Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاهم. شهادتهای شاهدِ شهیدِ گچساران
یادنامهی صادق فولادیوندا
در فلاخن دویست و پنجاهم از صادق فولادیوندا میخوانیم، از کفاش گلهای رنج و مبارز کمونیستی که در بهمن ۱۴۰۱ در گچساران ربوده شد و در روزهای ابتدایی اسفند همان سال پیکر شکنجهشده و بیجانش را در کانال آبی پشت بازار کپریها یافتند. در این فلاخن ابتدا در یادداشتی که «یاران صادق» فراهم کردهاند از زندگی و مبارزهی او میخوانیم، از آرزوها و آرمانهای بلندش، جسارت و شهامتش و از آنچه که در گچساران کرد تا دژخیمان حاکم را بر آن بدارد که او را بربایند و به قتل برسانند. در این یادداشت همچنین از گچساران میخوانیم، از نقطهی تلاقی نفت و گاز و رنج، از همزیستی لرها و ترکهای قشقایی در این شهر و از حساسیت امنیتی نیروهای سرکوب و استیلای آنان. در دویست و پنجاهمین فلاخن از این میخوانیم که صادق فولادیوند و حضور او در گچساران چه چیزی را بحرانی کرده و پیکر بیجان او به کدام بیرق بدل شده است. از توطئهی سکوت در مورد آرمان صادق فولادیوندا در رسانههای جریان اصلی میخوانیم و از اینکه چه چیزی را از او کسر کردند تا «مبارز شهید» را بدل به «قربانی» کنند، چگونه تلاش کردند آرمان او را از ریخت بیندازند و نفی کنند و چگونه در زمانی که مبارزه میکرد مبارزهی مصادرهنشدنیاش را نادیده انگاشتند. در این فلاخن به میانجی صادق فولادیوندا و آنچه انجام داد و جانش را ودیعهی آن گذاشت به «فعالیت تبلیغی-ترویجی» و «تعرض به نیروی سرکوب» میپردازیم، به منطق لازم و ضروریای که باید در ایندست از مبارزات موجود باشد و از همینجا به مسئلهی سازمان انقلابی میرسیم، به دیالکتیک سلسلهمراتب و نقش سلسلهمراتب تشکیلاتی در ایجاد وحدت اراده در تمامی اجزای یک سازمان. در فلاخن دویست و پنجاهم از این میخوانیم که هرچند رویابافی مرحلهی ابتدایی هر عمل انقلابی است اما استقرار درون رویا بدون اینکه بتواند ما به ازای عملی و مادی خودش را در وضعیت بیابد رویکردی ضدانقلابی است، از اینکه سازمان انقلابی را باید از مرحلهی رویا بیرون آورد و آن را ساخت و مسیری را ترسیم میکنیم که چگونه اجزای یک سازمان انقلابی از درون هستهها شکل میگیرد و بنا میشود. در فلاخن دویست و پنجاهم از صادق فولادیوندا میخوانیم، از ضرورت تداوم مسیری که او گشود و ابزار ضروریای که برای این تداوم باید ساخت. در این فلاخن همچنین عکسهایی از زندگی، مبارزه و شهادت صادق فولادیوندا را میبینیم که برخی از آنها برای اولینبار منتشر میشوند.
آذر ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاهم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
یادنامهی صادق فولادیوندا
در فلاخن دویست و پنجاهم از صادق فولادیوندا میخوانیم، از کفاش گلهای رنج و مبارز کمونیستی که در بهمن ۱۴۰۱ در گچساران ربوده شد و در روزهای ابتدایی اسفند همان سال پیکر شکنجهشده و بیجانش را در کانال آبی پشت بازار کپریها یافتند. در این فلاخن ابتدا در یادداشتی که «یاران صادق» فراهم کردهاند از زندگی و مبارزهی او میخوانیم، از آرزوها و آرمانهای بلندش، جسارت و شهامتش و از آنچه که در گچساران کرد تا دژخیمان حاکم را بر آن بدارد که او را بربایند و به قتل برسانند. در این یادداشت همچنین از گچساران میخوانیم، از نقطهی تلاقی نفت و گاز و رنج، از همزیستی لرها و ترکهای قشقایی در این شهر و از حساسیت امنیتی نیروهای سرکوب و استیلای آنان. در دویست و پنجاهمین فلاخن از این میخوانیم که صادق فولادیوند و حضور او در گچساران چه چیزی را بحرانی کرده و پیکر بیجان او به کدام بیرق بدل شده است. از توطئهی سکوت در مورد آرمان صادق فولادیوندا در رسانههای جریان اصلی میخوانیم و از اینکه چه چیزی را از او کسر کردند تا «مبارز شهید» را بدل به «قربانی» کنند، چگونه تلاش کردند آرمان او را از ریخت بیندازند و نفی کنند و چگونه در زمانی که مبارزه میکرد مبارزهی مصادرهنشدنیاش را نادیده انگاشتند. در این فلاخن به میانجی صادق فولادیوندا و آنچه انجام داد و جانش را ودیعهی آن گذاشت به «فعالیت تبلیغی-ترویجی» و «تعرض به نیروی سرکوب» میپردازیم، به منطق لازم و ضروریای که باید در ایندست از مبارزات موجود باشد و از همینجا به مسئلهی سازمان انقلابی میرسیم، به دیالکتیک سلسلهمراتب و نقش سلسلهمراتب تشکیلاتی در ایجاد وحدت اراده در تمامی اجزای یک سازمان. در فلاخن دویست و پنجاهم از این میخوانیم که هرچند رویابافی مرحلهی ابتدایی هر عمل انقلابی است اما استقرار درون رویا بدون اینکه بتواند ما به ازای عملی و مادی خودش را در وضعیت بیابد رویکردی ضدانقلابی است، از اینکه سازمان انقلابی را باید از مرحلهی رویا بیرون آورد و آن را ساخت و مسیری را ترسیم میکنیم که چگونه اجزای یک سازمان انقلابی از درون هستهها شکل میگیرد و بنا میشود. در فلاخن دویست و پنجاهم از صادق فولادیوندا میخوانیم، از ضرورت تداوم مسیری که او گشود و ابزار ضروریای که برای این تداوم باید ساخت. در این فلاخن همچنین عکسهایی از زندگی، مبارزه و شهادت صادق فولادیوندا را میبینیم که برخی از آنها برای اولینبار منتشر میشوند.
آذر ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاهم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و یکم. تعاونیها تحت اشغال و مقاومت روزمره
تاملی بر تجربهی ایرلند و فلسطین
در دویست و پنجاه و یکمین فلاخن متنی را میخوانیم در مورد تجربهی شکلگیری تعاونیها در ایرلندِ تحت اشغالِ انگلستان و فلسطینِ تحت اشغالِ اسرائیل، پدیدهای برای مقاومت در برابر صلح نئولیبرال در شمال ایرلند و مقاومت در برابر استثمار اقتصادی و اجتماعی در میان آوارگان فلسطینی در اردوگاهها. آزاده ثبوت در این متن تجربههایی از مقاومت مردمی را مستند میکند که مردم بهحاشیهراندهشده و تحتِ استعمار، از پایین و به صورت جمعی سازمان دادهاند تا نه فقط از زندگی، بلکه همچنین از مقاومت دفاع کنند. شکلی از مقاومت روزمره که در شمال ایرلند به شمایل تعاونیهای کارگریای در امور نظافت، نانوایی، شیرینیپزی، باغبانی، تعمیر دوچرخه، هتل و رستورانداری، مسکن، رسانه و طراحی سازمان داده شدهاند و در اردوگاه شتیلا در قامت کارگاههای کوچکی برای آموزش و طراحی تطریز (سوزندوزی فلسطینی) توسط آوارگانی که بار دیگر در کشاکش رژیم اسد و مخالفان بنیادگرای اسلامیاش از اردوگاه یرموک آواره شدهاند. در فلاخن دویست و پنجاه و یکم از نقش تعاونیها برای مقاومت در برابر تداوم استعمار انگلستان در شمال ایرلند میخوانیم و از نقش تعاونیها و نیز زنان فلسطینی در جنبش آزادیبخش فلسطین و تداوم مقاومت در برابر اشغال.
آذر ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و یکم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
تاملی بر تجربهی ایرلند و فلسطین
در دویست و پنجاه و یکمین فلاخن متنی را میخوانیم در مورد تجربهی شکلگیری تعاونیها در ایرلندِ تحت اشغالِ انگلستان و فلسطینِ تحت اشغالِ اسرائیل، پدیدهای برای مقاومت در برابر صلح نئولیبرال در شمال ایرلند و مقاومت در برابر استثمار اقتصادی و اجتماعی در میان آوارگان فلسطینی در اردوگاهها. آزاده ثبوت در این متن تجربههایی از مقاومت مردمی را مستند میکند که مردم بهحاشیهراندهشده و تحتِ استعمار، از پایین و به صورت جمعی سازمان دادهاند تا نه فقط از زندگی، بلکه همچنین از مقاومت دفاع کنند. شکلی از مقاومت روزمره که در شمال ایرلند به شمایل تعاونیهای کارگریای در امور نظافت، نانوایی، شیرینیپزی، باغبانی، تعمیر دوچرخه، هتل و رستورانداری، مسکن، رسانه و طراحی سازمان داده شدهاند و در اردوگاه شتیلا در قامت کارگاههای کوچکی برای آموزش و طراحی تطریز (سوزندوزی فلسطینی) توسط آوارگانی که بار دیگر در کشاکش رژیم اسد و مخالفان بنیادگرای اسلامیاش از اردوگاه یرموک آواره شدهاند. در فلاخن دویست و پنجاه و یکم از نقش تعاونیها برای مقاومت در برابر تداوم استعمار انگلستان در شمال ایرلند میخوانیم و از نقش تعاونیها و نیز زنان فلسطینی در جنبش آزادیبخش فلسطین و تداوم مقاومت در برابر اشغال.
آذر ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و یکم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و دوم. کمونیسم آزادی است
در فلاخن دویست و پنجاه و دوم به یاد میآوریم که باید به آینده اندیشید، به کمونیسم، به امکان سازماندهی زندگی مشترکمان به شیوهای متفاوت و بهتر. در فلاخن و دویست و پنجاه و دوم البته تاکید میشود که «آرمانشهرهای زیبا اگر با اعتماد به توانایی کنش جمعی برای تغییر مسیر تاریخ همراه نباشند، اهمیتی ندارند، و چنین اعتمادی را نمیتوان با استدلالهای خوب القا کرد» و «جمعهای سازمانیافتهی سیاسی مبنای اجتنابناپذیر ایدههایی دربارهی جامعهی دیگر و بهترند» اما در عینحال این متن در مورد اهمیت داشتن ایدههایی دربارهی جامعهی آینده است، ایدههایی که میتوانند بخشی از فرآیند تغییرات تاریخی باشند، «بهعنوان نقاط کانونی جهتگیری عمل کنند و به ما در تصمیمگیری دربارهی نحوهی عمل یاری رسانند». در فلاخن دویست و پنجاه و دوم از این میخوانیم که چرا از نگاه نویسنده کمونیسم عالیترین شکل دموکراسی است اما در ضمن کمونیسم سبکی از زندگی، فرقهای رمانتیک یا گرایشی شبهعرفانی در مورد خوب زندگی کردن نیست بلکه «کمونیسم تلاش برای ایجاد نهادهایی است که بتواند بالاترین درجهی ممکن از آزادی فردی و کنترل دموکراتیک را بر جنبههایی از زندگی انسانی که الزامن بین اعضای یک جامعه مشترک است، تضمین کند». در دویست و پنجاه و دومین فلاخن از ایدههایی در مورد ادارهی یک جامعهی کمونیستی میخوانیم، از کمون و کموناردها، از نحوهی ادارهی زندگی عمومی و سرنوشت مسائل مربوط به زندگی خصوصی و نیز از زندگی کمونیستی به نحوی که در آینده ممکن باشد. در فلاخن دویست و پنجاه و دوم از ایدههایی میخوانیم که ممکن است با تمامی آنها موافق نباشیم یا ملاحظاتی پیرامون آنها مطرح باشد اما به میانجی این متن به ضرورتی بازمیگردیم که مورد غفلت قرار گرفته است: ضرورت اندیشیدن به نحوهی زندگی در جامعهای که سرمایهداری بر آن حاکم نباشد و صدالبته مبارزه برای بنای چنین جامعهای.
آذر ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و دوم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
در فلاخن دویست و پنجاه و دوم به یاد میآوریم که باید به آینده اندیشید، به کمونیسم، به امکان سازماندهی زندگی مشترکمان به شیوهای متفاوت و بهتر. در فلاخن و دویست و پنجاه و دوم البته تاکید میشود که «آرمانشهرهای زیبا اگر با اعتماد به توانایی کنش جمعی برای تغییر مسیر تاریخ همراه نباشند، اهمیتی ندارند، و چنین اعتمادی را نمیتوان با استدلالهای خوب القا کرد» و «جمعهای سازمانیافتهی سیاسی مبنای اجتنابناپذیر ایدههایی دربارهی جامعهی دیگر و بهترند» اما در عینحال این متن در مورد اهمیت داشتن ایدههایی دربارهی جامعهی آینده است، ایدههایی که میتوانند بخشی از فرآیند تغییرات تاریخی باشند، «بهعنوان نقاط کانونی جهتگیری عمل کنند و به ما در تصمیمگیری دربارهی نحوهی عمل یاری رسانند». در فلاخن دویست و پنجاه و دوم از این میخوانیم که چرا از نگاه نویسنده کمونیسم عالیترین شکل دموکراسی است اما در ضمن کمونیسم سبکی از زندگی، فرقهای رمانتیک یا گرایشی شبهعرفانی در مورد خوب زندگی کردن نیست بلکه «کمونیسم تلاش برای ایجاد نهادهایی است که بتواند بالاترین درجهی ممکن از آزادی فردی و کنترل دموکراتیک را بر جنبههایی از زندگی انسانی که الزامن بین اعضای یک جامعه مشترک است، تضمین کند». در دویست و پنجاه و دومین فلاخن از ایدههایی در مورد ادارهی یک جامعهی کمونیستی میخوانیم، از کمون و کموناردها، از نحوهی ادارهی زندگی عمومی و سرنوشت مسائل مربوط به زندگی خصوصی و نیز از زندگی کمونیستی به نحوی که در آینده ممکن باشد. در فلاخن دویست و پنجاه و دوم از ایدههایی میخوانیم که ممکن است با تمامی آنها موافق نباشیم یا ملاحظاتی پیرامون آنها مطرح باشد اما به میانجی این متن به ضرورتی بازمیگردیم که مورد غفلت قرار گرفته است: ضرورت اندیشیدن به نحوهی زندگی در جامعهای که سرمایهداری بر آن حاکم نباشد و صدالبته مبارزه برای بنای چنین جامعهای.
آذر ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و دوم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و سوم. مبارزات کارگران پیک در برزیل
شرایط کاری و تشکلیابی جمعی در دوران کرونا
در دویست و پنجاه و سومین فلاخن از تجربهی مبارزات کارگران پیک در برزیل میخوانیم، از نحوهی تشکلیابی و سازماندهی اعتصابات کارگرانی که راههای نوینی برای متشکل شدن یافتهاند. در این فلاخن از تحولات مربوط به نیروی کار شاغل در بخش پیکهای برزیل میخوانیم، از روند مادونسازی کارگران پیک و استثمار توسط پلتفرمهای آنلاین و نیز از روند غیررسمیسازی کار که کارگران پیک را بیشتر از پیش تحت ستم قرار داده است. در فلاخن دویست و پنجاه و سوم از نحوهی سازماندهی اعتصابهایی علیه افزایش نرخ ساعت کار و برای پایان دادن به اخراجهای بیرویه و ناعادلانه، تغییر در نظام امتیازدهی که توزیع کار را تعیین میکند و مجبور کردن شرکتها به تامین تجهیزات ایمنی و بهداشتی در دوران کرونا میخوانیم، از شیوههای درگیر کردن مشتریان در اعتصاب، از اهمیت خیابان به مثابه پاتوق در سازماندهی پیکها، از کارکرد گروههای واتسآپی، شکلگیری تشکل «پیکهای ضدفاشیست» و نقش آن در سازماندهی اعتصابات و اعتراضات کارگران پیک و نیز از استراتژیهای رسانهای کارگران پیک. در دویست و پنجاه و سومین فلاخن از افقها و چشماندازهایی میخوانیم که مبارزات کارگران پیک در مقابل آنها گشوده است، از امکان شکلگیری تعاونیهای کارگری، گسترش حوزهی فعالیت پیکهای ضدفاشیست و شکلگیری تعاونیهای کارگری فمینیستی، افقها و چشماندازهایی برای کارگرانی که به لحاظ اجتماعی دیده نمیشدند، اما خودشان را متشکل کردند، توانستند به عنوان مقولهای سیاسی خود را به رسمیت بشناسند و از خیابانها استفاده کنند تا ستیز بین سرمایه و کار را برجسته نمایند.
دی ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و سوم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_ادنا
@ManjanighCollective
شرایط کاری و تشکلیابی جمعی در دوران کرونا
در دویست و پنجاه و سومین فلاخن از تجربهی مبارزات کارگران پیک در برزیل میخوانیم، از نحوهی تشکلیابی و سازماندهی اعتصابات کارگرانی که راههای نوینی برای متشکل شدن یافتهاند. در این فلاخن از تحولات مربوط به نیروی کار شاغل در بخش پیکهای برزیل میخوانیم، از روند مادونسازی کارگران پیک و استثمار توسط پلتفرمهای آنلاین و نیز از روند غیررسمیسازی کار که کارگران پیک را بیشتر از پیش تحت ستم قرار داده است. در فلاخن دویست و پنجاه و سوم از نحوهی سازماندهی اعتصابهایی علیه افزایش نرخ ساعت کار و برای پایان دادن به اخراجهای بیرویه و ناعادلانه، تغییر در نظام امتیازدهی که توزیع کار را تعیین میکند و مجبور کردن شرکتها به تامین تجهیزات ایمنی و بهداشتی در دوران کرونا میخوانیم، از شیوههای درگیر کردن مشتریان در اعتصاب، از اهمیت خیابان به مثابه پاتوق در سازماندهی پیکها، از کارکرد گروههای واتسآپی، شکلگیری تشکل «پیکهای ضدفاشیست» و نقش آن در سازماندهی اعتصابات و اعتراضات کارگران پیک و نیز از استراتژیهای رسانهای کارگران پیک. در دویست و پنجاه و سومین فلاخن از افقها و چشماندازهایی میخوانیم که مبارزات کارگران پیک در مقابل آنها گشوده است، از امکان شکلگیری تعاونیهای کارگری، گسترش حوزهی فعالیت پیکهای ضدفاشیست و شکلگیری تعاونیهای کارگری فمینیستی، افقها و چشماندازهایی برای کارگرانی که به لحاظ اجتماعی دیده نمیشدند، اما خودشان را متشکل کردند، توانستند به عنوان مقولهای سیاسی خود را به رسمیت بشناسند و از خیابانها استفاده کنند تا ستیز بین سرمایه و کار را برجسته نمایند.
دی ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و سوم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_ادنا
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و چهارم. در مسیر تغییر: از خودانگیختگی به سوی سازماندهی بازتولیدی
در فلاخن دویست و پنجاه و چهارم جمعبندی تاکنونی «گروه ژیان» را از وضعیت کنونی در نسبت با قیام ژینا و افقها و چشماندازهایی که از نظر این رفقا در این نسبت برای سازماندهی و نیز رو به آینده گشوده شدهاند، میخوانیم. «گروه ژیان» یکی از کمیتههای انقلابیای بود که در جریان قیام ژینا شکل سازمانیافتهی خودش را یافت و در همان ایام با انتشار سلسلهویدئوهای کوتاهی در مورد کمیتههای اعتصاب، تظاهرات موضعی، کمیتههای محلات و مانند آن به مقولهی سازماندهی در درون قیام و در ربط با آن پرداخت. در این فلاخن رفقای «گروه ژیان» ابتدا به مقولهی خودانگیختگی در قیام ژینا و شیوههای سازماندهی در دوران قیام میپردازند و سپس منبعث از همین جمعبندی درک موجود از سازماندهی در گفتمانهای چپ و راست را با رویکردی نقادانه بررسی میکنند. در فلاخن دویست و پنجاه و چهارم از پیشنهادهای «گروه ژیان» در مورد شیوهها، امکانها و اهمیت سازماندهی کارگران بیثباتکار در نقاط بازتولید میخوانیم، از منطق مشترک سازماندهی برای بازتولید زندگی و بازتولید مبارزه و از لزوم حرکت به سمت شیوههای آلترناتیو سازماندهی با در نظر گرفتن آینده و تخیل بدیلی رادیکال برای وضعیت در آینده به عنوان یک نقطهی عزیمت. در این فلاخن نگاه «گروه ژیان» را نسبت به تجارب خودمدیریتی مردم و ربط آن به سازماندهی میخوانیم با نگاهی به مسائل و مسئلهگونهای فرم سازماندهی دموکراتیک در شرایط سرکوب، زندگی به عنوان میدانی برای سازماندهی و ویژگیها و اهمیت سازماندهی بازتولیدی.
اسفند ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و چهارم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#گروه_ژیان
@ManjanighCollective
در فلاخن دویست و پنجاه و چهارم جمعبندی تاکنونی «گروه ژیان» را از وضعیت کنونی در نسبت با قیام ژینا و افقها و چشماندازهایی که از نظر این رفقا در این نسبت برای سازماندهی و نیز رو به آینده گشوده شدهاند، میخوانیم. «گروه ژیان» یکی از کمیتههای انقلابیای بود که در جریان قیام ژینا شکل سازمانیافتهی خودش را یافت و در همان ایام با انتشار سلسلهویدئوهای کوتاهی در مورد کمیتههای اعتصاب، تظاهرات موضعی، کمیتههای محلات و مانند آن به مقولهی سازماندهی در درون قیام و در ربط با آن پرداخت. در این فلاخن رفقای «گروه ژیان» ابتدا به مقولهی خودانگیختگی در قیام ژینا و شیوههای سازماندهی در دوران قیام میپردازند و سپس منبعث از همین جمعبندی درک موجود از سازماندهی در گفتمانهای چپ و راست را با رویکردی نقادانه بررسی میکنند. در فلاخن دویست و پنجاه و چهارم از پیشنهادهای «گروه ژیان» در مورد شیوهها، امکانها و اهمیت سازماندهی کارگران بیثباتکار در نقاط بازتولید میخوانیم، از منطق مشترک سازماندهی برای بازتولید زندگی و بازتولید مبارزه و از لزوم حرکت به سمت شیوههای آلترناتیو سازماندهی با در نظر گرفتن آینده و تخیل بدیلی رادیکال برای وضعیت در آینده به عنوان یک نقطهی عزیمت. در این فلاخن نگاه «گروه ژیان» را نسبت به تجارب خودمدیریتی مردم و ربط آن به سازماندهی میخوانیم با نگاهی به مسائل و مسئلهگونهای فرم سازماندهی دموکراتیک در شرایط سرکوب، زندگی به عنوان میدانی برای سازماندهی و ویژگیها و اهمیت سازماندهی بازتولیدی.
اسفند ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و چهارم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#گروه_ژیان
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و پنجم. تضاد طبقاتی، ستم ملی و چشمانداز سوسیالیستی
در دویست و پنجاه و پنجمین فلاخن رفقای «کمیتهی جواد نظری فتحآبادی» به بحثِ همچنان در جریان مسئلهی تضاد طبقاتی، ستم ملی و ارتباط این دو با هم میپردازند تا به سهم خود بتوانند از درون این مباحث چشماندازی سوسیالیستی را رو به آینده بگشایند. این رفقا برای اینکه به اشکال هویتطلبی که در دو سوی متخاصم این مباحث قرار گرفتهاند درنغلطند نقطهی عزیمت ورود به این بحث را «شیوهی تولید سرمایهداری» به شیوهی مارکسی در نظر میگیرند و برای این کار به مبحث «به اصطلاح انباشت بدوی» رجوع میکنند. در این فلاخن از سازمان اجتماعی فعالیت تولیدی میخوانیم و تعینات اجتماعی ویژهی آن، از شکلگیری ناسیونالیسم به عنوان واکنشی در مقابل اضطراب وجودی ناشی از انباشت اولیه و از نقش امپریالیسم سرمایهداری انگلستان در شکلگیری دولت-ملتها برای رقابت ژئوپولیتیکی ناگزیر. در فلاخن دویست و پنجاه و پنجم از تاثیر انگارههای شرقشناسانه بر تحریف تاریخ ملیگرایانه در مورد شکلگیری دولت-ملت در ایران، از ایران پیشامدرن و آغاز روند مدرنیتهی ایرانی در دوران قاجار و ابداع ایدههای ایرانشهرگرایی در سالهای بعد میخوانیم و نقش آن در سرکوب مشروطه و تاسیس دوبارهی استبداد پادشاهی. از شکلگیری دولت-ملت ایران در عصر پهلوی اول، آغاز انباشت سرمایه و روند سرکوب خونین توامان با تاسیس «دولت ملی» در ایران. در این فلاخن از شکلگیری تضاد کار-سرمایه و نیز سرکوب ملتهای قومی-فرهنگی در روند انباشت اولیه در ایران میخوانیم و از درهمتنیدگی آنها از همان ابتدای شکلگیری تا کنون، از امکانهای موجود در مبارزه علیه ستم ملی برای مفصلبندی با مبارزهی طبقاتی ضدسرمایهدارانه و نیز مخاطرات تبدیل آن به مبارزاتی هویتی و لاجرم ارتجاعی، از ضرورتهای ترسیم یک چشمانداز سوسیالیستی برای پایان دادن به ستم طبقاتی و ستم ملی فراتر از واقعیت تجربی اکنون موجودی که میتواند در چشمانداز به اشکال دیگری تبدیل شود.
اسفند ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و پنجم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_جواد_نظری_فتح_آبادی
@ManjanighCollective
در دویست و پنجاه و پنجمین فلاخن رفقای «کمیتهی جواد نظری فتحآبادی» به بحثِ همچنان در جریان مسئلهی تضاد طبقاتی، ستم ملی و ارتباط این دو با هم میپردازند تا به سهم خود بتوانند از درون این مباحث چشماندازی سوسیالیستی را رو به آینده بگشایند. این رفقا برای اینکه به اشکال هویتطلبی که در دو سوی متخاصم این مباحث قرار گرفتهاند درنغلطند نقطهی عزیمت ورود به این بحث را «شیوهی تولید سرمایهداری» به شیوهی مارکسی در نظر میگیرند و برای این کار به مبحث «به اصطلاح انباشت بدوی» رجوع میکنند. در این فلاخن از سازمان اجتماعی فعالیت تولیدی میخوانیم و تعینات اجتماعی ویژهی آن، از شکلگیری ناسیونالیسم به عنوان واکنشی در مقابل اضطراب وجودی ناشی از انباشت اولیه و از نقش امپریالیسم سرمایهداری انگلستان در شکلگیری دولت-ملتها برای رقابت ژئوپولیتیکی ناگزیر. در فلاخن دویست و پنجاه و پنجم از تاثیر انگارههای شرقشناسانه بر تحریف تاریخ ملیگرایانه در مورد شکلگیری دولت-ملت در ایران، از ایران پیشامدرن و آغاز روند مدرنیتهی ایرانی در دوران قاجار و ابداع ایدههای ایرانشهرگرایی در سالهای بعد میخوانیم و نقش آن در سرکوب مشروطه و تاسیس دوبارهی استبداد پادشاهی. از شکلگیری دولت-ملت ایران در عصر پهلوی اول، آغاز انباشت سرمایه و روند سرکوب خونین توامان با تاسیس «دولت ملی» در ایران. در این فلاخن از شکلگیری تضاد کار-سرمایه و نیز سرکوب ملتهای قومی-فرهنگی در روند انباشت اولیه در ایران میخوانیم و از درهمتنیدگی آنها از همان ابتدای شکلگیری تا کنون، از امکانهای موجود در مبارزه علیه ستم ملی برای مفصلبندی با مبارزهی طبقاتی ضدسرمایهدارانه و نیز مخاطرات تبدیل آن به مبارزاتی هویتی و لاجرم ارتجاعی، از ضرورتهای ترسیم یک چشمانداز سوسیالیستی برای پایان دادن به ستم طبقاتی و ستم ملی فراتر از واقعیت تجربی اکنون موجودی که میتواند در چشمانداز به اشکال دیگری تبدیل شود.
اسفند ۱۴۰۲
فلاخن دویست و پنجاه و پنجم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_جواد_نظری_فتح_آبادی
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و ششم. جدال با پلتفرمهای تحویل غذا در سراسر جهان
اعتراضات کارگری و آیندهی کار
در فلاخن دویست و پنجاه و ششم گزارشی تحقیقی را میخوانیم در مورد پراکندگی جغرافیایی اعتراضات کارگران پیکهای تحویل غذا، شیوههای این اعتراضات و نقش تشکلهای گوناگون کارگری در سازماندهی و تداوم این اعتراضات. به میانجی این فلاخن سوالات بسیاری برای ما طرح میشود: چگونه کارگران پیکهای تحویل غذا و اصولن کارگران چنین پلتفرمهایی میتوانند خودشان را سازماندهی کنند؟ چگونه میتوان با تجاربی که در سرتاسر جهان در این زمینه وجود دارد ارتباط برقرار کرد؟ کارگران این بخش، که در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان «خویشفرما» خوانده میشوند چه تفاوتی با بقیهی بخشهای طبقهی کارگر دارند و این تفاوتها چه مابهازای مادی و عملیای در امر سازماندهی دارد یا خواهد داشت؟ و گذشته از همهی اینها اهمیت سازماندهی کارگران پیک در چیست؟ فلاخن دویست و پنجاه و ششم بناست برای ما آشکار کند مشکلات محلی کارگران پیک در ایران، و بهطور خاص کارگران بخش تحویل غذا، در عینحال در بسیاری از ابعاد مسائلی جهانی است.
فلاخن دویست و پنجاه و ششم را در اینجا بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_ادنا
@ManjanighCollective
اعتراضات کارگری و آیندهی کار
در فلاخن دویست و پنجاه و ششم گزارشی تحقیقی را میخوانیم در مورد پراکندگی جغرافیایی اعتراضات کارگران پیکهای تحویل غذا، شیوههای این اعتراضات و نقش تشکلهای گوناگون کارگری در سازماندهی و تداوم این اعتراضات. به میانجی این فلاخن سوالات بسیاری برای ما طرح میشود: چگونه کارگران پیکهای تحویل غذا و اصولن کارگران چنین پلتفرمهایی میتوانند خودشان را سازماندهی کنند؟ چگونه میتوان با تجاربی که در سرتاسر جهان در این زمینه وجود دارد ارتباط برقرار کرد؟ کارگران این بخش، که در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان «خویشفرما» خوانده میشوند چه تفاوتی با بقیهی بخشهای طبقهی کارگر دارند و این تفاوتها چه مابهازای مادی و عملیای در امر سازماندهی دارد یا خواهد داشت؟ و گذشته از همهی اینها اهمیت سازماندهی کارگران پیک در چیست؟ فلاخن دویست و پنجاه و ششم بناست برای ما آشکار کند مشکلات محلی کارگران پیک در ایران، و بهطور خاص کارگران بخش تحویل غذا، در عینحال در بسیاری از ابعاد مسائلی جهانی است.
فلاخن دویست و پنجاه و ششم را در اینجا بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_ادنا
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و هفتم. استبداد بیساختاری
در دویست و پنجاه و هفتمین فلاخن متنی را میخوانیم از جو فریمن، مبارز فمینیست آمریکایی که برای اولینبار در آغاز دههی هفتاد میلادی در کنفرانسی با فراخوان اتحادیهی حقوق زنان جنوب در میسیسیپی ارائه شد و ترجمهی فارسی از آن نیز در شهریور ۱۳۹۸ در سایت «بیدارزنی» انتشار یافت. نظر به اهمیت این متن و مباحثی که میتوان حول آن طرح کرد و به آن پرداخت تصمیم به بازنشر این متن در منجنیق گرفتیم تا بتوانیم به فاصلهی چند روز با این متن گفتگو کنیم. با این وجود خود متن جو فریمن هنوز و با گذشت بیش از پنج دهه، نه فقط در ایران بلکه در جهان و نه فقط در ارتباط با جنبش زنان بلکه همچنین در ارتباط با دیگر جنبشهای اجتماعی، بداعت و تازگی خود را حفظ کرده است. ابرام لجوجانه و سراپا ایدئولوژیک بر حفظ بیساختاری و افقیگرایی، که پدیدهای جهانی است، موجب میشود بخواهیم همچنان به متن جو فریمن بازگردیم و آن را از نو بخوانیم. در این متن جو فریمن به شکلگیری ساختارهای غیررسمی و به همین دلیل غیرپاسخگو در درون جریانهای مدعی بیساختاری میپردازد، به نخبهگرایی ناگزیر ناشی از این «بیساختاری» و تبدیل ستارهها به سخنگویان جنبش در روندی آشکارا غیردموکراتیک، غیرانتخابی و غیرقابل عزل. بیساختاری ادعاییای که به ناتوانی سیاسی جریانها انجامیده و میانجامد اما اکنون به عنوان واقعیتی غیرقابل تغییر و غیرقابل تجدیدنظر نه تنها پذیرفته شده بلکه مطلوب نمایانده میشود. با جمعبندی از چنین وضعیتی است که در پایان متن پیشنهادهای ایجابی جو فریمن در مورد اصول ساختاردهی دموکراتیک را میخوانیم و در آیندهای نزدیک تلاش میکنیم با دفاع از منطق این پیشنهادها، خود پیشنهادهای انضمامی را بررسی کنیم. فلاخن دویست و پنجاه و هفتم یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین متون جنبش فمینیستی در پنج دههی اخیر بوده که مباحث آن فراتر از جنبش فمینیستی برای تمامی جنبشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی مهم است و بحث و گفتگو پیرامون آن همچنان ادامه و موضوعیت دارد.
فروردین ۱۴۰۳
فلاخن دویست و پنجاه و هفتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
در دویست و پنجاه و هفتمین فلاخن متنی را میخوانیم از جو فریمن، مبارز فمینیست آمریکایی که برای اولینبار در آغاز دههی هفتاد میلادی در کنفرانسی با فراخوان اتحادیهی حقوق زنان جنوب در میسیسیپی ارائه شد و ترجمهی فارسی از آن نیز در شهریور ۱۳۹۸ در سایت «بیدارزنی» انتشار یافت. نظر به اهمیت این متن و مباحثی که میتوان حول آن طرح کرد و به آن پرداخت تصمیم به بازنشر این متن در منجنیق گرفتیم تا بتوانیم به فاصلهی چند روز با این متن گفتگو کنیم. با این وجود خود متن جو فریمن هنوز و با گذشت بیش از پنج دهه، نه فقط در ایران بلکه در جهان و نه فقط در ارتباط با جنبش زنان بلکه همچنین در ارتباط با دیگر جنبشهای اجتماعی، بداعت و تازگی خود را حفظ کرده است. ابرام لجوجانه و سراپا ایدئولوژیک بر حفظ بیساختاری و افقیگرایی، که پدیدهای جهانی است، موجب میشود بخواهیم همچنان به متن جو فریمن بازگردیم و آن را از نو بخوانیم. در این متن جو فریمن به شکلگیری ساختارهای غیررسمی و به همین دلیل غیرپاسخگو در درون جریانهای مدعی بیساختاری میپردازد، به نخبهگرایی ناگزیر ناشی از این «بیساختاری» و تبدیل ستارهها به سخنگویان جنبش در روندی آشکارا غیردموکراتیک، غیرانتخابی و غیرقابل عزل. بیساختاری ادعاییای که به ناتوانی سیاسی جریانها انجامیده و میانجامد اما اکنون به عنوان واقعیتی غیرقابل تغییر و غیرقابل تجدیدنظر نه تنها پذیرفته شده بلکه مطلوب نمایانده میشود. با جمعبندی از چنین وضعیتی است که در پایان متن پیشنهادهای ایجابی جو فریمن در مورد اصول ساختاردهی دموکراتیک را میخوانیم و در آیندهای نزدیک تلاش میکنیم با دفاع از منطق این پیشنهادها، خود پیشنهادهای انضمامی را بررسی کنیم. فلاخن دویست و پنجاه و هفتم یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین متون جنبش فمینیستی در پنج دههی اخیر بوده که مباحث آن فراتر از جنبش فمینیستی برای تمامی جنبشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی مهم است و بحث و گفتگو پیرامون آن همچنان ادامه و موضوعیت دارد.
فروردین ۱۴۰۳
فلاخن دویست و پنجاه و هفتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و هشتم. ابتلا به ویروس بیساختاری در «استبداد بیساختاری»
در فلاخن دویست و پنجاه و هشتم از منظر منطق موجود در متن «استبداد بیساختاری» جو فریمن تلاش میکنیم نگاهی به خود آن متن بیندازیم، متنی که بیش از پنج دهه از ارائهی اولیهی آن گذشته است اما همچنان بداعت و تازگی خود را حفظ کرده است. در این فلاخن به این میپردازیم که آن «بداعت و تازگی» لزومن فقط به محتوای متن جو فریمن مربوط نیست بلکه همچنین به این ربط دارد که گرایشی که فریمن متن خودش را در گسست از آن ارائه کرده است در دهههای اخیر به گرایشی ایدئولوژیک تبدیل شده که از «افسانههای» بیساختاری و افقیگرایی نه به واسطهی جمعبندی تجارب انضمامی، بلکه بر بنیاد پیشفرضهای ایدئولوژیک دفاع میکند؛ هرچند تمامی تجارب عملیاش نیز در تضاد با این پیشفرضهای ایدئولوژیک قرار بگیرد. به همین دلیل به متن جو فریمن به مثابه متنی «بنیانگذار» بازمیگردیم تا نشان دهیم خود این متن نیز از ابتلا به ویروس پیشفرضهای ایدئولوژیک مدافعان بیساختاری و افقیگرایی در امان نمانده و نظر به زمان ارائهی آن البته چنین ابتلایی طبیعی و بدیهی است. در فلاخن دویست و پنجاه و هشتم به این میپردازیم که متن فریمن ضمن دفاع از لزوم ساختاریابی علنی گروههای فعال در جنبش زنان همچنان رو به گروههای زنانی از پیش ساختار یافتهاند و این ساختاریابی را پنهان نکردهاند بسته و مسدود است و همین بسته و مسدود بودن افق پیشنهادهای ایجابی او را محدود و آمیخته با ویروس بیساختاری میکند؛ آنجا که روشهایی برای گردش آزاد اطلاعات و شفافیت درون این گروهها پیشنهاد میدهد اما نمیتواند محدودیتها، الزامات و ضروریات این گردش آزاد اطلاعات و شفافیت را روشن کند. در دویست و پنجاه و هشتمین فلاخن به چیزهایی میپردازیم که جو فریمن بهطور طبیعی در ماه مِه ۱۹۷۰ امکان دیدن آن را نداشت اما ما در آستانهی ماه مِه ۲۰۲۴ میتوانیم ببینیم و اگر نمیبینیم حتمن مشکلی در «ما» وجود دارد.
فروردین ۱۴۰۳
فلاخن دویست و پنجاه و هشتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
در فلاخن دویست و پنجاه و هشتم از منظر منطق موجود در متن «استبداد بیساختاری» جو فریمن تلاش میکنیم نگاهی به خود آن متن بیندازیم، متنی که بیش از پنج دهه از ارائهی اولیهی آن گذشته است اما همچنان بداعت و تازگی خود را حفظ کرده است. در این فلاخن به این میپردازیم که آن «بداعت و تازگی» لزومن فقط به محتوای متن جو فریمن مربوط نیست بلکه همچنین به این ربط دارد که گرایشی که فریمن متن خودش را در گسست از آن ارائه کرده است در دهههای اخیر به گرایشی ایدئولوژیک تبدیل شده که از «افسانههای» بیساختاری و افقیگرایی نه به واسطهی جمعبندی تجارب انضمامی، بلکه بر بنیاد پیشفرضهای ایدئولوژیک دفاع میکند؛ هرچند تمامی تجارب عملیاش نیز در تضاد با این پیشفرضهای ایدئولوژیک قرار بگیرد. به همین دلیل به متن جو فریمن به مثابه متنی «بنیانگذار» بازمیگردیم تا نشان دهیم خود این متن نیز از ابتلا به ویروس پیشفرضهای ایدئولوژیک مدافعان بیساختاری و افقیگرایی در امان نمانده و نظر به زمان ارائهی آن البته چنین ابتلایی طبیعی و بدیهی است. در فلاخن دویست و پنجاه و هشتم به این میپردازیم که متن فریمن ضمن دفاع از لزوم ساختاریابی علنی گروههای فعال در جنبش زنان همچنان رو به گروههای زنانی از پیش ساختار یافتهاند و این ساختاریابی را پنهان نکردهاند بسته و مسدود است و همین بسته و مسدود بودن افق پیشنهادهای ایجابی او را محدود و آمیخته با ویروس بیساختاری میکند؛ آنجا که روشهایی برای گردش آزاد اطلاعات و شفافیت درون این گروهها پیشنهاد میدهد اما نمیتواند محدودیتها، الزامات و ضروریات این گردش آزاد اطلاعات و شفافیت را روشن کند. در دویست و پنجاه و هشتمین فلاخن به چیزهایی میپردازیم که جو فریمن بهطور طبیعی در ماه مِه ۱۹۷۰ امکان دیدن آن را نداشت اما ما در آستانهی ماه مِه ۲۰۲۴ میتوانیم ببینیم و اگر نمیبینیم حتمن مشکلی در «ما» وجود دارد.
فروردین ۱۴۰۳
فلاخن دویست و پنجاه و هشتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و پنجاه و نهم. ما هستیم اینجا
مانیفست شمارهی ۱ کمیتهی کوئیرهای کمونیست
در دویست و پنجاه و نهمین فلاخن اولین شماره از مانیفست کمیتهی کوئیرهای کمونیست را میخوانیم، کمیتهای که بنا به تصریح متن توسط «جمعی از کوئیرهای داخل و خارج از ایران» تشکیل شده تا «خطوط اتصالی بین بدنهایی که از هم دور افتادهاند» برقرار کند و صدای کوئیرها را «رساتر از پیش» به گوش همهگان برساند. جمعی که باور دارد رهایی کوئیرها «تنیده در تار و پود رهایی زنان، کارگران، مهاجران، معلولان و همهی بهحاشیهراندهشدگان در نظام سرمایهداری است، که پایههایش را در زمین مردسالاری/پدرسالاری هترونوماتیو و بایناری (دوگانهی زن/مرد) محکم کرده است». این کمیته اعتقاد دارد ستمها باقی خواهند ماند و سرکوب متوقف نخواهد شد «مگر با جایگزینی این سیستم با کمونیسمی که امکان بروز شکلهای متنوع واحدهای اجتماعی، شیوههای مختلف میلورزی وخوانشی فراانحصاری از بدنها را فراهم سازد». در این فلاخن از ضرورت شکلگیری مبارزهای بر محور «کوئیر-کمونیسم» میخوانیم، از لزوم مرزبندی روشن و قاطع با سیاست هویت و بازگشت به ریشههای انقلابی جنبش رهاییبخش کوئیر که توسط صدای مسلط در جشن سالانهی «رژهی افتخار» حذف و ادغام شده است. کمیتهی کوئیرهای کمونیست از پیوستن افراد و گروههای انقلابی به این کمیته استقبال میکند چون «ما دست در دست رفقایمان در مقابل آنچه از سمت جامعه به عنوان "امر نرمال" تلقی میشود، با "غیرنرمال" بودنمان میایستیم و با شجاعت فریاد میزنیم ما اینجاییم، ما کوئیریم و در حالیکه ظالمان گل مرگ میکارند، ما خود زندگی هستیم. ما خود مقاومتیم».
فلاخن دویست و پنجاه و نهم را بخوانید:
برای تماس با «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» میتوانید به این ایمیل پیغام دهید:
Komitequeercommunist@gmail.com
اردیبهشت ۱۴۰۳
#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_کوئیرهای_کمونیست
@ManjanighCollective
مانیفست شمارهی ۱ کمیتهی کوئیرهای کمونیست
در دویست و پنجاه و نهمین فلاخن اولین شماره از مانیفست کمیتهی کوئیرهای کمونیست را میخوانیم، کمیتهای که بنا به تصریح متن توسط «جمعی از کوئیرهای داخل و خارج از ایران» تشکیل شده تا «خطوط اتصالی بین بدنهایی که از هم دور افتادهاند» برقرار کند و صدای کوئیرها را «رساتر از پیش» به گوش همهگان برساند. جمعی که باور دارد رهایی کوئیرها «تنیده در تار و پود رهایی زنان، کارگران، مهاجران، معلولان و همهی بهحاشیهراندهشدگان در نظام سرمایهداری است، که پایههایش را در زمین مردسالاری/پدرسالاری هترونوماتیو و بایناری (دوگانهی زن/مرد) محکم کرده است». این کمیته اعتقاد دارد ستمها باقی خواهند ماند و سرکوب متوقف نخواهد شد «مگر با جایگزینی این سیستم با کمونیسمی که امکان بروز شکلهای متنوع واحدهای اجتماعی، شیوههای مختلف میلورزی وخوانشی فراانحصاری از بدنها را فراهم سازد». در این فلاخن از ضرورت شکلگیری مبارزهای بر محور «کوئیر-کمونیسم» میخوانیم، از لزوم مرزبندی روشن و قاطع با سیاست هویت و بازگشت به ریشههای انقلابی جنبش رهاییبخش کوئیر که توسط صدای مسلط در جشن سالانهی «رژهی افتخار» حذف و ادغام شده است. کمیتهی کوئیرهای کمونیست از پیوستن افراد و گروههای انقلابی به این کمیته استقبال میکند چون «ما دست در دست رفقایمان در مقابل آنچه از سمت جامعه به عنوان "امر نرمال" تلقی میشود، با "غیرنرمال" بودنمان میایستیم و با شجاعت فریاد میزنیم ما اینجاییم، ما کوئیریم و در حالیکه ظالمان گل مرگ میکارند، ما خود زندگی هستیم. ما خود مقاومتیم».
فلاخن دویست و پنجاه و نهم را بخوانید:
برای تماس با «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» میتوانید به این ایمیل پیغام دهید:
Komitequeercommunist@gmail.com
اردیبهشت ۱۴۰۳
#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_کوئیرهای_کمونیست
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و شصتم. در باب مناقشهی تضاد اصلی/فرعی و مسئلهی استراتژی انقلابی
در فلاخن دویست و شصتم از مسئلهی تضاد اصلی/فرعی میخوانیم و از نسبت آن با استراتژی انقلابی، از اینکه آیا اساسن تضاد اصلیای وجود دارد؟ اگر وجود دارد کدام تضاد و چرا اصلی است؟ معنای «اصلی» بودن آن چیست؟ و همهی اینها چه ربطی به استراتژی انقلابی دارد. در این فلاخن بر تفاوت مهم و اساسی «ستم» و «تضاد» تاکید میکنیم، از انتزاع منطقی تضادها میخوانیم، با میانجیهایی به سطح میانی گذر کرده و سپس در سطح تاریخی نسبت میان تضادها را با مسئلهی سوژهی انقلابی، سازمان و قدرت سیاسی تبیین میکنیم. در این فلاخن به بحران عمیق و نسبتن مشترکی در چپ ایرانی و بینالمللی میپردازیم که صورتبندی مختصر آن میشود: فقدان دغدغهای عینی، بههنگام و مادیتپذیر در مواجهه با بحران «استراتژی»، در پیوندی تفکیکناپذیر با سه موضوع «سوژهی انقلابی»، «سازمان» و «قدرت سیاسی»، و از همین منظر به فهم گرایشهای وُرکریستی و سادهسازی اغراقآمیز و گاه ایدئالیستیِ مسئلهی اتحاد طبقاتی در این گرایشها از سویی و تناقضات گرایشات همارزکنندهی تضادها در تلقی اکونومیستیشان از مفهوم تضاد طبقاتی و فقدان دغدغهی سازماندهی «پیروزیبخش» و، به تبع آن، عدم رویارویی با مسئلهی تعیینکنندهی استراتژی در این گرایشات از سوی دیگر میپردازیم. در فلاخن دویست و شصتم از سطوح سهگانهی نبرد آشتیناپذیر، تضاد آشتیناپذیر نظمها / تضاد آشتیناپذیر سوژهها و قدرت مادیِ قابل هدفگیریِ سازمانیافته میخوانیم و نشان میدهیم اصلی دانستن تضاد طبقاتی چگونه و به چه ترتیبی به معنای این نیست که مبارزه با سایر تضادها و ساختارهای ستم ثانوی و انحرافی و کاذب بوده و از اهمیت و اضطرار کمتری نسبت به مبارزهی طبقاتی برخوردار هستند و در پرتو چنین درکی معنای استراتژیک اصلی بودن تضاد طبقاتی را تبیین میکنیم، از لزوم سمتگیری پرولتری مینویسیم و پیشنهاد میکنیم زینپس برای کاهش سوءتفاهم در فهم مسئلهی تضادها برای ذهنهایی که با حسننیت به مسئله میپردازند به جای کلمهی «اصلی» از «تضاد بنیادین» استفاده کنیم که معنای دقیقتری نیز دارد.
خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
در فلاخن دویست و شصتم از مسئلهی تضاد اصلی/فرعی میخوانیم و از نسبت آن با استراتژی انقلابی، از اینکه آیا اساسن تضاد اصلیای وجود دارد؟ اگر وجود دارد کدام تضاد و چرا اصلی است؟ معنای «اصلی» بودن آن چیست؟ و همهی اینها چه ربطی به استراتژی انقلابی دارد. در این فلاخن بر تفاوت مهم و اساسی «ستم» و «تضاد» تاکید میکنیم، از انتزاع منطقی تضادها میخوانیم، با میانجیهایی به سطح میانی گذر کرده و سپس در سطح تاریخی نسبت میان تضادها را با مسئلهی سوژهی انقلابی، سازمان و قدرت سیاسی تبیین میکنیم. در این فلاخن به بحران عمیق و نسبتن مشترکی در چپ ایرانی و بینالمللی میپردازیم که صورتبندی مختصر آن میشود: فقدان دغدغهای عینی، بههنگام و مادیتپذیر در مواجهه با بحران «استراتژی»، در پیوندی تفکیکناپذیر با سه موضوع «سوژهی انقلابی»، «سازمان» و «قدرت سیاسی»، و از همین منظر به فهم گرایشهای وُرکریستی و سادهسازی اغراقآمیز و گاه ایدئالیستیِ مسئلهی اتحاد طبقاتی در این گرایشها از سویی و تناقضات گرایشات همارزکنندهی تضادها در تلقی اکونومیستیشان از مفهوم تضاد طبقاتی و فقدان دغدغهی سازماندهی «پیروزیبخش» و، به تبع آن، عدم رویارویی با مسئلهی تعیینکنندهی استراتژی در این گرایشات از سوی دیگر میپردازیم. در فلاخن دویست و شصتم از سطوح سهگانهی نبرد آشتیناپذیر، تضاد آشتیناپذیر نظمها / تضاد آشتیناپذیر سوژهها و قدرت مادیِ قابل هدفگیریِ سازمانیافته میخوانیم و نشان میدهیم اصلی دانستن تضاد طبقاتی چگونه و به چه ترتیبی به معنای این نیست که مبارزه با سایر تضادها و ساختارهای ستم ثانوی و انحرافی و کاذب بوده و از اهمیت و اضطرار کمتری نسبت به مبارزهی طبقاتی برخوردار هستند و در پرتو چنین درکی معنای استراتژیک اصلی بودن تضاد طبقاتی را تبیین میکنیم، از لزوم سمتگیری پرولتری مینویسیم و پیشنهاد میکنیم زینپس برای کاهش سوءتفاهم در فهم مسئلهی تضادها برای ذهنهایی که با حسننیت به مسئله میپردازند به جای کلمهی «اصلی» از «تضاد بنیادین» استفاده کنیم که معنای دقیقتری نیز دارد.
خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و شصت و یکم. یک جمعبندی پرولتری از قیام ژینا
در دویست و شصت و یکمین فلاخن بر مبنای سمتگیری پرولتری، که بنیاد نظری آن را در فلاخن شمارهی دویست و شصت شرح دادهایم، جمعبندیای از قیام ژینا، آنچه در آن گذشت و آنچه از آن بر جای ماند ارائه میکنیم. در این فلاخن ابتدا با دو طیف فاصله میگذاریم: طیفی که گسست کامل و قطعی از قیام ژینا را اعلام میکنند به نحوی که گویی هرگز در آن مداخلهای نداشتهاند و طیف دیگری که تاریخ را از قیام ژینا آغاز میکنند و قیام ژینا را مقطع شکاف تاریخی برسازندهی آینده میدانند. بنابراین یکی از پرسشهای این متن این است که چگونه میتوان به شکلی از جمعبندی از قیام ژینا دست یافت که درون هیچیک از این دو طیف قرار نگیرد؟ و پیشتر از آن چرا نباید درون یکی از این دو طیف قرار گرفت؟ در فلاخن دویست و شصت و یکم قیام ژینا را در متن پیوستاری تاریخی قرار میدهیم که از خیزش دی ۹۶ آغاز شده است، توضیح میدهیم چرا از خیزش دی ۹۶ آغاز میکنیم و بنابراین به جای آغاز از برشمردن دستاوردهای قیام ژینا، که به شیوهی مرسوم چنین متونی تبدیل شده، از نقد اثرات و تبعات آن بر امکانات چشمانداز و افقی آغاز کنیم که نه در قیام ژینا بلکه در دی ۹۶ گشوده شد. در فلاخن دویست و شصت و یکم از تحرک سیاسی طبقهی متوسط بعد از سالها رکود مینویسیم، از اینکه چگونه طبقهی متوسط به عنوان یک پدیدهی ایدئولوژیک و ایدئولوژی طبقهی متوسط حتا بر شیوهی حضور بخشهایی از طبقهی کارگر در قیام موثر بوده و این کیفیت ایدئولوژیک و طبقاتی سوژههای قیام چه تاثیری بر محدودیتها و ناکامیهای آن گذاشته است. در این فلاخن از هژمونی ایدئولوژی طبقهی متوسطی در میان نیروهای چپ مینویسیم، از تبعات مادی و عملی این هژمونی و منزلت اجتماعی احیاشدهی طبقهی متوسط در دوران قیام و پس از آن، و از آمیختهی بههمپیوستهی افسردگی عمومی و امیدی جعلی و سراپا نهیلیستی و آنگاه به دستاوردهای قیام ژینا میپردازیم، با این ادعا که کشمکش بر سر فهم قیام ژینا در پیوستاری تاریخی یا انتزاع آن از خیزشها و قیامهای سالهای اخیر، در عینحال کشمکشی است بر سر امکان تاکید و تقویت سویههای مترقی آن بر متن پیوستاری تاریخی یا تسلیم شدن به سویههای ارتجاعی آن در قامت هژمونی طبقاتی غلبهیافته. در این فلاخن از لزوم اتحادی رو به آینده میخوانیم اما در عینحال تاکید میکنیم اتحاد در مبارزات رهاییبخش نه توصیهای اخلاقی بلکه امکانی بر زمینهای مادی و معین است، و بر همین مبنا معنا و مفهوم و ضرورت سمتگیری پرولتری را برای این اتحاد توضیح میدهیم. فلاخن دویست و شصت و یکم جمعبندی از پایگاه طبقاتیای است که هژمونی غلبهیافته آن را تضعیف کرده اما از نفس ننداخته است.
خرداد ۱۴۰۳
برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
فلاخن دویست و شصت و یکم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
در دویست و شصت و یکمین فلاخن بر مبنای سمتگیری پرولتری، که بنیاد نظری آن را در فلاخن شمارهی دویست و شصت شرح دادهایم، جمعبندیای از قیام ژینا، آنچه در آن گذشت و آنچه از آن بر جای ماند ارائه میکنیم. در این فلاخن ابتدا با دو طیف فاصله میگذاریم: طیفی که گسست کامل و قطعی از قیام ژینا را اعلام میکنند به نحوی که گویی هرگز در آن مداخلهای نداشتهاند و طیف دیگری که تاریخ را از قیام ژینا آغاز میکنند و قیام ژینا را مقطع شکاف تاریخی برسازندهی آینده میدانند. بنابراین یکی از پرسشهای این متن این است که چگونه میتوان به شکلی از جمعبندی از قیام ژینا دست یافت که درون هیچیک از این دو طیف قرار نگیرد؟ و پیشتر از آن چرا نباید درون یکی از این دو طیف قرار گرفت؟ در فلاخن دویست و شصت و یکم قیام ژینا را در متن پیوستاری تاریخی قرار میدهیم که از خیزش دی ۹۶ آغاز شده است، توضیح میدهیم چرا از خیزش دی ۹۶ آغاز میکنیم و بنابراین به جای آغاز از برشمردن دستاوردهای قیام ژینا، که به شیوهی مرسوم چنین متونی تبدیل شده، از نقد اثرات و تبعات آن بر امکانات چشمانداز و افقی آغاز کنیم که نه در قیام ژینا بلکه در دی ۹۶ گشوده شد. در فلاخن دویست و شصت و یکم از تحرک سیاسی طبقهی متوسط بعد از سالها رکود مینویسیم، از اینکه چگونه طبقهی متوسط به عنوان یک پدیدهی ایدئولوژیک و ایدئولوژی طبقهی متوسط حتا بر شیوهی حضور بخشهایی از طبقهی کارگر در قیام موثر بوده و این کیفیت ایدئولوژیک و طبقاتی سوژههای قیام چه تاثیری بر محدودیتها و ناکامیهای آن گذاشته است. در این فلاخن از هژمونی ایدئولوژی طبقهی متوسطی در میان نیروهای چپ مینویسیم، از تبعات مادی و عملی این هژمونی و منزلت اجتماعی احیاشدهی طبقهی متوسط در دوران قیام و پس از آن، و از آمیختهی بههمپیوستهی افسردگی عمومی و امیدی جعلی و سراپا نهیلیستی و آنگاه به دستاوردهای قیام ژینا میپردازیم، با این ادعا که کشمکش بر سر فهم قیام ژینا در پیوستاری تاریخی یا انتزاع آن از خیزشها و قیامهای سالهای اخیر، در عینحال کشمکشی است بر سر امکان تاکید و تقویت سویههای مترقی آن بر متن پیوستاری تاریخی یا تسلیم شدن به سویههای ارتجاعی آن در قامت هژمونی طبقاتی غلبهیافته. در این فلاخن از لزوم اتحادی رو به آینده میخوانیم اما در عینحال تاکید میکنیم اتحاد در مبارزات رهاییبخش نه توصیهای اخلاقی بلکه امکانی بر زمینهای مادی و معین است، و بر همین مبنا معنا و مفهوم و ضرورت سمتگیری پرولتری را برای این اتحاد توضیح میدهیم. فلاخن دویست و شصت و یکم جمعبندی از پایگاه طبقاتیای است که هژمونی غلبهیافته آن را تضعیف کرده اما از نفس ننداخته است.
خرداد ۱۴۰۳
برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
فلاخن دویست و شصت و یکم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و شصت و دوم. به سمت سازماندهی زنان* معلم در شرایط سرکوب
در فلاخن دویست و شصت و دوم متن اعلام موجودیت هستهی یسنا و پیوستن آن به کمیتهی غیبی نسوان را میخوانیم، هستهای متشکل از زنان* معلم که میخواهند «برای سازماندهی زنان* معلمی که در بخشهای مختلف نهاد آموزش مشغول به کار هستند» تلاش کرده و از سوی دیگر با پیوستن به «کمیتهی غیبی نسوان» در عمل در جهت مفصلبندی مبارزات ستمدیدگان حرکت کنند. در این فلاخن از اثرات مادی دوگانههای رسمی-غیررسمی و زن*-مرد بر امکان همبستگیهای صنفی میخوانیم، از اهمیت خواست آموزش رایگان و عقبنشینیای که در این مورد به جنبش صنفی معلمان تحمیل شده، از آسیبهایی که تصور ایدئولوژیک طبقه متوسطی از جایگاه طبقاتی معلمان به امکانهای همبستگی در میان نیروهای کار مختلف شاغل در بخش آموزش و پیوند این نیروها با متحدان طبیعی و طبقاتی خودشان بیرون از حوزهی آموزش زده است. در فلاخن دویست و شصت و دوم از ضرورت مقابله با کالاییسازی آموزش و تاثیر آن بر زندگی معلمان میخوانیم، از تبدیل شغل معلمی به مسئولیتی اخلاقی و اجتماعی برای زنان* در گفتار رسمی به عنوان شکلی از تبعیض که امکان چانهزنی بر سر دستمزد را در هنگام عقد قرارداد کاهش میدهد، از فشار بیشتر به زنان* از سوی گزینش آموزش و پرورش و تحمیل پوشش اجباری به معلمان و دانشآموزان دختر، از ساختار استبدادی آموزش در بازتولید انواع ستمهای مذهبی و ملی، از معیارهای تبعیضآمیز «سلامت جسمانی» برای استخدام معلمان و از حذف گروههای جنسی-جنسیتی از محتوا و محیط آموزش. در این فلاخن از ساختار کنترلگر آموزشی میخوانیم که هدف آن نابود کردن خلاقیت در دانشآموزان است، از آموزش آلترناتیو و آنچه تحتعنوان «آموزش آلترناتیو» توسط مدارس خصوصی جعل میشود، از تدقیق معنای آموزش ایدئولوژیکی که هستهی یسنا با آن مخالف است و معنای آموزش رهاییبخشی که مد نظر دارد، از ضرورت ادارهی شورایی نهاد آموزش توسط معلمان، کارگران بخش آموزش، دانشآموزان و اولیای آنها، از ظرفیت رهاییبخش نهادهای صنفی معلمان و در ضمن ضرورت تشکیل هستههای مخفیای که بنا بر شرایط مادی و واقعی بتوانند اشکالی از مبارزه را در تکمیل و تداوم مبارزات این نهادها ابداع کنند و در نهایت از امکاناتی که تاکید بر خواست آموزش رایگان، مقابله با کالاییسازی آموزش، آموزش به زبان مادری و دفاع از حق پوشش اختیاری زنان* در محیطهای آموزشی برای همبستگی میان معلمان، دانشآموزان و بخشهای دیگر جامعه میتواند بگشاید.
خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و دوم را بخوانید:
برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_یسنا
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
در فلاخن دویست و شصت و دوم متن اعلام موجودیت هستهی یسنا و پیوستن آن به کمیتهی غیبی نسوان را میخوانیم، هستهای متشکل از زنان* معلم که میخواهند «برای سازماندهی زنان* معلمی که در بخشهای مختلف نهاد آموزش مشغول به کار هستند» تلاش کرده و از سوی دیگر با پیوستن به «کمیتهی غیبی نسوان» در عمل در جهت مفصلبندی مبارزات ستمدیدگان حرکت کنند. در این فلاخن از اثرات مادی دوگانههای رسمی-غیررسمی و زن*-مرد بر امکان همبستگیهای صنفی میخوانیم، از اهمیت خواست آموزش رایگان و عقبنشینیای که در این مورد به جنبش صنفی معلمان تحمیل شده، از آسیبهایی که تصور ایدئولوژیک طبقه متوسطی از جایگاه طبقاتی معلمان به امکانهای همبستگی در میان نیروهای کار مختلف شاغل در بخش آموزش و پیوند این نیروها با متحدان طبیعی و طبقاتی خودشان بیرون از حوزهی آموزش زده است. در فلاخن دویست و شصت و دوم از ضرورت مقابله با کالاییسازی آموزش و تاثیر آن بر زندگی معلمان میخوانیم، از تبدیل شغل معلمی به مسئولیتی اخلاقی و اجتماعی برای زنان* در گفتار رسمی به عنوان شکلی از تبعیض که امکان چانهزنی بر سر دستمزد را در هنگام عقد قرارداد کاهش میدهد، از فشار بیشتر به زنان* از سوی گزینش آموزش و پرورش و تحمیل پوشش اجباری به معلمان و دانشآموزان دختر، از ساختار استبدادی آموزش در بازتولید انواع ستمهای مذهبی و ملی، از معیارهای تبعیضآمیز «سلامت جسمانی» برای استخدام معلمان و از حذف گروههای جنسی-جنسیتی از محتوا و محیط آموزش. در این فلاخن از ساختار کنترلگر آموزشی میخوانیم که هدف آن نابود کردن خلاقیت در دانشآموزان است، از آموزش آلترناتیو و آنچه تحتعنوان «آموزش آلترناتیو» توسط مدارس خصوصی جعل میشود، از تدقیق معنای آموزش ایدئولوژیکی که هستهی یسنا با آن مخالف است و معنای آموزش رهاییبخشی که مد نظر دارد، از ضرورت ادارهی شورایی نهاد آموزش توسط معلمان، کارگران بخش آموزش، دانشآموزان و اولیای آنها، از ظرفیت رهاییبخش نهادهای صنفی معلمان و در ضمن ضرورت تشکیل هستههای مخفیای که بنا بر شرایط مادی و واقعی بتوانند اشکالی از مبارزه را در تکمیل و تداوم مبارزات این نهادها ابداع کنند و در نهایت از امکاناتی که تاکید بر خواست آموزش رایگان، مقابله با کالاییسازی آموزش، آموزش به زبان مادری و دفاع از حق پوشش اختیاری زنان* در محیطهای آموزشی برای همبستگی میان معلمان، دانشآموزان و بخشهای دیگر جامعه میتواند بگشاید.
خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و دوم را بخوانید:
برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_یسنا
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و شصت و سوم. علیه تجارت آزاد نئولیبرالی با نام کوئیر
در دویست و شصت و سومین فلاخن رفقای «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» جمعبندی خودشان را از بازخوردها، انتقادات و واکنشها به مانیفست شمارهی ۱ این کمیته ارائه میدهند و به میانجی این جمعبندی مسائل جدیدی را به میان میکشند. در فلاخن دویست و شصت و سوم از فضای سلبریتیزدهی فعالیتها در حوزهی کوئیر میخوانیم، از شورای نگهبان افراد صلاحیتدار در مبارزات کوئیر و فمینیستی، از آشکارسازی و آشکارخواهی اجباری و ماهیت طبقاتی این رویکرد به مسئلهی کوئیر. در دویست و شصت و سومین فلاخن از ساز و کاری میخوانیم که موجب میشود فعالین شناختهشدهای که خودشان را «چپ» معرفی میکنند هر روز از آرمانها و ایدههای بنیادین مارکسیستی دورتر شوند، از اینکه چگونه حمایت ظاهری از زنان و کوئیرها میتواند، مانند نمونهی اسرائیل، در خدمت نظامیگری و خشونت سرکوبگر قرار بگیرد و از تاخت و تاز تکسواران بازار آنلاین در رسانههای میانهرو و ارتجاعی که به خفه کردن صدای کوئیرهای طبقات فرودست انجامیده است. در این فلاخن از انحصارات حقوق بشری و فاندی در فعالیتهای حوزهی کوئیر میخوانیم، از لزوم احیای سنتهای پیشرو و رهاییبخش مبارزات کوئیر در تاریخ جهان و از چشمانداز مبارزهای سازمانیافته و مخفیانه علیه نظم مستقر طبقاتی. فلاخن دویست و شصت و سوم جهت و سمت کمیتهی کوئیرهای کمونیست را با تاکیدی افزونتر نشان میدهد.
برای تماس با کمیتهی کوئیرهای کمونیست میتوانید به آدرس زیر ایمیل بزنید:
Komitequeercommunist@gmail.com
تیر ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و سوم را بخوانید:
🚩 برای تماس با «منجنیق» یا «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_کوئیرهای_کمونیست
@ManjanighCollective
در دویست و شصت و سومین فلاخن رفقای «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» جمعبندی خودشان را از بازخوردها، انتقادات و واکنشها به مانیفست شمارهی ۱ این کمیته ارائه میدهند و به میانجی این جمعبندی مسائل جدیدی را به میان میکشند. در فلاخن دویست و شصت و سوم از فضای سلبریتیزدهی فعالیتها در حوزهی کوئیر میخوانیم، از شورای نگهبان افراد صلاحیتدار در مبارزات کوئیر و فمینیستی، از آشکارسازی و آشکارخواهی اجباری و ماهیت طبقاتی این رویکرد به مسئلهی کوئیر. در دویست و شصت و سومین فلاخن از ساز و کاری میخوانیم که موجب میشود فعالین شناختهشدهای که خودشان را «چپ» معرفی میکنند هر روز از آرمانها و ایدههای بنیادین مارکسیستی دورتر شوند، از اینکه چگونه حمایت ظاهری از زنان و کوئیرها میتواند، مانند نمونهی اسرائیل، در خدمت نظامیگری و خشونت سرکوبگر قرار بگیرد و از تاخت و تاز تکسواران بازار آنلاین در رسانههای میانهرو و ارتجاعی که به خفه کردن صدای کوئیرهای طبقات فرودست انجامیده است. در این فلاخن از انحصارات حقوق بشری و فاندی در فعالیتهای حوزهی کوئیر میخوانیم، از لزوم احیای سنتهای پیشرو و رهاییبخش مبارزات کوئیر در تاریخ جهان و از چشمانداز مبارزهای سازمانیافته و مخفیانه علیه نظم مستقر طبقاتی. فلاخن دویست و شصت و سوم جهت و سمت کمیتهی کوئیرهای کمونیست را با تاکیدی افزونتر نشان میدهد.
برای تماس با کمیتهی کوئیرهای کمونیست میتوانید به آدرس زیر ایمیل بزنید:
Komitequeercommunist@gmail.com
تیر ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و سوم را بخوانید:
🚩 برای تماس با «منجنیق» یا «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_کوئیرهای_کمونیست
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و شصت و پنجم. کمیتهها چه بودند؟ چه شدند؟ و چه میتوانستند باشند؟
در دویست و شصت و پنجمین فلاخن در مورد کمیتههای انقلابیای میخوانیم که در جریان قیام ژینا شکل گرفتند. از اینکه چه بودند؟ چه شدند؟ چه میتوانستند باشند؟ و به کدام دلایل آن چیزی که میتوانستند باشند نشدند. از روندی که در آن غیر از تعداد انگشتشماری از کمیتهها، بقیهی آنها یا در وضعیت منحل شدند، یا از ارگانی انقلابی به خبرگزاری و ماشین صدور بیانیه بدل گشتند. از کمیتههایی که مکانی برای عقبنشینی، بازسازی و احیا داشتند و باقی ماندند و کمیتههایی که یا مکانی برای عقبنشینی نداشتند یا به مکان اشتباهی عقب نشستند و بنابراین در روندی طبیعی فرو پاشیدند و مضمحل شدند. در فلاخن دویست و شصت و پنجم از نقش خصلت نئولیبرالی استقلال و مستقل بودن در اضمحلال کمیتهها میخوانیم، از درک امضایی و درک موسمی از کمیتهها، هم در فضای عمومی و هم در میان برخی از رزمندگان تشکیلدهنده و فعال در این کمیتهها و از حیات زائدهای در برخی از کمیتهها که به جای تبدیل آنها به ارگانی انقلابی از ابتدا آنها را به مثابه امکانی رسانهای سازمان داد و به اینترتیب اضمحلال نهایی آنها را از همان ابتدا درون این کمیتهها تعبیه کرد. در دویست و شصت و پنجمین فلاخن از خطراتی میخوانیم که همچنان کمیتههای باقیمانده را تهدید میکند، از اینکه چگونه باید «کمیته» تنها تبدیل به یک نام میانتهی نشود و از اینکه هر کمیتهای تنها زمانی «کمیته» است که بتواند به عنوان ارگانی انقلابی مسئولیت اجتماعی خودش را ایفا کند. در این فلاخن خطر میکنیم و از برخی جاعلان و حامیان آنها نام میبریم، در میان راست و به ویژه در میان «چپ» و نشان میدهیم انبوه جعلیات و چشمپوشی بر آنها یا همراه شدن با آنها چگونه بنیان مبارزهی انقلابی را در مخاطره قرار داد و قرار میدهد.
مرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و پنجم را بخوانید:
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
در دویست و شصت و پنجمین فلاخن در مورد کمیتههای انقلابیای میخوانیم که در جریان قیام ژینا شکل گرفتند. از اینکه چه بودند؟ چه شدند؟ چه میتوانستند باشند؟ و به کدام دلایل آن چیزی که میتوانستند باشند نشدند. از روندی که در آن غیر از تعداد انگشتشماری از کمیتهها، بقیهی آنها یا در وضعیت منحل شدند، یا از ارگانی انقلابی به خبرگزاری و ماشین صدور بیانیه بدل گشتند. از کمیتههایی که مکانی برای عقبنشینی، بازسازی و احیا داشتند و باقی ماندند و کمیتههایی که یا مکانی برای عقبنشینی نداشتند یا به مکان اشتباهی عقب نشستند و بنابراین در روندی طبیعی فرو پاشیدند و مضمحل شدند. در فلاخن دویست و شصت و پنجم از نقش خصلت نئولیبرالی استقلال و مستقل بودن در اضمحلال کمیتهها میخوانیم، از درک امضایی و درک موسمی از کمیتهها، هم در فضای عمومی و هم در میان برخی از رزمندگان تشکیلدهنده و فعال در این کمیتهها و از حیات زائدهای در برخی از کمیتهها که به جای تبدیل آنها به ارگانی انقلابی از ابتدا آنها را به مثابه امکانی رسانهای سازمان داد و به اینترتیب اضمحلال نهایی آنها را از همان ابتدا درون این کمیتهها تعبیه کرد. در دویست و شصت و پنجمین فلاخن از خطراتی میخوانیم که همچنان کمیتههای باقیمانده را تهدید میکند، از اینکه چگونه باید «کمیته» تنها تبدیل به یک نام میانتهی نشود و از اینکه هر کمیتهای تنها زمانی «کمیته» است که بتواند به عنوان ارگانی انقلابی مسئولیت اجتماعی خودش را ایفا کند. در این فلاخن خطر میکنیم و از برخی جاعلان و حامیان آنها نام میبریم، در میان راست و به ویژه در میان «چپ» و نشان میدهیم انبوه جعلیات و چشمپوشی بر آنها یا همراه شدن با آنها چگونه بنیان مبارزهی انقلابی را در مخاطره قرار داد و قرار میدهد.
مرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و پنجم را بخوانید:
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective