وبسایت فرهنگی صدانت
24.3K subscribers
778 photos
361 videos
75 files
2.38K links
صدانت؛ صدای اندیشه

آدرس وبسایت:
www.3danet.ir

اینستاگرام صدانت:
instagram.com/3danet

کانال رسمی صدانت:
@Sedanet

صدانت تی‌وی:
@Sedanettv

بایگانی صدانت:
@sedanet1

آگاهی از نشست‌های فرهنگی:
@News_sedanet
Download Telegram
❄️ مقالات آروین صداقت کیش با عنوان «جستار خُرد در بِه‌کَرد نقد موسیقیِ ما»

🔅چه راه‌هایی برای بهتر شدن پیش روی نقد موسیقی ما است؟ پاسخ به این سوال به ظاهر ساده نیازمند بررسی دقیق وضعیت معاصر نقد موسیقی و نیز شناخت بعضی از گره‌ها و دشواری‌های پیشِ روی نقد موسیقی در ایران است. از همین رو در سال ۱۳۹۴ در یک رساله با عنوان «جستار خُرد در بِه‌کَرد نقد موسیقیِ ما» (در چهار گفتار) به این موضوع پرداخته و پیشنهادهایی مطرح شده است که برخی از آنها در همین بازه‌ی پنج ساله‌ی پس از چاپ رساله محقق شده و برخی دیگر نیز همچنان منتظر تحقق مانده‌اند. مطالعه‌ی این جستار که از طریق پیوند‌های زیر در دسترس است ما را به دنیای تحلیلی از وضعیت موجود می‌برد و در نهایت شمایی از سرزمین هنوز نیامده‌ی نوعی نقد موسیقی ترسیم می‌کند که «بهتر» خوانده شده است.

🌐 دریافت فایل PDF مقالات

🌾 @Sedanet
❄️ هشتمین شماره از فصلنامه‌ی اثيكا
به همت خانه اخلاق‌پژوهان جوان

🔅 در حوزهٔ اخلاق به زبان انگلیسی، دریای بی‌انتهایی از کتب ارزشمند یافت می‌شود که آشنایی با این کتاب‌ها به پژوهشگران حوزهٔ اخلاق فارسی کمک می‌کند تا با توجه به منابع غنی اسلامی، به بومی‌سازی مباحث اخلاق بپردازند. اثیکا عنوان فصلنامهٔ کتاب‌شناخت ما در مجموعهٔ خانهٔ اخلاق‌پژوهان جوان است که در آن فهرست کتب تازه‌نشر به زبان انگلیسی در حوزۀ اخلاق و فلسفۀ اخلاق را در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهیم. ارائهٔ فهرست کتاب‌های تازه‌نشر علاوه بر آن‌که نشان‌دهندهٔ ذائقهٔ مطالعاتی فلسفهٔ اخلاق در خارج از زبان فارسی است، می‌تواند راهنمای خوبی برای دانشجویان و علاقه‌مندان به رشته‌های فلسفه، فلسفهٔ اخلاق و سایر حوزه‌های مطالعاتی مربوط، برای پژوهش در موضوعات مختلف باشد.

🌐 دریافت PDF این شماره (به زبان انگلیسی)

🌾 @Sedanet
🌾 @EthicsHouse
❄️ مدخل دین و حیوانات دانشنامه‌ی حقوق و رفاه حیوانات
✍️ اندرو لینزی

مترجمان:
زینب بنی‌اسد (دکتری ادیان و عرفان)
علی بنی‌اسد (پژوهشگر مستقل)

🔅دین به سه طریقِ بنیادین بر فهم ما از روابط انسان و حیوان اثر می‌گذار­­د. نخست، سهمی است که دین در ادراکِ ما دارد. مردم گاهی به بصیرت دینی اشاره می‌کنند و منظورشان نگرش‌هایی است که عمیقاً ریشه در سنت‌های دینی‌مان دارد و می‌تواند چشم‌اندازمان را غنی‌تر کند. چگونگی نگرش ما به دنیا مرهون گستره‌ای از عوامل است، و دین یکی از آن‌هاست.

🔅این ادراک‌های دینی کدام‌اند؟ وقتی رابطه‌ی حیوان و انسان مطرح می‌شود، این ادراکات هم مثبت‌اند و هم منفی. بخشِ منفی‌اش برمی‌گردد به اینکه برخی ادیان گرایش دارند قدرتِ انسان بر حیوانات را بزرگ بشمارند و برقراری ارتباطی دوستانه با آنان را نادیده بگیرند. شاید شدیدترینِ این دست گرایش‌ها را بتوان در نوشته‌های توماس آکویناس یافت، که دوستی با حیوانات را ناممکن می‌دید چون موجوداتی عقلانی نیستد. آکویناس از آنجایی که برقراری دوستی را منحصر به موجوات عقلانی می‌پنداشت، حیوانات را از «دوستی با بشر در حیات عقلانی» ناتوان می‌شمرد (Summa theologiae, Part 1, Question 65.3). این پافشاریِ مُصرانه بر عقلانیت—که، در سنت‌های دینیِ غربی، حیوانات سهمی از آن ندارند—به طرق گوناگون غالباً منجر به چنین ادراکی از آن‌ها می‌شد: عاری از ذهن یا روح جاودانه و ناتوان از برقراری ارتباط با خدا.

🔅این مطلب ترجمه‌‌‌ی مدخل دین و حیوانات به قلم اندرو لینزی است که در دانشنامه‌ی حقوق و رفاه حیوانات به چاپ رسیده است. اندرو لینزی، رئیس مرکز اخلاقیات حیوان‌نگرِ آکسفورد، همکار افتخاری پژوهشی در مرکز سنت‌استفانِ دانشگاه آکسفورد، و عضو دانشکده‌ی الاهیات این دانشگاه است. او استاد مدعو الهیات حیوان‌نگرِ دانشگاه وینچستر، و استاد اخلاقیات حیوان‌نگرِ در بنیاد فارغ‌التحصیلان الهیات در هند هم هست. وی نویسنده یا سرویراستار بیش از بیست کتاب در حوزه‌ی حیوانات است که شامل الهیات حیوان‌نگر (۱۹۹۴)، چرا رنج حیوانات مهم است؟ (۲۰۰۹)، راهنمای جهانی برای حفاظت از حیوانات (۲۰۱۳) می‌شود. وی در سال ۲۰۰۱ از اسقف اعظم کانتربری جایزه‌ی Divinity Degree را در قدردانی از آثار پیشگامانه‌ی سترگ و بی‌همتای محققانه‌اش در حوزه‌ی الهیاتِ خلقت با نظری ویژه بر حقوق و رفاه مخلوقات حسمندِ خداوند دریافت کرد. این عالی‌ترین نشانی‌ست که اسقف اعظم می‌تواند به یک الهی‌دان اعطا کند...

🌐 متن کامل ترجمه‌ی مدخل + دانلود کتاب

🌾 @Sedanet
❄️ مواجه‌ی روشنفکران ایرانی با دین و تصوف در بوته‌ی نقد
✍️ #زهیر_باقری_نوع‌پرست

🔅از جمله رسالت‌هایی که روشنفکران ایرانی برای خود تعریف کرده‌اند کمک به مردمان جاهلی است که باورهای غلط و خرافی دارند. ازاین‌رو، روشنفکران ایرانی اغلب در نقش منجی ظاهر شده و سعی کرده‌اند برای اکثریت نادان جامعه همچون چوپان باشند. در سال‌های اخیر، نقدهای بسیاری به روشنفکران ایرانی وارد شده است. عمده‌ترین نقدها متوجه روشنفکران مارکسیست بوده است. این نقدها بیشتر سویه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارند. این روشنفکران متهم هستند که نه مارکسیسم را درست فهمیده‌اند، نه جامعهٔ ایرانی و مختصات آن را درست می‌شناخته‌اند و نه از شرافت انسانی بهره‌ای برده بودند و از خیانت به کشور خود، ترور، بمب‌گذاری، ترور شخصیتی و غیره نیز فروگذار نکرده­اند. اگر به‌واقع آنچه منتقدان این دسته از روشنفکران می‌گویند درست باشد، ما با اقلیتی رذل و با جهل مضاعف مواجه هستیم که بیش از هر گروه دیگری نیاز به منجی دارند.

🔅در مقابل نیز گروهی به دفاع از عملکرد این دسته از روشنفکران پرداخته‌اند. سرنوشت داوری بر سر این دسته از روشنفکران هر چه باشد، مسئلۀ ما در این نوشتار چیز دیگری است. هرچند روشنفکران مارکسیست ایرانی به شکل‌های مختلف منتقد دین بوده‌اند، هیچ اثر درخوری در این زمینه به جا نگذاشته‌اند و ازاین‌روست که آنها مسئلۀ ما در این کتاب نخواهند بود. وانگهی چنان‌که از سوابق بحث‌های مارکسیستی در مورد دین برمی‌آید، در صورتی که این گروه بخواهند به دین نقدی وارد کنند، به استدلال‌های فلسفی التفاتی ندارند و با پیش‌فرض گرفتن درستی طبیعت‌گرایی، سعی دارند با بهره گرفتن از اقتصاد سیاسی و نیروها و عوامل دخیل در جامعه، پیدایش باورهای دینی را تبیین کنند و با این روش باور دینی را زیر سؤال ببرند. در طبیعت‌گرایی، نادرستی ادیانی که به چیزی بیش از طبیعت قائل هستند پیش‌فرض گرفته می‌شود.

🔅در واقع با این روش نقد، به‌جای بررسی سخنان و دلایل آن دین، نادرستی آن پیش‌فرض گرفته می‌شود و سپس «منتقد» سعی در نشان دادن علت‌های شکل‌گیری این باورهای نادرست خواهد داشت. ازاین‌رو، باورمندان به طبیعت‌گرایی معمولاً هیچ‌گاه به تحلیل و بررسی مدعاهای دینی نمی‌پردازند و سعی دارند با نشان دادن منشأ باورهای دینی آنها را از اعتبار ساقط کنند. بررسی محتوای دین معمولاً محدود به طبیعت‌گرایانی است که به فلسفه مشغول‌اند. زمانی مارکسیسم علم محسوب می‌شد و نقدهای مارکسیست‌ها به دین نقد علمی، اما حال که مارکسیسم جایگاه خود را در میان متفکران جهان از دست داده است و کمتر کسی حاضر است از علمی بودن آن سخن به میان آورد، رویکردهای علمی دیگر این قبیل نقادی‌ها را بر عهده گرفته‌اند.

🔅یکی از مطرح‌ترین نقدهای علمی از این دست، نقدهای فرگشتی هستند که با پیش‌فرض گرفتن درستی طبیعت‌گرایی، سعی دارند منشأ بیولوژیک شکل‌گیری باورهای دینی را نمایان ساخته و بدین شکل نشان دهند که این باورهای مذهبی ریشه در علت‌هایی دارند که در خود جهان طبیعی قابل بررسی است. نقدهایی که می‌خواهند با شناسایی منشئی برای باورهای دینی آنها را زیر سؤال ببرند به‌خودی‌خود نمی‌توانند نقدهای قابل اعتنایی باشند. به‌هرحال اگر بپذیریم خداوندی وجود دارد، او به‌شکلی زمینهٔ پیدایش باورهای دینی را برای نخستین بار در انسان‌ها فراهم می‌آورد و این منشأ می‌تواند بیولوژیک یا اجتماعی یا هر چیز دیگری باشد. تنها در صورتی که دانشمندی بتواند نشان دهد این منشأ بر پایهٔ یک حقه یا فریب بنا نهاده شده، می‌تواند با ذکر آن برای دین، خود دین را زیر سؤال ببرد. به‌عنوان مثال، اگر کسی بتواند نشان دهد که گروهی کلاهبردار در طول تاریخ برای سرکیسه کردن مردم، ادیان را به وجود آورده‌اند، آنگاه می‌تواند با ذکر چنین منشئی، ادیان را زیر سؤال ببرد. شاید بتوان به‌صورت موردی برای دینی مشخص، چنین بررسی‌ای را انجام داد، ولی چنین یافته‌ای در مورد کل ادیان به دست نیامده و پیدایش ادیان بسیار ناشناخته‌تر و پیچیده‌تر و متنوع‌تر از این داستان ساده‌لوحانه است.

🔅در آنچه پیش رو می‌آید، قصد دارم به آثار روشنفکران ایرانی‌ای بپردازم که به‌صورت مستقیم نقدهایی به دین و تصوف وارد کرده‌اند. به این منظور تعدادی از آثار روشنفکران معاصر را برگزیده‌ام که از نظر من در نقد دین و تصوف از دیگر آثار برتری داشته‌اند. ازاین‌رو، آثار فتحعلی آخوندزاده، علی دشتی، احمد کسروی و آرامش دوستدار را برگزیده‌ام. کتاب مکتوبات کمال‌الدوله از آخوندزاده، کتاب‌های عقلا برخلاف عقل و تخت پولاد از علی دشتی، کتاب‌های صوفی‌گری و در پیرامون اسلام از احمد کسروی و کتاب ملاحظات فلسفی در دین، علم و تفکر از آرامش دوستدار مورد بررسی قرار می‌گیرند.

🌐 دریافت PDF کتابچه

🌾 @Sedanet
🌾 @philosopherin
❄️ فراسوی لائیسیته و دین سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسی جان رالز
👤 در گفتگوی صدانت با #حسین_هوشمند
میزبان: امید قائم‌پناه | جمعه، ۲۱ اسفند ۱۳۹۹

🔅در کتاب «لیبرالیسم سیاسی»، جان رالز از یک نکته کمتر مورد اختلاف در باره زندگی اجتماعی مدرن آغاز می کند: «جوامع جدید آمیخته است از کثرت سنتهای اخلاقی و دینی معقول و در عین حال متعارض با یکدیگر». این امر، موسوم به «واقعیت تکثر معقول» (the fact of reasonable pluralism، توصیفی است از وضعیت زندگی در جوامع مدرن که حتی افراد عاقل و سلیم النفس درباره بنیادی ترین مسایل در زندگی یعنی در باب خدا، معنی زندگی، مرگ، شادکامی و… با یکدیگر اختلاف نظر جدی دارند. این واقعیت از نتایج طبیعی فعالیت آزاد عقلانی در ذیل رژیم های لیبرال دموکراسی است.

🔅کثرت آموزه‌های جامع اخلاقی، دینی، فلسفی معقول در جوامع دموکراتیک مدرن، صرفاً یک وضعیت تاریخی نیست که به زودی سپری شود، بلکه ویژگی دائمی فرهنگ عمومی دموکراسی است. در جوامع دموکراتیک امروزی، نه یک دستگاه فکری سکولار و نه یک دین نمی تواند مورد قبول عموم شهروندان قرار بگیرد و مبنای همبستگی اجتماعی و بنیاد نظام سیاسی باشد. از اینرو، رالز می پرسد که آیا ثبات یک نظام عادلانه دموکراتیک در جوامع کثرتگرای جدید امکان پذیر است؟ اگر هست، چگونه؟ این مهمترین پرسش در فلسفه سیاسی مدرن و معاصر است...

🌐 دریافت فیلم، صوت و متن کامل

🌾 @Sedanet
تبریک‌های قالبی و فله‌ای که برای همه ارسال می‌شوند (send to all) به شیو‌ه‌ای پارادکسیکال ایدۀ تبریک‌گفتن را ویران می‌کنند. انگار این پیام در دلشان مضمر است که "خب ناچار بوده‌ام به همه تبریک بگویم و تو هم یکی مثل همه" و فرستنده با یک‌کاسه‌کردن همه خودش را از شرِ تبریک گفتن خلاص کرده و تازه به آن‌هایی که آنقدر با او صمیمی نبوده‌اند که نیاز باشد به آن‌ها تبریک بگوید هم تبریک گفته. خلاصه تکلیفی بوده که باید با فشردن یک دکمه از سر باز می‌شده. تبریک گفتن به همه یعنی تبریک گفتن به هیچ‌کس. هرچه باشد تبریک عید هنوز اجباری نشده است. بیم‌ناک هم نباید بود. در این سیه‌روزی نو شدن سال، آنقدرها هم برازندۀ تبریک نیست.

👤 کاوه بهبهانی

🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
🍃 گزارشی از کتاب محمد و امپراتوری‌های ایمان
✍️ #ایمان_تاجی

🔅محمد و امپراتوری‌های ایمان با عنوان فرعی پدید آمدنِ (فرآوری، به ترجمه‌ی زهیر میرکریمی) پیامبر اسلام نوشته‌ی شان ویلیام انتونی است که در 287 صفحه توسط انتشارات دانشگاه کالیفرنیا در سال 2020 منتشر شده. به نوشته‌ی یکی از پژوهش‌گران انتونی زمانی که در سال 2013 به موسسه‌ی مطالعات پیشرفته‌ی پرینستون رفت قرار بود بر روی موضوع آخرالزمان در متون شیعی کار کند. اما بیشترِ وقت او مصروف تحقیق در باب چهره‌ی تاریخی پیامبر گردید و حاصل آن، این کتاب شد. او از شاگردان تاریخ‌دان و اسلام‌پژوه شهیر، فرِد دانر است و هم‌اکنون از اساتید دانشگاه اهایو است.

🔅قبل از ورود به متن اصلی باید دانست که این کتاب در چه فضایی نوشته شده و هدف از نگارش آن چیست. انتونی سعی می کند این پرسش‌ها را در مقدمه‌ی کتاب (پدید آمدنِ محمدِ تاریخی) پاسخ دهد. مسلمانان در حدود دو تا سه قرن پس از وفات پیامبر شروع به نوشتن زندگی‌نامه‌ی او کردند که به متون سیره و مغازی (=جنگ‌ها) معروف است. این متون اصولا جمع‌آوری تمامی نقل‌قول‌های شفاهی موجود در عصر مولف بوده است. البته که مولفان جهت حصول اطمینان بیشتر سعی می‌کردند تا این نقل‌قول‌ها را از کسانی جمع‌آوری کنند که رسم و نسب آن‌ها به اصحاب نزدیک پیامبر برسد. در طول تاریخ و نیز هم‌اکنون متون سیره و مغازی مورد اعتماد مسلمین برای استخراج زندگی پیامبر بوده است.

🔅اما امروزه روش‌‍‌های جدید تاریخی نشان می‌دهد که این متون به دلیل مبتنی بودن بر نقل‌قول‌های شفاهی و همچنین فاصله‌ی زمانی زیادی که با عصر پیامبر دارد به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. نقل‌قول‌های شفاهی مبتنی بر حافظه و خاطره‌ی بازگوکننده‌ی آن بازسازی می‌شود. این نقل‌قول‌ها در واقع همان خاطرات هستند و خاطرات را نباید با تاریخ آمیخت. خاطرات، بیشتر از آن‌که به نقل تاریخ بپردازد، بازگوکننده‌ی تمایلات و آرزوهای گوینده‌ی آن است. خاطرات روایتی داستانی از تاریخ است که در آن کوشش می‌شود هویتی جمعی یا فردی برای قائلان آن ساخته شود. تاریخ، به محض این‌که به خاطر سپرده شود و روایت گردد به افسانه‌ای تبدیل می‌گردد که در تار و پود زمان حاضر بافته شده است.

🔅از این رو بسیاری از پژوهشگران ارزش تاریخی متون سیره-مغازی را زیر سوال برده‌اند و با بدبینی بسیاری به آن نگریسته‌اند و استفاده از آن‌ را برای بازسازی تاریخ پیامبر ناممکن دانسته‌اند. به زعم بسیاری از پژوهش‌گران دانسته‌های ما از زندگی پیامبر تقریبا هیچ یا دست‌کم بسیار محدود است. کتاب انتونی در این بستر نوشته شده. او می‌پذیرد که متون سیره-مغازی، متونی دستکاری‌شده، برگرفته از خاطرات و به عبارتی دیگر –از لحاظ تاریخی- متونی دسته‌دوم است، اما او در این کتاب می‌کوشد تا نشان دهد که با همه‌ی این احوال روش‌هایی را می‌توان به کار برد تا از این متون استفاده‌ی تاریخی کرد. انتونی معتقد است که اگر از روش‌های درست و علمی بهره بگیریم خواهیم توانست گوشه‌هایی از زندگی تاریک و نامعلوم پیامبر را روشن سازیم...

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @ChehelTekke_ImanTaji
🍃 نظریه‌ی عدالت جان رالز
👤 در گفتگوی صدانت با #جواد_حیدری
میزبان: امید قائم‌پناه | جمعه، ۱۵ اسفند ۱۳۹۹

🔅جان رالز، از یک سو، مهم‌ترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم است، به این دلیل که او پر ارجاع‌ترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم است؛ از سوی دیگر، معنوی‌ترین فیلسوف سیاسی تاریخ تفکر غرب است، به این دلیل که یک عمر دغدغه‌ی عدالت را داشت و به توجه خود را روی بی‌عدالتی‌های مرتبط با نژاد، طبقه، دین، و جنگ معطوف کرده بود.

🔅قبل از رالز یک رُکود طولانی در حوزه‌ی فلسفه‌ی سیاسی و فلسفه‌ی اخلاق حاکم بود که ناشی از تأثیرات مشترک پوزیتیویسم و مارکسیسم بود، زیرا این مکاتب به شیوه‌های مختلفی درباره‌ی هر شکلی از تفکر اخلاقی شکّاک بودند. پوزیتیویسم اخلاق را به احساسات و عواطف و هیجاناتی فرومی‌کاست که صدق و کذب‌بردار نبود و مارکسیسم هم اخلاق را به طبقه فرومی‌کاست که در اینجا نیز صدق و کذب‌بردار نبود. در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، با محوریت جان رالز پرسش‌های سیاسی و اخلاقی واقعی و محتوایی بجد گرفته شد و جان تازه‌ای یافت. رالز با شاهکارش، نظریه‌ای درباب عدالت هم موضوع و هم روش فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی سیاسی را از بیخ و بن دگرگون کرد. او این باور دفاع کرد که اخلاق صرفاً به تحلیل مفاهیم اخلاقی و نیز مطالعه‌ی زبان اخلاق محدود نمی‌شود، بلکه اخلاق باید ما را به مصاف پرسشهای مرتبه‌ی اول ببرد...

🌐 دریافت فیلم، صوت و متن کامل

🌾 @Sedanet
🍃 آیا مدرسه می تواند رضایت بیافریند؟
نقدِ محافظه‌کاری علوم تربیتی‌ها

✍️ مرتضی نظری
روزنامه اعتماد، ۲۷ بهمن ۹۹

ایران در آستانه ورود به قرن جدید هجری خورشیدی است و همین كافیست تا مدرسه را مسؤلانه با چند پرسش مواجه و یکدیگر را به گفت‌وگویی فراگیر برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش دعوت كنیم.

🔅انگاره و داوری غالب در خانواده فرهنگیان و آموزش و پرورشی‌ها، عبارت نسبتاً آشناست: «آموزش و پرورش اولویتِ دولت‌ها نبوده و به آن مانند طفل سرراهی نگاه می شود.»
من دو نكته به این انگاره می‌افزایم:
یكم: متاع و محصول آموزش و پرورش چه بوده كه نه جامعه و نه دولت‌ها اولویت بالایی برای آن قائل نیستند؟
دوم: سهم دانشگاهیان و مجامع علوم تربیتی در انزوای آموزش و پرورش و از اولویت افتادن آن چیست؟

🔅بی تردید، همگی واقفیم كه نهادهای بسیاری در پدیداری وضعیت فعلی آموزش و پرورش سهیم هستند اما دقیقاً پرسش مبنایی من معطوف به سكوت و محافظه‌كاری فراموش‌ نشدنی آن دسته از دانشگاهیان و چهره‌های برجسته علوم تربیتی در بزنگاه‌هایی است كه اتفاقا ‌باید مسؤلانه روشنگری می‌كردند و نكردند مانند سكوت ایشان در ماجرای دست بردن‌های عجیب در كتاب‌های درسی مدارس و موضع تماشاگری این چهره های صاحب‌نام در مواقعی كه آموزش و پرورش به كمك نیاز داشته است.
این سكوت‌ و محافظه‌كاری‌ چهره‌ها و مجامع علوم تربیتی، خسارت فراوانی برای نهاد مدرسه در بر داشته كه واكاوی انگیزه و علل آن مجال دیگری می‌طلبد. بدیهی است كه انتظار از نهاد دانشگاه برای كمك به بهبود و ارتقای كارآمدی و اثربخشی مدرسه از جنس كمك اجرایی و مدیریتی ایشان نباید باشد یا حداقل انتظار قبول مسوولیت اجرایی در آموزش و پرورش توسط دانشگاهیان انتظاری اولویت‌دار نیست. آنچه اولویت مغفول و مورد پرسش است، كمك به انباشت مفهومی و علمی برای بازخوانی نسبت خود با جهان پیرامون و نقادی و بازخوانی اكنون خودمان و كمك به پیدا كردن جایگاهی مناسب در میان جهان پیچیده است. به عبارتی؛ كمك به مواجه‌سازی مدرسه و اركانش با پرسش‌های اساسی برای بالا بردن توان بازآفرینی تمدنی.
این مسوولیت خطیر كه متأسفانه به جز تعداد اندكی از چهره‌های مؤثر و مسوولیت‌شناس دانشگاهی، از سوی عموم ایشان بر زمین مانده و اغلب دچار چرخه تقلا برای ارتقای درجه دانشگاهی و انتشار مقاله در مجلات علمی پژوهشی شده‌اند.

🔅سال‌هاست نای و نوایی از دانشكده‌های علوم تربیتی شنیده نمی‌شود و حیرت‌آور اینكه وقتی یك اقتصاددان، جامعه‌شناس یا عصب‌شناس درباره وضعیت آموزش و پرورش از منظر تخصصی خود خود اظهارنظر می‌كند با واكنش برخی از ایشان مواجه می‌شویم كه چرا در حوزه‌ای حرف می‌زنید كه رشته شما نیست؟! در حالی كه در میدان عمل، موضع اكثر مجامع علوم تربیتی نسبت به آموزش و پرورش از دو حال خارج نبوده: یا پرداختن به مسائل آموزش و پرورش را نوعی ورود به ساحت اجرا و دون شأن خود می‌پندارند و یا دچار تصوری بالا به پایین نسبت به موقعیت و ماهیت مدرسه و دوگانه دانشگاه – مدرسه هستند و ناخواسته مرتبت مدرسه را كه میدان اصلی رشد و تكامل نظریات و مكاتب و رویكردهای روان‌شناسی و تربیتی بوده، نازل می‌دانند.

🔅به راستی چقدر از مقالات ISI و سمینارهای دیروز و وبینارهای امروز اهالی علوم تربیتی تحول كه نه! حتی تلنگری برخاسته؟ چرا مدرسه را از فاصله‌ای نزدیك‌تر نمی‌بینند؟ تكلیف مدارس سنتی و رویكردهای قدیمی و غیرپاسخگوی حاكم بر مدارس چه می‌شود؟ برای كیفیت‌ افزایی مدارس چه ایده‌ای دارند؟ این دانشکده های علوم تربیتی و روان شناسی، با تغییرات زیربنایی و دگرگون کننده اینترنت در شكل و محتوای مدرسه چه تدبیری پیشنهاد می کنند؟ آمادگی جامعه، نهاد خانواده به ویژه بضاعت نهاد آموزش برای شرایط جدید مدرسه چگونه است؟ ارزشیابی متمركز و كتاب درسی متمركز و سبك مدرسه‌داری سنتی ما چگونه خواهد شد؟ آیا با تصوری كه از مدرسه به عنوان موقعیتی فیزیكی و جدول زمانی ثابت در روز و برنامه درسی غیرمنعطف، و امتحانات هماهنگ و… وجود دارد، می‌توان وارد قرن جدید شد؟

🔅کمک چهره های آکادمیسین، دانشکده ها و انجمن‌های علوم تربیتی برای خودترمیمی و نوزاییِ نهاد مدرسه و رضایت آفرینی در جامعه چیست؟

🌾 @Sedanet
🍃 مجموعهٔ کرش کورس (به انگلیسی: Crash Course) یک سلسله ویدیوی آموزشی است که به همت برادران گرین (جان گرین و هانک گرین) با نویسندگی نویسندگان گوناگون و در علوم و فنون مختلف از سال ۲۰۱۲ تاکنون به زبان انگلیسی منتشر می‌شود. خانهٔ اخلاق‌پژوهان جوان برای نخستین بار ترجمهٔ بخش «فلسفهٔ اخلاق» از این مجوعه را به عهده گرفت. این مجموعه به ترجمهٔ و کوشش تحریریهٔ خانهٔ اخلاق‌پژوهان جوان به مخاطبان عرضه شد و در ادامه قابل دریافت است...

🌐 دریافت این مجموعه با زیرنویس فارسی

🌾 @Sedanet
🌾 @EthicsHouse
🍃 حرمت حیات (بزرگداشت زندگی) از نگاه آلبرت شوایتزر
مترجم: #غلامعلی_کشانی

🔅تعبیر بزرگ‌داشتِ زندگی یا حرمتِ حیات (Reverence for Life) برگردانی است از عبارت آلمانیِ: “Ehrfurcht vor dem Leben”. این واژه‌ها در طیِ سفری بر روی قایق در رودخانه‌ی اوگو‌ئه (Ogooue) در آفریقای استواییِ فرانسه (کشور گابونِ فعلی)، به فکر آلبرت شوایتزر رسید. او در آن دوران عمر، در جستجوی معنایی جهانی برای اخلاقیات زمانه‌ی ما بود. شوایتزر باور داشت که بزرگ‌داشت زندگی مفهومی است که از مشاهده‌ی جهان پیرامون‌مان زاده ‌می‌شود. در کتابِ “تمدن و اخلاقیات” این معنا را با گزاره‌های زیر بیان کرد:

“اخلاقیات چیزی نیست جز بزرگ‌داشتِ زندگی. بزرگ‌داشتِ زندگی، اصول بنیادیِ اخلاق را به من می‌دهد، یعنی، این‌که خیر عبارت است از حفظ و کمک‌رسانی‌ به زندگی و تقویتِ‌ آن؛ و شرّ به معنیِ نابودکردنِ زندگی‌، آسیب‌رسانی به‌آن، یا سنگ‌اندازی به جلوی آن است.”

🔅 جیمز برابازون (نویسنده‌ی زندگی‌نامه‌ی آلبرت شوایتزر)، با این گزاره‌، بزرگ‌داشتِ زندگی را تعریف ‌کرد:

“بزرگ‌داشت زندگی می‌گوید تنها چیزی که واقعاً از آن مطمئن هستیم این است که زندگی می‌کنیم و دل‌مان می‌خواهد به آن ادامه دهیم. این چیزی است که با هر چیز دیگری که زندگی می‌کند، شریک هستیم،‌ از فیل گرفته تا برگ علف –و البته که با هر انسانی. به‌همین‌خاطر، ما برادر و خواهران همه‌ی موجودات زنده‌ایم، و به همه‌‌ی آنان، همان دل‌نگرانی و احترامی را بدهکاریم که برای خودمان دوست داریم.”

🔅 شوایتزر این عبارت را سنگ‌بنای فلسفه‌ی اخلاقی‌ کرد که پی‌ریخت و به عمل هم درآورد...

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @GahFerestGhKeshani
🔷معرفی چند کانال مفید

🔸پادکست بی‌پلاس
@podcastbplus
🔸یاسر میردامادی
@YMirdamadi
🔸فرهنگ‌ساز
@farhangsaz_youtube
🔸هومن پناهنده
@gashthaa
🔸جامعه‌شناسی
@iransociology
🔸صدانت تی‌وی
@Sedanettv

☘️ مرجع کامل‌تری از کانال های مفید
🍃 تکنولوژی‌های مدرن کامپیوتری و تأثیرشان بر معرفت‌شناسی
در گفتگوی مجله‌ی مدیریت ارتباطات با #کاوه_بهبهانی

🔅علی ورامینی/ شناخت همیشه برای بشر دغدغه بوده است. البته مراد از همیشه، از آن هنگامی است که بشر تفکر خود را دربارۀ هستی را به طرقی ثبت کرد. فلسفه نیز اساساً برای همین شناخت شکل گرفت. آن زمانی که سوفسطائیان صدق و کذب را در هم می‌آمیختند، فلسفه آمد تا سره از ناسره را شناسایی کند. بحث شناخت یا در اصطلاح فلسفی آن معرفت‌شناسی البته به همین سادگی نماند. این که اساساً شناخت ممکن است؟ اگر ممکن است چه چیزهایی را می‌توان شناخت؟ اگر چیزهایی را می‌توان شناخت چگونه باید آن‌ها را شناخت؟ و... .
🔅این‌ها مسائل و پرسش‌های مهمی‌اند که در فلسفه حادث شد و بعد از هزاران سال همچنان حول آن‌ها بحث‌های بنیادینی مطرح می‌شود. پیشرفت فناوری و به‌خصوص وسایل ارتباط جمعی نیز در مباحث فلسفی به معنای عام و بحث‌های معرفت‌شناختی به‌صورت خاص تأثیر بسیاری گذاشته است. با کاوه بهبهانی در همین رابطه گفت‌وگو کرده‌ایم. او دربارۀ اهمیت تحولات فناورانه و معرفت‌شناسی به دیدگاه‌های «ژان بودریار» اشاره می‌کند. از نظر بودیار در جهان پسامدرن، که فناوری‌های پیشرفتۀ کامپیوتری آن را تسخیر کرده‌اند و در آن مدیا، مثل خدای الاهیات سنتی ادیان سامی، همه‌جا حاضر است، دیگر حقیقتی وجود ندارد و هرچه هست صرفاً تصاویر و کپی‌ها و نشانه‌های بی مرجع و مدلول است.
🔅چیزی که بودیار به آن «وانموده» می‌گوید. گفت‌وگو با کاوه بهبهانی همیشه دلنشین است. او که کتاب معرفت‌شناسی اثر فیلسوف شهیر «لیندا زگزبسکی» را هم ترجمه کرده است، حجم عظیمی از اطلاعات را مسئله‌محور و طبقه‌بندی شده بیان کند و همواره می‌توان از گفته‌هایش روزنه‌هایی به ده‌ها بحث جذاب دیگر پیدا کرد. امید که این گفت‌وگو برای شما خوانندگان هم چنین باشد...

🌐 متن کامل و فایل PDF این گفت‌وگو

🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
🌾 @zamaneyebarkhord
🍃 مقدمه مصطفی ملکیان بر کتاب سیاست شادکامی
«همه‌چیز برایِ انسان، حتّی سیاست»

🔅تا آن‌جا که من اطّلاع دارم، کتابِ The Politics of Happiness: What Government Can Learn from the New Research on Well-being، نوشته‌یِ Derek Curtis Bok، که اکنون ترجمه‌یِ نیکویِ فارسیِ آن، به قلمِ نرگس سلحشور، زیرِ عنوانِ سیاستِ شادکامی: آن‌چه حکومت میتواند از تحقیقاتِ جدید دربابِ بهروزی بیاموزد، نشر یافته‌است، نه فقط نخستین نوشته‌ با این عنوان، بل، نخستین نوشته با این موضوع است که در غرب منتشر شده است.

🔅این کتاب، در واقع، شاملِ یک توصیه است و یک گزارشِ تحقیقات. توصیه این است که حکومتها باید فرآیندِ حکومت و نیز رفتارهایِ حکومتی را معطوف به فرآورده‌ای، به نامِ ”شادکامی شهروندان‟ کنند و، بنابراین، در مقامِ داوری دربابِ موفّقیّت/شکست یا خوبی/بدیِ یک نظامِ حکومتی و دربابِ مقایسه‌یِ نظامهایِ حکومتی با یک‌دیگر، ملاک، معیار، سنجه، و میزان باید وسعت و عمقِ شادکامیِ شهروندان باشد. گزارشِ تحقیقاتِ تجربی، میدانی، و آماریِ انجام‌گرفته، نیز، عبارت است از این که شادکامیِ شهروندانِ هر حکومت یا جامعه‌ای به هفت عاملِ مهمّ بستگیِ تمام دارد، به نحوی که میتوان این شادکامی را تابعی از این هفت متغیّر قلم‌داد کرد.

🔅این هفت عامل عبارت اند از: ۱) خُلق‌وخویِ موروثیِ هرکس؛ ۲) ازدواج: در تقابل با تجرّد، از دست دادنِ همسر، متارکه با همسر، و زندگیِ مشترک امّا نه با ازدواجِ رسمی؛ ۳) داشتنِ روابطِ اجتماعی، مانندِ دوستی و همنشینی، مشارکت در گروههایِ اجتماعی، و انجام دادنِ کارهایِ خیریّه و رایگان‌بخشانه؛ ۴) داشتنِ رضایتِ شغلی-حرفه‌ای، در تقابل با نداشتنِ رضایت از شغل و حرفه‌یِ خود و از دست دادنِ شغل و حرفه، اعمّ از این که این از دست دادنِ شغل و حرفه ناشی از اخراجِ دسته‌جمعیِ گروهی از شاغلان به کار، از جمله آن شهروندِ خاصّ، باشد (به اصطلاحِ نادرستِ رایج، ناشی از تعدیلِ نیروها) یا ناشی از اخراجِ فقط همان شهروند، به علّتی خاص؛ ۵) تلقّیِ خودِ شخص از چند و چونِ سلامتِ جسمانی و بدنیِ خود، در تقابل با تلقّیی که پزشکان از این امر دارند؛ ۶) داشتنِ ایمانِ دینی و مذهبی یا، لااقلّ، داشتنِ آرمانی شخصی که کمابیش به اندازه‌یِ ایمانِ دینی و مذهبی به آدمی قُوت و قُوَّتِ ذهنی و روانی بدهد، مانندِ آرمانِ آشتی و دوستی با محیطِ زیست و آرمانِ ساده‌زیستیِ خودخواسته؛ و ۷) داشتِن نظامِ حکومتیِ مردم‌سالار، ملتزم و متعهّد به آزادیهایِ سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و اجتماعیِ شهروندان، کاملاً پای‌بند به قانونِ اساسی و سایرِ قوانینِ کشور، کارآمد و مشکل‌گشا، دارایِ کمترین میزانِ خشونت‌ورزی، دارایِ کمترین میزانِ فساد، برخوردار از اعتمادِ کاملِ شهروندان (مخصوصاً پلیس و قوّه‌یِ قضائیّه)، و مسؤولیّت‌پذیر و پاسخ‌گو. البتّه، هر یک از این هفت عامل قیود و شروط و حدود و ثغور ای دارند که تفصیل و شرحِ آنها در فصولِ کتاب آمده است.

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @Mostafamalekian
🍃 تاملی در گفت‌و‌گوی اخیر با دکتر سروش در باب نظریه‌ی دین و قدرت
✍️ #فرهاد_شفتی

🔅این توفیق را داشتم که در اول فروردین ۱۴۰۰، در نشستی تصویری با دکتر سروش و جمعی از دین‌پژوهان، نکاتی نقادانه را با ایشان مطرح کنم. فایل صوتی این نشست که شامل گفتگوی، به ترتیب، فرهاد شفتی، فروغ جهانبخش، یاسر میردامادی و سروش دباغ با دکتر سروش می‌باشد در کانال‌ تلگرامی حلقه‌ی دیدگاه نو بارگذاری شده است.

🔅در این نوشتار کوتاه کوشش خواهم کرد به اختصار به نکاتی که مطرح کردم و پاسخ دکتر سروش به این نکات و تاملاتم درباره‌ی پاسخ‌های ایشان بپردازم. در پرسش‌ها و نکات نقادانه‌ی دیگر دوستان و پاسخ‌های دکتر سروش به ایشان نیز مباحث بسیار ارزشمند و جالبی مطرح شد اما عنان قلم را رها نکرده و این بحث را محدود به گفتگوی خود می‌کنم تا بی محابا و ناخوانده وارد آوردگاه ایشان نشوم. همچنین پیش از آغاز این بحث مایلم از دکتر سروش قدردانی کنم که با شکیبایی به نقدها و نکات مطرح شده پاسخ دادند.

🔅در فرصتی که به من داده شده بود سه نکته را مطرح کردم، دو نکته تفصیل و پی‌گیری مباحثی از پیش نقد من به نظریه‌ی دین و قدرت بود (اتمام حجت – داستان موسی و عبد صالح) و یک نکته درباره‌ی نسبت پیامبر با تعریف عدالت و اخلاق. مباحث مربوط به این سه را به همان ترتیبی که در آن نشست عنوان شد و در همان اندازه از نظر حجم مطلب مطرح می‌کنم...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @Farhadshafti
🌾 @Didgahenochannel
🍃 نقدی بر دیدگاه مصطفی ملکیان در مورد تعبد در دین
✍️ میرسعید موسوی‌کریمی
دانشیار دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید

🔅ماجرای این نوشتار از جایی شروع شد که در کانال واتس‌اپ متعلق به اساتید یکی از دانشگاه‌ها، یکی از اساتید محترم متن زیر را از جزوۀ ایمان و تعقلِ مصطفی ملکیان، تحت عنوان “چرا در جهان معاصر قدرت اقناع مهمتر از بزرگی شخصیت است؟” به این کانال ارسال کرد...

🔅هرچند تاکنون موفق نشده‌ام بسیاری از آثار مصطفی ملکیان را بخوانم، اما هر چه بیشتر از ایشان و به شکل جسته و گریخته در این‌جا و آن‌جا می‌خوانم، بیشتر و بیشتر به این باور می‌رسم که وی، علی رغم حیطۀ گسترده و متنوع مطالعاتش، نوشته‌ها و به ویژه سخنانش، علی‌الخصوص در حیطۀ معرفت دینی، از دقت و عمق کافی برخوردار نیست. برای همین، دست‌کم آن مقدار از نوشته‌هایش را که خوانده‌ام، غالباً ترکیبی از مطالب درست و نادرست، دوپهلو و مغالطه‌آمیز بوده است. نوشتۀ ارسالی از جزوۀ ایمان و تعقل شاهدی بر این ادعاست. در بخش مهمی از این نوشته، وی «قدرت اقناع» را در برابر «قولِ افراد معتبر» گذاشته است، با این تصورِ نادرست که اگر در گذشته، گفتۀ اشخاصِ معتبر، توجیه‌گر باورها بود، اینک، قدرتِ اقناع جای آن را گرفته است.

🔅احتمالا، ملکیان تصور کرده است راه اقناع افراد برای داشتن باوری موجه، از طریق مثلاً ارائۀ استدلال عقلی یا شواهد تجربی توسط مدعی است، با این پیش‌فرضِ به وضوح نادرست که دو مقولۀ «اقناع افراد» و «اعتماد به اقوال اشخاص» در برابر یک‌دیگر قرار دارند و ناچاریم فقط یکی از آن دو را انتخاب کنیم.

🔅اما ملکیان لابد می‌داند که یکی از مهم‌ترین رویکردها در زمینۀ «توجیه باور»، رویکرد برون‌گرایی (Externalism)، و شاخۀ مهم آن، اعتمادگرایی (Reliabilism) است. بر مبنای اعتمادگرایی، به زبان ساده، باوری موجه است که از «راهی قابل اعتماد» به دست آمده باشد. این راه قابل اعتماد می‌تواند ادراکات حسی خود شخص، درون‌نگری (Introspection)، استدلال عقلی، گفته یا نوشتۀ اشخاص معتبر (گواهی) (Testimony)، یا … باشد.

🔅بنابراین، دو مقولۀ «اقناع افراد» و «اعتماد به اقوال اشخاص» اساساً در برابر یک‌دیگر قرار نمی‌گیرند، بلکه یکی از گسترده‌ترین و مهم‌ترین روش‌های اقناع افراد برای ایجاد باور موجه، استناد به گفتۀ اشخاص معتبر و قابل اعتماد است. در واقع و بدون اغراق می‌توان گفت به استثنای مواردی اندک، تقریباً تمام باورهای ما به دستاوردهای علوم تجربی و انسانی از این جهت موجه‌اند که آن‌ها را از اشخاص قابل اعتماد به دست آورده‌ایم. کدام یک از ما آزمایش سطح شیب‌دار گالیله را انجام داده یا انحراف نور در میدان گرانشی را مشاهده کرده‌ایم؟ چند نفر از ما مشاهده‌گر مستقیم حوادث قطب شمال یا حوادث گذشتۀ تاریخ بوده‌ایم؟ در واقع، اگر اعتماد به گفتۀ اشخاصِ معتبر، توجیه‌گر باور نباشد، حتی در گذران زندگی روزمره نیز دچار مشکل خواهیم شد.

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @naghdmalekian
🌾 @Mostafamalekian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چگونه اقلیت سختگیر و متعصب جامعه را با خودش همراه می‌کند؟

‏تصمیم‌های یک جمع را همیشه اکثریت نمی‌گیرند. خیلی وقت‌ها یک اقلیت سه درصدی نظرش را بر بقیه حاکم می‌کند، اگر به اندازه‌ی کافی سختگیر باشد!

بی‌پلاس: ‏نسیم طالب این رو به عنوان قاعده‌ی اقلیت متعصب توضیح می‌ده. تو این ویدئو برداشت خودم رو از این حرف طالب تعریف کردم.

🌾 @Sedanet
🌾 @podcastbplus
🍃 چند پرسش از علی مطهری در حوزهٔ آزادی‌های اجتماعی
✍️ محمدرضا جلائی‌پور

🔅سلام آقای مطهری. امشب در گفتگویتان در کلاب‌هاوس دربارهٔ حجاب اجباری و آزادی‌های اجتماعی سخنانی گفتید که با این‌که بارها از زبانتان شنیده بودیم باز هم مایهٔ تعجب و تاسف شد. دربارهٔ حد و شکل حجاب در عصر پیامبر میان اسلام‌شناسان و فقها اتفاق نظر کاملی وجود ندارد و امروز با تکثر آراء فقهی در این زمینه مواجهیم. چگونه با این میزان اطمینان حد خاصی از حجاب را واجب مسلم شرعی می‌دانید؟

🔅حتی اگر روی شکل و حد حجاب میان فقها اجماعی وجود داشت، اجماع فقهای سنتی این است که در عصر پیامبر و امامان این حکم شرعی تحمیل نمی‌شده و مثل بسیاری از واجبات شرعی (از جمله نماز) داوطلبانه و بدون تحمیل توسط مومنان انجام می‌شده است. حکم شرعی‌ای که پیامبر تحمیل نمی‌کرده را بر چه اساسی شایستهٔ تحمیل می‌دانید؟

🔅حتی اگر فرض کنیم بر خلاف این اجماع، شکل و حد خاصی از حجاب توسط حکومت پیامبر تحمیل می‌شده است و فرض کنیم اکثر شهروندان جامعهٔ ما حامی اجبار حجابند، در جامعهٔ متکثر امروز که صرفا از باورمندان شکل خاصی از یک شریعت تشکیل نشده است تحمیل حجاب به اقلیتِ فرضی نارواست، چون خلاف عدالت و ناقض حقوق و آزادی‌های اساسی بخش قابل توجهی از شهروندانی است که پیرو آن سبک باور و دینداری نیستند. طبق چه مبنایی اکثریت فرضی حق دارد آزادی‌های اساسی اقلیت فرضی را نقض کند؟

🔅از قضا حامیان اجبار حجاب حتی دیگر اکثر شهروندان ایران نیستند. نظرسنجی‌های معتبر متعددی (از جمله مورد تایید مرکز پژوهش‌های مجلس و مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌ جمهوری و ایسپا) نشان می‌دهند که در چند سال اخیر حامیان اجبار حجاب دیگر اکثریت نیستند و کمتر از ۵۰ درصد جامعه‌ شده‌اند، در عین این‌که هنوز بیشتر شهروندان ایران حامی حجاب اختیاری و غیرتحمیلی‌اند. چرا اقلیت حق دارد قانونی را بر کل جامعه تحمیل کند؟

🔅امشب گفتید که زن‌های اروپایی اکثرا به مردهای آفریقایی رو می‌آورند. این خلاف واقع است. هنوز اکثر زنان اروپایی سفیدپوست یارها و همسرانشان را از میان اروپاییان سفیدپوست انتخاب می‌کنند. اما حتی اگر چنین نمی‌کردند لزوما علت و معنایی که شما ‌گفتید را نداشت. این جملهٔ شما، صرف نظر از این‌که واقعیت ندارد، حاوی نوعی تحقیر و نژادپرستی نسبت به تیره‌پوستان غیراروپایی یا بالعکس نسبت به سفیدپوستان اروپایی نیست؟

🔅امشب گفتید مردی که کنار دریا با دیدن زنان شناگر تحریک نمی‌شود بیمار است. کدام مطالعهٔ علمی این را تایید می‌کند؟ از قضا بر عکس، آیا سکسولوژیست‌‌ها تایید نمی‌کنند که تحریک شدن افراطی با دیدن بخشی از مو و تن زنان ناشناس نشانهٔ حدی از انحراف یا عدم سلامت یا لااقل محرومیت جنسی است؟ ضمنا توصیف‌تان از تحریک‌پذیری افراطی مردهای ایرانی نوعی توهین به آن‌ها و با فرض گرفتن محرومیت جنسی‌شان نیست؟

🔅بسیاری از اظهارات شما دربارهٔ حجاب اجباری و وضعیت مناسبات جنسی و آزادی‌های اجتماعی در ایران و جوامع دیگر از جنس باورهای عامیانهٔ شایعی است که نه‌تنها متکی به داده‌های تجربی و مطالعات علمی نیست، بلکه مطالعات معتبر پرشماری نقیض آن را تایید می‌کنند. چرا نیاز نمی‌بینید در اظهاراتی با این قاطعیت و با این میزان مخاطب به شواهد تجربی توجه بیشتری کنید؟

🔅آیا می‌توانیم امید داشته باشیم شما کسری از حقیقت‌جویی و آزادگی تحسین‌برانگیز‌ی که در حوزهٔ مسائل سیاسی نشان می‌دهید را برای آگاهی از استدلال‌ها، واقعیات و مطالعات تجربی معتبر در حوزهٔ امر جنسی و آزادی‌های اجتماعی هم نشان بدهید و کمتر از قبل سخنان جنسیت‌زدهٔ تعجب‌وتاسف‌آور از شما بشنویم؟ آیا عدالت و آزادی‌ صرفا در حوزهٔ سیاسی مصداق و مطلوبیت دارد و در حوزهٔ اجتماعی ندارد؟

🌐 نوشتار کامل جلائی‌پور و صوت سخنان مطهری

🌾 @Sedanet
🌾 @jalaeipour
🍃 نسبی‌‌گرایی فرهنگی و مدارا
✍️ #جان_تیلی
مترجم: #امید_کشمیری

🔅مقدمه مترجم: می‌توان گفت که نسبی‌گرایی در حوزه اخلاق عمری به درازای تاریخ اندیشه دارد، و این اردوگاه همیشه مدافعانی داشته است. این دفاعیات در جهان مدرن صورت و سیرتی جدید نیز یافته است. بسیاری از نسبی‌گرایان اخلاقی، استدلالی که به سود نسبیت در اخلاق می‌آورند مستند به درسی است که انسان مدرن به تجربه آموخته است. زندگی در جهان جدید تفاوت‌های اعتقادی و تنوعاتِ در سبک زندگی را نمایان‌تر کرد و "باخبر" شدن آدمیان از این "تفاوت ها"، عبرت‌ها و درس هایی به همراه داشت.

🔅آدمیان به تجربه آموختند که یکی از شروط مهم زیستن مسالمت آمیز آن است که افکار، احوالات و سبک زندگی دگر‌اندیشان را "تحمل" کنند و باهم "کنار بیایند". نسبی‌گرایان در یکی از استدلال‌های مشهور‌شان با توسل به ارزش/فضیلتِ اجتماعی مدارا می‌کوشند از نسبیت‌گرایی در اخلاق دفاع کنند. به زعم آنان باور به اصول و ارزش‌های اخلاقی مطلق/جهانشمول، راه را بر انواع بی‌مدارایی‌ها و استبداد‌ها می‌گشاید. چرا که مطلق‌گرایان اخلاقی نظرا و عملا این اجازه/وظیفه را دارند که باورها/ زیست‌اخلاقی مقبول خود را به مردم سایر فرهنگ‌ها تحمیل کنند.

🔅جان تیلی در این مقاله نخست تعریف و خوانشی همدلانه از نسبی‌گرایی اخلاقی ارائه می‌دهد‌ (تعریفی که از گزند بسیاری از نقدهای مشهور در امان است)، سپس با ایضاح مفهومیِ "تحمیل کردن" که رکنِ رکین بی‌مدارایی است نشان می‌دهد که نسبی‌گرایی‌ اخلاقی ملازم/ضامن مدارا نیست (بلکه با آن ناسازگار) و از همین‌رو استدلال مدافعان آن، مخدوش و ناتمام است.

🌐 مطالعه‌ی متن کامل فارسی و انگلیسی

🌾 @Sedanet
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نجات رلف!

🔅 رلف نمونه‌ی یک خرگوش آزمایشگاهیه، یکی از هزاران هزار حیواناتی که داستان‌شون گفته و شنیده نشده، حیواناتی که به‌خاطر الزامات قانونی برخی کشورها برای آزمایش‌های سم‌شناسیِ محصولات آرایشی‌بهداشتی و مواد تشکیل‌دهنده‌شون رنج می‌کشن و درنهایت کشته می‌شن.

🔅با اینکه اتحادیه‌ی اروپا از سال ۲۰۱۳ تولید و فروش محصولات آرایشی‌بهداشتیِ آزمایش‌شده روی حیوانات رو ممنوع کرده، کشورهای زیادی هستند که رعایت نمی‌کنند. متأسفانه بسیاری از این محصولات در کشورما هم خریدار داره.

🔅 روزبه‌روز روش‌های جایگزینی برای آزمایش‌های حیوانی عرضه می‌شه که از دقت سنجش و پیش‌بینی بالاتری برخوردارن و روزبه‌روز داره آشکارتر می‌شه که آزمایش روی حیوانات جزو رویّه‌های زنگارگرفته‌ی سنجش ایمنی محصولات مصرفیِ انسان‌هاست.

🔅اگر مایل به دانستن بیشتر درباره‌ی مسائل آزمایش حیوانی و مصائبش برای حیوانات و انسان‌ها هستید مطلبی را که یکی از فصل‌های کتاب عادی‌سازیِ امر تصورناپذیر: اخلاق استفاده از حیوانات در پژوهش، به قلم عایشه اختر، عضو سازمان غذا و داروی آمریکا است را اینجا بخوانید.

🌾 @Sedanet
🌾 @noanimaltestin
🍃 چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟
✍️ #امید_قائم‌پناه

🔅داگلاس نورث در کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی» کشورهای دسترسی باز و دسترسی محدود را از هم تفکیک می‌کند و بر آن است که شاید اصلی‌ترین عامل توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی کشورها را در همین تمایز باید جست. اما این دو به چه معنا هستند؟ مختصراً می‌توان گفت در نظم دسترسی محدود، فرادستان یا طبقه مسلط دسترسی به امتیازاتی همچون حقوق مالکیت و منابع و رقابت و سازمان‌ها را تنها به همان اعضای مسلط محدود می‌کنند. در این‌جا نظام اقتصادی آلت دست این هیئت مسلط است تا رانت تولید کند و از رهگذر آن امنیت سیاسی را هم تأمین می‌کند. اما باید توجه داشت که این خلق رانت صرفاً برای پر کردن جیب اعضای مسلط نیست بلکه ابزار کنترل خشونت هم هست و به یک معنا مادامی که میان اعضای مسلط توازن رانتی وجود داشته باشد صلح هم برقرار است. در واقع می‌توان گفت در این نوع جوامع با خلق انحصار و رانت و دادن امتیازات به گروه‌ها یا کسانی که می‌توانند خشونت ایجاد کنند، جلوی خشونت گرفته می‌شود و اینگونه صلح (ناپایدار) محقق می‌شود.

🔅اما در نظم با دسترسی باز، دسترسی به منابع و سازمان‌ها و مالکیت خصوصی و… باز است و این بدان معناست که نظام اقتصادی دیگر آلت دست نظام سیاسی نیست. همچنین از آن سو اداره و کنترل نظام سیاسی هم برای هر گروهی با ابزارهای رسمی و رقابتی ممکن است و حالت رقابتی به خود می‌گیرد. در نظم دسترسی باز همه عرصه‌های جامعه باز هستند و شهروندان می‌توانند در ساختاربندی و روابط با افراد و دیگر سازمان‌ها آزادانه مشارکت جویند. همچنین نظم دسترسی باز مستلزم روابط غیرشخصی است یعنی با همه افراد رفتار یکسانی می‌شود و مهم نیست که شما چه کسی هستید. در حالی‌که در نظم دسترسی محدود روابط شخصی است، یعنی مهم است که شما چه کسی هستید و مثلاً اگر جزو هیئت مسلط بودید یا روابطی با آن‌ها داشتید آن‌گاه به منابع و سازمان‌ها هم دسترسی خواهید داشت. پس شخصی بودن یا غیرشخصی بودن اساس رقابت را دگرگون می‌کند. در روابط غیرشخصی رانت‌ها چندان نمی‌توانند پایدار بمانند چراکه در رقابت‌های اقتصادی و سیاسی این رانت‌ها از بین خواهند رفت. در این فضای دسترسی باز، چه کارآفرینان اقتصادی و چه فعالان سیاسی برای رقابت و دستیابی به این رانت‌ها دائما با هم رقابت می‌کنند و در این رقابت کسانی یا گروهی برنده‌اند که بتوانند رضایت مخاطبان را جلب کنند. در این فضای باز، توزیع منابع اقتصادی و مقام‌های سیاسی دائما جابجا می‌شوند و در واقع این تغییر و جابجایی مدام، خلق رانت را دشوار می‌سازد. و بر خلاف جوامع دسترسی محدود، در جوامع باز خشونت از طریق محیط رقابتی و ایجاد فضای باز برای همگان برطرف می‌شود.

🌐 مطالعه‌ی متن کامل
🌾 @Sedanet