سرخط
9.52K subscribers
21.7K photos
16.6K videos
345 files
1.19K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
سرخط
Photo
🔴 استثمار در شرکت طراحان سازش راین رایبد

روایت استثمار این شرکت روایتی است آمیخته به «بیگاری»، «زد و بند با اداره‌ی‌ کار» و به معنای عمیق کلمه «بی‌نواسازی کارگر».
هنگامی که حتی «شکایت‌های قانونی» به خاطر طی روند «بروکراسی» فرساینده از یک‌سو و زد و بند‌های کارفرما با مأموران دولتی از سوی دیگر، راه به‌جایی نمی‌برد، روشن می‌شود که منظور از «نظام» استثماری چیست:‌ ماجرا فقط یک قانون اقتصادی بیرون کشیدن ارزش اضافه از نیروی کار نیست، بلکه این امر به مدد مناسباتی حقوقی و قانونی به شکلی دقیق انجام می‌پذیرد.
معوقات حقوقی ۶ ماهه، در حالی که کارفرما به بهترین شکلی زندگی‌اش را می‌گذراند چه معنایی جز «بی‌نواسازی» دارد؟ بی‌نواسازی یک مرحله فراتر از استثمار صرف است. جایی است که نیروی کارِ تحت استثمار، محروم از اتحادیه و امکان‌های حقوقی برای اعتراض، خود را ناگزیر از تن دادن به فجیع‌ترین شرایط کاری می‌بیند.
باهم این روایت را می‌خوانیم:




من و دوستانم برای یک شرکت پیمانکار در بیمارستان‌های شیراز کار می‌کردیم. باید پرونده‌‌های دستی رو به الکترونیک تبدیل می‌کردیم. ما رو می‌بردند در سوله‌ها و بایگانی‌های به شدت کثیف با چهار تا کامپیوتر و اسکنر و باید در روز مثلا ۱۰۰۰ برگ ثبت و اسکن می‌کردیم. در نهایت شش ماه شش ماه حقوق نمی‌دادند.
جناب آقای علی مشفق و خانمشون لیلاالسادات موسوی‌نژاد در سطح استان فارس بزرگترین خیانت‌ها رو به کارگر کردند. به دخترهایی که از شهرستان می‌آمدند و پول خوابگاه می‌دادند که کار یاد بگیرند و بروند در بیمارستان شهرستان کار کنند. مشفق حق همه رو خورد و بیمه‌ها رو رد نکرد و در نهایت هیچ‌کس نتونست هیچ کاری کنه.
شرکت طراحان سازش راین رایبد به مدیرعاملی خانم موسوی‌نژاد و همسرشون آقای مشفق بود. اینا برنامه‌ای طراحی کرده بودند و از طریق لابی تمام مزایده‌های علوم پزشکی رو مال خودشون می‌کردند در صورتیکه برنامه‌شون خیلی باگ داشت، اصل کار این بود که پرونده‌های خیلی سال پیش که در بایگانی بیمارستان‌های بزرگ شیراز بود رو به پرونده الکترونیک در حافظه اصلی سیستم بیمارستان تبدیل می‌کردند. کار سختی بود و دقت زیادی می‌خواست. هر پرونده باید به اسم و مشخصات مریض در سیستم ثبت می‌شد و بعد تمام برگه‌های پرونده‌ی بیمار اسکن می‌شد. بعضی بیمارستان‌ها که پرونده‌ها رو نگه می‌داشتند از ما می‌خواستند دوباره تک تک آزمایش‌ها و ... که برای اسکن باز کرده بودیم دوباره چسب‌کاری و منگنه کنیم و در طبقات مخصوص بگذاریم. هر روز تعالی‌های سنگینی حمل می‌کردیم. پرونده‌ها به شدت کثیف و آلوده بود. پر از خاک و باقیمانده حشرات و خزندگان و موی گربه.
من دو سال کار کردم و فقط سه بار حقوق گرفتم. بیمه‌ام از ماه ششم شروع شد و ناقص پرداخت شد.
کم کم مزایده‌ شهرستان‌های استان فارس رو هم برد و برای ما نیروی آموزشی می‌آمد که آماده‌شون کنیم برای شهرستان. من می‌دیدم که دخترها جای خواب و پول غذا ندارند اما به هر بدبختی ادامه می‌دادند که شاید در این وضعیت افتضاح جای آبرومندی کار کنند.
من ازش شکایت کردم. تقریبا اکثر دخترها بعد از مدتی خسته می‌شدند و شکایت می‌کردند اما با اداره کار هم هماهنگ بود. آنقدر دروغ می‌گفت و با همکاری بیمارستان کارگر شاکی رو ضایع می‌کرد که خیلی‌ها خسته می‌شدند و دست می‌کشیدند.
در مورد همه می‌گفت پاره‌وقت بودند در صورتیکه ما از ۷ صبح تا ۲ ظهر در شیفت‌های عادی و در شیفت‌های لانگ از ۷ صبح تا ۸ شب یکسره کار می‌کردیم
من ۹۸ ازش اومدم بیرون و تا ۹۹ درگیر دادگاه بودم و در نهایت از طریق دادگستری بخش کمی از دستمزدم گیرم اومد.

#تجارب_استثمار
#راین_رایبد
#روایت_استثمار
#بیگاری
#بی‌نواسازی
#حقوق_معوقه
#شکایت
#علی_مشفق
#لیلا_موسوی‌نژاد

@sarkhatism