اكنون، ما و شريعتی
1.43K subscribers
1.28K photos
188 videos
82 files
1.38K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
بِدرود شعر هایِ من بِدرود
به دکتر قیصر امین پور

ای نامُخاطَبان !
بِدرود
*
از بودن و سرودنِ من
اینجا
دیگر
چه سود ؟
*
وقتی
سروده هایم
به هیچ روی
با گوش ها تان
نمی خوانَد
وقتی
سروده هایم
به چَشم بَر هَم زَدَنی
حَتّا
در یاد ها تان
نمی مانَد
من
با شما
چه بگویم ؟
چه گونه بگویم ؟
با شما که حال و هوایِ دگر دارید ؟
*
ای نامُخاطَبان !
آن به که مرا با خویش تنها بُگذارید
*
اینک زَمانِ جدایی ست
بِدرود
*
من
زین پَس
سروده ها یم را
چون قاصِدَک هایی
سَبُک وَ رَها
به باد خواهم سِپُرد
تا
بی خَبَر از من
به هر که دِلَش خواست
بِرِسانَد
وَ هر که دِلَش خواست
خود
بی حُضورِ من
بِشنَوَد وَ بِخوانَد
*
بدرود شعرهایِ من
بدرود

سعید شهرتاش
دوم اردیبهشت ماه 98
زاد روز دکتر قیصر امین پور
‍ ‍‍ 🔷🗒استاد شریعتی و بنیان‌گذاری راه سوم

🖋 احسان شریعتی

🔆هنگامی که استاد شریعتی پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه (و اشغال ایران) در ۱۳۲۰، کار تازه و بزرگ خود را آغاز کرد، نه مانند ما ٧٠ سال «راه طی‌شده» را چون پشتوانه خود داشت و نه هنوز چشم‌اندازها برای او و یارانش روشن می‌نمود. جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطب‌بندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا روی‌آوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژی‌ها، گفتمان‌ها، یا روایت‌های دیگری از تجدد و اردوکشی‌های جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیین‌کننده‌، هرچند به‌شکل نامحسوس، همچنان سنت‌گرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیق‌تر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت. همان طرح ناتمامی که بار نخست، توسط سیدجمال در ایران عصر ناصری آغاز و در بُعد سیاسی، با نهضت‌های تنباکو و مشروطه، شکوفا شد؛ و با ناکامی مشروطه (و بروز واکنش «مشروعه»خواهی) و برآمدن نظم رضاخانی (مُلهم از مُدل آتاتورکی)، وقفه‌ و خللی در تداوم آن طرح و پروژه پیش آمده بود.

🔆برای فهم آن فضای خلأ، ناشی از شکست سیاست فرهنگی نوسازی تحمیلی و از بالا و مشکلات بنیانگذاری مجدد «راه سومی» میان بازگشت به سنت بومی و برون‌رفت‌ ایدئولوژی‌های وارداتی، شرایط را می‌توان با دوران پس از انقلاب مقایسه کرد. از این نظر که در مجموع، به‌رغم چشم‌اندازهای دوران خیزش که دورنمای نوعی روشنگری و نواندیشی دینی، محرک و انگیزه‌بخش نهضت انقلابی محسوب می‌شد، در دوران تثبیت نظام، بازگشت به «سنت»، با قرائت یا خوانشی «اصولگرا» به‌تدریج تفوق یافت؛ و این روند تداوم یافت تا نیمه دهه هفتاد (و بار دیگر، به‌شکل ضعیف‌تر از نیمه دهه ٨٠). در قیاس این دو بازگشت به سنت در دو برهه تاریخی مورد نظر، تفاوت و فصل ممیزه آشکار، پیدایش و رشد گفتمان اصولگرایی است، پدیده‌ای که نه فقط در ایران، بلکه در جهان اسلام و در کل جهان تازگی داشته و دارد. نکته‌ای که غالبا در مجادلات سیاسی روز و دعواهای فکری محلی و ملی فراموش می‌شود این‌ مهم است که «سنت‌گرایی، اصولگرا و نوگرایی»، هر یک دلیل وجودی و منطقی جدی خود را دارند، که باید آن را شنید و شناخت. مشکل وقتی شروع می‌شود، که یک گرایش یا انگارش انحصارطلبانه بکوشد سایرین را از سپهر عمومی گفت‌وگو، حذف و محروم سازد. امری که با توجه به پایگاه توده‌ای نیروی سنتی (و نه سنت«انگار» یا اصول«گرا»)، به‌شکل منظم، به ضرر نواندیشان، رخ می‌دهد. از یک جنبه، با توجه به تغییر دوران‌ها و «گشت»های معرفت‌شناختی و گفتمانی، موقعیت فکری جامعه ما در قیاس با زمان «استاد» (مواجهه با گفتمان‌های سنتی مذهبی، چپ توده‌ای، روشنفکری سبک کسروی و تجددگرایی آمرانه)، «پیشرفت» انکارناپذیر بسیاری کرده است. از سوی دیگر، به سبب مستهلک (و دافعه‌ساز) شدن بسیاری از واژه‌ها و مفهوم‌ها، از فرط -‌یا سوء-استفاده به یک معنا، دیگر بار به همان دوران بازگشته‌ایم.

🔆با این تفاوت که امکان به‌کارگیری دوباره آن معانی، که آن زمان هنوز «بکر» بودند و «مبتکر»ی چون استاد را برای احیاء (یا تذکار مهجوری یا اصلاح تصلب خویش) می‌طلبیدند، از ما سلب شده است. از این رو و به این معنا، موقعیت و کار ما از زمان استاد، صعب و دشوارتر به نظر می‌آید؛ هرچند که انبانی پُر از تجربه و آموزه ٧٠ساله داشته باشیم. خاستگاه، ریشه و بنیاد هر چیز، می‌تواند ساده‌ترین، فقیرترین و بسط‌و توسعه‌نیافته‌‌ترین بخش، در مسیر مراحل رشدوقوام آن باشد (در یک دیدگاه هگلی یا عیسوی: هر چیز را با «میوه‌»اش بسنج نه با «ریشه»اش!). و به عکس، می‌توان (با نگاهی هایدگری) چنین گفت که برای فهم هر چیز، امر، پدیده، پندار، و…، می‌بایست به سادگی، فقر، خلوص، بکارت و ابتکار نخستین «سرچشمه» بازگشت و آن را از نو، دیگر بار، از سر گرفت! هر امر «نو» بنا به تعریف، نوعی خطر کردن است. اما در این نوع از نواندیشی، ما نه با تفسیری نو از فراخوانی کهن، بلکه فقط با تفسیر (تفهمی- فراخوانی قرآن) سروکار داریم که نام دیگر یا اسم کوچکش «نوین» است!

📌روزنامه شرق، در بیست هفتمین یادمان استاد و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی»

#سی_دومین_سالگرد
#محمد_تقی_شریعتی
#راه_سوم
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
انتشارات صمدیه، در نمایشگاه راهرو ۱۸، غرفه ۱۱، عرضه می‌کند :
🔷📚📚میعادگاه ما در نمایشگاه کتاب تهران

🔸🔆شبستان انتهای راهرو ۵ جنب انتشارات امیر کبیر ورودي ١٣ شماره ۴۲ کد ۱۰۱۸
🔷موسسه بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی

#نمایشگاه_کتاب_تهران
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
📚علی شریعتی: ملاقاتی این بار متفاوت

🖋 نوشته دکتر عباس منوچهری، ترجمه علی خالندی

انتشارات نگارستان اندیشه


#نمایشگاه_کتاب_تهران
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷📚📚نمایشگاه کتاب تهران

🔷🔆غرفه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی

🔸🔆شبستان انتهای راهرو ۵ جنب انتشارات امیر کبیر ورودي ١٣ شماره ۴۲ کد ۱۰۱۸


#نمایشگاه_کتاب_تهران
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷📚📚نمایشگاه کتاب تهران

🔷🔆غرفه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی

🔸🔆شبستان انتهای راهرو ۵ جنب انتشارات امیر کبیر ورودي ١٣ شماره ۴۲ کد ۱۰۱۸


#نمایشگاه_کتاب_تهران
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
📚📚تازه های نشر در نمایشگاه کتاب تهران

🔸🔹درجستجوی نظریه های اجتماعی در گفتمان شریعتی

🖋اثر: سید جواد میری

#نمایشگاه_کتاب_تهران
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
‍ ‍‍ 📚📚تازه های نشر در نمایشگاه کتاب تهران

🔹🔸از کهف
تا موسي و ذوالقرنین !
تأویلي دیگر از
سه داستان درهم تنیده در سوره‌ي کهف

🖋اثر : علی طهماسبی

🔸ناشر : یادآوران

🔆🔸نگاهی کوتاه به کتاب :

🔸سوره كهف داراي 110 آيه است؛ سه داستان و چند تمثيل در آن طرح شده که عبارتند از داستان اصحاب کهف. اين سه داستان ظاهرا جداي از يکديگر مي‌نمايند، اما از منظري ديگر و با اندکي تامل مي‌توان ارتباط نزديک هر سه داستان را با هم مشاهده نمود. نقطه‌ي کانوني براي هر سه داستان را مي‌توان مضمونِ "رشد" دانست. در دو داستان اول طلبِ رسيدن به رشد ديده مي‌شود و در داستانِ سوم (ذوالقرنين) نمايشي از شخصيتي رشد يافته.
🔹داستان ذوالقرنين که شخصيتي کمال يافته را تصوير مي‌کند در مدينه نازل شده است؛ چنان است که انگار بازخواني اين داستان‌ها به نحوي بيانِ حالِ محمد رسول و يارانش هم بوده است.
اگرچه مفسرين قرآن کوشيده‌اند تا اثبات کنند که مثلا ذوالقرنين همان اسکندر بوده، يا مجمع‌البحرين فلان جاي زمين است و غار اصحاب کهف در فلان جاي ديگر. اما در قرآن، هيچ نامِ مشخصي از ذوالقرنين ديده نمي‌شود
🔸همين بي‌نام و نشان بودن‌ها و رها کردن قصه از قيد زمان و مکان، به مخاطب اين فرصت را مي‌دهد تا از متن تاويل تازه‌اي داشته باشد و ذوالقرنين و ديگر عناصر داستان را در ساحتي ديگر جستجو کند.
🔹نور و ظلمت، سوي راست و سوي چپ، ملکوت و مُلک، خير و شر، طلوع و غروب، اهورمزدا و اهريمن، روح و نفس، همه چيزهايي دوگانه (قرنين) هستند که در سرزمين وجود هر مخاطبي هم يافت مي‌شوند.و پيوندگاه دو دريا شايد همان جايي باشد که ريشه‌هاي اين دو قلمرو عالم خلق و عالم امر را در پيوند با هم نشان مي‌دهد.
🔸از اين نگاه، دو گرايي يا جدايي و نامتجانس بودنِ جسم و روح از ميان مي‌رود و آن¬گونه نخواهد بود که به شوقِ معنويت، ماديت را خوار بشماريم. يا به عکس، چنان در هواي خواسته‌هاي مادي گرفتار شويم که خاستگاهِ حيات و هدفِ آفرينش را از ياد ببريم.
🔹با همين تاويل‌هاي تازه، شاید بتوانیم ذوالقرنين را از قاب قصه بيرون بياوريم، اندک اندک با او يگانه شويم، تا هر کسي ذوالقرنينِ سرزمين وجود خود شود.


#نمایشگاه_کتاب_تهران
#اکنون_ما_شریعتی

🆔 @Shariati40
‍ ‍‍ 📚📚📚تازه های نشر در نمایشگاه کتاب تهران

🔹🔸کودکی ؛ بوطیقا و تبعید
گفت وگوی ابوصقر با ادونیس

🖋برگردان: حسین عباسی

📌ناشر: یادآوران

🔆🔸نگاهی کوتاه به کتاب

🔸از کتاب کودکی ؛ بوطیقا و تبعید ترجمه های مختلفی صورت گرفته است .این کتاب برگردان حسین عباسی با یاری گرفتن از مجموعه ای از بزرگان امر ترجمه و تالیف در حوزه زبان عربی است از مهدی فرطوسی تا احمد تابعْ جابری، امین سَعْدونی، حسین طه حسین، سیّد محمّد آل¬مهدی، دکتر عِماد بدیلی، عبدالرضا نواصری، دکتر علی سعیداوی و امیر اَنواری و نیزعِماد عُبیدی نِیْسی.
أَدونیس در "قَصّابين" ـ روستايى آرام و رام در شمال سوريه، ديدهْ برجهان گشود . از آغازِ کودکى شيفته ى پيچيده گیهاى زبانی و واژه گان شگفتی آفرین بود. کودکى اش یک سره رازآلود بود و واژه های اش جادو و اشعارش نِیزه. اَدونيس کوشيد با نیزه ى اشعار خود، ديوارهاى زندان جهان را فروريزد و بنايى ديگر بنیاد نهد، امّا دريافت که تنها از دو راه مى توان جهان را دگرگون کرد؛ از معبرِ سياست و يا از رهْگذرِ هنر. سياست به طور مستقيم رخ ساره ى گیتی را دگرگون مى سازد، ولی درهمانْ زمان، چهره ى زمين را زشت مى کند و مى خراشد، هنر امّا ساختمان اين جهان را بازسازى مى کند و از آن چهره اى زيبا و دْلربا مى آفريند.
🔹اَدونيس در تجربه ی شعرى خود از پنج منبع الهام گرفته است:
1. شعرِ کلاسيک عرب؛ به ويژه از شاعرانی چون أبو الطیّب المتنبّي، أَبو العلاء المعرّي و أَبو نواس؛
2. جنبش تصّوف و انديشه و ديدگاه هاى آن؛ يعنى از نوشته هاى صوفيان و نه از اشعار ايشان؛
3. انديشه ى يونانى و به ويژه هراکليت فيلسوف يونانى؛
4. فردريش نيچه، فيلسوف آلمانى و خشم و سرباززدن و سرپيچى و سرزنده¬گى او؛
5- معرفت و انديشه ى علمى معاصر
انديشه و موضع گيری اش پيوسته مناقشه آور بوده است. اين شاعر صوفیْ مسلکِ سرکش، هماره چونان شهابى غريب از سياره اى مجهول پديدار شده است. او سرشار از رغبتى ست که جهان را به سان يک شعر بپذيرد و آن را در يک قطره ى عطر تقطير کند.


#نمایشگاه_کتاب_تهران
#اکنون_ما_شریعتی

🆔 @Shariati40
‍ ‍‍ 🔷🔆انتشارات قصیده سرا منتشر کرد:

🔸"شریعتی در افق اندیشه‌ها"(دوره دو جلدی)

🔹گردآوری: دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر علی شریعتی

🔸🔆از مقدمه:

🔸کُتُب پیش رو مجموعه سخنرانی‌هایی است که طی نشست های سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ و ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ در «دفتر پژوهش های فرهنگی دکتر علی شریعتی» برگزار شده است. هدف از این نشست ها برای «دفتر» این بود که اندیشه شریعتی از افق‌ها و زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا از رهگذر آن، پرتو جدیدی بر اندیشه شریعتی افکنده شود. از این رو «دفتر» از اغلب صاحب نظران و روشنفکرانی که با افکار و آرای شریعتی به نسبت های مختلف آشنایی با نسبت فکری و یا افق مشترک داشتند، دعوت کرد تا خوانش خود را از اندیشه او، بنابر تخصص یا علاقه‌شان ارائه دهند. حاصل این کار، حدود ۶۰ سخنرانی شده است که در مجلدات بعدی نیز به مرور به نظر خوانندگان عزیز خواهد رسید.

🔹از امتیازات این سخنرانی‌ها، به جز تنوع رویکردها و گرایش ها، «پرسش و پاسخی است که در پایان هر سخنرانی به تفصیل صورت گرفته و این در آشکارسازی نقاط ضعف و قوت نقدها و نظرهای سخنرانان نسبت به آرای دکتر بسیار ثمربخش بوده است و امید داریم که برای خوانندگان نیز درس آموز و الهام بخش باشد. گاه برخی از سخنرانی ها به دلیل کمبود وقت ناتمام مانده و همین امر تکرار جلسات را برای کامل شدن بحث ضروری ساخته است.

🔸سعی «دفتر» بر این بود که تا حد امکان نظرات همه کارشناسان در حوزه گفتمان یکی از برجسته ترین روشنفکران تاریخ معاصر ایران را گردآورد تا مخاطبان و خوانندگانی که آرای معطوف به این گفتمان را دنبال می‌کنند، این نظرات را به صورت مکتوب در اختیار داشته باشند. کتاب حاضر حاصل این «سعی» است.

#معرفی_کتاب
#نمایشگاه_کتاب_تهران
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📚📚تازه های نشر در نمایشگاه کتاب تهران

📚🔆فرهنگ نامه واژگان قرآن در اثار دکتر شریعتی

🖋تدوین و گردآوری: حیدر شجاعی، تهران

🔆 انتشارات شهر پدرام،چاپ اول 1397، 419 صفحه

🔆🔸حیدر شجاعی با جمع اوری فرهنگنامه واژگان قرآنی در آثار شریعتی که در برگیرنده فیش برداری هایی است که در هنگام مطالعه آثار دکتر شریعتی جمع آوری شده در مقدمه کتاب هدف خود می نویسد: «رساله فکری شریعتی، شامل متدها، معانی شگفت، قاموس فهم واژه های کلیدی و اصطلاحات و تعبیرات قرآنی است». حیدر شجاعی امیدوار است که با گسترش و ارتقاء معانی و مفاهیم واژگان قرآنی از خلال آشنایی با تأویل های متعدد، امکان فهم کتاب مقدس ممکن تر گردد. آخرت، اخلاص، استضعاف،حدید، بعثت، انفاق، حج، حجاب، عصمت، عصیان و....از جمله واژگانی است که در این فرهنگ نامه معرفی شده است.

#نمایشگاه_کتاب_تهران
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔
‍ ‍‍ 📌» دشمنان من، اگر مرا در چهرهٔ تک‌‌تک گرسنگانِ همه زمان‌ها بازنشناسند، زودتر مرده اند! « (ابوذر)

🔷🔸یادداشت در آستانهٔ «روز جهانی کارگر»

🖋احسان شریعتی

🔸آن «نظام شورایی»‌ای که طالقانی بزرگ در صدر انقلاب برای آیندهٔ کشور آرزو می‌کرد چه نسبتی با وضع موجود شوراهای شهر و روستا دارد؟ آیا این از همان سنخ نسبتی نیست که میان «ارشاد حسینی» شریعتی با ساختمان کنونی «حسینیهٔ ارشاد» برقرار است؟ «شطِ» انقلاب (شریعتی-طالقانی) بجای آن‌که به دریای «نظام شورایی» و تحقق تثلیث آرمان‌های جهان‌روای «آزادی، برابری، عرفان» بریزد، به‌علت لایروبی نشدن مسیل‌ها پیش از انقلاب، گویی به سیلاب‌ منظم اقتصاد سیاسی «خصولتی» تبدیل شده است (همان سیاست اقتصادی به غلط موسوم به «نولیبرالی» که ربطش به نظم قانون‌بنیادِ لیبرال-دموکراسی‌ها، مشابه نسبت نظام شورایی طالقانی است با شهرداری‌ موجود، و یا ارشاد شریعتی با حسینیهٔ مسدودالباب فعلی!)

🔹در آستانهٔ اول ماه مه، روز جهانی کارگر، ایران از نادر کشورهایی است که روز کار را جشن نمی‌گیرد و به احترام کارگران تعطیل رسمی اعلام نمی‌کند. وعجیب‌تر آن که ما ملت نسبت به این تصمیم اهانت بار غیرمردمی احساس شرم ملی نمی‌کنیم و به این هم مثل خیلی موارد دیگر عادت کرده‌ایم و دم بر نمی‌آریم!

🔸و البته در نظامی که ریاست مجلس قانون‌گذاری‌اش رسما دولت‌مردان را از «سوسیالیسم» شریعتی برحذر می‌دارد، این نوع تصمیمات و سیاست‌گذاری‌ها هم نباید بعید بنماید. شریعتی اگر سوسیالیست بود و گزینش این نظام اقتصادی را با جهان بینی توحیدی خویش مناسب‌تر می‌یافت، آن را با صراحت بیان می‌کرد و به این انتخاب خود افتخار می‌کرد. اما نام نظام اقتصادی مطلوب آقایان کدامست؟ و چرا با صداقت اعلام نمی‌کنند که، برغم همهٔ دعاوی «مستضعف»پناهانهٔ ظاهری، به بی‌حساب-و-کتاب‌ترین شکل کاپیتالیسم موجود در جهان، باور دارند؟

🔹کارگران و عموم مردم مولد و محروم کشور، اما برغم همهٔ ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها، خوشبختانه امروز بیش از پیش به مصالح خویش آگاهی یافته‌اند و از تلاش و مبارزه در راه احقاق حقوق نادیده‌گرفتهٔ خویش باز نایستاده‌اند. هم از اینرو، جشن کار و روز جهانی کارگر مبارک خواهد بود بر همهٔ اهل کار، رنج، زحمت، محرومیت و تولید، بارآوری، و شکوفایی، و همهٔ کنشگرانی که همچنان به آرمان توسعهٔ موزون و پایدار باور دارند و به امکان تغییر-و-تحول در راه ساخت جهانی بهتر و انسانی تر می‌اندیشند و در راه رسیدن به جامعه‌ای آزادتر، عادلانه‌تر، و معنوی‌تر می‌کوشند. زیرا به تعبیر نیما : «...و ز هر نواش، این نکته گشته فاش، کاین کهنه دستگاه، تغییر می‌کند!» (ناقوس)
جشن کار بر شما مبارک‌باد!

#روز_جهانی_کارگر
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🖋دکتر علی شریعتی

🔷🔆"نويسنده را جز خواننده اش هيچ قدرتي نمي تواند ساكت كند"

«آزادی‌، خجسته آزادی»، م.آ.۲

#نمایشگاه_کتاب_تهران
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی


🆔 @Shariati_SCF
🔷🗒شریعتی؛ زخم‌ها و تیزاب‌ها

🖋 علیرضا رجایی

🔆انحصار شریعتی به رادیکالیسم دهه ۵۰ یا اتصال دروغین وی به ساختمان رژیم پس از انقلاب، هیچ یک نتوانست به “تاریخ” او برچسب موقت بزند. این که می گوییم “تاریخ شریعتی” از آن روست که وی بدرستی صاحب “تاریخ” یا به بیان قدما “صاحب وقت” است. اما دیالکتیک تاریخ او در نسبت معکوس با تاریخ عمومی و مسلط قرار داد یعنی به هر مقدار که تاریخ عمومی ما سیر ارتجاع و واگرد طی می کند تاریخ شریعتی فربه و منبسط می شود و در متن این دیالکتیک است که شریعتی فراتر از یک فرد، معنای یک دوره و امکان تاسیس یا سرآغاز تاریخ جدید می دهد و همین است که به او موقعیتی یگانه می بخشد. یگانه نه صرفا در هیبت نظریه پردازی که باید در لابه لای کتابها و آثارش، آراء او را فهمید بلکه بیش از آن، موقعیت یگانه برای وقوع یک امکان تاریخی، در بستر انهدام، زوال و انحطاط تاریخ دیگری که در آن به سر می بریم. این ادعای سنگین که حتما با تعریف نسبتا رایج این سالها از او که به عنوان مظهر ایدئولوژی زدگی و بدتر از آن، یکی از منابع انحصار، استبداد و استیلای دهه های اخیر یاد می شود در تعارض اساسی است. این روایت های مطلقا غلط دو منشاء اساسی دارد، یکی قدرت ایدئولوژیک و رسانه ای ارتجاع حاکم که همه چیز را اگر بتواند تصرف می کند و اگر نتواند منهدم، و دوم روشنفکرانی که از سر استغناء ناشی از حواس پرتی و تنبلی، کلیت آثار شریعتی را نخوانده اند و جز چند عبارت یا سخنرانی آن هم به شکل نصف و نیمه و ناقص به گوش آنها نخورده است.

🔆بیان جسورانه و گزنده شریعتی نسبت به انحطاط و ارتجاع، لازمه وضع تاریخی و یگانه او بود که خود به آن آگاهی داشت و در آثار و بویژه نامه هایش این خودآگاهی بوضوح مشهود است. بنابراین فرم و ظاهر نوشته ها و گفتارها، ضروری محتوایی بود که شریعتی آن را نمایندگی می کرد به نحوی که آن محتوا در قالب دیگری قابل بازگویی نیست و نمی توان با تحلیل های مبتذل و ارجاع به امور موهومی نظیر “احساسات تند” شریعتی یا “رمانتیک” بودن او، بر واقعیت تاریخ ساز تفکر وی سرپوش گذاشت. نیازی به توضیح نیست که هر تفکر و موضع تاریخی که مقدمه ای برای تاسیس دوران و وضع جدید قرار گیرد، با تهاجمات بیرحمانه مواجه خواهد شد و شریعتی هرچه به پیش رفت موضع ستیزنده تری در مقابل این امواج گرفت

🔆هنگامی که شریعتی وضع تاریخی خود را توضیح می دهد، “اقبال” را مصدر تاریخ و تبار اندیشه خویش معرفی می کند و در یک صورتبندی مهم، می گوید: “اقبال عنوان یک فصل است. ما با شناختن اقبال یا سید جمال وارد متنی می شویم که … متنش خود ما، اندیشه ما، مشکلات و راه حل های ماست. این است که شناختن سیدجمال و شناختن اقبال … شناختن زمان حال و آینده است”. [ما و اقبال/ مجموعه آثار ۵/ ص ۳۵].

🔆اقبال نخستین و شاید تا همین لحظه مهمترین کوشش تئوریک در آن چیزی است که خود، بازسازی و تجدید بنای فکر دینی در اسلام می نامید. وی بدرستی پی برد که چنین اهتمامی بدون درک محتوا، اندیشه و حاق تجدد امکان پذیر نیست و فهم این نسبت به عنوان یک موقعیت تاریخی نیز مستلزم دگرگونی بنیادین و انقلابی فکری دینی و هم زمان، تسری همین دگرگونی در بنیان های اجتماعی و زیستی جهان اسلام است. فهم تاریخی بی نظیر اقبال، شریعتی را نیز به سمت وی سوق داد زیرا می دانیم شریعتی، اسلام را “دین تاریخ” و “فلسفه تشیع” را “فلسفه تاریخ” می دانست. [بینش تاریخی شیعه/ مجموعه آثار ۱۹/ ص ۲۲۳]. در چنین چشم اندازی “اقبال شریعتی” نه یک اصلاحگر “طرفدار تکامل تدریجی و اصلاح ظاهری جامعه” بلکه یک “طرفدار انقلاب عمیق و ریشه دار” است که انسان نمونه وار او “زمان را باید عوض کند”. [ما و اقبال/ صص۴۶ و ۵۲]. روشن است که وقتی بحران را تاریخی ببینیم و حل بحران را در “انقلاب در بنیان ها”، لاجرم دوگانه انقلاب و اصلاح، به نفع “انقلاب ریشه ای” مطلقا منتفی و بلاموضوع می گردد.

📌 برای مشاهده خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید

#نگاه_تحلیلی
#علیرضا_رجایی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF

https://telegra.ph/شریعتی-زخم‌ها-و-تیزاب‌ها-04-30
اكنون، ما و شريعتی pinned «🔷🗒شریعتی؛ زخم‌ها و تیزاب‌ها 🖋 علیرضا رجایی 🔆انحصار شریعتی به رادیکالیسم دهه ۵۰ یا اتصال دروغین وی به ساختمان رژیم پس از انقلاب، هیچ یک نتوانست به “تاریخ” او برچسب موقت بزند. این که می گوییم “تاریخ شریعتی” از آن روست که وی بدرستی صاحب “تاریخ” یا به بیان قدما…»
🔷🔸فلسفه و زندگی روزمره

🖋🎙گفتگو دکتر احسان شریعتی با روزنامه اعتماد شنبه ۱۴ اردیبهشت

📌قسمت های از این گفتگو به شرح ذیل می باشد

🔸بهداشت یک موضوع عمومی است که عموم مردم می‌بایست آن را بنابه نیاز خود فرابگیرند. درباره حوزه اندیشه هم همین اتفاق می‌تواند بیفتد؛ یعنی مثلا در حوزه فلسفه سیاسی، این‌که شهروند کیست و چه حقوق و وظایفی دارد و..، را عموم مردم می‌بایست بدانند.

🔹خبرساز بودن پدیده مهمی می‌شود و این‌را هم تعداد لایک مشخص می‌کند و گاهی هم شما طوری موضع می‌گیرید که «لایک‌آور» باشد! البته این پدیده در ژورنالیسم هم هست که همان ژورنالیسم نوع زرد است.

🔸در قیاس با انجمن‌های اسلامی که به تفکر اصلاح‌طلبی نزدیک بوده‌اند، انجمن‌های صنفی در دانشگاه‌ها فعال شده‌اند که هم رادیکال‌تر هستند و هم مباحث مربوط به عدالت اجتماعی را بیشتر دنبال می‌کنند. اما به‌طورکلی در جامعه علاقه به مسایل عمیق کمتر شده و این‌را از نشانه‌های بسیاری می‌توان فهمید، از تیراژ کتاب گرفته تا کم‌توجهی به جلسات فرهنگی.

🔹 متفکر (فیلسوف) و روشنفکر دو نقش متفاوت با یکدیگر بازی می‌کنند؛ متفکر تنها به دنبال «حقیقت» کلی است و می‌خواهد به‌شکلی ریشه‌ای به نفس امور بیندیشد و به همین دلیل از منزوی شدن نمی‌ترسد. اما روشنفکر کسی است که در ضمن می‌خواهد با عامه مردم ارتباط ذهنی برقرار و دیالوگ کند. روشنفکر به این معنا ادامه‌دهنده راه پیامبران است.

🔸 فلسفه باید در متن درگیری‌ها قرار بگیرد و بزرگی یابد و تعهد خود را نشان دهد تا برای عموم جالب توجه شود. ورود به مسایل انضمامی مردم گاه برای روشنفکرانی کسر شأن می‌نماید و به همین بهانه وارد این حوزه‌ها نمی‌شوند. درحالی‌که وقتی فلسفه به این مسایل بپردازد، می‌تواند افق و بُعد جدیدی را بگشاید که منجر به برسازی بدیل و آلترناتیو مطلوبتری برای وضع موجود گردد.


🔹پدیدهٔ سقراط انقلابی در تاریخ فلسفه محسوب می‌شود. این بنیان‌گذار، این ایده را مطرح ساخت که موضوع اصلی فلسفه خود انسان است و نه طبیعت(فوزیس) یا کیهان(کاسموس). توصیهٔ «خودت را بشناس!» به همین موضوع اشاره داشت.

🔸 سقراط معتقد بود فلسفه علمی حضوری است و باید در «کلام» حضور یا زندگی خود را نشان دهد و نه در نوشتار. به بیان دیگر، فلسفه باید زنده و حاضر و شاهد و گواه باشد. بنابراین سقراط با سخن‌گفتن با مردم تلاش می‌کرد تا حقایق و معارفی را که به باور او فراموش شده بود را به یاد آدمیان آورد.


#فلسفه
#زندگی_روزمره
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati


📌 برای مطالعه کامل این گفتگو به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.


https://telegra.ph/فلسفه-و-زندگی-روزمره-05-04