📖 #کتاب_خوانی 🚩 #کارنامه_چپ ۷
🔸 ظلمت در نیمروز
✍🏻 آرتور کوستلر
بازجو: تا حالا همه انقلابها به دست آماتورهای اخلاقگرا انجام شده بود. این افراد حسن نیت داشتند اما تلف شدند. ما برای اولین بار به نتیجه رسیدیم.
متهم: اوه، آره. به چنان نتیجهای که برای توزیع عادلانه زمین به عمد گذاشتیم پنج میلیون روستایی و خانوادههایشان در عرض یک سال از گرسنگی تلف شوند. چنان در آزاد کردن انسانها از یوغ بهرهکشی صنعتی به نتیجه رسیدیم که حدود ده میلیون نفر را در شرایطی مشابه با شرایط بردگان در کشتیهای دوران باستان، برای کار اجباری به منطقههای قطبی و جنگلهای شرق فرستادیم. چنان به نتیجه رسیدیم که برای رفع اختلاف عقیده یک استدلال بیشتر بلد نیستیم: مرگ؛ حالا میخواهد مساله زیردریاییها باشد، یا نوع کود، یا خطمشی حزب در هندوچین. مهندسهای ما موقع کار همیشه میدانند که ممکن است در نتیجه یک اشتباه در محاسبه از زندان سر در بیاورند یا پای چوبه دار بروند. مقامهای بالای حکومت ما همیشه زیردستهای خود را ضایع میکنند و از بین میبرند چون میدانند که خودشان بابت کوچکترین لغزشی مسوول شناخته میشوند و از بین میروند. شعرای ما مسالهی مربوط به سبک شعری را از طریق پلیس مخفی حل و فصل میکنند چون سبک ناتورالیستی به نظر اکسپرسیونیستها، ضدانقلابیست، و برعکس. ما برای تامین منافع نسلهای آینده چنان محرومیتهای وحشتناکی به نسل حاضر تحمیل کردیم که یک چهارم از طول عمر متوسطش کم شده. سطح زندگی مردم از قبل از انقلاب پایینتر است؛ شرایط کار سختتر، ضوابط و قوانین غیرانسانیتر و بهرهکشی از نیروی کار کارمزدی از شرایط کار باربرهای بومی در مستعمرات هم بدتر است. ما سن مجازات اعدام را پایین آوردیم و به دوازده سال رساندیم. قوانین جنسی ما از قوانین جنسی انگلستان هم سفت و سختتر شده. پرستش رهبر در کشور ما از حکومتهای دیکتاتوری ارتجاعی بیزانس هم شدیدتر است. مطبوعات و مدارس ما نظامیگری، جزماندیشی، کنفورمیسم و جهل را پرورش میدهند. قدرت مطلقه حکومت نامحدود است و در تاریخ نظیر ندارد. آزادی مطبوعات، آزادی عقیده و آزادی فعالیت سیاسی چنان ریشهکن شده که انگار اعلامیهی حقوق بشر هرگز وجود نداشته. ما عظیمترین دم و دستگاه پلیس را راه انداختیم که به پیشرفتهترین سیستم علمی برای شکنجهی جسمانی و روانی مجهز است با خبرچینهایی که به یک سازمان سراسری تبدیل شدهاند ... اینها نتیجهی کارهای نتیجهبخش ماست. گاهی به نظرم میآید که این آزمایشگرها پوست قربانی را کندهاند و با گوشت و ماهیچه و اعصاب لخت رهایش کردهاند ...
بازجو: خب، که چی؟ به نظرت محشر نیست؟ تا به حال اتفاقی بهتر از این در تاریخ افتاده؟ ما داریم پوست کهنهی بشریت را میکنیم و پوست تازه ای به آن میبخشیم. و این کار از کسانی که اعصابشان ضعیف است بر نمیآید ...
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#کتاب #شوروی #کمونیسم
🔸 ظلمت در نیمروز
✍🏻 آرتور کوستلر
بازجو: تا حالا همه انقلابها به دست آماتورهای اخلاقگرا انجام شده بود. این افراد حسن نیت داشتند اما تلف شدند. ما برای اولین بار به نتیجه رسیدیم.
متهم: اوه، آره. به چنان نتیجهای که برای توزیع عادلانه زمین به عمد گذاشتیم پنج میلیون روستایی و خانوادههایشان در عرض یک سال از گرسنگی تلف شوند. چنان در آزاد کردن انسانها از یوغ بهرهکشی صنعتی به نتیجه رسیدیم که حدود ده میلیون نفر را در شرایطی مشابه با شرایط بردگان در کشتیهای دوران باستان، برای کار اجباری به منطقههای قطبی و جنگلهای شرق فرستادیم. چنان به نتیجه رسیدیم که برای رفع اختلاف عقیده یک استدلال بیشتر بلد نیستیم: مرگ؛ حالا میخواهد مساله زیردریاییها باشد، یا نوع کود، یا خطمشی حزب در هندوچین. مهندسهای ما موقع کار همیشه میدانند که ممکن است در نتیجه یک اشتباه در محاسبه از زندان سر در بیاورند یا پای چوبه دار بروند. مقامهای بالای حکومت ما همیشه زیردستهای خود را ضایع میکنند و از بین میبرند چون میدانند که خودشان بابت کوچکترین لغزشی مسوول شناخته میشوند و از بین میروند. شعرای ما مسالهی مربوط به سبک شعری را از طریق پلیس مخفی حل و فصل میکنند چون سبک ناتورالیستی به نظر اکسپرسیونیستها، ضدانقلابیست، و برعکس. ما برای تامین منافع نسلهای آینده چنان محرومیتهای وحشتناکی به نسل حاضر تحمیل کردیم که یک چهارم از طول عمر متوسطش کم شده. سطح زندگی مردم از قبل از انقلاب پایینتر است؛ شرایط کار سختتر، ضوابط و قوانین غیرانسانیتر و بهرهکشی از نیروی کار کارمزدی از شرایط کار باربرهای بومی در مستعمرات هم بدتر است. ما سن مجازات اعدام را پایین آوردیم و به دوازده سال رساندیم. قوانین جنسی ما از قوانین جنسی انگلستان هم سفت و سختتر شده. پرستش رهبر در کشور ما از حکومتهای دیکتاتوری ارتجاعی بیزانس هم شدیدتر است. مطبوعات و مدارس ما نظامیگری، جزماندیشی، کنفورمیسم و جهل را پرورش میدهند. قدرت مطلقه حکومت نامحدود است و در تاریخ نظیر ندارد. آزادی مطبوعات، آزادی عقیده و آزادی فعالیت سیاسی چنان ریشهکن شده که انگار اعلامیهی حقوق بشر هرگز وجود نداشته. ما عظیمترین دم و دستگاه پلیس را راه انداختیم که به پیشرفتهترین سیستم علمی برای شکنجهی جسمانی و روانی مجهز است با خبرچینهایی که به یک سازمان سراسری تبدیل شدهاند ... اینها نتیجهی کارهای نتیجهبخش ماست. گاهی به نظرم میآید که این آزمایشگرها پوست قربانی را کندهاند و با گوشت و ماهیچه و اعصاب لخت رهایش کردهاند ...
بازجو: خب، که چی؟ به نظرت محشر نیست؟ تا به حال اتفاقی بهتر از این در تاریخ افتاده؟ ما داریم پوست کهنهی بشریت را میکنیم و پوست تازه ای به آن میبخشیم. و این کار از کسانی که اعصابشان ضعیف است بر نمیآید ...
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#کتاب #شوروی #کمونیسم
📖 #کتاب_خوانی
🔸 اتاقی که در آن اتفاق افتاد
✍🏻 جان بولتون
"#پوتین دید ما را تایید کرد که مردم ایران از این رژیم خسته شدهاند"
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روابط_بینالملل
🔸 اتاقی که در آن اتفاق افتاد
✍🏻 جان بولتون
"#پوتین دید ما را تایید کرد که مردم ایران از این رژیم خسته شدهاند"
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روابط_بینالملل
🏷 پیشبینی اعجاببرانگیز فروغی دربارهی ظهور موبایل و آنلاین شدن مدرسهها
🖤 #یادمان
📖 #کتاب_خوانی
پنجم آذر ۱۳۲۱، یکی از نادرترین چهرههای تاریخ ایران درگذشت. دربارهی محمدعلی فروغی چه نمیتوان گفت؛ فیلسوف، اندیشمند، دانشمند، نویسنده، پارسیدان و سیاستمدار. یکی از آن جرگهی درخشان لیبرالهای ملی که #ایران بر دوش آنها برخاست و در عصر رضاشاهی، از هیچ، همه چیز شد. در اینجا، پیشبینیهای این نابغهی ایرانی در رسالهای با نام "دور و دراز" در یک قرن پیش را میببینید که از به وجود آمدن موبایل، آنلاین شدن مدرسهها و شبکهی هوشمند نسل چهار و پنج اینترنت برای پایه تصویر و فیلم حرف میزند؛ هیهات که این تیرهی نابغه را به کمونیسم وارداتی و چپ بیبته و مزدور بیگانه باختیم.
🔻 سال گذشته، مروری چکیده بر کارنامه و زندگی پربار فروغی داشتم که در چهار قسمت منتشر شد و به یاد این ایرانخواه بزرگ بخوانید 🔻
1⃣ ایرانخواهی در عصر دژخیم | لینک
2⃣ ماموریت؛ تاسیس ایران | لینک
3⃣ فردوسی در عزلت فرهنگی | لینک
4⃣ شاه میرود، ایران میماند | لینک
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
🖤 #یادمان
📖 #کتاب_خوانی
پنجم آذر ۱۳۲۱، یکی از نادرترین چهرههای تاریخ ایران درگذشت. دربارهی محمدعلی فروغی چه نمیتوان گفت؛ فیلسوف، اندیشمند، دانشمند، نویسنده، پارسیدان و سیاستمدار. یکی از آن جرگهی درخشان لیبرالهای ملی که #ایران بر دوش آنها برخاست و در عصر رضاشاهی، از هیچ، همه چیز شد. در اینجا، پیشبینیهای این نابغهی ایرانی در رسالهای با نام "دور و دراز" در یک قرن پیش را میببینید که از به وجود آمدن موبایل، آنلاین شدن مدرسهها و شبکهی هوشمند نسل چهار و پنج اینترنت برای پایه تصویر و فیلم حرف میزند؛ هیهات که این تیرهی نابغه را به کمونیسم وارداتی و چپ بیبته و مزدور بیگانه باختیم.
🔻 سال گذشته، مروری چکیده بر کارنامه و زندگی پربار فروغی داشتم که در چهار قسمت منتشر شد و به یاد این ایرانخواه بزرگ بخوانید 🔻
1⃣ ایرانخواهی در عصر دژخیم | لینک
2⃣ ماموریت؛ تاسیس ایران | لینک
3⃣ فردوسی در عزلت فرهنگی | لینک
4⃣ شاه میرود، ایران میماند | لینک
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
📖 #کتاب_خوانی
🔸 طومار شیخ شرزین
✍🏻 بهرام بیضایی
استاد: تاریخ معروف "شروحالظفر" نانوشته مانده.
شرزین: عریضهای در عذرخواهی فرستادم.
استاد: چطور؛ مستمری به موقع نرسیده؟ ... هر قلمی اینجا در اختیار دارالکتاب همایونی است.
شرزین: عبارتی برای شما میخوانم از "شروحالظفر". معنیاش را نمیفهمم.
[میخواند]: " - و آن معاندان نابکار خونخوار را به قعر اسفل درکات دوزخ فرستادند".
استاد: منظور کیست؟
شرزین: ما! این کتاب میگوید تازیان در نهایت نیکخواهی به ما حمله کردند و ما در کمال ناسپاسی از خود دفاع کردیم. آنها با خوش قلبی تمام شهرهای ما را ویران کردند، و ما از شدت بددلی تسلیم نشدیم. آنها در کمال دلرحمی ما را قتلعام کردند، و ما در نهایت سنگدلی سر زیر تیغ نگذاشتیم و دست به دفاع برداشتیم. تا آنجا که میگوید؛ " - و آن معاندان نابکار خونخوار را به قعر اسفل درکات دوزخ فرستادند". یعنی ما!
استاد: هوم!
شرزین: کتابی سراسر ناسزاست به رگ و پی و ریشه و تبار من. آمیخته به انواع دروغ و بهتان!
استاد: اگر من فقط ناظر سلطان بودم، این سخنان بهای زندگیت بود، ولی در این لحظه من معلمم و نه ناظر، پس این نکته را بیاموز که ترا به خاطر خط نگه داشتهاند نه اندیشه.
شرزین: روز اول قلم را در مرکب فرو بردم و بر کاغذ آوردم، از آن خون بر صفحه جاری شد. پوست کاغذ شکافت؛ خون هزار کس در هر سطر میجوشید.
استاد: آه!
شرزین: هزاران کس که میدانستند جنگ بر سر عقیده نیست، بر سر زور و زن و زر است!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
🔸 طومار شیخ شرزین
✍🏻 بهرام بیضایی
استاد: تاریخ معروف "شروحالظفر" نانوشته مانده.
شرزین: عریضهای در عذرخواهی فرستادم.
استاد: چطور؛ مستمری به موقع نرسیده؟ ... هر قلمی اینجا در اختیار دارالکتاب همایونی است.
شرزین: عبارتی برای شما میخوانم از "شروحالظفر". معنیاش را نمیفهمم.
[میخواند]: " - و آن معاندان نابکار خونخوار را به قعر اسفل درکات دوزخ فرستادند".
استاد: منظور کیست؟
شرزین: ما! این کتاب میگوید تازیان در نهایت نیکخواهی به ما حمله کردند و ما در کمال ناسپاسی از خود دفاع کردیم. آنها با خوش قلبی تمام شهرهای ما را ویران کردند، و ما از شدت بددلی تسلیم نشدیم. آنها در کمال دلرحمی ما را قتلعام کردند، و ما در نهایت سنگدلی سر زیر تیغ نگذاشتیم و دست به دفاع برداشتیم. تا آنجا که میگوید؛ " - و آن معاندان نابکار خونخوار را به قعر اسفل درکات دوزخ فرستادند". یعنی ما!
استاد: هوم!
شرزین: کتابی سراسر ناسزاست به رگ و پی و ریشه و تبار من. آمیخته به انواع دروغ و بهتان!
استاد: اگر من فقط ناظر سلطان بودم، این سخنان بهای زندگیت بود، ولی در این لحظه من معلمم و نه ناظر، پس این نکته را بیاموز که ترا به خاطر خط نگه داشتهاند نه اندیشه.
شرزین: روز اول قلم را در مرکب فرو بردم و بر کاغذ آوردم، از آن خون بر صفحه جاری شد. پوست کاغذ شکافت؛ خون هزار کس در هر سطر میجوشید.
استاد: آه!
شرزین: هزاران کس که میدانستند جنگ بر سر عقیده نیست، بر سر زور و زن و زر است!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
👁 قفس ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری
🏷 حکومت کمونیستی چین چه بلایی سر بشر آورده است؟
✍🏻 محمد مدرس
📖 #کتاب_خوانی 📝 #یادداشت
🔸 ما هماهنگ شدهایم
✍ کای استریتماتر
به تازگی گوشکردن به کتابی را به پایان بردم که دربارهی کنترل افراد با استفاده از تکنولوژی در #چین نکتههای بسیار جالبی داشت.
در سال ۲۰۲۰، تعداد دوربینهای نصب شده در چین از مرز ۶۰۰ میلیون عبور کرده و به ادعای خود حکومت، شناسایی یک فرد در کمتر از یک دقیقه امکانپذیر است. سیستم "امتیازدهی اجتماعی" بخشی از طرح بزرگ چین برای کنترل همه چیز شهروندانش است. طرحی که بر اساس اون هر فرد براساس کارهای "درست" یا "اشتباه" از دید حکومت امتیازی دریافت میکند و به دلیل یکپارچگی سیستم الکترونیک تمام این امتیازهای مثبت و منفی، در فایل فرد ذخیره و براساسش، فرد ممکن استدفاقد شرایط دریافت وام، اجازه سفر به خارج از کشور و ... تشخیص داده شود!
به بیان دیگر اگر فرد از لحاظ اقتصادی، سازنده، و از لحاظ اجتماعی، دارای توازن و از لحاظ سیاسی منطبق با الگوی نظام کمونیستی باشد، شایستهی دریافت جایزه خواهید بود و به جز این، باید منتظر جزای سیستماتیک حکومت چین باشد. طرح دیگر این حکومت، تحقیر عمومی از راه نمایش اعترافات مخالفان سیستم در تلویزیون دولتی و یا نمایش صورت و اسم فرد متخلف برای بدرفتاریهای کوچک اجتماعی (مانند رد شدن از چراغ قرمز) در تلویزیونهای بزرگ نصب شده در شهر است.
نویسندهی کتاب "ما هماهنگ شدهایم" به بالا نگه داشتن ترس عمومی در مردم اشاره میکند؛ "مرغ را بکشید تا میمونها بترسند" اصطلاحی رایج در چین. یکی از مهمترین اهرمهای ایجاد این ترس مصاحبههای زیر فشار تلویزیونی است. از ستارهی پاپ مصرفکنندهی ماریجوانا تا خبرنگار اقتصادی، "ونگ جی لو" که در ۲۰۱۵ مجبور به اعتراف تلویزیونی دربارهی سقوط بازار شد.
در این کشور، وکلای حقوق اجتماعی در این کشور به شدت تحت نظرند و خانواده و دوستانشان تهدید میشوند. این افراد به شکل مکرر با بازپرسی، حبس خانگی و زندانی شدن در زندانهای مشخص و یا مخفی روبهرو هستند. حکومت چین در سپتامبر ۲۰۱۳، قانون جدیدی وضع کرده که به براساس آن، انتشار هرگونه "شایعه"(خبر غیررسمی و غیردولتی) با بیشتر از ۵۰۰ بار بازنشر یا بیشتر از ۵۰۰۰ کلیک که دولت آن را سبب "جریحهدار کردن نظم اجتماعی" بداند، مجازات زندان تا ۳ سال را برای افراد در پی خواهد داشت.
سانسور اینترنت و عدم دسترسی آسان به اطلاعات، نیز یک عادت کاملن رایج در چین است. فیلتر کردن ۱۲۸ هزار سایت در ۲۰۱۷ یک نمونهی عادی در کشوریست که حکومت طرح خاموش کردن سریع سایتها و یا اینترنت به شکل کامل در دستورکار دارد؛ در یک نمونه در ۲۰۰۹، پس از قیام در ایالت شین جِنگ، اینترنت این منطقه به شکل کامل قطع و پس از ۱۰ ماه وصل گردید.
در سال ۲۰۰۳ و پس از دستور دولت مرکزی به ساختن "زره طلایی" ساختار سختافزاری و نرمافزاری اینترنت در چین به شکلی تغییر پیدا کرده که اگر لازم شود، اینترنت کشور به شکل کامل از جهان قطع خواهد شد. ساختن یک شبکه اجتماعی داخلی، از جمله اقدامهایی بوده که چین برای رسیدن به این هدف دنبال میکرد و "ویبو" شبکهی اجتماعی داخلی چین به همین دلیل پدید آمده است. بیشتر چینیها برای بسیاری از کارها از ارتباط تا سفارش غذا از این شبکه بهره میگیرند که در آن لیست بلند بالایی از واژهها ممنوع است از جمله: ۱۹۸۴، جرج اورول، دهکده حیوانات، امپراتور من و ... .
تحقیق مشترکی بین هاروارد، استنفورد و دانشگاه سندیگو نشان میدهد تنها در سال ۲۰۱۷، ۴۸۸ میلیون کامنت توسط ترولهای حکومتی در شبکههای اجتماعی انتشار داده شده و برای این کار، افراد به شکلی ویژه به کار گمارده گرفته شدهاند، تکنیک اصلی آنها، طفره رفتن از آغاز بحثهای جنجالی مخالف حکومت و تمجید عمومی از وضعیت افراد و دولت است.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#کتاب #توییتباز
🔻 دوباره بخوانید 🔻
✍🏻 چرا گوشی چینی خطرناک است و نباید خرید؟ (لینک)
🏷 حکومت کمونیستی چین چه بلایی سر بشر آورده است؟
✍🏻 محمد مدرس
📖 #کتاب_خوانی 📝 #یادداشت
🔸 ما هماهنگ شدهایم
✍ کای استریتماتر
به تازگی گوشکردن به کتابی را به پایان بردم که دربارهی کنترل افراد با استفاده از تکنولوژی در #چین نکتههای بسیار جالبی داشت.
در سال ۲۰۲۰، تعداد دوربینهای نصب شده در چین از مرز ۶۰۰ میلیون عبور کرده و به ادعای خود حکومت، شناسایی یک فرد در کمتر از یک دقیقه امکانپذیر است. سیستم "امتیازدهی اجتماعی" بخشی از طرح بزرگ چین برای کنترل همه چیز شهروندانش است. طرحی که بر اساس اون هر فرد براساس کارهای "درست" یا "اشتباه" از دید حکومت امتیازی دریافت میکند و به دلیل یکپارچگی سیستم الکترونیک تمام این امتیازهای مثبت و منفی، در فایل فرد ذخیره و براساسش، فرد ممکن استدفاقد شرایط دریافت وام، اجازه سفر به خارج از کشور و ... تشخیص داده شود!
به بیان دیگر اگر فرد از لحاظ اقتصادی، سازنده، و از لحاظ اجتماعی، دارای توازن و از لحاظ سیاسی منطبق با الگوی نظام کمونیستی باشد، شایستهی دریافت جایزه خواهید بود و به جز این، باید منتظر جزای سیستماتیک حکومت چین باشد. طرح دیگر این حکومت، تحقیر عمومی از راه نمایش اعترافات مخالفان سیستم در تلویزیون دولتی و یا نمایش صورت و اسم فرد متخلف برای بدرفتاریهای کوچک اجتماعی (مانند رد شدن از چراغ قرمز) در تلویزیونهای بزرگ نصب شده در شهر است.
نویسندهی کتاب "ما هماهنگ شدهایم" به بالا نگه داشتن ترس عمومی در مردم اشاره میکند؛ "مرغ را بکشید تا میمونها بترسند" اصطلاحی رایج در چین. یکی از مهمترین اهرمهای ایجاد این ترس مصاحبههای زیر فشار تلویزیونی است. از ستارهی پاپ مصرفکنندهی ماریجوانا تا خبرنگار اقتصادی، "ونگ جی لو" که در ۲۰۱۵ مجبور به اعتراف تلویزیونی دربارهی سقوط بازار شد.
در این کشور، وکلای حقوق اجتماعی در این کشور به شدت تحت نظرند و خانواده و دوستانشان تهدید میشوند. این افراد به شکل مکرر با بازپرسی، حبس خانگی و زندانی شدن در زندانهای مشخص و یا مخفی روبهرو هستند. حکومت چین در سپتامبر ۲۰۱۳، قانون جدیدی وضع کرده که به براساس آن، انتشار هرگونه "شایعه"(خبر غیررسمی و غیردولتی) با بیشتر از ۵۰۰ بار بازنشر یا بیشتر از ۵۰۰۰ کلیک که دولت آن را سبب "جریحهدار کردن نظم اجتماعی" بداند، مجازات زندان تا ۳ سال را برای افراد در پی خواهد داشت.
سانسور اینترنت و عدم دسترسی آسان به اطلاعات، نیز یک عادت کاملن رایج در چین است. فیلتر کردن ۱۲۸ هزار سایت در ۲۰۱۷ یک نمونهی عادی در کشوریست که حکومت طرح خاموش کردن سریع سایتها و یا اینترنت به شکل کامل در دستورکار دارد؛ در یک نمونه در ۲۰۰۹، پس از قیام در ایالت شین جِنگ، اینترنت این منطقه به شکل کامل قطع و پس از ۱۰ ماه وصل گردید.
در سال ۲۰۰۳ و پس از دستور دولت مرکزی به ساختن "زره طلایی" ساختار سختافزاری و نرمافزاری اینترنت در چین به شکلی تغییر پیدا کرده که اگر لازم شود، اینترنت کشور به شکل کامل از جهان قطع خواهد شد. ساختن یک شبکه اجتماعی داخلی، از جمله اقدامهایی بوده که چین برای رسیدن به این هدف دنبال میکرد و "ویبو" شبکهی اجتماعی داخلی چین به همین دلیل پدید آمده است. بیشتر چینیها برای بسیاری از کارها از ارتباط تا سفارش غذا از این شبکه بهره میگیرند که در آن لیست بلند بالایی از واژهها ممنوع است از جمله: ۱۹۸۴، جرج اورول، دهکده حیوانات، امپراتور من و ... .
تحقیق مشترکی بین هاروارد، استنفورد و دانشگاه سندیگو نشان میدهد تنها در سال ۲۰۱۷، ۴۸۸ میلیون کامنت توسط ترولهای حکومتی در شبکههای اجتماعی انتشار داده شده و برای این کار، افراد به شکلی ویژه به کار گمارده گرفته شدهاند، تکنیک اصلی آنها، طفره رفتن از آغاز بحثهای جنجالی مخالف حکومت و تمجید عمومی از وضعیت افراد و دولت است.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#کتاب #توییتباز
🔻 دوباره بخوانید 🔻
✍🏻 چرا گوشی چینی خطرناک است و نباید خرید؟ (لینک)
📖 #کتاب_خوانی
🔸 شوروی ضد شوروی
✍🏻 ولادیمیر واینوویچ
دیگه زیادی دارن از رو دستشون کپی میکنن!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#کتاب #شوروی #کمونیسم #اقتصاد_ایران #کمونیستهای_شرمگین
↙️ منبع: اینستاگرام مترجم کتاب، بیژن اشتری
🔸 شوروی ضد شوروی
✍🏻 ولادیمیر واینوویچ
دیگه زیادی دارن از رو دستشون کپی میکنن!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#کتاب #شوروی #کمونیسم #اقتصاد_ایران #کمونیستهای_شرمگین
↙️ منبع: اینستاگرام مترجم کتاب، بیژن اشتری
🔥 ایرانکُشان در مغاک
▫️ در دفاع از جاری شدن عدالت علیه اصحاب فرهنگی پیشا ۵۷
📝 #یادداشت
📜 #تاریخ_نگاری
خشم مقدس عمومی علیه هر که دستی بر آتشِ سوزاندن #ایران داشت، سزاوارانهترین رفتار جمعی ماست، نشانگری روشن از بلوغ ژرف و پختهی سیاسی-اجتماعی ایرانیان که در پسِ عصری تاریک از تجربههای تلخ و گران و پیمودن کجراههی نادرست، به آن رسیدهاند. در این دادگاه تاریخی، تمام تبهکاران یک به یک به چنگال عدالت افتادهاند و هر روز نوبت یکی از آن دجالان انیرانی میرسد که ایران را ویران و جهنم میخواستند، سر به آسمان ساییدن ملکمان، آزارشان میداد. هر کس به حساب "سهم" خود، در ردیفی از متهمان ایستاده و این اگر خودِ عدالت نیست، پس چیست؟ اگر حال که دارند یک به یک شرشان را از سر این دنیا کم میکنند، به چوب فلک افکارعمومی، شلاق نخوردند، پس کِی قرار است نوبت حسابرسی از این ویرانیطلبان ایران برسد؟
آنها که این روزها، آه و فغان سر میدهند که بر «پیرمرد» سخت گرفتهاند و «اثر هنرمند از دیدگاه سیاسیش جداست» یا چوب حراج بر «سرمایههای فرهنگی ایران» زده شده، پشت این جعل و دغلکاری، خود را پنهان میکنند و دستها و فکرهای آلوده و ضدایرانیشان که از طبلهی همان تبار ۵۷یست. اینها عدالتگریزانند چه، میدانند نوبت آنها هم میرسد که حساب پس بدهند، در تنورهی آتش خشم مقدس ما، بسوزنند و برای همیشه در مغاک شوند که ایران، این پلشتی سوسیالیستی، وارداتی و ترجمهایِ روسی را از سپهر فرهنگ و خرد خود خواهد شست و آن آفتاب درخشندهی ایران باستان و تلالوی مانایش، از زیر این خروارِ پلیدیها، دوباره سر برمیآورد.
#گلستان، ساعدی، براهنی، ابتهاج، #شاملو و تمام این تبارِ نادانی، این ایرانفروشان به توهم و ارباب روسی، این هیزمکشان آتش، این بیچشموروهای مفتخوری که به سبب بر کشیدن ایرانِ دهههای ۳۰ تا و ۵۰ از طویلههای پدری به آلاف و الوف رسیدند و پیادهنظام زدن آن درخت تنومند شدند، فصلشان رسیده؛ فصل افتادنشان از زین اسبِ نام به ننگ، فصل خفتشان به انتقام، فصل بستن دفترشان به اجل.
و چه شیرین عدالتیست؛ اینها همانهایند که در روزگار چلچلی، بر #فردوسی بزرگ تازیدند، فرهنگ و ادبیات کلاسیک ایران را کهنه کردند و در زندان فرهنگِ عاریتیشان افکندند، پدران روشنفکریِ درخشان، متعهد، ملی و لیبرال عصر مشروطیت را زیر خاک کردند، هر نامآورِ هنرمندی که از جرگهی #ایران_خواهی برخاست را ترور شخصیت و تخریب کردند. تاریخ را بکاوید تا دریابید که با یاحقیها و گلپاها چهها که نکردند! احسان یارشاطرها (لینک) را چگونه در انزوا و خفقان تحمیلی اسیر ساختند! ذهن جوان ایرانی را از گذشتهاش، تاریخش و گنجینهی بیپایان فرهنگیاش، گسستند تا با لاطائلات نفهمیده و نخوانده پر کنند و پیادهنظام ارباب روسی بتراشند!
این دست عدالت است که امروز یقهشان را گرفته! عدالتی که متاسفانه در زندگی از آنها دریغ شد. خانه را آتش زدند و با نام و نان دزدیده از دهان این مردم، به گوشهی عافیت در غرب گریختند و تا آخر عمر با فضولات استالین و سوسیالیسم نشئه کردند! و از گفتن حقیقت، اعتراف به جنایتشان و پوزش از نسلِ ما تا دم مرگ هم سرباز زدند. عدالت جاری و همگانی چرا یقهی اسماعیل خویی را نمیگیرد، چرا بهرام بیضایی (لینک) در همان هیات منصفه، قَدر میبیند؟ چون دِینشان را به تاریخ و ما ادا کردهاند، شجاعتش را داشتند که در برابر مردم برخيزند و با صدای رسا و بلند، حقیقت را برملا کنند. اگر سهم این جلادانِ فرهنگی در به ویرانی کشیدن ایران ناچیز است، آیا به قدر پوزشی راستین از مردم و نسلی نبود که به آتش اینان سوختند، جزغاله شدند و هنوز، هر روز را در آتشاند؟!
📌 در همین باره:
✍🏼 به بهشت کمونيستی خوش آمدید! (لینک)
📻 آنها «گند» زدند (لینک)
✍ بازگشت به خویشتن (لینک)
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#تاریخ #روشنفکران #کمونیسم #شوروی
📌 متن در اینستاگرام من هم قابل دسترسیست (لینک)
▫️ در دفاع از جاری شدن عدالت علیه اصحاب فرهنگی پیشا ۵۷
📝 #یادداشت
📜 #تاریخ_نگاری
خشم مقدس عمومی علیه هر که دستی بر آتشِ سوزاندن #ایران داشت، سزاوارانهترین رفتار جمعی ماست، نشانگری روشن از بلوغ ژرف و پختهی سیاسی-اجتماعی ایرانیان که در پسِ عصری تاریک از تجربههای تلخ و گران و پیمودن کجراههی نادرست، به آن رسیدهاند. در این دادگاه تاریخی، تمام تبهکاران یک به یک به چنگال عدالت افتادهاند و هر روز نوبت یکی از آن دجالان انیرانی میرسد که ایران را ویران و جهنم میخواستند، سر به آسمان ساییدن ملکمان، آزارشان میداد. هر کس به حساب "سهم" خود، در ردیفی از متهمان ایستاده و این اگر خودِ عدالت نیست، پس چیست؟ اگر حال که دارند یک به یک شرشان را از سر این دنیا کم میکنند، به چوب فلک افکارعمومی، شلاق نخوردند، پس کِی قرار است نوبت حسابرسی از این ویرانیطلبان ایران برسد؟
آنها که این روزها، آه و فغان سر میدهند که بر «پیرمرد» سخت گرفتهاند و «اثر هنرمند از دیدگاه سیاسیش جداست» یا چوب حراج بر «سرمایههای فرهنگی ایران» زده شده، پشت این جعل و دغلکاری، خود را پنهان میکنند و دستها و فکرهای آلوده و ضدایرانیشان که از طبلهی همان تبار ۵۷یست. اینها عدالتگریزانند چه، میدانند نوبت آنها هم میرسد که حساب پس بدهند، در تنورهی آتش خشم مقدس ما، بسوزنند و برای همیشه در مغاک شوند که ایران، این پلشتی سوسیالیستی، وارداتی و ترجمهایِ روسی را از سپهر فرهنگ و خرد خود خواهد شست و آن آفتاب درخشندهی ایران باستان و تلالوی مانایش، از زیر این خروارِ پلیدیها، دوباره سر برمیآورد.
#گلستان، ساعدی، براهنی، ابتهاج، #شاملو و تمام این تبارِ نادانی، این ایرانفروشان به توهم و ارباب روسی، این هیزمکشان آتش، این بیچشموروهای مفتخوری که به سبب بر کشیدن ایرانِ دهههای ۳۰ تا و ۵۰ از طویلههای پدری به آلاف و الوف رسیدند و پیادهنظام زدن آن درخت تنومند شدند، فصلشان رسیده؛ فصل افتادنشان از زین اسبِ نام به ننگ، فصل خفتشان به انتقام، فصل بستن دفترشان به اجل.
و چه شیرین عدالتیست؛ اینها همانهایند که در روزگار چلچلی، بر #فردوسی بزرگ تازیدند، فرهنگ و ادبیات کلاسیک ایران را کهنه کردند و در زندان فرهنگِ عاریتیشان افکندند، پدران روشنفکریِ درخشان، متعهد، ملی و لیبرال عصر مشروطیت را زیر خاک کردند، هر نامآورِ هنرمندی که از جرگهی #ایران_خواهی برخاست را ترور شخصیت و تخریب کردند. تاریخ را بکاوید تا دریابید که با یاحقیها و گلپاها چهها که نکردند! احسان یارشاطرها (لینک) را چگونه در انزوا و خفقان تحمیلی اسیر ساختند! ذهن جوان ایرانی را از گذشتهاش، تاریخش و گنجینهی بیپایان فرهنگیاش، گسستند تا با لاطائلات نفهمیده و نخوانده پر کنند و پیادهنظام ارباب روسی بتراشند!
این دست عدالت است که امروز یقهشان را گرفته! عدالتی که متاسفانه در زندگی از آنها دریغ شد. خانه را آتش زدند و با نام و نان دزدیده از دهان این مردم، به گوشهی عافیت در غرب گریختند و تا آخر عمر با فضولات استالین و سوسیالیسم نشئه کردند! و از گفتن حقیقت، اعتراف به جنایتشان و پوزش از نسلِ ما تا دم مرگ هم سرباز زدند. عدالت جاری و همگانی چرا یقهی اسماعیل خویی را نمیگیرد، چرا بهرام بیضایی (لینک) در همان هیات منصفه، قَدر میبیند؟ چون دِینشان را به تاریخ و ما ادا کردهاند، شجاعتش را داشتند که در برابر مردم برخيزند و با صدای رسا و بلند، حقیقت را برملا کنند. اگر سهم این جلادانِ فرهنگی در به ویرانی کشیدن ایران ناچیز است، آیا به قدر پوزشی راستین از مردم و نسلی نبود که به آتش اینان سوختند، جزغاله شدند و هنوز، هر روز را در آتشاند؟!
📌 در همین باره:
✍🏼 به بهشت کمونيستی خوش آمدید! (لینک)
📻 آنها «گند» زدند (لینک)
✍ بازگشت به خویشتن (لینک)
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#تاریخ #روشنفکران #کمونیسم #شوروی
📌 متن در اینستاگرام من هم قابل دسترسیست (لینک)
Telegram
ساسان آقایی
📔 «وطنپرستی»
✍🏻 نوشتهای از احسان یارشاطر | بهار ۷۲، مجلهی ایرانشناسی
✔️ @SasanAghaei
#کتاب
✍🏻 نوشتهای از احسان یارشاطر | بهار ۷۲، مجلهی ایرانشناسی
✔️ @SasanAghaei
#کتاب
🤔 آیا نظام سلطنتی بریتانیا «تشریفاتی» است؟
📖 #کتاب_خوانی
وقتی مرتجعان سرخ و عقبماندگان کمونیست با این پرسش مواجه میشوند که «اگر نهاد سلطنت بد است، چرا متمدنترین ملتها، مملکتهای پادشاهیاند؟»، بیشتر وقتها این را جعل میکنند که نهاد سلطنت در بریتانیا، اسکاندیناوی، ژاپن و دیگر کشورها، یک نهاد «تشریفاتی» است که هیچ کارکردی جز «درآمد توریستی» ندارد.
ملکه ویکتوریا، یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخ بریتانیا، در دههی چهارم قرن نوزدهم بر تخت سلطنت تکیه زد و بریتانیا با او وارد قرن بیستم شد. پیش از الیزابت دوم، او رکوردار دار طولانیترین سلطنت تاریخ بریتانیا بود. آندره موروا (Andre Maurois) در کتاب «تاریخ انگلستان» در تحلیل عصر ویکتوریایی شرح خوبی از قدرت و اهمیت پادشاه یا ملکه در سپهر سیاسی و اجتماعی بریتانیا دارد که خواندن آن، به خوبی جایگاه حقیقی یک پادشاه/ملکه را روشن میکند. موروا مینویسد:
ملکه ویکتوریا در اوایل سال ۱۹۰۱ دیده از جهان بر بست، درحالی که شصت و سه سال سلطنت کرده بود. دوران سلطنت او اوج اقتدار انگلستان به شمار میرود. بریتانیا در این دوران توانست انقلابی به مراتب عمیقتر از انقلاب سال ۱۶۸۸ (انقلاب شکوهمند انگلستان) را بدون جنگ و خونریزی پشت سر گذارد، در عمل به یک امپراتوری بزرگ تبدیل شود و هنرمندان و نویسندگان شهیری چون تاکری، دیکنز، جورج الیوت، خواهران برونته، ماکولی، نیومن، تنیسن، راسکین، روستی، توماس هاردی، کارلایل، اسکار وایلد و رابرت لویی استیونسن در شمار رعایای دربار ملکه ویکتوریا بودند.
اما ادبیات و هنر تنها تا زمانی موردعلاقه ملکه بود که شوهرش در قید حیات بود، از آن پس ملکه در پی تجدید عظمت مقام پادشاهی برآمد. او بار دیگر عظمت و شکوه دربار پادشاهان «هانور» را که در دوران آخرین پادشاهان این سلسله رو به افول نهاده بود، احيا کرد. در نتیجه کوششهای او بود که نظام سلطنتی، مقام و موقع خویش را تثبیت کرد. ملکه ویکتوریا همواره پیرو عقل و منطق بود و هنگامی که با وزیران اختلاف نظری پیدا میکرد، حق را به جانب آنان میداد اما همواره سه حق اساسی را برای خود قائل بود:
▫️ طرف مشورت بودن،
▫️ تشویق نمودن،
▫️ و منع کردن.
بدینگونه بود که ملکه توانست در یک دوره سلطنت طولانی، اعتماد و احترام وزرای خویش را جلب نماید. در طول دوران سلطنت ویکتوریا دو باراحساسات جمهوریخواهانه در برخی از نقاط کشور برانگیخته شد:
يكبار در نخستین سالهای حکومت وی و بار دیگر در سال ۱۸۷۰ که ملکه در اثر بیوه شدن، علاقه خویش را به امور مملکت از دست داد. اما هنگامی که ملکه چشم از جهان بربست، مردم حتی بیش از زمان ملکه الیزابت اول به رژیم مشروطه سلطنتی علاقمند بودند و فرزند و نوه ویکتوریا با تبحری که در امر اداره کشور داشتند، توانستند آتش این علاقه را گرم نگاه دارند و حتی ریشهی آن را استوارتر نمایند.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#تاریخ
📌 تاریخ پادشاهی بریتانیا، یکی از مهمترین منابع و گنجینههای بشریست و #لیبرالیسممحافظهکار و #اقتصاد_آزاد از آن الهام زیادی گرفته . به مناسبت مرگ ملکه الیزابت، دو، سه قسمت دیگر از بخشهایی از این تاریخ را بازگو میکنم
📖 #کتاب_خوانی
وقتی مرتجعان سرخ و عقبماندگان کمونیست با این پرسش مواجه میشوند که «اگر نهاد سلطنت بد است، چرا متمدنترین ملتها، مملکتهای پادشاهیاند؟»، بیشتر وقتها این را جعل میکنند که نهاد سلطنت در بریتانیا، اسکاندیناوی، ژاپن و دیگر کشورها، یک نهاد «تشریفاتی» است که هیچ کارکردی جز «درآمد توریستی» ندارد.
ملکه ویکتوریا، یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخ بریتانیا، در دههی چهارم قرن نوزدهم بر تخت سلطنت تکیه زد و بریتانیا با او وارد قرن بیستم شد. پیش از الیزابت دوم، او رکوردار دار طولانیترین سلطنت تاریخ بریتانیا بود. آندره موروا (Andre Maurois) در کتاب «تاریخ انگلستان» در تحلیل عصر ویکتوریایی شرح خوبی از قدرت و اهمیت پادشاه یا ملکه در سپهر سیاسی و اجتماعی بریتانیا دارد که خواندن آن، به خوبی جایگاه حقیقی یک پادشاه/ملکه را روشن میکند. موروا مینویسد:
ملکه ویکتوریا در اوایل سال ۱۹۰۱ دیده از جهان بر بست، درحالی که شصت و سه سال سلطنت کرده بود. دوران سلطنت او اوج اقتدار انگلستان به شمار میرود. بریتانیا در این دوران توانست انقلابی به مراتب عمیقتر از انقلاب سال ۱۶۸۸ (انقلاب شکوهمند انگلستان) را بدون جنگ و خونریزی پشت سر گذارد، در عمل به یک امپراتوری بزرگ تبدیل شود و هنرمندان و نویسندگان شهیری چون تاکری، دیکنز، جورج الیوت، خواهران برونته، ماکولی، نیومن، تنیسن، راسکین، روستی، توماس هاردی، کارلایل، اسکار وایلد و رابرت لویی استیونسن در شمار رعایای دربار ملکه ویکتوریا بودند.
اما ادبیات و هنر تنها تا زمانی موردعلاقه ملکه بود که شوهرش در قید حیات بود، از آن پس ملکه در پی تجدید عظمت مقام پادشاهی برآمد. او بار دیگر عظمت و شکوه دربار پادشاهان «هانور» را که در دوران آخرین پادشاهان این سلسله رو به افول نهاده بود، احيا کرد. در نتیجه کوششهای او بود که نظام سلطنتی، مقام و موقع خویش را تثبیت کرد. ملکه ویکتوریا همواره پیرو عقل و منطق بود و هنگامی که با وزیران اختلاف نظری پیدا میکرد، حق را به جانب آنان میداد اما همواره سه حق اساسی را برای خود قائل بود:
▫️ طرف مشورت بودن،
▫️ تشویق نمودن،
▫️ و منع کردن.
بدینگونه بود که ملکه توانست در یک دوره سلطنت طولانی، اعتماد و احترام وزرای خویش را جلب نماید. در طول دوران سلطنت ویکتوریا دو باراحساسات جمهوریخواهانه در برخی از نقاط کشور برانگیخته شد:
يكبار در نخستین سالهای حکومت وی و بار دیگر در سال ۱۸۷۰ که ملکه در اثر بیوه شدن، علاقه خویش را به امور مملکت از دست داد. اما هنگامی که ملکه چشم از جهان بربست، مردم حتی بیش از زمان ملکه الیزابت اول به رژیم مشروطه سلطنتی علاقمند بودند و فرزند و نوه ویکتوریا با تبحری که در امر اداره کشور داشتند، توانستند آتش این علاقه را گرم نگاه دارند و حتی ریشهی آن را استوارتر نمایند.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#تاریخ
📌 تاریخ پادشاهی بریتانیا، یکی از مهمترین منابع و گنجینههای بشریست و #لیبرالیسممحافظهکار و #اقتصاد_آزاد از آن الهام زیادی گرفته . به مناسبت مرگ ملکه الیزابت، دو، سه قسمت دیگر از بخشهایی از این تاریخ را بازگو میکنم
چه میکنی؟
داریوش
📻 #شبانه ۱۹۵
🖤 #یادمان اعدام
🎙 از داریوش اقبالی
📔 سطرهای آغازین رمانم، #تجربه_از_عشق_نوشتن؛ داغ #محسن_شکاری خوب نمیشود:
«بله دوستان عزیزم، بسیاری از همفکران من هزارتا دلیل اخلاقی و انسانی میآورند، تازگیها هم میشنویم که دانشمندان کافر اروپایی در تلاشند از ریاضی و فیزیک برهان درآورند (خنده حاضرین) اما من تنها و تنها به یک دلیل با "اعدام" مخالفم. همهی دلیلهای دیگر را دور بریزید و این یکی را بشنوید؛ اگر خدا تنها خالق ماست پس تنها مقام مجاز به تصمیمگیری در مورد مرگ افراد هم هست. دخالت در کار او، نقض حاکمیت قادر متعال و عدم تمکین از اوست (صدای تشویق حضار).
آرام باشید، چند خط دیگر مانده، بعدش تا فردا وقت دارید که تشویق کنید و از این سالن بیرون بروید و فکر کنید و به صف مخالفان اعدام بپیوندید. ما با اعدام مخالفیم چون دخالت مستقیم مخلوق خدا در کار انحصاری خالق است، ما با اعدام مخالفیم چون تولد و مرگ آدمی تنها و تنها در حیطهی اختیار خالق است و با اعدام مخالفیم چون یک انسان نمیتواند برای سرنوشت انسان دیگری تصمیم بگیرید.
روزتان خوش، خانمها و آقایان» ...
✔️ t.me/SasanAghaei
#کتاب #رمان 👑 #گزارش_این_روزها
🖤 #یادمان اعدام
🎙 از داریوش اقبالی
📔 سطرهای آغازین رمانم، #تجربه_از_عشق_نوشتن؛ داغ #محسن_شکاری خوب نمیشود:
«بله دوستان عزیزم، بسیاری از همفکران من هزارتا دلیل اخلاقی و انسانی میآورند، تازگیها هم میشنویم که دانشمندان کافر اروپایی در تلاشند از ریاضی و فیزیک برهان درآورند (خنده حاضرین) اما من تنها و تنها به یک دلیل با "اعدام" مخالفم. همهی دلیلهای دیگر را دور بریزید و این یکی را بشنوید؛ اگر خدا تنها خالق ماست پس تنها مقام مجاز به تصمیمگیری در مورد مرگ افراد هم هست. دخالت در کار او، نقض حاکمیت قادر متعال و عدم تمکین از اوست (صدای تشویق حضار).
آرام باشید، چند خط دیگر مانده، بعدش تا فردا وقت دارید که تشویق کنید و از این سالن بیرون بروید و فکر کنید و به صف مخالفان اعدام بپیوندید. ما با اعدام مخالفیم چون دخالت مستقیم مخلوق خدا در کار انحصاری خالق است، ما با اعدام مخالفیم چون تولد و مرگ آدمی تنها و تنها در حیطهی اختیار خالق است و با اعدام مخالفیم چون یک انسان نمیتواند برای سرنوشت انسان دیگری تصمیم بگیرید.
روزتان خوش، خانمها و آقایان» ...
✔️ t.me/SasanAghaei
#کتاب #رمان 👑 #گزارش_این_روزها
❌ وقتی همه دروغ بگویند ...
▫️ بخشی از کتاب «ما هماهنگ شدهایم»
✍🏼 کای اشتریت مایر
📃 ترجمه از مسعود یوسف حصرچین
📚 #کتاب_خوانی
تاریخ #چین پر است از حکمرانانی که جهان را از نو تفسیر کردهاند. بیش از دو هزار سال پیش، در ۲۲۱ یال قبل از میلاد، چین شی هوانگ برای نخستین بار این امپراتوری را متحد کرد. پسرش از سال ۲۰۹ ق.م تا ۲۰۷ ق.م امپراتور بود و صدراعظمی مخوف و تشنهی قدرت به نام ژائو گائو داشت.
یک روز در نشستی رسمی با امپراتور، صدراعظم گوزن نری را به بارگاه آورد و با اشاره به حیوان گفت: «اعلیحضرت، این اسب برای شماست!»
امپراتور چون وزیرانش جا خورد و از صدراعظم خواست که اگر میشود توضیح دهد چگونه میشود از سر اسب شاخ دربیاید. ژائو گائو با اشاره به اشرافی که دورش جمع شده بود، گفت: «اعلیحضرت اگر حرف من را باور ندارید، از وزرایتان بپرسید.» بعضی از وزرا آنقدر باهوش یا وحشتزده بودند که با یکدندگی اصرار داشتند حیوان پیش رویشان گوزن است.
بعدها، صدراعظم آنها را زندانی و اعدام کرد. اما در این مرحله متوقف نشد: هر کس را که از سر شگفتی یا وحشت ساکت مانده بود هم به کام مرگ فرستاد. از آن لحظه به بعد، گوزن اسب بود. و جماعتی درس عبرت گرفتند.
«گوزن را اسب خواندن» اصطلاحی است که امروزه در چین به کار میرود.
🔸🔸🔸
در بحث شخصیتها و نظامهای اقتدارگرا نیت اصلی فریب نیست، بلکه ارعاب است. برای همین است که دروغهای خودکامگان معمولن بیشرمانه و شاخدارند. او نمیخواهد همه را قانع کند، میخواهد همه را مقهور کند. یکی از ویژگیهای اساسی قدرت این است که هر چه بزرگ شود، هرگز نمیتواند از خودش کاملن مطمئن باشد. این پارانویا، این ترس از دست دادن قدرت، بخشی از ماهیت انسان قدرتمند است. برای همین احساس میکند باید تودهها را بارها و بارها تحت کنترل خودش دربیاورد. دروغ بیش از هر چیزی در خدمت این هدف است.
اما ارعاب تنها نیمی از داستان است. پاشیدن بذر سردرگمی، بر هم زدن عقلانیت و واقعیتی که به مردم توانایی تشخیص و بررسی میدهد و گرفتن قوهی تشخیص از مردم و جهانیان هم به همان اندازه مهم است. اگر دروغ گو و متقلب باشید، امکان ندارد در جهانی که از دروغ و تلقب بیزار است و میان حقیقت و دروغ فرق میگذارد، موفق شوید. در نتیجه، باید بقیه را هم دروغگو و متقلب کنید. آن موقع دستکم دروغگوی آنها خواهید بود.
#هانا_آرنت که به بررسی و مطالعهی رژیمهای توتالیتر میپرداخت، در مصاحبهای در سال ۱۹۷۴ حرف مشابهی به زبان آورد: »اگر همه همیشه به شما دروغ بگویند، نتیجهاش باور کردن دروغها نیست، بلکه این است که دیگر کسی چیزی را باور نمیکند.» مردمی که دیگر چیزی را باور نمیکنند از توانایی تفکر و قضاوت و در نهایت ظرفیت عمل کردن محروم میشوند. همچنانکه آرنت میگوید: «با چنین مردمی میتوانید هر کاری که دلتان میخواهد بکنید.» اینها رعیتهای ایدهآلاند - یا رقبای ایدئال.
تصویر مقابل فرد دروغگو، شرم فردیست که دروغ میشنود، دستکم تا زمانی که حواسش هست هر روز همراه دیگران از چه چرندیاتی حمایت میکند. تکرار دروغهای واضح او را با طنابی از جنس همدستی به دروغگو وصل میکند. دست آخر، دروغهای حاکم سبب رواج بدبینی میان مردمی میشود که عاجزانه با موقعیتشان کنار میآیند و در نهایت به یک چیز میچسبند: به قدرت رهبر. در آن لحظه، دیگر لازم نیست رهبر پاسخگوی چیزی باشد، چون حقیقتی از دایرهی جعلیاتش بیرون نمانده است.
✔️ t.me/SasanAghaei
#توتالیتاریسم #کتاب
📌 کتاب «ما هماهنگ شده ایم»، اثر مهم و موشکافانهای دربارهی چگونگی تسلط حزب کمونیست چین بر مردم این کشور و آیندهی این توتالیتریسم هوشمند است. پیشتر بخشی از کتاب را اینجا منتشر کرده بودم (لینک). دوست عزیز، جناب مسعود یوسف حصرچین، اکنون این کتاب را به فارسی بازگردانده و به تازگی در دسترس قرار گرفته است. خواندنش را توصیه میکنم
▫️ بخشی از کتاب «ما هماهنگ شدهایم»
✍🏼 کای اشتریت مایر
📃 ترجمه از مسعود یوسف حصرچین
📚 #کتاب_خوانی
تاریخ #چین پر است از حکمرانانی که جهان را از نو تفسیر کردهاند. بیش از دو هزار سال پیش، در ۲۲۱ یال قبل از میلاد، چین شی هوانگ برای نخستین بار این امپراتوری را متحد کرد. پسرش از سال ۲۰۹ ق.م تا ۲۰۷ ق.م امپراتور بود و صدراعظمی مخوف و تشنهی قدرت به نام ژائو گائو داشت.
یک روز در نشستی رسمی با امپراتور، صدراعظم گوزن نری را به بارگاه آورد و با اشاره به حیوان گفت: «اعلیحضرت، این اسب برای شماست!»
امپراتور چون وزیرانش جا خورد و از صدراعظم خواست که اگر میشود توضیح دهد چگونه میشود از سر اسب شاخ دربیاید. ژائو گائو با اشاره به اشرافی که دورش جمع شده بود، گفت: «اعلیحضرت اگر حرف من را باور ندارید، از وزرایتان بپرسید.» بعضی از وزرا آنقدر باهوش یا وحشتزده بودند که با یکدندگی اصرار داشتند حیوان پیش رویشان گوزن است.
بعدها، صدراعظم آنها را زندانی و اعدام کرد. اما در این مرحله متوقف نشد: هر کس را که از سر شگفتی یا وحشت ساکت مانده بود هم به کام مرگ فرستاد. از آن لحظه به بعد، گوزن اسب بود. و جماعتی درس عبرت گرفتند.
«گوزن را اسب خواندن» اصطلاحی است که امروزه در چین به کار میرود.
🔸🔸🔸
در بحث شخصیتها و نظامهای اقتدارگرا نیت اصلی فریب نیست، بلکه ارعاب است. برای همین است که دروغهای خودکامگان معمولن بیشرمانه و شاخدارند. او نمیخواهد همه را قانع کند، میخواهد همه را مقهور کند. یکی از ویژگیهای اساسی قدرت این است که هر چه بزرگ شود، هرگز نمیتواند از خودش کاملن مطمئن باشد. این پارانویا، این ترس از دست دادن قدرت، بخشی از ماهیت انسان قدرتمند است. برای همین احساس میکند باید تودهها را بارها و بارها تحت کنترل خودش دربیاورد. دروغ بیش از هر چیزی در خدمت این هدف است.
اما ارعاب تنها نیمی از داستان است. پاشیدن بذر سردرگمی، بر هم زدن عقلانیت و واقعیتی که به مردم توانایی تشخیص و بررسی میدهد و گرفتن قوهی تشخیص از مردم و جهانیان هم به همان اندازه مهم است. اگر دروغ گو و متقلب باشید، امکان ندارد در جهانی که از دروغ و تلقب بیزار است و میان حقیقت و دروغ فرق میگذارد، موفق شوید. در نتیجه، باید بقیه را هم دروغگو و متقلب کنید. آن موقع دستکم دروغگوی آنها خواهید بود.
#هانا_آرنت که به بررسی و مطالعهی رژیمهای توتالیتر میپرداخت، در مصاحبهای در سال ۱۹۷۴ حرف مشابهی به زبان آورد: »اگر همه همیشه به شما دروغ بگویند، نتیجهاش باور کردن دروغها نیست، بلکه این است که دیگر کسی چیزی را باور نمیکند.» مردمی که دیگر چیزی را باور نمیکنند از توانایی تفکر و قضاوت و در نهایت ظرفیت عمل کردن محروم میشوند. همچنانکه آرنت میگوید: «با چنین مردمی میتوانید هر کاری که دلتان میخواهد بکنید.» اینها رعیتهای ایدهآلاند - یا رقبای ایدئال.
تصویر مقابل فرد دروغگو، شرم فردیست که دروغ میشنود، دستکم تا زمانی که حواسش هست هر روز همراه دیگران از چه چرندیاتی حمایت میکند. تکرار دروغهای واضح او را با طنابی از جنس همدستی به دروغگو وصل میکند. دست آخر، دروغهای حاکم سبب رواج بدبینی میان مردمی میشود که عاجزانه با موقعیتشان کنار میآیند و در نهایت به یک چیز میچسبند: به قدرت رهبر. در آن لحظه، دیگر لازم نیست رهبر پاسخگوی چیزی باشد، چون حقیقتی از دایرهی جعلیاتش بیرون نمانده است.
✔️ t.me/SasanAghaei
#توتالیتاریسم #کتاب
📌 کتاب «ما هماهنگ شده ایم»، اثر مهم و موشکافانهای دربارهی چگونگی تسلط حزب کمونیست چین بر مردم این کشور و آیندهی این توتالیتریسم هوشمند است. پیشتر بخشی از کتاب را اینجا منتشر کرده بودم (لینک). دوست عزیز، جناب مسعود یوسف حصرچین، اکنون این کتاب را به فارسی بازگردانده و به تازگی در دسترس قرار گرفته است. خواندنش را توصیه میکنم
Telegram
ساسان آقایی
روزنامهنگار، نویسنده و بنیانگذار پادکست مدبویز
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
📖 #کتاب_خوانی
🔸 آیندهی آزادی
(الویت لیبرالیسم بر دموکراسی)
✍🏻 فرید ذکریا
اگر چه هیچکس جرات نمیکند از #دموکراسی امروزی بدگویی کند، اما بیشتر مردم بنا به غزیزه مشکلی حس میکنند. احترام عمومی به سیاست و نظامهای سیاسی در همه دموکراسیهای پیشرفته در پایینترین حد خود است. موضوع جالب توجهتر این است که وقتی در نظرسنجیهای متعدد از آمریکاییها پرسیده میشود که به کدام نهادهای دولتی بیشتر از همه ارج مینهند، سه سازمان همواره در راس قرار میگیرند: دیوان عالی کشور، نیروهای مسلح و بانک مرکزی. هر سه سازمان در یک چیز واحد مشترکند: آنها از فشارهای عمومی مصون هستند و غیر دموکراتیک کار میکنند. آنها به جای اینکه دنبالهرو باشند پیشرواند.
در مقابل، کنگره، انتخابیترین نهاد سیاسی که بیشتر از همهی نهادها بازتاب رای و نظر مردم است، در قعر بیشتر نظرسنجیها قرار دارد. مردم به خوشخدمتی و عجز ناشی از آن با نگرانی و حتی انزجار نگاه میکنند. البته این امر، آنها را از تحسین و تمجید فرایندهایی باز نمیدارد که ناگزیر منجر به این خوش خدمتی شده است.
✔️ t.me/SasanAghaei
#لیبرالیسممحافظهکار #لیبرالیسم #کتاب
🔸 آیندهی آزادی
(الویت لیبرالیسم بر دموکراسی)
✍🏻 فرید ذکریا
اگر چه هیچکس جرات نمیکند از #دموکراسی امروزی بدگویی کند، اما بیشتر مردم بنا به غزیزه مشکلی حس میکنند. احترام عمومی به سیاست و نظامهای سیاسی در همه دموکراسیهای پیشرفته در پایینترین حد خود است. موضوع جالب توجهتر این است که وقتی در نظرسنجیهای متعدد از آمریکاییها پرسیده میشود که به کدام نهادهای دولتی بیشتر از همه ارج مینهند، سه سازمان همواره در راس قرار میگیرند: دیوان عالی کشور، نیروهای مسلح و بانک مرکزی. هر سه سازمان در یک چیز واحد مشترکند: آنها از فشارهای عمومی مصون هستند و غیر دموکراتیک کار میکنند. آنها به جای اینکه دنبالهرو باشند پیشرواند.
در مقابل، کنگره، انتخابیترین نهاد سیاسی که بیشتر از همهی نهادها بازتاب رای و نظر مردم است، در قعر بیشتر نظرسنجیها قرار دارد. مردم به خوشخدمتی و عجز ناشی از آن با نگرانی و حتی انزجار نگاه میکنند. البته این امر، آنها را از تحسین و تمجید فرایندهایی باز نمیدارد که ناگزیر منجر به این خوش خدمتی شده است.
✔️ t.me/SasanAghaei
#لیبرالیسممحافظهکار #لیبرالیسم #کتاب
Telegram
ساسان آقایی
روزنامهنگار، نویسنده و بنیانگذار پادکست مدبویز
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
🔸 سکولاریسم امیرکبیری
📚 #کتاب_خوانی
✍ فریدون آدمیت
📖 فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت
میرزا تقیخان برای پیشرفت نقشه اصلاحی خود از نفوذ روحانیون سخت کاست و دست آنها را در امور دولت قطع کرد. او بر آن بود که با اقتدار و مداخلههای آنها هیچ اصلاحی سر نمیگیرد.
امیر به استیونس، قنسول انگلیس در تبریز گفته بود: «دولت عثمانی وقتی توانست به احیای اهمیت خود به پردازد که تسلط ملاها را در هم شکست». قنسول انگلیس در این باره مینویسد: «میرزا تقیخان نیز میخواهد همین راه را پیش گیرد».
یکی از علل عمده مخالفت شدید امیرکبیر با روحانیون نفعپرستی و رابطهی آنها با سفارتخانههای خارجی بود. بنابر گزارش وزیرمختار انگلیس در تهران، میرزا ابوالقاسم، امام جمعه تهران که از يك طرف از امپراتور روس هدایای قیمتی میپذیرفت و از طرفی دیگر به پالمرستون، وزیرخارجه انگلیس نامه ارادتمندانه مینوشت، مورد عتاب #امیرکبیر قرار گرفت و در مقابل وساطت وزیرمختار انگلیس به او ابلاغ کرده؛
«یا باید در مقابل بهانهجوییها و دخالتها ایستادگی کنم یا از حکومت دست بردارم. این مختص امام جمعه نیست، اساسا همه آخوندها میخواهند در امور مملکتی و دنیوی دخالت کنند».
همچنین وقتی که در سال ١٢٦٥ در تبریز شایع گردید که بقعهی صاحبالامر معجزه کرده و قنسول انگلیس از راه شیطنت، چلچراغ به آنجا فرستاد و غوغایی در شهر برخاست و گفتند که تبریز باید از پرداخت مالیات معاف باشد، میرزا تقیخان سران ملایان تبریز از جمله شیخالاسلام را توقیف کرد، عذر قنسول انگلیس را هم از ایران خواست که دیگر مداخلهی فضولانه نکند. بعد از آن دیگر بقعه صاحبالامر معجزهای نکرد ...
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #پیشگامان_ایرانخواهی
📚 #کتاب_خوانی
✍ فریدون آدمیت
📖 فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت
میرزا تقیخان برای پیشرفت نقشه اصلاحی خود از نفوذ روحانیون سخت کاست و دست آنها را در امور دولت قطع کرد. او بر آن بود که با اقتدار و مداخلههای آنها هیچ اصلاحی سر نمیگیرد.
امیر به استیونس، قنسول انگلیس در تبریز گفته بود: «دولت عثمانی وقتی توانست به احیای اهمیت خود به پردازد که تسلط ملاها را در هم شکست». قنسول انگلیس در این باره مینویسد: «میرزا تقیخان نیز میخواهد همین راه را پیش گیرد».
یکی از علل عمده مخالفت شدید امیرکبیر با روحانیون نفعپرستی و رابطهی آنها با سفارتخانههای خارجی بود. بنابر گزارش وزیرمختار انگلیس در تهران، میرزا ابوالقاسم، امام جمعه تهران که از يك طرف از امپراتور روس هدایای قیمتی میپذیرفت و از طرفی دیگر به پالمرستون، وزیرخارجه انگلیس نامه ارادتمندانه مینوشت، مورد عتاب #امیرکبیر قرار گرفت و در مقابل وساطت وزیرمختار انگلیس به او ابلاغ کرده؛
«یا باید در مقابل بهانهجوییها و دخالتها ایستادگی کنم یا از حکومت دست بردارم. این مختص امام جمعه نیست، اساسا همه آخوندها میخواهند در امور مملکتی و دنیوی دخالت کنند».
همچنین وقتی که در سال ١٢٦٥ در تبریز شایع گردید که بقعهی صاحبالامر معجزه کرده و قنسول انگلیس از راه شیطنت، چلچراغ به آنجا فرستاد و غوغایی در شهر برخاست و گفتند که تبریز باید از پرداخت مالیات معاف باشد، میرزا تقیخان سران ملایان تبریز از جمله شیخالاسلام را توقیف کرد، عذر قنسول انگلیس را هم از ایران خواست که دیگر مداخلهی فضولانه نکند. بعد از آن دیگر بقعه صاحبالامر معجزهای نکرد ...
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #پیشگامان_ایرانخواهی
🔥 ملتی که حماسه دارد، شکست نمیخورد
✍ فروغ اولاد
📝 #یادداشت
حماسه سرگذشت یک قوم، تبار و ملت است، ملتی که پیرامون خود و جهان را از دریچهی خاصی میبیند. حماسه در وحدت ملی و وحدت اقوامی شکل گرفته که در یک سرزمین سکونت دارند و سرنوشت یک ملت و شکستها و پیروزیهایش به حفظ و رونق فرهنگی اصیل و غنی گره خورده است. اما حماسه در ابعاد جهانی هم مطرح است. مضمون اصلی و خمیرمایهی هر حماسهی اصیل و بزرگی انسانمداری و ترسیم سرنوشت انسان با تمامی رمز و رازهای آن است.
حماسه عمدتن شامل یک شعر بلند روایی و نقلی دربارهی پادشاهان، قهرمانان و پهلوانان یک قوم یا ملت و رفتارهای آنان است. این روایت یا نقل ترکیبیست از اسطوره، تاریخ،زداستان، افسانه و فرهنگ عامه دربارهی وقایع حماسی، افتخارها و قهرمانیهای یک ملت.
آنچه در مرکز حماسه قرار میگیرد و نقش محوری دارد واقعه است. اگر چه وقایع اساطیری، تاریخی،حماسی و حتا غنایی و عاشقانهاند، واقعهی محوری جنگ و نبرد و دفاع از شرف و حیثیت ملی و آیینی است. حماسهها از یک نظر کار رسانههای جمعی را انجام میدادهاند و به همین سبب در دل تودههای مردم جای داشتهاند. نه فقط طبقهی روشنفکر و نخبه، بلکه عامهی مردم نیز مجذوب حماسه بودهاند. حماسه هم جنبهی روایی و موسیقایی و هم جنبهی نمایشی داشت و حایز همه جنبههای رسانهای و به ویژه برانگیختن احساسات ملی و مردمی بود. عملکرد حماسه تقویت روحیهی اقوامی بود که با یکدیگر متحد میشدند و با دشمن میجنگیدند و ملت و کشور واحدی تشکیل میدادند.
حماسه در مدح پادشاهان خوب و تمدنسازی مثل هوشنگ و فریدون است، یا در تمجید از قهرمانان و پهلوانان دلیری چون زال و رستم و گرشاسب است که برای کسب هویت ملی و انسانی جنگیدهاند و چه بسا در راه میهن جانفشانی و قهرمانیها کردهاند. رفتار قهرمانان در جوامع کهن و متاخر همواره الگو میشود و مردم برای اتحاد ملی میکوشکو رفتار و اعمال قهرمانان را الگو قرار دهند.
علاوه بر الگوهای اخلاقی و رفتاری، الگوهای سیاسی نیز محور مهم حماسهها بوده است. محتوای سیاسی و فرهنگی حماسه به این دلیل است که قومی برای وحدت و تشکیل یک ملت و استقرار دایم در یک کشور یا زمان حملهی دشمن نیاز به حماسهآفرینی دارد و زیر سایهی همین وحدتطلبی است که حماسهی ملی شکل میگیرد. پس سیاست از یک نظر رکن بنیادی حماسه است.
به گفتهی برتراند راسل: "حماسه از آن قومی است که به شکست باور ندارد، به مرگ روح خویش باور ندارد و فرمانروایی قوم پیروز را بر قوم خویش همچون اصلی برتر نمیپذیرد"
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_ایران #کتاب_خوانی
📌 این بخش کوچکی از کتاب "حماسه: شناختنامهی حماسههای ایران و جهان" به قلم پژوهشگر حوزهی اسطوره، فروغ اولاد است. کتاب را نشر چشمه منتشر کرده و به معرفی حماسههایی از دوران کهن تا دوران معاصر میپردازد. حماسههایی ایرانی، چون خداینامه، گرشاسبنامه، شهریارنامه، اسکندرنامه و داستان موش و گربهی عبید زاکانی یا ماجرای داییجان ناپلئون، در این کتاب بررسی شده که خواندن آنها، خالی از لطف نیست
✍ فروغ اولاد
📝 #یادداشت
حماسه سرگذشت یک قوم، تبار و ملت است، ملتی که پیرامون خود و جهان را از دریچهی خاصی میبیند. حماسه در وحدت ملی و وحدت اقوامی شکل گرفته که در یک سرزمین سکونت دارند و سرنوشت یک ملت و شکستها و پیروزیهایش به حفظ و رونق فرهنگی اصیل و غنی گره خورده است. اما حماسه در ابعاد جهانی هم مطرح است. مضمون اصلی و خمیرمایهی هر حماسهی اصیل و بزرگی انسانمداری و ترسیم سرنوشت انسان با تمامی رمز و رازهای آن است.
حماسه عمدتن شامل یک شعر بلند روایی و نقلی دربارهی پادشاهان، قهرمانان و پهلوانان یک قوم یا ملت و رفتارهای آنان است. این روایت یا نقل ترکیبیست از اسطوره، تاریخ،زداستان، افسانه و فرهنگ عامه دربارهی وقایع حماسی، افتخارها و قهرمانیهای یک ملت.
آنچه در مرکز حماسه قرار میگیرد و نقش محوری دارد واقعه است. اگر چه وقایع اساطیری، تاریخی،حماسی و حتا غنایی و عاشقانهاند، واقعهی محوری جنگ و نبرد و دفاع از شرف و حیثیت ملی و آیینی است. حماسهها از یک نظر کار رسانههای جمعی را انجام میدادهاند و به همین سبب در دل تودههای مردم جای داشتهاند. نه فقط طبقهی روشنفکر و نخبه، بلکه عامهی مردم نیز مجذوب حماسه بودهاند. حماسه هم جنبهی روایی و موسیقایی و هم جنبهی نمایشی داشت و حایز همه جنبههای رسانهای و به ویژه برانگیختن احساسات ملی و مردمی بود. عملکرد حماسه تقویت روحیهی اقوامی بود که با یکدیگر متحد میشدند و با دشمن میجنگیدند و ملت و کشور واحدی تشکیل میدادند.
حماسه در مدح پادشاهان خوب و تمدنسازی مثل هوشنگ و فریدون است، یا در تمجید از قهرمانان و پهلوانان دلیری چون زال و رستم و گرشاسب است که برای کسب هویت ملی و انسانی جنگیدهاند و چه بسا در راه میهن جانفشانی و قهرمانیها کردهاند. رفتار قهرمانان در جوامع کهن و متاخر همواره الگو میشود و مردم برای اتحاد ملی میکوشکو رفتار و اعمال قهرمانان را الگو قرار دهند.
علاوه بر الگوهای اخلاقی و رفتاری، الگوهای سیاسی نیز محور مهم حماسهها بوده است. محتوای سیاسی و فرهنگی حماسه به این دلیل است که قومی برای وحدت و تشکیل یک ملت و استقرار دایم در یک کشور یا زمان حملهی دشمن نیاز به حماسهآفرینی دارد و زیر سایهی همین وحدتطلبی است که حماسهی ملی شکل میگیرد. پس سیاست از یک نظر رکن بنیادی حماسه است.
به گفتهی برتراند راسل: "حماسه از آن قومی است که به شکست باور ندارد، به مرگ روح خویش باور ندارد و فرمانروایی قوم پیروز را بر قوم خویش همچون اصلی برتر نمیپذیرد"
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_ایران #کتاب_خوانی
📌 این بخش کوچکی از کتاب "حماسه: شناختنامهی حماسههای ایران و جهان" به قلم پژوهشگر حوزهی اسطوره، فروغ اولاد است. کتاب را نشر چشمه منتشر کرده و به معرفی حماسههایی از دوران کهن تا دوران معاصر میپردازد. حماسههایی ایرانی، چون خداینامه، گرشاسبنامه، شهریارنامه، اسکندرنامه و داستان موش و گربهی عبید زاکانی یا ماجرای داییجان ناپلئون، در این کتاب بررسی شده که خواندن آنها، خالی از لطف نیست
📚 #کتاب_خوانی
«نخستین انتخاباتی که شرکت کردم یادمه. هجده سالم بود. یه برگ کاغذ بهمون دادن و اسمایی روش بود و ما باید دور اسم کاندیداهایی که میخواستیم بهشون رای بدیم رو خط میکشیدیم. من دور هیچ اسمی خط نکشیدم. روی همه اسمها هم خط کشیدم که رایم بره تو آرای باطله اما واقعیت این بود که هیچ فرقی نداشت به کی رای میدیم. اصلا رای ما اهمیتی نداشت، فقط رعایت آداب رایگیری و شرکت تو این مناسک انتخابات مهم بود. روز انتخابات خیابونها مرتب و منظم بود و همه جا پرچم یوگسلاوی رو میدیدی. آدمهایی با لباس مرتب پشت میزها نشسته بودن، جعبههای رای خیلی مرتب و شیک و قشنگ بودن. عکس تیتو، رهبر یوگسلاوی هم تو همه حوزه های رای گیری به دیوار بود.
چند سال بعد که بزرگتر شدم، دیگه نمیرفتم تو انتخابات وُ رای نمی دادم اما تلاش میکردم کسی متوجه نشه و سالهای آخر حکومت کمونیستها، دیگه حتا تظاهر به رای دادن هم نمیکردم و میگفتم که رای نمیدم. به راستی اون چیزی که به اسم انتخابات داشتیم، به جز آداب و رسوم و مناسکش، هیچ چیز دیگهاش با عقل جور در نمیومد. از سالی که رای ندادم، همیشه برام سوال بود که یعنی اینا میفهمن، من رای ندادم؟ این پرسش همیشه باهام بود تا وقتی که کمونیستها رفتند و قرار شد در نخستین انتخابات آزاد کشور شرکت کنیم. اون روز متوجه شدیم اسم نصف اهالی شهر تو لیست شهروندان دارای حق رای نیست. همه رفتیم شهرداری و ثبتنام کردیم تا بتونیم رای بدیم.
صف آدمهایی که تو آمار نبودن و برای ثبتنام اومده بودن، خیلی طولانیتر از صف کسانی بود که داشتن رای میدادن. اونجا بود که فهمیدیم ماها حذف شده بودیم. اونا به رای ما نیاز نداشتند، ولی اجرای مناسکشون، به عدد نیاز داشت و ما اگر یکی از اعداد این نمایش نمیشدیم، از آمارشون حذف میشدیم. و تازه فهمیدیم ما چهقدر بیشتر از کسانی بودیم که این مناسک رو تا آخرین روز، اجرا میکردن»
🎙 یک شهروند یوگسلاوی سابق
📖 از کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و خندیدیم
📌 منبع: اپیزود چهارم مدبویز ⬅️ روز رایگیری (کستباکس | تلگرام)
✔️ @SasanAghaei
#کمونیسم
«نخستین انتخاباتی که شرکت کردم یادمه. هجده سالم بود. یه برگ کاغذ بهمون دادن و اسمایی روش بود و ما باید دور اسم کاندیداهایی که میخواستیم بهشون رای بدیم رو خط میکشیدیم. من دور هیچ اسمی خط نکشیدم. روی همه اسمها هم خط کشیدم که رایم بره تو آرای باطله اما واقعیت این بود که هیچ فرقی نداشت به کی رای میدیم. اصلا رای ما اهمیتی نداشت، فقط رعایت آداب رایگیری و شرکت تو این مناسک انتخابات مهم بود. روز انتخابات خیابونها مرتب و منظم بود و همه جا پرچم یوگسلاوی رو میدیدی. آدمهایی با لباس مرتب پشت میزها نشسته بودن، جعبههای رای خیلی مرتب و شیک و قشنگ بودن. عکس تیتو، رهبر یوگسلاوی هم تو همه حوزه های رای گیری به دیوار بود.
چند سال بعد که بزرگتر شدم، دیگه نمیرفتم تو انتخابات وُ رای نمی دادم اما تلاش میکردم کسی متوجه نشه و سالهای آخر حکومت کمونیستها، دیگه حتا تظاهر به رای دادن هم نمیکردم و میگفتم که رای نمیدم. به راستی اون چیزی که به اسم انتخابات داشتیم، به جز آداب و رسوم و مناسکش، هیچ چیز دیگهاش با عقل جور در نمیومد. از سالی که رای ندادم، همیشه برام سوال بود که یعنی اینا میفهمن، من رای ندادم؟ این پرسش همیشه باهام بود تا وقتی که کمونیستها رفتند و قرار شد در نخستین انتخابات آزاد کشور شرکت کنیم. اون روز متوجه شدیم اسم نصف اهالی شهر تو لیست شهروندان دارای حق رای نیست. همه رفتیم شهرداری و ثبتنام کردیم تا بتونیم رای بدیم.
صف آدمهایی که تو آمار نبودن و برای ثبتنام اومده بودن، خیلی طولانیتر از صف کسانی بود که داشتن رای میدادن. اونجا بود که فهمیدیم ماها حذف شده بودیم. اونا به رای ما نیاز نداشتند، ولی اجرای مناسکشون، به عدد نیاز داشت و ما اگر یکی از اعداد این نمایش نمیشدیم، از آمارشون حذف میشدیم. و تازه فهمیدیم ما چهقدر بیشتر از کسانی بودیم که این مناسک رو تا آخرین روز، اجرا میکردن»
🎙 یک شهروند یوگسلاوی سابق
📖 از کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و خندیدیم
📌 منبع: اپیزود چهارم مدبویز ⬅️ روز رایگیری (کستباکس | تلگرام)
✔️ @SasanAghaei
#کمونیسم
Castbox
شماره ۴ | روز رایگیری
<p>تقریبن همهی کشورهای جهان، به انتخاباتی برگزار میکنن. تو برخی از کشورهای آزاد و پیشرفته، انتخابات واقعن به تعیین سرنوشت کوتاهمدت آدمها منتهی میشه...
غلطواره فکر سیاسی (1).pdf
3.8 MB
📌 کتاب توقیفی غلطواره فکر سیاسی
✍🏻 نویسنده: استاد مرتضی مردیها
این کتاب مجموعهای سخنرانی با ویراستی مکتوب بر آن است که در سال ۲۵۶۰ (۱۳۸۰) نوشته و تدوین شده اما امکان انتشار نیافته است. مردیها اکنون کتاب را به شکل پیدیاف و رایگان منتشر کرده و نوشته است:
"هر کسی که آن را دانلود کرد و صفحاتی از آن را نگاهی انداخت، اخلاقا و شرعا موظف است یک دوره تسبیح ذکر :«خدا تو را رحمت کند» نثار مرحوم ابوی بنده بنماید"
✔️ @SasanAghaei
#کتاب_خوانی #کتاب
✍🏻 نویسنده: استاد مرتضی مردیها
این کتاب مجموعهای سخنرانی با ویراستی مکتوب بر آن است که در سال ۲۵۶۰ (۱۳۸۰) نوشته و تدوین شده اما امکان انتشار نیافته است. مردیها اکنون کتاب را به شکل پیدیاف و رایگان منتشر کرده و نوشته است:
"هر کسی که آن را دانلود کرد و صفحاتی از آن را نگاهی انداخت، اخلاقا و شرعا موظف است یک دوره تسبیح ذکر :«خدا تو را رحمت کند» نثار مرحوم ابوی بنده بنماید"
✔️ @SasanAghaei
#کتاب_خوانی #کتاب