مجاهد فرهنگی بدون مرز
235 subscribers
517 photos
167 videos
3 files
211 links
🇮🇷 کانال شهید سیّد محمّدعلی رحیمی | رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران

🔸 ولادت: ۱۳۳۶/۴/۱۹ اهواز | شهادت: ۱۳۷۵/۱۲/۲ پاکستان

🔴 ترورشده بدست گروهک وهابی جهنگوی

💭 آشنایی با شهید: @ShahidRahimi_bot

📝 تماس با ما: @ShahidRahimi_com

🌍 سایت: shahidrahimi.com
Download Telegram
#دلنوشته_تلگرامی

✍🏻 پیام زیر توسط یکی از مخاطبین، پیرامون #شهید_رحیمی در یکی از گروه‌های تلگرامی ارسال شده است👇

🔻🔻🔻🔻🔻🔻
[Forwarded from Vahid Dezfouli]
با سلام و ادب خدمت دوستان گروه
یکی دو مطلب بود که دیدم در ارتباط با شهید رحیمی در گروه گذاشته شده که مرا یاد خاطره ای تلخ از نحوه شهادت ایشان انداخت که بد ندیدم برای دوستان تعریف کنم .
حدود بیست سال پیش در همین روزهای پایانی سال بود بنده حین تحصیل در شهر لاهور به صورت پاره وقت در خانه فرهنگ آن شهر کار می کردم حوالی ظهر بود که تلفنی به ما شد و پسر بچه ای ده دوازده ساله فریاد میزد که بابام را کشتند بابام را کشتند کی پیگیری کردیم و متوجه شدم ایشان فرزند آقای رحیمی مسؤل خانه فرهنگ مولتان هستند بلافاصله با نظر اقای بی تقصیر مسؤل و قت خانه فرهنگ لاهور من به اتفاق مرحوم حاجی حیدری و یکی از اعضای کنسولگري با اولین پرواز به مولتان رفتیم و حوالی غروب بود که به محل خانه فرهنگ رسیدیم و تلخ ترین روز زندگیم رغم خورد ان روز تلخ موزدوران سپاه صحابه به قصد کشتن آقای رحیمی به محل خانه فرهنگ حمله میکنند و از همان درب ورود هرکس که در آن مکان بود رابا فریاد الله اکبر به رگبار میبندند با صدای گلوله ها آقای رحیمی در دفتر کارش بود و متوجه حمله می شود علی رقم اینکه ورود به دفتر سخت بود و همچنین درب دومی داشت که میتوانست به راحتی از آن طریق خود را نجات دهد و هرچه قدر در لحظات ریس دفترش که در اتاق حضور داشت سعی میکند که ایشان را متواری کند آقای رحیمی قبول نمیکنند و دستور میدهد که ریس دفترش از درب پشتی خود را از مهلکه دور کند سپس خودش درب دفتر را باز میکند و فریاد میزند که شما دنبال رحیمی هستید من رحيميم مرا بکشید و به دیگران کاری نداشته باشید که موزدوران صحابه که فکر کنم تا آن موقع هفت نفر را شهید کرده بودند پس از دیدن ایشان از فاصله چهار پنج متری ایشان را از روبه رو دقیقا دم درب دفتر کارشان به رگبار گرفتند و پس از اطمینان از شهادت ایشان متواری شدند اما عمق فاجعه از این زمان شروع شد همسر دلیر ایشان بلافاصله از محل مسکونی خود به همراه فرزندانشان که پشت دفتر کار شهید رحیمی بود می آیند و جنازه آن بزرگواران را به داخل دفتر می کشند و درب دفتر را از پشت قفل میکنند و به هیچکس حتی پلیس اجازه ورود نمیدهند و تا لحظه ای که ما رسیدم چیزی حدود هشت نه ساعت ایشان و فرزندانشان تک تنها در دیار غربت بالای جنازه شوهرشان بودند که هر چه من فکر میکردم چه لحظات سخت طاقت فرسای بر ایشان گذشت برايم قابل درک نبود. خداوند ایشان را رحمت کند و امیدوارم خانواده بزرگوارشان در صحت و سلامت باشند .
از اینکه وقت دوستان را گرفتم پوزش می طلبم ارادتمند همگی دزفولي
🔺🔺🔺🔺🔺🔺

🇮🇷 @ShahidRahimi