرزندان.
🔸در همراهیهایی که با ایشان داشتیم، همواره پیگیری این بانوی بزرگوار، برغم همهٔ مشغلهها، و حسن تشخیص وی در درک اهمیت کارهای بنیادی فکری، مرا به اعجاب وامیداشت.
🔹«طالقانی» این نام نمادین برای پویندگان راه نوپیرایی، در تاریخ معاصر مبارزات ملی این سرزمین، همچنان زنده خواهد ماند. با درود و بدرود.
📌طرح: م.م.
#اعظم_طالقانی
#مبارزات_ملی
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔹اعظم خانم برای ما تداومگر یاد و راه طالقانی بزرگ بود. «شط» اندیشه و راه شریعتی و طالقانی که زمانی به دریای «نهضت» ریخت، در زمانی دیگر در «نظام» از حرکت باز ایستاد. از اینرو، فرزندان فکری آن «تبار» تاریخی میبایست جنبش آن رود را باردیگر و اینبار در جامعه ازسرمیگرفتند و این کار سترگ بس دشوار مینمود. اعظم خانم اما از پای نمینشست... و همگی شاهد بودیم چگونه یک تنه و تا روز آخر عمر بر ادامهٔ راه-کار خویش اصرار میورزید: در کار طاقتفرسای انتشار منظم مجله، در راه ناممکن تشکلبخشی اجتماعی و..، اینهمه، در کنار مشکلات مادرانهٔ مدیریت فرزندان.
🔸در همراهیهایی که با ایشان داشتیم، همواره پیگیری این بانوی بزرگوار، برغم همهٔ مشغلهها، و حسن تشخیص وی در درک اهمیت کارهای بنیادی فکری، مرا به اعجاب وامیداشت.
🔹«طالقانی» این نام نمادین برای پویندگان راه نوپیرایی، در تاریخ معاصر مبارزات ملی این سرزمین، همچنان زنده خواهد ماند. با درود و بدرود.
📌طرح: م.م.
#اعظم_طالقانی
#مبارزات_ملی
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷📰 آیا حمله به کانون که خانه من حساب میشود، توهین به من نیست؟
🔸💢اعتراض استاد محمدتقی شریعتی به یکی از روزنامههای صبح
📌 روزنامه میزان شماره ۶۹
تاریخ: پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۵۹
🔆مشهد ـ خبرنگار میزان: در رابطه با مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با استاد محمدتقی شریعتی، این اطلاعیه دیروز از سوی استاد شریعتی در اختیار خبرنگار میزان در مشهد قرار گرفت.
🔆در روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۴۳۲، دوشنبه ۱۰ آذر ماه صفحه اول راجع به مصاحبه من، مرقوم شده بود که به من توهین و حمله نشده است. البته کسی کسی به من حمله مستقیم نکرد ولی از اول که ماشین من وارد کوچه شد، علیه دوستان من شعار داده و مرگ بر فلان و فلان میگفتند. آیا این توهین به من نیست و اساساً حمله به کانون که خانهی من حساب میشود، توهین به من نیست؟ و با اینکه در حین سخنرانی من صدای شعارهای آنها به سالن سخنرانی میرسد با قطع کردن بلندگوها و شکستن شیشه و خراب کردن دیوارها توهین به من نیست؟ با اینکه به محض بیرون رفتن من از سالن سخنرانی تلفن را شکستند، توهین به من نیست؟
🔆متاسفانه شب مصاحبه حال من بد بود و تب داشتم. این بود که مجدداً با زحمت با روزنامه جمهوری اسلامی تماس گرفتم و مقداری از خرابکاریهای آنها را گفتم، خرابکاریهائی مانند آتش زدن پرده کانون و خراب کردن دیوار آن.
🔆بنابراین اگرچه به من حمله نشد، ولی توهینات زیاد شده آنچه در سخنرانیهای آقای رئیسجمهور و سخنرانیهای مشهد و مطالبی که در مجلس شورا گفته شده خبر حمله مستقیم به من بقیهاش به من حقیقت دارد و به طوریکه در مصاحبه عرض شد عدهای در داخل کوچه علیه خود من هم شعار میدادند و یکسری خرابکاریهای دیگر که همهاش بخاطرم نمانده است.
#یادها_خاطرات
#روزنامه_میزان
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔸💢اعتراض استاد محمدتقی شریعتی به یکی از روزنامههای صبح
📌 روزنامه میزان شماره ۶۹
تاریخ: پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۵۹
🔆مشهد ـ خبرنگار میزان: در رابطه با مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با استاد محمدتقی شریعتی، این اطلاعیه دیروز از سوی استاد شریعتی در اختیار خبرنگار میزان در مشهد قرار گرفت.
🔆در روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۴۳۲، دوشنبه ۱۰ آذر ماه صفحه اول راجع به مصاحبه من، مرقوم شده بود که به من توهین و حمله نشده است. البته کسی کسی به من حمله مستقیم نکرد ولی از اول که ماشین من وارد کوچه شد، علیه دوستان من شعار داده و مرگ بر فلان و فلان میگفتند. آیا این توهین به من نیست و اساساً حمله به کانون که خانهی من حساب میشود، توهین به من نیست؟ و با اینکه در حین سخنرانی من صدای شعارهای آنها به سالن سخنرانی میرسد با قطع کردن بلندگوها و شکستن شیشه و خراب کردن دیوارها توهین به من نیست؟ با اینکه به محض بیرون رفتن من از سالن سخنرانی تلفن را شکستند، توهین به من نیست؟
🔆متاسفانه شب مصاحبه حال من بد بود و تب داشتم. این بود که مجدداً با زحمت با روزنامه جمهوری اسلامی تماس گرفتم و مقداری از خرابکاریهای آنها را گفتم، خرابکاریهائی مانند آتش زدن پرده کانون و خراب کردن دیوار آن.
🔆بنابراین اگرچه به من حمله نشد، ولی توهینات زیاد شده آنچه در سخنرانیهای آقای رئیسجمهور و سخنرانیهای مشهد و مطالبی که در مجلس شورا گفته شده خبر حمله مستقیم به من بقیهاش به من حقیقت دارد و به طوریکه در مصاحبه عرض شد عدهای در داخل کوچه علیه خود من هم شعار میدادند و یکسری خرابکاریهای دیگر که همهاش بخاطرم نمانده است.
#یادها_خاطرات
#روزنامه_میزان
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
🖇 attach
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆مارا به سختجانی خود، اینگمان نبود
📌به یاد استاد محمدتقی شریعتی ، جان شعلهور
🖋 افسانه شریعتی مزینانی
🔆هوا هنوز گرگ و میش بود که دررا میکوبیدند، از همان ابتدا کوبشها شدید بود و با هرتأخیری، شدت بیشتری میگرفت، خبر، خوش نبود میدانستیم باز حکایت مکرر "بردنها " است ، ساواک هربار که برای بردن پدر و برادر میآمد، صبح علیالطلوع را انتخاب میکرد،بخود میلرزیدیم و بیشتر از همه مادربود که به التماس میافتاد:
آقا! علیجان! چیز خطرناکی اگرهست قایم کنیم ، و همیشه چیزخطرناک بود،
بسرعت کتابها یا اطلاعیهها و عکسهایی که نباید بدست آنها میافتادرا مخفی میکردیم. همیشه درجواب سؤال پدر و برادر که چه شده؟ چهخبراست؟
پاسخ این بود که هیچ، فقط شمارا میبریم تا به چندسؤال پاسخ بدهید
و برمیگردید ، والبته برگشتنها خیلی طول میکشید ، چشمبراهی، عادتمان شدهبود، گاه خبرهایی که درز میکرد خوشایند نبود، بیقرار میشدیم اما فقط کارمان دعابود.
🔆پس از ماهها که میآمدند، همه به گردشان حلقه میزدیم ، همه را نمیگفتند اما آنچه میگفتند هم درد داشت و هم غرور،قیافههاشان تکیدهبود و خسته بنظر میآمدند اما روحیه، قوی بود و محکم ، باخودت میگفتی کدام شعله ، چنین گرمشان میکند؟
🔆از فردایش خانه شلوغ میشد اقوام و فامیل میآمدند و سخنها همه حول سیاست بود و حال و هوای زندان .
روزگار چنین گذشت و ....
پس از انقلاب ، روزی که برای دیدن پدر رفتم تابلویی جلب نظرم کردکه برسردر خانه نصب شده بود :
🔆بخاطر رعایت حال استاد ، ازبحث سیاسی خودداری کنید!
درخانه پس از احوالپرسی ، از پدر سؤال کردم آیا آن روزگارانی که چنان پرشور و مشتاق، مبارزه میکردید، چنین روزی را پیشبینی میکردید؟ اندوهی آشکار ، سیمای پاکش را پرکرد، مکثی کرد و گفت باباجان ما به تکلیف عمل میکنیم ،
گفتم اگر داداش بود؟
با تلخخندی جواب داد : خوب شد نبود،
از اطاق بیرون زدم .
🔆بي شكوه و غريب و رهگذرند
يادهاي دگر ، چو برق و چو باد
ياد تو پرشكوه و جاويد است؛
وآشناي قديم دل... اما
اي دريغ،اي دريغ، اي دريغ...
(اخوان)
#یادداشت_اختصاصی
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌به یاد استاد محمدتقی شریعتی ، جان شعلهور
🖋 افسانه شریعتی مزینانی
🔆هوا هنوز گرگ و میش بود که دررا میکوبیدند، از همان ابتدا کوبشها شدید بود و با هرتأخیری، شدت بیشتری میگرفت، خبر، خوش نبود میدانستیم باز حکایت مکرر "بردنها " است ، ساواک هربار که برای بردن پدر و برادر میآمد، صبح علیالطلوع را انتخاب میکرد،بخود میلرزیدیم و بیشتر از همه مادربود که به التماس میافتاد:
آقا! علیجان! چیز خطرناکی اگرهست قایم کنیم ، و همیشه چیزخطرناک بود،
بسرعت کتابها یا اطلاعیهها و عکسهایی که نباید بدست آنها میافتادرا مخفی میکردیم. همیشه درجواب سؤال پدر و برادر که چه شده؟ چهخبراست؟
پاسخ این بود که هیچ، فقط شمارا میبریم تا به چندسؤال پاسخ بدهید
و برمیگردید ، والبته برگشتنها خیلی طول میکشید ، چشمبراهی، عادتمان شدهبود، گاه خبرهایی که درز میکرد خوشایند نبود، بیقرار میشدیم اما فقط کارمان دعابود.
🔆پس از ماهها که میآمدند، همه به گردشان حلقه میزدیم ، همه را نمیگفتند اما آنچه میگفتند هم درد داشت و هم غرور،قیافههاشان تکیدهبود و خسته بنظر میآمدند اما روحیه، قوی بود و محکم ، باخودت میگفتی کدام شعله ، چنین گرمشان میکند؟
🔆از فردایش خانه شلوغ میشد اقوام و فامیل میآمدند و سخنها همه حول سیاست بود و حال و هوای زندان .
روزگار چنین گذشت و ....
پس از انقلاب ، روزی که برای دیدن پدر رفتم تابلویی جلب نظرم کردکه برسردر خانه نصب شده بود :
🔆بخاطر رعایت حال استاد ، ازبحث سیاسی خودداری کنید!
درخانه پس از احوالپرسی ، از پدر سؤال کردم آیا آن روزگارانی که چنان پرشور و مشتاق، مبارزه میکردید، چنین روزی را پیشبینی میکردید؟ اندوهی آشکار ، سیمای پاکش را پرکرد، مکثی کرد و گفت باباجان ما به تکلیف عمل میکنیم ،
گفتم اگر داداش بود؟
با تلخخندی جواب داد : خوب شد نبود،
از اطاق بیرون زدم .
🔆بي شكوه و غريب و رهگذرند
يادهاي دگر ، چو برق و چو باد
ياد تو پرشكوه و جاويد است؛
وآشناي قديم دل... اما
اي دريغ،اي دريغ، اي دريغ...
(اخوان)
#یادداشت_اختصاصی
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆اولین تجربه تدریس علی شریعتی
📌نشانی : مشهد، خیابان احمد آباد
🔆«…علی شریعتی در سال ۱۳۳۱ پس از فارغ التحصیلی از دانشسرای مقدماتی از مهر ماه همان سال به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به تدریس در دبستان کاتب پور احمد آباد مشغول شد. شریعتی در این دبستان معلم کلاس شش پایهی ابتدایی بود هر چند احمد آباد فاصله زیادی با مشهد نداشت، از آنجا که سرویس منظمی در این مسیر وجود نداشت، شریعتی تصمیم گرفت دوچرخهای بخرد. او به عنوان تنها معلم روستا ، قرار بود که کل هفته را به تدریس در مدرسه بپردازد…»
📌به نقل از “شریعتی مسلمانی در جستجوی ناکجا آباد” علی رهنما، انتشارات گام نو
#یادها
#مشهد
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌نشانی : مشهد، خیابان احمد آباد
🔆«…علی شریعتی در سال ۱۳۳۱ پس از فارغ التحصیلی از دانشسرای مقدماتی از مهر ماه همان سال به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به تدریس در دبستان کاتب پور احمد آباد مشغول شد. شریعتی در این دبستان معلم کلاس شش پایهی ابتدایی بود هر چند احمد آباد فاصله زیادی با مشهد نداشت، از آنجا که سرویس منظمی در این مسیر وجود نداشت، شریعتی تصمیم گرفت دوچرخهای بخرد. او به عنوان تنها معلم روستا ، قرار بود که کل هفته را به تدریس در مدرسه بپردازد…»
📌به نقل از “شریعتی مسلمانی در جستجوی ناکجا آباد” علی رهنما، انتشارات گام نو
#یادها
#مشهد
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from پا به پای برف
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پا به پای برف
(قصه کتابفروشی های ایران)
قسمت سیزدهم
نیکو سیرتان یزد
آبان ماه کتاب است و هفته آخر این ماه باشکوه پاییزی هفته کتاب.امسال هم یزد پایتخت کتاب ایران. به همین مناسبت این قسمت و سه قسمت بعدی به کناب فروشی های این شهر تاریخی اختصاص دارد.
(پای به پای برف ، گزارشی مستند است،. این برنامه با حمایت موسسه خانه کتاب تولید می شود.)
کاری از:کیوان مهرگان
#پا_به _پای_برف #یزد #خانه_کتاب
#کتاب #کتابفروشی #کتاب_خوانی #ایرج_افشار_یزدی #کیوان_مهرگان
#مستند #گزارش # نیکو_روش #یزدیها #کویر #علی_شریعتی
حساب اینستاگرام: pabepaybarf
(قصه کتابفروشی های ایران)
قسمت سیزدهم
نیکو سیرتان یزد
آبان ماه کتاب است و هفته آخر این ماه باشکوه پاییزی هفته کتاب.امسال هم یزد پایتخت کتاب ایران. به همین مناسبت این قسمت و سه قسمت بعدی به کناب فروشی های این شهر تاریخی اختصاص دارد.
(پای به پای برف ، گزارشی مستند است،. این برنامه با حمایت موسسه خانه کتاب تولید می شود.)
کاری از:کیوان مهرگان
#پا_به _پای_برف #یزد #خانه_کتاب
#کتاب #کتابفروشی #کتاب_خوانی #ایرج_افشار_یزدی #کیوان_مهرگان
#مستند #گزارش # نیکو_روش #یزدیها #کویر #علی_شریعتی
حساب اینستاگرام: pabepaybarf
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸دیکتاتور وچپ ها/ حاکمیت پارادایم انقلابی
📰 گفتگو مجله کرگدن با احسان شریعتی در مورد دهه چهل
___________
📌دهه 1340 خورشیدی، همزمان با دهه 1960 میلادی، عصر انقلاب ها و بسط و گسترش گفتمان چپ و انقلابی گری در سراسر جهان است. فضای روشنفکری و هنری ایران نیز سخت متاثر از این فضاست و آرمانخواهی و دفاع از هنر متعهد و انقلابی را به وضوح می توان در آثار ادبی و هنری احساس کرد. تازه در اواخر این دهه و اوایل دهه بعدی است که آنچه در عرصه اندیشه و هنر به صورت انتزاعی بیان می شود، تحقق واقعی یابد. احسان شریعتی، فرزند ارشد دکتر علی شریعتی، شاخص ترین روشنفکر دهه پنجاه است که در اوایل دهه چهل پس از چند سال تحصیل در اروپا به ایران بازگشت و نخستین گام هایش برای تبدیل شدن به سرنمون روشنفکری انقلابی را در این دهه پیمود. با احسان شریعتی درباره فضای روشنفکری و هنری ایران در این دهه و رویکرد نوستالژیکی که امروزه در میان برخی نسبت به آن هست، گفتگو کردیم.
بخش هایی از مصاحبه بشرح ذیل می باشد:
🔹 «ترازنامهٔ دهه چهل هم جنبههای مثبت و هم جنبه های منفی دارد که باید همه را با هم دید. جنبهٔ منفی آن اختناق سیاسی است و جنبه مثبتش شکوفایی هنری و مدرنیزاسیون و همین آرمانخواهی جوانان... بهخصوص که بهتدریج در آن دهه نوعی عملزدگی پدید آمد که گرایش بدی بود.»
🔸«در عرصهٔ داخلی دیکتاتوری سیاسی و در عرصهٔ بینالمللی وابستگی (به امپریالیسم و کاپیتالیسم دلال)، دو عامل اصلی اعتراض روشنفکران بود ... »
🔹«نکته مهم این است که این گرایشات مختلف از اقصی نقاط کشور بدون این که با هم ارتباطی داشته باشند، از یک دیدگاه و سرمشق پارایمی دفاع می کنند و صورتبندی معرفتی آن دوران یکی است... »
🔸«جامعه بود که انقلاب کرد، نه روشنفکران و سازمانهای انقلابی. البته این گروه ها زمینهساز ذهنی بودند. اما تأثیر آنها غیرمستقیم بود... پس از سرکوب همهٔ انقلابیون بود که تازه انقلاب شروع شد ... »
#گفتگو
#مجله_کرگدن
#انقلاب
#دیکتاتور
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📎 برای مطالعه کامل مصاحبه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://b2n.ir/34122
📰 گفتگو مجله کرگدن با احسان شریعتی در مورد دهه چهل
___________
📌دهه 1340 خورشیدی، همزمان با دهه 1960 میلادی، عصر انقلاب ها و بسط و گسترش گفتمان چپ و انقلابی گری در سراسر جهان است. فضای روشنفکری و هنری ایران نیز سخت متاثر از این فضاست و آرمانخواهی و دفاع از هنر متعهد و انقلابی را به وضوح می توان در آثار ادبی و هنری احساس کرد. تازه در اواخر این دهه و اوایل دهه بعدی است که آنچه در عرصه اندیشه و هنر به صورت انتزاعی بیان می شود، تحقق واقعی یابد. احسان شریعتی، فرزند ارشد دکتر علی شریعتی، شاخص ترین روشنفکر دهه پنجاه است که در اوایل دهه چهل پس از چند سال تحصیل در اروپا به ایران بازگشت و نخستین گام هایش برای تبدیل شدن به سرنمون روشنفکری انقلابی را در این دهه پیمود. با احسان شریعتی درباره فضای روشنفکری و هنری ایران در این دهه و رویکرد نوستالژیکی که امروزه در میان برخی نسبت به آن هست، گفتگو کردیم.
بخش هایی از مصاحبه بشرح ذیل می باشد:
🔹 «ترازنامهٔ دهه چهل هم جنبههای مثبت و هم جنبه های منفی دارد که باید همه را با هم دید. جنبهٔ منفی آن اختناق سیاسی است و جنبه مثبتش شکوفایی هنری و مدرنیزاسیون و همین آرمانخواهی جوانان... بهخصوص که بهتدریج در آن دهه نوعی عملزدگی پدید آمد که گرایش بدی بود.»
🔸«در عرصهٔ داخلی دیکتاتوری سیاسی و در عرصهٔ بینالمللی وابستگی (به امپریالیسم و کاپیتالیسم دلال)، دو عامل اصلی اعتراض روشنفکران بود ... »
🔹«نکته مهم این است که این گرایشات مختلف از اقصی نقاط کشور بدون این که با هم ارتباطی داشته باشند، از یک دیدگاه و سرمشق پارایمی دفاع می کنند و صورتبندی معرفتی آن دوران یکی است... »
🔸«جامعه بود که انقلاب کرد، نه روشنفکران و سازمانهای انقلابی. البته این گروه ها زمینهساز ذهنی بودند. اما تأثیر آنها غیرمستقیم بود... پس از سرکوب همهٔ انقلابیون بود که تازه انقلاب شروع شد ... »
#گفتگو
#مجله_کرگدن
#انقلاب
#دیکتاتور
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📎 برای مطالعه کامل مصاحبه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://b2n.ir/34122
Telegraph
دیکتاتور وچپ ها/ حاکمیت پارادایم انقلابی
📓📘 گفتگو مجله کرگدن با احسان شریعتی در مورد دهه چهل حاکمیت پارادایم انقلابی دهه 1340 خورشیدی، همزمان با دهه 1960 میلادی، عصر انقلاب ها و بسط و گسترش گفتمان چپ و انقلابی گری در سراسر جهان است. فضای روشنفکری و هنری ایران نیز سخت متاثر از این فضاست و آرمانخواهی…
دَرین روزگارِ وانَفسا
به گوهر های هنر و ادب ایران
سلام
ببخشید که مُزاحِم شدم
قیافه تان خیلی به نظرم آشنا ست
ولی هر چه می کنم به یادم نمی آید
که شما را کجا و کِی دیده ام
شاید هم شما را به جایِ کس دیگر گرفته ام...
*
سلام
احتمالاً در تالار وَحَدت، سال ها پیش
کمتر کسی دیگر مرا درینجا به خاطر می آورد
این روز ها همه سرشان به کار های دیگر گرم َ ست ...
*
می توانم بپرسم نام شما چیست ؟
البته اگر جِسارَت نباشد
*
وَحدَت
ترجیح داده اند که این نام را روی من بگذارند
تا دَرین روزگارِ وانَفسا
خودی نشان بِدَهند
راحت ترین کار درینجا نامگذاری ست
شما را
برای دیده نشدن
به راحتی از بالا به پایین می کِشند
وَ تا هر کجا بتوانند
از متن به حاشیه می رانند
وَ کم کم
« از دل بِرَوَد هر آنکه از دیده بِرَفت » ...
می بینید!
اوضاع خیلی فرق کرده است ...
*
انگار دارم خواب می بینم !
باورم نمی شود !
شما واقعاً همان هنرپیشۀ قدیمی معروف هستید !؟
*
آری
همان هنرپیشۀ قدیمی معروف
سَرایندۀ شعر وَ نَوازندۀ چنگ
*
پس چرا زود تر نگفتید !
نمی دانستم که غیر از فیلم،
در شعر و موسیقی هم دستی دارید
من همیشه شما را
با آن فیلم تان که جایزه گرفت
وَدر آن خوش درخشیدید به یاد می آورم
اسمش ...
فکر می کنم...
*
مقصودتان حتماً فیلم سینمایی رودکی ست
ساخت تاجیکستان است
آخر تاجیک ها بیشتر و بهتر از شما ها مرا می شناسند و ارج می نَهَند
*
عجب !
نمی دانستم که در آن فیلم هم بازی کرده اید
امّا ببخشید. این ...چه ربطی
به نام شما می تواند داشته باشد ؟
گفتید که آن تالار ...
*
به نام من بود. امّا دیگر نیست ...
*
چطور !؟
راستش
دارم کمی گیج می شوم ...
*
حقیقتش را بخواهید،
از جَماعتِ ما
فقط چند تایی
هنوز درینجا
با نام و نشان
باقی مانده اند
مرا هم مثل خیلی هایِ دیگر
صادر کرده اند :
مولوی را به ترکیه
نظامی را به آذربایجان
سنایی را به افغانستان
مرا هم به تاجیکستان
نام اصلیِ من
رودکی ست ...
سعید شهرتاش
29 مهر ماه 98
به گوهر های هنر و ادب ایران
سلام
ببخشید که مُزاحِم شدم
قیافه تان خیلی به نظرم آشنا ست
ولی هر چه می کنم به یادم نمی آید
که شما را کجا و کِی دیده ام
شاید هم شما را به جایِ کس دیگر گرفته ام...
*
سلام
احتمالاً در تالار وَحَدت، سال ها پیش
کمتر کسی دیگر مرا درینجا به خاطر می آورد
این روز ها همه سرشان به کار های دیگر گرم َ ست ...
*
می توانم بپرسم نام شما چیست ؟
البته اگر جِسارَت نباشد
*
وَحدَت
ترجیح داده اند که این نام را روی من بگذارند
تا دَرین روزگارِ وانَفسا
خودی نشان بِدَهند
راحت ترین کار درینجا نامگذاری ست
شما را
برای دیده نشدن
به راحتی از بالا به پایین می کِشند
وَ تا هر کجا بتوانند
از متن به حاشیه می رانند
وَ کم کم
« از دل بِرَوَد هر آنکه از دیده بِرَفت » ...
می بینید!
اوضاع خیلی فرق کرده است ...
*
انگار دارم خواب می بینم !
باورم نمی شود !
شما واقعاً همان هنرپیشۀ قدیمی معروف هستید !؟
*
آری
همان هنرپیشۀ قدیمی معروف
سَرایندۀ شعر وَ نَوازندۀ چنگ
*
پس چرا زود تر نگفتید !
نمی دانستم که غیر از فیلم،
در شعر و موسیقی هم دستی دارید
من همیشه شما را
با آن فیلم تان که جایزه گرفت
وَدر آن خوش درخشیدید به یاد می آورم
اسمش ...
فکر می کنم...
*
مقصودتان حتماً فیلم سینمایی رودکی ست
ساخت تاجیکستان است
آخر تاجیک ها بیشتر و بهتر از شما ها مرا می شناسند و ارج می نَهَند
*
عجب !
نمی دانستم که در آن فیلم هم بازی کرده اید
امّا ببخشید. این ...چه ربطی
به نام شما می تواند داشته باشد ؟
گفتید که آن تالار ...
*
به نام من بود. امّا دیگر نیست ...
*
چطور !؟
راستش
دارم کمی گیج می شوم ...
*
حقیقتش را بخواهید،
از جَماعتِ ما
فقط چند تایی
هنوز درینجا
با نام و نشان
باقی مانده اند
مرا هم مثل خیلی هایِ دیگر
صادر کرده اند :
مولوی را به ترکیه
نظامی را به آذربایجان
سنایی را به افغانستان
مرا هم به تاجیکستان
نام اصلیِ من
رودکی ست ...
سعید شهرتاش
29 مهر ماه 98
🖌مبینا برهانی
📌درد مشترک
🔷شما ماشین هایی هستید که کار می کنید تا برای ما سرمایه تولید کنید. طبیعتا نباید سخن بگویید.
این خط فکری کارفرمای امروز ایران است. وضعیت اندوه بار کارگران در ایران، خط فقری که چهار تا پنج برابر دستمزد آنان است (اگر موفق شوند دستمزدشان را بگیرند)، روند نادرست خصوصی سازی و بسیاری ازعوامل دیگر، نگارنده را بر آن داشت که نگاهی اجمالی بر مسائل پیرامون کار داشته باشد.
با وجود سرکوب جنبش های کارگری از سال 1332، کارگران نقش تعیین کننده ای در انقلاب 1357 داشتند و نمی توان نقش آنان را نادیده گرفت. به قول یروند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب، اگر طبقه متوسط را خط شکن انقلاب فرض کنیم، طبقه کارگر شهری دژکوب اصلی بود.
🔶قانون اساسی در اصل سوم به مفاهیمی چون تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی، ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور، پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه، ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون اشاره کرده است. همچنین در اصل چهل و سوم به مفاهیمی چون تامین شرایط و امکانات اشتغال کامل، جلوگیری از تمرکز ثروت در دست افراد و گروه های خاص، تنظیم ساعت کار در راستای تحقق خودسازی معنوی و سیاسی و اجتماعی و شرکت در رهبری کشور، جلوگیری از بهره کشی و منع انحصار برخورد می کنیم.
کدام یک از گزاره های یاد شده، در مورد کارگران اجرا شده است؟ چه شده است که اینقدر با کارگران نامهربانی می شود؟
شرایط امروز کارگران ایران شباهت زیادی با وضعیت کارگران انگستان در قرن نوزدهم دارد. ساعات طولانی کار، نداشتن حق انتخاب، درآمدی که فقط گرسنگی را برطرف می کند و ...
آن ها به جای خلاقانه عمل کردن، به ماشین هایی تبدیل می شدند که هدفشان ثروتمندتر کردن صاحبان سرمایه بود و به نظر می رسید که این ها انسان نبودند، تنها شکم هایی بودند که بایستی برای سودرسانی به صاحبان سرمایه پر می شد.
زمانی که کارل مارکس، فیلسوف آلمانی شروع به نوشتن کرد، شرایط به همین صورت بود.
از نظر مارکس تاریخ انسانی در یک نزاع طبقاتی بین طبقه ی بورژوا و طبقه ی پرولتاریا خلاصه می شد. مارکس معتقد بود که بورژوازی سرانجام خود را نابود می کند و پرولتاریا طی انقلابی خشونت بار، به پیروزی می رسد.
اما نگاهی که طبقه ی کارگر را معادل انقلاب، یا معادل پرولتاریا می داند، در افراطی ترین شکل خود، از این طبقه می خواهد که حامی انقلابی دائمی و مستمر باشد.
🔶به نظر نگارنده، زمانه ی اعتراضات خیابانی در جهان به پایان رسیده و خشونتی که برخاسته از خشم طبقه ی کارگر است، در نهایت به ضرر همان طبقه به پایان می رسد. اعتراضات خشمگینی که با مشت های گره شده بروز می یابند، در نهایت همان مشت ها را به پشت میله ها منتقل می کنند و اعتصاباتی که اقتصاد کشور را فلج می کنند در آخر به تورم و خم تر شدن همان کارگران زیر بار مخارج می انجامد.
آن چه که مسلم است این شکل از اعتراض حق کارگران است و جرم انگاری در مورد آن، بی شک ناعادلانه و غیرقانونی است. اما حال که چنین است، باید به دنبال راه های بهتری بود.
🔷شاید به همین خاطر است که هربرت مارکوزه، نیروی فعال برای انقلاب و اصلاح وضعیت را نه در میان کارگران، بلکه در میان روشنفکران و دانشجویانی جست و جو می کند که با آگاهی از این وضعیت، علیه سرنوشتی که سرمایه داری برایشان رقم زده است، قیام کنند.
حتی خود مارکس در تقابل نظر و عمل، به این نتیجه رسید که طبقه ی کارگر نیازمند یادگیری است و از کارکرد عام جامعه غافل است. به تعبیر هایدگر، روشنفکر فقط فیلسوف نیست. بلکه یک متعهد اجتماعی است که می خواهد اندیشه را در عمل و کنش اجتماعی و مبارزاتی به آزمون بگذارد.
مارکوزه مبارز رهایی دهنده را دانشجویانی می دانست که علیه سیستم سرمایه داری، پچ پچ های مخفی خود در سلف و بوفه دانشگاه را در خیابان ها و بزرگراه های فرانسه و آلمان فریاد زدند. وی طغیان جوانان را طغیانی کلی وهمه جانبه می دانست که متوجه تمامیت نظام است. او به طور مداوم از تلاش عملی دانشجویان به عنوان طبقه ی خودآگاه جدید برای خفه نشدن در برابر آگاهی های کاذب حمایت می کرد. البته مارکوزه در دوره خود همیشه این واهمه را داشت که وقتی فعالیت های دانشجویی به اوج برسد، دستگاه حاکم سرکوب های جدید را آغاز کند.
🔷به هر حال، مسیر پیش رو سخت و حتی سخت تر از مسیر پشت سر است. همان طور که دکتر احسان شریعتی هم در گفت و گویی اشاره کرد که: گاه لازم است روشنفکر ضد ذائقه ی عمومی و ضد انتخاب های نادرست عمومی عمل کند، و به همین خاطر ممکن است که همیشه شخصیت محبوبی هم نباشد.
@Shariati40
📌درد مشترک
🔷شما ماشین هایی هستید که کار می کنید تا برای ما سرمایه تولید کنید. طبیعتا نباید سخن بگویید.
این خط فکری کارفرمای امروز ایران است. وضعیت اندوه بار کارگران در ایران، خط فقری که چهار تا پنج برابر دستمزد آنان است (اگر موفق شوند دستمزدشان را بگیرند)، روند نادرست خصوصی سازی و بسیاری ازعوامل دیگر، نگارنده را بر آن داشت که نگاهی اجمالی بر مسائل پیرامون کار داشته باشد.
با وجود سرکوب جنبش های کارگری از سال 1332، کارگران نقش تعیین کننده ای در انقلاب 1357 داشتند و نمی توان نقش آنان را نادیده گرفت. به قول یروند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب، اگر طبقه متوسط را خط شکن انقلاب فرض کنیم، طبقه کارگر شهری دژکوب اصلی بود.
🔶قانون اساسی در اصل سوم به مفاهیمی چون تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی، ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور، پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه، ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون اشاره کرده است. همچنین در اصل چهل و سوم به مفاهیمی چون تامین شرایط و امکانات اشتغال کامل، جلوگیری از تمرکز ثروت در دست افراد و گروه های خاص، تنظیم ساعت کار در راستای تحقق خودسازی معنوی و سیاسی و اجتماعی و شرکت در رهبری کشور، جلوگیری از بهره کشی و منع انحصار برخورد می کنیم.
کدام یک از گزاره های یاد شده، در مورد کارگران اجرا شده است؟ چه شده است که اینقدر با کارگران نامهربانی می شود؟
شرایط امروز کارگران ایران شباهت زیادی با وضعیت کارگران انگستان در قرن نوزدهم دارد. ساعات طولانی کار، نداشتن حق انتخاب، درآمدی که فقط گرسنگی را برطرف می کند و ...
آن ها به جای خلاقانه عمل کردن، به ماشین هایی تبدیل می شدند که هدفشان ثروتمندتر کردن صاحبان سرمایه بود و به نظر می رسید که این ها انسان نبودند، تنها شکم هایی بودند که بایستی برای سودرسانی به صاحبان سرمایه پر می شد.
زمانی که کارل مارکس، فیلسوف آلمانی شروع به نوشتن کرد، شرایط به همین صورت بود.
از نظر مارکس تاریخ انسانی در یک نزاع طبقاتی بین طبقه ی بورژوا و طبقه ی پرولتاریا خلاصه می شد. مارکس معتقد بود که بورژوازی سرانجام خود را نابود می کند و پرولتاریا طی انقلابی خشونت بار، به پیروزی می رسد.
اما نگاهی که طبقه ی کارگر را معادل انقلاب، یا معادل پرولتاریا می داند، در افراطی ترین شکل خود، از این طبقه می خواهد که حامی انقلابی دائمی و مستمر باشد.
🔶به نظر نگارنده، زمانه ی اعتراضات خیابانی در جهان به پایان رسیده و خشونتی که برخاسته از خشم طبقه ی کارگر است، در نهایت به ضرر همان طبقه به پایان می رسد. اعتراضات خشمگینی که با مشت های گره شده بروز می یابند، در نهایت همان مشت ها را به پشت میله ها منتقل می کنند و اعتصاباتی که اقتصاد کشور را فلج می کنند در آخر به تورم و خم تر شدن همان کارگران زیر بار مخارج می انجامد.
آن چه که مسلم است این شکل از اعتراض حق کارگران است و جرم انگاری در مورد آن، بی شک ناعادلانه و غیرقانونی است. اما حال که چنین است، باید به دنبال راه های بهتری بود.
🔷شاید به همین خاطر است که هربرت مارکوزه، نیروی فعال برای انقلاب و اصلاح وضعیت را نه در میان کارگران، بلکه در میان روشنفکران و دانشجویانی جست و جو می کند که با آگاهی از این وضعیت، علیه سرنوشتی که سرمایه داری برایشان رقم زده است، قیام کنند.
حتی خود مارکس در تقابل نظر و عمل، به این نتیجه رسید که طبقه ی کارگر نیازمند یادگیری است و از کارکرد عام جامعه غافل است. به تعبیر هایدگر، روشنفکر فقط فیلسوف نیست. بلکه یک متعهد اجتماعی است که می خواهد اندیشه را در عمل و کنش اجتماعی و مبارزاتی به آزمون بگذارد.
مارکوزه مبارز رهایی دهنده را دانشجویانی می دانست که علیه سیستم سرمایه داری، پچ پچ های مخفی خود در سلف و بوفه دانشگاه را در خیابان ها و بزرگراه های فرانسه و آلمان فریاد زدند. وی طغیان جوانان را طغیانی کلی وهمه جانبه می دانست که متوجه تمامیت نظام است. او به طور مداوم از تلاش عملی دانشجویان به عنوان طبقه ی خودآگاه جدید برای خفه نشدن در برابر آگاهی های کاذب حمایت می کرد. البته مارکوزه در دوره خود همیشه این واهمه را داشت که وقتی فعالیت های دانشجویی به اوج برسد، دستگاه حاکم سرکوب های جدید را آغاز کند.
🔷به هر حال، مسیر پیش رو سخت و حتی سخت تر از مسیر پشت سر است. همان طور که دکتر احسان شریعتی هم در گفت و گویی اشاره کرد که: گاه لازم است روشنفکر ضد ذائقه ی عمومی و ضد انتخاب های نادرست عمومی عمل کند، و به همین خاطر ممکن است که همیشه شخصیت محبوبی هم نباشد.
@Shariati40
همایش علمی-پژوهشی «طالقانی و زمانه ما» در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه، ۲۲ و ۲۳ آبان ماه ۹۸، در کتابخانه ملی برگزار خواهد شد.
#طالقانی_و_زمانه_ما
#همایش_علمی_پژوهشی
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
#طالقانی_و_زمانه_ما
#همایش_علمی_پژوهشی
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
Forwarded from كتابفروشی توس
نامههايی از پاريس (پاريس در نامههای روشنفكران ايرانی)
امير سعيدالهی
چاپ اول ۱۳۹۸، كتاب پارسه
قطع رقعی، ۲۴۵صفحه، جلد شوميز
قيمت: ۳۹۵۰۰تومان
خرید اینترنتی:
toosbook.ir/p/نامههایی-از-پاریس
امير سعيدالهی
چاپ اول ۱۳۹۸، كتاب پارسه
قطع رقعی، ۲۴۵صفحه، جلد شوميز
قيمت: ۳۹۵۰۰تومان
خرید اینترنتی:
toosbook.ir/p/نامههایی-از-پاریس
🔷🔸حزب جامعه زنان انقلاب اسلامی شاخه خراسان رضوی برگزار میکند:
📌مراسمیادبود اعظم طالقانی
📆زمان:27 آبان ماه ساعت 17
❇️مکان: مشهد_ تقاطع بلوار معلم و صدف 20 دفتر جامعه زنانانقلاب اسلامی پلاک 134
#مراسم
#مشهد
#اعظم_طالقانی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
✅ @jameezanan
📌مراسمیادبود اعظم طالقانی
📆زمان:27 آبان ماه ساعت 17
❇️مکان: مشهد_ تقاطع بلوار معلم و صدف 20 دفتر جامعه زنانانقلاب اسلامی پلاک 134
#مراسم
#مشهد
#اعظم_طالقانی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
✅ @jameezanan
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
دکتر سارا شریعتی در همایش «طالقانی و زمانه ما»
#طالقانی_و_زمانه_ما
#همایش_علمی_پژوهشی
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
#طالقانی_و_زمانه_ما
#همایش_علمی_پژوهشی
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
✅ بازخوانی میراث طالقانی، فراخوان به اسلام اجتماعی
⭕️ دکتر سارا شریعتی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
🔅 دومین روز از همایش «طالقانی و زمانه ما» با سخنرانی دکتر سارا شریعتی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، آغاز به کار کرد. شریعتی در این همایش ضمن یاد نام و خاطره روانشاد اعظم طالقانی که وی را یکی از شاخص ترین فرزندان فکری آیت الله طالقانی نامید، به بیان سخنان خود با عنوان «بازخوانی میراث طالقانی، فراخوان به اسلام اجتماعی» پرداخت و گفت: طالقانی را به عنوان شخصیتی دینی و سیاسی می شناسیم. شخصیتی دینی به دلیل موقعیت ایشان به عنوان آیه الله و مفسر قرآن، و همچنین به عنوان شخصیتی سیاسی که با فعالیتش در نهضت مقاومت ملی، نهضت آزادی ایران و بعدها هدایت جنبش انقلابی مردم شناخته می شود. از این رو وی اغلب یکی از رهبران مذهبی انقلاب و یکی از چهره های آنچه «اسلام سیاسی» خوانده می شود، معرفی شده است.
وی با تاکید بر این که جنبه اجتماعی طالقانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است خاطر نشان کرد: محور بحث من این است که طالقانی، جدا از نقش دینی و سیاسی اش یکی از چهره های شاخص «اسلام اجتماعی» است. اسلامی که دغدغه اش تحول اجتماعی است و روشش، درآمیختن با جامعه. و توجه به جامعه به مثابه¬ی حوزه ای نه جدا اما مستقل از قدرت سیاسی در کلام و کردار وی وجود دارد.
این استاد جامعه شناسی با تاکید بر این که اسلام اجتماعی میراث زنده طالقانی است، تصریح کرد: این میراث اما به این عنوان مغفول ماند چرا که کاملا مفهوم پردازی نشد، مصادیقش شناسایی و معرفی نشد و در سایه ی سنگین اسلام سیاسی به حاشیه رانده شد و امروز که باز جامعه درگیر مسائل جدید اجتماعی است و باز مساله ی اجتماعی در صدر مسائل ما قرار گرفته است، نیازمند ارجاع به این میراث زنده اما خاموش هستیم. بازخوانی این میراث، درواقع فراخوانی به اسلام اجتماعی است. ایده ای قدیمی اما به حاشیه رانده شده.
وی در ادامه سخنان خود به تشریح معنای اسلام اجتماعی و تاریخچه آن پرداخت و علت مهجوریت آن در مقابل اسلام سیاسی را تبیین کرد.
متن کامل سخنان دکتر سارا شریعتی را می توانید از فایل پیوست دریافت کنید.
#طالقانی_و_زمانه_ما
#همایش_علمی_پژوهشی
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
⭕️ دکتر سارا شریعتی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
🔅 دومین روز از همایش «طالقانی و زمانه ما» با سخنرانی دکتر سارا شریعتی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، آغاز به کار کرد. شریعتی در این همایش ضمن یاد نام و خاطره روانشاد اعظم طالقانی که وی را یکی از شاخص ترین فرزندان فکری آیت الله طالقانی نامید، به بیان سخنان خود با عنوان «بازخوانی میراث طالقانی، فراخوان به اسلام اجتماعی» پرداخت و گفت: طالقانی را به عنوان شخصیتی دینی و سیاسی می شناسیم. شخصیتی دینی به دلیل موقعیت ایشان به عنوان آیه الله و مفسر قرآن، و همچنین به عنوان شخصیتی سیاسی که با فعالیتش در نهضت مقاومت ملی، نهضت آزادی ایران و بعدها هدایت جنبش انقلابی مردم شناخته می شود. از این رو وی اغلب یکی از رهبران مذهبی انقلاب و یکی از چهره های آنچه «اسلام سیاسی» خوانده می شود، معرفی شده است.
وی با تاکید بر این که جنبه اجتماعی طالقانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است خاطر نشان کرد: محور بحث من این است که طالقانی، جدا از نقش دینی و سیاسی اش یکی از چهره های شاخص «اسلام اجتماعی» است. اسلامی که دغدغه اش تحول اجتماعی است و روشش، درآمیختن با جامعه. و توجه به جامعه به مثابه¬ی حوزه ای نه جدا اما مستقل از قدرت سیاسی در کلام و کردار وی وجود دارد.
این استاد جامعه شناسی با تاکید بر این که اسلام اجتماعی میراث زنده طالقانی است، تصریح کرد: این میراث اما به این عنوان مغفول ماند چرا که کاملا مفهوم پردازی نشد، مصادیقش شناسایی و معرفی نشد و در سایه ی سنگین اسلام سیاسی به حاشیه رانده شد و امروز که باز جامعه درگیر مسائل جدید اجتماعی است و باز مساله ی اجتماعی در صدر مسائل ما قرار گرفته است، نیازمند ارجاع به این میراث زنده اما خاموش هستیم. بازخوانی این میراث، درواقع فراخوانی به اسلام اجتماعی است. ایده ای قدیمی اما به حاشیه رانده شده.
وی در ادامه سخنان خود به تشریح معنای اسلام اجتماعی و تاریخچه آن پرداخت و علت مهجوریت آن در مقابل اسلام سیاسی را تبیین کرد.
متن کامل سخنان دکتر سارا شریعتی را می توانید از فایل پیوست دریافت کنید.
#طالقانی_و_زمانه_ما
#همایش_علمی_پژوهشی
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane