سرخط
9.3K subscribers
21.8K photos
16.7K videos
347 files
1.22K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
Forwarded from کلکتیو ۹۸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚩 اعتصاب و اعتراضات در #بنگلادش علیه استثمار کارگران و دستمزدهای بسیار پایین برندهای بین المللی پوشاک از جمله آدیداس، اچ اند ام، زارا، گپ و ...

ده‌ها هزار کارگر پوشاک در بنگلادش که برای برندهای بزرگ غربی کار می‌کنند، در اعتراض به استثمار شدید در محیط کار دست به اعتصاب زده‌اند و خواستار افزایش سه برابری دستمزد خود از ۷۰ یورو به ۱۹۰ یورو هستند. بیش از ۳۰۰ کارخانه پوشاک تعطیل و دست کم ۵۰ کارخانه مورد حمله اعتراضی قرار گرفته اند.

#مبارزه_طبقاتی
#نه_به_استثمار
#مقاومت_زندگی‌ست
#بردگی_مدرن
#بهره_کشی_شرکتهای_چندملیتی

@collective98
سرخط
Photo
🔴 آغاز دوباره‌ی انتشار تجارب استثمار نیروی کار

در اردیبهشت ۱۴۰۱ انتشار گزارش کوتاهی در مورد استثمار نیروی کار در کافه‌های زنجیره‌ای «قهوه لمیز»، واکنش مدیران و مالکان این کافه و نیز واکنش کارگران شاغل در قهوه لمیز موجب شد موجی از روایات استثمار نیروی کار در مراکز شغلی مختلف برای ما ارسال شود که برخی از آنها را منتشر کردیم. اما «قیام گرسنگان» و حذف مشکوک و سوال‌برانگیز صفحه‌ی سرخط در اینستاگرام (که بعد از ۸ روز با این توضیح که یک «اشتباه» موجب حذف صفحه بوده به ما بازگردانده شد) و به فاصله‌ی کوتاهی درگرفتن اعتراضات مربوط به فاجعه‌ی متروپل و تمرکز منطقی و طبیعی گروه نویسندگان سرخط برای پوشش اعتراضات مردمی نسبت به این فاجعه، موجب شد انتشار شهادت‌های مربوط به تجارب استثمار و بهرهکشی از نیروی کار ناتمام باقی بماند.
با این وجود از زمان انتشار اولین گزارش در این مورد در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ تا ۲۳ اردیبهشت همان سال یعنی تنها در عرض ۸ روز، تعداد زیادی شهادت از کارگران شاغل در مشاغل مختلف به دست ما رسید که تنها توانستیم بخش کوچکی از آنها را منتشر کنیم.
این شهادت‌های منتشرشده مربوط می‌شد به تجربه‌ی استثمار و بهرهکشی در کافه‌های زنجیره‌ای قهوه لمیز، مطب‌های دندانپزشکی در شیراز، کتابفروشی نشر ثالث، شرکت‌های حمل و نقل کالا در بندرعباس، شیرینی‌فروشی آنسه در مشهد، فروشگاه‌های پوشاک تن‌دُرُست در تهران، کارخانه‌ی روبیک در جاده مخصوص کرج، شرکت صفارایانه، سام‌کافه در تهران، باغ کتاب تهران، فروشگاه‌های پوشاک جین وست، شرکت ثامن فرفورژه، رستوران اسپئو، فروشگاه‌های هایپر استار و فروشگاه شهروند.
اکنون در نظر داریم انتشار شهادت‌های نیروی کار استثمارشده را ادامه دهیم. نیروی کاری که به دلیل تهاجم سرمایه و سیاست‌های ریاضتی و نئولیبرالی هرگونه «ثبات» و «امنیت» شغلی را از دست داده است و بدون نظارت نهادهای قانونی و حتی گاهی با همکاری آنها، در سخت‌ترین و هولناک‌ترین شرایط برای امرار معاش کار می‌کند. به خوبی می‌دانیم تداوم انتشار این شهادت‌ها بدون شک به همکاری و همراهی نیروی کاری نیاز دارد که بهرهکشی و استثمار را با تمام وجود تجربه کرده، از آن ناراضی و خشمگین است و می‌خواهد صدای خودش را به گوش دیگران برساند. به همراهی یاران #همراه_سرخط امیدواریم و انتشار شهادت‌ها را در روزهای بعد پی می‌گیریم. برای ما بنویسید و تجارب استثمار را روایت کنید تا همدیگر را در خشم و رنج پیدا کنیم.
متون قبلی منتشر شده در این مورد را در کانال می‌توانید با هشتگ #تجارب_استثمار و در اینستاگرام در هایلایت تجارب استثمار پیدا کنید.

#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
🔴 استثمار در پارک آبی اوشن
ارسالی از یاران #همراه_سرخط

از متن:

«من به مدت یکسال در پارک آبی اوشن که زیرمجموعه‌ی هلدینگ‌های عظام بود کار کردم. همیشه مدیران مجموعه می‌گفتند این پارک اصلا سوددهی ندارد و حقوق کارمندانش از دیگر شرکت‌های عظام تامین می‌گردد و همیشه ما را مقصر می‌دانستند و منت می‌گذاشتند و هزار بی‌احترامی می‌کردند. در حالیکه این پارک به نظر بسیاری افراد آگاه، به منظور پولشویی و سندسازی هلدینگ ساخته شده بود.

کار ما بسیار طاقت‌فرسا و در جزیره‌ی کیش زیر آفتاب در دمای گاه ۵۴ درجه و شرجی ۸۰ درصد و بالاتر بود. با کوچکترین خطایی از بچه‌ها، صندلی را هم از آن‌ها دریغ می‌کردند. همیشه زیر سایه‌ی ترس و تهدید و کمیته‌ی انضباطی و کمیته‌ی خسارت و تنبیه، کار می‌کردیم. اغلب ما از عفونت‌های مربوط به استخر و قارچ رنج می‌بردیم. کلر آب بسیار بالا بود. گاهی پیش می‌آمد که بچه‌ها از تشنگی زیاد و دسترسی نداشتن به آب آشامیدنی، آب سرسره‌ها را می‌خوردند. برج سرسره‌ی سقوط آزاد بطور مثال دارای ۱۳۳ بیشتر یا کمتر، پله بود، و همه اجبارا باید با طناب و هارنس و آی‌دی این سرسره را هرروز دوبار چک می‌کردند. برخی از بچه‌ها مدت‌ها کابوس این سرسره را می‌دیدند.

انواع تحقیرها و توهین‌ها را بخصوص به زنان مجموعه می‌کردند. بطور مثال محدودیت‌های بسیار شدیدی برای خوابگاه دختران گذاشته بودند که در دانشگاه هم نبود. باید قبل از ساعت ده شب توی جزیره‌ی کیش که تازه شب‌ها زیبا بود، برمی‌گشتی خوابگاه. اگر پنج دقیقه دیر میکردی در را رویت باز نمی‌کردند و من شخصا یکبار تا صبح توی ساحل آواره بودم. یکبار به مدت ۱۸ روز در خوابگاه را بطور کلی قفل کردند و هیچکس اجازه نداشت بیرون برود و کیش قرنطینه شده بود و سر کار هم نمیرفتیم، دقیقا ۱۸ روز زندانی بودیم. وقتی به این موضوع اعتراض کردیم گفتند بهتر از این است که حامله بشوید! مسئولین امور انسانی نوید غلامی و فرید لطفی بودند که انواع بی‌احترامی‌ها را به زنان کردند.


متن کامل را اینجا بخوانید:
http://tinyurl.com/y5ju6wzz

#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 «رسانه‌های مبارز» در صف اول استثمار روزنامه‌نگاران

طی یک سال و نیم گذشته که مخاطبان سرخط دست به قلم شده‌ و از تجربه‌‌های احساس استثمار خود نوشته‌اند، واقعیت محیط‌‌های مختلفی از کارخانه و شرکت‌‌های لجستیک تا کافه و کتاب‌فروشی‌هایی که اغلب متعلق به بخش خصوصی هستند، برملا شده است.

یکی از #یاران_همراه_سرخط از تجربه استثمار در جایی نوشته است که روزگاری بنا بود صدای بی‌صدایان و راوی صادق حقیقت باشد اما آنچنان دچار استحاله شده که نویسنده متن را اینگونه شروع کرده است:


🔺پرستاری از بچه سردبیر در ازای کارآموزی در رسانه

یکی از جاهایی که هیچوقت در موردش صحبت نمیشه نشریات و رسانه‌ها هستن. برای نیروی کار تازه‌ وارد اصلا چیزی به عنوان حقوق تعریف نشده باید مدت‌ها کار مجانی بکنی از پیاده کردن مصاحبه بالادستی و تایپ کردن دست‌نوشته‌هاش تا ناهار خریدن و مواظبت از بچه کوچک سردبیر. توهین‌ها و تحقیرهایی که نیروی تازه‌کار تحمل می‌کنه یک طرف این که بهش منت می‌ذارن که دارن کار یادش می‌دن هزار طرف. با کیف‌کشی سردبیر و دبیر تحریریه که آدم کار یاد نمی‌گیره، تازه اگر فرض رو بر این بذاریم که خود سردبیر هم کار درست باشه.

🔺کار فرهنگی بیمه ندارد!

هر بار تو هر نشریه‌ای صحبت از بیمه کردم انگار توهین به مقدسات بود. توجیه هم اینه که دارین کار فرهنگی می‌کنین و نباید به پول فکر کنین ولی همین دوستان اهل کار فرهنگی خودشون رپورتاژ و آگهی می‌گرفتن و حتی مطلب سفارشی از هر نهادی قبول می‌کردن، به ازای پول. حقوقی هم اگر پرداخت می‌شد مبلغ ناچیز و خنده‌داری به عنوان حق‌التحریر می‌دادن در صورتی که هم حق‌التحریر بیشتر از این حرف‌ها بود هم کار ما صرفاً تحویل دادن چند خط نوشته نبود.


🔺اداره کار همدست مدیران مسئول غارتگر

نکته دیگه این بود که از شاخ شدن خبرنگار تازه‌کار می‌ترسیدن، نه معرفی می‌کردن به خانه مطبوعات، نه حتی کارت خبرنگاری می‌دادن. به هر دلیلی اگر توهینی به ما می‌شد سردبیر و مدیرمسئول نه‌تنها دفاع نمی‌کردن بلکه ما رو قربانی اشتباهات خودشون هم می‌کردن.

زمانی که سهمیه واکسن کرونا داده شد خیلی از جاها فامیل و دوست و آشنای مدیرمسئول و سردبیر واکسن زدن ولی خبرنگار‌های جوان نه.
چند بار خواستم به اداره کار یا خانه مطبوعات شکایت کنم، تازه فهمیدم چقدر به همه جا نفوذ دارن، الآنم اگر اسمی از نشریه خاصی نمی‌برم برای همین اذیت و آزارهای دوستان مطبوعاتیه، امیدوارم در مورد این قشر از کارفرماها بیشتر نوشته بشه تا حداقل ژست روشنفکری و مبارزه بر ندارن.


🔺سرپوش بر آزار جنسی در رسانه

چند بار در مورد آزار جنسی یکی از اعضای هیأت تحریریه هم به سردبیر شکایت کردیم ولی حرفش این بود که خودتون باید مواظب باشید و هیچ اقدامی برای اخراج یا محدود کردن آزارگر نکرد.


#استثمار
#تجارب_استثمار
#بهره‌_کشی

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 تجارب استثمار را چگونه روایت کنیم؟ چرا روایت کنیم؟

🔺در روزهای گذشته با انتشار دوباره‌‌ی چند روایت از «تجارب استثمار»، در برخی موارد مدیران میانی و کارمندان و کارگران سابق و فعلی «وظیفه‌شناس» این مکان‌ها، به طور مشخص پارک آبی اوشن و بوک‌لند برای دفاع از صاحبان سرمایه و مدیران به میدان آمدند و با سرعت چند کامنت در ثانیه تلاش کردند نشان دهند تا چه اندازه خوشحال و شادند و از داشتن چنین صاحب‌کارهایی به خودشان می‌بالند و افتخار می‌کنند که زیر دستان چنین افراد نیکوکار و نیک‌اندیشی به کار مشغولند. این اتفاق به هیچ‌وجه تازه نیست. در دور قبلی انتشار تجارب استثمار نیز در برخی موارد مانند «قهوه لمیز» و «نشر ثالث» همین اتفاق افتاده بود و ما هم انتظار داشتیم که این مسئله تکرار شود.
در مورد مسائل و ادعاهای عمومی مطرح شده در این کامنت‌ها در روزهای آینده متونی خواهیم نوشت اما جهت اطلاع خدمت این حضرات بگوییم که کمی از «تعصب شغلی» خود را برای روزهای آینده حفظ کنند چون در همین مدت چندین روایت دیگر از تجربه‌ی استثمار در شعب بوک‌لند به دست ما رسیده است که در اسرع وقت منتشر خواهد شد. در تجربه‌های قبلی نیز به خاطر داریم که در همان گرماگرم دفاع کارگران دارای «تعصب شغلی» از قهوه لمیز کسانی هم بودند که خطر کردند و از درون قهوه لمیز تجربه‌ی استثمار خودشان را روایت کردند و حتی تصویری از قرارداد قهوه لمیز را به دست ما رساندند که نشان می‌داد این «تعصب شغلی» و جهاد کامنتی پاداش‌هایی هم دارد.
کارکرد مشخص این کامنت‌ها باید همین باشد که کسانی در هراس از به خطر افتادن موقعیت شغلی، حلقه‌ی دوستی با همکاران و یا صرفا در معرض قضاوت و داوری دیگران قرار گرفتن (حتی به صورت ناشناس) از روایت تجربه‌ی استثمار خودشان صرف‌نظر کنند و به قول معروف سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندند. اما خوشبختانه، مانند جامعه‌ی بزرگتر، همیشه وجدان‌های بیداری هستند که ترجیح می‌دهند به جای مجیزگویی صاحبان سرمایه و مدیران رده‌بالا برای گشودن مسیر پیشرفت شغلی یا تحکیم و تثبیت روابط و دوستی‌ها، حقیقت را قربانی نکنند و از استثمار و بهرهکشی‌ای بنویسند که نه تنها عادی جلوه داده شده بلکه توسط بخشی از استثمارشدگان توجیه هم می‌شود. این افراد مدافعان خیر عمومی هستند و ضمن بیان تجربه‌ی خودشان از تمامی همکاران، کارگران بخش‌های دیگر و در نتیجه از جامعه به دفاع برخاسته‌اند.

🔺محفوظ ماندن هویت کسانی که تجربه‌ی استثمار خودشان را روایت می‌کنند از اولویت‌های ماست. ما به خوبی می‌دانیم و خودمان تجربه‌ی این را داریم که یک موقعیت شغلی به راحتی می‌تواند از دست برود و کارفرمایان می‌توانند از کارگران متمرد انتقام بگیرند. بنابراین هویت راویان را محفوظ نگاه می‌داریم و از انتشار هر نکته‌ای که ممکن است به آشکار شدن هویت راوی نزد کارفرمای فعلی یا سابق منجر شود خودداری می‌کنیم.

🔺به خوبی می‌دانیم که نوشتن یک روایت و منسجم کردن ذهن برای روایت کردن می‌تواند کار دشواری باشد. همه ممکن است توان یا امکان نوشتن یا حتی به سادگی حوصله و وقت نوشتن متنی کوتاه را نداشته باشند. از این بابت نگرانی به خودتان راه ندهید. اگر با نوشتن راحت‌ترید حتی به صورت پراکنده و به شکل یادداشت‌برداری هم می‌توانید روایت خودتان را برای ما ارسال کنید یا اگر این هم برای شما دشوار است می‌توانید برای ما پیغام صوتی بگذارید و تجربه‌ی خودتان از استثمار را تعریف کنید. روایت را می‌توانید به هر شکلی هم در اینستاگرام برای ما بفرستید و هم از طریق آدرس تماس با ادمین در تلگرام (آدرس تلگرام در هایلایت‌ها موجود است). در صورتی که می‌توانید حتما تصویری از مدارک و اسناد را هم برای ما ارسال کنید. برای مثال بسیاری از کارفرمایانی که با کارگران خودشان قرارداد می‌نویسند تلاش می‌کنند نسخه‌ای از این قرارداد نزد کارگر نباشد چون در این قراردادها نکاتی وجود دارد که حتی بر اساس قانون کار ناقص و ناکافی فعلی نیز غیرقانونی یا به ضرر کارگران است. بنابراین دسترسی به چنین اسنادی و انتشار و افشای آنان بخش مهمی از تجربیات استثمار است.

#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 فشار شرکت خصوصی به کارگران راه‌آهن برای امضای قراردادهای ضدکارگری

شرکت خصوصی و پیمانکاری «گسترش آهن‌راه گار»، که پیمانکاری خطوط ابنیه‌ی فنی ناحیه شمال «۲» را به تازگی در دست گرفته، در قدم اول کارگران را تحت فشار گذاشته است تا قراردادهای جدیدی را امضا کنند که برخی مفاد آن به شدت ضدکارگری و علیه منافع کارگران است. این فشارها تا مرز تهدید به اخراج کارگرانی که از امضای قرارداد خودداری کرده‌اند پیش رفته است.
با این وجود اغلب کارگران شاغل در این منطقه از امضای قرارداد جدید تاکنون خودداری کرده و اعلام کرده‌اند در صورت ادامه‌ی فشارها به اقدامات جدی‌تری دست خواهند زد.
در این قرارداد جدید جدا از نگه داشتن یک ماه حقوق کارگران، در بند ۳۳ آمده: «شرکت متعهد می‌گردد در ابتدای هرماه حقوق پرسنل را پرداخت نماید ولی در صورت‌ عدم وصول صورت وضعیت پیمانکار بیش از سه ماه توسط کارفرما امکان تاخیر در پرداخت حقوق پرسنل محتمل می‌باشد. اینجانب با آگاهی کامل از این موضوع حاضر به همکاری با شرکت می‌باشم و در این خصوص حق هیچ گونه اعتراض را از خود سلب می‌کنم.»
همچنین در بند ۳۴ این قرار داد آمده: «اینجانب با آگاهی کامل از اینکه مطالبات مربوط به عیدی، سنوات، مرخصی و بن کارگری از طرف شرکت به صورت ماهیانه در حقوق منظور و ماهیانه پرداخت می‌گردد، حاضر به همکاری با شرکت هستم و در پایان مدت قرارداد حق هیچ گونه ادعایی را در این خصوص از خود سلب می‌کنم.»
این در حالی است که کارگرانی که تهدید به اخراج شده‌اند به صورت میانگین ۱۵ سال سابقه‌ی کار در خطوط ابنیه‌ی فنی راه‌آهن را دارند.

#کارگران_راه_آهن
#ستم_طبقاتی
#بهره_کشی
@sarkhatism
🔴 بوک‌لند؛ سرزمین وحشت و بیماری فروشندگان
ارسالی از یاران #همراه_سرخط

🔺هفته گذشته پستی درباره ۲ #روایت_استثمار از بوک‌لند منتشر کردیم که واکنش‌های موافق و مخالف بسیاری را برانگیخت.

حالا سومین روایت درباره تجربه استثمار در این مجموعه زنجیره‌ای با پوشش کار فرهنگی به دست ما رسیده است که در کنار روایت‌های پیشین می‌تواند یادآور یکی از پست‌های این کتابفروشی زنجیره‌ای در اینستاگرامش باشد. در این پست جمله‌ "مگر نه اینکه مجبور بودیم در این مملکت در ترس و وحشت راه برویم، غذا بخوریم، بخوابیم و عشق بورزیم" از کتاب "سرزمین گوجه‌های سبز" منتشر شده است که تا حدی گویای شرایط کارگران و فروشندگان آن است.
متن کامل را اینجا بخوانید:
http://tinyurl.com/232mts3d
#تجارب_استثمار
#بهره_کشی
#استثمار
#بوکلند
#استثمار_کارگران
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 استثمار پشتیبانان در کانون فرهنگی آموزشی قلم‌چی

کانون قلم‌چی را همه می‌شناسیم. یکی از اصلی‌ترین بازوهای مافیای کنکور که به همراه گاج اصلی‌ترین سهم از گردش مالی موسسات آموزشی کنکور دارد که به گفته‌ی وزیر آموزش پرورش چیزی حدود ۷۰ هزارمیلیارد در سال برآورد می‌شود. بررسی این امپراتوری مالی خود مبحثی جداگانه است و اما تنها بدانیم که قلم‌چی در ۵۴۴ شهر کشور نمایندگی دارد و به طبع در این نمایندگی‌ها افرادی نیز به عنوان پشتیبان مشغول به کار هستند که البته آمار دقیقی از تعداد آنان وجود ندارد. کانون قلم‌چی در آگهی استخدام پشتیبان در سایت خود صحبتی از مبلغ دریافتی آنان نمی‌کند و تنها نوشته «بخش مهم درآمد پشتیبان از طریق تدریس در کلاس رفع اشکال پس از پایان آزمون و پشتیبانی ویژه و تدریس به دانش آموزان در روزهای دیگر تامین می‌شود». این بدان معناست که قلم‌چی از همان ابتدا با افتخار می‌گوید که برای بخش بزرگی از وظایف پشتیبان که شامل تماس تلفنی با دانش‌آموزان و اولیا، بررسی دفتر برنامه‌ریزی و کتاب خودآموزی و معرفی منابع می‌شود، عملا دستمزدی چندانی پرداخت نخواهد کرد. تجربه‌ی استثماری که در ادامه می‌خوانیم، مربوط به یکی از یارانمان است که در سالیان گذشته در کانون قلم‌چی پشتیبان بوده. روایتی از استثمار و بیگاری که البته هم‌اکنون نیز به همان سبک و سیاق ادامه دارد:


بنده سال ۹۴ در کانون قلم چی با انگیزه‌ی کار پاره‌ وقت در دوران دانشجویی در سن ۱۹ سالگی پشتیبان تحصیلی پایه چهارم دبیرستان شدم (بدون بیمه). هر پشتیبان حدود ۶۰ دانش‌آموز داشت و حقوق ماهانه‌ی ما تماما بستگی به عملکرد دانش‌آموزانمان داشت. این یعنی حضور هر دانش‌آموز در سر جلسه آزمون، حضور دانش‌آموز در جلسات مشاوره، حضور والدین به همراه دانش‌آموز در جلسه‌ی‌ مشاوره، به مراه اوردن دفتر برنامه‌ریزی دانش‌آموز در جلسه، به همراه آوردن دفتر خود‌آموز در سر جلسه و....

تمام اینها در صورتیکه هر ۶۰ دانش‌آموز حضور داشتند و عملکرد مثبت داشتند، حقوق ماکسیمم ۲۲۰ الی ۲۴۰ تومان بود که آن زمان فکر می‌کنم چیزی حدود یک چهارم حقوق کار بود که البته کار ما پاره وقت محسوب می‌شد. هزینه رفت و آمد و هزینه تماس هر هفته در میان با دانش‌آموز و تماس یک بار در ماه با والدین نیز با خودمان بود و تقریبا اجازه مرخصی نداشتیم. همه‌ی اینها به کنار و با حقوق کم کنار می‌آمدیم، اما وقتی دانش‌آموزان به علت‌های مختلف امتحانات مدرسه و غیره و یا سر جلسه غایب بودند، نه تنها از حقوق ما کسر میشد، بلکه مواخذه شدید می‌شدیم و در جلسات (در حضور سایر همکاران) ما را توبیخ کرده و به تنبلی و تلاش نداشتن متهم می‌کردند و هر بار که نزدیک به سال تحصیلی جدید می‌شدیم ما را تهدید به اخراج میکردند.

چند باری هم برای اذیت کردن بنده و یک سری همکار دیگر، دانش‌آموزانی که غیبت می‌کردند یا خانواده‌ای با مشکل اخلاقی داشتند را از لیست پشتیبانی دیگر جابجا کرده و به لیست ما جایگزین می‌کردند ولی ما حق اعتراض نداشتیم چون تازه کار بودیم و بی زبان!! در کل تجربه تلخی بود که خوشبختانه پس از یک سال، من و همکار دیگرم استعفا دادیم و خودمان را راحت کردیم اما هنوز که به آن زمان فکر میکنم در عجبم که چطور هیچ قانونی جلوی این کانون به اصطلاح تحصیلی را نگرفته است و همچنان با حقوق اندک، مردم را برده‌ی خود میکنند!»

#قلمچی
#موسسات_کنکوری
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 در فروشگاه باقری ساری چه می‌گذرد؟

🖊نمونه‌ی استثمار در فروشگاه زنجیره‌ای «باقری» گواه آن است که چطور «منطق سرمایه» در خُردترین شکل خود با انباشتن ارزش اضافه، در هر دورپیمایی سرمایه بدل به ابعاد بزرگ‌تری می‌شود که دست‌ آخر به درجه‌ی یک «فروشگاه زنجیره‌ای» می‌رسد.
ارزش‌افزایی ارزش یک قاعده است که از یک بقالی کوچک تا فروشگاه اِتکا و رفاه و کوروش را دربر می‌گیرد.
آن دزدی‌ای که به اعتبارش چنین واحدهایی قد راست می‌کنند، دزدی از ساعات کاری نیروهای کار است. پای شعبده‌بازی و کارآفرینی وسط نیست. هر چه هست استثمار است و استثمار و استثمار: بیرون کشیدن دو ساعت کاری از یک ساعت واقعی، هُنری است که فرد را بدل به سرمایه‌دار می‌کند.

روایت یکی از کارگران این فروشگاه:

☑️ «اسم صاحب فروشگاه عباس باقری هست که قبلا سوپرمارکت کوچکی داشته و بعدها یک فروشگاه بزرگ‌تر راه‌اندازی میکنه (شعبه یک) که بعدها با دزدی از حق و حقوق پرسنل شعبه یک و وام و لابی و... (فروشگاه شعبه دو) رو بزرگ‌تر افتتاح میکنه.

☑️ قبلا چه کثافت‌کاری‌هایی کرده و چقدر از حق و حقوق زده رو ولش کنیم. حالا که شرایط کاری بهتر شده اوضاع به این شکل هست:
حقوق تقریباً با اضافه‌کاری و... میرسه به ۸ تومان.
شیفت و ساعات کاری: یک هفته صبح کار و یک هفته عصر کار.
✔️ هفته صبح کار: ۷تا ۳ بعداز ظهر
✔️ هفته عصر کار: ۳تا ۱۱ شب
✔️ کار در جمعه‌ها هم یک هفته در میان اجباری هست. جمعه‌ها از ساعت ۹ تا ۱۰شب.
✔️ جریمه برای هر ساعت دیر کرد ۶۰۰هزار تومان!!!
در واقع هر دقیقه ۱۰ هزار تومان.
✔️ در ماه و در سال مرخصی با حقوق ندارن.
اگر  یک روز حتی در سال مرخصی بگیرین حقوق یک روز کم میشه! حتی برای بیماری!!!!
✔️ برای دستشویی رفتن باید اجازه بگیرید! و حتما با سرپرست هماهنگ کنید.
✔️ اگر صبح‌کار باشید تایم ناهار ۲۰ دقیقه دارید. و در واقع شما کلا تازه میتونید بشینید! و غذاتونو بخورید.
✔️ اگر شب‌کار باشید تایم عصرانه ۲۰ دقیقه دارید.
✔️ ۱.۱۰۰.۰۰۰ تومان بُن میدن به پرسنل ماهانه که از خود فروشگاه (سوپرمارکت) باید خرید کنی. و در عوض عیدی بهت نمیدن!!!! میگن عیدی همین بُن هست که قسط‌بندی کردیم داریم بهتون میدیم!
✔️ لباس فرم نمیدن اما لباس فرم حتما سالی یک بار باید عوض بشه و پرسنل باید خودشون پول بدن بخرن!
✔️ کرایه/سرویس حتی شیفت شب خانم‌ها هم با خود پرسنل هست. حتی روزهای جمعه که طولانی سر کار هستن! یا ایام دَم عید و...
غذا هم با خودشونه حتی دو شیفت که باشن.
✔️ کلاس بهداشت بابت کارت بهداشت اجباریه و پرسنل باید خودشون پول کلاس بدن!
کلاس بهداشت ۶جلسه ای در ماه آذر ۱۴۰۲ برای کلیه پرسنل (فکر کنم ۱۰۰نفر یا بیشتر هستن) برگزار شد و نفری ۱۵۰.۰۰۰ تومان خود پرسنل هزینه‌ش رو دادن!
✔️ بیمه رو قطع و وصل می‌کنن و پرسنل برای درمان به مشکل می‌خورن. بعد مثلا ۳ ماه می‌رن ماه‌های به تعویق افتاده رو پرداخت میکنن!
✔️ حقوق ۲ ماه رو بی اطلاع ندادن (مهر و آبان ۱۴۰۲) و هیچ‌کس جرات اعتراض نداشت. چون کار نیست!
✔️ هیچ تعطیل رسمی‌ای تعطیل نیست فروشگاه، و پرسنل در تعطیلات رسمی هم مثل روزهای عادی باید حتما برن سر کار و اختیاری نیست! اضافه‌حقوقی هم بابت کار در روزهای تعطیل رسمی در کار نیست».

#تجارب_استثمار
#باقری_ساری
#استثمار
#بهره_کشی
#فروشگاه_زنجیره‌ای
#فشار_کاری
#دستمزد_ناچیز
#سرمایه‌دار

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 میکامال؛ توسعه برند کارفرمایی با چاشنی استثمار

کیش از اواخر دهه ۶۰ و روی کار آمدن دولت سازندگی، بنا بود نماد ایران اسلامی مدرن و جولانگاه سرمایه‌داران وطنی برای خوشگذرانی باشد؛ هرچند منطقه آزاد کیش نتوانست یوتوپیای    سرمایه‌داران جمهوری اسلامی باشد اما توانست جهنم کارگران باشد.

در ادامه انتشار #روایت‌_استثمار طی هفته‌های اخیر، گزارشی از وضعیت کارگران میکامال، یکی از مراکز تجاری_تفریحی برای ما ارسال شده است که در ادامه خواهید خواند.

یکی از یاران #همراه_سرخط برای ما نوشته است:

🔺من میکامال جزیره کیش کار میکنم. استثمار کارگری تو اکثر نقاط جزیره ازجمله میکامال هستش.

🔺حقوق کارگرها تو میکامال از ۱۰ تومن بالاتر نیست،ساعت کاری از ۸ صبح تا ۹ شب برای نیروهای افغانستانی و نظافتی و سکیوریتی؛ بدون تعطیلی در ماه.

🔺اگه کسی بره مرخصی پول بلیت هواپیما با خودشه که الان رفت و برگشتش چند میلیون میشه. به همین خاطر خیلی‌ها از رفتن به مرخصی عاجزند. اینها همه در کنار بد رفتاری ها با پرسنل،کارهای سخت و خطرناک که بعضا مجبورن انجام بدن کلا شرایط رو سخت کرده.

🔺اگه کارگری مصدوم بشه پول بیمارستان و مداوا کردنش رو از حقوقش کم میکنن. کلا شرایط برای قشر کارگر تو ایران خوب نیست، کارگرها واقعا شرایطشون سخته. من با اینکه دو تا مدرک مهندسی دارم، زبان بلدم و کارم تو میکامال تخصصی هستش باز هم حقوقم کفاف زندگیم رو نمیده.

🔺بهرهکشی از بومیان هرمزگان به بهانه بیکاری

با این‌ حال، مدیران مجموعه میکامال ازجمله نادر کشتکار، مدیرعامل آن که احتمالا شیفته مفهوم "برند کارفرمایی" و ارائه بازنمایی دلربایی از این میکمال و جذب نیروی کار برای استثمار هرچی بیشتر هستند، در بخش فرصت‌های شغلی این مطلب را منتشر کردند: "در میان استان هایی که بالاترین میزان محرومیت را دارند، پنج استان عددی بالای ۴۰ درصد محرومیت را ثبت کرده‌اند که استان هرمزگان نیز با وجود بزرگ‌ترین بنادر جنوبی کشور و مناطق آزاد متعدد که در آن شکل گرفته، نرخ محرومیتی حدود ۴۴ درصد دارد. در جزیره کیش با نسبت بالای جمعیت فعال و ساکنان باسواد، کارکنانی ماهر و تعلیم دیده در سطح بین‌المللی وجود ندارد. باتوجه به اینکه موقعیت میکامال در استان هرمزگان واقع شده است، کمبود امکانات و بودجه فعالیتهای آموزشی، بازگشت افراد متخصص پس از تکمیل دوره دانشگاه به شهر خود، نسبت بالای جمعیت نیروی کار غیرماهر و فقدان مهارتهای سطح بین‌المللی از ویژگی های بارز بستری است که این مجموعه در آن قرار دارد." به‌عبارت دقیق‌تر، مدیران میکامال چون کرکس برای بهره‌برداری از فرصت محرومیت، بیکاری و فقر در استان هرمزگان برنامه‌ریزی کرده است. 


🔺 آموزش کارگران موهبت الهی نیست!

البته ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود، آنها بر سر مردم،گردشگران و حتی سرمایه انسانی که قرار است در اینجا شاغل شوند، منت می‌گذارد که "اکثریت کارکنان موسسات و مجموعه‌های موجود مرتبط با گردشگری در جزیره بدون تخصص هستند و یا اینکه آموزش درستی ندیده اند و قادر نیستند خود را با نیازهای مخاطبان ملی و بین‌المللی در حد رضایت بخشی انطباق دهند. با توجه به اهمیت استفاده از منابع انسانی مناسب برای رسیدن به اهداف سازمانی و با این باور که داشتن کارکنانی متخصص و با تجربه که نقش موثری در پیشبرد اهداف، ماموریت‌ها و چشم‌انداز سازمان دارند، در موفقیت یک بخش اقتصادی نقش حیاتی دارد؛ ما در میکا آموزش، توسعه نیروی انسانی و تأمین رضایت شغلی افراد جذب شده و تجربه روزهای کاری پر نشاط همراه با پیشرفت فردی و اجتماعی مطلوب را به عنوان یک راهبرد دراز مدت در نظر گرفته ایم." پس "آموزش پیش و حین خدمت" یک فرصت جادویی رایگان و موهبتی است که توسط میکامال به کارگران و کارکنان آن اهدا شده است.
البته مدیران میکامال در ادامه اطمینان می‌دهند که برای استثمار چهار هزار نیروی کار برنامه‌ریزی گسترده و بلندمدت کرده‌اند.

#روایت‌_استثمار
#تجارب_استثمار
#بهره_کشی
#استثمار
#استثمار_کارگران
#میکامال
#برند_کارفرمایی
#کیش

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 درخواست یاری برای تعمیق و تداوم روایت‌های #تجارب_استثمار

از یارانی که می‌توانند ترجمه کنند
از یارانی که می‌توانند خلاصه‌نویسی کنند
از یارانی که می‌توانند و می‌خواهند روایت کنند
از یاران خارج از کشور


به خوبی می‌دانیم مسیری که با انتشار #تجارب_استثمار آغاز کرده‌ایم مسیری پر سنگلاخ و دشوار است. هم برای ما و هم برای کسانی که می‌توانند و می‌خواهند روایت کنند. رفقا و دوستانی هم نکات مهمی را به ما گوشزد کرده‌اند که آنها را در ادامه‌ی مسیر در نظر می‌گیریم و در حد وسع و توان خودمان برای به انجام رساندن نکات درست این توصیه‌ها تلاش می‌کنیم. اما برای حسن انجام این کار نیازی به یاری یارانی داریم که هرگز ما را تنها نگذاشته‌اند و در کنار ما بوده‌اند. بنابراین برای تداوم و تعمیق روایت‌های #تجارب_استثمار نیاز به یاری‌هایی داریم که آنها را با رفقا و دوستانمان در میان می‌گذاریم:

🔺یارانی که می‌توانند ترجمه کنند: با وجود اینکه منابع ترجمه‌شده در مورد مبارزات طبقه‌ی کارگر کم نیست اما در مورد تجارب و مبارزات بخشی از طبقه‌ی کارگر که اغلب روایت‌های ما از #تجارب_استثمار به آنها تعلق دارد منابع کمی وجود دارد. منظور کارگران شاغل در بخش فروشندگی، کارگاه‌های کوچک، منشی‌ها، پیک‌ها و به طور کلی کارگران بخش خدماتی و کار بی‌ثبات است. ممنون می‌شویم اگر یارانی داریم که می‌توانند ترجمه کنند در این زمینه ما را یاری دهند و متونی را که به این تجربیات یا شرایط می‌پردازند ترجمه کنند.

🔺یارانی که می‌توانند خلاصه‌نویسی کنند: در این زمینه برخی متون ترجمه یا به تعداد کمتری تالیف شده و در سایت‌های مختلف منتشر شده‌اند. در این مدت رفقایی لطف کرده‌اند و چنین متونی را برای ما ارسال کرده‌اند. از یارانی که می‌توانند چنین متن‌هایی را خلاصه‌نویسی و آن را به متنی مناسب برای انتشار در رسانه‌ای مانند سرخط تبدیل کنند (چه به لحاظ حجم، چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ زبان) ممنون می‌شویم که ما را از یاری خودشان محروم نکنند.

🔺یارانی که می‌توانند و می‌خواهند روایت کنند: پیش از این در پستی با عنوان «تجارب استثمار را چگونه روایت کنیم؟ چرا روایت کنیم؟» نوشتیم: «به خوبی می‌دانیم که نوشتن یک روایت و منسجم کردن ذهن برای روایت کردن می‌تواند کار دشواری باشد. همه ممکن است توان یا امکان نوشتن یا حتی به سادگی حوصله و وقت نوشتن متنی کوتاه را نداشته باشند. از این بابت نگرانی به خودتان راه ندهید. اگر با نوشتن راحت‌ترید حتی به صورت پراکنده و به شکل یادداشت‌برداری هم می‌توانید روایت خودتان را برای ما ارسال کنید یا اگر این هم برای شما دشوار است می‌توانید برای ما پیغام صوتی بگذارید و تجربه‌ی خودتان از استثمار را تعریف کنید. روایت را می‌توانید به هر شکلی هم در اینستاگرام برای ما بفرستید و هم از طریق آدرس تماس با ادمین در تلگرام (آدرس تلگرام در هایلایت‌ها موجود است). در صورتی که می‌توانید حتما تصویری از مدارک و اسناد را هم برای ما ارسال کنید.» با وجود اینکه همین حالا هم روایت‌های متعددی از تجارب استثمار در محیط‌های مختلف به دست ما رسیده است اما همچنان لازم است تاکید کنیم که کل این کار با حساب روی یارانی آغاز شده است که جسارت لازم را دارند تا روایت کنند.

🔺یاران خارج از کشور: می‌دانیم که در خارج از ایران نیز برخی از یارانمان تجربه‌ی استثمار یا تجربه‌ی مبارزه با استثمار را در محیط‌های کار خودشان دارند. از آنجا که ستم و استثمار یک پدیده‌ی جهانی است و ما نیز به این مسئله وقوف داریم ممنون می‌شویم اگر یارانمان در خارج از کشور چنین تجاربی از استثمار و مبارزه با آن را دارند روایت خودشان را برای ما ارسال کنند.


#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
🔴 از رنج نیروی کار در بوک‌لند آواسنتر
بوک‌لند (روایت چهارم)

در گفتاری که شبانه‌روز از تمامی تریبون‌های حکومتی و بسیاری از تریبون‌های غیرحکومتی یا حتی ضدحکومتی تولید و توزیع می‌شود مصائب طبقه‌ی کارگر چنان بدیهی انگاشته شده که یا اساسا رنج محسوب نمی‌شود یا صحبت از آن بیهوده و اتلاف وقت است چرا که از نظر گفتار مسلط حتی رنج بردن تنها در انحصار کسانی است که شایستگی رنج بردن را داشته باشند وگرنه کارگر و رنج کارگر اهمیتی ندارد چرا که معمول، بدیهی و طبیعی است. در حدی که چند نخبه‌ی خوشمزه‌ی مدافع مالکان و مدیران بوک‌لند دقیقا در قامت آمران به معروف و ناهیان از منکر به میدان آمدند تا نشان دهند در بوک‌لند هم هستند کسانی که می‌توانند بر پوشش و رفتار انسان‌ها نظارت کنند و جای گشت ارشاد را پر کنند. ما در مجموعه‌ی #تجارب_استثمار می‌خواهیم بر این مفهوم پافشاری کنیم که این رنج‌ها طبیعی نیست و این نظم و گفتار مسلط است که آنها را طبیعی جلوه می‌دهد.

🔺بعد از انتشار سه روایت از #تجارب_استثمار در بوک‌لند که برای برخی «عجیب» بود، برای برخی «باورنکردنی» و برای برخی «عادی» چون در همه جای جهان چنین است، روایت چهارم از بوک‌لند را بخوانیم؛ بوکلند شعبه‌ی آواسنتر: «من تقریبا ۳ سال در انبار شعبه‌ی آواسنتر بوک‌لند با مدیریت شهرام شهرابی کار کردم و تمام این سه سال در ترافیک صدر هر روز از غرب تهران به شرق تهران می‌رفتم. محل کار من یک انبار نمور و تاریک بود که باید در آن کار می‌کردم و از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب ورود اطلاعات به عهده‌ی من بود...

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://tinyurl.com/27dxamry

#تجارب_استثمار
#بهره_کشی
#استثمار
#بوکلند
#بوکلند_آواسنتر
@sarkhatism
🔴 سازوکار استثمار؛ چگونه استثمار می‌شویم و چطور آن را محاسبه کنیم؟
گروه نویسندگان #سرخط

☑️ پس از انتشار دور جدید «روایت‌های استثمار» در واحدهای خدماتی (نظیر کتابفروشی‌ها، مؤسسات زبان، فروشگاه‌های زنجیره‌ای و ...) بسیاری پرسیدند که «اصلا استثمار یعنی چی؟» آیا اینکه کسی آزادانه قراردادی را امضا می‌کند، به اعتبار ساعاتی را کار کرده و سپس حقوقی را که خود در قرارداد زیرش را امضاء کرده دریافت می‌کند، مساوی است با «استثمار شدن»؟ پاسخ ساده به این پرسش که «بله»‌ی محکم است. اما چطور؟

☑️ عموم ما لحظه‌ای با «تجربه‌ی استثمار» مواجه می‌شویم که احساس می‌کنیم «حجم کار»ی که از ما در طول روز کشیده می‌شود تناسبی با «دستمزد»ی که می‌گیریم ندارد؛ و یا هنگامی که در مقابل دستمزدی که دریافت می‌کنیم، کارهایی از ما خواسته می‌شود یا از سوی کارفرما به نحوی با ما رفتار می‌شود که احساس می‌کنیم «شأن انسانی»مان را زیر سوأل می‌برد و با ما همچون یک «کالا» رفتار می‌شود.

☑️ ماجرا دقیقا همین است و کمی هم عمیق‌تر:

متن کامل را اینجا بخوانید:
http://tinyurl.com/bdfvzsw7
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 استثمار نیروی کار در قلمچی واحد دختران اصفهان
(روایت دوم از استثمار پشتیبانان قلمچی)

در کنار کلنگی‌سازی امکانات آموزش دولتی و موج تاسیس مدارس خصوصی و واگذاری امکانات عمومی به بخش خصوصی، کلاس‌های کنکور یکی از دلایل اصلی روند طبقاتی شدن دانشگاه و آموزش عالی در ایران است و در صدر این بنگاه‌های رویافروشی نام کانون فرهنگی آموزش قلمچی قرار دارد. موسسه‌ی عظیمی که در دورافتاده‌ترین شهرها هم شعبه دارد و چنانکه خواهیم خواند علاوه بر فروش رویا با قیمت مقطوع به پشت کنکوری‌ها، از نیروی کار شاغل در موسسات خودش هم تا جای ممکن بهره می‌کشد تا امپراتوری قلمچی گسترده‌تر شود و پول بیشتری به جیب بزند.
یکی از یاران #همراه_سرخط و از پشتیبانان سابق قلمچی واحد دختران اصفهان که در خیابان نیکبخت این شهر واقع شده نوشته است:
«من پارسال با دیدن آگهی‌هایی که قلمچی مدام و هر چند ماه برای جذب پشتیبان می‌گذاره، تصمیم گرفتم برای کار به اونجا مراجعه کنم تا بتونم همزمان برای مقاطع بالاتر درس هم بخونم.
روز مصاحبه روز خوبی بود و برام خوشایند، بخاطر اینکه وعده‌ی معلم خصوصی شدن و معلم رفع اشکال شدن و کمک به درس خواندن دانش‌آموزان به من داده شد و من شغل معلمی رو دوست داشته و دارم.
منتها بعد که به مرکز اصلی واحد دختران قلمچی رفتم و با پشتیبان اصلی که خودش پشتیبان‌هایی زیرمجموعه‌ش داره صحبت کردم و مدتی هم به یکی از مدارس زیرمجموعه‌ی قلمچی بنام مدرسه خرد رفتم، متوجه شدم تمامی اینها کشکه و اصولن آنقدر معلم کنکور که شاید میلیاردها پول درمیاره و متاسفانه دانش‌آموزان هم براشون سر و دست می‌شکونن تا بعدن بتونن تو کنکور رتبه‌ی خوبی بیارن، هست که من توش گم می‌شم.
یکی از اتفاقات عجیب قلمچی این بود که روزهای پنچ‌شنبه پشتیبان‌ها با موسس‌های اون مرکز که به جرئت می‌تونم بگم با فروختن رویا پول‌های کلان درمیارن، جلسه داشتن. در این جلسات اتفاقاتی می‌افتاد که به نظرم به شعور هر فردی توهین می‌شد، به این صورت که نام پشتیبانی که کمتر مخ‌زنی کرده بود که دانش‌آموزان جذب آزمون‌های قلمچی بشن و کتاب‌های زرد و آبی و خال‌خالی(!) قلمچی (که به طرز مسخره‌ای همه نوع کتابی هم چاپ کرده) رو بخرن، خوانده و جلوی همه بازخواست می‌شد. توجه کنیم که اگه این دانش‌آموزها همه‌ی این کتاب‌ها رو می‌خریدن باید ۵ سال وقت می‌ذاشتن که تمامی کتاب‌های غیرضروری قلمچی رو علاوه بر جزوه معلم‌های میلیاردر و کتاب‌های تست و کمک‌آموزشی انتشارات دیگه رو بخونن.
برای قلمچی مهمتر از همه چیز اینه که پول دربیاره در حالی که پارسال حقوق ثابت پشتیبان موسسه‌ی کنکور قلمچی فقط و فقط ۵۰۰ هزار تومان بود و باقیش باید با فروش وعده‌های الکی به دانش‌آموز نوجوان، در جو رقابتی و شدید کنکور و خانواده اون، تامین می‌شد... اینطور بود که معلم و پشتیبان در قلمچی در نهایت تبدیل می‌شه به بازاریاب اجناس و آزمون‌های بنجل موسسه و باید برای تامین زندگی خودش به هر نحوی اینها رو به دانش‌آموز بفروشه وگرنه هم درآمد کافی نخواهد داشت و هم توبیخ و سرزنش می‌شه.»
تبدیل موسسه‌ی آموزشی به بقالیِ فروش کتاب کمک‌آموزشی و آزمون در شرایطی که بنا بر منطق سرمایه حتی هیچ فرصت برابری برای دانش‌آموزان وجود ندارد در نهایت در خدمت حذف فرزندان تهی‌دستان از آموزش عالی است. موسسه‌ای که با نام آموزش در خدمت نابودی آموزش مناسب و همگانی است.

#قلمچی
#قلمچی_اصفهان
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 کار ارزان و غارت همزمان در آموزشگاه زبان گویش قزوین

آموزشگاه زبان‌های خارجی گویش قزوین یکی دیگر از موسسات زبان‌آموزی متعلق به بخش خصوصی است که از سال ۱۳۸۲ با دریافت مجوز از سازمان آموزش و پرورش استان قزوین فعالیت خودش را آغاز کرده و کلاس‌هایی برای آموزش زبان‌های عربی، فرانسه، آلمانی، انگلیسی، چینی، ترکی استانبولی، روسی، اسپانیایی، ایتالیایی، سوئدی، دانمارکی، هلندی و کره‌ای برگزار می‌کند. موسسه‌ای پر زرق و برق که دائم در شبکه‌های مجازی تصویر زبان‌آموزان فارغ‌التحصیل‌شده‌اش را با کلاه‌های فارغ‌التحصیلی منتشر می‌کند تا نشان دهد در این بنگاه «موفقیت» می‌فروشند. ارتباط این موسسه با آموزش و پرورش البته فقط دریافت مجوز نیست و ارتباطات عمیق‌تری در این میان وجود دارد. آموزشگاه گویش تلاش می‌کند چارچوب حاکمیتی قوانین را به نحو احسن رعایت کند تا در معامله‌ی بزرگ سهم خودش را دریافت کند. سود حاصل در این آموزشگاه نیز مانند تمام بنگاه‌های مشابه از بیگاری کشیدن از نیروی کار و استثمار آن تا جای ممکن استخراج می‌شود.
یکی از یاران #همراه_سرخط در مورد این موسسه و البته برخی موسسات مشابه نوشته است: «من در موسسه گویش قزوین پارسال با جلسه ای ۲۵ تومن کار می‌کردم. از بیمه و قرارداد هیچ خبری نبود. حتی یک محل برای معلم‌ها و استراحتشون نداشتن. یعنی یین کلاس‌ها عملا نوی محیط آموزشگاه آواره بودی تا کلاس بعدی ۱۵ دقیقه بعدش شروع بشه. بعد از چند ماه این مقدار شد جلسه‌ای ۳۵ تومن که این میزان دستمزد در بین آموزشگاه‌ها خیلی عادیه. برای آموزشگاهی که الان کار می‌کنم (و نمی‌تونم اسمش رو بگم) قرارداد نوشتم و مبلغ ۱۰ میلیون هم سفته دادم برای ضمانت کار، بیمه هم نداره. هر موقع بخوان می‌گن برو، موسسه‌ی کانون زبان ایران و علوم و فنون کیش هم به همین شکله. دستمزدها بالاتر از ۵۰ تومن نیست. مگر اینکه کلاس خصوصی بهت بدن که از دانش‌آموز ۱۵۰ به بالا می‌گیرن و معمولا نصف مبلغ را به معلم می‌دن.
در موسسه گویش قزوین به خاطر اینکه کلاس‌ها را جدا کرده بودند، یعنی دخترانه و پسرانه شده بود و استاد خانم نباید به پسرها درس می‌داد به من می‌گفتن وقتی میای سریع برو تو کلاست کسی نبینه که شما خانم هستی و برای تدریس پسرا اومدی. اما برای کار در اونجا باید گزینش آموزش و پرورش هم بریم که کلی سوالات بی‌ربط و مذهبی می‌پرسن تا مچ بگیرن که پیرو نظامشون هستی یا نه و اصلا کاری با تخصصت ندارن.
هیچ نهادی برای نظارت بر کار موسساتی مثل گویش قزوین وجود نداره. فقط آموزش و پرورش گاهی دخالت می‌کنه که برای مچ‌گیریه و بیشتر به حجاب و این چیزها گیر می‌دن اما هیچ نظارتی بر حق و حقوق معلمان وجود نداره. از نظر امنیت شغلی هم باید مثل خیلی جاهای دیگه خیلی مراقب خودت باشی که سوپروایزر و منشی‌ها برچسبی بهت نچسبونن.
با اینکه اسمش اینه که معلم زبان انگلیسی هستی واقعا اگر تمام روزهای هفته فول‌تایم هم کار بکنی حقوقت بیشتر از ۸ تومن نمی‌شه. مگر اینکه بتونی برای خودت کلاس خصوصی داشته باشی که اونم با عدم حمایت ارگان‌ها و نهادها معلومه چقدر کار سخت و دشواریه».
نیروی کار شاغل در موسسات آموزشی خصوصی جزو بی‌حقوق‌ترین بخش‌های معلمان هستند، معلمانی که ساعت‌ها تدریس می‌کنند، در عکس‌های موفقیت آن پشت می‌ایستند، سرمایه‌ی انسانی آموزشگاه و مایه‌ی جلب مشتری هستند اما در آخر از سود هنگفت این آموزشگاه‌ها حقوق اندک، بیمه‌ی نداشته و کار بی‌ثبات و بدون قرارداد نصیب آنها می‌شود.

#آموزشگاه_زبان_گویش
#قزوین
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 تجربه‌ی استثمار در بیمارستان سینا

استثمارِ نیروی کار، ماجرایی الزاما منحصر به رابطه‌ی کارفرمای ثروتمند و کارگر طبقه فرودست نیست. هرگونه رابطه‌ی سلسله‌مراتبی در شرایط فقدان آگاهی طبقاتی، می‌تواند موجب اشکالی از استثمار شود. به بیان دیگر خود طبقه‌ی کارگرِ استثمارشونده در در وضعیتی که در سلسله‌مراتب کار، در موقعیت فرادستانه قرار گیرد و عاری از آگاهی طبقاتی باشد، می‌تواند چرخه استثمار را بازتولید کرده و بدل به نیروی استثمارکننده شود. در تجربه‌ی استثمار امروز نیز ما با چنین وضعیتی مواجهیم.

تجربه‌ی استثمار امروز را یکی از یاران #همراه_سرخط برایمان ارسال کرده که کمک‌‌پرستار در بیمارستان دولتی سینا در تهران است. ما در سال‌های گذشته بارها شاهد اعتراضات پرستاران به حقوق‌های پایین و دستمزدهای معوقه و فقدان امنیت شغلی بوده‌ایم. در این روایت برخی از همین پرستاران که در سلسلسه مراتب سازمانی بیمارستان در مرتبه‌شغلی بالاتری به نسبت کمک‌پرستاران قرار می‌گیرند، همدست با استثمارکنندگان خود یعنی برخی از پزشکان دست به استثمار نیروی فرودست خود می‌زنند.

در وضعیتی که برخی از پزشکان بیمارستان‌ها، پرستاران را به انجام اضافه‌کاری بدون دریافت حقوق مجبور می‌کنند، و پرستاران با بی‌ثبات‌کاری و ساعات کار زیاد و پرداخت‌های پایین و نامنظم دست‌وپنجه نرم‌ می‌کنند، در مرتبه‌ای دیگر کمک‌پرستاران نیز با چنین وضعیتی دست‌به‌‌گریبان‌اند. انداختن بار مسئولیت‌ها و وظایف اضافی بر روی کمک‌پرستاران و عدم پرداخت تعرفه‌ی انجام آن کار به آنان، تنها یکی از بی‌شمار استثماری است که کمک‌پرستاران در بیمارستان سینای تهران با آن مواجهند. تجربه‌ی استثمار یکی از کمک‌پرستاران این بیمارستان را با هم بخوانیم:

«ما کمک‌پرستارها مظلوم‌ترين پرسنل بیمارستان هستيم. طوری که هم کار پزشک رو انجام می‌دیم، هم کار پرستار، هم کار خدمات به علاوه کار خودمون. پانسمان بعد از جراحی کار پزشک است‌ که‌ پرستار انجام نمی‌دهد و ما مجبور می‌شویم انجام بدیم. گرفتن‌ علائم حياتی و چک قند خون و نوار قلب‌ کار پرستار است‌ که‌ ما انجام مي‌ديم و حتی تو پرونده‌ چارت مي‌کنيم که‌ تماما کار پرستار است.

ما کمک‌‌پرستارها چون‌ زير نظر دفتر پرستاری هستيم هیچ وقت مورد حمايت قرار نمی‌گیریم. چون‌ هیچ وقت مديريت دفتر پرستاري نمیاد به‌ خاطر کمک‌پرستار به‌ پرستار تذکر دهد و...

تو بیمارستان دولتی‌ همیشه کمبود وسایل و تجهیزات داريم و به خاطر این کمبودها بايد دائما به مريض و همراه مریض توضیح دهيم و خیلی وقت‌ها با همراه درگير می‌شم يا مورد فحاشي قرار مي‌گيريم و مدیریت به‌ هيچ وجه حمایت نمی‌کنن.

لازم به ذکر است‌ بابت کارهايي که‌ بالا گفتم انجام می‌دهيم، تعرفه‌‌اش را پزشک و پرستار می‌گیرن ولی ما کارشون رو انجام می‌دیم.
و این‌که ما از روز اول به‌ عنوان کمک پرستار يا کمک بهیار جذب دانشگاه علوم پزشکی تهران شديم ولی‌ توی حکم‌ کارگزینی‌مون متصدی خدمات‌ زدن‌ و حتی حق و حقوق کمک‌‌پرستار بهمون نمیدن»

#بیمارستان_سینا
#تهران
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار

@sarkhatism
🔴 واقع‌بین باشید و غیر«عادی» را طلب کنید
گروه نویسندگان #سرخط

از زمان انتشار مجموعه تجارب استثمار، یکی از پرتکرارترین نظراتی که به چشم می‌خورد، جمله‌بندی‌های مختلف با «همه جا همینه» است. البته پیشتر نیز گفته‌ایم که ما هم معتقدیم بهرهکشی مختص به عده‌ای از کارفرمایان ظالم نمی‌شود و با اندکی شدت و حدت، در تمامی محیط‌های تولیدی و خدماتی با «استثمار» مواجه هستیم. اما از «همه جا همینه» می‌توان دو برداشت داشت؛ می‌توان با این جمله وضعیت غیرانسانی و بهره‌کشانه‌ی روابط کار را «عادی» تلقی کرد که به هر حال رسم روزگار است و راهی جز تن دادن به این روند «طبیعی» وجود ندارد. اما در عین حال می‌توان از «همه جا همینه» به این نیز رسید که وضعیت بخش‌های مختلف نیروی کار دارای شباهت‌های فراوانی به یکدیگر است و طبق این شباهت‌ها می‌توان آنان را ذیل «طبقه‌ی کارگر» صورت‌بندی کرد. طبعا تفاوت‌های فراوانی نیز میان بخش‌های مختلف این طبقه وجود دارد اما نمی‌توان با تکیه بر این تفاوت‌ها، آنان را از خیل عظیم طبقه‌ی کارگر خارج کرد. در ظاهر میان یک فروشنده کتاب، یک باریستای کافه و یک کارگر نساجی ارتباطی مشاهده نمی‌شود، اما نمی‌توان منکر پیوند اصلی آنان که همانا فروش نیروی کار در قبال دستمزد است، شد. پیوندی که قدرت جمعی نیروی کار را مرئی می‌کند و امکان تغییر شکل کنونی روابط کار را محیا می‌سازد. بعدتر در متونی به این مسئله بازخواهیم گشت.

اما پیش از صورت‌بندی اشکال مبارزه و سازماندهی برای مقابله با بهرهکشی، باید با طبیعی‌سازی روابط موجود کار که بهرهکشی اصل و اساس آن است، مقابله کنیم...

متن کامل را اینجا بخوانید:
http://tinyurl.com/pdpfa36h


#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
🔴 چرا به استثمار تن می‌دهیم و از محل کارمان بیرون نمی‌آییم؟
گروه نویسندگان سرخط

یکی از کامنت‌هایی که به کرات زیر پست‌های مربوط به #تجارب_استثمار گذاشته می‌شود این است که اگر شرایط کار این است که توصیف شده و اگر راوی تا این اندازه از شرایط کار خودش ناراضی است و مورد استثمار قرار می‌گیرد چرا به سادگی محل کار خودش را ترک نمی‌کند؟ این سوال تکراری یک موضوع ساده را درک نمی‌کند: انسان‌ها در جامعه‌ی سرمایه‌داری برخلاف جوامع پیشین که در آن نظام‌های برده‌داری و فئودالی حاکم بود، «آزاد» هستند اما در عین‌حال آزاد نیستند. ترک کردن محل کاری که شما در آن مورد استثمار قرار می‌گیرید یا اصلا شدنی نیست یا اگر هم شدنی باشد در نهایت آنقدری «آزاد» هستید که به استثمار در محل کار دیگری تن بدهید. تفاوت این «آزادی» با آزادی چیست؟

متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/4deb9mmr
#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
🔴پدیده‌ی استثمار و اوضاع «همه‌جای جهان»
گروه نویسندگان #سرخط

از همان ابتدا که انتشار #تجارب_استثمار را آغاز کردیم به طور دائم با این کامنت روبرو شدیم که «همه جای جهان وضع همین است». البته کسانی که این کامنت را می‌گذارند مقصودهای متفاوتی دارند. برخی از آنها می‌خواهند استثمار را طبیعی‌سازی (نرمالایز) کنند به این معنی که چون همه‌جای جهان وضعیت همین است پس طبیعی است که در ایران هم وضعیت همین باشد و جای اعتراضی نیست چون استثمار در همه‌جای جهان یک پدیده‌ی طبیعی، عادی و ضروری است. اما برخی دیگر با نوشتن این کامنت می‌خواهند یادآوری کنند هرچند استثمار غیرانسانی است اما امیدی برای مقابله با آن وجود ندارد چون همه‌جای جهان وضعیت همین است و شرایط نیروی کاری که در ایران استثمار می‌شود تفاوتی با شرایط نیروی کار در همه‌جای جهان ندارد.
☑️ گذشته از این معانی متفاوت می‌خواهیم به محتوای خود این کامنت‌ها بپردازیم: آیا همه‌جای جهان اوضاع همین است؟ پاسخ ما در وهله‌ی اول به این پرسش هم مثبت است و هم منفی و در این یادداشت تلاش می‌کنیم به شکل مختصر مسئله را توضیح بدهیم...
ادامه متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/w2ym9vn3

#بهره_کشی
#استثمار
#تجارب_استثمار
@sarkhatism
🔴 سفره‌ی خالی روی ریل
کارگران ابنیه‌ی فنی راه‌آهن لرستان در اعتصاب

از روز گذشته سه‌شنبه، ۷ فروردین کارگران نگهداری خط و ابنیه‌ی فنی لرستان در اعتصاب به سر می‌برند. آنان در اعتراض به‌ عدم پرداخت معوقات مزدی و مزایای مناسبتی و عرفی سفره‌های خالی خودشان را روی ریل پهن کردند.
مسئولان شرکت تراورس، یک شرکت خصوصی که مالکیت بخش بزرگی از بخش‌های مختلف راه‌آهن سراسری، از جمله نگهداری خط و ابنیه‌ی فنی را در دست دارد به طور دائم حقوق کارگران را با تعویق پرداخت می‌کند، بسیاری از مزایای کارگران را حذف کرده و در برخی مناطق کارگران این بخش را وادار می‌کند پای قراردادهایی ظالمانه را امضا کنند.

#راه‌آهن_لرستان
#اعتصاب
#معوقات
#کارگران_راه_آهن
#ستم_طبقاتی
#بهره_کشی
@sarkhatism