Forwarded from نقد
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ تولید دانش فمینیستی در جنوب جهانی و ایران
▫️ نگاهی انتقادی به فمینیسم اروپامحور و مرکزگرا
نوشتهی: سمیه رستم پور
21 فوریه 2021
🔸 با سربرآوردن سرمایهداری نئولیبرال و جهانیشده از دهه هفتاد میلادی بدینسو، تولید دانش فمینیستی نیز در سطح جهانی و منطقهای روند جدیدي را از سر گرفته است. با رشد نابرابریها و شکافهای تبعیضآمیز در سطح جهانی، که متاثر از برتری اقتصادی-سیاسی کشورهای قدرتمند جهانی است، تجربه زنان در کشورهای شمال جهانی اغلب بهعنوان یک الگوی جهانشمول و عمومی به زنان در کشورهای حاشیهای با تجربیاتی متفاوت از جنسیت، تحمیل شده است. بحث پیش رو با نگاهی انتقادی-ماتریالیستی به فرآیند تولید دانش فمینیستی و مقولۀ «اروپامحوری»، جدلهای نظری در این حوزه (یونیورسالیسم و لوکالیسم) و پیامدهای ضمنی آن برای کشوری مثل ایران را مورد توجه قرار خواهد داد. بخش دوم تلاش میکند تا نشان دهد چطور مشابه با نابرابریهای جهانی، سلطۀ فمینیسم مرکزگرا در ایران نیز به نادیدهگرفتن تجربیات زنان «اقلیتهای اتنیکی-ملی» و لاجرم به حاشیهرفتن دانشی منجر شده است که حامل آن هستند. در انتها به این پرسش میپردازیم که از چه نوع فمینیسم(های) رهاییبخشی برای جامعۀ ایران میتوان سخن گفت که حاصل آن نه افتراق بیشتر، بلکه نوعی همبستگی جمعی برای زنان کشور باشد، فمینیسمی که در عین بازشناسی تفاوتها میتواند اتحادبخش باشد. از اینجهت بخش دوم یادداشت که معطوف به ایران است، تا حد زیادی خودبسنده بوده و میتوان آن را مستقل از بخش اول مطالعه کرد.
🔸 یادآوری این نکته ضروری است که تأکید بر «تفاوت»ها در این مقاله صرفاً مبتنی بر یک رویکرد «لوکالیستی» (محلیگرایانه) و از منظر «کثرتگراییِ» پسااستعماری نیست، یعنی رویکردی که بر هویتهای متقاطع چندوجهی بدون پیوند آنها با ساختارهای کلانِ سرمایهداری تاکید دارد. درعوض این مقاله مسئلۀ «تفاوت» را با نگاهی ماتریالیستی و با در نظر گرفتن قدرتهایی چون دولت و سرمایهداری جهانی مورد بحث قرار میدهد. رویکرد این متن مبتنی بر تحلیلی است که تولید دانش فمینیستی را از کلیت مناسبات اقتصادی و ژئوپولیتیکی موجود جدا نمیبیند و درواقع سعی دارد نشان دهد تولید دانش در سطح جهانی و ایران چنان در سایۀ تئوریهای اروپامحور و مرکزگرای ایرانی قرار میگیرد که تجربیات زنان در حاشیۀ جهانی یا حاشیۀ ملی از جنسیت، و همچنین مشکلات و مطالبات منحصر بهفرد آنها، اغلب دستکم گرفته شده یا بهکل نادیده گرفته میشود. همچنین تلقی این مقاله از روابط قدرت ژئوپولتیک هیچ نسبتی ندارد با گفتار و کردار «آنتی امپریالیسم» و «محور مقاومت»، که در آن حاکمیتی اقتدارگرا که خود شکلی از توسعهطلبیِ منطقهای را رواج داده، بهعنوان قربانی سیاستهای امپریالیسم جا زده میشود. درتقابل، منظور عدم توازن اقتصادی است که تولید، گردش و توزیعِ دانش را نیز تعین میبخشد. به این معنا، همه کشورها بهنوعی متاثر از سیاستهای فراملی هستند که عمیقا با سرمایهداری گرهخورده است، بنابراین تصور وجود جامعهی مجزا و مستقل توهمی بیش نیست. از آنجاکه این موضوعات از مهمترین جدلهای فکری-سیاسی کنونی در دانشگاههای جهان بهشمار میروند، دامنه و پیچیدگی آنها بهمراتب بیشتر از آن است که در مقالۀ فعلی بدان پرداخته شود؛ بنابراین این متن چیزی نیست جز تلاش برای «ورود» مقدماتی به این بحثها و طرح پرسشهای مرتبط، پرسشهایی که برای فعلیت کنونی آیندۀ جنبش فمینیستی حیاتی بهنظر میرسند.
🔸 لازم بهذکر است که ایدههای اصلی این یادداشت پیشتر در وبیناری بهدعوت انجمن آزادی اندیشه و ایران آکادمیا در تاریخ سیزدهم مهرماه ۱۳۹۹ ارائه شده است. این یادداشت اما، با لحاظکردن سوالات و انتقادات و بحثهایی که حول آن ارائه شکل گرفت، مسائل طرحشده در آن وبینار را بهشکلی مفصلتر و با پرداختن بهجزییات دنبال میکند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-21P
#سمیه_رستمپور #فمینیسم #مارکسیسم #هشت_مارس #جنبش زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ تولید دانش فمینیستی در جنوب جهانی و ایران
▫️ نگاهی انتقادی به فمینیسم اروپامحور و مرکزگرا
نوشتهی: سمیه رستم پور
21 فوریه 2021
🔸 با سربرآوردن سرمایهداری نئولیبرال و جهانیشده از دهه هفتاد میلادی بدینسو، تولید دانش فمینیستی نیز در سطح جهانی و منطقهای روند جدیدي را از سر گرفته است. با رشد نابرابریها و شکافهای تبعیضآمیز در سطح جهانی، که متاثر از برتری اقتصادی-سیاسی کشورهای قدرتمند جهانی است، تجربه زنان در کشورهای شمال جهانی اغلب بهعنوان یک الگوی جهانشمول و عمومی به زنان در کشورهای حاشیهای با تجربیاتی متفاوت از جنسیت، تحمیل شده است. بحث پیش رو با نگاهی انتقادی-ماتریالیستی به فرآیند تولید دانش فمینیستی و مقولۀ «اروپامحوری»، جدلهای نظری در این حوزه (یونیورسالیسم و لوکالیسم) و پیامدهای ضمنی آن برای کشوری مثل ایران را مورد توجه قرار خواهد داد. بخش دوم تلاش میکند تا نشان دهد چطور مشابه با نابرابریهای جهانی، سلطۀ فمینیسم مرکزگرا در ایران نیز به نادیدهگرفتن تجربیات زنان «اقلیتهای اتنیکی-ملی» و لاجرم به حاشیهرفتن دانشی منجر شده است که حامل آن هستند. در انتها به این پرسش میپردازیم که از چه نوع فمینیسم(های) رهاییبخشی برای جامعۀ ایران میتوان سخن گفت که حاصل آن نه افتراق بیشتر، بلکه نوعی همبستگی جمعی برای زنان کشور باشد، فمینیسمی که در عین بازشناسی تفاوتها میتواند اتحادبخش باشد. از اینجهت بخش دوم یادداشت که معطوف به ایران است، تا حد زیادی خودبسنده بوده و میتوان آن را مستقل از بخش اول مطالعه کرد.
🔸 یادآوری این نکته ضروری است که تأکید بر «تفاوت»ها در این مقاله صرفاً مبتنی بر یک رویکرد «لوکالیستی» (محلیگرایانه) و از منظر «کثرتگراییِ» پسااستعماری نیست، یعنی رویکردی که بر هویتهای متقاطع چندوجهی بدون پیوند آنها با ساختارهای کلانِ سرمایهداری تاکید دارد. درعوض این مقاله مسئلۀ «تفاوت» را با نگاهی ماتریالیستی و با در نظر گرفتن قدرتهایی چون دولت و سرمایهداری جهانی مورد بحث قرار میدهد. رویکرد این متن مبتنی بر تحلیلی است که تولید دانش فمینیستی را از کلیت مناسبات اقتصادی و ژئوپولیتیکی موجود جدا نمیبیند و درواقع سعی دارد نشان دهد تولید دانش در سطح جهانی و ایران چنان در سایۀ تئوریهای اروپامحور و مرکزگرای ایرانی قرار میگیرد که تجربیات زنان در حاشیۀ جهانی یا حاشیۀ ملی از جنسیت، و همچنین مشکلات و مطالبات منحصر بهفرد آنها، اغلب دستکم گرفته شده یا بهکل نادیده گرفته میشود. همچنین تلقی این مقاله از روابط قدرت ژئوپولتیک هیچ نسبتی ندارد با گفتار و کردار «آنتی امپریالیسم» و «محور مقاومت»، که در آن حاکمیتی اقتدارگرا که خود شکلی از توسعهطلبیِ منطقهای را رواج داده، بهعنوان قربانی سیاستهای امپریالیسم جا زده میشود. درتقابل، منظور عدم توازن اقتصادی است که تولید، گردش و توزیعِ دانش را نیز تعین میبخشد. به این معنا، همه کشورها بهنوعی متاثر از سیاستهای فراملی هستند که عمیقا با سرمایهداری گرهخورده است، بنابراین تصور وجود جامعهی مجزا و مستقل توهمی بیش نیست. از آنجاکه این موضوعات از مهمترین جدلهای فکری-سیاسی کنونی در دانشگاههای جهان بهشمار میروند، دامنه و پیچیدگی آنها بهمراتب بیشتر از آن است که در مقالۀ فعلی بدان پرداخته شود؛ بنابراین این متن چیزی نیست جز تلاش برای «ورود» مقدماتی به این بحثها و طرح پرسشهای مرتبط، پرسشهایی که برای فعلیت کنونی آیندۀ جنبش فمینیستی حیاتی بهنظر میرسند.
🔸 لازم بهذکر است که ایدههای اصلی این یادداشت پیشتر در وبیناری بهدعوت انجمن آزادی اندیشه و ایران آکادمیا در تاریخ سیزدهم مهرماه ۱۳۹۹ ارائه شده است. این یادداشت اما، با لحاظکردن سوالات و انتقادات و بحثهایی که حول آن ارائه شکل گرفت، مسائل طرحشده در آن وبینار را بهشکلی مفصلتر و با پرداختن بهجزییات دنبال میکند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-21P
#سمیه_رستمپور #فمینیسم #مارکسیسم #هشت_مارس #جنبش زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تولید دانش فمینیستی در جنوب جهانی و ایران
نگاهی انتقادی به فمینیسم اروپامحور و مرکزگرا نوشتهی: سمیه رستم پور با سربرآوردن سرمایهداری نئولیبرال و جهانیشده از دهه هفتاد میلادی بدینسو، تولید دانش فمینیستی نیز در سطح جهانی و منطقهای روند …