🔴 بیانیهی جمعی از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و فعالان نشر:
ویترین فرهنگی ماشین اعدام نباشیم!
سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران در شرایطی به روزهای پایانی خود میرسد که موج تازهای از سرکوب اجتماعی-فرهنگی در کشور آغاز شده است.
دستگاه سیاسی دلخوش به سازشهای خارجی با دولتهای منطقهای و حاشیهی امنیت درگیریهای فرامنطقهای، بیتوجه به تشدید بحران اقتصادی و بیآنکه از فورانهای اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر عبرت بیاموزد، استراتژی تصفیهحساب با اعتراضات داخلی را در پیش گرفته است.
تداوم اعتراضات مردم بلوچ در اجتماعات مذهبی جمعهی هر هفته، در کنار دیگر اشکال مقاومت و اعتراض که خبر از تداوم امواج خروشان جنبش «زن، زندگی، آزادی» میدهد، بهویژه مقاومت مدنی روزمرهی زنان علیه حجاب اجباری و حمایت آشکار مردم از این حرکت که معادلهی قدرت در فضاهای عمومی را بهکلی تغییر داده، خشمی در دستگاه حاکمه برانگیخته است که راهی جز انتقام گزینشی با هدف ایجاد رعب و وحشت عمومی پیش روی خود نمیبیند.
موج جدید بازداشت و حبس کنشگران سیاسی-اجتماعی؛ اجرای فلهای احکام اعدام زندانیان غیرسیاسی با هدف زهر چشم گرفتن از اقوام معترض؛ تهدید اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی جنبش زینا؛ تشدید احکام انضباطی دانشگاهها علیه کنشگران دانشجویی؛ تلاش برای سرکوب اعتصابات «کمپین 1402» کارگران نفت و گاز؛ تهدید اقدامات خشن برای تحمیل حجاب اجباری؛ و... همگی اشکال دستور کاری واحد هستند که البته تاکنون نتیجهای جز شکستن همینهی دستگاه و همبستگی بیشتر صنوف، اقشار و گروههای مختلف جامعه نداشتهاند.
همزمان، دستگاه حاکمه در تلاش است تا با فرافکنی اعتراضات و برگزاری نمایشهای فریبنده، اوضاع را عادی جلوه دهد. افتخار به رکورد فروش فیلمهای سخیف، تطمیع و تهدید هنرمندان برای اجرای کنسرت و تئاتر، و تشویق ناشران به شرکت در نمایشگاه کتاب دولتی از جملهی این اقداماتاند. در حالی که همزمان، تهدید هنرمندان، تعطیلی کتابفروشیها و دیگر اقدامات سلبی برای تحمیل حجاب اجباری در جریان است.
بر همین اساس بود که مشاهدهی ارادهی عمومی مردم برای بایکوت برنامههای دولتی، صنوف مختلف نشر را نیز به تحریم سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران واداشت. این ارادهی جمعی که از قاعدهی واحدهای صنفی نشر، پخش، فروش و دیگر صنوف جانبی برخاسته و کارفرمایان نشر را واداشته است که از منافع اقتصادی مستقیم و منافع سیاسی غیرمستقیم شرکت در نمایشگاه دولتی انصراف دهند. اقدامات انفرادی و جمعی با انگیزههای مختلف که اکنون به نمایش همبستگی درون صنفی و نیز همراهی با ارادهی مردمی علیه تداوم حاکمیت دستگاه استبداد، استثمار و ارتجاع بدل شده است.
با این همه، درست در همین روزها که جان عزیز سه تن از جوانان اصفهان در معرض اعدام قرار داشت و بسیاری از مردم با تجمعات هر شب خود پیرامون زندان دستگرد، همبستگی با خانوادههای دادخواه و قدرت شکستناپذیر مردم متحد را به رخ میکشیدند، شرکت گروه کوچکی از ناشران در نمایشگاه دولتی کتاب، اقدامی است نکوهیده و در تقابل ارادهی مشترک صنفی که معنایی جز فرصتطلبی برخی کارفرمایان و شرکت در برنامهی عادیسازی سرکوب روزمره نداشته است.
بر این اساس، ما فعالان حوزهی کتاب و کارکنان صنوف متنوع صنعت نشر وظیفهی خود میدانیم با تقدیر از اقدامات بسیاری از ناشران و کتابفروشان، از تکرویها و فرصتطلبیهای برخی مدیران نشر برای شرکت در نمایشگاه بیزاری بجوییم. جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهرغم اعدامهای غیرانسانی، اعترافهای اجباری، بازداشتهای فلهای و سرکوبهای خیابانی ادامه دارد و فعالان کتاب و نشر - اعم از نویسنده، مترجم، ویراستار، گرافیست و دیگر دستاندرکاران - ضمن تأکید بر ضرورت ادامهی این رویهی موفق جهت گسترش آگاهی جمعی و تجمیع فعالیتهای صنفی در قالب سندیکای متحد کارکنان صنعت نشر، همصدا با مردم داغدار اعدام، اعلام میکنند که اهالی کتاب ویترین فرهنگی ماشین اعدام نخواهند بود.
جمعی از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و فعالان نشر
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
#زن_زندگی_آزادی
#جنبش_ژینا
از کانال «سندیکالیسم در صنعت نشر»
@IranPubWorkers
@sarkhatism
ویترین فرهنگی ماشین اعدام نباشیم!
سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران در شرایطی به روزهای پایانی خود میرسد که موج تازهای از سرکوب اجتماعی-فرهنگی در کشور آغاز شده است.
دستگاه سیاسی دلخوش به سازشهای خارجی با دولتهای منطقهای و حاشیهی امنیت درگیریهای فرامنطقهای، بیتوجه به تشدید بحران اقتصادی و بیآنکه از فورانهای اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر عبرت بیاموزد، استراتژی تصفیهحساب با اعتراضات داخلی را در پیش گرفته است.
تداوم اعتراضات مردم بلوچ در اجتماعات مذهبی جمعهی هر هفته، در کنار دیگر اشکال مقاومت و اعتراض که خبر از تداوم امواج خروشان جنبش «زن، زندگی، آزادی» میدهد، بهویژه مقاومت مدنی روزمرهی زنان علیه حجاب اجباری و حمایت آشکار مردم از این حرکت که معادلهی قدرت در فضاهای عمومی را بهکلی تغییر داده، خشمی در دستگاه حاکمه برانگیخته است که راهی جز انتقام گزینشی با هدف ایجاد رعب و وحشت عمومی پیش روی خود نمیبیند.
موج جدید بازداشت و حبس کنشگران سیاسی-اجتماعی؛ اجرای فلهای احکام اعدام زندانیان غیرسیاسی با هدف زهر چشم گرفتن از اقوام معترض؛ تهدید اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی جنبش زینا؛ تشدید احکام انضباطی دانشگاهها علیه کنشگران دانشجویی؛ تلاش برای سرکوب اعتصابات «کمپین 1402» کارگران نفت و گاز؛ تهدید اقدامات خشن برای تحمیل حجاب اجباری؛ و... همگی اشکال دستور کاری واحد هستند که البته تاکنون نتیجهای جز شکستن همینهی دستگاه و همبستگی بیشتر صنوف، اقشار و گروههای مختلف جامعه نداشتهاند.
همزمان، دستگاه حاکمه در تلاش است تا با فرافکنی اعتراضات و برگزاری نمایشهای فریبنده، اوضاع را عادی جلوه دهد. افتخار به رکورد فروش فیلمهای سخیف، تطمیع و تهدید هنرمندان برای اجرای کنسرت و تئاتر، و تشویق ناشران به شرکت در نمایشگاه کتاب دولتی از جملهی این اقداماتاند. در حالی که همزمان، تهدید هنرمندان، تعطیلی کتابفروشیها و دیگر اقدامات سلبی برای تحمیل حجاب اجباری در جریان است.
بر همین اساس بود که مشاهدهی ارادهی عمومی مردم برای بایکوت برنامههای دولتی، صنوف مختلف نشر را نیز به تحریم سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران واداشت. این ارادهی جمعی که از قاعدهی واحدهای صنفی نشر، پخش، فروش و دیگر صنوف جانبی برخاسته و کارفرمایان نشر را واداشته است که از منافع اقتصادی مستقیم و منافع سیاسی غیرمستقیم شرکت در نمایشگاه دولتی انصراف دهند. اقدامات انفرادی و جمعی با انگیزههای مختلف که اکنون به نمایش همبستگی درون صنفی و نیز همراهی با ارادهی مردمی علیه تداوم حاکمیت دستگاه استبداد، استثمار و ارتجاع بدل شده است.
با این همه، درست در همین روزها که جان عزیز سه تن از جوانان اصفهان در معرض اعدام قرار داشت و بسیاری از مردم با تجمعات هر شب خود پیرامون زندان دستگرد، همبستگی با خانوادههای دادخواه و قدرت شکستناپذیر مردم متحد را به رخ میکشیدند، شرکت گروه کوچکی از ناشران در نمایشگاه دولتی کتاب، اقدامی است نکوهیده و در تقابل ارادهی مشترک صنفی که معنایی جز فرصتطلبی برخی کارفرمایان و شرکت در برنامهی عادیسازی سرکوب روزمره نداشته است.
بر این اساس، ما فعالان حوزهی کتاب و کارکنان صنوف متنوع صنعت نشر وظیفهی خود میدانیم با تقدیر از اقدامات بسیاری از ناشران و کتابفروشان، از تکرویها و فرصتطلبیهای برخی مدیران نشر برای شرکت در نمایشگاه بیزاری بجوییم. جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهرغم اعدامهای غیرانسانی، اعترافهای اجباری، بازداشتهای فلهای و سرکوبهای خیابانی ادامه دارد و فعالان کتاب و نشر - اعم از نویسنده، مترجم، ویراستار، گرافیست و دیگر دستاندرکاران - ضمن تأکید بر ضرورت ادامهی این رویهی موفق جهت گسترش آگاهی جمعی و تجمیع فعالیتهای صنفی در قالب سندیکای متحد کارکنان صنعت نشر، همصدا با مردم داغدار اعدام، اعلام میکنند که اهالی کتاب ویترین فرهنگی ماشین اعدام نخواهند بود.
جمعی از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و فعالان نشر
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
#زن_زندگی_آزادی
#جنبش_ژینا
از کانال «سندیکالیسم در صنعت نشر»
@IranPubWorkers
@sarkhatism
Telegraph
بیانیهی جمعی از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و فعالان نشر: ویترین فرهنگی ماشین اعدام نباشیم!
سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران در شرایطی به روزهای پایانی خود میرسد که موج تازهای از سرکوب اجتماعی-فرهنگی در کشور آغاز شده است. دستگاه سیاسی دلخوش به سازشهای خارجی با دولتهای منطقهای و حاشیهی امنیت درگیریهای فرامنطقهای، بیتوجه به تشدید بحران اقتصادی…
🔴 یک سال همراهی با جنبش زن، زندگی، آزادی:
روایت سهیل عربی از خیابان تا زندان
از کانال «سندیکالیسم در صنعت نشر»
سهیل عربی، مترجم و کنشگر آنارشیست که هماکنون دوران تبعید در برازجان را میگذراند، در کانال تلگرامی خود روایتهایی از یک سال همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی»، از آغاز اعتراضات خیابانی در مقابل بیمارستان کسری در تهران تا بازداشت و بازجویی در پلیس امنیت تهران و سپس حبس در زندان گوهردشت را نوشته است.
با توجه به اینکه آقای عربی در تبعید برازجان از هرگونه وسایل رفاهی و دسترسی مناسب به اینترنت محروم است و نوشتههای او با حداقل ویرایش در کانالش منتشر میشوند، متن کامل این روایتها با اندکی ویرایش رسمالخط منتشر میشود؛ اما هیچ تغییری در لحن (گاه محاورهای) داده نشده است.
به علت طولانی بودن متن، در دو بخش منتشر خواهد شد که بخش نخست، روایت خیابان و بازجویی است و بخش دوم، روایت دوران زندان.
سهیل عربی در کانال خود از تداوم این روایت خبر داده است.
کمتر از یک ماه تا سالگرد جاودان شدن ژینا و آغاز جنبش/انقلاب «زن، زندگی آزادی» وقت داریم و فرصت خوبی است که مروری بر آنچه گذشت، داشته باشیم، از تجربیات و مشاهدات خود بنویسیم، ببینیم نقاط قوت و ضعفمان چه بود، چه راهکارهایی برای پیشروی بهتر در ادامه مسیر داریم، چه کاستیهایی داریم...
#سهیل_عربی
#صنف_مترجمان
#کمیته_حقوق_زندانیان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
@sarkhatism
روایت سهیل عربی از خیابان تا زندان
از کانال «سندیکالیسم در صنعت نشر»
سهیل عربی، مترجم و کنشگر آنارشیست که هماکنون دوران تبعید در برازجان را میگذراند، در کانال تلگرامی خود روایتهایی از یک سال همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی»، از آغاز اعتراضات خیابانی در مقابل بیمارستان کسری در تهران تا بازداشت و بازجویی در پلیس امنیت تهران و سپس حبس در زندان گوهردشت را نوشته است.
با توجه به اینکه آقای عربی در تبعید برازجان از هرگونه وسایل رفاهی و دسترسی مناسب به اینترنت محروم است و نوشتههای او با حداقل ویرایش در کانالش منتشر میشوند، متن کامل این روایتها با اندکی ویرایش رسمالخط منتشر میشود؛ اما هیچ تغییری در لحن (گاه محاورهای) داده نشده است.
به علت طولانی بودن متن، در دو بخش منتشر خواهد شد که بخش نخست، روایت خیابان و بازجویی است و بخش دوم، روایت دوران زندان.
سهیل عربی در کانال خود از تداوم این روایت خبر داده است.
کمتر از یک ماه تا سالگرد جاودان شدن ژینا و آغاز جنبش/انقلاب «زن، زندگی آزادی» وقت داریم و فرصت خوبی است که مروری بر آنچه گذشت، داشته باشیم، از تجربیات و مشاهدات خود بنویسیم، ببینیم نقاط قوت و ضعفمان چه بود، چه راهکارهایی برای پیشروی بهتر در ادامه مسیر داریم، چه کاستیهایی داریم...
#سهیل_عربی
#صنف_مترجمان
#کمیته_حقوق_زندانیان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
@sarkhatism
Telegraph
یک سال همراهی با جنبش زن، زندگی، آزادی: روایت سهیل عربی از خیابان تا زندان
سهیل عربی، مترجم و کنشگر آنارشیست که هماکنون دوران تبعید در برازجان را میگذراند، در کانال تلگرامی خود روایتهایی از یک سال همراهی با جنبش زن، زندگی، آزادی، از آغاز اعتراضات خیابانی در مقابل بیمارستان کسری در تهران تا بازداشت و بازجویی در پلیس امنیت تهران…
Forwarded from سندیکالیسم در صنعت نشر
نمایش تمام شد، برخیزیم برای رزم مشترک
دعوت فعالان صنفی صنعت نشر برای مبارزه با حکم اعدام شریفه محمدی
همزمان با نمایش انتخابات، خبر رسید شریفه محمدی، کنشگر کارگری، بابت عضویت در تشکل مدنی «کمیتۀ هماهنگی برأی کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» به اتهام مضحک وابستگی به گروههای مسلح و با عنوان سخیف «بغی»، در شعبۀ اول دادگاه انقلاب رشت به اعدام محکوم شده است.
از این خبر میتوان تفاسیر متفاوتی ارائه داد:
اصلاحطلبان میتوانند از چنین حکمی ضرورت رأی دادن به پزشکیان جهت جلوگیری از تشدید سرکوب اقتدارگرایان را نتیجه بگیرند.
تودۀ عظیم تحریمکنندگان انتخابات میتوانند بر استدلال خود اصرار ورزند که تمرکز قدرت در جایی بیرون از قوۀ مجریه است و سرکوب، فارغ از برکشیده شدن یکی از دو مدعی پوشالی «عدالتخواهی» و «جمهوریت» در انتخابات، همچنان ادامه خواهد داشت.
حکومت هم میتواند با صدور چنین حکمی و انتشار چنین خبری افرادی را که قصد رأی دادن برأی تغییر وضع موجود دارند، نومید سازد. همزمان میتواند تحریمکنندگان را منفعل سازد و ضعف آنان را در مقابل چنین حدی از سرکوب به رخ بکشد.
نتیجۀ نظری: توپ و میدان در اختیار حکومت است. با بک حرکت، هم تحریمکنندگان و هم مشارکتکنندگان به نفع اصلاحات را کیش میکند.
پرسش عینی: چه باید کرد که از انفعال بیرون بیاییم و به کنش حداقلی رأی دادن یا ندادن بسنده نکنیم؟
چه باید کرد که از موضع بیعملی و واکنش حداقلی به کنشهای حداکثری حکومت (سرکوب تام و تمام که کشتار سهل معترضان در خیابان و زندان است) خارج شویم و همچون روزهای جنبش ژینا در نبرد خیابانی و فضای مجازی، ابتکار عمل را به دست گیریم؟
پاسخ نزد شریفه محمدی است. آنچه بهعنوان اتهام به او تفهیم شده، گواه نقطۀ بالقوۀ قوت ما و ضعف بالفعل حکومت است. پاشنۀ آشیل حکومت همانجایی است که بیشترین سبعیت را مرتکب میشود. بدیهی است که اگر ما بهجای بسنده به رأی دادن یا ندادن و وکالت دادن برای اصلاحات به کاندیدای مورد تأیید نظام یا وکالت دادن برای براندازی به مدعیان پوشالی اپوزیسیون، بر عمل فعالانۀ تشکیلاتی تأکید کنیم، رعشه بر اندام نظام خواهیم انداخت و راههای تازهای پیش روی مردم خواهیم گشود که به خروج از بنبست سیاسی کنونی بینجامد.
بر این اساس است که بار دیگر وظیفۀ خود میدانیم که در هر موقعیتی که هستیم، تشکلهای صنفی، مدنی و سیاسی بسازیم و آنچنان در فضای مجازی و دیگر روابط اجتماعی بر آگاهی جمعی، همبستگی اجتماعی و تشکلیابی اصرار ورزیم که کنشهای صنفی و سندیکایی منحصر به کسانی چون این زندانی شریف نشود.
این رزم نباید انفرادی باشد، بلکه باید آنچنان رزم مشترکی سازمان دهیم که کسی تنها به درد نماند. همۀ ما وظیفۀ خود را تشکلیابی صنفی و سیاسی میدانیم و خود را همپیمان و همدل با فعالان «کمیتۀ هماهنگی برأی کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» و شخص خانم شریفه محمدی، تأکید میکنیم که برای سرکوب فعالان سندیکایی ایران، در بیدادگاههای انقلاب رژیم قرون وسطایی احکام اعدام در شمار هزاران لازم است.
چارۀ رنجبران وحدت و تشکیلات است. پس با صدای بلند و همصدا با دیگر تشکلهای صنفی فریاد میزنیم: نمایش انتخابات برای مدعیان عدالت و جمهوریت تمام شد، بشتابیم برای همبستگی و تشکلیابی عدالتخواهان و آزادیخواهان!
جمعی از فعالان صنفی کتاب
و هستههای سازماندهی «سندیکای کارکنان صنعت نشر ایران»
#شریفه_محمدی
#کارگران_کتاب
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
دعوت فعالان صنفی صنعت نشر برای مبارزه با حکم اعدام شریفه محمدی
همزمان با نمایش انتخابات، خبر رسید شریفه محمدی، کنشگر کارگری، بابت عضویت در تشکل مدنی «کمیتۀ هماهنگی برأی کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» به اتهام مضحک وابستگی به گروههای مسلح و با عنوان سخیف «بغی»، در شعبۀ اول دادگاه انقلاب رشت به اعدام محکوم شده است.
از این خبر میتوان تفاسیر متفاوتی ارائه داد:
اصلاحطلبان میتوانند از چنین حکمی ضرورت رأی دادن به پزشکیان جهت جلوگیری از تشدید سرکوب اقتدارگرایان را نتیجه بگیرند.
تودۀ عظیم تحریمکنندگان انتخابات میتوانند بر استدلال خود اصرار ورزند که تمرکز قدرت در جایی بیرون از قوۀ مجریه است و سرکوب، فارغ از برکشیده شدن یکی از دو مدعی پوشالی «عدالتخواهی» و «جمهوریت» در انتخابات، همچنان ادامه خواهد داشت.
حکومت هم میتواند با صدور چنین حکمی و انتشار چنین خبری افرادی را که قصد رأی دادن برأی تغییر وضع موجود دارند، نومید سازد. همزمان میتواند تحریمکنندگان را منفعل سازد و ضعف آنان را در مقابل چنین حدی از سرکوب به رخ بکشد.
نتیجۀ نظری: توپ و میدان در اختیار حکومت است. با بک حرکت، هم تحریمکنندگان و هم مشارکتکنندگان به نفع اصلاحات را کیش میکند.
پرسش عینی: چه باید کرد که از انفعال بیرون بیاییم و به کنش حداقلی رأی دادن یا ندادن بسنده نکنیم؟
چه باید کرد که از موضع بیعملی و واکنش حداقلی به کنشهای حداکثری حکومت (سرکوب تام و تمام که کشتار سهل معترضان در خیابان و زندان است) خارج شویم و همچون روزهای جنبش ژینا در نبرد خیابانی و فضای مجازی، ابتکار عمل را به دست گیریم؟
پاسخ نزد شریفه محمدی است. آنچه بهعنوان اتهام به او تفهیم شده، گواه نقطۀ بالقوۀ قوت ما و ضعف بالفعل حکومت است. پاشنۀ آشیل حکومت همانجایی است که بیشترین سبعیت را مرتکب میشود. بدیهی است که اگر ما بهجای بسنده به رأی دادن یا ندادن و وکالت دادن برای اصلاحات به کاندیدای مورد تأیید نظام یا وکالت دادن برای براندازی به مدعیان پوشالی اپوزیسیون، بر عمل فعالانۀ تشکیلاتی تأکید کنیم، رعشه بر اندام نظام خواهیم انداخت و راههای تازهای پیش روی مردم خواهیم گشود که به خروج از بنبست سیاسی کنونی بینجامد.
بر این اساس است که بار دیگر وظیفۀ خود میدانیم که در هر موقعیتی که هستیم، تشکلهای صنفی، مدنی و سیاسی بسازیم و آنچنان در فضای مجازی و دیگر روابط اجتماعی بر آگاهی جمعی، همبستگی اجتماعی و تشکلیابی اصرار ورزیم که کنشهای صنفی و سندیکایی منحصر به کسانی چون این زندانی شریف نشود.
این رزم نباید انفرادی باشد، بلکه باید آنچنان رزم مشترکی سازمان دهیم که کسی تنها به درد نماند. همۀ ما وظیفۀ خود را تشکلیابی صنفی و سیاسی میدانیم و خود را همپیمان و همدل با فعالان «کمیتۀ هماهنگی برأی کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» و شخص خانم شریفه محمدی، تأکید میکنیم که برای سرکوب فعالان سندیکایی ایران، در بیدادگاههای انقلاب رژیم قرون وسطایی احکام اعدام در شمار هزاران لازم است.
چارۀ رنجبران وحدت و تشکیلات است. پس با صدای بلند و همصدا با دیگر تشکلهای صنفی فریاد میزنیم: نمایش انتخابات برای مدعیان عدالت و جمهوریت تمام شد، بشتابیم برای همبستگی و تشکلیابی عدالتخواهان و آزادیخواهان!
جمعی از فعالان صنفی کتاب
و هستههای سازماندهی «سندیکای کارکنان صنعت نشر ایران»
#شریفه_محمدی
#کارگران_کتاب
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
Telegram
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
🚩⚙🚩⚙🚩
✅ صدور حکم ظالمانه اعدام علیه شریفه محمدی فعال اجتماعی
به اطلاع میرسانیم که شعبه اول دادگاه انقلاب رشت، طی یک رای قرون وسطایی و جنایتکارانه، شریفه محمدی، فعال اجتماعی را به اعدام محکوم کرده است. این حکم بر اساس اتهام بغی و به بهانه عضویت خانم محمدی…
✅ صدور حکم ظالمانه اعدام علیه شریفه محمدی فعال اجتماعی
به اطلاع میرسانیم که شعبه اول دادگاه انقلاب رشت، طی یک رای قرون وسطایی و جنایتکارانه، شریفه محمدی، فعال اجتماعی را به اعدام محکوم کرده است. این حکم بر اساس اتهام بغی و به بهانه عضویت خانم محمدی…