وبسایت فرهنگی صدانت
24.4K subscribers
778 photos
361 videos
75 files
2.37K links
صدانت؛ صدای اندیشه

آدرس وبسایت:
www.3danet.ir

اینستاگرام صدانت:
instagram.com/3danet

کانال رسمی صدانت:
@Sedanet

صدانت تی‌وی:
@Sedanettv

بایگانی صدانت:
@sedanet1

آگاهی از نشست‌های فرهنگی:
@News_sedanet
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 محمد اسفندیاری: شریعتی و شجاعت اندیشیدن
میراث کویر؛ ویژه برنامه سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی در تاریخ 31 خرداد 1397 در شبکۀ چهار

مشاهده در آپارات

🌾 @Sedanet
☘️ محمدرضا جلائی‌پور: پاسخ به چالش «او چه کند؟»

🔅محمد فاضلی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی): یکی از مخاطبان کانال دغدغه ایران چند وقت قبل برایم نوشته زیر را فرستاده است:

«دکترجان، کانال دغدغه ایران و فردای بهتر، مهم‌ترین کانال‌های سیاسی اجتماعی من هستند و من تک تک مطالبشون رو «میخوندم». اما چند وقتی هست که یا نمی‌خونم یا ردی می‌خونم. دلیلش همون مطلبی هست که در یادداشت ناشنوایی و نابینایی فرمودید. من (به عنوان یک شهروند عادی کمی آگاه و حساس به جامعه و کشور) معتقدم اساسا آنچه نخبگان جامعه اعم از فاضلی‌ها میگن، جسارتا آب در هاون کوبیدنه. فقط آگاهی اجتماعیمو بالا میبره و دیگر هیچ. در ته این تونل من و میلیون‌ها ایرانی هییییچ نوری نمی‌بینیم و تکلیف روشنه. تکلیف دو دقیقه آخر فایل صوتی افسانه پیل و پرایده. …

این جملات و افکار کسی هست که درآمد خوبی در تهران داره، لباس خوب میپوشه، سفر خوب میره، محیط کارش خوبه, رفاهش خوبه، خوراکش خوبه، پس انداز داره, کادوی خوب میخره برا زنش، میتونه یهو دو تومن خرج فلان چیز کنه و شاید به اون معنا دغدغه مالی نداشته باشه. مسلما این وضع در اقشار پایین تر به طریق اولی فاجعه‌آمیزتره.

من از تمامی نخبگان سیاسی اجتماعی فقط یک سوال دارم و اون اینکه، چه کنیم؟ در این حالت ما باید چیکار کنیم که تکرار تاریخ نشه و لااقل نسل بعدی من بتونه حالش در وطن بهتر باشه؟ ما به چه چیز این وطن امید داشته باشیم که نگهمون داره؟

من به شخصه باک امیدم چراغش خیلی وقته روشنه. هیچ خبر به ظاهر امیدبخشی، یک سی‌سی باک امید منو پر نمی‌کنه. حال من «زمستان است» شجریانه.»

🔅یک هفته است این متن مثل جذام روحی آزارم می‌دهد. زمزمه‌هایی از این جنس زیاد می‌شنیدم، اما یکی رک و راست گفته، پوست‌کنده پرسیده است: چه کنیم. خواننده دائمی متن‌هایم بوده و بنابراین پاسخ‌های من برای او کفایت نمی‌کند و راضی‌کننده نیست. من بقیه بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و … را به چالش #او_چه_کند فرامی‌خوانم. او یک فرد نیست، میلیون‌ها ایرانی است.

🔸 دوست عزیزم، دکتر محمد فاضلی، از من هم این سوال سهمگین را پرسیده است که #او_چه_کند؟. پاسخ کارساز به این پرسش مستلزم شناخت کامل‌تر از ویژگی‌ها و شرایط اختصاصی «او» است که ندارم، اما اگر بخواهم پاسخی بدهم که قابلیت پیاده‌سازی توسط افراد بیشتری در شرایط متنوع‌تر و حتی دشوارتر داشته باشد، به «او» خواهم گفت: «رواقیِ پیشرو» باش.

در نگاه اول شاید «رواقی‌گری» (stoicism) و «پیشروگرایی» (progressivism) بی‌‌ربط به نظر برسند، اما باور دارم ترکیب این دو به معنایی که به اختصار توضیح می‌دهم راهنمای عمل خوبی برای امثال من و «او» در شرایط کنونی ایران است...

🌐 متن کامل نوشتار محمدرضا جلائی‌پور

🌾 @Sedanet | @Jalaeipour
☘️ بنیان‌ فلسفی‌ اندیشه‌ی شریعتی
✍️ حسن محدّثی‌ گیلوایی

🔅به‌طور معمول و مألوف، وقتی مخاطبی با افکار و آرای یک متفکّر مواجه می‌شود، در بادی امر انتظار دارد با مجموعه‌ای از افکار منسجم مواجه شود. بسی بعید است که این انتظار، ریشه‌ی روان‌شناختی یا بیولوژیک داشته باشد. یحتمل زایش چنین انتظاری در چنین مواجهاتی، ریشه در تربیت فکری ما دارد. با این همه، به‌نظر می‌رسد بخشی از ماجرا به کار ذهن مربوط است. به‌نظر می‌رسد ذهن آدمی از طریق مقایسه و یافتن ربط اندیشه‌ها ما را به کشف هم‌سازی‌ها‌ و ناهم‌سازی‌های اندیشه‌ها با یک‌دیگر ره‌نمون می‌سازد.

🔅امّا انتظار برخورداری از انسجام و هم‌سازی میان آرای متنوّع یک متفکّر، آرایی که در دوره‌های مختلف زنده‌گی وی تولید و عرضه شده و هر یک در زمینه‌ی اجتماعی و روانی خاصّی پرورده شده است و پیوندی با اقتضائات زمانه و احوال درونی متفکّر داشته است، معمولاً برآورده نمی‌شود. چه بسا در آرای متفکّران و اندیشه‌مندان ناهم‌سازی‌های گوناگونی راه پیدا می‌کند. گاه این ناهم‌سازی چنان زیاد است که دوره‌های زنده‌گی فکری متفکّر را از هم جدا می‌کنند و از دو یا چند دوره سخن می‌گویند. در این‌گونه مواقع که ناهم‌سازی‌های میان آرای گوناگون یک متفکّر ناهم‌سازی‌ای بنیادی و مبنایی است، اغلب از سفر پارادایمی متفکّر سخن گفته می‌شود. یکی از دغدغه‌های محقّقانی که افکار متفکّران را مورد بررسی و واکاوی قرار می‌دهند،‌ یافتن رشته یا رشته‌های اتّصال و پیوند میان آرای گوناگون متفکّران مورد بررسی است. موضوع بحث ما در این مقاله به‌طور کلّی،‌ یافتن این رشته‌ی اتّصال و پیوند در آرای گوناگون متفکّر دینی، علی شریعتی است.

🌐 متن کامل این مقاله

🌾 @Sedanet
🌾 @NewHasanMohaddesi
☘️ مجموعه جلسات «ویتگنشتاین و معنای زندگی» در گفتگو با #سروش_دباغ

🔅این جلسات که گفتگوی امید کشمیری با سروش دباغ درباب «ویتگنشتاین و معنای زندگی» است، در پنج جلسه از سوی موسسه “خانه آشنا” برگزار گردید. در این جلسات تاکید و محوریت با آراء ضمنی و مصرحِ ویتگنشتاین متقدم در رساله منطقی_فلسفی در باب معنای زندگی است. سه ضلع زندگی با معنا که شامل “زندگی در حال”، “زندگی بی‌پرسش” و “زندگی درونی” با تحلیل فقراتی از رساله، کاویده می‌شود. جلسه پایانی(پنجم) این جلسات نیز به آراء علی شریعتی در خصوص معنای زندگی با تکیه بر “کویریات” او سخن گفته می‌شود.

🌐 دریافت فیلم و صوت جلسات

🌾 @Sedanet
🌾 @khanehashena
🌾 @Soroushdabbagh_Official
☘️ انتشار شمارۀ ۱۵۴ فصلنامۀ علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت

🔅رشته فلسفه تطبیقی در ایران با تکیه بر تجارب تاریخی خود نظیر حکمایی چون فارابی و شیخ اشراق در مواجهه فرهنگ اسلامی با سنت یونانی و خرد خسروانی و با برجستگی مواجهه با غرب در سنت حکمی تهران و قم و مباحث کسانی چون کنت دوگوبینو و هانری کربن و توشی هیکو ایزوتسو و تلاش های جریان نئوصدرائی، در بخش فلسفه خانه گزیده و چندی است به زیست دانشگاهی رسیده است.اینک اما نیازمند تاملی دوباره در ادامه مسیر خود است تا به راه های نرفته و امکان های گشوده در خروج از ابهام یا دست کم کندی روند آموزشی و پژوهشی در رشته فلسفه تطبیقی منجر شود. تمرکز و مسئله اصلی ویژه نامه شمارۀ یکصدو پنجاه و چهارم فصلنامه اطلاعات حکمت و معرفت، بر فلسفه تطبیقی در ایران معاصر است.

🔅در این راستا، دو جهت قابل رصد است. یکی راه رفته در تولد و شکل گیری فلسفه تطبیقی در سنت ایرانی-اسلامی و بررسیدن اختلاف نظر در این که فلسفه تطبیقی پدیده ای نوین در سنت معاصر است یا ریشه هایی کهن تر در سنت کلاسیک فلسفی نیز دارد و دیگری راه پیش رو و افق های گشوده فراروی آن است تا ضمن آسیب شناسی امر موجود، راه گشایی امر مطلوب نیز فراهم گردد.

🌐 متن کامل معرفی

🌾 @Sedanet
🌾 @Doostanehekmatmarefat
☘️در انتظار معنا: کافکا، کامو، بکت و بحران معنا
✍️ #آرش_نراقی

🔅پرسش اصلی من در این گفتار این است: تجربه‌ی وجودی خداناباوری چه پیامدهایی برای بشر مدرن داشته است و چگونه و در چه سطحی بشر مدرن را به جستجوی معنویتی این جهانی واداشته است؟

🔅به نظرم رمان مدرن را می توان یکی از بهترین منابع برای یافتن پاسخی به این پرسشها دانست. تجربه وجودی انسانی که خدای خود را از کف داده و نومیدانه در جستجوی روزنه امیدی در تاریکای جهان بی خداست، از جمله مضامین مهم رمان مدرن است. از این رو می کوشم در اینجا روایت پاره ای از رمان نویسان برجسته دوران مدرن را درباره تجربه وجودی جهانی بی خدا بررسی کنم و نشان دهم که چگونه این دغدغه وجودی ایشان را به جستجوی نوع جدیدی از معنا و معنویت برانگیخت...

🌐 متن کامل به همراه PDF

🌾 @Sedanet | @Arash_naraghi
☘️ ترجمه مدخل «عرفان در فلسفه اسلامی و عربی» دانشنامه فلسفی استنفورد

🔅#احسان_ارضرومچیلر : آگاهی از ریشه ها و متعاقبا تاریخ یک اندیشه به فهم بهتر و صحیح تر آن اندیشه کمک شایانی می کند. اندیشه در خلا به وجود نمی آید و در خلا رشد نمی کند، بلکه متاثر از و همزمان موثّر بر اندیشه های دیگر است. تاریخ اندیشه در عالم اسلام پر است از این تاثیرها و تاثرها. چه در فلسفه اسلامی که مشحون است از مفاهیم و مولفه های به کار رفته در تفکرات پیشین، از ارسطو و افلاطون گرفته تا فلوطین، چه در کلام اسلامی که در جای جای خود پذیرنده افکار فلسفی پیشینیان علی الخصوص ابن سینا بوده، و چه در عرفان اسلامی که وام گیرنده عناصر بسیاری از دیگر شاخه های تفکر، از فلسفه یونان گرفته تا فلسفه اسلامی و حتی تفکرات شرقی به خصوص هندویسم و بودیسم است.

🔅نویسنده این مقاله، مهدی امین رضوی، شاگرد پیشین سید حسین نصر و استاد فلسفه و عرفان در آمریکاست. او در این مقاله سیر ورود اندیشه های عرفانی را به عالم فلسفه اسلامی وا می کاود. در این نوشته او از فلوطین و نوافلاطون گری شروع می کند و نشان میدهد که چگونه عرفان و اندیشه های عرفانی به مرور به عالم فلسفه راه یافته و در طول زمان به بخش جدانشدنی فلسفه اسلامی تبدیل گشت. خواننده این متن، از رهگذر این نوشته نه تنها با سیر و چگونگی ورود مولفه های عرفانی به عالم فلسفه آشنا می شود، بلکه به بنیان های فکری مکاتب گوناگون در فلسفه اسلامی نیز آگاهی مقدماتی پیدا می کند.

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @technoreflections
☘️ چگونه رابطه‌مان را با جهان از نو برقرار کنیم؟ (قسمت اول)
✍️ #مژگان_خلیلی

🔅ما به‌خصوص از اول قرن‌بیستم‌ به فلسفه‌ای‌ مستقل‌ که‌‌ «یک شکل زندگی» آگاهانه و شیوه‌ی نگاه‌کردنِ‌ به جهان‌ باشد» ( وح: ص 16) نیاز ضروری داشته‌ایم تا دستگیر و روایت‌گرِ وضعیتِ همیشه مدرن‌زده‌مان باشد و حالا دو دهه بعد از قرن بیست‌ویک، هنوز آن را نداریم. ریشه‌اش هم به چند قرن قبل‌تر‌ برمی‌گردد که عوامل زیادی دست به دست هم داده‏‌اند به وجود نیاید، بنابراین فلسفه‌ی معاصر ایرانی، هستی‌ای نداشته تا گذشته داشته باشد و حالا جایی مفقود باشد و بخواهیم دنبالش بگردیم. فلسفه‌ی ماقبلِ ‌مدرن ما هم، جایی دور، سررشته‌هایش گم شده و باید اول سرنخ‌هایش را پیداکنیم، بعد از این جداییِ طولانی، برای مفاهیم کهن‌اش، رج به رج، لباسی نو در کاربردی امروزی ببافیم تا تن‌خورِ «شکل‌زندگی»ِ روز بشود. این غیبتِ طولانیِ فلسفه‌‌‌‌ی متناسب با شکل زندگیِ «انسانِ ایرانی»، قرن‌هاست در ابعاد مختلف رفتارِ او تاثیر عمیق می‌گذارد و با ایجادِ گره‌های کلاف شده‌ی سردرگُم در مسیر دغدغه‌های فکری‌ و معنایی او، زندگی‌اش را از تعادلِ لازم خارج کرده است.

🔅 از وقتی دنیا را با معیار توسعه، دسته‌بندی کرده‌اند ما ‌مدام میانه‌ی در حال توسعه‌بودن و نبودن مثل آونگی در نوسان بوده‌ایم و به خصوص در چهار دهه‌ی اخیر هم آن‌چه شتاب داشته، بحران بوده تا توسعه، اگر پیشرفتی هم برای قشری یا فردی در کار بوده، فراگیر نبوده و دستخوشِ تنش‌های سیاسی دائم خارجی و داخلی، جامعه‌ای متعادل برای‌مان به ارمغان نیاورده است. بر همین اساس است که شاید بتوان به جرات گفت مسئولیت اصلی و ضروریِ پژوهشگر حوزه فلسفه در ایرانِ امروز، پژوهش روی چگونگیِ راه و روش ِآوردنِ «فلسفه»‌ به «زندگی» است، فلسفه‌ا‌ی برآمده از سنتِ گذشته از آسمان به زمین و روایت جدیدِ آن در شکل امروزی.

🔅بنابراین اگر سال‏‌هاست «زبان» و «‌زندگی»ِ ما در نسبت با جهانِ توسعه‌‌ نیافته یا درحال‌توسعه‌، در کوچه پس‌کوچه‌هـای تعارض‌های «گذارِ» از تبِ مدرنیته‌، در از هم‌گسیختگی و یا ترکیبی بدون هضم و جذب مانده به این دلیل است که شکل و شمایل مسیرِ «خودآگاهی»ِ نوع انسان مخصوص عصرخودش، نحوه‏ و شیوه‌‏ی تجربه‏اش هم متفاوت با عصرهای پیشین و آینده است. اگر قبلا در سنت فلسفه ایرانی، درد دیرینِ از دست رفتنِ سعادت، به افتادن در چاه قیروان تعبیر می‌شد، برای «ایرانیِ معاصر» شهرِ توسعه‌یافته یعنی مدینه فاضله و توسعه‌یافتگی یعنی رسیدن به خوشبختی، اما امروزه در آرزوی آن‌، در اعماق بی‏‌انتهای چاهِ ویلِ غریبه، اسیرافـتاده‏ که انفعال‌‏اش هرروز او را بیش‌تر به عقب می‏راند. نبودِ راهی برای فلسفه‌ورزی و توضیح وضعیت‏ معاصر، قرن‏هاست زندگی ما ایرانیان را در ناخودآگاهیِ طولانی و رفتارِ بنا شده برآن، نگه داشته و «زبان» و اندیشه‌وزی‌مان را جدا از «شکل زندگی»، به تعطیلات برده است.

🔅تامل روی همین موضوع که ایران با گاو و خیش وارد قرن بیستم شد اما درعرض یک قرن با کارخانه‌های فولاد و بالاترین نرخ‌های تصادف خودرو و برنامه‌ای هسته‌ای از آن بیرون آمد (آبراهامیان، 1389، ص15)، خودگویایِ چرخش‌های پرشتاب و تحولاتِ نیازمندِ تامل در زندگی ما دردو قرن اخیر است و این تاثیراتِ حیرات‌انگیز که از اول قرن بیستم در همه‌ی ابعاد زندگی ایرانی رخ داده، داشت در سیر خودش می‌رفت تا در نیمه دوم سال 98 وآستانه‌ی ورود به آخرین سالِ قرن چهارده شمسی و استقبال از سال 1400، به آخرینِ‌ وضعیتِ عدم تعادل برسد که به شکلی غیرمنتظره، پیوند خورد‌ به یک عدم تعادل شوک‌آورِ تاریخی در اثر بحرانِ‌ جهانی کرونا...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet | @simiagari
☘️ زیر پوست دانشگاه
✍️ #هدایت_علوی‌تبار

🔅دکتر حسین پاینده (معرفی مقاله): مقاله‌ی «زیر پوست دانشگاه»، با عنوان فرعی «آسیب‌شناسی عملکرد اساتید در زمینه‌ی پایان‌نامه»، نوشته‌ی دکتر هدایت علوی تبار (دانشیار فلسفه در دانشگاه علامه طباطبائی) در نشریه‌ی روایت(شماره‌ی ۵، پاییز ۹۴) منتشر شد. مارکس جمله‌ی معروفی دارد با این مضمون که «فلاسفه تاکنون جهان را تفسیر کرده‌اند؛ سخن اما بر سر تغییر جهان است».

🔅این مقاله، به قلم یک فلسفه‌دان، با هدف تغییر وضعیت موجود در آکادمی ایرانی نوشته شده است. از این حیث، به گمان من، عملکردی کاملاً فلسفی دارد، اما به تأسی از فلسفه‌های فرصت‌طلبانه و عافیت‌جویانه‌ی رایج در فضای آکادمی ایرانی نوشته نشده است، فلسفه‌هایی که دانشگاه را تبدیل به قبرستانی می‌کنند که بارزترین ویژگی‌اش سکوت مرگ‌زده است.

🔅این مقاله از نگاه فلسفی‌ای پیروی می‌کند که مایل به کالبدشکافی فرهنگی جامعه‌ی ما و برملا کردن بیماری‌های ناپیدای فرهنگی است. از همه‌ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی که با سخت‌کوشی به دوره‌ی فوق‌لیسانس یا دکتری راه یافتند، از همه‌ی اعضای جوان هیأت علمی که با تکیه بر شایستگی‌های پژوهشی خودشان به عضویت هیأت علمی درآمدند و هنوز باید سال‌ها در آکادمی ایرانی کار کنند، دعوت می‌کنم این مقاله را، با دقت و ژرف‌اندیشی درباره‌ی جزئیاتش، بخوانند. این مقاله حکم فراخوانی ضمنی برای تغییر وضعیت موجود در دانشگاه را دارد که در انتظار اجابت شدن است.

🌐 مطالعه کامل این مقاله + PDF

🌾
@Sedanet
☘️ فرار از خدا
✍️ #یاسر_میردامادی

🔅«فِرّوا اِلی الله مِنَ الله»: از خدا به خدا بگریزید (نهج البلاغه، بخشی از خطبه‌ی ۲۴). «فرار به سوی خدا» معنای آشنایی دارد. در نظرگاه توحیدی، یگانه پناهگاه راستین هستی در مقابل سختی‌ها خداوند است و توصیه به فرار به سوی خدا از همین رو است.

🔅اما توصیه به «فرار از خدا» و در عین حال توصیه به «فرار به سوی خدا» غریب و بلکه «ناهم‌ساز» (متناقض)‌ می‌نماید. اگر از کسی بگریزیم طبیعی است که به سوی خود او نمی‌گریزیم، درست به این دلیل که در حال فرار از او هستیم. پس توصیه به «فرار از خدا» و در عین حال توصیه به «فرار به سوی خدا» دست‌کم در نگاه اول غریب و بلکه «ناهم‌ساز» می‌نماید. در این گفتار، به درنگ در این «ناهم‌سازنما» (متناقض‌نما) می‌پردازم و روایتی کوتاه به دست خواهم داد از انحاء راه‌حل‌ها در رفع این ناهم‌سازنما...

🌐 مطالعه کامل

🌾 @Sedanet | @dinonline
☘️ سلسله سخنرانی‌هایِ «خدا و شرّ»
👤 #محسن_کدیور

🔅چرا خدا دنیایی به این بدی آفریده است؟! در این دنیای آکنده از شرّ خدا کجاست؟ کدام دسته درست می‌گویند: خداناباوران، منکران اطلاق علم و قدرت و خیرخواهی خداوند، یا مدافعان آزادی تکوینی و اختیار آدمی؟ تعالیم اسلامی مدافع کدام فلسفه زندگی و رویکرد است: دست برداشتن از اطلاقِ علم و قدرت و خیرخواهی خداوند یا دست برداشتن از اطلاق آزادی تکوینی و اختیار آدمی؟

🌐 دریافت فیلم، صوت و متن

🌾 @Sedanet
🌾 @Mohsen_Kadivar_Official
☘️ نام خداوند را به باطل بر زبان میاور
در پاسخ به سلسله سخنرانی‌هایِ «خدا و شرّ» #محسن_کدیور
✍️ #سعیده_میرصدری

🔅چندی پیش دکتر محسن کدیور سخنرانی‌ای در باب «خدا و شرّ» در سه بخش و در طول چندین هفته ارائه کردند. هرچند که سخنرانی دقیق و مفصل ایشان در باب گفتمان شرّ در غرب را بسیار ارزشمند می‌دانم – چرا که مخاطبان علاقمند فارسی‌زبان را از مباحث مطرح در این حوزه به زبانی ساده و در عین حال حکیمانه و تخصصی آشنا می‌کند – اما برای منی که سالهاست در سطح فردی و آکادمیک با مسئلۀ شرور دست به گریبانم، و روشنفکری دینی را به دلیل ارائۀ تفسیر انسانی از دین – که در آن، نگاه منِ انسان، نیازهایم، دغدغه‌هایم، پرسش‌هایم، حقوقم و غیره جدّی گرفته می‌شود – همواره تحسین می‌کرده‌ام، لحن بی‌توجّه به انسانِ دکتر کدیور در باب مسئلۀ شرور و ارائۀ پاسخ‌های کاملاً سنّتی به این مسئله برایم بسیار شوک‌آور و تا حدّی مأیوس‌کننده آمد.

🔅علّت این شوک و یأس من آن بود که می‌دیدم روشنفکری دینی، که همواره در تفسیر دین و فقه در کنار انسان‌ها ایستاده و به مسائل نه از نگاه شارعِ خلوت‌نشین و بی‌توجّه به انسان، و درگیر با مفاهیم خشک و بی‌روح و انتزاعی، بلکه از زاویۀ دیدِ منِ انسان گوشت و پوست‌ و استخوان‌دار که دین را نه فقط برای رستگاری اخروی و آنجایی بلکه برای تحمّل‌پذیر کردن زندگی دنیوی و اینجایی‌ام نیاز دارم، می‌بیند، زمانی که پرسش از وجودی‌ترین دغدغۀ الاهیاتی و فلسفی، یعنی مسئلۀ شر پیش می‌آید، نه در کنارِ منِ انسان که در جایگاهِ محتسبِ متنعّم و مستغنی ایستاده، دست به توجیه شرّ می‌زند.

🔅و جهان را سراسر خیر دیده و انسان را – به دلیلِ گناهانش، نخوتش، جهلش و غیره – محکوم می‌کند. از این رو بر خود لازم دیدم که این نوشتار را به رشته قلم درآورم تا گلایه‌ و درخواستی باشد از ایشان و از سایر روشنفکرانِ دینی که مسئلۀ شرّ را چون سایر مسائل مطرح در نواندیشی دینی جدّی بگیرند، و بیش و پیش از دفاع از خدایِ فلسفیِ خود – با غیرت و حدّتی که به قیمت نادیده گرفتن «رنج انسانی» تمام می‌شود – قدری با انسان همدلانه‌تر و مهربانانه‌تر رفتار کنند – چنان که پیشتر در خوانش‌شان از فقه سنّتی بوده است...

🌐 مطالعه کامل این نوشتار

🌾 @Sedanet
☘️ معرفی کتاب فلسفه در زندگی: جستارهایی در تفکر انتقادی، فلسفه برای کودکان و فلسفه

🔅کتاب «فلسفه در زندگی: جستارهایی در تفکر انتقادی، فلسفه برای کودکان و فلسفه» اثر محمدرضا واعظ شهرستانی به تازه‌گی توسط نشر نگاه معاصر منتشر شده است. این کتاب با هدف ساده‌سازی فلسفه و عمومی ساختن آن در زندگی با راهنمایی در باب تفکر انتقادی و یادداشت‌هایی که به نقد و بررسی مسائل روز رسانه‌ها از منظری منطقی می‌پردازد، آغاز می‌شود و با طرح چگونگی آغاز برنامۀ فلسفه برای کودکان در جهان و ارائۀ جستارهایی در باب آموزش تسهیل‌گری و وضعیت فعلی فلسفه برای کودکان در ایران ادامه می‌یابد. سرانجام این کتاب با ارائۀ یادداشت‌هایی از نویسنده در حوزه فلسفه پایان می یابد.

🔅این کتاب به منظور آغاز مطالعه در حوزه تفکر انتقادی و برای مربیان، معلمان و به ویژه تسهیل‌گران برنامۀ فلسفه برای کودکان و به طور کلی علاقه مندان به فلسفه کاربردی و مفید است. همچنین، بخش ‌های اول، دوم و سوم این کتاب می‌تواند به منظور آشنایی پدر و مادران با تفکر نقادانه و کندوکاو فلسفی با کودکان و نوجوانان مؤثر واقع شود...

🌐 متن کامل معرفی به همراه یادداشت‌های حذف شده

🌾 @Sedanet
@tanhaatarazyekbarg
🗞 ماندن یا نماندن؟ مسئله این است!
✍🏻 حسین دبّاغ
منتشر شده در شماره چهارم ویژه نامه پرسش روزنامه اصفهان زیبا – تیر ۹۹

محی‌الدین عربی در فصوص الحکم (الفص الشیثی) بی‌آنکه دلیلی بیاورد، به طرزی غریب، ادعا میکند انقراض عالم، یعنی تولد آخرین فرزند انسان، از چین آغاز می شود به طوریکه جملگی زنان و مردان عقیم می شوند! اینک، در روزگار حاضر، ویروسی که به نظر می‌رسد شیوع آن از چین آغاز شده است، جهان ما آدمیان را زیر و زبر کرده است.

احوال آخرالزمانی حادث شده، این بیم را در ذهن زنده می کند که آیا به منقرض شدن نزدیک می شویم؟ اگر مسئول انتشار این موجود خطر‌آفرین ما آدمیان هستیم، که البته هستیم، وظیفه اخلاقی ما در قبال رویداد انقراض چیست؟ این سوال فربه را در این مقالۀ مختصر به بحث گذاشته و استدلال کرده ام فراهم آوردن اسبابی که به انقراض موجودات این عالم می انجامد اخلاقا نارواست.

سه جهان موازی زیر را در نظر آورید:

جهان ماندنی: در این جهان امور به گونه ای رقم می خورد که جنگ دیگری در نمی گیرد و هیچ موجودی طی فاجعه‌ای از میان نمی رود. صلح در این جهان تداوم می یابد و موجودات در آرامش کنار یکدیگر زندگی می کنند تا دست طبیعت آنان را از میان بر دارد.

جهان نیمه‌ماندنی: در این جهان از بد حادثه جنگ جهانی سوم در می گیرد و طی فاجعه‌ای دردآور (مثل جنگ هسته‌ای) هشتاد درصد موجودات عالم دچار مرگ می شوند و از بین می روند.

جهان ناماندنی: در این جهان نیز به سان جهان نیمه‌ماندنی، جنگ جهانی سوم رخ می دهد اما طی فاجعه‌ای رنج‌آور (مثل جنگ میکروبی) کل موجودات عالم منقرض می شوند و از بین می روند. از موجودات عالم هیچ باقی نمی ماند.

حال این سه جهان را با یکدیگر قیاس کنید: با فرض اینکه مرگ پدیده ای دردآور و رنج‌آور است، کدام یک از این جهان‌ها درد و رنج کمتری به همراه دارد؟ شهودهای اخلاقی عموم آدمیان گواهی می دهد که جهان ماندنی درد و رنج کمتری نسبت به جهان‌های موازی دیگر به همراه دارد...

🌐 مطالعه کامل در صدانت
🌐 دریافت از academia.edu

🆔 @hossein_dabbagh
@esfzibanews
@Sedanet
☘️ مرگ از منظر زندگی در مصاحبه با #مقصود_فراستخواه

🔅فراستخواه در این گفت وگو برای ما از دو مواجهه متفاوت با مرگ سخن می گوید: مواجهه اول، هرمنوتیک مرگ و تشرّف ِبه مردن است و مواجهه دوم تصرف علمی و تکنولوژیک ِ مرگ است. روی آورد نخست اگزیستانسیل هست اما روی آورد دوم؛ سابجکتیو . در مواجهۀ نخست، فراستخواه با بهره گیری از نوعی حکمت عرفانی ومعنوی، از حسیّات شخصی خویش و تجربه های زیستۀ هیجانی وادراکی خود، با ما می گوید و توضیح می دهد که چگونه فردی مثل او که ساعات متمادی از زندگی شبانه روزی اش با تدریس وتحقیق و دانشجو و حوزه عمومی و کار وفعالیت و اجتماع و خلاصه با کثرت و کنش و زندگی جمعی آغشته است سعی دارد در پسِ پشت، از طریق یک تجربۀ معنابخش و با عمل معنادادن به مرگ نه تنها با مرگ کنار بیاید بلکه با آن مغازله بکند وهر شب وروز با ان در آویزد و در آمیزد و لذت ببرد. اما در سطح دوم بحث توضیح می دهد که چگونه علم وتکنولوژی مدرن در همان حال که می کوشید مرگ را از میان بردارد و به تأخیر بیندازد، خود مرگ آور ومخرب بود. تمام سخن فراستخواه به نحو پارادوکسیال با دیالکتیکی از مرگ و زندگی درگیر است...

🌐 متن کامل به همراه فایل PDF

🌾 @Sedanet | @mfarasatkhah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درکی از فلسفه ژان پل سارتر
مترجم و گوینده : ایمان فانی
🌾 @Sedanet
@dr_iman_fani
☘️ چکیده‌ای از مقاله‌ی «القَواعِدَ مِنَ البَیْت» نوشته‌ی یوسف (جُزِف) ویتزتِم
✍️ #زهیر_میرکریمی

🔅جزِف ویتزتِم در مقاله‌ی «القَواعِدَ مِنَ البَیْت» (The Foundations of the House) به بررسی آیه‌های ۱۲۷ تا ۱۲۹ از سوره‌ی بقره می‌پردازد (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ …). در این آیه‌ها بنای «البیت»، که احتمالاً اشاره به «کعبه» است، به ابراهیم و اسماعیل نسبت داده شده است. ویتزتِم می‌کوشد تا نشان دهد که توصیف قرآن از بنای پرستشگاه یا بَیت که به دست ابراهیم و اسماعیل انجام شده باشد در متون قانونی بایبلی موجود نیست اما این روایت را در سنّت‌ها و متون پسابایبلی که ناظر به تفسیرهای فصل ۲۲ از سِفر پیدایش از بایبل عبری‌اند می‌توان ریشه‌یابی کرد.

🔅یکی از نکات کلیدی که در مقاله‌ی ویتزتم به آن پرداخته شده است این مطلب است که میان روایات پسابایبلی درباره‌ی ابراهیم و ساختن قربانگاه و خانه‌ای برای خدا با کمک اسحاق در اورشلیم با روایت قرآن درباره‌ی ابراهیم و ساختن خانه‌ای برای خدا با کمک اسماعیل در مکه شباهت‌های انکارناپذیری وجود دارد. نویسنده ادعا می‌کند که روایت‌های پسابایبلی که ناظر به ماجرای آزمایش ابراهیم، قربانی‌کردن اسحاق، و ساخت پرستشگاه/قربانگاه در اورشلیم بر تپه‌ی موریاه (מוריה) به دست ابراهیم و اسحاق بوده است در روایت قرآن به اقتضای باورهای قومی اعراب که خود را از فرزندان اسماعیل می‌دانسته‌اند به ماجرای قربانی اسماعیل و ساخت پرستشگاه کعبه در مکه به دست ابراهیم و اسماعیل تبدیل شده است. این تغییر، هم کارکرد هویت‌بخشی برای اعراب و دین تازه را داشته است و هم جایگاه مکه را با انتساب به ابراهیم تقویت می‌کرده است.

🔅او برای اثبات این ادعا، متن قرآن و تفسیرهای مسلمانان بر قرآن را با متون رَبَّنیِ یهودی، و مواعظ و تفسیرهای مسیحی به زبان یونانی، سُریانی، و قِبطی که ناظر بر فصل ۲۲‌ از سِفر پیدایش‌اند مقایسه می‌کند...

🌐 متن کامل این نوشتار

🌾 @Sedanet | @phoenixnotes
☘️ درس‌گفتارهای نگاهی به مقوله طردشدگی
👤 #آذرخش_مکری - هشت جلسه

🔅انسان‌ها موجودات اجتماعی هستند و اساس زیستی آنان متکی بر عضویت و تعامل با گروه‌های متعدد و متنوع انسانی است. میزان مقبولیت و طردشدگی در گروه‌های انسانی، بر رفتار، باور، سلامت روان و احساسات فرد اثر دارد. دکتر آذرخش مکری در این درس‌گفتارها به مقوله طردشدگی و تاثیرات آن می‌پردازد...

🌐 دریافت تمام جلسات

🌾 @Sedanet
@DrAzarakhshMokri