Forwarded from نقد
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ ضیافت همخوانها
به سوی تکرار تفوقی سرمایهدارانه ـ مرکزگرا
5 می 2024
نوشتهی: علی ذکایی و حمید احسانی
🔸 یادداشتها و مقالات اخیر محمدرضا نیکفر را باید شکل منجسمی از پروژهی فکری طولانیمدت او دانست که حالا وجوه انضمامی و استراتژیک خود را پیدا کرده و سعی میکند آن را با وضعیتهایی که پس از قیام ژینا تولید شده، پیوند زند و بازخوانی کند. ما هم به بهانهی یادداشت آخر او و قرائت آن در نشستی با نام «همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران» که به گفتهی خودشان ائتلافی است از احزاب و افراد جمهوریخواه (متشکل از چپ و راست) و انتشار مبانی این ائتلاف، تصمیم گرفتیم به کلیت این جریان و معنی حضور سیاسی-جنبشیِ محمدرضا نیکفر در این ائتلاف بپردازیم. در این متن سعی نمیشود که به تمام زاویههای پروژهی نیکفر و همفکرانش نگریسته شود، بلکه تلاش میکنیم بخش مهمی از مفاهیم و پروژهی او را بازخوانی و نقد کنیم. به بیان دیگر به پروژهاش نوری انتقادی بتابانیم و با زاویههایی از آن وارد گفتوگو شویم.
🔸 هنگامی که نیکفر به هرمنوتیک تفاهم و ایجاد قرارداد اجتماعی نو میاندیشد، این تفاهم برپایهی حق را تنها در ضدیت با ولایت/سلطنت و گاه با شکلی از جمهوریخواهی قرار میدهد. پیرو همین امر جنبش کرامت، خودولایتی و امرجمهور را در مقابل این دوگانه برای رسیدن به هرمنوتیک تفاهم قرار میدهد. و گویی جمهوریخواهی و تشکیل دولت-ملت مدرن را تنها راه برای رسیدن به حق اجتماعی میداند. او دوگانهای انتزاعی را بدون آنچه توان متکثر اجتماعی خواندیم در نظر میگیرد؛ اولی، کرامت شهروندی که از طریق انتگراسیون بر پایهی برابری و مشارکت ایجاد میشود و دومی، انتگراسیون بر پایهی اقتدار و کنترل و سرکوب که به سبب آن شکلی دیگر را در مقابل اولی قرار میدهد: خواری و فرودستی رعیت. دوگانهی نیکفر در مقالهی «جنبش کرامت» این است: انتخاب میان شأن و کرامت شهروند، یا خواری و فرودستی تاریخی رعیت. آیا میتوانیم یک قدم به عقب برگردیم و به جای انتگراسیون و نظریهی دولت-ملت برپایهی کرامت شهروندی، به قدرت بسگانهی اجتماعی بیندیشیم که قدرت سازماندهی شوراها، تشکلها و نیروها را در خود میپروراند، یا به معنایی دیگرْ آن را ضدبازنمایی و مقدم بر نظریهی دولت بدانیم؟
🔸 از بحثهای نیکفر دربارهی بنیادگرایی/ولایت و سلطان برمیآید که او به مانند بخشی از جمهوریخواهانْ ایران را استثنایی بر قاعدهی جهانی میداند. بنابر این تز، سرایتبخشی و مبارزهی انترناسیونال بهشدت در فعالیتهای او کمرنگ است. تنها بدیل پیش روی ما که «دموکراسی مطلق» را همراه با توان اجتماع و مبارزات طبقاتی به میان میآورد، قوام بخشیدن به حرکتهای فراگیر انبوهه و تشکیل نهادهای خودگردان است که شکافی انضمامی بر نسبتهای سرمایهداری میگذارد. به همین علت برای از بین بردن ساختار طبقاتیِ متشکل از دولت استبدادی، استثمار-ستم و تبعیض باید زمین عملِ بروز این توان را حاصلخیز کنیم نه اینکه حصار دولت-ملت را این بار با عنوانی متفاوت دور آن بچینیم. مثالی از این زمین عمل را در ادامهی لحظهی انقلاب ۵۷ تجربه کردهایم: کوچ مریوان، جنگ سنندج، شوراهای شهر و روستاها، کارخانههای خودگردان شده، کمیتههای محلات، «زنان» سرپیچی کرده از قانون و غیره. توان بدن مشترک-متکثر جامعه که در بطن امور انضمامی اجرا میشود، در جهت از میان برداشتنِ فاصلهی حق و توان است.
🔸 از نیکفر باید پرسید، کدام احساس همسرنوشتیای در اولین دقایق شکلگیریِ ایران مدرن تا به حال که به گفتهی خودش با یک سازوکار عظیم طبقاتی مواجهایم وجود داشته است. چرا جمعیتهای منتسب به کُرد، تُرک، لُر، بلوچ و غیره که «قوم» بازشناسی شدند و برای تثبیت دولت-ملت ایران با همان «تمامیت ارضی»اشْ در سراسر کشور کشتار، تبعید و سلب مالکیت از ارضشان شدند، باید با طبقهی مالک تازهتاسیس و حکمران احساس همسرنوشتی کنند، یا در زمان حال، حدود ۳۰ میلیون نفر جمعیت زیر خط فقر با ۲۵۰ هزار نفر میلیاردر در کشور احساس هموطن بودن کنند؟ البته ممکن است بر اثر وهمهای ایدئولوژی ملیگرایانه این فریب را بخورند، اما در گذشته وظیفهی چپ رادیکالْ زدودن این غبارها و رسوبهای ایدئولوژیک بود، نه اضافه کردن بر آن...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-448
#علی_ذکایی #حمید_احسانی
#محمدرضا_نیکفر
#جمهوری_خواهی #سیاست_هویت
#مرکز_حاشیه
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ضیافت همخوانها
به سوی تکرار تفوقی سرمایهدارانه ـ مرکزگرا
5 می 2024
نوشتهی: علی ذکایی و حمید احسانی
🔸 یادداشتها و مقالات اخیر محمدرضا نیکفر را باید شکل منجسمی از پروژهی فکری طولانیمدت او دانست که حالا وجوه انضمامی و استراتژیک خود را پیدا کرده و سعی میکند آن را با وضعیتهایی که پس از قیام ژینا تولید شده، پیوند زند و بازخوانی کند. ما هم به بهانهی یادداشت آخر او و قرائت آن در نشستی با نام «همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران» که به گفتهی خودشان ائتلافی است از احزاب و افراد جمهوریخواه (متشکل از چپ و راست) و انتشار مبانی این ائتلاف، تصمیم گرفتیم به کلیت این جریان و معنی حضور سیاسی-جنبشیِ محمدرضا نیکفر در این ائتلاف بپردازیم. در این متن سعی نمیشود که به تمام زاویههای پروژهی نیکفر و همفکرانش نگریسته شود، بلکه تلاش میکنیم بخش مهمی از مفاهیم و پروژهی او را بازخوانی و نقد کنیم. به بیان دیگر به پروژهاش نوری انتقادی بتابانیم و با زاویههایی از آن وارد گفتوگو شویم.
🔸 هنگامی که نیکفر به هرمنوتیک تفاهم و ایجاد قرارداد اجتماعی نو میاندیشد، این تفاهم برپایهی حق را تنها در ضدیت با ولایت/سلطنت و گاه با شکلی از جمهوریخواهی قرار میدهد. پیرو همین امر جنبش کرامت، خودولایتی و امرجمهور را در مقابل این دوگانه برای رسیدن به هرمنوتیک تفاهم قرار میدهد. و گویی جمهوریخواهی و تشکیل دولت-ملت مدرن را تنها راه برای رسیدن به حق اجتماعی میداند. او دوگانهای انتزاعی را بدون آنچه توان متکثر اجتماعی خواندیم در نظر میگیرد؛ اولی، کرامت شهروندی که از طریق انتگراسیون بر پایهی برابری و مشارکت ایجاد میشود و دومی، انتگراسیون بر پایهی اقتدار و کنترل و سرکوب که به سبب آن شکلی دیگر را در مقابل اولی قرار میدهد: خواری و فرودستی رعیت. دوگانهی نیکفر در مقالهی «جنبش کرامت» این است: انتخاب میان شأن و کرامت شهروند، یا خواری و فرودستی تاریخی رعیت. آیا میتوانیم یک قدم به عقب برگردیم و به جای انتگراسیون و نظریهی دولت-ملت برپایهی کرامت شهروندی، به قدرت بسگانهی اجتماعی بیندیشیم که قدرت سازماندهی شوراها، تشکلها و نیروها را در خود میپروراند، یا به معنایی دیگرْ آن را ضدبازنمایی و مقدم بر نظریهی دولت بدانیم؟
🔸 از بحثهای نیکفر دربارهی بنیادگرایی/ولایت و سلطان برمیآید که او به مانند بخشی از جمهوریخواهانْ ایران را استثنایی بر قاعدهی جهانی میداند. بنابر این تز، سرایتبخشی و مبارزهی انترناسیونال بهشدت در فعالیتهای او کمرنگ است. تنها بدیل پیش روی ما که «دموکراسی مطلق» را همراه با توان اجتماع و مبارزات طبقاتی به میان میآورد، قوام بخشیدن به حرکتهای فراگیر انبوهه و تشکیل نهادهای خودگردان است که شکافی انضمامی بر نسبتهای سرمایهداری میگذارد. به همین علت برای از بین بردن ساختار طبقاتیِ متشکل از دولت استبدادی، استثمار-ستم و تبعیض باید زمین عملِ بروز این توان را حاصلخیز کنیم نه اینکه حصار دولت-ملت را این بار با عنوانی متفاوت دور آن بچینیم. مثالی از این زمین عمل را در ادامهی لحظهی انقلاب ۵۷ تجربه کردهایم: کوچ مریوان، جنگ سنندج، شوراهای شهر و روستاها، کارخانههای خودگردان شده، کمیتههای محلات، «زنان» سرپیچی کرده از قانون و غیره. توان بدن مشترک-متکثر جامعه که در بطن امور انضمامی اجرا میشود، در جهت از میان برداشتنِ فاصلهی حق و توان است.
🔸 از نیکفر باید پرسید، کدام احساس همسرنوشتیای در اولین دقایق شکلگیریِ ایران مدرن تا به حال که به گفتهی خودش با یک سازوکار عظیم طبقاتی مواجهایم وجود داشته است. چرا جمعیتهای منتسب به کُرد، تُرک، لُر، بلوچ و غیره که «قوم» بازشناسی شدند و برای تثبیت دولت-ملت ایران با همان «تمامیت ارضی»اشْ در سراسر کشور کشتار، تبعید و سلب مالکیت از ارضشان شدند، باید با طبقهی مالک تازهتاسیس و حکمران احساس همسرنوشتی کنند، یا در زمان حال، حدود ۳۰ میلیون نفر جمعیت زیر خط فقر با ۲۵۰ هزار نفر میلیاردر در کشور احساس هموطن بودن کنند؟ البته ممکن است بر اثر وهمهای ایدئولوژی ملیگرایانه این فریب را بخورند، اما در گذشته وظیفهی چپ رادیکالْ زدودن این غبارها و رسوبهای ایدئولوژیک بود، نه اضافه کردن بر آن...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-448
#علی_ذکایی #حمید_احسانی
#محمدرضا_نیکفر
#جمهوری_خواهی #سیاست_هویت
#مرکز_حاشیه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ضیافت همخوانها
بهسوی تکرار تفوقی سرمایهدارانهـمرکزگرا نوشتهی: علی ذکایی و حمید احسانی دخیل بستن به دولتـملت و ذکر برابریِ صوری شهروندان در قوانین آن، هالهانداختن بر مسألهی تولید و بازتولید است و باعث می…