سرخط
Video
🔴 ما میترسیم، پس هستیم
یکسال از قیام باشکوه ژینا میگذرد و ما زنان* امروز تنهاماندنمان را بیش از گذشته احساس میکنیم.
در طول هفتههای گذشته روایتهای متعددی از وضعیت حجاببانها و مزاحمتهای کلامی و رفتاری نسبت به زنان در فضای مجازی منتشر شده است. عکسهای تونل وحشت سگهای هار گشت ارشاد-که وزیر کشور آنان را آمران به معروف خودجوش که نیازی به اجازه قانونی ندارند معرفی میکند- نیز بر تن هر آدم سلیمالعقلی رعشه میافکند.
یکسال از قیام باشکوهمان در سرتاسر کشور گذشته و خیلی از ما امروز با شجاعت و ترس باورنکردنی همزمان در خیابانها گام برمیداریم. هر کار اداری، هر حضوری در مکانهایی که بیش از سایر مکانها ما را به دولت دیکتاتور مستقر نزدیک میکند، در دلهایمان ترس و دلهره میافکند و با احتیاط و نگرانی از اینکه «آیا کارمان انجام خواهد شد یا نه؟» پا درون فاضلاب سیاست رسمی میگذاریم.
از انگشتهای به اهتزار درآمدهی رفقایمان در خیابانها به نشانهی پیروزی و افتخار نیز کمتر خبری هست. عمدهی عابران پیاده یا دوباره نگاههای خیرهشان را به بدنها و موهای رها در باد ما گره میزنند یا نگاهشان را سریع میدزدند مبادا برایشان بد شود. حتی برخی از همانها که در جریان قیام، دست در دست ما فریاد «زن زندگی آزادی» سر ما میدادند، امروز اگر خودشان تکهای جنسی نثارمان نکنند، بیتوجه از کنارمان رد میشوند.
یکی از یاران #همراه_سرخط در متنی که برایمان ارسال کرده از چیزی شبیه به «شرم انقلابی» سخن میگوید: «چهره نیکا و سارینا و آرمیتا تو خاطرم میاد. هربار که میخوام بترسم میگم اون بچهها شجاع بودند. از اونا شرمم میاد. بهشون فکر میکنم. دستهام رو مشت میکنم و به راهم ادامه میدم».
بله. شجاعت مسری است و ما از شجاعت یاران شهیدمان، از شجاعت خواهران و برادران و رفقایمان در خیابانها نیرو میگیریم. اما اگر بترسیم چه؟ تکلیف آنهایی از ما که به حق میترسند چه میشود؟
ما در #سرخط، نه میخواهیم امید بیهوده تزریق کنیم و نه ترس بیهوده. میخواهیم از درآمیختگی ترس و شجاعت انقلابی بگوییم. از اینکه او که امروز از تونلهای وحشت و ونهای سفید بینام و نشان ارشاد میترسد، ترسو نیست. او که میترسد، توانایی فهم ترس دیگران را نیز دارد و او که در میدان مبارزه از هیچ چیز نمیترسد، از درک هزینه و فایدهی سیاسی نیز عاجز است.
بله ما ممکن است بترسیم و اگر چنین است نباید از ترسیدنمان شرممان شود. ما زنها* جز خودمان به هیچکس دیگر هیچچیز بدهکار نیستیم. مبارزهای که ما زنان* سامانش میدهیم، برای همهی کسانی از ما که میترسند نیز جا دارد. عدهای از ما بین ایستادگی بر سر آرمانهایشان که برایش شهید دادهاند و بیرون رفتن از خانه، ناچار به انتخاب شدهاند و برخیشان لاجرم خانهنشینی را انتخاب کردهاند. عدهای حال این روزهایمان را با روزهای پس از اسفند ۵۷ و خانهنشینی اجباری زنان پس از لایحه حجاب اجباری مقایسه میکنند. حس و سرنوشت مشترکی به قدمت قریب به نیم قرن.
ما نمیخواهیم در این نوشتار به کسی توصیهای کنیم. بنظرمان مردمی که در خیاباناند خود بهتر میدانند روشهای درست مبارزه چیست و ما هم بارها در باب لزوم ایجاد تشکیلات و سازمانیابی نوشتهایم. تنها چیزی که در این روزهای سخت سرکوب در دوران فروکش قیام لازم میدانیم بر آن تأکید کنیم، ضرورت سخنگفتن از ترسهایمان هست. ضرورت به رسمیتشناختن اینکه میترسیم. ضرورت هماندیشی جمعی برای سازمانیابی علیه حکومتی که تا بندندان مسلح و زنستیز است. ضرورت گرهزدن ترسهای جمعیمان به مقاومتهای جمعی.
برای ما که میدانیم که فروکش هر قیام، هیزم آمادهی آتش قیامی دیگر است، این حرفزدنها و اندیشیدنهای جمعی حکم آمادگی پیشاقیام را دارد. ما میترسیم و این ترس تا مادامی که یادمان میآورد زندهایم و مبارزهای در جریان است، نه ترسی از سر ضعف که ترسی انقلابی است.
#زن_زندگی_آزادی
#ترس_انقلابی
#مقاومت_زندگی_است
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
@sarkhatism
یکسال از قیام باشکوه ژینا میگذرد و ما زنان* امروز تنهاماندنمان را بیش از گذشته احساس میکنیم.
در طول هفتههای گذشته روایتهای متعددی از وضعیت حجاببانها و مزاحمتهای کلامی و رفتاری نسبت به زنان در فضای مجازی منتشر شده است. عکسهای تونل وحشت سگهای هار گشت ارشاد-که وزیر کشور آنان را آمران به معروف خودجوش که نیازی به اجازه قانونی ندارند معرفی میکند- نیز بر تن هر آدم سلیمالعقلی رعشه میافکند.
یکسال از قیام باشکوهمان در سرتاسر کشور گذشته و خیلی از ما امروز با شجاعت و ترس باورنکردنی همزمان در خیابانها گام برمیداریم. هر کار اداری، هر حضوری در مکانهایی که بیش از سایر مکانها ما را به دولت دیکتاتور مستقر نزدیک میکند، در دلهایمان ترس و دلهره میافکند و با احتیاط و نگرانی از اینکه «آیا کارمان انجام خواهد شد یا نه؟» پا درون فاضلاب سیاست رسمی میگذاریم.
از انگشتهای به اهتزار درآمدهی رفقایمان در خیابانها به نشانهی پیروزی و افتخار نیز کمتر خبری هست. عمدهی عابران پیاده یا دوباره نگاههای خیرهشان را به بدنها و موهای رها در باد ما گره میزنند یا نگاهشان را سریع میدزدند مبادا برایشان بد شود. حتی برخی از همانها که در جریان قیام، دست در دست ما فریاد «زن زندگی آزادی» سر ما میدادند، امروز اگر خودشان تکهای جنسی نثارمان نکنند، بیتوجه از کنارمان رد میشوند.
یکی از یاران #همراه_سرخط در متنی که برایمان ارسال کرده از چیزی شبیه به «شرم انقلابی» سخن میگوید: «چهره نیکا و سارینا و آرمیتا تو خاطرم میاد. هربار که میخوام بترسم میگم اون بچهها شجاع بودند. از اونا شرمم میاد. بهشون فکر میکنم. دستهام رو مشت میکنم و به راهم ادامه میدم».
بله. شجاعت مسری است و ما از شجاعت یاران شهیدمان، از شجاعت خواهران و برادران و رفقایمان در خیابانها نیرو میگیریم. اما اگر بترسیم چه؟ تکلیف آنهایی از ما که به حق میترسند چه میشود؟
ما در #سرخط، نه میخواهیم امید بیهوده تزریق کنیم و نه ترس بیهوده. میخواهیم از درآمیختگی ترس و شجاعت انقلابی بگوییم. از اینکه او که امروز از تونلهای وحشت و ونهای سفید بینام و نشان ارشاد میترسد، ترسو نیست. او که میترسد، توانایی فهم ترس دیگران را نیز دارد و او که در میدان مبارزه از هیچ چیز نمیترسد، از درک هزینه و فایدهی سیاسی نیز عاجز است.
بله ما ممکن است بترسیم و اگر چنین است نباید از ترسیدنمان شرممان شود. ما زنها* جز خودمان به هیچکس دیگر هیچچیز بدهکار نیستیم. مبارزهای که ما زنان* سامانش میدهیم، برای همهی کسانی از ما که میترسند نیز جا دارد. عدهای از ما بین ایستادگی بر سر آرمانهایشان که برایش شهید دادهاند و بیرون رفتن از خانه، ناچار به انتخاب شدهاند و برخیشان لاجرم خانهنشینی را انتخاب کردهاند. عدهای حال این روزهایمان را با روزهای پس از اسفند ۵۷ و خانهنشینی اجباری زنان پس از لایحه حجاب اجباری مقایسه میکنند. حس و سرنوشت مشترکی به قدمت قریب به نیم قرن.
ما نمیخواهیم در این نوشتار به کسی توصیهای کنیم. بنظرمان مردمی که در خیاباناند خود بهتر میدانند روشهای درست مبارزه چیست و ما هم بارها در باب لزوم ایجاد تشکیلات و سازمانیابی نوشتهایم. تنها چیزی که در این روزهای سخت سرکوب در دوران فروکش قیام لازم میدانیم بر آن تأکید کنیم، ضرورت سخنگفتن از ترسهایمان هست. ضرورت به رسمیتشناختن اینکه میترسیم. ضرورت هماندیشی جمعی برای سازمانیابی علیه حکومتی که تا بندندان مسلح و زنستیز است. ضرورت گرهزدن ترسهای جمعیمان به مقاومتهای جمعی.
برای ما که میدانیم که فروکش هر قیام، هیزم آمادهی آتش قیامی دیگر است، این حرفزدنها و اندیشیدنهای جمعی حکم آمادگی پیشاقیام را دارد. ما میترسیم و این ترس تا مادامی که یادمان میآورد زندهایم و مبارزهای در جریان است، نه ترسی از سر ضعف که ترسی انقلابی است.
#زن_زندگی_آزادی
#ترس_انقلابی
#مقاومت_زندگی_است
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 صحبتهای رویا ذاکری، دختر تبریز، پس از آزادی از زندان
«رویا ذاکری» در این ویدیو توضیح میدهد که چندین بار بازداشت شده و در هر بازداشت، قاضی پرونده و بازجویان سعی در «دیوانهانگاری» او داشتهاند.
#تبریز
#آذربایجان
#زندانی_سیاسی
#زندانی_قیام
#جمهوری_سرکوب
#مقاومت_زندگیست
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism
«رویا ذاکری» در این ویدیو توضیح میدهد که چندین بار بازداشت شده و در هر بازداشت، قاضی پرونده و بازجویان سعی در «دیوانهانگاری» او داشتهاند.
#تبریز
#آذربایجان
#زندانی_سیاسی
#زندانی_قیام
#جمهوری_سرکوب
#مقاومت_زندگیست
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 صدای یونس آزادبر از زندان لاکان رشت
«یونس آزادبر»، فعال کارگری از اواخر تیرماه سال جاری در بازداشت به سر میبرد، طی پیام صوتی در مپرد وضعیت بلاتکلیف خود در زندان توضیح داده و هشدار میدهد که اگر فراموش شود، خطر جانی او را تهدید میکند.
این زندانی که سابقهی بیماری دارد، در دههی شصت و هفتاد نیز مجموعا یازده سال در حبس بوده که حدود یکسال آن در انفرادی و شکنجه جسمی و روانی گذشته است
#یونس_آزادبر
#فعالان_کارگری
#جمهوری_سرکوب
#زندانی_سیاسی
#مقاومت_زندگیست
@sarkhatism
«یونس آزادبر»، فعال کارگری از اواخر تیرماه سال جاری در بازداشت به سر میبرد، طی پیام صوتی در مپرد وضعیت بلاتکلیف خود در زندان توضیح داده و هشدار میدهد که اگر فراموش شود، خطر جانی او را تهدید میکند.
این زندانی که سابقهی بیماری دارد، در دههی شصت و هفتاد نیز مجموعا یازده سال در حبس بوده که حدود یکسال آن در انفرادی و شکنجه جسمی و روانی گذشته است
#یونس_آزادبر
#فعالان_کارگری
#جمهوری_سرکوب
#زندانی_سیاسی
#مقاومت_زندگیست
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 خلاصه ای از آخرین صحبت های آرمیتا پاویر از زندان مرکزی تبریز
«آرمیتا پاویر» فعال دانشجویی اهل آذربایجان است که در جریان قیام ژینا، مقابل دانشگاه «شهید مدنی» تبریز بازداشت و پس از مدتی به قید وثیقه آزاد شده بود.
او پیش از قیام سال گذشته نیز در اعتراض به انهدام هواپیمای اوکراینی حکم تعلیق از تحصیل گرفته بود.
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
آرمیتا پاویر از پانزدهم آبان پس از چندین بار اعتصاب غذا و شکستن آن با قول مسئولین زندان مینی بر رسیدگی به پروندهاش، از این تاریخ تا کنون دوباره وارد اعتصاب غذا شده و حق تماس با خانواده را نیز ندارد:
«ضمن عرض سلام به دوستان و عزیزانم
من آرمیتا پاویر پس از حضور در اعتراضات مسالمتآمیز سال گذشته، با از دست دادن مشاغل و داشتههایم و زندانی شدن بیش از یک ماه، بار دیگر با یک پاپوش مالی که مستندات پروندهی آن مبنی بر بیگناهی من و همچنین شاهدان بسیار، با رای قاضی پرونده مبنی بر اینکه شاهدان مرا نمیشناسند (که این امر کذب محض است) دوباره دستگیر و روانه زندان شدم و با اینکه پروندهی من مالی است، مجزا از زندانیان مالی نگهداری میشوم و حق ارتباط با کسی و حتی خرید از فروشگاه را ندارم و وسایلم تفتیش میشود و مسئولین مختلف با مراجعه به زندان بنده را تحت فشار برای قبول عفو و نوشتن ندامتنامه گذاشتهاند که هرگز این را قبول نخواهم کرد. لازم به ذکر است بنده در مورد پروندهای که به ناحق در آن محکوم شدهام هم اموال معرفی کرده و هم درخواست اعسار دادهام و مبلغ آن نیز به قدری نیست که نیاز به دستگیری من باشد، در حالی که در پروندههای مالی دیگر آن هم با رقم های بزرگ اعسار پذیرفته میشود، اما در مورد بنده اینچنین نیست و مدت زمان زندانی شدنم نیز بسیار طولانی شده است. من ، آرمیتا پاویر اعلام میکنم ، هیچ بیماری زمینهای، بیماری روانی ندارم و هر گونه مشکلی که برای من پیش بیاید مستقیما مسئولیت آن با مسئولین و سیستم خواهد بود . پروندهی من به دلیل عدم ابراز پشیمانی به دلیل حضور در جنبش زن زندگی آزادی، راکد مانده و پیگیری نمیشود.»
#آرمیتا_پاویر
#تبریز
#آذربایجان
#زندانی_سیاسی
#مقاومت_زندگیست
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism
«آرمیتا پاویر» فعال دانشجویی اهل آذربایجان است که در جریان قیام ژینا، مقابل دانشگاه «شهید مدنی» تبریز بازداشت و پس از مدتی به قید وثیقه آزاد شده بود.
او پیش از قیام سال گذشته نیز در اعتراض به انهدام هواپیمای اوکراینی حکم تعلیق از تحصیل گرفته بود.
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
آرمیتا پاویر از پانزدهم آبان پس از چندین بار اعتصاب غذا و شکستن آن با قول مسئولین زندان مینی بر رسیدگی به پروندهاش، از این تاریخ تا کنون دوباره وارد اعتصاب غذا شده و حق تماس با خانواده را نیز ندارد:
«ضمن عرض سلام به دوستان و عزیزانم
من آرمیتا پاویر پس از حضور در اعتراضات مسالمتآمیز سال گذشته، با از دست دادن مشاغل و داشتههایم و زندانی شدن بیش از یک ماه، بار دیگر با یک پاپوش مالی که مستندات پروندهی آن مبنی بر بیگناهی من و همچنین شاهدان بسیار، با رای قاضی پرونده مبنی بر اینکه شاهدان مرا نمیشناسند (که این امر کذب محض است) دوباره دستگیر و روانه زندان شدم و با اینکه پروندهی من مالی است، مجزا از زندانیان مالی نگهداری میشوم و حق ارتباط با کسی و حتی خرید از فروشگاه را ندارم و وسایلم تفتیش میشود و مسئولین مختلف با مراجعه به زندان بنده را تحت فشار برای قبول عفو و نوشتن ندامتنامه گذاشتهاند که هرگز این را قبول نخواهم کرد. لازم به ذکر است بنده در مورد پروندهای که به ناحق در آن محکوم شدهام هم اموال معرفی کرده و هم درخواست اعسار دادهام و مبلغ آن نیز به قدری نیست که نیاز به دستگیری من باشد، در حالی که در پروندههای مالی دیگر آن هم با رقم های بزرگ اعسار پذیرفته میشود، اما در مورد بنده اینچنین نیست و مدت زمان زندانی شدنم نیز بسیار طولانی شده است. من ، آرمیتا پاویر اعلام میکنم ، هیچ بیماری زمینهای، بیماری روانی ندارم و هر گونه مشکلی که برای من پیش بیاید مستقیما مسئولیت آن با مسئولین و سیستم خواهد بود . پروندهی من به دلیل عدم ابراز پشیمانی به دلیل حضور در جنبش زن زندگی آزادی، راکد مانده و پیگیری نمیشود.»
#آرمیتا_پاویر
#تبریز
#آذربایجان
#زندانی_سیاسی
#مقاومت_زندگیست
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 حضور نیروهای سرکوب در کارخانه ذوبآهن اصفهان
این تصاویر به خوبی نشان میدهند که معنای پیوند «قدرت» و «سرمایه» چیست.
این تصاویر به خوبی نشان میدهند که وقتی میگوییم «اقتصاد سیاسی» از چه چیزی صحبت میکنیم.
این تصاویر به خوبی نشان میدهند که چرا حل مسائل صنفی در گروه یک مواجههی سیاسی تمام عیار با حاکمیت سرکوب است.
امروز یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ برای کنترل تجمع اعتراضی کارگران ذوب آهن اصفهان، کارفرما از نیروهای گارد ویژه در داخل کارخانه استمداد طلبیده است.
#جنبش_کارگری
#ذوب_آهن_اصفهان
#مبارزه_صنفی
#گارد_ويژه
#سرکوب
#مقاومت
#اقتصاد_سیاسی
@sarkhatism
این تصاویر به خوبی نشان میدهند که معنای پیوند «قدرت» و «سرمایه» چیست.
این تصاویر به خوبی نشان میدهند که وقتی میگوییم «اقتصاد سیاسی» از چه چیزی صحبت میکنیم.
این تصاویر به خوبی نشان میدهند که چرا حل مسائل صنفی در گروه یک مواجههی سیاسی تمام عیار با حاکمیت سرکوب است.
امروز یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ برای کنترل تجمع اعتراضی کارگران ذوب آهن اصفهان، کارفرما از نیروهای گارد ویژه در داخل کارخانه استمداد طلبیده است.
#جنبش_کارگری
#ذوب_آهن_اصفهان
#مبارزه_صنفی
#گارد_ويژه
#سرکوب
#مقاومت
#اقتصاد_سیاسی
@sarkhatism
سرخط
🔴 بیانیهی جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر امسال در شرایطی به استقبال روز دانشجو میرویم که دانشگاه یکی از خفقانآلودترین روزهایش را در تاریخ ایران تجربه میکند. وحشت از تکرار روزهای درخشان «زن زندگی آزادی» خواب را از چشمان مدیران…
از این روی، ما معتقدیم باید در دانشگاه و تمامی فضاهای بالقوهاش همچون کلاسهای درس، شوراهای صنفی و انجمنهای سیاسی و علمی، سلفهای غذاخوری، خوابگاهها، کتابخانه و... فعالانه حضور داشت و از آنْ سنگرهایی برای مقاومتی همهجانبه ساخت. بنابر این استراتژی کلی در برهۀ کنونی، ما مجموعهای از تاکتیکها را به جنبش دانشجویی پیشنهاد میدهیم:
• محافظت از میراثِ آموزش عالیِ رایگان: همبسترشدن اسلامگراها و طرفداران بازار آزاد، بهشکلی روزافزون، این میراث درخشان را به مخاطره انداختهست. در میانهی امواج سهمگینِ خصوصیسازی، غارت اموال عمومی و سلب مالکیت از طبقات نابرخوردار آموزش رایگان شاید از معدود فرصتهایی باشد که روزنههای امید را برای تحقق عدالت اجتماعی زنده نگه دارد. پولیشدن آموزش همراه با توزیع تماماً نابرابر فرصتها و منابع نه صرفاً حیاتِ اجتماعیِ طبقات فرودست بلکه دینامیسمِ اجتماعیِ دانشگاه را تهدید خواهد کرد. شوراهای صنفیِ دانشجویی کماکان یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت علیه فرایندهای پولیسازی در دانشگاههاست.
• تشکلیابی در ساحتهای رسمی و غیررسمی: مقاومت عملی جمعیست. سرنوشت ما در انزوا و تنهایی در میانۀ ایامِ عسرت و خفقان چیزی از جنس مرگ و نابودیست. ما امروز بیشازپیش نیازمندِ تشکلهایی جمعی در دانشگاهها هستیم. در این میان باید از هر امکان و روزنهای برای جمعشدن استفاده کرد. ما باید بدانیم انجمنها و شوراهای کنونی میراثیست که از گذشته بهجای مانده و تا جای ممکن باید از فرصتها و امکانهایش بهره بگیریم. همچنین برگزاری شب شعر و تئاتر دانشجویی در فضاهای عمومی و یا تشکیل شوراهای عمومی در سطوح مختلف و سایر جلوههای زندگیِ جمعی میتواند ما را در هرچه غنیترساختنِ زیست دانشگاهیمان یاری رساند.
• محافظت از آسیبدیدگانِ سرکوب و اختناق: بهدنبال موج سهمگین صدور احکام ناعادلانه و فلهای انضباطی و محرومیت از حق تحصیل خیل پرشماری از دانشجویان، جنبش دانشجویی امروز بسیار بیش از گذشته نیاز دارد تا از نیروهایش علیه سرکوبگران محافظت کند. سرکوب فرایندی دائمی و روزمره است که تداومِ چرخهاش مستلزمِ بیتفاوتی به و عادیسازی و فردیسازی آن است. سرکوبگران روی تنهاییِ آسیبدیدهها حساب باز میکنند. تشکیل کمیتههایی درون و بیناـدانشگاهی با هدف دیدهبانیِ آزار و سرکوب و حمایت از آسیبدیدگان از جمله اقداماتیست که بسیار میتواند و باید مورد توجه قرار گیرد.
• مبارزه علیه فرمهای مختلف سلطۀ دانشگاهی: اگرچه حضور تمامیتگرایان اسلامگرا مهمترین خطریست که حیات دانشگاهی ما را تهدید میکند اما غفلت از دیگر اقسامِ روابطِ سلطه بهروشنی ما را به بیراهه خواهد کشاند. جنبش دانشجوییِ بالغشدۀ امروز به رابطهی نابرابر و بعضاً استثمارگونِ استاد و دانشجو، تبعیضهای جنسیتی و نابرابریهای قومی و مذهبی در دانشگاه حساسیت نشان داده و دانشگاهی را در سر میپروراند که توزیع فرصتها و منافعش آمیخته با این نوع روابطِ فرادستیـفرودستی نباشد. تشکیل انجمنهایی درون و بیناـ دانشگاهی دانشگاهها با هدف شناسایی مصادیق این روابط سلطهآمیز شاید شروعی باشد در این مسیر.
• تخیل دانشگاه آینده پس از آزادی: دانشگاه همانند جامعه، دیر یا زود، آزاد خواهد شد. آن روز که فرا برسد با پرسشهایی نفسگیر مواجه خواهیم شد. به عنوان مثال، دانشگاه چگونه سازماندهی شود که به نابرابری و تبعیض منجر نشود؟ چگونه میتوان آزادی آکادمیک را نهادینه کرد؟ نسبت دانشهای مختلف با ایرانِ آینده چیست؟ بدیلهای نهادهای دانشگاهی کدامند؟... اندیشیدن به آیندۀ دانشگاه، حتی در خفقانآلودترین روزها، کنشی تاکتیکیست که برای جنبش دانشجویی امروز هم ممکن است و هم ضروری. تدوین منشورهایی درونـدانشکدهای، درونـدانشگاهی و میانـدانشگاهی در سطوح و مقیاسهایی مختلف میتواند در دستور کارِ مبارزاتی دانشجویان قرار بگیرد.
در پایان مانند گذشته اعلام میکنیم که دانشگاه خانۀ ماست، ما آن را به اشغالگران واگذار نخواهیم کرد و فضاهایش را، تا رسیدن به روز جشن پیروزی، به انتفاضهای علیه آنها بدل خواهیم کرد.
زنده باد زن، زندگی، آزادی
#تربیت_مدرس
#مقاومت
#جنبش_دانشجویی
@sarkhatism
• محافظت از میراثِ آموزش عالیِ رایگان: همبسترشدن اسلامگراها و طرفداران بازار آزاد، بهشکلی روزافزون، این میراث درخشان را به مخاطره انداختهست. در میانهی امواج سهمگینِ خصوصیسازی، غارت اموال عمومی و سلب مالکیت از طبقات نابرخوردار آموزش رایگان شاید از معدود فرصتهایی باشد که روزنههای امید را برای تحقق عدالت اجتماعی زنده نگه دارد. پولیشدن آموزش همراه با توزیع تماماً نابرابر فرصتها و منابع نه صرفاً حیاتِ اجتماعیِ طبقات فرودست بلکه دینامیسمِ اجتماعیِ دانشگاه را تهدید خواهد کرد. شوراهای صنفیِ دانشجویی کماکان یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت علیه فرایندهای پولیسازی در دانشگاههاست.
• تشکلیابی در ساحتهای رسمی و غیررسمی: مقاومت عملی جمعیست. سرنوشت ما در انزوا و تنهایی در میانۀ ایامِ عسرت و خفقان چیزی از جنس مرگ و نابودیست. ما امروز بیشازپیش نیازمندِ تشکلهایی جمعی در دانشگاهها هستیم. در این میان باید از هر امکان و روزنهای برای جمعشدن استفاده کرد. ما باید بدانیم انجمنها و شوراهای کنونی میراثیست که از گذشته بهجای مانده و تا جای ممکن باید از فرصتها و امکانهایش بهره بگیریم. همچنین برگزاری شب شعر و تئاتر دانشجویی در فضاهای عمومی و یا تشکیل شوراهای عمومی در سطوح مختلف و سایر جلوههای زندگیِ جمعی میتواند ما را در هرچه غنیترساختنِ زیست دانشگاهیمان یاری رساند.
• محافظت از آسیبدیدگانِ سرکوب و اختناق: بهدنبال موج سهمگین صدور احکام ناعادلانه و فلهای انضباطی و محرومیت از حق تحصیل خیل پرشماری از دانشجویان، جنبش دانشجویی امروز بسیار بیش از گذشته نیاز دارد تا از نیروهایش علیه سرکوبگران محافظت کند. سرکوب فرایندی دائمی و روزمره است که تداومِ چرخهاش مستلزمِ بیتفاوتی به و عادیسازی و فردیسازی آن است. سرکوبگران روی تنهاییِ آسیبدیدهها حساب باز میکنند. تشکیل کمیتههایی درون و بیناـدانشگاهی با هدف دیدهبانیِ آزار و سرکوب و حمایت از آسیبدیدگان از جمله اقداماتیست که بسیار میتواند و باید مورد توجه قرار گیرد.
• مبارزه علیه فرمهای مختلف سلطۀ دانشگاهی: اگرچه حضور تمامیتگرایان اسلامگرا مهمترین خطریست که حیات دانشگاهی ما را تهدید میکند اما غفلت از دیگر اقسامِ روابطِ سلطه بهروشنی ما را به بیراهه خواهد کشاند. جنبش دانشجوییِ بالغشدۀ امروز به رابطهی نابرابر و بعضاً استثمارگونِ استاد و دانشجو، تبعیضهای جنسیتی و نابرابریهای قومی و مذهبی در دانشگاه حساسیت نشان داده و دانشگاهی را در سر میپروراند که توزیع فرصتها و منافعش آمیخته با این نوع روابطِ فرادستیـفرودستی نباشد. تشکیل انجمنهایی درون و بیناـ دانشگاهی دانشگاهها با هدف شناسایی مصادیق این روابط سلطهآمیز شاید شروعی باشد در این مسیر.
• تخیل دانشگاه آینده پس از آزادی: دانشگاه همانند جامعه، دیر یا زود، آزاد خواهد شد. آن روز که فرا برسد با پرسشهایی نفسگیر مواجه خواهیم شد. به عنوان مثال، دانشگاه چگونه سازماندهی شود که به نابرابری و تبعیض منجر نشود؟ چگونه میتوان آزادی آکادمیک را نهادینه کرد؟ نسبت دانشهای مختلف با ایرانِ آینده چیست؟ بدیلهای نهادهای دانشگاهی کدامند؟... اندیشیدن به آیندۀ دانشگاه، حتی در خفقانآلودترین روزها، کنشی تاکتیکیست که برای جنبش دانشجویی امروز هم ممکن است و هم ضروری. تدوین منشورهایی درونـدانشکدهای، درونـدانشگاهی و میانـدانشگاهی در سطوح و مقیاسهایی مختلف میتواند در دستور کارِ مبارزاتی دانشجویان قرار بگیرد.
در پایان مانند گذشته اعلام میکنیم که دانشگاه خانۀ ماست، ما آن را به اشغالگران واگذار نخواهیم کرد و فضاهایش را، تا رسیدن به روز جشن پیروزی، به انتفاضهای علیه آنها بدل خواهیم کرد.
زنده باد زن، زندگی، آزادی
#تربیت_مدرس
#مقاومت
#جنبش_دانشجویی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 آذرماه و حافظه جمعی
آذرماه در حافظه جمعی ما یادآور دو رویداد عمده است، یکی سالگرد قتلهای زنجیرهای دگراندیشان و روز مبارزه با سانسور و حمایت از حق آزادی بیان (که شامل آزادی تجمع و تشکلیابی مستقل نیز میشود). و دیگری روز دانشجو که برای تمام نسلها و در تمام بزنگاههای تاریخی نقش مهمی ایفا کرده، و به تعبیری دانشجو وجدان بیدار جامعه بوده است.
امسال روز دانشجو در حالی فرا رسیده که شاهد اخبار مکرر اعدام، به ویژه اعدام جوانان معترضی هستیم که باید در کلاس درس مشغول تحصیل باشند، اما به جایش جان خود را به جرم مطالبهی زندگی شایسته از دست دادند. این روزها نیروی سرکوب زنان در لوای جدید وارد میدان شده، و به رغم هوشیاری افکاری عمومی و مقاومت پراکنده، باز هم شاهد همان روال سرکوب علنی زنان در محیطهای عمومی و دانشگاهها هستیم.
روز دانشجو در حالی فرا رسیده که در این مدت، دانشگاه کانون انواع و اقسام سرکوب و جراحی و حذف و اخراج شده است. دانشجوی دههی هشتادی که باید با خیال آسوده و ذهنی کنجکاو به شناخت خود و محیط میرامون بپردازد، در عوض به هر سو نگاه میکند، با محرومیت و بحران معیشت، جنگافروزی و دیگرهراسی، و حکایت یکسان سرکوب، زورگویی و لگدمال کردن زندگی مواجه میشود. تازه دانشجویان بخش کوچکی از دهه هشتادیها را تشکیل میدهند، و ما نسلهای قبلی بیش از هر چیز نگران آیندهای هستیم که از تمام جوانان دهه هفتادی، هشتادی، و دهه نودی دزدیده شده است.
با این حال، همین امروز نیز نیرویی برای حمایت از زندگی و کرامت انسانی در جریان است. کارگران و دیگر مزدبگیران، شامل پرستاران معلمان، و بازنشستگان، در جهارگوشهی این سرزمین، در حال دفاع از حق انسانی و زندگی شرافتمندانه هستند. اگر دستگاه حاکم اقدام به سرکوب خشونت بار کارگران ذوب آهن اصفهان درون محیط کار میکند (اقدامی که حتی در جهارچوب قوانین فعلی نیز غیرقانونی است)، به این خاطر است که مطالبهگری آنها میدان مبارزه علیه همان نیروهایی است که زندگی را برای نه فقط طبقه کارگر بلکه همه اقشار و گروهای محروم و تحت ستم ناممکن ساخته، و دورنمای زندگی شایسته را برای دانشجویان و جوانان امروز هر چه تیره تر کرده است.
با کمی دقت، دانشجویان میتوانند تلاش برای آیندهی بهتر و بهروزی خود را در آینهی موج اعتراضها و اعتصابهای جاری ببیند، و همانطور که همیشه آگاهانه در برابر تمام اشکال تبعیض، بهرهکشی و نابرابری ایستادهاند، امروز نیز جایگاه حقیقی خود را دوشادوش مبارزهی مادر و پدرها، و مادربزرگ و پدربزرگهای خود ببینند.
از سالها پیش فریاد اتحاد دانشجو، کارگر، معلم، پرستار، و تمام مزدبگیران و زحمتکشان در دانشگاه و خیابان طنین انداخته و موجب هراس دستگاه حاکم بوده است.
در یک سال گذشته حلقههای پیوند میان مبارزات زنان، جوانان، اقلیتهای ملی و قومیتی، و مبارزهی کارگران اهمیت و ضرورت خود را دوچندان نشان داده، و در این میان دانشجویان، که عمدتا همان فرزندان کارگران هستند، نقش مهمی به عهده دارند. آنان میتوانند حلقه واسط بین دو شعار این سالیان باشند:
نان کار آزادی
زن زندگی آزادی.
رضا شهابی،
۱۶ آذر ۱۴۰۲، زندان اوین
#رضا_شهابی
#زندانی_سیاسی
#مقاومت_زندگیست
#فعالان_کارگری
@sarkhatism
آذرماه در حافظه جمعی ما یادآور دو رویداد عمده است، یکی سالگرد قتلهای زنجیرهای دگراندیشان و روز مبارزه با سانسور و حمایت از حق آزادی بیان (که شامل آزادی تجمع و تشکلیابی مستقل نیز میشود). و دیگری روز دانشجو که برای تمام نسلها و در تمام بزنگاههای تاریخی نقش مهمی ایفا کرده، و به تعبیری دانشجو وجدان بیدار جامعه بوده است.
امسال روز دانشجو در حالی فرا رسیده که شاهد اخبار مکرر اعدام، به ویژه اعدام جوانان معترضی هستیم که باید در کلاس درس مشغول تحصیل باشند، اما به جایش جان خود را به جرم مطالبهی زندگی شایسته از دست دادند. این روزها نیروی سرکوب زنان در لوای جدید وارد میدان شده، و به رغم هوشیاری افکاری عمومی و مقاومت پراکنده، باز هم شاهد همان روال سرکوب علنی زنان در محیطهای عمومی و دانشگاهها هستیم.
روز دانشجو در حالی فرا رسیده که در این مدت، دانشگاه کانون انواع و اقسام سرکوب و جراحی و حذف و اخراج شده است. دانشجوی دههی هشتادی که باید با خیال آسوده و ذهنی کنجکاو به شناخت خود و محیط میرامون بپردازد، در عوض به هر سو نگاه میکند، با محرومیت و بحران معیشت، جنگافروزی و دیگرهراسی، و حکایت یکسان سرکوب، زورگویی و لگدمال کردن زندگی مواجه میشود. تازه دانشجویان بخش کوچکی از دهه هشتادیها را تشکیل میدهند، و ما نسلهای قبلی بیش از هر چیز نگران آیندهای هستیم که از تمام جوانان دهه هفتادی، هشتادی، و دهه نودی دزدیده شده است.
با این حال، همین امروز نیز نیرویی برای حمایت از زندگی و کرامت انسانی در جریان است. کارگران و دیگر مزدبگیران، شامل پرستاران معلمان، و بازنشستگان، در جهارگوشهی این سرزمین، در حال دفاع از حق انسانی و زندگی شرافتمندانه هستند. اگر دستگاه حاکم اقدام به سرکوب خشونت بار کارگران ذوب آهن اصفهان درون محیط کار میکند (اقدامی که حتی در جهارچوب قوانین فعلی نیز غیرقانونی است)، به این خاطر است که مطالبهگری آنها میدان مبارزه علیه همان نیروهایی است که زندگی را برای نه فقط طبقه کارگر بلکه همه اقشار و گروهای محروم و تحت ستم ناممکن ساخته، و دورنمای زندگی شایسته را برای دانشجویان و جوانان امروز هر چه تیره تر کرده است.
با کمی دقت، دانشجویان میتوانند تلاش برای آیندهی بهتر و بهروزی خود را در آینهی موج اعتراضها و اعتصابهای جاری ببیند، و همانطور که همیشه آگاهانه در برابر تمام اشکال تبعیض، بهرهکشی و نابرابری ایستادهاند، امروز نیز جایگاه حقیقی خود را دوشادوش مبارزهی مادر و پدرها، و مادربزرگ و پدربزرگهای خود ببینند.
از سالها پیش فریاد اتحاد دانشجو، کارگر، معلم، پرستار، و تمام مزدبگیران و زحمتکشان در دانشگاه و خیابان طنین انداخته و موجب هراس دستگاه حاکم بوده است.
در یک سال گذشته حلقههای پیوند میان مبارزات زنان، جوانان، اقلیتهای ملی و قومیتی، و مبارزهی کارگران اهمیت و ضرورت خود را دوچندان نشان داده، و در این میان دانشجویان، که عمدتا همان فرزندان کارگران هستند، نقش مهمی به عهده دارند. آنان میتوانند حلقه واسط بین دو شعار این سالیان باشند:
نان کار آزادی
زن زندگی آزادی.
رضا شهابی،
۱۶ آذر ۱۴۰۲، زندان اوین
#رضا_شهابی
#زندانی_سیاسی
#مقاومت_زندگیست
#فعالان_کارگری
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو
به یاد تمام دوستانمان که امروز دربند هستند و یا اخراج و تعلیق شدهاند
باری دیگر روز دانشجو فرا رسید. دوباره همان جشنهای همیشگی و تئاتر تکراری و توخالی که فقط پست بودن شما را نشان میدهد. همان نمایش تکراری که به وسیله آن سعی دارید ظلم و ستمی که هر روزه به دانشجویان روا میشود را پنهان کنید. گل و شیرینی که امروز به ما هدیه میدهید تهدیدها و سرکوبهای همیشگی شما را جبران نمیکند بلکه نمکی است که روی این زخم میپاشید و صدای فریاد دردمندمان را نشنیده میگیرید. این فریادی است که تا رسیدن به آزادی و برابری ادامه دارد.
روز دانشجو نه تنها تبریک ندارد بلکه نشانگر ظلم و ستم بیوقفه شما نسبت به ماست. ما دانشجویانی که فریاد آزادی میزدیم و میخواستید فریادمان را در نطفه خفه کنید.با سنگدلی روزهایی که باید قشنگ ترین روزهای زندگیمان باشند را تیره و تار کردید و انتظار دارید در مقابل این همه ظلم و ستم سکوت کنیم و با لبخند روز دانشجو را به یکدیگر تبریک بگوییم .
ما دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بر همه آن کسانی که فریاد دادخواهی میزنند و در مقابل بیحرمتیهایی که به مقام دانشجو وارد شده ایستادگی میکنند درود میفرستیم و از آنها می آموزیم. باشد که سالهای آینده در ایرانی بهتر و آزاد، این روز را در کنار هم جشن بگیریم و به شجاعت امروزمان افتخار کنیم. ما تا آن روز برای رسیدن به هدفمان متوقف نخواهیم شد و دست از مبارزه نخواهیم کشید.
زنده باد مبارزه زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و تمام گروههای ستمدیده که برای آزادی، مرزهای تعیین شده را به بازی و سخره گرفتهاند و از میان سنگلاخها، مقاومت و آزادگی را زیست میکنند. چرا که تنها چیزی که از خود آزادی زیباتر است، ایستادن برای آن است.
به امید روزی که دانشگاه و دانشجو آزاد باشند.
#روز_دانشجو
#شانزدهم_آذر
#مقاومت_زندگیست
@sarkhatism
به یاد تمام دوستانمان که امروز دربند هستند و یا اخراج و تعلیق شدهاند
باری دیگر روز دانشجو فرا رسید. دوباره همان جشنهای همیشگی و تئاتر تکراری و توخالی که فقط پست بودن شما را نشان میدهد. همان نمایش تکراری که به وسیله آن سعی دارید ظلم و ستمی که هر روزه به دانشجویان روا میشود را پنهان کنید. گل و شیرینی که امروز به ما هدیه میدهید تهدیدها و سرکوبهای همیشگی شما را جبران نمیکند بلکه نمکی است که روی این زخم میپاشید و صدای فریاد دردمندمان را نشنیده میگیرید. این فریادی است که تا رسیدن به آزادی و برابری ادامه دارد.
روز دانشجو نه تنها تبریک ندارد بلکه نشانگر ظلم و ستم بیوقفه شما نسبت به ماست. ما دانشجویانی که فریاد آزادی میزدیم و میخواستید فریادمان را در نطفه خفه کنید.با سنگدلی روزهایی که باید قشنگ ترین روزهای زندگیمان باشند را تیره و تار کردید و انتظار دارید در مقابل این همه ظلم و ستم سکوت کنیم و با لبخند روز دانشجو را به یکدیگر تبریک بگوییم .
ما دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بر همه آن کسانی که فریاد دادخواهی میزنند و در مقابل بیحرمتیهایی که به مقام دانشجو وارد شده ایستادگی میکنند درود میفرستیم و از آنها می آموزیم. باشد که سالهای آینده در ایرانی بهتر و آزاد، این روز را در کنار هم جشن بگیریم و به شجاعت امروزمان افتخار کنیم. ما تا آن روز برای رسیدن به هدفمان متوقف نخواهیم شد و دست از مبارزه نخواهیم کشید.
زنده باد مبارزه زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و تمام گروههای ستمدیده که برای آزادی، مرزهای تعیین شده را به بازی و سخره گرفتهاند و از میان سنگلاخها، مقاومت و آزادگی را زیست میکنند. چرا که تنها چیزی که از خود آزادی زیباتر است، ایستادن برای آن است.
به امید روزی که دانشگاه و دانشجو آزاد باشند.
#روز_دانشجو
#شانزدهم_آذر
#مقاومت_زندگیست
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 پوسترهای کمیتهی «اول اردیبهشت» به مناسبت روز دانشجو در محدودهی ایستگاه متروی «علموصنعت» تا دانشگاه «علموصنعت»
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#کمیتهی_اول_اردیبهشت
#شانزدهم_آذر
#روز_دانشجو
#مقاومت_زندگیست
@sarkhatism
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#کمیتهی_اول_اردیبهشت
#شانزدهم_آذر
#روز_دانشجو
#مقاومت_زندگیست
@sarkhatism