سرخط
Photo
🔴 باز هم روایت استثماری دیگر از کتابفروشیها؛ این بار بوکلند گرگان
#تجارب_استثمار
از ابتدای کلیدخوردن پروژهی «تجارب استثمار»، یکی از مکانها و پایههای ثابتی که برایمان ارسال شده و در آن نیروی کار درحال استثمارشدن بوده است، کافهها و کتابفروشیها بودهاند. این توالی و تکرار، حتما نه اتفاقی است و نه تصادفی. مکانهایی که در ظاهر امر در قالب یک کار یا پاتوق فرهنگی در حال بهرهکشی و استثمار نیروی کارند و چون کالایی که به مردم میفروشند «کتاب» و «تمایز» است، لابد چندان اشکالی ندارد اگر نیروی کار با ساعتی ۱۸هزار تومن کار کند. بالاخره هرکسی باید سهمش را در اعتلای فرهنگ مملکت ایفا کند: کارگر، کار میکند و حقوق نمیگیرد. کارفرمای به ظاهر فرهنگی، کار نمیکند و سود میبرد.
روایت امروز نیز از بوکلند(سرزمین کتاب) گرگان است. این بوکلند اگرچه شعبهای از بوکلندی که پیشتر ذکر شر استثمارش بود نیست، اما در استثمار نیروی کار در حال رقابت با همنام خویش است. فروشگاهی که تأکید میکند همهروزه، حتی جمعهها و روزهای تعطیل نیز باز است. و البته احتمالا کمتر کسی از خود میپرسید این بازبودن همیشگی که بعنوان امتیاز به خریداران عرضه میشود، بر دوش کدام نیروی کارِ محروم از مرخصی ممکن شده است. روایت یکی از یاران #همراه_سرخط از وضعیت استثمار در بوکلند گرگان را باهم بخوانیم:
«من بوکلند گرگان کار کردم.
بدون هیچ روز مرخصی. در طول سال حتی ۲۹ اسفند یا حتی ۱ فروردین، عاشورا، تاسوعا و ... کل روزهای سال باید میرفتیم سر کار.
۷ ساعت در روز. ماهی ۳۵۰۰ !! یعنی ساعتی ۱۸ هزار تومن.
که تازه اضافهکاریها رو نصف میکرد میداد!!
بدون بیمه
با رئیس بددهن بیفرهنگ
مجبورمون کردند قراردادی رو امضا کنیم که توش نوشته بود : «هفته ای ۳ یا ۴ روز در هفته با روزی ۴ ساعت و با حقوق ماهی ۴۵۰۰ کار میکنیم».
در صورتی که هفتهای ۷ روز، روزی ۷ ساعت با حقوق ماهی ۳۵۰۰ کار میکردیم، بدون هیچ مرخصی در طول سال و بدون بیمه».
#تجارب_استثمار
#استثمار
#بهرهکشی
#سرزمین_کتاب_گرگان
#بوکلند_گرگان
@sarkhatism
#تجارب_استثمار
از ابتدای کلیدخوردن پروژهی «تجارب استثمار»، یکی از مکانها و پایههای ثابتی که برایمان ارسال شده و در آن نیروی کار درحال استثمارشدن بوده است، کافهها و کتابفروشیها بودهاند. این توالی و تکرار، حتما نه اتفاقی است و نه تصادفی. مکانهایی که در ظاهر امر در قالب یک کار یا پاتوق فرهنگی در حال بهرهکشی و استثمار نیروی کارند و چون کالایی که به مردم میفروشند «کتاب» و «تمایز» است، لابد چندان اشکالی ندارد اگر نیروی کار با ساعتی ۱۸هزار تومن کار کند. بالاخره هرکسی باید سهمش را در اعتلای فرهنگ مملکت ایفا کند: کارگر، کار میکند و حقوق نمیگیرد. کارفرمای به ظاهر فرهنگی، کار نمیکند و سود میبرد.
روایت امروز نیز از بوکلند(سرزمین کتاب) گرگان است. این بوکلند اگرچه شعبهای از بوکلندی که پیشتر ذکر شر استثمارش بود نیست، اما در استثمار نیروی کار در حال رقابت با همنام خویش است. فروشگاهی که تأکید میکند همهروزه، حتی جمعهها و روزهای تعطیل نیز باز است. و البته احتمالا کمتر کسی از خود میپرسید این بازبودن همیشگی که بعنوان امتیاز به خریداران عرضه میشود، بر دوش کدام نیروی کارِ محروم از مرخصی ممکن شده است. روایت یکی از یاران #همراه_سرخط از وضعیت استثمار در بوکلند گرگان را باهم بخوانیم:
«من بوکلند گرگان کار کردم.
بدون هیچ روز مرخصی. در طول سال حتی ۲۹ اسفند یا حتی ۱ فروردین، عاشورا، تاسوعا و ... کل روزهای سال باید میرفتیم سر کار.
۷ ساعت در روز. ماهی ۳۵۰۰ !! یعنی ساعتی ۱۸ هزار تومن.
که تازه اضافهکاریها رو نصف میکرد میداد!!
بدون بیمه
با رئیس بددهن بیفرهنگ
مجبورمون کردند قراردادی رو امضا کنیم که توش نوشته بود : «هفته ای ۳ یا ۴ روز در هفته با روزی ۴ ساعت و با حقوق ماهی ۴۵۰۰ کار میکنیم».
در صورتی که هفتهای ۷ روز، روزی ۷ ساعت با حقوق ماهی ۳۵۰۰ کار میکردیم، بدون هیچ مرخصی در طول سال و بدون بیمه».
#تجارب_استثمار
#استثمار
#بهرهکشی
#سرزمین_کتاب_گرگان
#بوکلند_گرگان
@sarkhatism