دوران دوران بازنگری بود و مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی آن روزگار, نمایندگان تغییر بودند: عبدالکریم سروش و محسن مخملباف. ما بدون این که بدانیم در دوره‌ی گذار قرار گرفته بودیم, گذار از انقلابی‌گری. ما که در مدرسه درس انقلاب خوانده بودیم, ما که در جوانی شیفته علی شریعتی بودیم, حالا همه خوانده‌ها و شیفتگی‌هایمان در برابر توفان قرار گرفته بود. آن روزها هادی خانیکی بدون این که ما بفهمیم پناه ما بود, بدون این که بشناسیمش حتی, بدون این که از خط و ربطش خبر داشته باشیم. دانشجویی شهرستانی را می‌شناختم, مذهبی دو آتشه‌ای که در تهران پای سخنرانی عبدالکریم سروش با قرائت‌های مختلف از دین آشنا شده بود و تمام پرهیزگاری‌اش سر کلاس در نگاهی دود شده بود. تغییری را که نسل انقلابی در چند سال تجربه می‌کردند, او در یک شب و یک نگاه تجربه می‌کرد و مستاصل بود. بچه‌ها کسانی مثل او را به اتاق هادی خانیکی راهنمایی می‌کردند. نمی‌دانم چقدر شفابخش بود, اما می‌دانم که بسیاری از آن یک شبه دین و دل از دست‌داده‌هاامروز از ارادتمندان استاد قدیمشان هستند.
https://www.sharghdaily.com/بخش-روزنامه-100/946350-پناه-شیخ-صنعان-های-جوان
https://www.sharghdaily.com/بخش-روزنامه-100/946350-پناه-شیخ-صنعان-های-جوان
شرق
پناه شیخ‌صنعان‌های جوان
اوایل دهه 70 در دانشکده ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی با هادی خانیکی آشنا شدم که نظریه‌های ارتباطات درس می‌داد. اما آنچه او را در چشم دانشجویان جذاب می‌کرد، درس دادنش نبود، رابطه‌اش با دانشجویان بود. هرکس عاشق می‌شد، هرکس دنبال کار می‌گشت، هرکس…
Forwarded from نشر اگر
جراح مغز بودن چگونه است؟ بودن جان انسانی در دستان شما، شکافتن لایه‌ها و بافت‌هایی که افکار، احساسات و عقلانیت را می‌سازند، چه احساسی دارد؟ چگونه می‌توان با پیامدهای پیش‌بینی‌ناپذیر و غم‌انگیز جراحی‌ای زندگی کرد که انتظار می‌رود جان انسانی را نجات دهد، اما با شکست روبه‌رو می‌شود؟ هنری مارش، جراح مغز و اعصاب برجسته‌ی انگلیسی، با نوعی احساس همدردی خارق‌العاده و صراحتی مثال‌زدنی در کتاب《آسیب نرسان》نوعی درون‌بینی فراموش‌نشدنی و صادقانه از بی‌شمار صحنه‌های غم‌انگیز در بیمارستانی پرازدحام را به تصویر می‌کشد.
تصویری از پیروزی‌ها و موفقیت‌های تکان دهنده، ناکامی‌های دلهره‌آور، ندامت‌های مکرر و لحظات توأم با طنزی سیاه که در زندگی جراحان مغز بی‌شمارند. مهم‌تر از همه، این کتاب درسی است از امیدواری در لحظات سختی که با دشوارترین تصمیمات زندگی خود مواجه‌ایم.
آسیب نرسان| هنری مارش | ترجمه‌ی مهرداد بازیاری | چاپ اول ۱۴۰۱، شمیز، رقعی، ۲۷۷ صفحه، ۲۲۰۰۰۰ تومان، #پینشهاد_کتاب.
@agarpub
تصویری از پیروزی‌ها و موفقیت‌های تکان دهنده، ناکامی‌های دلهره‌آور، ندامت‌های مکرر و لحظات توأم با طنزی سیاه که در زندگی جراحان مغز بی‌شمارند. مهم‌تر از همه، این کتاب درسی است از امیدواری در لحظات سختی که با دشوارترین تصمیمات زندگی خود مواجه‌ایم.
آسیب نرسان| هنری مارش | ترجمه‌ی مهرداد بازیاری | چاپ اول ۱۴۰۱، شمیز، رقعی، ۲۷۷ صفحه، ۲۲۰۰۰۰ تومان، #پینشهاد_کتاب.
@agarpub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کامیار عابدی، پژوهشگر ادبی و تاریخ ادبیات است که آثار بسیاری از او منتشر شده است.
فصلی از کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» درباره‌ی شعر به عنوان حامل روان جمعی ایرانیان و نقش آن پس از ۲۸ مرداد۱۳۳۲ است.
اینجا پیش‌تر درباره‌ی کتاب نوشته شده است:
https://t.me/Seidabadii/1658
فصلی از کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» درباره‌ی شعر به عنوان حامل روان جمعی ایرانیان و نقش آن پس از ۲۸ مرداد۱۳۳۲ است.
اینجا پیش‌تر درباره‌ی کتاب نوشته شده است:
https://t.me/Seidabadii/1658
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درباره‌ی کتاب « از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای»
گفتم که در این کتاب نه مورخ بوده‌ام، نه روزنامه‌نگار و نه پژوهشگر ادبی. سعی کرده‌ام بیشتر درباره‌ی پدیدار مصدق صحبت کنم، نه شخصیت واقعی‌اش.
گفتم که بله من موضعی درباره‌ی کودتا بودن یا نبودن دارم، علاقه‌ای به مصدق دارم یا ندارم، اما در این کتاب نمی‌خواستم با این علاقه یا رویکردم با مصدق روبه‌رو شوم، بلکه این برای من مهم بوده که مصدق چطور در ذهن ایرانیان پدیدار شده است.
گفتم که ۲۵ سال از ۲۸ مرداد به بعد در دوره‌ی شاه علیه مصدق کتاب نوشته شده و اسم مصدق سانسور شده است. همین یکی از دلایلی است که باعث شد مصدق اسطوره شود.
سپس گفتم که مصدق یک بازیگر بود. به دادگاهش اشاره کردم و گفتم که به نظرم مصدق یک مقتل نوشته که مردم می‌شناسند و همان را بازی می‌کند و از مخاکمه‌کنندگانش هم بازی گرفته. از روی کتاب مثال‌هایی زدم و گفتم که در کتاب با جزییات توضیح داده‌ام.
در کتاب فصلی به شعر اختصاص دارد و درباره شعر قبل و بعد مصدق هم توضیح دادم .
گفتم که در این کتاب نه مورخ بوده‌ام، نه روزنامه‌نگار و نه پژوهشگر ادبی. سعی کرده‌ام بیشتر درباره‌ی پدیدار مصدق صحبت کنم، نه شخصیت واقعی‌اش.
گفتم که بله من موضعی درباره‌ی کودتا بودن یا نبودن دارم، علاقه‌ای به مصدق دارم یا ندارم، اما در این کتاب نمی‌خواستم با این علاقه یا رویکردم با مصدق روبه‌رو شوم، بلکه این برای من مهم بوده که مصدق چطور در ذهن ایرانیان پدیدار شده است.
گفتم که ۲۵ سال از ۲۸ مرداد به بعد در دوره‌ی شاه علیه مصدق کتاب نوشته شده و اسم مصدق سانسور شده است. همین یکی از دلایلی است که باعث شد مصدق اسطوره شود.
سپس گفتم که مصدق یک بازیگر بود. به دادگاهش اشاره کردم و گفتم که به نظرم مصدق یک مقتل نوشته که مردم می‌شناسند و همان را بازی می‌کند و از مخاکمه‌کنندگانش هم بازی گرفته. از روی کتاب مثال‌هایی زدم و گفتم که در کتاب با جزییات توضیح داده‌ام.
در کتاب فصلی به شعر اختصاص دارد و درباره شعر قبل و بعد مصدق هم توضیح دادم .
Forwarded from نشر اگر
از نشر اگر منتشر خواهد شد...
توئیتری‌شدنِ سیاست
محمد رهبری
در یک دهه‌ِی اخیر، شبکه‌ی ایکس یا همان توئیتر سابق، بستر فعالیت بسیاری از فعالان سیاسی، رسانه‌ای و مدنی در سراسر جهان شده است.
اگرچه در ایران درصد کمی از توئیتر استفاده می‌کنند، این شبکه‌ی‌ِ اجتماعی به یکی از منابع اصلی تولید و انتشار اخبار تبدیل شده و بسیاری از تعاملات در این بستر رخ می‌دهد.
می‌توان گفت رسانه‌های اجتماعی مانند توئیتر، به‌عنوان محیط اطلاعاتی نسل جدید، نه‌تنها تأثیر به‌سزایی بر روند جامعه‌پذیری این نسل گذاشته، بلکه بر نوع کنشگری فعالان مدنی و سیاسی نیز اثر گذاشته و منجر به تغییر فرهنگ سیاسی نخبگان شده است. این تغییر پدیده‌ای است که در این کتاب از آن با عنوان «توییتری شدن سیاست در ایران» یاد شده.
اتمسفر سیاست در ایران تحت تأثیر این تحول دچار دگرگونی شده است؛ در کنار پیامدهای مثبت استفاده از توئیتر، این کتاب این واقعیت را عیان می‌کند که توئیتر به رادیکالیسم، پوپولیسم و فردگرایی در سیاست ایران دامن زده است و می‌توان گفت که توئیتری شدن سیاست در جامعه‌ی ایران، نه‌تنها موجب کاهش اعتماد در سطح فردی و گروهی، بلکه موجب ذره‌ای‌تر شدن روابط، تشدید قطبیت میان گروه‌های سیاسی و تقویت «دشمن‌پنداری» شده است.
@agarpub
توئیتری‌شدنِ سیاست
محمد رهبری
در یک دهه‌ِی اخیر، شبکه‌ی ایکس یا همان توئیتر سابق، بستر فعالیت بسیاری از فعالان سیاسی، رسانه‌ای و مدنی در سراسر جهان شده است.
اگرچه در ایران درصد کمی از توئیتر استفاده می‌کنند، این شبکه‌ی‌ِ اجتماعی به یکی از منابع اصلی تولید و انتشار اخبار تبدیل شده و بسیاری از تعاملات در این بستر رخ می‌دهد.
می‌توان گفت رسانه‌های اجتماعی مانند توئیتر، به‌عنوان محیط اطلاعاتی نسل جدید، نه‌تنها تأثیر به‌سزایی بر روند جامعه‌پذیری این نسل گذاشته، بلکه بر نوع کنشگری فعالان مدنی و سیاسی نیز اثر گذاشته و منجر به تغییر فرهنگ سیاسی نخبگان شده است. این تغییر پدیده‌ای است که در این کتاب از آن با عنوان «توییتری شدن سیاست در ایران» یاد شده.
اتمسفر سیاست در ایران تحت تأثیر این تحول دچار دگرگونی شده است؛ در کنار پیامدهای مثبت استفاده از توئیتر، این کتاب این واقعیت را عیان می‌کند که توئیتر به رادیکالیسم، پوپولیسم و فردگرایی در سیاست ایران دامن زده است و می‌توان گفت که توئیتری شدن سیاست در جامعه‌ی ایران، نه‌تنها موجب کاهش اعتماد در سطح فردی و گروهی، بلکه موجب ذره‌ای‌تر شدن روابط، تشدید قطبیت میان گروه‌های سیاسی و تقویت «دشمن‌پنداری» شده است.
@agarpub
Forwarded from انتخابات آمریکا... ادامه راه (ALIREZA SARFARAZI)
عواقب و عواقب و عواقب!!!
نامه بلینکن و آستین به دولت اسرائیل و تعیین ضرب‌الاجل برای این دولت درباره سیاستهایشان در غزّه، جدای از بیسابقه بودن و تأثیر شدید بر سیاست داخلی اسرائیل، نتایج دیگری نیز دارد!
اسرائیلیها به طور جدّی نگرانند که این نامه با محتوای جدّی که دارد، زمینه و شواهد تازه را در اختیار کریم خان قرار داده است تا تعقیب نتانیاهو و گالانت را به طور جدّیتر دنبال کند. یکی از موارد مطروحه علیه این مقامات اسرائیلی، قطع کمکهای بشری به مردم غزّه است.
این عبارت Humanitarian را باید بشری ترجمه کرد نه بشردوستانه... آب و غذا بشری است... کرم نرم‌کننده پوست... بشردوستانه است...
کریم خان در این روزها به شدّت در عرصه رسانه‌ها فعّالتر شده است که پدیده جالبی است.
@usgelections
نامه بلینکن و آستین به دولت اسرائیل و تعیین ضرب‌الاجل برای این دولت درباره سیاستهایشان در غزّه، جدای از بیسابقه بودن و تأثیر شدید بر سیاست داخلی اسرائیل، نتایج دیگری نیز دارد!
اسرائیلیها به طور جدّی نگرانند که این نامه با محتوای جدّی که دارد، زمینه و شواهد تازه را در اختیار کریم خان قرار داده است تا تعقیب نتانیاهو و گالانت را به طور جدّیتر دنبال کند. یکی از موارد مطروحه علیه این مقامات اسرائیلی، قطع کمکهای بشری به مردم غزّه است.
این عبارت Humanitarian را باید بشری ترجمه کرد نه بشردوستانه... آب و غذا بشری است... کرم نرم‌کننده پوست... بشردوستانه است...
کریم خان در این روزها به شدّت در عرصه رسانه‌ها فعّالتر شده است که پدیده جالبی است.
@usgelections
.
با ابراهیم هم‌کلاس بودیم، از ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ در دانشکده ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه در سه راه ضرابخانه. باورم نمی‌شود او را از دست داده باشیم. او پل رابطه بود. آن سال‌ها بین دانشجویان صف‌بندی‌ها جدی بود، شهرستانی و تهرانی، مذهبی و غیر مذهبی، سبک زندگی سنتی و امروزی و خیلی چیزها که فاصله بود، ابراهیم اما در این فاصله‌ها می‌زیست. ما را به هم نزدیک می‌کرد. با استادها هم زود رفیق می‌شد. آن سال‌ها جشنواره فیلم فجر خیلی مهم بود. ابراهیم اولین بار پیگیری کرده بود و برایمان بلیت جشنواره گرفته بود. البته پولش را داده بودیم، اما باز هم کاری بود کارستان در آن سال‌ها.
سال‌ها گذشته بود و هر کدام گوشه‌ای افتاده بودیم به کار. یک روز از خانه که بیرون آمدم ابراهیم را دیدم، در خیابان میکده. در موسسه آتیه کار می‌کرد که ته میکده بود. چند دقیقه‌ای سر پا گپ زدیم. از تصادفی گفت که بچه‌اش را از دست داده بود. مثل همیشه که در تسلی دادن لال می‌شوم، لال شدم. قراری گذاشتیم و او رو به بالا رفت و من رو به پایین.
دورادور خبرش را داشتم، اما امروز خبر رفتنش را شنیدم، خبری تلخ. هنوز برای زفتن ابراهیم زود بود، ابراهیم باقری را می‌گویم.
با ابراهیم هم‌کلاس بودیم، از ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ در دانشکده ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه در سه راه ضرابخانه. باورم نمی‌شود او را از دست داده باشیم. او پل رابطه بود. آن سال‌ها بین دانشجویان صف‌بندی‌ها جدی بود، شهرستانی و تهرانی، مذهبی و غیر مذهبی، سبک زندگی سنتی و امروزی و خیلی چیزها که فاصله بود، ابراهیم اما در این فاصله‌ها می‌زیست. ما را به هم نزدیک می‌کرد. با استادها هم زود رفیق می‌شد. آن سال‌ها جشنواره فیلم فجر خیلی مهم بود. ابراهیم اولین بار پیگیری کرده بود و برایمان بلیت جشنواره گرفته بود. البته پولش را داده بودیم، اما باز هم کاری بود کارستان در آن سال‌ها.
سال‌ها گذشته بود و هر کدام گوشه‌ای افتاده بودیم به کار. یک روز از خانه که بیرون آمدم ابراهیم را دیدم، در خیابان میکده. در موسسه آتیه کار می‌کرد که ته میکده بود. چند دقیقه‌ای سر پا گپ زدیم. از تصادفی گفت که بچه‌اش را از دست داده بود. مثل همیشه که در تسلی دادن لال می‌شوم، لال شدم. قراری گذاشتیم و او رو به بالا رفت و من رو به پایین.
دورادور خبرش را داشتم، اما امروز خبر رفتنش را شنیدم، خبری تلخ. هنوز برای زفتن ابراهیم زود بود، ابراهیم باقری را می‌گویم.
.
دیروز با کیان رفته بودیم کوه. او دنبال کار خودش بود و من هم راه می‌رفتم. تلفن آنتن و اینترنت نداشت. آفتاب نزدیک ظهر تند می‌تابید و باد سرد می‌وزید. این تخته سنگ افتاده در دره را دیدم، تر و تمیز بود. آب باران یکی دو شب پیش آن را شسته بود و باد و آفتاب خشکش کرده بود. ترکیب سوز سرما و گرمای همزمان دلچسب بود. اول نشستم روی سنگ، بعد آرام دراز کشیدم و زیر سرم هم چیزی نبود. رها از همه‌ی فکرها و خیال‌ها، آرامش مطلق، صدای گاه به گاه پرنده‌ای و خش‌خش برگی و آسمان آبی با لکه‌های ابر. رفته رفته پلک‌هایم سنگین شد و نفهمیدم چقدر گذشت.
بیدار که شدم پشت سرم کمی درد می‌کرد، اما انگار جراحتی در جانم خوب شده بود، مرهمی اثرش را گذاشته بود. روی سنگ نشستم. کیان آن طرف سرش به کار خودش بود و خاطر من جمع جمع جمع بود.
دیروز با کیان رفته بودیم کوه. او دنبال کار خودش بود و من هم راه می‌رفتم. تلفن آنتن و اینترنت نداشت. آفتاب نزدیک ظهر تند می‌تابید و باد سرد می‌وزید. این تخته سنگ افتاده در دره را دیدم، تر و تمیز بود. آب باران یکی دو شب پیش آن را شسته بود و باد و آفتاب خشکش کرده بود. ترکیب سوز سرما و گرمای همزمان دلچسب بود. اول نشستم روی سنگ، بعد آرام دراز کشیدم و زیر سرم هم چیزی نبود. رها از همه‌ی فکرها و خیال‌ها، آرامش مطلق، صدای گاه به گاه پرنده‌ای و خش‌خش برگی و آسمان آبی با لکه‌های ابر. رفته رفته پلک‌هایم سنگین شد و نفهمیدم چقدر گذشت.
بیدار که شدم پشت سرم کمی درد می‌کرد، اما انگار جراحتی در جانم خوب شده بود، مرهمی اثرش را گذاشته بود. روی سنگ نشستم. کیان آن طرف سرش به کار خودش بود و خاطر من جمع جمع جمع بود.
.
تجلیل ایرانیان از سربازان و ارتشیان شهید حمله اسراییل بسیار معنادار است و حامل پیام برای کنشگران سیاسی داخل و خارج ایران.
این تجلیل در کنار سکوت و بی‌اعتنایی به دیگران، پیامی است برای کسانی که مدام برای مردم خط و نشان می‌کشند و به جای وظیفه‌ی خود، در زندگی خصوصی مردم مداخله می‌کنند و خود را از آدم و عالم طلبکار و صاحب اصلی کشور می‌دانند.
هم‌چنین پیامی است برای کسانی که دل در گرو بیگانه دارند و زیر پرچم جنایتکار بدنامی مثل نتانیاهو از آزادی ایران دم می‌زنند.
این افسران و درجه‌داران و سربازان جان گرامی را فدای ایران کردند و مردم قدردانشان هستند و همیشه قدردان نگهبانان مرزهای ایرانند.
تجلیل ایرانیان از سربازان و ارتشیان شهید حمله اسراییل بسیار معنادار است و حامل پیام برای کنشگران سیاسی داخل و خارج ایران.
این تجلیل در کنار سکوت و بی‌اعتنایی به دیگران، پیامی است برای کسانی که مدام برای مردم خط و نشان می‌کشند و به جای وظیفه‌ی خود، در زندگی خصوصی مردم مداخله می‌کنند و خود را از آدم و عالم طلبکار و صاحب اصلی کشور می‌دانند.
هم‌چنین پیامی است برای کسانی که دل در گرو بیگانه دارند و زیر پرچم جنایتکار بدنامی مثل نتانیاهو از آزادی ایران دم می‌زنند.
این افسران و درجه‌داران و سربازان جان گرامی را فدای ایران کردند و مردم قدردانشان هستند و همیشه قدردان نگهبانان مرزهای ایرانند.
دیشب در کافه کتاب ارس نیشابور مهمان گروه زیادی از فرهیختگان و اهل فضل و ادب نیشابور بودم تا درباره کتاب « از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» گفت‌وگو کنیم.
مدت‌ها بود در چنین جمع مشتاق و علاقمندی حضور نداشتم. کافه کتاب ارس به همت دوست بزرگوارم عبدالرضا قندهاری آموزگار دلسوز و شناخته شده راه افتاده و در زمینه‌ی کتاب کودک فعالیت می‌کند.
دیشب جناب دکتر بکاییان استاد تاریخ باب سخن را گشود و بعد من درباره‌ی کتاب و مصدق حرف زدم و سپس به پرسش‌ها و نقدهایی که جناب بکاییان و برخی دیگر از حاضران طرح کردند، پاسخ دادم.
ظاهرا گفت‌وگوها ضبط شد و در شبکه‌های اجتماعی کافه و متن تفصیلی آن در نشریه آفتاب نیشابور منتشر خواهد شد. پس از جلسه هم ساعتی میهمان یکی از بزرگواران بودیم و جناب خواجوئی گفت‌وگویی کرد برای نشریه‌ی مذکور که از مصدق شروع شد و به بحث درباره‌ی مسائل روز کشید. خلاصه که شبی خوش بود در میان دوستان.
فردا پنج‌شنبه ساعت ۱۷ هم در کافه کتاب ویرگول در سبزوار خواهم بود به لطف دوستان فرهیخته‌ی سبزوار.
مدت‌ها بود در چنین جمع مشتاق و علاقمندی حضور نداشتم. کافه کتاب ارس به همت دوست بزرگوارم عبدالرضا قندهاری آموزگار دلسوز و شناخته شده راه افتاده و در زمینه‌ی کتاب کودک فعالیت می‌کند.
دیشب جناب دکتر بکاییان استاد تاریخ باب سخن را گشود و بعد من درباره‌ی کتاب و مصدق حرف زدم و سپس به پرسش‌ها و نقدهایی که جناب بکاییان و برخی دیگر از حاضران طرح کردند، پاسخ دادم.
ظاهرا گفت‌وگوها ضبط شد و در شبکه‌های اجتماعی کافه و متن تفصیلی آن در نشریه آفتاب نیشابور منتشر خواهد شد. پس از جلسه هم ساعتی میهمان یکی از بزرگواران بودیم و جناب خواجوئی گفت‌وگویی کرد برای نشریه‌ی مذکور که از مصدق شروع شد و به بحث درباره‌ی مسائل روز کشید. خلاصه که شبی خوش بود در میان دوستان.
فردا پنج‌شنبه ساعت ۱۷ هم در کافه کتاب ویرگول در سبزوار خواهم بود به لطف دوستان فرهیخته‌ی سبزوار.
Forwarded from هنرستان
رفقا!
خوشحالیم به اطلاع برسانیم که تنها سه ماه پس از رونمایی از پلتفرم آموزشی هنرستان، دسترسی به سرویس هوش مصنوعی هنرستان برای همه اعضا میسر شده است.
این سرویس که «همه» نام دارد (سرنامِ هوش مصنوعی هنرستان) به صورت چت فارسی در پنل کاربری شما آماده به خدمت است.
شما پس از ورود/لاگین به هنرستان، آیکون «همه» را در پایین سمت چپ صفحه نمایش خود می‌بینید!
این دختر زیبا (خصوصا با دو چشم شهلا!) همه چیز را می‌داند و واقعا برازنده نام «همه» است! هر چه را دوست دارید به فارسی از او بپرسید؛ از فیزیک کوانتوم تا پخت قرمه‌سبزی و از نظریه هما کاتوزیان تا فن بیان... یا بدهید برایتان نامه بنویسد، متن ویرایش کند و هر کار دیگری. فقط یادتان باشد که همه کمی خجالتی است و وقتی سوالی می‌پرسید چند ثانیه طول می‌کشد تا پاسخ بدهد. اما وقتی پاسخ می‌دهد یکجا و کامل می‌دهد و چشم شما را با تایپ کلمه‌به‌کلمه خسته نمی‌کند.
لطفا با همه آشنا شوید و آن را به دیگران هم معرفی کنید (از جمله با فوروارد همین فرسته). اگر کسی را می‌شناسید که دوست دارد از هوش مصنوعی راحت و رایگان استفاده کند هنرستان را به او معرفی کنید. عضویت در هنرستان رایگان است و کمتر از یک دقیقه طول می‌کشد... و درآنجا همه منتظر همه است!
ما با همراهی شما و هزاران عضو دیگر در خانواده بزرگ هنرستان در حال تکمیل کاملترین و پیشروترین پلتفرم آموزشی فارسی‌زبان در سراسر جهان هستیم. جایی که در آن آموزش کالایی لوکس نیست و به راستی «آموزش برای همگان» است. یک گواه آنست که هم‌اکنون در هنرستان دوره‌ها و درسگفتارهای متعددی به صورت رایگان عرضه می‌شوند. و این تازه آغاز راه است...
✌️
هنرستان؛ آموزش برای همگان
@honarestanorg
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیروز عصر به لطف و بزرگواری سید امین طبسی و موسی‌الرضا دانایی در کافه ویرگول مهمان دوستان فرهیخته سبزوار بودم، درباره‌ی کتاب « از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای».
هم فال بود و هم تماشا. بعضی از دوستان قدیم را دیدم و خوشحال شدم. مهران صولتی را هم که با مقالاتش می‌شناختم و نمی‌دانستم سبزوار است، دیدم و دقایقی به بهانه‌ی کتاب -که هنوز فرصت نکرده بود، بخواند- درباره‌ی مصدق صحبت کرد.
من هم در معرفی کتاب دقایقی حرف زدم و بعد دوستان دیگر هم نکاتی گفتند و پرسش‌هایی طرح کردند که پاسخ دادم. فایل صوتی جلسه را همین‌جا خواهم گذاشت.
@virgolcafe
سخنان مهران صولتی را در نشانی زیر می‌توانید دنبال کنید!
https://t.me/solati_mehran/2333
هم فال بود و هم تماشا. بعضی از دوستان قدیم را دیدم و خوشحال شدم. مهران صولتی را هم که با مقالاتش می‌شناختم و نمی‌دانستم سبزوار است، دیدم و دقایقی به بهانه‌ی کتاب -که هنوز فرصت نکرده بود، بخواند- درباره‌ی مصدق صحبت کرد.
من هم در معرفی کتاب دقایقی حرف زدم و بعد دوستان دیگر هم نکاتی گفتند و پرسش‌هایی طرح کردند که پاسخ دادم. فایل صوتی جلسه را همین‌جا خواهم گذاشت.
@virgolcafe
سخنان مهران صولتی را در نشانی زیر می‌توانید دنبال کنید!
https://t.me/solati_mehran/2333
Forwarded from سیاست‌گذاری اجتماعی
Plan.pdf
230.9 KB
این فایل، متن طرح ۱۰ماده‌ای است با عنوان «طرح تقویت نظام آموزش‌وپرورش» که اخیراً در مرکز پژوهش‌های مجلس طراحی و از سوی برخی نمایندگان به مجلس ارائه شده است.
هستۀ اصلی این طرح که گویا وزیر آموزش‌وپرورش نیز بر تصویب و اجرای هرچه سریعتر آن تأکید دارد، این است که دولت نمی‌تواند [و نباید] منابع بیشتری صرف آموزش عمومی کند، پس وزارتخانه باید به‌دنبال تنوع‌بخشی به منابع خود باشد. لذا باید یک «معاونت اقتصادی» در وزارتخانه تأسیس شود و سازمان‌ها و مراکز زیرمجموعۀ وزارتخانه از جمله مدارس به‌عنوان واحدهای اقتصادی در نظر گرفته شوند و «درآمدآفرین» باشند؛ یعنی وزارت آموزش‌وپرورش به‌طور رسمی و جدی‌تر وارد بنگاه‌داری شود. همزمان باید مدارس براساس مجموعه‌ای از شاخص‌ها؛ از جمله میزان درآمدآفرینی آنها، رتبه‌بندی شوند و منابع عمومی هم به نفع مدارس با رتبۀ بالاتر توزیع شود. این رویکرد، رسمیت‌دادن و تشدید مسیر ضداجتماعی، مخرّب، و پرفسادی است که از اواسط دهۀ ۸۰ در آموزش عمومی شروع شد و در دهۀ ۹۰ ادامه یافت.
@omidi_reza
هستۀ اصلی این طرح که گویا وزیر آموزش‌وپرورش نیز بر تصویب و اجرای هرچه سریعتر آن تأکید دارد، این است که دولت نمی‌تواند [و نباید] منابع بیشتری صرف آموزش عمومی کند، پس وزارتخانه باید به‌دنبال تنوع‌بخشی به منابع خود باشد. لذا باید یک «معاونت اقتصادی» در وزارتخانه تأسیس شود و سازمان‌ها و مراکز زیرمجموعۀ وزارتخانه از جمله مدارس به‌عنوان واحدهای اقتصادی در نظر گرفته شوند و «درآمدآفرین» باشند؛ یعنی وزارت آموزش‌وپرورش به‌طور رسمی و جدی‌تر وارد بنگاه‌داری شود. همزمان باید مدارس براساس مجموعه‌ای از شاخص‌ها؛ از جمله میزان درآمدآفرینی آنها، رتبه‌بندی شوند و منابع عمومی هم به نفع مدارس با رتبۀ بالاتر توزیع شود. این رویکرد، رسمیت‌دادن و تشدید مسیر ضداجتماعی، مخرّب، و پرفسادی است که از اواسط دهۀ ۸۰ در آموزش عمومی شروع شد و در دهۀ ۹۰ ادامه یافت.
@omidi_reza
در تازه‌ترین شماره‌ی مجله صدا، حمیدرضا عابدین نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر تقریبا به مفصل درباره‌ی کتاب « از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» نوشته است که ضمن برشمردن ویژگی‌های کتاب، نقدهایی هم طرح کرده است.
در نکات انتقادی کم توجهی به زندگینامه، مروری بر کارنامه، اندیشه سیاسی مصدق و رویدادهایی مثل ۳۰ تیر یا آنچه که مصدق تاریخی است، ذکر شده است.
جایی از نقد او به صورت گذرا به این نکته اشاره شده است که وقتی از نقش روابط عمومی و پروژه‌های آمریکایی- انگلیسی در تغییر افکار عمومی در دوران مصدق می‌گوییم، چگونه می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که تصویرسازی امروز از مصدق هم ذیل چنین پروژه‌ای صورت نگرفته باشد و صرفا در چارچوب رقابت‌ها و تنش‌های سیاسی باشد.
از نگاه دقیق و منصفانه‌ی جناب عابدیان به کتاب سپاسگزارم.
در اینجا هم می‌توان متن نقد را خواند:
https://t.me/hamidrezaabedian/766
در نکات انتقادی کم توجهی به زندگینامه، مروری بر کارنامه، اندیشه سیاسی مصدق و رویدادهایی مثل ۳۰ تیر یا آنچه که مصدق تاریخی است، ذکر شده است.
جایی از نقد او به صورت گذرا به این نکته اشاره شده است که وقتی از نقش روابط عمومی و پروژه‌های آمریکایی- انگلیسی در تغییر افکار عمومی در دوران مصدق می‌گوییم، چگونه می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که تصویرسازی امروز از مصدق هم ذیل چنین پروژه‌ای صورت نگرفته باشد و صرفا در چارچوب رقابت‌ها و تنش‌های سیاسی باشد.
از نگاه دقیق و منصفانه‌ی جناب عابدیان به کتاب سپاسگزارم.
در اینجا هم می‌توان متن نقد را خواند:
https://t.me/hamidrezaabedian/766