سرخط
Video
🔴 #سرخط : شبکهی تلوزیونی «من و تو» که پیشتر علنی چاکری بقایای خاندان سلطنتی را کرده و علیه چپهای ایران دروغ تولید میکرد، اينبار نقاب را کنار زده و دشمنی خود را با زحمتکشان نیز آشکار کرده است.
از نظر برنامهسازان و شومنهای رقتانگیز این شبکه، مستمندانْ مستمند هستند چون کمتر تلاش میکنند و از بهرهی هوشی کمتری برخوردار هستند. حال آنکه تمام بار تولید یک جامعه بر دوش همین مستمندان است و ثروتمندان تنها با استثمار و به مالیکت شخصی درآوردن دسترنج آنان است که جایگاه خود را تثبیت میکنند.
با منطق برنامهسازان و مدیران این شبکه، پسر محمدرضا پهلوی که با دلارهای غارت شدهی ملت ایران در فرنگ سرمایهگذاری کرده و وعدهی فرشگرد میدهد، از طبقهی کارگر ایران ارزشمندتر و باهوشتر است.
(گرچه شازده حتی قابلیت سرمایهگذاری هم ندارد و خود اعتراف کرده که خرج زندگی را از مادرش میگیرد).
از همین مجریهای تهوع آور شبکهی من و تو باید پرسید، در جریان هستید که دستمزد شما از سود اموال غارت شدهی همین مستمندان تأمین میشود؟
باید پرسید در جریان هستند که مادر باهوش شاهزاده، چهل سال گذشته را با کدام زحمت و هوشیاری سپری کرده است؟
بله، او باهوش است که شمش طلا و ارز کشور را همراه خود به غرب برده، در کاخ زندگی میکند و هم پولشویی میکند و هم مذبوحانه تلاش میکند دستان آغشته به خون خود را با پروپاگاندای رسانهای غسل دهد.
اما دم خروس فاشیستها همیشه بیرون میزند! مثل همین نمایش مهوع که بهخوبی نشان میدهد مشتی دلال و کارچاق کن چه نگاهی به کارگران و زحمتکشان این بزرگترین بخش از جمعیت کشور دارند.
تلاش مذبوحانه برای تحریف تاریخ معاصر از سویی و تحقیر تهیدستان از سوی دیگر، نشانهای است آشکار از عصبانیت بقایای سلطنت. عصبانیت از اینکه در تجمعات کارگران و معلمان، کسی « رضاشاه روحت شاد» سر نمیکند و دانشجویان جوان برای خواست «نان، کار، آزادی» و «ادارهی شورایی» روانهی زندان میشوند.
آنها عصبانی هستند که اسماعیل بخشی، نمایندهی کارگران و مستمندان فریاد زد:
⚪️ فاشیستها و مترجعان خودشون رو به ما نچسبونن. آلترناتیو ما شوراست.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
#آلترناتیو_ما_شوراست
#نان_کار_آزادی
#ادارهی_شورایی
@Sarkhatism
از نظر برنامهسازان و شومنهای رقتانگیز این شبکه، مستمندانْ مستمند هستند چون کمتر تلاش میکنند و از بهرهی هوشی کمتری برخوردار هستند. حال آنکه تمام بار تولید یک جامعه بر دوش همین مستمندان است و ثروتمندان تنها با استثمار و به مالیکت شخصی درآوردن دسترنج آنان است که جایگاه خود را تثبیت میکنند.
با منطق برنامهسازان و مدیران این شبکه، پسر محمدرضا پهلوی که با دلارهای غارت شدهی ملت ایران در فرنگ سرمایهگذاری کرده و وعدهی فرشگرد میدهد، از طبقهی کارگر ایران ارزشمندتر و باهوشتر است.
(گرچه شازده حتی قابلیت سرمایهگذاری هم ندارد و خود اعتراف کرده که خرج زندگی را از مادرش میگیرد).
از همین مجریهای تهوع آور شبکهی من و تو باید پرسید، در جریان هستید که دستمزد شما از سود اموال غارت شدهی همین مستمندان تأمین میشود؟
باید پرسید در جریان هستند که مادر باهوش شاهزاده، چهل سال گذشته را با کدام زحمت و هوشیاری سپری کرده است؟
بله، او باهوش است که شمش طلا و ارز کشور را همراه خود به غرب برده، در کاخ زندگی میکند و هم پولشویی میکند و هم مذبوحانه تلاش میکند دستان آغشته به خون خود را با پروپاگاندای رسانهای غسل دهد.
اما دم خروس فاشیستها همیشه بیرون میزند! مثل همین نمایش مهوع که بهخوبی نشان میدهد مشتی دلال و کارچاق کن چه نگاهی به کارگران و زحمتکشان این بزرگترین بخش از جمعیت کشور دارند.
تلاش مذبوحانه برای تحریف تاریخ معاصر از سویی و تحقیر تهیدستان از سوی دیگر، نشانهای است آشکار از عصبانیت بقایای سلطنت. عصبانیت از اینکه در تجمعات کارگران و معلمان، کسی « رضاشاه روحت شاد» سر نمیکند و دانشجویان جوان برای خواست «نان، کار، آزادی» و «ادارهی شورایی» روانهی زندان میشوند.
آنها عصبانی هستند که اسماعیل بخشی، نمایندهی کارگران و مستمندان فریاد زد:
⚪️ فاشیستها و مترجعان خودشون رو به ما نچسبونن. آلترناتیو ما شوراست.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
#آلترناتیو_ما_شوراست
#نان_کار_آزادی
#ادارهی_شورایی
@Sarkhatism
Forwarded from نقد
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی
در کارخانههای ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش نخست
نوشتهی: امیرحسین سعادت
28 ژوئن 2021
🔸 چند سالی میشود که «خودگردانی شورایی» بار دیگر بر سر زبانها افتاده است و شعار «نان کار آزادی، اداره شورایی» راه خود را از دانشگاهها و برخی مجتمعهای کارگری و به شکلی محدود، تا خیابان طی کرده است. ایدهای که اگر نخواهیم عینیتیافتگی آن را تا اولین اشکال اجتماعات بشری پی بگیریم، میتوانیم تجربهی درخشان مبارزات کارگری در انقلاب فرانسه و تشکیل کمون پاریس، و بعدها در انقلاب اکتبر را اولین نمونههای تحقق آن در منطق ضداجتماعی سرمایهداری بدانیم.
🔸 درست به قدمت همین تاریخ نیز نزاعهای نظری و پراتیکی بر سر ممکنبودن یا نبودن تحقق چنین شکلی از سیاستورزی، چه در مقیاس محیط کار، چه در وسعتی محلی و چه در گسترهی جهانی آن ادامه دارد. موضع بلشویکها در انقلاب اکتبر نمونهای برجسته از این نزاعهای نظری و پراتیکی است: در حالیکه خود با شعار «همهی قدرت به دست شوراها» فاتح انقلاب اکتبر و پایهگذار اتحاد جماهیر شوروی (جمهوری شوراها) شدند، متهمین اصلی زیر پا گذاشتن قواعد شوراگرایی، سازماندهی ضدهیرارشی و تکیه بر اصل خود-رهایی کارگران نیز هستند. از این منظر، کشاکشهای سیاسی و گفتمانی این روزهای نیروهای چپ و فعالین کارگری ایران نیز که بدل به اشکال مختلفی از مجادلات ایدئولوژیکِ برسازندهی دو قطبیهای نامآشنایی همچون شورا یا سندیکا، لنین یا لوکزامبورگ، دولت/حزب یا خودگردانی شورایی، و از این دست شده است، گواه بر تاریخمندی موضوع ادارهی شورایی مبتنی بر منطق پراتیک است.
🔸 پرسش اساسی این است که در واقعیت امر پدیدآمدن چنین دوگانههایی تا چه اندازه با منطق مادی حیات اقتصادی-سیاسی امروز، درجه و نفوذ نیروهای سیاسی چپگرا در میان تودهی مردم، یا شرایط عینیای که در آن نظام سیاسی هرشکلی از تشکلیابی کارگری را سرکوب میکند، موضوعیت پیدا میکند؟ شکلگیری این دوگانهها نه تنها تاکنون برسازندهی هیچ راهحلی ایجابی و مسیری رهاییبخش نبوده است، بلکه میتواند منجر به نفی تمامیت تلاشها و فعالیتهای از پیش موجود هم بشود.
🔸 جستار پیش رو از یک سو تلاشی است در جهت نشاندادن زمینههای شکلگیری شوراهای کارگری در بخشهای بزرگی از صنایع ایران که درگیر انقلاب شدند، و از سوی دیگر به شکلی روایی تمرکز خود را بر دلایل افول و شکست این تجربهی کوتاهمدت قرار داده است و در این راستا بر دلایلی جز سرکوب حاکمیت انگشت میگذارد. در این مقاله نشان دادهایم که برقراری دموکراسی مستقیم در محیط کار، ویژگیهایی دارد و سطوح مختلف خودگردانی درجاتی دارد که یکدستسازی پژوهش ذیل عنوان کلی «تجربهی شوراهای کارگری» اشتباهی تحلیلیست که نقض غرضی فاحش در توصیف ماهیت شوراهای کارگری است. از این رو در ارتباط با ارزیابی تجربهی ادارهی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، دو نظرگاه عمده در تحلیل تجربهی تاریخی ادارهی شوراهای کارگری در ایران را که نقطهی مقابل هم هستند، بازسازی کرده و به مدد آن سعی در بیرونکشیدن تحلیلی جدید از دل نشاندادن محدودیتها و امکانات هر یک از دو تحلیل فوق کردیم. در یکی از این دو رویکرد به نمایندگی آصف بیات بر مؤلفهی «سرکوب حاکمیت» تأکید میشود و در دیگری به نمایندگی سعید رهنما، بر «ضعفهای درونماندگار جنبشی-شیوهی تولیدی». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنروست که هر یک از آنها به نوبهی خود دوگانههایی متضاد را میسازند که بیشتر از آنکه منتج از سنجش امر واقع باشند به دو بینش ایدئولوژیک راه میبرند؛ رویکردی که بر مؤلفهی سرکوب تاکید دارد به دوگانهی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی سرمایهدارانه» شکل میدهد و رویکردی که تأکیدش بر «ضعفهای درونماندگار» است، دوگانهی «یا رادیکالیسمِ رمانتیک یا ریشهنگری عقلانی» را برجسته میکند.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2l3
#امیرحسین_سعادت
#اعتصاب_نفت #ادارهی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی
در کارخانههای ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش نخست
نوشتهی: امیرحسین سعادت
28 ژوئن 2021
🔸 چند سالی میشود که «خودگردانی شورایی» بار دیگر بر سر زبانها افتاده است و شعار «نان کار آزادی، اداره شورایی» راه خود را از دانشگاهها و برخی مجتمعهای کارگری و به شکلی محدود، تا خیابان طی کرده است. ایدهای که اگر نخواهیم عینیتیافتگی آن را تا اولین اشکال اجتماعات بشری پی بگیریم، میتوانیم تجربهی درخشان مبارزات کارگری در انقلاب فرانسه و تشکیل کمون پاریس، و بعدها در انقلاب اکتبر را اولین نمونههای تحقق آن در منطق ضداجتماعی سرمایهداری بدانیم.
🔸 درست به قدمت همین تاریخ نیز نزاعهای نظری و پراتیکی بر سر ممکنبودن یا نبودن تحقق چنین شکلی از سیاستورزی، چه در مقیاس محیط کار، چه در وسعتی محلی و چه در گسترهی جهانی آن ادامه دارد. موضع بلشویکها در انقلاب اکتبر نمونهای برجسته از این نزاعهای نظری و پراتیکی است: در حالیکه خود با شعار «همهی قدرت به دست شوراها» فاتح انقلاب اکتبر و پایهگذار اتحاد جماهیر شوروی (جمهوری شوراها) شدند، متهمین اصلی زیر پا گذاشتن قواعد شوراگرایی، سازماندهی ضدهیرارشی و تکیه بر اصل خود-رهایی کارگران نیز هستند. از این منظر، کشاکشهای سیاسی و گفتمانی این روزهای نیروهای چپ و فعالین کارگری ایران نیز که بدل به اشکال مختلفی از مجادلات ایدئولوژیکِ برسازندهی دو قطبیهای نامآشنایی همچون شورا یا سندیکا، لنین یا لوکزامبورگ، دولت/حزب یا خودگردانی شورایی، و از این دست شده است، گواه بر تاریخمندی موضوع ادارهی شورایی مبتنی بر منطق پراتیک است.
🔸 پرسش اساسی این است که در واقعیت امر پدیدآمدن چنین دوگانههایی تا چه اندازه با منطق مادی حیات اقتصادی-سیاسی امروز، درجه و نفوذ نیروهای سیاسی چپگرا در میان تودهی مردم، یا شرایط عینیای که در آن نظام سیاسی هرشکلی از تشکلیابی کارگری را سرکوب میکند، موضوعیت پیدا میکند؟ شکلگیری این دوگانهها نه تنها تاکنون برسازندهی هیچ راهحلی ایجابی و مسیری رهاییبخش نبوده است، بلکه میتواند منجر به نفی تمامیت تلاشها و فعالیتهای از پیش موجود هم بشود.
🔸 جستار پیش رو از یک سو تلاشی است در جهت نشاندادن زمینههای شکلگیری شوراهای کارگری در بخشهای بزرگی از صنایع ایران که درگیر انقلاب شدند، و از سوی دیگر به شکلی روایی تمرکز خود را بر دلایل افول و شکست این تجربهی کوتاهمدت قرار داده است و در این راستا بر دلایلی جز سرکوب حاکمیت انگشت میگذارد. در این مقاله نشان دادهایم که برقراری دموکراسی مستقیم در محیط کار، ویژگیهایی دارد و سطوح مختلف خودگردانی درجاتی دارد که یکدستسازی پژوهش ذیل عنوان کلی «تجربهی شوراهای کارگری» اشتباهی تحلیلیست که نقض غرضی فاحش در توصیف ماهیت شوراهای کارگری است. از این رو در ارتباط با ارزیابی تجربهی ادارهی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، دو نظرگاه عمده در تحلیل تجربهی تاریخی ادارهی شوراهای کارگری در ایران را که نقطهی مقابل هم هستند، بازسازی کرده و به مدد آن سعی در بیرونکشیدن تحلیلی جدید از دل نشاندادن محدودیتها و امکانات هر یک از دو تحلیل فوق کردیم. در یکی از این دو رویکرد به نمایندگی آصف بیات بر مؤلفهی «سرکوب حاکمیت» تأکید میشود و در دیگری به نمایندگی سعید رهنما، بر «ضعفهای درونماندگار جنبشی-شیوهی تولیدی». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنروست که هر یک از آنها به نوبهی خود دوگانههایی متضاد را میسازند که بیشتر از آنکه منتج از سنجش امر واقع باشند به دو بینش ایدئولوژیک راه میبرند؛ رویکردی که بر مؤلفهی سرکوب تاکید دارد به دوگانهی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی سرمایهدارانه» شکل میدهد و رویکردی که تأکیدش بر «ضعفهای درونماندگار» است، دوگانهی «یا رادیکالیسمِ رمانتیک یا ریشهنگری عقلانی» را برجسته میکند.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2l3
#امیرحسین_سعادت
#اعتصاب_نفت #ادارهی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی – بخش نخست نوشتهی: امیرحسین سعادت جستار پیش رو از یک سو تلاشی است در جهت نشاندادن زمینههای شکلگیری شوراهای کارگری در بخشهای بزرگی از صنایع ایران ک…
Forwarded from نقد
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ دو دیدگاه: «سرکوب» و «ضعف درونماندگار»
بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی
در کارخانههای ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش دوم
نوشتهی: امیرحسین سعادت
6 ژوئیه 2021
🔸 پرداختن به علل افول شوراها در فضای پس از ۱۳۵۸ هرچند از دایرهی زمانی مدنظر پژوهش ما تا حدی بیرون خواهد رفت اما نظر به برآوردِ مناسباتِ درونماندگارِ شوراهای کارگری که زمینههایی را (از جهت شرایط سرمایهداری در ایران، دولت، مناسبات کار، و توش و توان بدنهی کارگری در مطالبهگری) به هنگام سربرآوردن طی کرده بودند، کمک میکنند تا به اعتبار آن، بخشی از ماهیت شوراهای شکلگرفته به میانجی «بحران» (چه به اعتبار سرکوب باشد و چه دیگر دلایل) بر ما پدیدار شود. بحرانِ حامل یک پدیدهی اجتماعی، از آن دست لحظاتی ست که دیالکتیکِ درون آن خود را مینمایاند و چگونگی بروز و ظهور ذاتی در یک نمود روشن میشود.
🔸 در ارتباط با ارزیابی تجربهی ادارهی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، همچنانکه در فرازهایی از قسمت های قبل آمد، دو رویکرد وجود دارد که در یکی بر مؤلفهی «سرکوب حاکمیت» تأکید میشود و در دیگری بر «ضعفهای درونماندگار جنبشی-سرمایهداری ضعیف». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنجایی است که در بیشتر مواقع این دو رویکرد از یکدیگر برداشتِ یک دیگری کاملا متضاد بهدست میدهند که بیشتر از سنجش امر واقع راه به دو بینش ایدئولوژیک میبرد که در بیانِ تأکید گذارنده بر مؤلفهی سرکوب به شکل دوگانهی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی سرمایهدارانه» جلوه میکند و در بیانِ تأکید گذارنده بر «ضعفهای درونماندگار» به شکل دوگانهی «یا رادیکالیسمِ رمانتیکی یا ریشهنگری عقلانی».
🔸 با درنظر گرفتن اینکه سطح مداخلهی کارگران در ادارهی واحد اقتصادی تابعی از مبارزهی طبقاتی است، مسئله عبارت از قضاوت دربارهی درستی طرح شدن ایدهی ادارهی شورایی کارگری در اول انقلاب نیست؛ حتی مسأله بر سر فهم «شرایط امکان» طرح ایدهی ادارهی شورایی هم نیست (زیرا میتوان فهرستی از عواملِ از «فضای باز سیاسی» تا «تبلیغات گروههای چپ» را به صورت پیشینی ردیف کرد)؛ مسأله بر سر نشان دادن چگونگی جریان یافتنِ دیالکتیک وجودی تضاد طبقاتی میان کار و سرمایه در هنگامهی بحرانی به نام انقلاب در ایران ۱۳۵۷ در هیأت و نمودِ تضاد میان شوراها و حاکمیت است.
🔸 تجربهی ادارهی شورایی کارخانهها در ابتدای انقلاب ایران، نظر به زمینههای سیاسی-اجتماعی بار بر حوزهی کار، بعید بود که برای مدت زمانِ زیادی بتواند به گونهای موفقیت آمیز تحقق پیدا کند. به این ترتیب اهمیت مؤلفهی «تداوم طبقهمندی کارگران به میانجی تشکلیابیها و مبارزات مستمر صنفی-سیاسی» به این برمیگردد که از حیث سیاسی لزومِ واقع شدن در فضای یک تجربهی همگرایی (نظیر ادارهی شورایی) نمیتواند ظرف مدت زمانی کم، سوژههای سیاسیای را به بار بیاورد که آنچنان خویش را خطابِ این فضای جدید ببینند که در تحقق نیافتنِ ایدهی مدنظر، بتوان عمدهی عاملیت را از آن «سرکوب حاکمیتی» دانست. اما تحقق دموکراسی مستقیم از خلال ایدهی ادارهی شورایی، بیش از فراروی از سدی به نامِ «سرکوب حاکمیتی» نیازمند «ملکهی ذهن شدن مؤلفههای زیستِ مشارکتی در جریان تمرینِ مکرر پیگیری منافع جمعی از مسیرِ هویتیابی جمعی طبقاتی است» و اگرچه نقش پُررنگ/کم رنگ حاکمیت در سیالیت/راکدی بالندگی تجربهی سیاستورزی جمعی مردم را مطلقا نمیشود نادیده گرفت، اما صورتبندی مسأله به گونهای که هر شکلی از تمرین و تحققیابی ایدهی ادارهی شورایی را در گرو ستیز با دولت میبیند، سقطِ دیالکتیک جزء و کل از طریق کلنگریِ عاری از تکینگیهاست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2mc
#امیرحسین_سعادت
#ادارهی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی_کارگری #آصف_بیات #سعید_رهنما
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ دو دیدگاه: «سرکوب» و «ضعف درونماندگار»
بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی
در کارخانههای ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش دوم
نوشتهی: امیرحسین سعادت
6 ژوئیه 2021
🔸 پرداختن به علل افول شوراها در فضای پس از ۱۳۵۸ هرچند از دایرهی زمانی مدنظر پژوهش ما تا حدی بیرون خواهد رفت اما نظر به برآوردِ مناسباتِ درونماندگارِ شوراهای کارگری که زمینههایی را (از جهت شرایط سرمایهداری در ایران، دولت، مناسبات کار، و توش و توان بدنهی کارگری در مطالبهگری) به هنگام سربرآوردن طی کرده بودند، کمک میکنند تا به اعتبار آن، بخشی از ماهیت شوراهای شکلگرفته به میانجی «بحران» (چه به اعتبار سرکوب باشد و چه دیگر دلایل) بر ما پدیدار شود. بحرانِ حامل یک پدیدهی اجتماعی، از آن دست لحظاتی ست که دیالکتیکِ درون آن خود را مینمایاند و چگونگی بروز و ظهور ذاتی در یک نمود روشن میشود.
🔸 در ارتباط با ارزیابی تجربهی ادارهی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، همچنانکه در فرازهایی از قسمت های قبل آمد، دو رویکرد وجود دارد که در یکی بر مؤلفهی «سرکوب حاکمیت» تأکید میشود و در دیگری بر «ضعفهای درونماندگار جنبشی-سرمایهداری ضعیف». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنجایی است که در بیشتر مواقع این دو رویکرد از یکدیگر برداشتِ یک دیگری کاملا متضاد بهدست میدهند که بیشتر از سنجش امر واقع راه به دو بینش ایدئولوژیک میبرد که در بیانِ تأکید گذارنده بر مؤلفهی سرکوب به شکل دوگانهی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی سرمایهدارانه» جلوه میکند و در بیانِ تأکید گذارنده بر «ضعفهای درونماندگار» به شکل دوگانهی «یا رادیکالیسمِ رمانتیکی یا ریشهنگری عقلانی».
🔸 با درنظر گرفتن اینکه سطح مداخلهی کارگران در ادارهی واحد اقتصادی تابعی از مبارزهی طبقاتی است، مسئله عبارت از قضاوت دربارهی درستی طرح شدن ایدهی ادارهی شورایی کارگری در اول انقلاب نیست؛ حتی مسأله بر سر فهم «شرایط امکان» طرح ایدهی ادارهی شورایی هم نیست (زیرا میتوان فهرستی از عواملِ از «فضای باز سیاسی» تا «تبلیغات گروههای چپ» را به صورت پیشینی ردیف کرد)؛ مسأله بر سر نشان دادن چگونگی جریان یافتنِ دیالکتیک وجودی تضاد طبقاتی میان کار و سرمایه در هنگامهی بحرانی به نام انقلاب در ایران ۱۳۵۷ در هیأت و نمودِ تضاد میان شوراها و حاکمیت است.
🔸 تجربهی ادارهی شورایی کارخانهها در ابتدای انقلاب ایران، نظر به زمینههای سیاسی-اجتماعی بار بر حوزهی کار، بعید بود که برای مدت زمانِ زیادی بتواند به گونهای موفقیت آمیز تحقق پیدا کند. به این ترتیب اهمیت مؤلفهی «تداوم طبقهمندی کارگران به میانجی تشکلیابیها و مبارزات مستمر صنفی-سیاسی» به این برمیگردد که از حیث سیاسی لزومِ واقع شدن در فضای یک تجربهی همگرایی (نظیر ادارهی شورایی) نمیتواند ظرف مدت زمانی کم، سوژههای سیاسیای را به بار بیاورد که آنچنان خویش را خطابِ این فضای جدید ببینند که در تحقق نیافتنِ ایدهی مدنظر، بتوان عمدهی عاملیت را از آن «سرکوب حاکمیتی» دانست. اما تحقق دموکراسی مستقیم از خلال ایدهی ادارهی شورایی، بیش از فراروی از سدی به نامِ «سرکوب حاکمیتی» نیازمند «ملکهی ذهن شدن مؤلفههای زیستِ مشارکتی در جریان تمرینِ مکرر پیگیری منافع جمعی از مسیرِ هویتیابی جمعی طبقاتی است» و اگرچه نقش پُررنگ/کم رنگ حاکمیت در سیالیت/راکدی بالندگی تجربهی سیاستورزی جمعی مردم را مطلقا نمیشود نادیده گرفت، اما صورتبندی مسأله به گونهای که هر شکلی از تمرین و تحققیابی ایدهی ادارهی شورایی را در گرو ستیز با دولت میبیند، سقطِ دیالکتیک جزء و کل از طریق کلنگریِ عاری از تکینگیهاست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2mc
#امیرحسین_سعادت
#ادارهی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی_کارگری #آصف_بیات #سعید_رهنما
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دو دیدگاه: «سرکوب» و «ضعف درونماندگار»
اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی – بخش دوم نوشتهی: امیرحسین سعادت در این مقاله بر آن بودیم تا تجربهی شکلگیری و فعالیت شوراهای کارگری ایران به ویژه در حد فاصل سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ …
سرخط
Photo
🔴 خصوصیسازی، راهی به چاه
🔷 توئیت «مهرپویا علا» بیشتر از آنکه نشانگر وقاحت او در تعیین و تکلیف برای مبارزهی صنفی-سیاسی معلمان باشد، خبر از ذهنیت ارتجاعی و خطرناکی میدهد که همین وضع کنونی را رقم زده است: ذهنیت لیبرال-نئولیبرال.
🔶 برای این طرز تفکر، آزادی جامعه در گرو به بنگاه خصوصی تبدیل شدن تمامی حیات اقتصادی است؛ یعنی غیرانتفاعی شدن تمامی مدارس؛ یعنی نهتنها بیبهرگی معلمان از حداقل دریافتی غیررتبهبندی شدهی فعلی (که مورد اعتراض است)، بلکه بسیار کمتر از آن و در شرایط از بین رفتن امکان تشکلیابی.
🔷 از بیکفایتی و دزدیهای حکومت جمهوری اسلامی، بیرون کشیدن این راهحل که باید همه چیز را خصوصی کرد، شعبدهبازی خطرناکی است که نه فقط اصلاحطلب و اصولگرا، که انواع و اقسام اپوزیسیون راست، از سلطنتطلب تا جمهوریخواه سکولار هم بر طبل آن میکوبند.
🔶 باری این همه در حالی است که معلمان خود راهحل را پیشتر فریاد زندند:
آموزش رایگان/ حق همه مردمان
و این آلترناتیو قطعا از مسیر مدار غیرانتفاعی و پولهای هنگفت به اسم «آموزش باکیفیت» نمیگذرد.
برای آنکه «حق آموزش رایگان» متحقق شود، باید ادارهی مدارس در دست «شورا»یی مرکب از معلمان و دانشآموزان باشد و روابط مبتنی بر خرید و فروش کالا از جامعه زُدوده شود.
📣 امروز نه فقط در حوزهی آموزش و پرورش، بلکه در هر جای دیگر، راهحل نه خصوصی شدن یا که دولتی شدن تولید و خدمات، بلکه واگذاری آن به «شوراهای مردمی» است.
#نه_به_خصوصیسازی
#ادارهی_شورایی
#معلمان
#آموزش_رایگان
@sarkhatism
🔷 توئیت «مهرپویا علا» بیشتر از آنکه نشانگر وقاحت او در تعیین و تکلیف برای مبارزهی صنفی-سیاسی معلمان باشد، خبر از ذهنیت ارتجاعی و خطرناکی میدهد که همین وضع کنونی را رقم زده است: ذهنیت لیبرال-نئولیبرال.
🔶 برای این طرز تفکر، آزادی جامعه در گرو به بنگاه خصوصی تبدیل شدن تمامی حیات اقتصادی است؛ یعنی غیرانتفاعی شدن تمامی مدارس؛ یعنی نهتنها بیبهرگی معلمان از حداقل دریافتی غیررتبهبندی شدهی فعلی (که مورد اعتراض است)، بلکه بسیار کمتر از آن و در شرایط از بین رفتن امکان تشکلیابی.
🔷 از بیکفایتی و دزدیهای حکومت جمهوری اسلامی، بیرون کشیدن این راهحل که باید همه چیز را خصوصی کرد، شعبدهبازی خطرناکی است که نه فقط اصلاحطلب و اصولگرا، که انواع و اقسام اپوزیسیون راست، از سلطنتطلب تا جمهوریخواه سکولار هم بر طبل آن میکوبند.
🔶 باری این همه در حالی است که معلمان خود راهحل را پیشتر فریاد زندند:
آموزش رایگان/ حق همه مردمان
و این آلترناتیو قطعا از مسیر مدار غیرانتفاعی و پولهای هنگفت به اسم «آموزش باکیفیت» نمیگذرد.
برای آنکه «حق آموزش رایگان» متحقق شود، باید ادارهی مدارس در دست «شورا»یی مرکب از معلمان و دانشآموزان باشد و روابط مبتنی بر خرید و فروش کالا از جامعه زُدوده شود.
📣 امروز نه فقط در حوزهی آموزش و پرورش، بلکه در هر جای دیگر، راهحل نه خصوصی شدن یا که دولتی شدن تولید و خدمات، بلکه واگذاری آن به «شوراهای مردمی» است.
#نه_به_خصوصیسازی
#ادارهی_شورایی
#معلمان
#آموزش_رایگان
@sarkhatism
Forwarded from جوانان انقلابی محلات مریوان
«برای کسب سرمایه محیطزیست را نابود نکنید»
کنشگران حفظ #محیطزیست در روستای ماراب #کامیاران روز سهشنبه 13 دیماه به منظور زنده نگهداشتن طبیعت و جلوگیری از احداث معدن با شعار «برای کسب سرمایه محیطزیست را نابود نکنید» چند هکتار از کوههای این منطقه را با دانههای دارویی بذرکاری کردند.
مردم کردستان با مقاومت در برابر #غارت منابع طبیعی توسط #حاکمان_سرمایه و مطالبهی #مالکیت_مردمی بر ثروتهای اجتماعی میتوانند مبارزات زیست محیطی را به خواست #ادارهی_شورایی و #حاکمیت_تودهای پیوند بزنند. متشکل شدن زحمتکشان و ستمدیدگان جامعه در #تشکلهای_مستقل و تودهای دستاوردهای #انقلاب_ژینا را تضمین میکند.
#تشکلهای_تودهای
#شبکهی_جوانان_انقلابی
#تشکل_سازمان_چارهی_زحمتکشان
#جوانان_انقلابی_محلات_مریوان
@JavananeEnghlabe
کنشگران حفظ #محیطزیست در روستای ماراب #کامیاران روز سهشنبه 13 دیماه به منظور زنده نگهداشتن طبیعت و جلوگیری از احداث معدن با شعار «برای کسب سرمایه محیطزیست را نابود نکنید» چند هکتار از کوههای این منطقه را با دانههای دارویی بذرکاری کردند.
مردم کردستان با مقاومت در برابر #غارت منابع طبیعی توسط #حاکمان_سرمایه و مطالبهی #مالکیت_مردمی بر ثروتهای اجتماعی میتوانند مبارزات زیست محیطی را به خواست #ادارهی_شورایی و #حاکمیت_تودهای پیوند بزنند. متشکل شدن زحمتکشان و ستمدیدگان جامعه در #تشکلهای_مستقل و تودهای دستاوردهای #انقلاب_ژینا را تضمین میکند.
#تشکلهای_تودهای
#شبکهی_جوانان_انقلابی
#تشکل_سازمان_چارهی_زحمتکشان
#جوانان_انقلابی_محلات_مریوان
@JavananeEnghlabe
Forwarded from جوانان انقلابی محلات مریوان
رژیم سرمایهداری، تبعیض، نابرابری و بحرانها
ستم برآمده از تضادهای طبقاتی و ستم ملی، زلزلهای با شدت 5.9 ریشتر که در سده حاضر با توجه به ابزارها و تکنولوژی پیشرفته براحتی قابل مهار است، تبدیل به فاجعهای مرگبار میکند. از طرفی انباشت ثروت و امکانات در مرکز کشور و از طرفی دیگر انباشت آن اندک ثروت توزیع شده در شهر تورک-کورد نشین خوی در دست عدهای اندک مانند سران سپاه و روحانیان، خلق خوی را دچار ستمِ دوچندان کرده است. زیرساختهای اقتصادی اندکی که به شهری بزرگ مانند خوی اختصاص داده شده، در دست عدهای اندک که نمایندهی استعماری دولت مرکزی ایرانی هستند، انحصار شده است. یقینا در این زمینلرزه و زمینلرزههای پیشین، ساختمانهایی که با استفاده از ابزارهای پیشرفته و استاندارهای نوین ساخته شدهاند آسیب ندیدهاند. ولی چه تعداد از مردم خوی توانایی دسترسی به این استانداردهای گران را دارند و حتی چند درصد مردم خوی، مسکنی دائمی برای خودشان دارند جز اینکه طبقهی متوسط در آپارتمانهای بیکیفیتی زندگی کنند که شرکتهای خصوصی و خصولتی با رانت بنا کردهاند و بعد از دزدیهای فراوان مصالح، با قیمت چند برابر آن را به مردم فروخته یا اجاره دادهاند و غالب مردمی که در خانههای سنتی حاشیهی شهر اجارهنشین هستند.
رژیم سرمایهداری ولایت فقیه، در تمام زمینهها، به بنبست رسیده است که همان ماهیت سرمایهداری آن است که تواناییِ پاسخگویی به نیازهای جوامع انسانی را ندارد و از طرفی توانایی سازگاری با محیطزیست را نیز ندارد. چه در ابعاد جهانی که گستردهسازی فقر، بیماریهای فراگیر، بحران گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی و جنگهای ارتجاعی را بدنبال داشته است و چه در ابعاد ایران که محیطزیست و منابع طبیعی و انسانی را از بین برده است و با گستردهسازی فقر، تبعیض و نابرابری، موجب سقوط جامعهی انسانی شده است.
ضمن همبستگی با خلقِ مصیبتدیده خوی، از مردمِ شهرهای کوردستان و آذربایجان که در زمینلرزهی کرماشان به داد مردم رسیدند، اینبار نیز به داد مردم خوی برسند و بار دیگر این را ثابت کنند، که هیچ دولت و حکومتی، نمیتواند به اندازهی مردمی که قدرت سیاسی دارند، در پاسخگویی به نیازهای جامعهی انسانی، درست عمل کنند و این همان واقعیت درست است که حاکمیت مردمی یا همان حاکمیت شورایی، عقلانیترین، اخلاقیترین، پیشروترین و رادیکالترین دمکراسیای است که انسان متمدن میتواند داشته باشد.
کمیتهی جوانان انقلابی سرخ مهاباد
#زن_زندگی_آزادی
#مبارزهی_طبقاتی
#ادارهی_شورایی
#کورد_بلوچ_آذری_آزادی_برابری
#جوانان_انقلابی_محلات_مریوان
#جوانان_انقلابی_سرخ_مهاباد
#تشکل_سازمان_چارهی_زحمتکشان
@javananeenghlabe
@LawaniSur
ستم برآمده از تضادهای طبقاتی و ستم ملی، زلزلهای با شدت 5.9 ریشتر که در سده حاضر با توجه به ابزارها و تکنولوژی پیشرفته براحتی قابل مهار است، تبدیل به فاجعهای مرگبار میکند. از طرفی انباشت ثروت و امکانات در مرکز کشور و از طرفی دیگر انباشت آن اندک ثروت توزیع شده در شهر تورک-کورد نشین خوی در دست عدهای اندک مانند سران سپاه و روحانیان، خلق خوی را دچار ستمِ دوچندان کرده است. زیرساختهای اقتصادی اندکی که به شهری بزرگ مانند خوی اختصاص داده شده، در دست عدهای اندک که نمایندهی استعماری دولت مرکزی ایرانی هستند، انحصار شده است. یقینا در این زمینلرزه و زمینلرزههای پیشین، ساختمانهایی که با استفاده از ابزارهای پیشرفته و استاندارهای نوین ساخته شدهاند آسیب ندیدهاند. ولی چه تعداد از مردم خوی توانایی دسترسی به این استانداردهای گران را دارند و حتی چند درصد مردم خوی، مسکنی دائمی برای خودشان دارند جز اینکه طبقهی متوسط در آپارتمانهای بیکیفیتی زندگی کنند که شرکتهای خصوصی و خصولتی با رانت بنا کردهاند و بعد از دزدیهای فراوان مصالح، با قیمت چند برابر آن را به مردم فروخته یا اجاره دادهاند و غالب مردمی که در خانههای سنتی حاشیهی شهر اجارهنشین هستند.
رژیم سرمایهداری ولایت فقیه، در تمام زمینهها، به بنبست رسیده است که همان ماهیت سرمایهداری آن است که تواناییِ پاسخگویی به نیازهای جوامع انسانی را ندارد و از طرفی توانایی سازگاری با محیطزیست را نیز ندارد. چه در ابعاد جهانی که گستردهسازی فقر، بیماریهای فراگیر، بحران گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی و جنگهای ارتجاعی را بدنبال داشته است و چه در ابعاد ایران که محیطزیست و منابع طبیعی و انسانی را از بین برده است و با گستردهسازی فقر، تبعیض و نابرابری، موجب سقوط جامعهی انسانی شده است.
ضمن همبستگی با خلقِ مصیبتدیده خوی، از مردمِ شهرهای کوردستان و آذربایجان که در زمینلرزهی کرماشان به داد مردم رسیدند، اینبار نیز به داد مردم خوی برسند و بار دیگر این را ثابت کنند، که هیچ دولت و حکومتی، نمیتواند به اندازهی مردمی که قدرت سیاسی دارند، در پاسخگویی به نیازهای جامعهی انسانی، درست عمل کنند و این همان واقعیت درست است که حاکمیت مردمی یا همان حاکمیت شورایی، عقلانیترین، اخلاقیترین، پیشروترین و رادیکالترین دمکراسیای است که انسان متمدن میتواند داشته باشد.
کمیتهی جوانان انقلابی سرخ مهاباد
#زن_زندگی_آزادی
#مبارزهی_طبقاتی
#ادارهی_شورایی
#کورد_بلوچ_آذری_آزادی_برابری
#جوانان_انقلابی_محلات_مریوان
#جوانان_انقلابی_سرخ_مهاباد
#تشکل_سازمان_چارهی_زحمتکشان
@javananeenghlabe
@LawaniSur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴ندای #ادارهی_شورایی از کامیاران
بخشی از سخنان #فرهاد_ابراهیمی از اعضای #انجمن_صنفی_کارگران_ساختمانی_کامیاران در مجمع عمومی این انجمن.
"ما باید این انجمن را به صورت شورایی اداره کنیم، یعنی باید تصمیمگیریها از پایین به بالا باشد، نه از بالا تصمیم بگیرند برای پایین".
این سخنان از دل مجمع عمومی کارگران نشانهی بارزی است از یک خواسته و مطالبه که از پایین میجوشد و نه آلترناتیوی تخیلی که از سوی روشنفکران طرح شود.
ادارهی شورایی یک ضرورت برای جامعهای است که خواهان دموکراسی عمیق وریشهای است.
@sarkhatism
بخشی از سخنان #فرهاد_ابراهیمی از اعضای #انجمن_صنفی_کارگران_ساختمانی_کامیاران در مجمع عمومی این انجمن.
"ما باید این انجمن را به صورت شورایی اداره کنیم، یعنی باید تصمیمگیریها از پایین به بالا باشد، نه از بالا تصمیم بگیرند برای پایین".
این سخنان از دل مجمع عمومی کارگران نشانهی بارزی است از یک خواسته و مطالبه که از پایین میجوشد و نه آلترناتیوی تخیلی که از سوی روشنفکران طرح شود.
ادارهی شورایی یک ضرورت برای جامعهای است که خواهان دموکراسی عمیق وریشهای است.
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 مسأله سالگرد قیام نیست، تعمیق یک خط سیاسی است
☑️ در جریان سالگرد #قیام_ژینا، حضور سنگین نیروهای سرکوبگر و امنیتی در مراکز شهرها، به طور کلی مانع از شکلگیری تجمعات مردمی شد و در مواردی هم که اجتماعات کوچکی شکل گرفت، نتوانست که بانی تحول عظیمی نظیر پارسال شود.
☑️ این امر بسیاری را سرخورده کرد که دل در گرو آن داشتند که در سالگرد حرکت وسیع مردم با عنوان «قیام ژینا» بار دیگر رژیم به عقب رانده خواهد شد و خیابان به تسخیر تودهها درخواهد آمد.
☑️ اما بیایید به سالگرد رخدادهایی چون «خیزش دی ۹۶» یا «قیام آبان ۹۸» و یا «قیام گرسنگان» و «قیام تشنگان» نگاه کنیم: آیا اتفاقی افتاد؟ ما به عوض سالگرد گرفتن برای این تحولات، در هر سال بانی یک خیزش-قیام جدید شدیم که رژیم را شوکه کرد. و در هر بار حضورمان شعارهایی جدید را مطرح کردیم.
از «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» رسیدیم به «زن، زندگی، آزادی».
☑️ حالا هم نباید در این شعار متوقف بمانیم و باید در اندیشهی آینده باشیم. گذشته تنها تکیهگاه ما میتواند باشد برای برداشتن قدمهای بعدی و نه منبعی برای نوستالژیگرایی.
🖊 امروز اگر ما به اعتبار شعار «زن، زندگی، آزادی» پرده از منطق «مردسالار» جمهوری اسلامی و کلیت وضع موجود برداشتیم، باید دیگر وجوه ستم را نشانه رویم.
🖊 میتوان به اعتبار شعار «نان، کار، آزادی، ادارهی شورایی»، پرده از «ستم طبقاتی» در این نظام برداریم و به ماهیت سرمایهدارانهی آن اشاره کنیم.
🖊 میتوان به اعتبار شعار «تِرَنس، کوئیر، رهایی» از دوگانهی «مرد/زن» فراروی کنیم و ستمهای متوجهی جامعهی LGBTQ را فریاد بزنیم.
🖊 میتوان به میانجی ستم به ملتهای زیر یوغ ناسیونالیسم مرکز تحت عنوان «پان ایرانیسم» و نیز اسیر بیماری «ناسیونالیسمهای تدافی» تحت عنوان انواع دیگر «پانها»، شعار «حق تعیین سرنوشت» را فریاد زد.
🖊 امروز ما نیاز داریم تا کلیهی بازندگان نظم سرمایهدارای مردسالارانهی شیعی پان ایرانیستی جمهوری اسلامی را با چنین شعارهایی متحد کنیم و دراندازندهی طرحهایی نو برای حرکت به سوی «انقلاب» باشیم.
☑️ نمیتوان جنبش را در مقطع شعار «زن، زندگی، آزادی» متوقف نگاه داشت.
روند حرکت جنبشی ما از دی ۹۶ به این سو ثابت کرده که این روند مبارزاتی مبتنی بر آفرینش و پویایی است و هرگز درجا نمیزند.
باید شعارها و نحوهی سازماندهیها و خواستهها را متکی بر ترسیم چشمانداز رهایی و کوتاه کردن دست راستهای اپوزیسیوننمای همدست حاکمیت هر دم بازنگری کنیم.
#ادارهی_شورایی
#کوئیر_ترنس_رهایی
#حق_تعیین_سرنوشت
#نه_به_سرمایهداری
#نه_به_مردسالاری
#نه_به_شیعیسم
#نه_به_ناسیونالیسم
@sarkhatism
☑️ در جریان سالگرد #قیام_ژینا، حضور سنگین نیروهای سرکوبگر و امنیتی در مراکز شهرها، به طور کلی مانع از شکلگیری تجمعات مردمی شد و در مواردی هم که اجتماعات کوچکی شکل گرفت، نتوانست که بانی تحول عظیمی نظیر پارسال شود.
☑️ این امر بسیاری را سرخورده کرد که دل در گرو آن داشتند که در سالگرد حرکت وسیع مردم با عنوان «قیام ژینا» بار دیگر رژیم به عقب رانده خواهد شد و خیابان به تسخیر تودهها درخواهد آمد.
☑️ اما بیایید به سالگرد رخدادهایی چون «خیزش دی ۹۶» یا «قیام آبان ۹۸» و یا «قیام گرسنگان» و «قیام تشنگان» نگاه کنیم: آیا اتفاقی افتاد؟ ما به عوض سالگرد گرفتن برای این تحولات، در هر سال بانی یک خیزش-قیام جدید شدیم که رژیم را شوکه کرد. و در هر بار حضورمان شعارهایی جدید را مطرح کردیم.
از «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» رسیدیم به «زن، زندگی، آزادی».
☑️ حالا هم نباید در این شعار متوقف بمانیم و باید در اندیشهی آینده باشیم. گذشته تنها تکیهگاه ما میتواند باشد برای برداشتن قدمهای بعدی و نه منبعی برای نوستالژیگرایی.
🖊 امروز اگر ما به اعتبار شعار «زن، زندگی، آزادی» پرده از منطق «مردسالار» جمهوری اسلامی و کلیت وضع موجود برداشتیم، باید دیگر وجوه ستم را نشانه رویم.
🖊 میتوان به اعتبار شعار «نان، کار، آزادی، ادارهی شورایی»، پرده از «ستم طبقاتی» در این نظام برداریم و به ماهیت سرمایهدارانهی آن اشاره کنیم.
🖊 میتوان به اعتبار شعار «تِرَنس، کوئیر، رهایی» از دوگانهی «مرد/زن» فراروی کنیم و ستمهای متوجهی جامعهی LGBTQ را فریاد بزنیم.
🖊 میتوان به میانجی ستم به ملتهای زیر یوغ ناسیونالیسم مرکز تحت عنوان «پان ایرانیسم» و نیز اسیر بیماری «ناسیونالیسمهای تدافی» تحت عنوان انواع دیگر «پانها»، شعار «حق تعیین سرنوشت» را فریاد زد.
🖊 امروز ما نیاز داریم تا کلیهی بازندگان نظم سرمایهدارای مردسالارانهی شیعی پان ایرانیستی جمهوری اسلامی را با چنین شعارهایی متحد کنیم و دراندازندهی طرحهایی نو برای حرکت به سوی «انقلاب» باشیم.
☑️ نمیتوان جنبش را در مقطع شعار «زن، زندگی، آزادی» متوقف نگاه داشت.
روند حرکت جنبشی ما از دی ۹۶ به این سو ثابت کرده که این روند مبارزاتی مبتنی بر آفرینش و پویایی است و هرگز درجا نمیزند.
باید شعارها و نحوهی سازماندهیها و خواستهها را متکی بر ترسیم چشمانداز رهایی و کوتاه کردن دست راستهای اپوزیسیوننمای همدست حاکمیت هر دم بازنگری کنیم.
#ادارهی_شورایی
#کوئیر_ترنس_رهایی
#حق_تعیین_سرنوشت
#نه_به_سرمایهداری
#نه_به_مردسالاری
#نه_به_شیعیسم
#نه_به_ناسیونالیسم
@sarkhatism
🔴 دیوارنویسی در خیابانهای تهران
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#نان_کار_آزادی
#ادارهی_شورایی
#آرمیتا_گراوند
@sarkhatism
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#نان_کار_آزادی
#ادارهی_شورایی
#آرمیتا_گراوند
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴جنبش بازنشستگان: اهمیتها و یک نقد
☑️ چندی است که شاهدیم هر یکشنبه نام دو گروه از بازنشستگان معترض (بازنشستگان تأمین اجتماعی و بازنشستگان فولاد) یا هر دوشنبه و سهشنبه دو گروه دیگر از بازنشستگان (بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان نفت) بر صفحهی رسانهها نقش میبندد و آنها هر مرتبه با شعارهایی خلاقانه دست به تجمع و راهپیمایی میزنند. اما این جنبش آنچنان که باید جز در قامت مخابرهی اخبار اعتراضهای هفتگی آن مورد واکاوی قرار نگرفته و نمیگیرد.
☑️ همچنان که در آخرین اقدام حکومت در مورد مسألهی بازنشستگان مشاهده کردیم، میتوانیم به ضرس قاطع بگوییم که «بازنشستگی» یک از عرصههای مهم تاخت و تاز منطق سرمایه و تلاش حکومتها برای دستاندازی به منابع عمومی جامعه است: بالا بردن سن و سابقه بازنشستگی به خاطر حفظ ورودی صندوقها. در واقع فرد باید سالهای بیشتری از زندگیاش را درگیر استثمار شدن باشد. این موضوعی است جهانی و یکی از مهمترین موضوعات محل منازعهی مردم با دولت در فرانسه بر سر همین «قانون سن بازنشستگی» است.
☑️ ماجرا اما فقط به اینجا ختم نمیشود و ما شاهدیم که با کیفیت نازل سطح زندگی بازنشستگان به اعتبار مستمریهای کمی که میگیرند آنان را وا داشته تا مبادرت به سازمان دادن اعتراضهای صنفی بکنند. مسأله فقط مستمریهای پایین و معوقات ناشی از پرداخت آنها نیست، بلکه عدم امکان نظارت کانونهای بازنشستگان بر صندوقهایی که بناست مستمریهایشان را بپردازد مسألهی صنفی دیگری است.
☑️ به یاد میآوریم که در هنگامهی سکوت ناشی از کرونا، این بازنشستگان بودند که بار دیگر با شعار «فقط کف خیابون/ بهدست میاد حقمون» به تسخیر خیابانها شتافتند و جملگی ما را دعوت به بازسازماندهی کردند. به واقع اگر به مدت زمانی که این جنبش در ایران شکل گرفته (تقریبا از اواخر ۱۳۹۵) تا به امروز بنگریم، میتوانیم ظرفیتهای مهمی را در آن تشخیص دهیم:
✔️ بحث دست گذاشتن روی سن بازنشستگی به عنوان یکی از موضوعات استثماری متوجهی نسلهای کارکُن؛
✔️ بحث همسانسازی مستمریها؛
✔️ بحث پیوند با جنبشهای صنفی معلمان و کارگران؛
✔️ بحث بخشی از جریان «تسخیر خیابان» به عنوان راهی برای ایستادن مقابل حاکمیت؛
برای طرح و جا انداخته شدن «حقوق حقه» بودن هر یک از این موارد، سازماندهیهای قابل توجه توأم با هزینههای زیادی شده است. چه کسی گمان میبُرد که بازنشستگان، این زنان و مردان پیر و با برچسب «خسته»، «در حال احتضار» بدل به نیروهای «امیدبخش» به جوانان و نیروهای کارکُنِ فعال در عرصههای صنفی دیگر باشند؟
☑️ بازپسگیری «ادارهی صندوقهای بازنشستگی» و جلوگیری از «دستاندازی دولت به جیب مردم»، یکی از مهمترین لحظههای تحقق «آلترناتیو» علیه وضع موجود است که نطفهی آن در جریان «جنبش بازنشستگان» طرح شده است. این موضوعی است که بیش از همه شامل «صندوق تأمین اجتماعی» است. شورایی شدن ادارهی این صندوق مهمترین ضربهای است که میتواند به نظم سرمایهسالار کنونی وارد بیاید.
☑️ اما نقدی نیز متوجهی این جنبش است:
این نقد عبارت است از گرفتاری در چرخهی «روزمرهگی» و «کُندی سیاسی شدن جنبش». اما منظور از این نقدها چیست؟
به راحتی میتوان متصور بود که این جنبش با همین آهنگ و روند برای سالهای سال جریان داشته باشد اما حاکمیت هم مطلقا مبادرت به عقبنشینی نکند و حضور هفتگی و خیابانی جنبش همچون تزئینکنندهی «دموکراسی صوری» در یک نظام سیاسی جلوه کند (به این معنا که «ببینید چقدر وضعیت دموکراتیک است که بازنشستگان هر وقت بخواهند میآیند اعتراض میکنند!)
همچنین عدم نشانه گرفتن موانع سیاسیِ تحقق مطالبات صنفی از سوی جنبش، میتواند امکانات خلاقانهی پیوند خوردن با جنبشهای صنفی-سیاسی دیگر را از آن بگیرد و هر چه بیشتر بدل به یک نیروی «در خود فرو رَوَنده» بکندش.
اینجا لازم است تا برای ادامهی حرکت مستمر بازنشستگان، برنامههای استراتژیکی طراحی شود. برنامههایی چون:
✔️ ایجاد ارتباطات مستمر با جنبشهای صنفی-سیاسی دیگر، به ویژه «جنبش کارگری»، «جنبش معلمان» و «جنبش دانشجویی» به منظور طراحی حرکتهای مشترک به منظور پشتیبانی از مطالبات آنی و آتی یکدیگر به میانجی «زمین مادی صنفی».
✔️ طرح مطالبات سیاسی آلترناتیو، نظیر «ضرورت ادارهی صندوقها توسط خود بازنشستگان» به میانجی «کانونهای بازنشستگی» که اما نیروهای منتخب در آن نه «فرمایشی» همچون «شوراهای اسلامی کار»، بلکه نهادهایی مستقل و برآمده از دل همین جریانات اعتراضی خیابانی باشد.
#جنبش_بازنشستگان
#ادارهی_شورایی
#صندوقهای_بازنشستگی
#بیمهها
#مستمریها
#جریانهای_صنفی
#صنفی_سیاسی
@sarkhatism
☑️ چندی است که شاهدیم هر یکشنبه نام دو گروه از بازنشستگان معترض (بازنشستگان تأمین اجتماعی و بازنشستگان فولاد) یا هر دوشنبه و سهشنبه دو گروه دیگر از بازنشستگان (بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان نفت) بر صفحهی رسانهها نقش میبندد و آنها هر مرتبه با شعارهایی خلاقانه دست به تجمع و راهپیمایی میزنند. اما این جنبش آنچنان که باید جز در قامت مخابرهی اخبار اعتراضهای هفتگی آن مورد واکاوی قرار نگرفته و نمیگیرد.
☑️ همچنان که در آخرین اقدام حکومت در مورد مسألهی بازنشستگان مشاهده کردیم، میتوانیم به ضرس قاطع بگوییم که «بازنشستگی» یک از عرصههای مهم تاخت و تاز منطق سرمایه و تلاش حکومتها برای دستاندازی به منابع عمومی جامعه است: بالا بردن سن و سابقه بازنشستگی به خاطر حفظ ورودی صندوقها. در واقع فرد باید سالهای بیشتری از زندگیاش را درگیر استثمار شدن باشد. این موضوعی است جهانی و یکی از مهمترین موضوعات محل منازعهی مردم با دولت در فرانسه بر سر همین «قانون سن بازنشستگی» است.
☑️ ماجرا اما فقط به اینجا ختم نمیشود و ما شاهدیم که با کیفیت نازل سطح زندگی بازنشستگان به اعتبار مستمریهای کمی که میگیرند آنان را وا داشته تا مبادرت به سازمان دادن اعتراضهای صنفی بکنند. مسأله فقط مستمریهای پایین و معوقات ناشی از پرداخت آنها نیست، بلکه عدم امکان نظارت کانونهای بازنشستگان بر صندوقهایی که بناست مستمریهایشان را بپردازد مسألهی صنفی دیگری است.
☑️ به یاد میآوریم که در هنگامهی سکوت ناشی از کرونا، این بازنشستگان بودند که بار دیگر با شعار «فقط کف خیابون/ بهدست میاد حقمون» به تسخیر خیابانها شتافتند و جملگی ما را دعوت به بازسازماندهی کردند. به واقع اگر به مدت زمانی که این جنبش در ایران شکل گرفته (تقریبا از اواخر ۱۳۹۵) تا به امروز بنگریم، میتوانیم ظرفیتهای مهمی را در آن تشخیص دهیم:
✔️ بحث دست گذاشتن روی سن بازنشستگی به عنوان یکی از موضوعات استثماری متوجهی نسلهای کارکُن؛
✔️ بحث همسانسازی مستمریها؛
✔️ بحث پیوند با جنبشهای صنفی معلمان و کارگران؛
✔️ بحث بخشی از جریان «تسخیر خیابان» به عنوان راهی برای ایستادن مقابل حاکمیت؛
برای طرح و جا انداخته شدن «حقوق حقه» بودن هر یک از این موارد، سازماندهیهای قابل توجه توأم با هزینههای زیادی شده است. چه کسی گمان میبُرد که بازنشستگان، این زنان و مردان پیر و با برچسب «خسته»، «در حال احتضار» بدل به نیروهای «امیدبخش» به جوانان و نیروهای کارکُنِ فعال در عرصههای صنفی دیگر باشند؟
☑️ بازپسگیری «ادارهی صندوقهای بازنشستگی» و جلوگیری از «دستاندازی دولت به جیب مردم»، یکی از مهمترین لحظههای تحقق «آلترناتیو» علیه وضع موجود است که نطفهی آن در جریان «جنبش بازنشستگان» طرح شده است. این موضوعی است که بیش از همه شامل «صندوق تأمین اجتماعی» است. شورایی شدن ادارهی این صندوق مهمترین ضربهای است که میتواند به نظم سرمایهسالار کنونی وارد بیاید.
☑️ اما نقدی نیز متوجهی این جنبش است:
این نقد عبارت است از گرفتاری در چرخهی «روزمرهگی» و «کُندی سیاسی شدن جنبش». اما منظور از این نقدها چیست؟
به راحتی میتوان متصور بود که این جنبش با همین آهنگ و روند برای سالهای سال جریان داشته باشد اما حاکمیت هم مطلقا مبادرت به عقبنشینی نکند و حضور هفتگی و خیابانی جنبش همچون تزئینکنندهی «دموکراسی صوری» در یک نظام سیاسی جلوه کند (به این معنا که «ببینید چقدر وضعیت دموکراتیک است که بازنشستگان هر وقت بخواهند میآیند اعتراض میکنند!)
همچنین عدم نشانه گرفتن موانع سیاسیِ تحقق مطالبات صنفی از سوی جنبش، میتواند امکانات خلاقانهی پیوند خوردن با جنبشهای صنفی-سیاسی دیگر را از آن بگیرد و هر چه بیشتر بدل به یک نیروی «در خود فرو رَوَنده» بکندش.
اینجا لازم است تا برای ادامهی حرکت مستمر بازنشستگان، برنامههای استراتژیکی طراحی شود. برنامههایی چون:
✔️ ایجاد ارتباطات مستمر با جنبشهای صنفی-سیاسی دیگر، به ویژه «جنبش کارگری»، «جنبش معلمان» و «جنبش دانشجویی» به منظور طراحی حرکتهای مشترک به منظور پشتیبانی از مطالبات آنی و آتی یکدیگر به میانجی «زمین مادی صنفی».
✔️ طرح مطالبات سیاسی آلترناتیو، نظیر «ضرورت ادارهی صندوقها توسط خود بازنشستگان» به میانجی «کانونهای بازنشستگی» که اما نیروهای منتخب در آن نه «فرمایشی» همچون «شوراهای اسلامی کار»، بلکه نهادهایی مستقل و برآمده از دل همین جریانات اعتراضی خیابانی باشد.
#جنبش_بازنشستگان
#ادارهی_شورایی
#صندوقهای_بازنشستگی
#بیمهها
#مستمریها
#جریانهای_صنفی
#صنفی_سیاسی
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اعتراض اهالی سمیرم به استثمار منابع طبیعی منطقه
به صدای رسا و بیترس این زن گوش کنید که بر سر اوباش یگان ویژه فریاد میزند: « بیاین برین تا فیلم نگیرم، از اینجا دور شید...»
مردمی که به خوبی میدانند در برابر غارتگران خاک و آبشان باید مقاومت کنند. میدانند حراست از منابع طبیعی بومی یعنی چه.
غارتگران حاکم تصمیم گرفتهاند آب رودخانهی «ماربر» را به ذوب آهن اصفهان منتقل کنند و این برای مردم منطقه به معنی نابودی محیطزیست و در عین حال اجبار به پرداخت پول برای استفاده از آبی است که متعلق به آنهاست.
در چنین بزنگاههایی است که باید بار دیگر بر لزوم ادارهی شورایی منابع طبیعی و حق بنیادین ساکنین بومی برای تصمیمگیری چگونگی استفاده از این منابع تاکید کرد.
#سمیرم
#رودخانهی_ماربر
#ذوب_آهن_اصفهان
#ستم_طبقاتی
#استثمار_محیط_زیست
#جمهوری_غارت
#ادارهی_شورایی
@sarkhatism
به صدای رسا و بیترس این زن گوش کنید که بر سر اوباش یگان ویژه فریاد میزند: « بیاین برین تا فیلم نگیرم، از اینجا دور شید...»
مردمی که به خوبی میدانند در برابر غارتگران خاک و آبشان باید مقاومت کنند. میدانند حراست از منابع طبیعی بومی یعنی چه.
غارتگران حاکم تصمیم گرفتهاند آب رودخانهی «ماربر» را به ذوب آهن اصفهان منتقل کنند و این برای مردم منطقه به معنی نابودی محیطزیست و در عین حال اجبار به پرداخت پول برای استفاده از آبی است که متعلق به آنهاست.
در چنین بزنگاههایی است که باید بار دیگر بر لزوم ادارهی شورایی منابع طبیعی و حق بنیادین ساکنین بومی برای تصمیمگیری چگونگی استفاده از این منابع تاکید کرد.
#سمیرم
#رودخانهی_ماربر
#ذوب_آهن_اصفهان
#ستم_طبقاتی
#استثمار_محیط_زیست
#جمهوری_غارت
#ادارهی_شورایی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بازداشت پنج کشاورز معترض به تخریب محیطزیست در هشترود
در پی تجمع اعتراضی اهالی روستاهای نزدیک به رودخانهی «قرانقوچای»، به برداشت ماسه از بستر رودخانه و فعالیت کارگاههای ماسهشویی، دستکم پنج نفر از معترضین با دخالت خشونتآمیز نیروی انتظامی بازداشت شدهاند. هویت این افراد «رحمت سعیدی»، «جعفر شریفی»، «داوود شریفی»، «هادی شریفی» و «عقیل طالبی» عنوان شده است.
کشاورزان منطقه میگویند که برداشت ماسه سبب تغییر عمق رودخانه و خسارت به کشتوکار شده و علیرغم اینکه موفق شدهاند حکم منع فعالیت این کارگاهها را از دادگاه بگیرند، اما «مافیتی ماسه» بخشی از منطقه را حصارکشی کزده و کماکان به فعالیت خود ادامه میدهد.
استفادهی مداوم و غیراصولی از منابع طبیعی، تصرف این منابع، تخریب محیطزیست و سرکوب افراد بومی که صاحبان اصلی منابع طبیعی هر منطقه و تنها افراد ذیصلاح و صاحب دانش کافی برای تصمیمگیری در مورد چگونگی بهرهگیری از آن هستند، سالهاست که تبدیل به رویهی سیستماتیک جمهوری اسلامی شده است.
اینجاست که بار دیگر باید بر لزوم ادارهی شورایی منابع طبیعی، اعمال قدرت مستقیم ساکنین بومی هر منطقه و اعتماد به دانش آنها برای استفاده از این منابع تاکید کرد.
#هشترود
#آذربایجان
#اعتراضات_کشاورزان
#استثمار_محیط_زیست
#ادارهی_شورایی
@sarkhatism
در پی تجمع اعتراضی اهالی روستاهای نزدیک به رودخانهی «قرانقوچای»، به برداشت ماسه از بستر رودخانه و فعالیت کارگاههای ماسهشویی، دستکم پنج نفر از معترضین با دخالت خشونتآمیز نیروی انتظامی بازداشت شدهاند. هویت این افراد «رحمت سعیدی»، «جعفر شریفی»، «داوود شریفی»، «هادی شریفی» و «عقیل طالبی» عنوان شده است.
کشاورزان منطقه میگویند که برداشت ماسه سبب تغییر عمق رودخانه و خسارت به کشتوکار شده و علیرغم اینکه موفق شدهاند حکم منع فعالیت این کارگاهها را از دادگاه بگیرند، اما «مافیتی ماسه» بخشی از منطقه را حصارکشی کزده و کماکان به فعالیت خود ادامه میدهد.
استفادهی مداوم و غیراصولی از منابع طبیعی، تصرف این منابع، تخریب محیطزیست و سرکوب افراد بومی که صاحبان اصلی منابع طبیعی هر منطقه و تنها افراد ذیصلاح و صاحب دانش کافی برای تصمیمگیری در مورد چگونگی بهرهگیری از آن هستند، سالهاست که تبدیل به رویهی سیستماتیک جمهوری اسلامی شده است.
اینجاست که بار دیگر باید بر لزوم ادارهی شورایی منابع طبیعی، اعمال قدرت مستقیم ساکنین بومی هر منطقه و اعتماد به دانش آنها برای استفاده از این منابع تاکید کرد.
#هشترود
#آذربایجان
#اعتراضات_کشاورزان
#استثمار_محیط_زیست
#ادارهی_شورایی
@sarkhatism