سرخط
9.3K subscribers
21.8K photos
16.7K videos
347 files
1.22K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
🔴 واکنش کاربران توئیتر به خبر آزادی #محمد_علی_نجفی با وثیقه یک میلیارد تومانی:

فرج سرکوهی:
به همین سادگی می‌توان زنی را کشت،از هیاهوی رسانه‌ای اصلاح طلبان و رسانه‌های خارج از کشور مدافع آنان برخوردار و با پرستو خواندنِ مقتول قاتل را محق جلوه داد،رضایت گرفت و از زندان آزاد شد به همین سادگی می‌توان با شکنجه اعتراف دروغین گرفت و اعدام کرد و ما که به این سادگی تن داده ایم.


مارال کریمی:
#خاوران را از بهترین انسانهای این مملکت انباشتند،از خلیفه مردانی ها، از فرزاد بیگلری ها، از انبوه مردان و زنان بهمن، تا تجسد رذالتی مثل #نجفی، موقر و متین، آینه تمام قد زن‌ستیزی نهادینه در رژیم و فساد حکومتی باشند..ستم یعنی #زن‌کشی آزاد و #نان_کار_آزادی در بند.نفسی نمانده.


جمال عاملی:
#محمدعلی_نجفی با اتهمات «قتل عمد» و «حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز» در کمتر از سه ماه با وثیقه یک میلیاردی آزاد شد. برای #عاطفه_رنگریز به اتهام «شرکت در تجمع روزکارگر» وثیقه دومیلیاردی بریدند و همون وثیقه رو هم هنوز قبول نکردند.

سینا حبیبی:
از زمانی که #نجفی زنش رو به گلوله بست تا زمانی که آزاد شد دو ماه هم نشد. ایران بهشت دزدان و فاسدان و قاتلان است اگر فقط وابسته باشید.

جعفر ابراهیمی:
گویی #وزیر_زن‌کش با قرار وثیقه یک میلیاردی آزاد شده است تا ثابت شود زندان جای قاتلان نیست در این سیستم زندان جای معلمان و کارگران و زنان و دانشجویان است جای آزادی‌خواهان. قاتلان می توانند به میانجی ثروتی که دارند و نزدیکی‌اشان به حکومت بعد از آدم کشی آزاد شوند.

حسام امیری:
شما میتوانید زنتان را به گلوله ببندید، با خیال راحت پدوفیل باشید و مملکت را ارث پدرتان کنید فقط به شرط اینکه خودی باشید اما اگر خبرنگار، دانشجو، کارگر و یا انسان مستقل و باشرفی باشید مجازات سختی در انتظار شماست. اینجا نه حقیقت حاکم است و نه عدالت، فقط زور است که حکومت میکند.



#توئیت_خوان



@Sarkhatism
سرخط
Video
🔴 #سرخط : درست در اوج #اعتراضات_سراسری از یک طرف و کشتار دستگاه نظامی جمهوری اسلامی از سویی دیگر، فردی با نام «امیر اعتمادی» در بی‌بی‌سی فارسی ظاهر شد و با حماقتی مثال‌زدنی ادعا کرد سازمان‌دهی این اعتراضات بر بقایای خاندان سلطنتی است.

اعضای سابق گروه «دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران» بعد از سال‌ها پادویی کردن برای موسسات امنیتی و نظامی آمریکایی و اروپائی، سرانجام در کنار بقایای سلطنت جا خوش کردند و با دریافت دستمزد از اموال غارت شده‌ی ملت ایران، شاخ غول را شکسته و از برنامه‌ی «فرشگرد» پرده‌برداری کردند؛ برنامه‌ای تهی از برنامه که هیچ ندارد مگر مقداری فخرفروشی به نژاد و سجده کردن برای سنگواره‌های تخت جمشید و ایوان کسری.

این افراد با وجود دریافت پول‌های هنگفت کمترین شعوری راجع به بحران‌های محیط‌زیستی، طبقه‌ی کارگر، جنبش زنان و... ندارند و تنها سند توسعه‌شان، همان آرشیوهای تلویزیون «من و تو»ست که برای تحریک احساسات نوستالژیک سرهنگ‌های ارتش پهلویْ کفايت می‌کند.
البته مطالبه کردن چنین برنامه‌هایی از این گروه و خاندان سلطنت عبث است وقتی تنها به همین یک مصاحبه رجوع کنیم! مصاحبه‌ای که روحیه‌ی کاسبکار و لاشخور صفت این گنگ را به‌خوبی برملا می‌کند. چرا که
⚪️ اولا: بدون کمترین واقعیت مادیْ از هزاران کیلومتر دورتر از ایران تلاش می‌کنند خون صدها کارگر و فقیر ایرانی را که بر خیابان‌ها ریخته شده را تقدیم بچه‌ی شاه کنند.
⚪️ دوما: حتی اگر بر فرض محال کمترین تأثیری در این اعتراضات داشتند لااقل باید از حداقل شعور سیاسی برخوردار باشند که خودشان را لو ندهند!

کدام سازمان‌ده سیاسی می‌تواند با کمترین شناخت از توحش دستگاه امنیتی و قضائی جمهوری اسلامی، این‌چنین بی‌شرمانه معترضان را نیروی خود بنامد و برای عده‌ای جوان خشمگين از راه دور «پرونده‌سازی» کند؟
آیا اطلاع دارید که فردای این مصاحبه از تریبون‌های نماز جمعه اعلام شد که سرکردگان معترضان داوطلبانه در تلویزیون‌های ماهواره‌ای اعتراف کرده‌اند که همه‌چیز زیر سر آنان بوده است؟
در این لحظه که دست‌کم هفت هزار انسان گمنام در اسارت رژیم و تحت شکنجه هستند، بچه‌ی شاه و نوکران فرشگردیِ وی کجا هستند؟
مشغول سازمان‌دهی یک حمله‌ی چریکی برای آزاد کردن زندانیان؟

همیشه‌ی تاریخ باید قدردان این لحظات بود؛ لحظاتی که مبارزات در خیابانْ نقاب از چهره‌ی خیلی‌ها برمی‌اندازد. البته چهره‌ی خاندان سلطنت، بچه‌ی شاه و نوکران فرشگردیِ او روسواتر از این حرف‌هاست.
آن‌ها همان کسانی هستند که در این دهه‌ها که مردم تحت ستم بوده‌اند هیچ غلطی نکرده‌اند جز نامه‌نگاری به آمریکا و اسرائیل برای حمله‌ی نظامی و بمباران بشردوستانه.
کاری نکرده‌اند جز تولید «سالومه جون» و «طغرل جان» و « بفرمائید شام».
کاری بلد نیستند جز این‌که چشم‌شان را روی واقعیت ده‌ها #خاوران ببندند و هم‌چنان به‌جای پذیرفتن مسؤلیت بی‌کفایتی خود، سوسیالیست‌ها را مقصر وضع موجود جا بزنند.

#اعتراضات_سراسری #دشمن_مردم

«متن از گروه نویسندگان #سرخط »



@Sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 #سرخط : مادرها همه، چهره‌شان پیر شده است



صبح روز گذشته، ۱۳ اردیبهشت‌ماه، معصومه دانشمند، مادر بیژن بازرگان، یکی دیگر از مادران خاوران از میان ما رفت.
بیژن بازرگان متولد ۱۳۳۸ و از جان‌باختگان کشتار تابستان ۱۳۶۷ بود. او دانشجوی پزشکی در لندن، از‌ فعالان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور و هوادار سازمان اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران بود. بعد از بهمن ۵۷، بیژن بازرگان به ایران بازگشت و پس از شرکت در کنکور سراسری، وارد رشته‌ی بهداشت صنعتی در دانشکده‌ی پیراپزشکی شد، اتفاقی که با انقلاب (انهدام) فرهنگی و دستگیری و کشتار دانشجویان به خانه‌نشینی انجامید.

اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران پس از بهمن ۵۷ با انشعاب (اعتقاد به مشی مسلحانه/عدم پیروی) آن روبه‌رو شد. اعضای معتقد به جنگ چریکی و مشی مسلحانه (تز جبهه‌ی سوم) از اواخر شهریور ۱۳۶۰ جهت برپایی قیام آمل (۴ و ۵ بهمن ۱۳۶۰) در جنگل‌های آمل مخفی شدند. پس از درگیری مابین اعضای اتحادیه و نیروهای سپاه پاسداران، تمامی اعضای اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران، حتی کسانی که معتقد به مشی مسلحانه نبودند، دستگیر و محاکمه شدند.

بیژن بازرگان در تیرماه ۱۳۶۱ در فلکه اول آریاشهر تهران دستگیر شد. وی فعالیت درونْ سازمانی ماه‌های گذشته را با فروش روزنامه‌ی اتحادیه‌ی کمونیست‌ها مقابل درب دانشگاه و پخش اعلامیه‌ها پیش می‌برد. پس از گذران دو سال از بازداشت، در ابتدا به ۱۰ سال حبس و در جریان تابستان ۱۳۶۷ به اعدام محکوم شد.
در مرداد ۶۷، پس از چند هفته بی‌خبری به دلیل قطع شدن ملاقات‌ها و همچنین قطعی هواخوری‌ و اخبار رادیو و تلویزیون، هیئت سه‌نفره‌ای شامل اشراقی (دادستان)، نیری (حاکم شرع) و پورمحمدی (نماینده‌ی وزارت اطلاعات) با حکم روح‌الله‌خمینی به اتاق‌هایی در زندان‌های اوین و گوهردشت رفتند. آنها در دیدارهای یک یا دو دقیقه‌ای با هر زندانی، سوال‌هایی پیرامون اعتقاد بر مواضع سیاسی و قبول یا رد «اعلام انزجار از سازمان سیاسی» را مطرح کردند. نتیجه‌ی این سوالات (در کلیت ایستادگی در مواضع و مقاومت زندانیان) به کشتار وسیع زندانیان سیاسی در شهریور ۶۷ منجر شد.

معصومه دانشمند، مادر بیژن بازرگان، پس از ۴ ماه بی‌خبری از وضعیت فرزند خود در ۱۳ آذر ۶۷ به زندان گوهردشت کرج رفت. مسئولین زندان به او می‌گویند: «بگو پدرش فردا بیاید». فردای آن روز هنگامی که پدر بیژن بازرگان به زندان می‌رود، خبر اعدام بیژن را به‌همراه یک ساک دستی به وی اعلام می‌کنند: «پسرت کافر بود و قبر ندارد. اجازه‌ی مراسم هم نداری».

⚪️ تصویر: عکس دسته‌جمعی در خانه‌ی مادر بهکیش و دیگر مادران خاوران

«متن از گروه نویسندگان #سرخط »

#جمهوری_کشتار
#خاوران #مادران_خاوران

@Sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 ساک‌هایی که مسافری به همراه نداشت!


هر گاه ساکی را می‌بینی، نگاهت به دنبال مسافرش می‌گردد که شاد و خندان از سفر باز می‌آید و تو نیز چه خوشحالی که مسافرت به سلامت رسیده است. عزیزانی که قرار بود از زندان بیرون بیایند و ساک به دست، شاهد آزادی‌شان باشیم، ولی ساک‌های‌شان را بدون آن‌ها دیدیم، آن هم ساک‌هایی که معلوم نبود واقعا مال آن‌هاست یا دیگری. لباس‌هایی که حتی بوی آن‌ها را نمی‌داد و نمی‌دانستیم مال کدام یک از زندانیان است و آیا واقعا بر تن او بوده است؟ شاید برخی از وسایل ساک‌ها متعلق به زندانی دیگری بود که اعدام شده و قرار بود توسط زندانی ما به دست خانواده اش برسد. هر گوشه ساک و درزها و جیب‌ها و لباس‌ها را می کاویدیم، شاید نشانه‌ای و یادداشتی در آن بیابیم. اگر دفترچه‌ای هم بود، نوشته‌های آن را پاره کرده بودند و فقط کاغذی سفید بر جای مانده بود. نه وصیت نامه‌ای، نه دست‌نوشته‌ای، هیچ.

آذر 67، زنگ‌ها به صدا در آمد و خبر رسید که به کُمیته ... و اوین بیایید، با این خیال که پس از پنج ماه بی‌خبری از آن‌ها، شاید ملاقات‌شان برقرار شده است، شاید می‌خواهند آزادشان کنند، و شاید هم می‌خواهند جنازه‌شان را تحویل دهند و هزاران شاید دیگر که با خود می‌اندیشیدیم. شایعاتی بود که زندانیان را کشته‌اند، ولی هیچ کدام را باور نمی‌کردیم و می‌گفتیم مگر می‌شود این همه زندانی را به یک باره بِکُشند، چگونه می‌شود، حتما دروغ است و آن‌ها زنده‌اند!

دوم، سوم، چهارم و ... آذر ماه سال 67، یادآور خبرهای تلخ و گزنده‌ای است که به سختی می‌توان آن را باور کرد. چگونه توانستند آن‌ها را که حکم زندان داشتند یا آن‌هایی که حکم‌شان به پایان رسیده بود را بکُشند؟ چگونه توانستند بدون تحویل جنازه‌ها، ساک‌های زندانیان را به خانواده‌ها تحویل دهند؟ این همه پَستی باور کردنی نیست، هزاران ساکی که بدون صاحب آن، به دست خانواده‌ها رسید و پس از گذشت بیست و شش سال هنوز نمی دانیم چه بر سرشان آورده‌اند و چرا؟!

مادرانی که هر روز با دیدن و نوازش ساک‌ها و نشانه‌ها و دنبال کردن گُم شده‌شان، عمرشان به سر رسید و کودکانی که فقط از پدر و مادر خاطره‌ای محو داشتند و عاقبت عکسی در قاب و ساکی، برخی حتی پدر خود را ندیده‌اند زیرا در شکم مادر بودند. همسرانی که مسئولیتی سنگین به دوش‌شان افتاده بود و این زخم را بایستی به تنهایی و بدون یار تحمل می‌کردند، خواهران و برادرانی که تنها یادی از لحظات شیرین کودکی و جوانی برای‌شان به یادگار مانده بود و برخی حتی عکسی با عزیزشان ندارند و پدرانی که با سکوت‌شان، این زخم را تحمل و برخی هم دق کردند و پدر من نیز یکی از آن‌ها بود.

خانواده‌ها در آن سال‌ها چه رنج‌هایی کشیدند، سال‌های درد و انتظار که به تنهایی سپری شد. کسی نبود که به دیدارمان بیاید، یا با ما همدردی کند، در رسانه‌ها از آن بگویند و در تلویزیون‌ها راجع به آن صحبت کنند. سکوت بود و سکوت و همه از نزدیک شدن به ما وحشت داشتند و هنوز هم برخی دارند و فقط خانواده‌ها بودیم که به همدیگر دلداری ‌می‌دادیم!

در شرایطی که حتی نمی‌دانستیم عزیزمان در کدام گوشه‌ای از این شهر یا بیابان با تحقیر دفن شده است، گفتند آن‌ها را در کانال‌هایی در خاوران چال کرده‌اند و برخی از خانواده‌ها جنازه‌هایی را با لباس در آن‌جا دیده و عکس گرفته بودند، قطعا گورهای بی‌نام و نشان دیگری هم در تهران و شهرستان‌ها هست که بعدها شناسایی خواهد شد.

آخرین نشانه‌های مسافران ما در خاوران بود و خانواده‌هایی که پیشتر به این بلا دچار شده بودند. آن‌جا را یافتیم و در بدترین شرایط هم آن‌جا را تنها نگذاشتیم. تهدیدمان کردند، کتک‌مان زدند، بازداشت‌مان کردند، گل‌های‌مان را که با هزاران عشق برده بودیم زیر پا له کردند، هر بلایی دلشان خواست سرمان آوردند تا ما را از رفتن باز دارند، ولی نتوانستند و می‌دانند که این کمترین حق ماست و خواهیم رفت و امیدواریم روزی را شاهد باشیم که ....

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما/ یک روز بی‌گمان/ سر‌ می‌زند ز جایی و خورشید می‌شود!
درود بی‌پایان به همه رهروان راه آزادی و عدالت و برابری!

منصوره بهکیش
چهارم آذر ۱۳۹۴


منبع: عصر نو


#جان_فشانان #خاوران #جمهوری_کشتار #علیه_فراموشی #کشتار_۶۷ #نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم



@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 دهن‌کجی یا گردن‌کشی؟

قطعاً «ستاد حامیان ابراهیم رئیسی در دانشگاه تهران» نام #خاوران به گوششان خورده و قطعاً می‌دانند که او چه نقشی در پر کردن هزاران گور بی‌نام خاوران داشته است. این را نیز می‌دانند که خیزش رئیسی به بالاترین مناصب حکومتی مدیون خاوران و عاملیت او در کشتار زندانیان بوده است. تل هزاران جان مقاوم، پله‌های پیشرفتی شد که حالا «آیت‌الله دکتر» در عین بالا گرفتن بیرق «عدل علی»، دستان خونی‌اش را در دستان سرمایه‌داران زالوصفت اتاق بازرگانی نیز حلقه کند. اما از سوی دیگر مخاطب این تبلیغ نیز دقیقاً افرادی است که از جایگاه او در هیئت مرگ تابستان ۱۳۶۷ مطلع‌اند. این ارجاع به «خیزش از خاوران» نه دهن‌کجی که مشخصاً گردن‌کشی آنان است. البته عاملیت در کشتار در میان مسئولین جمهوری اسلامی امری مختص این فرد و آن فرد نیست و تمامی مسئولین حاکمیت از ابتدا نقشی در آن ایفا کردند، اما عزم راسخ رئیسی در قتل‌عام، جایگاهی ویژه برای او ساخته است. سینه‌چاکانش به رزومه‌ی او در خاوران افتخار می‌کنند و به پشتوانه‌ی آن، دل‌های خود را برای خاوران‌های بعدی صابون زده‌اند. در آبان ۹۸ جمهوری اسلامی تلاش کرد «هر کاری که لازم است» بکند که قیام خاموش شود، اما حال آنان نیز می‌دانند شعله‌های زیر خاکستر در حال گر گرفتن هستند. از خون‌های کف خیابان، معترضان جدید رویید؛ خانواده‌های جان‌باختگان خود به سوژه‌های مبارز بدل گشتند و تن‌های در حبس و زیر شکنجه، استوار باقی ماندند و خم به ابرو نیاوردند. در نتیجه مزدورانِ حاضر در ستاد رئیسی، بیش از آنکه با چنین پوستری قصد نمایش وقاحت خود را داشته باشند، می‌خواهند قساوت خود را نمایان کنند؛ چون آنان نیز می‌دانند که #آبان_ادامه_دارد
@sarkhatism
🔴 خاوران، پنجم شهریور ماه ۱۴۰۰

خاوران حافظه و خاطره‌ی جان‌های آزاده‌ای است که به قیمت جان خود ایستادند و به فاشیسم اسلامی "نه" گفتند. یاد خاوران همیشه با ماست تا در قلبمان نفرت از دستگاه سلطه و سرکوب و فاشیسم و عشق به آزادی خاموشی نگیرد و بدانیم هر حاکمیتی اگر مردمی نباشد و اگر با قدرت و اراده‌ی مردم به پیش نرود، سراسر خون خواهد خورد و خون خواهد ریخت.
خاوران آغازگاه خونخواهی از حکومتی است که تنها دستاوردش کشتار و قتل‌عام بوده است. تابستان ۶۷ یادواره‌ی آزادی‌خواهی تا پای جان است. به امید روزی که در دادگاهی مردمی و عادلانه درون این سرزمین، آمران و عاملان همه‌ی این سال‌های کشتار را با عدالت مردم پای میز محاکمه ببینیم.

#خاوران_حافظه_تاریخی
#جمهوری_کشتار

@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 بر حافظه ایستادگی و کشتار دیوار بتنی کشیدند

خاوران، خاکِ آینه است. بر آن که می‌نگری ماهیت دقیق و بی‌خلل جمهوری کشتار اسلامی را می‌بینی و باز که می‌نگری ایستادن تا پای جان و ماندن تا پای جان بر سر "نه" بزرگ خود به حکومت کشتار را می‌بینی. وقتی کامیون‌ها تل اجساد را به خاوران می‌بردند و رد خون، بر جاده مانده بود، دوربینی نبود؛ تنها بازماندگان بودند که تن عزیزانشان را زیر خاک بو می‌کشیدند. بازماندگان که سال‌های سال در غربت و شکنجه در داخل ایران یا در تبعید، مقاومت عزیزانشان را به دوش کشیدند، کشتار عزیزانشان را به دوش کشیدند و صبور و غریب و تنها بی‌لحظه‌ای عقب‌نشستن هر آینه خاک خاوران را نشان دادند و یاد آنها را که ایستادند سینه به سینه سال‌های سال نقل کردند، بر خاک خاوران ایستاده سرود رهایی خواندند، بر خاک خاوران گل رویاندند و خاوران را چون آینه پیش چشم جهانیان گرفتند.
جمهوری اسلامی از آغاز حکومت کشتار بود، این را خاوران می‌گوید. جمهوری اسلامی هزاران جان عزیز، هزاران جوان دلیر را دست‌بسته و اسیر به جرم آن‌که گفتند "نه"، در تابستان ۶۷ به گور سپرد، این را خاوران می‌گوید.
جمهوری اسلامی از خاوران می‌هراسد. خاوران را گورستان "نه‌گویان" بزرگ میخواست، اما امروز می‌بیند که گویا مردگان از گور برخاسته‌اند، در خیابان‌های آبادان، ایذه، ماهشهر به‌راه‌افتاده‌اند، در شهریار و قلعه‌حسن‌خان می‌چرخند و با صدایی بلندتر می‌گویند "نه".
جمهوری اسلامی از خاوران می‌هراسد. حالا خاوران، خاک رستاخیز است. رستاخیزی نه در راه، که در جریان. از ترس به‌تازگی دور خاوران دیوارهای بتنی کشیده‌اند، دوربین‌های مرتفع بزرگ نصب کرده‌اند؛ می‌هراسند. از این‌که این آینه برخیزد، در خیابان‌ها به راه افتد، و خاطره‌ی مقاوم‌ترین جان‌ها و انقلابی‌ترین جوانان را به خیابان‌ها بریزد می‌هراسند.
دیوارها را بلندتر بسازید آقایان، دوربین‌ها را بزرگ‌تر کنید. هراستان را بیشتر فریاد بزنید!
خون از دیوارهای بتنی رد می‌شود، خون از زیر دوربین‌های بزرگ رد می‌شود، خون بر زمین نمی‌ماند، به خیابان می‌آید و رستاخیز کشتگانمان در جریان است.
با دوربین‌هایتان می‌بینید، از پشت دیوارهای بتنی می‌شنوید: مرگ بر جمهوری اسلامی، الشعب یرید اسقاط النظام

#خاوران
@sarkhatism
سرخط
Photo
🛑 بر اساس نگرش و اندیشه‌شان اعدام شدند. چرا چنین رویه‌ای در مورد آنها در پیش گرفته شد؟

◾️بیانیه خانواده‌های گلزار خاوران همزمان با دیوارکشی و پنهان سازی قبرستان خاوران

بیش از چهل سال از دهه‌ی دهشتناک ۱۳۶۰ و سی و چهار سال از فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سیاه ۱۳۶۷ می گذرد. ما خانواده‌های جانباختگان در تمامی این سال‌های سخت، حتی برای کوچکترین حق، یعنی حق سوگواری برای عزیزانمان با آزار ماموران در گلزار خاوران مواجه بوده‌ایم. بارها و در دوره‌ی زمامداری دولت‌های مختلف به مسئولین وقت نامه نوشتیم و خواستار پاسخگویی به سوالات خود در ارتباط با این فاجعه شدیم اما نه تنها هرگز پاسخی نشنیدیم که همواره برای حضور بر سر مزار عزیزانمان با تهدید و ارعاب نهادهای امنیتی مختلف مواجه شده‌ایم. بارها با توهین و تهدید ماموران حاضر در خاوران و یا تهیه عکس و فیلم از حضورمان در خاوران مواجه بوده‌ایم و بسیاری مواقع با در بسته آن روبرو شده‌ایم. اینک ما به عنوان خانواده‌های جان‌باختگان کشتار های دهه۱۳۶۰ و تابستان۱۳۶۷، بار دیگر خواهان پاسخگویی همه‌ی دست اندرکاران این جنایت بزرگ هستیم.

چرا عزیزانمان را اعدام کردید؟ بر خانواده‌ها روشن است که عزیزانمان علیرغم حکم حبس، در شرایطی به‌شدت ناعادلانه و در غیاب دادرسی عادلانه مجدداً دادگاهی و سپس نه متناسب با جرم سیاسی، بلکه بر اساس نگرش و اندیشه‌شان اعدام شدند. چرا چنین رویه‌ای در مورد آنها در پیش گرفته شد؟

#خاوران
#اعدام۶۷
#جنایت_دهه_شصت
#جمهوری_اعدام

@sarkhatism
🔴 حمید نوری حبس ابد گرفت

حمید نوری دادیار سابق زندان گوهردشت و از عاملان کشتار دهه شصت در دادگاه استکهلم سوئد بخاطر جنایت جنگی و قتل در ایران به حبس ابد محکوم شد.
او‌ در کشتار بیش از ۱۰۰تن از زندانیان سیاسی در کشتار جمعی زندانیان در دهه شصت، نقش مستقیم داشت.
این‌ حکم، ابتدایی است.

به امید روزی که دادگاه‌های مردمی، تک به تک قاتلان و جلادان دهه شصت را در خاک ایران یه پیشگاه قضاوت مردم بیاورد و مادران خاوران جشن ازادی را در خاک خودشان به شادی بنشینند.

#حمید_نوری
#قتل‌عام_دهه_شصت
#دهه_شصت
#خاوران
#مادران_خاوران
#دادخواهی
#مادران_دادخواه

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 هدف: تخریب خاوران با مزیت جانبی تشدید فشار بر بهایی‌ها

جمهوری اسلامی سال‌هاست به شیوه‌های گوناگون تلاش کرده گلزار خاوران، محل دفن شهدای اعدام‌شده‌ی دهه‌ی شصت در تهران را، که به نماد گورستان‌های مشابه در سرتاسر ایران تبدیل شده است، از بین ببرد.
به نوشته‌ی همسر یکی از شهدای تابستان ۶۷ «اخیرا حکومت با دفن ۷ نفر از مردگان بهایی در محوطه گورهای جمعی و ادامه آن قصد دارد محوطه گورهای جمعی خاوران را تبدیل به گورستان بهایی‌ها کند تا نمادی از آن همه ویرانگری و غارت جان‌های عزیزان ما باقی نماند.»
در این نامه توضیح داده شده است: «بهایی‌ها قطعه زمین بزرگی را برای دفن اموات خود خریده‌اند، ولی حکومت اخیرا برای دفن هر نفر مبلغ ۲۹ میلیون تومان تقاضا کرده است. خانواده‌ها با پرداخت چنین پولی مخالفت کردند و حکومت نیز بدون اطلاع و حضور آنها به دفن اموات بهایی در خاوران اقدام می‌کند. با ادامه این روند در کمتر از دوسال گورستان جمعی خاوران به گورستان بهایی‌ها تبدیل می‌شود.»
به این ترتیب روند جدید تخریب خاوران ضمن اینکه هدف اصلی امحا و نابودی این مکان را نابود می‌کند، به معنای اعمال فشار بیشتر و غیرانسانی به پیروان آیین بهایی هم است.
به نوشته‌ی این فرد «از زمان محکومیت “حمید نوری “ ما خانواده‌های خاوران با ابعاد تکان‌دهنده‌ای از فشار روبرو شده‌ایم . عکس‌های متعدد از آن نرده‌های سبز و آن زمین برهوت برای بسیاری خاطره کشتاری مهیب در دهه اول انقلاب ۵۷ و تابستان ۶۷ را تداعی می‌کرد. آن نرده‌ها را با بتون‌های عظیمی جایگزین و چندین دوربین در آنجا نصب کردند تا هم ورود ما را کنترل کنند و هم هر عابری تصور کند در پشت آن بلوک‌ها پادگانی قرار دارد نه گورهای جمعی بی نام و نشان.»
جمهوری اسلامی در امر جنایت چنان خلاق و مبتکر است که جنازه‌های مردمی تحت ستم به دلیل پیروی از یک دین را می‌رباید و از همین جنازه‌های ربوده‌شده برای نابودی آثار جنایتی دیگر استفاده می‌کند.

#خاوران
#کشتار_۶۷
#کشتار_دهه_شصت
#بهاییان
#جمهوری_کشتار
#جمهوری_جنایت
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 خاوران گواه وجدان بیدار ماست.

در سالگرد اعدام پانزده تن از شهدای «سازمان پیکار» در ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰، جمعی از خانواده‌های دادخواه با حضور در گورستان جمعی خاوران، یاد عزیزانشان را گرامی می‌دارند.

بیش از چهل سال از کشتار و اعدام جمعی فعالین کمونیست و مجاهد و دفن آنها در خاوران می‌گذرد. جانیان جمهوری اسلامی در تمام این سال‌ها شیوه‌های مختلفی برای سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های دهه‌ی دهشتناک ۶۰ اتخاذ کرده‌اند: از انکار و اظهار بی‌اطلاعی گرفته تا تهدید و اعمال فشار بر خانواده‌ها و بازماندگان؛ از دیوار‌کشی دور گورستان و تخریب گورها و بازداشت برگزارکنندگان مراسم یادبود گرفته تا فشار بر خانواده‌های بهایی برای دفن عزیزانشان در بقایای گورهای دسته‌جمعی، برای پاک کردن رد خونی که بر دستانشان مانده. هر کاری که می‌توانسته‌اند، کرده‌اند تا جهان فراموش کند چه جان‌های عزیزی در خاوران خفته‌اند.

اما ایستادگی و مقاومت خانواده‌های دادخواه و فریاد رسای مادران شهید هربار نقشه‌ی جدیدشان را نقش بر آب کرده.

اما تنها نتیجه‌ی چندین سال فشار و اجبار به دفن درگذشتگان بهایی در بقایای گورهای دسته‌جمعی، این بوده که حالا خانواده‌های بهایی و خانواده‌های دادخواه هر جمعه در کنار هم بر مزار عزیزانشان می‌ایستند و شکلی از مقاومت جمعی را به رخ جانیان می‌کشند.

جانیان، به معنای واقعی کلمه، از خاطره‌ی شهدای ما می‌ترسند. ترسی که سایه‌به‌سایه با آنهاست، تا روزی که آتش جهنمی که در سال‌های ۶۰ برپا کردند، گریبانشان را بگیرد.

#خاوران
#مادران_دادخواه
#دادخواهی
#گورهای_دسته‌جمعی
#شهید_نمی‌میرد
#جمهوری_جنایت

@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 «من ژیلا فتحی هستم، ۱۹ ساله. دیگر حرفی ندارم.»

ژیلا فتحی، مبارز مارکسیست و عضو سازمان پیکار بود که درسال ۱۳٦٠ در اوین اعدام شد. او در طی دوره بازداشت هیچگاه ملاقات نداشت و در زمان اعدام تنها ۱۹ سال داشت.

دوست ژیلا نقل می‌کند که در وصیت‌نامه‌ی این اعدامی سیاسی تنها یک جمله نوشته شد بود با این مضمون: «من ژیلا فتحی هستم، ۱۹ ساله. دیگر حرفی ندارم.»

یاران #همراه_سرخط تصنیف «ماسوله» را به یاد ژیلا فتحی برایمان ارسال کرده‌اند.

#ژیلا_فتحی
#سازمان_پیکار
#دهه_سیاه_شصت
#جمهوری_اعدامی
#خاوران

@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 تا فراموش نکنیم

امروز، جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲ و در میانه‌ی سالگرد قتل‌عام زندانیان کمونیست و مجاهد، در تابستان ۱۳۶۷، جمعی از خانواده‌های شهدای این قتل‌عام بار دیگر در گورستان خاوران گرد هم آمده‌اند.

روزهایی را به یاد می‌آوریم که خانواده‌های دادخواه تنها بودند، روزهایی که کمتر کسی اسم خاوران را شنیده بود، روزهایی که هنوز «ما» نشده بودیم و سیاست فریب و ارعاب حاکم کار می کرد، روزهایی که شهدای خفته در خاوران «تروریست» خطاب می‌شدند.

در تمام آن روزهای تلخ و بی‌امید، مادران خاوران بودند که لحظه‌ای دست از مقاومت و پافشاری برنداشتند. هر جمعه‌ی پایان سال و هر جمعه‌ی سالگرد پایان روزهای کشتار، مصرانه به خاوران رفتند، غریبانه سرود خواندند، دستگیر و تهدید شدند، اما اراده کرده بودند که تا روز دادخواهی عقب ننشینند.

عزم آهنین خانواده‌ها و پافشاری‌ شجاعانه‌‌ی‌شان بود که بسیاری از مسئولان وقت که یا در کشتار نقش داشتند، یا دستکم از آن با‌خبر بودند را از موضع «انکار و ادعای ساختگی بودن این جنایت» به جایی برساند که بگویند «اشتباه بود، اما من کاره‌ای نبودم».

بسیاری از مادران دیگر در کنار ما نیستند که شاهد روز دادخواهی زیباترین فرزندان آفتاب و باد باشند. سنتی که بنیان نهادند، اما همچنان با ماست. تاریخ دادخواهی مردمی در جغرافیای ایران، با خانواده‌های خاوران معنا پیدا می‌کند. آنها را تنها نگذاریم.

#خاوران
#خانواده‌های_دادخواه
#مادران_دادخواه
#تابستان_شصت‌و‌هفت
#شهید_نمی‌میرد
#جمهوری_اعدام
#جمهوری_جنایت

@sarkhatism
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 در سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در ایران به دست جمهوری اسلامی در تابستان ۱۳۶۷، این اثر را تقدیم می کنیم به تمامی آنانی که برای انسانیت، همدلی، همبستگی، یکرنگی، و آزادی می ایستند.
به یاد رضا قریشی لنگرودی که در ۹ شهریور ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت به دار آویخته شد. این ترانه، ترانه ی محبوب او بود.

«زنی که در کلیپ بازی می‌کند دختر رضا قریشی است»

🔶 رضا قریشی لنگرودی، زندانی سیاسی دوران ستمشاهی و از بنیان‌گذاران و عضو رهبری «سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر» بود که در شهریور سال ۱۳۶۱ بازداشت و بعد از مدت‌ها شکنجه و بازجویی در دادگاهی چند دقیقه‌ای به ۱۲ سال زندان محکوم شد. او در شرایطی که در حال گذراندن ایام حبس خود در زندان گوهردشت بود، در شهریور ١٣٦٧ و در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان این سال، بر اساس فتوای روح‌الله خمینی اعدام شد.

ملودی کلام: مجید وفادار
شعر: نظام فاطمی
تنظیم: سیروان منهوبی
خواننده: ماندانا خضرایی
موزیک‌ویدئو: وحید زمانی
پرفورمنس: عطیه قریشی

ارسالی از یاران #همراه_سرخط

#خاوران
#آزادی
#قتل_عام_۱۳۶۷
#حافظه_تاریخی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 شکوه همبستگی و اتحاد ستمدیدگان

یکی از آخرین حربه‌های جمهوری اسلامی برای نابود کردن آثار و بقایای کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی شصت و کشتار جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در گورستان خاوران، که مشهورترین مکان دفن پیکر مبارزان عمدتا چپ و کمونیست است، این بوده که اقلیت تحت ستم بهایی را، که گورستان آنها (موسوم به گلستان جاوید) در مجاورت گورستان خاوران قرار دارد، وادار کنند پیکر عزیزان فوت‌شده‌شان را در محوطه‌ی گورهای بی‌نشان خاوران دفن کنند.
مقامات جمهوری اسلامی در چند سال گذشته در مواردی با عدم صدور مجوز دفن بهایی‌ها در گورستان خودشان آنها را وادار کرده پیکر عزیزانشان را در محوطه‌ای به خاک بسپرند که در آن هزاران رزمنده‌ی چپ و کمونیست در گورهای اغلب بی‌نشان دفن شده‌اند و چندین گور جمعی مربوط به کشتار تابستان ۶۷ در آن قرار دارد.
به تازگی و در ادامه‌ی این سیاست مقامات حکومتی به خانواده رحیمیان اجازه‌ی دفن مادرشان، آفاق خسروی‌زند، را در آرامگاه بهاییان تهران نداده‌اند و آنها را مجبور به دفن مادر خود در محوطه‌ی گورهای بی‌نشان خاوران کرده‌اند. به همین دلیل کامران و کیوان رحیمیان، فرزندان آفاق خسروی‌زند تصمیم گرفته‌اند پیکر مادر خود را برای تحقیقات پزشکی اهدا کنند.
همسر آفاق خسروی‌زند، رحیم رحیمیان در ۱۵ فروردین ۱۳۶۳ تنها به دلیل بهایی بودن در زندان اوین تیرباران شد و خانه و تمامی وسایل متعلق به این خانواده بهایی نیز در همان زمان مصادره گردید. کامران و کیوان رحیمیان فرزندان این زن بهایی و عروسش فاران حسامی بارها بازداشت و زندانی شده‌اند و یکی از فرزندان او کیوان رحیمیان اکنون در زندان اوین به سر می‌برد.
فرزندان آفاق خسروی‌زند برای توضیح تصمیمی که گرفته‌اند در اینستاگرام نوشته‌اند: «برای حفظ استقلال جامعه‌ی بهایی، برای احترام به حریم روح خاوران که پدرمان هم بخشی از آن است، و میل آفاق به یادگیری و حمایت بی‌دریغش از ما در مسیر یادگیری تصمیم گرفتیم پیکر مادر عزیزمان را وقف یادگیری دانشجویان پزشکی کنیم.»
این شکوه همبستگی است که بر جا می‌ماند.

#خاوران
#کشتار_زندانیان_سیاسی
#گلستان_جاوید
#بهایی_ستیزی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بیانیه خانواده‌های خاوران علیه اعدام

🖊 به اعدام معترضان آزادی‌خواه پایان دهید

سحرگاه سه شنبه سوم بهمن ۱۴۰۲، حکم ظالمانه اعدام ۲ جوان معترض دیگر محمد قبادلو و فرهاد سلیمی اجرا شد و جان عزیزشان به دست دستگاه قضایی جمهوری اسلامی گرفته شد.
اعدام این جوانان ادامۀ همان سیاست سرکوبگرانه و آزادی‌ستیزانه ای است که جمهوری اسلامی از بدو به قدرت رسیدن در برخورد با معترضان و مخالفان خود به پیش برده است. عزیزان ما در دهۀ ۶۰ و تابستان ۶۷ در دادگاه های فرمایشی چند دقیقه ای بدون حق داشتن وکیل و فرصت دفاع از خود محاکمه و دسته دسته به جوخه های اعدام سپرده شدند و مخفیانه در گورستان خاوران و دیگر گورستان های بی نام و نشان در سراسر کشور دفن شدند. قتل معترضان و مخالفان سیاسی به صورت ها و روش های گوناگون در تمام ۴۵ سال گذشته ادامه داشته است.
هم اکنون دست کم ۱۱ جوان معترض و آزادی خواه که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» دستگیر شدند در صف اعدام قرار دارند و جوانان دیگری در زندان ها در انتظار محاکمه و در خطر اعدام هستند. خانواده های داغدار و دادخواه نه تنها امکان دادخواهی ندارند، بلکه با اذیت و آزار دستگاه های امنیتی و نظامی رو به رو هستند. برخورد، تهدید و دستگیری خانواده های دادخواه که هم اکنون برخی از آنان با احکام سنگین در زندان به سر می‌برند، همان برخوردی است که جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی، قضایی و نظامی آن با ما خانواده های خاوران در تمام ۴۵ سال گذشته کرده است.
ما بارها اعلام کرده ایم:

- ما مجازات اعدام را قتل عمد سازمان یافتۀ حکومتی و عملی شنیع و غیر انسانی می‌دانیم و آن را در هر شرایطی محکوم می‌کنیم.

- همۀ آمران و عاملان و کسانی که در هر لباس و موقعیتی در قتل، شکنجه، اعتراف‌گیری اجباری، صدور احکام حبس و اعدام مخالفان به هر نوعی دست داشته‌اند باید در دادگاه‌های صالح علنی با حضور خانواده‌های داغدار و وکلای انتخابی آنها محاکمه و مجازات شوند. تنها در جریان چنین دادگاه‌هایی است که حقیقت روشن خواهد شد و می توان امید داشت که چنین جنایت هایی تکرار نخواهد شد.

- ما دادخواه حقوق پایمال شدۀ عزیزانمان هستیم و با همۀ خانواده‌های داغدار که عزیزان شان طی ۴۵ سال گذشته در زندان ها شکنجه و اعدام یا کف خیابان کشته شده‌اند همدردیم.

جمعی از خانواده‌های خاوران (داخل)
۷ بهمن ۱۴۰۲

#خاوران
#نه_به_اعدام
#دادخواهی
#جمهوری_اعدام

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 ترس ابدی جمهوری کشتار از خفتگان خاوران و دادخواهانشان


امروز، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با نصب قفل بر در ورودی گورستان خاوران مانع از ورود خانواده‌ها و دادخواهان کشته‌شدگان دهه ۶۰ به این مکان و رفتن بر مزار عزیزانشان شدند. نیروهای امنیتی شرط ورود خانواده‌ها را ارائه کارت ملی اعلام کردند که با مخالفت و مقاومت حاضران مواجه شدند. به این ترتیب، ماموران اجازه حضور بر سر مزار دسته‌جمعی شهدای چپ را ندادند و خانواده‌ها ساعتی پشت در بسته ماندند و با گذاشتن گل مقابل درهای بسته یاد شهدای چپ را زنده‌ کردند.

بنا بر اخبار منتشر شده خانواده ها در واکنش به نیروهای امنیتی گفتند "حداقل حق ماست که بتوانیم آزادانه و جمعی به مزار بی‌نشان عزیزان‌مان برویم و به یادشان گلی تازه بگذاریم و اندکی آرام گیریم." 

#خاوران
#اعدام_های_دهه_۶۷
#تابستان_۶۷
#دادخواهان_دهه_۶۰

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 باز هم تهاجم به خاوران و این‌بار به گورهای بهایی‌ها

روند تهاجم به خاوران و تخریب این گورستان نزدیک به چهار دهه است که به طور مداوم ادامه دارد. معمولا هدف این تهاجم و تخریب بخشی از خاوران بوده است که محل دفن اعدام‌شدگان چپ و کمونیست در دهه‌ی شصت بوده است. چندین هفته نیز خبر رسید که جمهوری اسلامی تلاش کرده اقلیت تحت ستم بهایی را، که گورستان آنها (موسوم به گلستان جاوید) در مجاورت گورستان خاوران قرار دارد، وادار کنند پیکر عزیزان فوت‌شده‌شان را در محوطه‌ی گورهای بی‌نشان خاوران دفن کنند. در این خبر آمده بود مقامات جمهوری اسلامی در چند سال گذشته در مواردی با عدم صدور مجوز دفن بهایی‌ها در گورستان خودشان آنها را وادار کرده پیکر عزیزانشان را در محوطه‌ای به خاک بسپرند که در آن هزاران رزمنده‌ی چپ و کمونیست در گورهای اغلب بی‌نشان دفن شده‌اند و چندین گور جمعی مربوط به کشتار تابستان ۶۷ در آن قرار دارد. برخی خانواده‌های بهایی در مقابل این سیاست جمهوری اسلامی مقاومت کرده و از جمله یکی از این خانواده‌ها پیکر مادر تازه‌درگذشته‌ی خودشان را برای تحقیقات پزشکی اهدا کردند.
اکنون جمهوری اسلامی برای افزایش فشار به خانواده‌های بهایی قبور دست‌کم ۳۰ شهروند تازه‌درگذشته‌ی بهایی را در گورستان جمعی خاوران به وسیله‌ی ادوات راهسازی تخریب کرده است.
به گزارش منابع جامعه‌ی بهایی «مسئولین نشانه‌‌های روی قبرها را برداشته و با لودر و بولدوزر قبور را صاف کرده‌اند تا حالت قبر نداشته باشد. این کار به نحوی انجام شده که به نظر برسد هیچ قبری در آن محل وجود نداشته است.»
این قبور اغلب متعلق به افرادی بوده که در ماه‌ها و هفته‌های گذشته درگذشته بوده‌اند.

#خاوران
#گلستان_جاوید
#بهایی_ستیزی
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آخرین جمعه‌ی سال، پشت درهای بسته‌ی خاوران

روز گذشته جمعی از خانواده‌های دادخواه خاوران به رسم هرساله قصد داشتند که در آخرین جمعه‌ی سال ۱۴۰۲ در این قبرستان حضور پیدا کنند، اما نیروهای امنیتی در ورودی این قبرستان اعلام کردند ورود افراد را مستلزم ارائه‌ی کارت ملی است. خانواده‌ها نیز از ارائه کارت ملی خودداری کردند و گل‌های خود را مقابل در بسته‌ی این قبرستان گذاشتند.

تلاش برای تهاجم و نابودی خاوران، محل دفن بخشی از اعدام‌شدگان چپ و کمونیست در دهه‌ی شصت، نزدیک به چهار دهه است که به صورت معمول ادامه دارد. آخرین حربه‌‌ی جمهوری اسلامی اجبار جامعه‌ی بهایی به دفن عزیزانشان در مجاورت این گورستان است تا شاید به این وسیله بتوانند آثار جنایات خود پنهان کنند. بهاییان می‌گویند مسئولین نشانه‌های روی قبرهای بی‌نام را برداشته‌اند و با ماشین‌آلات قبور را طوری صاف کردند که دیگر حالت قبر نداشته باشد و گویی هیچ قبری پیشتر در آن محل نبوده است.

#خاوران
#جنبش_دادخواهی
#خانواده‌های_دادخواه
#جمهوری_جنایت
#جمهوری_اعدام
@sarkhatism