سرخط
Photo
🔴 راهحلهای شما، مشکلات ماست
#سرخط: اردکانیان، وزیر نیرو، چند روز پیش در مصاحبه با شبکهی خبر گفته است: «در سال آبی امسال (از مهر ۹۹ تا پایان شهریور ۱۴۰۰) نسبت به سال گذشته ۴۳ درصد و نسبت به متوسط دراز مدت ۳۳ درصد با کاهش بارشها مواجه هستیم».
این سخنان به خودی خود ناقض چیزی نیست. اما باید صحبتهای سال گذشتهی آقای اردکانیان را به ایشان یادآوری کرد. اردکانیان طی دو سال گذشته بارها و بارها در مورد عبور از دورهی خشکسالی و ورود به دورهی ترسالی صحبت کرده است. این گفتهها نه تنها از سوی اردکانیان، بلکه بارها از سوی بسیاری از مسئولان دولتی گفته شده است. سادهانگارانه است اگر تصور بشود که از روی عدم آگاهی چنین میگویند و براساس آن برنامههای توسعه میچینند. وزارت نیرو و کلیهی ارگانهای مربوطه، اشراف اطلاعاتی حداقلی نسبت به خشکسالی و ترسالی دارند.
وزارت نیرو و همهی ارگانهای مرتبط با چنین خبرسازیهایی در مورد ورود به دورههای ترسالی، پی اجرایی کردن سیاستهای انتقال آب و سدسازیها هستند. در شرایط ترسالی (حتی کوتاهمدت) و سیلها منطق دفاع از سدسازیها را با تاکید بر ذخیرهسازی آب، جلوگیری از سیل و ... پیش میبرند؛ و با ترس از خشکسالیها به سبب بالا گرفتن تنشها باز هم بر طبل همین منطق میکوبند. مساله همینجاست، راهحلهای دولتها برای بحرانهای آبی، خودِ مشکل است.
این منش که در جمهوری اسلامی سابقهدار است، توجیهگر این شکل از ویرانی با پروژههای انتقال آب، سدسازی، توسعهی صنایع آببر در مناطق خشک، گسترش کشت و صنعتها و دیگر اقدامات مخرب زیستی است.
نگاهی به وضعیت آبی و محیط زیستی استانهایی چون خوزستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویهوبویراحمد و ایلام، در کنار بررسی تعداد بالای انتقال آبها از سرشاخه رودهای جاری در این استانها و تعداد بالای سدسازیها در مسیر این رودخانهها از جمله #کارون نشانگر سیاستهای ویرانگر محیط زیستی حاکمیت است. اکثریت این سیاستهای آبی که با مجوز وزارت نیروست، توسط قرارگاه #خاتم_الانبیا اجرایی میشود. انتقال آبهایی چون کوهرنگها تا انتقال در دست اقدام آب رودهایی همچون #بهشتآباد، #خرسان، #زایندهرود به یزد و ... نه تنها سبب تخریب در استانهای مبدا شده است، بلکه در مقصد نیز مشکلآفرین شده است. در مقصد با گسترش صنایع آببر از جمله تولید فولاد و آهن آلات، کاشیسازی و گسترش گلخانهها، کشتوصنعتها و افزایش مساحت کشاورزیها، با مجوزهای دولت بیش از پیش این مناطق را تشنهتر و سبب کاهش آبهای روزمینی و زیر زمینی میشوند. نمونهاش روند رو به خشک شدن تالاب #گاوخونی و کاهش پوشش گیاهی استان اصفهان است. این نگاه پر از ولع برای سود از آب، بحران گردوغبار را برای یکی از استانهای مقصد انتقال آب به ارمغان آورده است.
تالاب #جازموریان نیز وضعیت رو به مرگ گاوخونی را دارد. ساخت سد بر روی هلیلرود، شاهرگ حیاتی بخش مرکزی، و انتقال آبها از جنوب استان کرمان به شمال استان و توسعه کشت پسته و دیگر محصولات سودآور، گام به گام جازموریان را به سوی خشکی کامل میبرد. مرگ سطح وسیعی از جازموریان تا به امروز سبب بیکاری بسیاری از مردم سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان شده است. از طرفی دیگر با مرگ جازموریان بادهای ۱۲۰ روزهی سیستان و بلوچستان بدون شک بادهایی همیشگی خواهند شد. با مرگ این دو تالاب مرکزی، ما بیشتر از قبل شاهد گردوغبارهای عظیم در بخش مرکزی فلات ایران خواهیم بود. گردوغباری که نه تنها استانهای جنوبی و مرکزی را در مینوردد، بلکه تا تهران نیز کشیده خواهد شد. بررسی وضعیت ریزگردها فقط در این ۲۰ روز اخیر، نشان از گسترش این فاجعه دارد. کافیست نگاهی به وضعیت گردوغبار در عکسهای ضمیمه شده به متن بیاندازید.
همهی این فجایع نه دستآوردهای خشکسالی، بلکه ماحصل سالها سیاستهای سدسازی و انتقالآبهای وزارتخانههای نیرو و منفعتطلبیهای سازمان محیطزیست است؛ سیاستهایی که پی کسب سود بیشتر بوده است، نه نگاهی آسایشخواه برای مردم.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط»
#انتقال_آب #سدسازی #ویرانی_محیط_زیست #بحران_آب #ریزگرد
@sarkhatism
#سرخط: اردکانیان، وزیر نیرو، چند روز پیش در مصاحبه با شبکهی خبر گفته است: «در سال آبی امسال (از مهر ۹۹ تا پایان شهریور ۱۴۰۰) نسبت به سال گذشته ۴۳ درصد و نسبت به متوسط دراز مدت ۳۳ درصد با کاهش بارشها مواجه هستیم».
این سخنان به خودی خود ناقض چیزی نیست. اما باید صحبتهای سال گذشتهی آقای اردکانیان را به ایشان یادآوری کرد. اردکانیان طی دو سال گذشته بارها و بارها در مورد عبور از دورهی خشکسالی و ورود به دورهی ترسالی صحبت کرده است. این گفتهها نه تنها از سوی اردکانیان، بلکه بارها از سوی بسیاری از مسئولان دولتی گفته شده است. سادهانگارانه است اگر تصور بشود که از روی عدم آگاهی چنین میگویند و براساس آن برنامههای توسعه میچینند. وزارت نیرو و کلیهی ارگانهای مربوطه، اشراف اطلاعاتی حداقلی نسبت به خشکسالی و ترسالی دارند.
وزارت نیرو و همهی ارگانهای مرتبط با چنین خبرسازیهایی در مورد ورود به دورههای ترسالی، پی اجرایی کردن سیاستهای انتقال آب و سدسازیها هستند. در شرایط ترسالی (حتی کوتاهمدت) و سیلها منطق دفاع از سدسازیها را با تاکید بر ذخیرهسازی آب، جلوگیری از سیل و ... پیش میبرند؛ و با ترس از خشکسالیها به سبب بالا گرفتن تنشها باز هم بر طبل همین منطق میکوبند. مساله همینجاست، راهحلهای دولتها برای بحرانهای آبی، خودِ مشکل است.
این منش که در جمهوری اسلامی سابقهدار است، توجیهگر این شکل از ویرانی با پروژههای انتقال آب، سدسازی، توسعهی صنایع آببر در مناطق خشک، گسترش کشت و صنعتها و دیگر اقدامات مخرب زیستی است.
نگاهی به وضعیت آبی و محیط زیستی استانهایی چون خوزستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویهوبویراحمد و ایلام، در کنار بررسی تعداد بالای انتقال آبها از سرشاخه رودهای جاری در این استانها و تعداد بالای سدسازیها در مسیر این رودخانهها از جمله #کارون نشانگر سیاستهای ویرانگر محیط زیستی حاکمیت است. اکثریت این سیاستهای آبی که با مجوز وزارت نیروست، توسط قرارگاه #خاتم_الانبیا اجرایی میشود. انتقال آبهایی چون کوهرنگها تا انتقال در دست اقدام آب رودهایی همچون #بهشتآباد، #خرسان، #زایندهرود به یزد و ... نه تنها سبب تخریب در استانهای مبدا شده است، بلکه در مقصد نیز مشکلآفرین شده است. در مقصد با گسترش صنایع آببر از جمله تولید فولاد و آهن آلات، کاشیسازی و گسترش گلخانهها، کشتوصنعتها و افزایش مساحت کشاورزیها، با مجوزهای دولت بیش از پیش این مناطق را تشنهتر و سبب کاهش آبهای روزمینی و زیر زمینی میشوند. نمونهاش روند رو به خشک شدن تالاب #گاوخونی و کاهش پوشش گیاهی استان اصفهان است. این نگاه پر از ولع برای سود از آب، بحران گردوغبار را برای یکی از استانهای مقصد انتقال آب به ارمغان آورده است.
تالاب #جازموریان نیز وضعیت رو به مرگ گاوخونی را دارد. ساخت سد بر روی هلیلرود، شاهرگ حیاتی بخش مرکزی، و انتقال آبها از جنوب استان کرمان به شمال استان و توسعه کشت پسته و دیگر محصولات سودآور، گام به گام جازموریان را به سوی خشکی کامل میبرد. مرگ سطح وسیعی از جازموریان تا به امروز سبب بیکاری بسیاری از مردم سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان شده است. از طرفی دیگر با مرگ جازموریان بادهای ۱۲۰ روزهی سیستان و بلوچستان بدون شک بادهایی همیشگی خواهند شد. با مرگ این دو تالاب مرکزی، ما بیشتر از قبل شاهد گردوغبارهای عظیم در بخش مرکزی فلات ایران خواهیم بود. گردوغباری که نه تنها استانهای جنوبی و مرکزی را در مینوردد، بلکه تا تهران نیز کشیده خواهد شد. بررسی وضعیت ریزگردها فقط در این ۲۰ روز اخیر، نشان از گسترش این فاجعه دارد. کافیست نگاهی به وضعیت گردوغبار در عکسهای ضمیمه شده به متن بیاندازید.
همهی این فجایع نه دستآوردهای خشکسالی، بلکه ماحصل سالها سیاستهای سدسازی و انتقالآبهای وزارتخانههای نیرو و منفعتطلبیهای سازمان محیطزیست است؛ سیاستهایی که پی کسب سود بیشتر بوده است، نه نگاهی آسایشخواه برای مردم.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط»
#انتقال_آب #سدسازی #ویرانی_محیط_زیست #بحران_آب #ریزگرد
@sarkhatism
سرخط
Video
★انقلاب ژینا★
کودک دختر بلوچ شهرستان رودبار، در جنوب استان کرمان:
"آرزوم اینه که حداقل یه بار تو این زندگی که من عمر میکنم حداقل برق داشته باشیم و یه زندگی درست حسابی داشته باشیم اینجارو نگاه کنید ما تو جهنمیم بخدا".
این واقعیتِ زیست که نه بلکه مرگ تدریجی کودکان و مردمانیست در محرومترین و دورافتادهترین روستاها و شهرهای جنوب ایران.
روستاها و شهرهایی که به ندرت اسمی از آنها برده میشود و بهاصطلاح نمایندگانشان نیز به جای رسیدگی به #فقر در این دیار ستمزده جایزههای ۳ میلیون دلاری و نمایشی برای قتل ترامپ تعیین میکنند.
روستاها و شهرهایی که به نوعی بهشت معادن ایراناند و از حیث ذخایر معدنی «کرومیت، تیتانیوم، مس، آهن و...» در کشور رتبه سوم را دارا هستند، اما از داشتن میز و صندلی و مدرسه و امکانات بهداشتی و حتی نیازهای حیاتی آب و برق و گاز نیز محروماند.
روستاها و شهرهایی که در آنها نه خبری از بهاصطلاح توسعهی زیرساختهای شهری و روستایی وجود دارد، و نه هیچگونه امکان آموزش، ورزش و درمان در بستری مناسب و یکسان.
وضعیت دهشتناکی که مردم ستمدیدهاش هیچ افق امیدی را برای سرنوشت زندگی خویش نمیتوانند متصور شوند!
روستاها و شهرهایی که دامداران و کشاورزانش از یکسو یا در اثر سیلهای ویرانگر و تلفشدن دامها و نابودی زمینهای کشاورزی، قناتها، چاهها و کانالهای انتقال آب و... و همچنین بهخاطر سیاستهای غارتگرانه جا «سدسازیهای سپاه» که منجر به خشک شدن تالاب بینالملی جازموریان شده است، مجبور به کوچ اجباری شدهاند، و یا همچنان درگیر اثرات پس از سیل بر زندگی خود هستند و زندگی خود را در چادرها و کپرهای مملو از گل و لای میگذراند، و از سوی دیگر نیز، و فقط در یک قلم، در راستای به اصطلاح تغییر بافت جمعیتی، و واگذاری زمینهای مردم بلوچ به غیربومیان، ۱۲۴ هکتار از زمینهاشان با دستور مقامات قضایی، توسط رژیم مصادره و غارت شده است.
روستاها و شهرهایی که سالهاست با کمبود شدید آب آشامیدنی مواجه هستند و حدود سی درصد از روستاهای شهرستان رودبارجنوبش از آب آشامیدنی سالم نیز بیبهرهاند. به نوعی که مردمانش روزانه مسافتی بین ۲ الی ۳ کیلومتر را فقط برای آوردن و تهیهی آب طی میکنند.
روستاها و شهرهایی که نه برق دارند و نه گاز و در هر دو هفتە یکبار فقط یک کپسول گاز سیانجی بە آنها میدهند. به نوعی که در برخی نقاط، روزانه به مدت ۳ الی ۴ ساعت در صفهای طولانی جایگاههای عرضه سوخت انتظار میکشند.
روستاها و شهرهایی که جادهها و مسیرهایش نیز قتلگاه مردمانش شده است. طوری که وضعیت افتضاح جادههایش «دلگان سیستان و بلوچستان به زهکلوت رودبار جنوب کرمان» همچنان و بعد از سالها فاقد پل و آسفالت میباشد. و با وقوع فقط یک سیل، تمام راههای ارتباطی این منطقه مسدود میشود.
راهها و مسیرهایی که دانشآموزان و کودکانش روزانه با سرویسهایی خطرساز «بسواری وانت و نیسان»، و با عبور از مسیرهای خاکیِ کوهستانیِ ۳ساعته و به صورت ایستاده، از به اصطلاح مدرسههای کپریشان به خانههای خود در روستاهای کوهستانیِ اطراف بازمیگردند.
روستاها و شهرهایی که بیش از ۱۳۰ به اصطلاح مدرسهاش فاقد سرویس بهداشتیاند و بیش از ۱۲۰ کلاسِ درسش در زیر درختان برگزار میشوند.
پانوشت:
دبیرستان استاد مریم میرزاخانی، در روستای کولگان-رودبارجنوب استان کرمان به همت دکتر #حمید_قرهحسنلو زندانی معترض و محکوم به اعدام ساخته شده است.
دانشآموزان این دبیرستان پیشتر خواستار آزادی او و همسرش شده بودند.
#کهنوج #جازموریان #رودبار_جنوب #کرمان #سیستان_و_بلوچستان #زاهدان #بلوچ #کودکان
از صفحهی انقلاب ژینا
@Revolution_Zhina2
@sarkhatism
کودک دختر بلوچ شهرستان رودبار، در جنوب استان کرمان:
"آرزوم اینه که حداقل یه بار تو این زندگی که من عمر میکنم حداقل برق داشته باشیم و یه زندگی درست حسابی داشته باشیم اینجارو نگاه کنید ما تو جهنمیم بخدا".
این واقعیتِ زیست که نه بلکه مرگ تدریجی کودکان و مردمانیست در محرومترین و دورافتادهترین روستاها و شهرهای جنوب ایران.
روستاها و شهرهایی که به ندرت اسمی از آنها برده میشود و بهاصطلاح نمایندگانشان نیز به جای رسیدگی به #فقر در این دیار ستمزده جایزههای ۳ میلیون دلاری و نمایشی برای قتل ترامپ تعیین میکنند.
روستاها و شهرهایی که به نوعی بهشت معادن ایراناند و از حیث ذخایر معدنی «کرومیت، تیتانیوم، مس، آهن و...» در کشور رتبه سوم را دارا هستند، اما از داشتن میز و صندلی و مدرسه و امکانات بهداشتی و حتی نیازهای حیاتی آب و برق و گاز نیز محروماند.
روستاها و شهرهایی که در آنها نه خبری از بهاصطلاح توسعهی زیرساختهای شهری و روستایی وجود دارد، و نه هیچگونه امکان آموزش، ورزش و درمان در بستری مناسب و یکسان.
وضعیت دهشتناکی که مردم ستمدیدهاش هیچ افق امیدی را برای سرنوشت زندگی خویش نمیتوانند متصور شوند!
روستاها و شهرهایی که دامداران و کشاورزانش از یکسو یا در اثر سیلهای ویرانگر و تلفشدن دامها و نابودی زمینهای کشاورزی، قناتها، چاهها و کانالهای انتقال آب و... و همچنین بهخاطر سیاستهای غارتگرانه جا «سدسازیهای سپاه» که منجر به خشک شدن تالاب بینالملی جازموریان شده است، مجبور به کوچ اجباری شدهاند، و یا همچنان درگیر اثرات پس از سیل بر زندگی خود هستند و زندگی خود را در چادرها و کپرهای مملو از گل و لای میگذراند، و از سوی دیگر نیز، و فقط در یک قلم، در راستای به اصطلاح تغییر بافت جمعیتی، و واگذاری زمینهای مردم بلوچ به غیربومیان، ۱۲۴ هکتار از زمینهاشان با دستور مقامات قضایی، توسط رژیم مصادره و غارت شده است.
روستاها و شهرهایی که سالهاست با کمبود شدید آب آشامیدنی مواجه هستند و حدود سی درصد از روستاهای شهرستان رودبارجنوبش از آب آشامیدنی سالم نیز بیبهرهاند. به نوعی که مردمانش روزانه مسافتی بین ۲ الی ۳ کیلومتر را فقط برای آوردن و تهیهی آب طی میکنند.
روستاها و شهرهایی که نه برق دارند و نه گاز و در هر دو هفتە یکبار فقط یک کپسول گاز سیانجی بە آنها میدهند. به نوعی که در برخی نقاط، روزانه به مدت ۳ الی ۴ ساعت در صفهای طولانی جایگاههای عرضه سوخت انتظار میکشند.
روستاها و شهرهایی که جادهها و مسیرهایش نیز قتلگاه مردمانش شده است. طوری که وضعیت افتضاح جادههایش «دلگان سیستان و بلوچستان به زهکلوت رودبار جنوب کرمان» همچنان و بعد از سالها فاقد پل و آسفالت میباشد. و با وقوع فقط یک سیل، تمام راههای ارتباطی این منطقه مسدود میشود.
راهها و مسیرهایی که دانشآموزان و کودکانش روزانه با سرویسهایی خطرساز «بسواری وانت و نیسان»، و با عبور از مسیرهای خاکیِ کوهستانیِ ۳ساعته و به صورت ایستاده، از به اصطلاح مدرسههای کپریشان به خانههای خود در روستاهای کوهستانیِ اطراف بازمیگردند.
روستاها و شهرهایی که بیش از ۱۳۰ به اصطلاح مدرسهاش فاقد سرویس بهداشتیاند و بیش از ۱۲۰ کلاسِ درسش در زیر درختان برگزار میشوند.
پانوشت:
دبیرستان استاد مریم میرزاخانی، در روستای کولگان-رودبارجنوب استان کرمان به همت دکتر #حمید_قرهحسنلو زندانی معترض و محکوم به اعدام ساخته شده است.
دانشآموزان این دبیرستان پیشتر خواستار آزادی او و همسرش شده بودند.
#کهنوج #جازموریان #رودبار_جنوب #کرمان #سیستان_و_بلوچستان #زاهدان #بلوچ #کودکان
از صفحهی انقلاب ژینا
@Revolution_Zhina2
@sarkhatism