Forwarded from نقد
▫️ فمینیسم و چپ: «مسئلهی زن»
▫️در ترکیهی دههی 1970
نوشتهی: نارین بغدادلی
ترجمهی: مهرداد امامی
7 مارس 2021
📝 مقالهی حاضر فصل کوتاهی از کتاب فمینیسم، مجلد دهم از مجموعه کتابهای اندیشهی سیاسی در ترکیهی مدرن است که در سال 2020 از جانب انتشارات ایلتیشیم در 880 صفحه منتشر شد. رابطهی بین جنبش فمینیستی و جنبش چپ همواره از موضوعات پرسشبرانگیز و مورد مناقشه در سطح جهانی بوده است. اطلاع یافتن از چگونگی تحول این رابطه در کشورهای مختلف نیز بیشک گامی ضروری برای مواجههی نیروهای چپ کشورهای دیگر با گذشته و حال مردسالارانهی خود است. از این جهت، سازمانها، گروهها، احزاب و حتی افرادی که به سوسیالیسم و آرمانهای آن اندک تعلقی دارند، باید همواره پیکان تیز نقد را پیش از هر چیز رو به سمت تجربیات گذشته و حال خود بگیرند و از هر جهت در زمینهی مسائل مرتبط با ستم طبقاتی، جنسیتی، قومی و غیره از خود انتقاد کنند. تاریخ به ما نشان داده است که هیچ سازمانی، صرفنظر از درجهی رادیکال بودن آن، به صورت پیشینی و بدیهی مدافع آرمانهای سوسیالیستی، برابری جنسیتی و غیره نیست. تنها محک ممکن برای ارزیابی آن آرمانها همانا پراتیکهای درونسازمانی و در صورت فراگیرشدنشانْ سیاستهای اجتماعی ـ اقتصادی منتج از آن است. بنابراین، نقد ستم جنسیتی که «در عمل» یکی از مغفولماندهترین مباحث میان نیروهای سوسیالیست ایرانی، بهویژه مردان سوسیالیست، است، باید عرصه را برای مواجههای رادیکال فراهم آورد. در غیر این صورت، متأسفانه بسیاری از ایدههای انقلابی هم سرانجام پیرامون استیلای محسوس و نامحسوس مردان، پیش و پس از انقلاب سوسیالیستی، میچرخند. در این چهارچوب، تجربهی رفقای سوسیالیست در ترکیه، بهویژه رفقای زن، از اهمیتی فراوان برخوردار است. ترجمهی این متن را در آستانهی 8 مارس 2021 تقدیم میکنم به تمام رفقایی که نه فقط در «نظریه» بلکه «در عمل»، در جایجای زندگیهای عادی یا مبارزاتی خود همانقدر که به ستم طبقاتی حساسیت دارند، به ستم جنسیتی و قومیتی هم اهمیت میدهند و سعی میکنند دستکم خودشان بازتولیدکنندهی کلیشههای طبقاتی، جنسیتی و قومی نباشند.
🔸 از زمان به رسمیت شناخته شدن حق رأی و حق برگزیده شدن زنان در1934 تا 1975 در ترکیه، نمیتوان از جنبش زنان سخن گفت. اگرچه زنان از امکانات تحصیل برخوردار بودند اما بخش وسیعی از زنان تحت شرایط ناشی از مناسبات مردسالارانه بهویژه در نواحی روستایی با محرومیت ازحقوقی مثل آموزش، مالکیت، بیمهی اجتماعی و درآمد به عنوان کارگران خانوادگی بدون مُزد، ستمدیدهترین قشر جامعه را تشکیل میدادند. پس از سال 1975 نیز زنان پیشگامی که در جنبشهای چپ جای داشتند با هدف جذب زنان ستمدیده در مبارزهی طبقهی کارگر با مطرحکردن مشکلات زندگی زنان، که وابسته به جایگاه طبقاتیشان بود، همراه با رویکردی ضدّ فمینیستی وارد سازمانهای متعددی شدند. بنابراین، از منظر انجمنهای زنان که بر اهمیت حقوق مدنیِ اعطاشده به زنان، بهویژه به زنان ستمدیدهی بیسواد در مناطق روستایی پس از جمهوریت تأکید میکردند، دیدگاه غالب به مسئلهی زن در اواسط دههی 1970 تحت تأثیر جنبشهای نوظهور چپ بود و بر مبنای مسائل وابسته به موقعیتهای طبقاتی زنان کارگر و زحمتکش شکل گرفت.
🔸 وجه اشتراک تمام سازمانهای زنانی که در دههی 1970 به عنوان سازمانهای وابسته به فراکسیونهای گوناگون چپ سر بر آوردند، ضرورت به تعویق انداختن مشکلات زندگی روزمرهی زنان و مطالباتی مرتبط با حل این مسائل به بعد از انقلاب سوسیالیستی بود. زنان حاضر در انجمنهای زنان که به عنوان عضوی از جنبش سوسیالیستی ظاهر شدند، فمینیسم را همچون ایدئولوژی بورژوایی مینگریستند و معتقد بودند ترویج فمینیسم موجب اختلافافکندن در همبستگی طبقاتی میشود...
🔸 پس از کودتای نظامی 1980 زنانی که در هنگام زندگی مخفیانه، دستگیریها و تجربیات زندان اعضای سازمانهای چپ توانسته بودند بیرون بمانند یا مدت کمتری در حبس باشند، این فرصت را یافتند تا به ارزیابی و نقد دوران حضورشان در مبارزهی متشکل بپردازند. گروههای «افزایش آگاهی» شامل زنانی بود که ظرف سالهای 1981 تا 1982 جنبشهای چپ را از منظر فمینیستی نقد میکردند، کسانی که تحصیل خود در خارج از کشور را تمام کرده و بازگشته بودند یا زنانی که به واسطهی قانون «سازمان آموزش عالی» از دانشگاه استعفاء دادند؛ این گروهها مباحثی را در رابطه با استیلای مردسالاری، سکسیسم، تقسیم کار جنسیتزده، کار خانگی، سیاستهای بدن، جایگاه سیاسی امر شخصی و وضعیت زنانگی پیش بردند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-23v
#جنبش_زنان #هشت_مارس #فمینیسم #روز_جهانی_زن
#چپ_ترکیه #نارین_بغدادلی #مهرداد_امامی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️در ترکیهی دههی 1970
نوشتهی: نارین بغدادلی
ترجمهی: مهرداد امامی
7 مارس 2021
📝 مقالهی حاضر فصل کوتاهی از کتاب فمینیسم، مجلد دهم از مجموعه کتابهای اندیشهی سیاسی در ترکیهی مدرن است که در سال 2020 از جانب انتشارات ایلتیشیم در 880 صفحه منتشر شد. رابطهی بین جنبش فمینیستی و جنبش چپ همواره از موضوعات پرسشبرانگیز و مورد مناقشه در سطح جهانی بوده است. اطلاع یافتن از چگونگی تحول این رابطه در کشورهای مختلف نیز بیشک گامی ضروری برای مواجههی نیروهای چپ کشورهای دیگر با گذشته و حال مردسالارانهی خود است. از این جهت، سازمانها، گروهها، احزاب و حتی افرادی که به سوسیالیسم و آرمانهای آن اندک تعلقی دارند، باید همواره پیکان تیز نقد را پیش از هر چیز رو به سمت تجربیات گذشته و حال خود بگیرند و از هر جهت در زمینهی مسائل مرتبط با ستم طبقاتی، جنسیتی، قومی و غیره از خود انتقاد کنند. تاریخ به ما نشان داده است که هیچ سازمانی، صرفنظر از درجهی رادیکال بودن آن، به صورت پیشینی و بدیهی مدافع آرمانهای سوسیالیستی، برابری جنسیتی و غیره نیست. تنها محک ممکن برای ارزیابی آن آرمانها همانا پراتیکهای درونسازمانی و در صورت فراگیرشدنشانْ سیاستهای اجتماعی ـ اقتصادی منتج از آن است. بنابراین، نقد ستم جنسیتی که «در عمل» یکی از مغفولماندهترین مباحث میان نیروهای سوسیالیست ایرانی، بهویژه مردان سوسیالیست، است، باید عرصه را برای مواجههای رادیکال فراهم آورد. در غیر این صورت، متأسفانه بسیاری از ایدههای انقلابی هم سرانجام پیرامون استیلای محسوس و نامحسوس مردان، پیش و پس از انقلاب سوسیالیستی، میچرخند. در این چهارچوب، تجربهی رفقای سوسیالیست در ترکیه، بهویژه رفقای زن، از اهمیتی فراوان برخوردار است. ترجمهی این متن را در آستانهی 8 مارس 2021 تقدیم میکنم به تمام رفقایی که نه فقط در «نظریه» بلکه «در عمل»، در جایجای زندگیهای عادی یا مبارزاتی خود همانقدر که به ستم طبقاتی حساسیت دارند، به ستم جنسیتی و قومیتی هم اهمیت میدهند و سعی میکنند دستکم خودشان بازتولیدکنندهی کلیشههای طبقاتی، جنسیتی و قومی نباشند.
🔸 از زمان به رسمیت شناخته شدن حق رأی و حق برگزیده شدن زنان در1934 تا 1975 در ترکیه، نمیتوان از جنبش زنان سخن گفت. اگرچه زنان از امکانات تحصیل برخوردار بودند اما بخش وسیعی از زنان تحت شرایط ناشی از مناسبات مردسالارانه بهویژه در نواحی روستایی با محرومیت ازحقوقی مثل آموزش، مالکیت، بیمهی اجتماعی و درآمد به عنوان کارگران خانوادگی بدون مُزد، ستمدیدهترین قشر جامعه را تشکیل میدادند. پس از سال 1975 نیز زنان پیشگامی که در جنبشهای چپ جای داشتند با هدف جذب زنان ستمدیده در مبارزهی طبقهی کارگر با مطرحکردن مشکلات زندگی زنان، که وابسته به جایگاه طبقاتیشان بود، همراه با رویکردی ضدّ فمینیستی وارد سازمانهای متعددی شدند. بنابراین، از منظر انجمنهای زنان که بر اهمیت حقوق مدنیِ اعطاشده به زنان، بهویژه به زنان ستمدیدهی بیسواد در مناطق روستایی پس از جمهوریت تأکید میکردند، دیدگاه غالب به مسئلهی زن در اواسط دههی 1970 تحت تأثیر جنبشهای نوظهور چپ بود و بر مبنای مسائل وابسته به موقعیتهای طبقاتی زنان کارگر و زحمتکش شکل گرفت.
🔸 وجه اشتراک تمام سازمانهای زنانی که در دههی 1970 به عنوان سازمانهای وابسته به فراکسیونهای گوناگون چپ سر بر آوردند، ضرورت به تعویق انداختن مشکلات زندگی روزمرهی زنان و مطالباتی مرتبط با حل این مسائل به بعد از انقلاب سوسیالیستی بود. زنان حاضر در انجمنهای زنان که به عنوان عضوی از جنبش سوسیالیستی ظاهر شدند، فمینیسم را همچون ایدئولوژی بورژوایی مینگریستند و معتقد بودند ترویج فمینیسم موجب اختلافافکندن در همبستگی طبقاتی میشود...
🔸 پس از کودتای نظامی 1980 زنانی که در هنگام زندگی مخفیانه، دستگیریها و تجربیات زندان اعضای سازمانهای چپ توانسته بودند بیرون بمانند یا مدت کمتری در حبس باشند، این فرصت را یافتند تا به ارزیابی و نقد دوران حضورشان در مبارزهی متشکل بپردازند. گروههای «افزایش آگاهی» شامل زنانی بود که ظرف سالهای 1981 تا 1982 جنبشهای چپ را از منظر فمینیستی نقد میکردند، کسانی که تحصیل خود در خارج از کشور را تمام کرده و بازگشته بودند یا زنانی که به واسطهی قانون «سازمان آموزش عالی» از دانشگاه استعفاء دادند؛ این گروهها مباحثی را در رابطه با استیلای مردسالاری، سکسیسم، تقسیم کار جنسیتزده، کار خانگی، سیاستهای بدن، جایگاه سیاسی امر شخصی و وضعیت زنانگی پیش بردند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-23v
#جنبش_زنان #هشت_مارس #فمینیسم #روز_جهانی_زن
#چپ_ترکیه #نارین_بغدادلی #مهرداد_امامی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
فمینیسم و چپ: «مسئلهی زن»
در ترکیهی دههی 1970 نوشتهی: نارین بغدادلی ترجمهی: مهرداد امامی مقدمهی مترجم: مقالهی حاضر فصل کوتاهی از کتاب فمینیسم، مجلد دهم از مجموعه کتابهای اندیشهی سیاسی در ترکیهی مدرن است که در سال 2…
Forwarded from نقد
▫️ محتوای طبقاتیِ قومیت در کلانشهر
▫️ ارزش سیاسی و اقتصادی کارِ کُردها
نوشتهی: پولات آلپمن
ترجمهی: مهرداد امامی
4 مه 2021
📝 مقالهی حاضر ترجمهی فصلی از کتابی است بهنام در برابر باد: روندهای کار و جستوجوی ضدّهژمونی که در سال 2015 از جانب انتشارات «نوتابِنِه» به زبان ترکی منتشر شد. در این کتاب روندهای بیثباتسازی، پرولترسازی، رژیمهای کار نولیبرالی، استراتژیهای ضدّهژمونیک همچون پداگوژی بدیل، نقش تکنولوژی در مبارزهی طبقاتی و سازمانهای کار بدیل عمدتاً در بستر ترکیه به بحث گذاشته میشوند. در آستانهی یکم می سال 2021 ترجمهی این مقاله را مشخصاً تقدیم میکنم به تمام کارگران و زحمتکشان ساکن ایران، به تمام مهاجران داخلی و خارجی در جایجای کشور، به زنان و مردان و کودکان کاری که هیچ ثروت و آبادانیای برایشان ایجاد نشده است مگر از طریق استثمار کار، بدن، ذهن و جان آنها در عرصههای مختلف اجتماعی.
🔸 روند سرمایهدارانهشدن ترکیهی مدرن در عین حال فراگردی است به موازات روند تأسیس رژیم دولت-ملت در این کشور. به بیان دیگر، تلقی جامعهی ترکیه از جانب نخبگان بنیانگذار به عنوان «تودهای فاقد امتیاز، بیطبقه و درهمجوشیده»، اتخاذ الگوی توسعهی سرمایهدارانه و روّیههای دولت-ملتسازی که همچون پروژههای مهندسی اجتماعی سربرآورده و در عین حال به منزلهی سیاستهای موازی تحقق یافتهاند، سرشتنشان اصلی دولت بودند. محور سیاستهای اقتصادی دولت سیاستهایی با هدف فراروی از کمتوسعهیافتگی بهواسطهی گذار به سرمایهداری بود. سویهی اجتماعی این سیاستها نیز نظراً حاوی شکلگیری ملت بر پایهی قلمروی مشترک و عملاً بر اساس تبار/خون بود. این وضعیت موجب شد که بین هویت «ملت» همچون یک تخیل و هویت قومی بهمثابهی شکل هستی اجتماعی-فرهنگیْ مواجههای پرتنش و منازعهآمیز بهوجود آید. این روند که در دورهی نخستین جمهوری به عنوان «مسئلهی شرق» تلقی میشد و در عین حال تعاریفی مرتبط با «ترور» و مشابه آن پیدا کرد، نهایتاً تبدیل به «مسئلهی کُردی» شد و به سبب سیاستهای دولتی متفاوت، عرصه را برای مهاجرت اجباری کُردها فراهم کرد. بدین ترتیب کُردهایی که از روی اجبار مهاجرت کردند، از سرزمینهای خود رانده شدند. طی این روند، کُردها برای اینکه بتوانند در کلانشهرها اسکان یابند تبدیل به نیروی کار ارزان شدند و این نیروی کار ارزان در عین حال اسیر سازوکارهای سلطهای شد که نابرابری اجتماعی را بازتولید میکردند.
🔸 از دههی 1950 به این سو، نیروی کار کُردها که نیروی کار ارزان-قومی را نمایندگی میکرد و به دلایل مختلف محصول مهاجرتهای جمعیت کُرد ساکن در شرق و جنوبشرقی آناتولی بود، هم با خصلتهای ساختاری و خارجی روندهای اجتماعی و هم با تنشهای سیاسی افزوده بر آنها مواجه بود و از این رو کُرد بودن را تبدیل به موقعیتی نامساعد در روندهای کار کرده بود. عرصهی اجتماعی که از طریق شکل تولید منعطف در روابط تولیدی بازسازی شده بود، عرصه را برای توسعهی روابط غیررسمی فراهم ساخت. غیررسمیسازی، شرایط اجتماعی ضروری برای تحققِ عملیِ روندهای اقتصادی و حقوقیِ موازی با بیثباتسازی نیروی کار را ایجاد میکند. شبکهی روابط واقعی جهت بازتولید نیروی کار ارزان مشخصاً در کلانشهرها شکل میگیرد. بنابراین، الگوی تولید منعطف یا پستفوردیسم که همچون رژیم انباشت جدیدِ شیوهی تولید سرمایهداری سربرآورده و در مناسبات کاریْ حاکم شده و در شبکهی روابط کاری نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است، تنها محدود به افزایش استخدام نیروی کار بیثبات از طریق مرکزیتدادن به روابط غیررسمی نشده است، در عین حال، طی روند مذکور نقش بسزایی در گسیل نیروی کار ارزان به کلانشهرها ایفا کرده است.
🔸 این پژوهش مبتنی بر یافتههای یک پژوهش میدانی است که طی سالهای 2013-2012 ظرف تقریباً نُه ماه در منطقهی بیاوغلوی استانبول انجام شد. این پژوهش که مشخصاً ناشی از دغدغهی جامعهشناختی نسبت به مفصلبندی کُردهای ساکن محلهی تارلاباشی در روندهای کار شهری است، از طریق روش مصاحبهی عمیق انجام شده است. بخشی از دادههای این پژوهش طبق مفروضات نظریهی زمینهای تحلیل و ارزیابی شدهاند. هدف پژوهش حاضر فهم روند سرمایهدارانهشدن ترکیه و تأثیر سیاستهای دولت-ملت بر کُردها و تحلیل تأثیر این تحولات بر ساخت طبقاتی ترکیه است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2aU
#مهرداد_امامی #پولات_آلپمن
#کلانشهر، #قومیت #امپریالیسم #سرمایهداری #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ارزش سیاسی و اقتصادی کارِ کُردها
نوشتهی: پولات آلپمن
ترجمهی: مهرداد امامی
4 مه 2021
📝 مقالهی حاضر ترجمهی فصلی از کتابی است بهنام در برابر باد: روندهای کار و جستوجوی ضدّهژمونی که در سال 2015 از جانب انتشارات «نوتابِنِه» به زبان ترکی منتشر شد. در این کتاب روندهای بیثباتسازی، پرولترسازی، رژیمهای کار نولیبرالی، استراتژیهای ضدّهژمونیک همچون پداگوژی بدیل، نقش تکنولوژی در مبارزهی طبقاتی و سازمانهای کار بدیل عمدتاً در بستر ترکیه به بحث گذاشته میشوند. در آستانهی یکم می سال 2021 ترجمهی این مقاله را مشخصاً تقدیم میکنم به تمام کارگران و زحمتکشان ساکن ایران، به تمام مهاجران داخلی و خارجی در جایجای کشور، به زنان و مردان و کودکان کاری که هیچ ثروت و آبادانیای برایشان ایجاد نشده است مگر از طریق استثمار کار، بدن، ذهن و جان آنها در عرصههای مختلف اجتماعی.
🔸 روند سرمایهدارانهشدن ترکیهی مدرن در عین حال فراگردی است به موازات روند تأسیس رژیم دولت-ملت در این کشور. به بیان دیگر، تلقی جامعهی ترکیه از جانب نخبگان بنیانگذار به عنوان «تودهای فاقد امتیاز، بیطبقه و درهمجوشیده»، اتخاذ الگوی توسعهی سرمایهدارانه و روّیههای دولت-ملتسازی که همچون پروژههای مهندسی اجتماعی سربرآورده و در عین حال به منزلهی سیاستهای موازی تحقق یافتهاند، سرشتنشان اصلی دولت بودند. محور سیاستهای اقتصادی دولت سیاستهایی با هدف فراروی از کمتوسعهیافتگی بهواسطهی گذار به سرمایهداری بود. سویهی اجتماعی این سیاستها نیز نظراً حاوی شکلگیری ملت بر پایهی قلمروی مشترک و عملاً بر اساس تبار/خون بود. این وضعیت موجب شد که بین هویت «ملت» همچون یک تخیل و هویت قومی بهمثابهی شکل هستی اجتماعی-فرهنگیْ مواجههای پرتنش و منازعهآمیز بهوجود آید. این روند که در دورهی نخستین جمهوری به عنوان «مسئلهی شرق» تلقی میشد و در عین حال تعاریفی مرتبط با «ترور» و مشابه آن پیدا کرد، نهایتاً تبدیل به «مسئلهی کُردی» شد و به سبب سیاستهای دولتی متفاوت، عرصه را برای مهاجرت اجباری کُردها فراهم کرد. بدین ترتیب کُردهایی که از روی اجبار مهاجرت کردند، از سرزمینهای خود رانده شدند. طی این روند، کُردها برای اینکه بتوانند در کلانشهرها اسکان یابند تبدیل به نیروی کار ارزان شدند و این نیروی کار ارزان در عین حال اسیر سازوکارهای سلطهای شد که نابرابری اجتماعی را بازتولید میکردند.
🔸 از دههی 1950 به این سو، نیروی کار کُردها که نیروی کار ارزان-قومی را نمایندگی میکرد و به دلایل مختلف محصول مهاجرتهای جمعیت کُرد ساکن در شرق و جنوبشرقی آناتولی بود، هم با خصلتهای ساختاری و خارجی روندهای اجتماعی و هم با تنشهای سیاسی افزوده بر آنها مواجه بود و از این رو کُرد بودن را تبدیل به موقعیتی نامساعد در روندهای کار کرده بود. عرصهی اجتماعی که از طریق شکل تولید منعطف در روابط تولیدی بازسازی شده بود، عرصه را برای توسعهی روابط غیررسمی فراهم ساخت. غیررسمیسازی، شرایط اجتماعی ضروری برای تحققِ عملیِ روندهای اقتصادی و حقوقیِ موازی با بیثباتسازی نیروی کار را ایجاد میکند. شبکهی روابط واقعی جهت بازتولید نیروی کار ارزان مشخصاً در کلانشهرها شکل میگیرد. بنابراین، الگوی تولید منعطف یا پستفوردیسم که همچون رژیم انباشت جدیدِ شیوهی تولید سرمایهداری سربرآورده و در مناسبات کاریْ حاکم شده و در شبکهی روابط کاری نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است، تنها محدود به افزایش استخدام نیروی کار بیثبات از طریق مرکزیتدادن به روابط غیررسمی نشده است، در عین حال، طی روند مذکور نقش بسزایی در گسیل نیروی کار ارزان به کلانشهرها ایفا کرده است.
🔸 این پژوهش مبتنی بر یافتههای یک پژوهش میدانی است که طی سالهای 2013-2012 ظرف تقریباً نُه ماه در منطقهی بیاوغلوی استانبول انجام شد. این پژوهش که مشخصاً ناشی از دغدغهی جامعهشناختی نسبت به مفصلبندی کُردهای ساکن محلهی تارلاباشی در روندهای کار شهری است، از طریق روش مصاحبهی عمیق انجام شده است. بخشی از دادههای این پژوهش طبق مفروضات نظریهی زمینهای تحلیل و ارزیابی شدهاند. هدف پژوهش حاضر فهم روند سرمایهدارانهشدن ترکیه و تأثیر سیاستهای دولت-ملت بر کُردها و تحلیل تأثیر این تحولات بر ساخت طبقاتی ترکیه است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2aU
#مهرداد_امامی #پولات_آلپمن
#کلانشهر، #قومیت #امپریالیسم #سرمایهداری #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
محتوای طبقاتیِ قومیت در کلانشهر
ارزش سیاسی و اقتصادی کار کُردها نوشتهی: پولات آلپمن ترجمهی: مهرداد امامی مقالهی حاضر ترجمهی فصلی از کتابی است بهنام در برابر باد: روندهای کار و جستوجوی ضدّهژمونی که در سال 2015 از جانب انتشار…
Forwarded from نقد
▫️ ترمیمپذیریِ اردوغان
7 ژوئن 2023
نوشتهی: جیهان توغال
ترجمهی: مهرداد امامی
🔸 ترکیه در آستانهی روزهای دشواری قرار دارد. رجب طیب اردوغان برای سومین مرتبه در دور دوم انتخابات در تاریخ 28 مه 2023 با کسب 52 درصد آرای مردمی بار دیگر رئیسجمهور شد، در حالی که نامزد مخالفان، کمال قلیچداراوغلو توانست 48 درصد رأی بیاورد. اگرچه اغلب نظرسنجیهای معتبر پیشبینی میکردند ائتلاف حاکم اسلامگرا-ناسیونالیست اکثریت خود را از دست خواهد داد، این ائتلاف اینک بیش از 320 کرسی از 600 صندلی پارلمانی را در اختیار دارد. و اگرچه آرای ریاستجمهوری قلیچداراوغلو بیش از سایر رقیبان قبلی اردوغان بود، حزب جمهوریخواه خلق (CHP) انتظارات را برآورده نکرد و در مقایسه با 30 درصد آرایی که در انتخابات محلی 2019 کسب کرده بود، توانست تنها 25 درصد آرای پارلمانی را از آنِ خود کند. مخالفان پس از یک دوره تورم غیرمعمول بالا و تلاشهای امدادی مرتبط با زلزلهی فاجعهبار متقاعد شده بودند که زمان انتخابات به نفع آنان خواهد بود. چرا امیدهای مخالفان برباد رفت؟
🔸 دلایل نهادی واضحی برای ترمیمپذیری اردوغانیسم وجود دارند. دولت اردوغان سالها تلاش کرد تا رسانههای جریان اصلی و دستگاه قضایی را به انحصار خود درآورد. زندانها مملو از فعالان، روزنامهنگاران و سیاستمداران هستند. مخالفان کُرد، تنها نیروی غیردستراستی واقعاً سازمانیافته در کشور، شاهد جایگزینی شهرداران منتخب دموکراتیک خود با مقامات انتصابی از جانب دولت بودهاند، کسانی که حکمرانی دولت بر استانهای شرقی و جنوب شرقی را تحکیم کردهاند. با این حال، این فقط نوک کوه یخ است. سرسختی رژیم صرفاً پیامد اقتدارگرایی آن نیست؛ محبوبیتش بسیار عمیقتر از آن است. برای فهم محبوبیت رژیم اردوغان باید سه عامل اساسی را درک کنیم که اغلب تحلیلگران و سیاستمداران مخالف از تصدیق آنها امتناع میورزند.
🔸 نخستین عامل اقتصادی است. دولت اردوغان علاوه بر استفاده از طرحهای رفاهی برای ایجاد اعتماد در میان بخشهای فقیرتر جمعیت، ابزارهای سرمایهداری دولتی را در برنامهی نولیبرالی خود ادغام کرد. این آمیزه ترکیه را در مسیری نامتعارف اما همچنان تاحدی پایدار نگه داشته است. رژیم اردوغان دست به بسیج صندوقهای ثروت ملی، جایگزینی واردات و مشوقهای گزینشی برای بخشهای معیّنی مثل امنیت و صنایع دفاعی زد. همچنین نرخهای بهره را کاهش و تولید را در صنایع دارای فناوری سطح پایین مثل صنعت ساختوساز ساختمانی افزایش داد. این اقدامات در حالی که موجب ناخشنودی اقتصاددانان ارتدوکس و طبقات متخصص شد، سیطرهی حزب عدالت و توسعه بر کسبوکارهای کوچک تا متوسطمقیاس و سرمایهداران وابسته به دولت را در کنار کارگرانشان شدیدتر کرد.
🔸 عامل دوم ژئوپولیتیکی است. سیاست خارجی دولت ــ که هدف آن تثبیت ترکیه همچون قدرتی بزرگ و یک واسطهی مستقل بین شرق و غرب است ــ ناسیونالیسم اقتصادی آن را تکمیل میکند. البته در واقعیت، ترکیه فاقد زمینهای مادی برای تغییر توازن قوای جهانی است. با این حال، حامیان اردوغان او را همچون شاهنشانی قدرتمند و متوهمترین ایدئولوگها وی را همچون پیامبر امپراتوری اسلامی آتی در نظر میگیرند. این امر به حفظ هالهی اردوغان و افزایش مشروعیت او بهویژه در میان پایگاه دستراستی حزب عدالت و توسعه کمک کرده است.
🔸 رکن سوم قدرت رژیم اردوغانْ اجتماعی-سیاسی است: توانایی آن برای سازماندهی تودهای. حزب عدالت و توسعه دارای نمایندگان محلی قوی است و مجموعهای از انجمنهای مدنی را شامل میشود...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3vx
#جیهان_توغال #مهرداد_امامی
#انتخابات_ترکیه #اردوغان
#ناسیونالیسم #لیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
7 ژوئن 2023
نوشتهی: جیهان توغال
ترجمهی: مهرداد امامی
🔸 ترکیه در آستانهی روزهای دشواری قرار دارد. رجب طیب اردوغان برای سومین مرتبه در دور دوم انتخابات در تاریخ 28 مه 2023 با کسب 52 درصد آرای مردمی بار دیگر رئیسجمهور شد، در حالی که نامزد مخالفان، کمال قلیچداراوغلو توانست 48 درصد رأی بیاورد. اگرچه اغلب نظرسنجیهای معتبر پیشبینی میکردند ائتلاف حاکم اسلامگرا-ناسیونالیست اکثریت خود را از دست خواهد داد، این ائتلاف اینک بیش از 320 کرسی از 600 صندلی پارلمانی را در اختیار دارد. و اگرچه آرای ریاستجمهوری قلیچداراوغلو بیش از سایر رقیبان قبلی اردوغان بود، حزب جمهوریخواه خلق (CHP) انتظارات را برآورده نکرد و در مقایسه با 30 درصد آرایی که در انتخابات محلی 2019 کسب کرده بود، توانست تنها 25 درصد آرای پارلمانی را از آنِ خود کند. مخالفان پس از یک دوره تورم غیرمعمول بالا و تلاشهای امدادی مرتبط با زلزلهی فاجعهبار متقاعد شده بودند که زمان انتخابات به نفع آنان خواهد بود. چرا امیدهای مخالفان برباد رفت؟
🔸 دلایل نهادی واضحی برای ترمیمپذیری اردوغانیسم وجود دارند. دولت اردوغان سالها تلاش کرد تا رسانههای جریان اصلی و دستگاه قضایی را به انحصار خود درآورد. زندانها مملو از فعالان، روزنامهنگاران و سیاستمداران هستند. مخالفان کُرد، تنها نیروی غیردستراستی واقعاً سازمانیافته در کشور، شاهد جایگزینی شهرداران منتخب دموکراتیک خود با مقامات انتصابی از جانب دولت بودهاند، کسانی که حکمرانی دولت بر استانهای شرقی و جنوب شرقی را تحکیم کردهاند. با این حال، این فقط نوک کوه یخ است. سرسختی رژیم صرفاً پیامد اقتدارگرایی آن نیست؛ محبوبیتش بسیار عمیقتر از آن است. برای فهم محبوبیت رژیم اردوغان باید سه عامل اساسی را درک کنیم که اغلب تحلیلگران و سیاستمداران مخالف از تصدیق آنها امتناع میورزند.
🔸 نخستین عامل اقتصادی است. دولت اردوغان علاوه بر استفاده از طرحهای رفاهی برای ایجاد اعتماد در میان بخشهای فقیرتر جمعیت، ابزارهای سرمایهداری دولتی را در برنامهی نولیبرالی خود ادغام کرد. این آمیزه ترکیه را در مسیری نامتعارف اما همچنان تاحدی پایدار نگه داشته است. رژیم اردوغان دست به بسیج صندوقهای ثروت ملی، جایگزینی واردات و مشوقهای گزینشی برای بخشهای معیّنی مثل امنیت و صنایع دفاعی زد. همچنین نرخهای بهره را کاهش و تولید را در صنایع دارای فناوری سطح پایین مثل صنعت ساختوساز ساختمانی افزایش داد. این اقدامات در حالی که موجب ناخشنودی اقتصاددانان ارتدوکس و طبقات متخصص شد، سیطرهی حزب عدالت و توسعه بر کسبوکارهای کوچک تا متوسطمقیاس و سرمایهداران وابسته به دولت را در کنار کارگرانشان شدیدتر کرد.
🔸 عامل دوم ژئوپولیتیکی است. سیاست خارجی دولت ــ که هدف آن تثبیت ترکیه همچون قدرتی بزرگ و یک واسطهی مستقل بین شرق و غرب است ــ ناسیونالیسم اقتصادی آن را تکمیل میکند. البته در واقعیت، ترکیه فاقد زمینهای مادی برای تغییر توازن قوای جهانی است. با این حال، حامیان اردوغان او را همچون شاهنشانی قدرتمند و متوهمترین ایدئولوگها وی را همچون پیامبر امپراتوری اسلامی آتی در نظر میگیرند. این امر به حفظ هالهی اردوغان و افزایش مشروعیت او بهویژه در میان پایگاه دستراستی حزب عدالت و توسعه کمک کرده است.
🔸 رکن سوم قدرت رژیم اردوغانْ اجتماعی-سیاسی است: توانایی آن برای سازماندهی تودهای. حزب عدالت و توسعه دارای نمایندگان محلی قوی است و مجموعهای از انجمنهای مدنی را شامل میشود...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3vx
#جیهان_توغال #مهرداد_امامی
#انتخابات_ترکیه #اردوغان
#ناسیونالیسم #لیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ترمیمپذیریِ اردوغان
نوشتهی: جیهان توغال ترجمهی: مهرداد امامی مسئلهی ترکیه این است که آیا امیدی به ایجاد یک بدیل غیرلیبرال و غیرناسیونالیست که رو بهسوی آینده داشته باشد و نه گذشته، وجود دارد یا نه. در طول سومین دور…