sevenbook
89 subscribers
912 photos
23 videos
20 files
246 links
منصوری
Instagram: instagram.com/seven.book
️کتاب هفت▶️
💠سنندج . خ پاسداران . مجتمع تجاری صدف . طبقه زیر همکف . واحد ۲۳
ارائه کلیه کتب:
🔹هنری
🔹ادبی
🔹فلسفی
🔹رمان و داستان
🔹کودکان و نوجوانان
🔹تاریخی
🔹نجوم
🔹ریاضیات و فیزیک
🔹و سایر کتب درخواستی
087-33232803
Download Telegram
#کتاب #جامعه #ریسک #مدرن #مدرنیته #تهدید #آلمان #طبیعت #جهان #فناوری #بهداشت
#کتاب_هفت
جامعه خطر
به سوی مدرنیته ای نوین
نویسنده: اولریش بک
مترجم: رضا فاضل / مهدی فرهمند
@SevenBook
#کتاب #جامعه #خطر #ریسک #مدرن #مدرنیته #تهدید #آلمان #طبیعت #جهان #فناوری #بهداشت
#کتاب_هفت #Seven_Book #سنندج #7Book
جامعه خطر
به سوی مدرنیته ای نوین
نویسنده: اولریش بک
مترجم: رضا فاضل / مهدی فرهمند نژاد

@SevenBook

اولریش بک - 1944 - 2015 - جامعه شناس و استاد دانشگاه مونیخ ، یکی از مشهور ترین جامعه شناسان آلمانی در روزگار ما بود که آثارش به بیش از 35 زبان دنیا ترجمه شده است .

اولریش بک در این کتاب ، دگرگونی هایی را که مدرنیته در امر اجتماعی و سیاسی ایجاد میکند ، با استدلال و ارائه مصادیق عینی به تصویر می کشد . حوزه مطالعاتی بک طیف وسیعی از پیامدها و مسائل مبتلا به دنیای مدرن را شامل می شود که از آن جمله می توان به مدرنیزاسین ، مسائل بوم شناختی ، فردگرایی و جهانی سازی اشاره کرد . ضمن آن که ، در ایجاد چند واژه جدید در حوزه جامعه شناسی آلمانی مانند جامعه خطر مدرنیته ثانویه مدرنیزاسیون بازاندیشانه و برزیلی سازی هم مشارکت داشته است.
براساس گزارش ها ، در اوایل قرن نوزدهم ،ملوانانی که درون رود تیمز می افتادند ، غرق نمی شدند بلکه با تنفس گاز سمی و بدبوی این رودخانه که در حکم فاضلاب لندن بود خفه می شدند . قدم زدن میان خیابان های باریک شهر های قرون وسطا حکم رد شدن از تونل وحشت بود .مدفوع همه جا انباشته بود . در خیابان ها ، شاهراه ها ، در کالسکه ها ... ادرار در حال تجزیه کردن و از هم پاشاندن نمای بیرونی ساختمان ها بود ... عدم وجود مجرای دفع زباله و فضولات که حاصل وضعیت اجتماعی بود ، همه پاریس را تهدید به فرایند گندیدگی و پوسیدگی می کرد . با وجود این ، آنچه به ذهن خطور می کند این است که در آن روزگار ، آن خطرات چشم و گوش را می آزردند و بنابر این قابل حس بودند ، در حالی که خطرات تمدن امروز نوعا از دایره درک می گریزند و در سیطره فرمول شیمیایی و فیزیکی جای گرفته اند.

در گذشته ، رد پای خطرات تنها به عرصه کم دامنه فناوری بهداشتی می رسید ، اما امروز ریشه در تولید بیش از حد فراورده های صنعتی دارد . بنابراین ، خطرات امروز ، به خاطر تهدید کردن عرصه طبیعت جهانی و به خاطر علل مدرنشان یا نمونه های به ظاهر مشابه در سده های میانی تفاوت اساسی دارند.
این ها خطرات مدرن سازی اند.

@SevenBook
#کتاب #Book #رمان #داستان #ویتنام #جنگ #جامعه #آلاسکا #طبیعت #زندگی #عشق #خانواده #تنهایی #امریکا #حیات_وحش #آزادی #ترجمه
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_باران_خرد #7Book

تنهایی بزرگ در آلاسکا
نویسنده: کریستین هانا
ترجمه: مهرداد یوسفی
این اثر به زبان اصلی نیز موجود می باشد.

@SevenBook
#کتاب #Book #رمان #داستان #ویتنام #جنگ #جامعه #آلاسکا #طبیعت #زندگی #عشق #خانواده #تنهایی #امریکا #حیات_وحش #آزادی #ترجمه
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_باران_خرد #7Book

تنهایی بزرگ در آلاسکا
نویسنده: کریستین هانا
ترجمه: مهرداد یوسفی
این اثر به زبان اصلی نیز موجود می باشد.

@SevenBook

در کتاب "تنهایی بزرگ در آلاسکا" خانواده ای از هم پاشیده به دنبال از نو ساختن زندگی شان راهی طبیعت وحشی و جدا افتاده آلاسکا می شوند و نهایتا درک می کنند که طبیعت غیرقابل پیش بینی به مراتب کم خطرتر از شخصیت پیچیده انسان ها است.
سال 1974 بود که ارنت آلبرایت،مردی زودجوش و متحول شده از جنگ ویتنام به خانه بر می گردد.وقتی یک شغل دیگر را هم از دست می دهد،به طور آنی تصمیم می گیرد دست زن و دخترش را بگیرد و به آخرین سنگر آمریکا،ببرد و زندگی تازه ای را در طبیعت وحشی آنجا آغاز کند.
کورا برای مردی که عاشق او است،هر کاری می کند،حتی اگر این به معنی سفر با او به سرزمین نشناخته ها باشد.لنی سیزده ساله که در دام رابطه پر شور و طوفانی پدر و مادرش گیر افتاده،چاره ای ندارد مگر این که در کنار خانواده اش بماند، و امیدوار باشد این سرزمین جدید راه های جدیدی را برایشان باز کند.
در گوشه ای دورافتاده و بیرحم از آلاسکا،آلبرایت ها خود را در میان جامعه ای از مردان و زنان قوی می بینند.روزهای طولانی آفتابی و سخاوت بومیان عدم آمادگی و آذوقه رو به پایان این تازه واردها را جبران می کند.
اما با آمدن زمستان و فراگیر شدن تاریکی، وضع روحی شکننده ارنت رو به وخامت می گذارد.خیلی زود خطرات بیرون در برابر تهدیدات داخل رنگ می بازند.در کلبه کوچک و پوشیده با برف آنها؛ لنی و مادرش این حقیقت تلخ را می فهمند که جز خودشان کسی را ندارند.

@SevenBook