سرخط
Photo
🔴 لباس استثمار بر تن کارگران در مانتوفروشی آناهیتا
به مناسبت هشت مارس، تجارب استثمار امروز را از محیط کاری انتخاب کردهایم که میتوان به نوعی متقاطعبودن انواع ستم من جمله ستم جنسی-جنسیتی را در بستری که سرمایهداری برای کاسبان و سرمایهداران فراهم کرده با وضوح بیشتری مشاهده کرد: «مانتو فروشی آناهیتا». جایی که اگرچه فروشندگی در آن به زنان منحصر نمیشود، اما میتوان دید که عمدهی فروشندگان این صنف «زنان» هستند. زنانی که لابد به حکم زنبودن انواع کارهای بازتولیدی و خانگی نظیر تمیزکردن مغازه و تیکشیدن و برقانداختن فروشگاه به شکلی ذاتی در حیطهی وظایف آنان قرار میگیرد. نیروهای کار ارزانی که با اشکال متنوعی از بردگی اقتصادی، سکسیسم روزمره و سیستماتیک مواجهاند. مورد هیزی و دستمالیشدن قرار میگیرند و در برابر خشونتهای جنسیای که تجربه میکنند ناچار به سکوت میشوند.
میپرسید چرا میمانند و از کارشان بیرون نمیزنند؟ کافی است به زنانهتر شدن آمار فقر و بیکاری نگاه کنید. بنابر آمار تیرماه سال جاری، نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران تنها در حدود ۱۳ درصد است. سکوت و ماندن این زنان در قواعد نابرابر و بهرهکشانه بازار کار نه از سر عدم عاملیت و سوژگی سیاسی برای برهمزدن قواعد بازی بلکه از سر بیکاری و بیثباتکاری است، برای اینکه بتوانند شغل خود را به هر قیمتی که هست حفظ کنند.
بسیاری از این زنان کارگر از انحصار زمانشان در دستان کارفرما مینویسند. گوشیهایشان از آنان گرفته میشود، برای چایخوردن، غذاخوردن و حتی دستشوییرفتن باید اجازه بگیرند تا مبادا ثانیهای چرخ سرمایه از حرکت بازایستد. این شرایط اسفناک یادآور فصلی از کاپیتال است که در آن مارکس به دزدیدن زمان کارگر برای غذا و استراحت، و بحران بازتولیدی، به تفصیل مینویسد و زمان را به عنوان جوهر سرمایه صورتبندی میکند.
این روزهای اسفندماه که مانتوفروشیها و لباسپوشی مملو از جمعیت خریداران لباس سال نوست، یادمان نرود پشت ویترین به ظاهر زیبای این فروشگاهها و مغازهها چه حجم از استثمار نیروی کاری در جریان است. روایت امروز یاران #همراه_سرخط از مانتوفروشی آناهیتا در خیابان هفتتیر را باهم بخوانیم:
«مطالبی که راجع به نحوه برخورد فروشگاهها و مغازهها با کارگران و فروشندگان خوندم دقیقا یاد خودم افتادم ....همین رفتار ها با منم شده بود تحقیر شدن و…. با کسی نباید حرف میزدیم، گوشی رو ازمون میگرفتن و موقع خروج تحویل میدادن، بدون اجازه نمیتونستیم چیزی بخوریم یا حتی بریم چایی بریزیم. چای ساعت مشخصی داشت و اونم باید اجازه میگرفتیم.
با اینکه کار من فروشندگی بود، هفتهای یک بار باید آشپزخونه فروشگاه رو تمیز میکردم هر روز هم غرفه رو باید تمیز میکردم و تی میکشیدم. صاحب و مدیر فروشگاه، که مرد بسیار هیزی بود و کسی از دست آزارهای کلامیش در امان نبود، بیجهت میاومدن و سرمون داد میزدن و واقعا با بهونههای الکی ...حقوق خیلی کمی میدادن، بدون مرخصی، ساعت کاری شبهای عید از نه صبح تا دو نصف شب و روز های عادی نه صبح تا یازده شب بود، بدون حق بیمه. من بعد از فروشگاه آناهیتا در فروشگاه دیانا هم چند سال کار کردم و هر دو همینطور بود.
اینم یادم رفت بگم فروشندهها باید دستشویی، آشپزخونه، آینهها و ویترین رو تمیز میکردن و کف سالن رو هر روز تی میزدن در حالی که جزو وظایفشون تعریف نشده بود. اما اگر نمیکردی اخراج میشدی.
آسیب روانیای که تو اون دوران این افراد به من وارد کردند هیچ وقت فراموش نمیکنم. سختی کار، ساعت زیاد کاری، آزارهای کلامی مدیر فروشگاه و حقوق کم واقعا تبدیل به جهنمی برای همهی فروشندههای اون فروشگاه شده بود.»
#تجارب_استثمار
#استثمار
#بهرهکشی
#مانتوفروشی_آناهیتا
@sarkhatism
به مناسبت هشت مارس، تجارب استثمار امروز را از محیط کاری انتخاب کردهایم که میتوان به نوعی متقاطعبودن انواع ستم من جمله ستم جنسی-جنسیتی را در بستری که سرمایهداری برای کاسبان و سرمایهداران فراهم کرده با وضوح بیشتری مشاهده کرد: «مانتو فروشی آناهیتا». جایی که اگرچه فروشندگی در آن به زنان منحصر نمیشود، اما میتوان دید که عمدهی فروشندگان این صنف «زنان» هستند. زنانی که لابد به حکم زنبودن انواع کارهای بازتولیدی و خانگی نظیر تمیزکردن مغازه و تیکشیدن و برقانداختن فروشگاه به شکلی ذاتی در حیطهی وظایف آنان قرار میگیرد. نیروهای کار ارزانی که با اشکال متنوعی از بردگی اقتصادی، سکسیسم روزمره و سیستماتیک مواجهاند. مورد هیزی و دستمالیشدن قرار میگیرند و در برابر خشونتهای جنسیای که تجربه میکنند ناچار به سکوت میشوند.
میپرسید چرا میمانند و از کارشان بیرون نمیزنند؟ کافی است به زنانهتر شدن آمار فقر و بیکاری نگاه کنید. بنابر آمار تیرماه سال جاری، نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران تنها در حدود ۱۳ درصد است. سکوت و ماندن این زنان در قواعد نابرابر و بهرهکشانه بازار کار نه از سر عدم عاملیت و سوژگی سیاسی برای برهمزدن قواعد بازی بلکه از سر بیکاری و بیثباتکاری است، برای اینکه بتوانند شغل خود را به هر قیمتی که هست حفظ کنند.
بسیاری از این زنان کارگر از انحصار زمانشان در دستان کارفرما مینویسند. گوشیهایشان از آنان گرفته میشود، برای چایخوردن، غذاخوردن و حتی دستشوییرفتن باید اجازه بگیرند تا مبادا ثانیهای چرخ سرمایه از حرکت بازایستد. این شرایط اسفناک یادآور فصلی از کاپیتال است که در آن مارکس به دزدیدن زمان کارگر برای غذا و استراحت، و بحران بازتولیدی، به تفصیل مینویسد و زمان را به عنوان جوهر سرمایه صورتبندی میکند.
این روزهای اسفندماه که مانتوفروشیها و لباسپوشی مملو از جمعیت خریداران لباس سال نوست، یادمان نرود پشت ویترین به ظاهر زیبای این فروشگاهها و مغازهها چه حجم از استثمار نیروی کاری در جریان است. روایت امروز یاران #همراه_سرخط از مانتوفروشی آناهیتا در خیابان هفتتیر را باهم بخوانیم:
«مطالبی که راجع به نحوه برخورد فروشگاهها و مغازهها با کارگران و فروشندگان خوندم دقیقا یاد خودم افتادم ....همین رفتار ها با منم شده بود تحقیر شدن و…. با کسی نباید حرف میزدیم، گوشی رو ازمون میگرفتن و موقع خروج تحویل میدادن، بدون اجازه نمیتونستیم چیزی بخوریم یا حتی بریم چایی بریزیم. چای ساعت مشخصی داشت و اونم باید اجازه میگرفتیم.
با اینکه کار من فروشندگی بود، هفتهای یک بار باید آشپزخونه فروشگاه رو تمیز میکردم هر روز هم غرفه رو باید تمیز میکردم و تی میکشیدم. صاحب و مدیر فروشگاه، که مرد بسیار هیزی بود و کسی از دست آزارهای کلامیش در امان نبود، بیجهت میاومدن و سرمون داد میزدن و واقعا با بهونههای الکی ...حقوق خیلی کمی میدادن، بدون مرخصی، ساعت کاری شبهای عید از نه صبح تا دو نصف شب و روز های عادی نه صبح تا یازده شب بود، بدون حق بیمه. من بعد از فروشگاه آناهیتا در فروشگاه دیانا هم چند سال کار کردم و هر دو همینطور بود.
اینم یادم رفت بگم فروشندهها باید دستشویی، آشپزخونه، آینهها و ویترین رو تمیز میکردن و کف سالن رو هر روز تی میزدن در حالی که جزو وظایفشون تعریف نشده بود. اما اگر نمیکردی اخراج میشدی.
آسیب روانیای که تو اون دوران این افراد به من وارد کردند هیچ وقت فراموش نمیکنم. سختی کار، ساعت زیاد کاری، آزارهای کلامی مدیر فروشگاه و حقوق کم واقعا تبدیل به جهنمی برای همهی فروشندههای اون فروشگاه شده بود.»
#تجارب_استثمار
#استثمار
#بهرهکشی
#مانتوفروشی_آناهیتا
@sarkhatism
🔴 تداوم اعتصاب کارگران پتروشیمی دهدشت
طبق اطلاعات دریافتی از یاران #همراه_سرخط کارگران پتروشیمی دهدشت از ۷ اسفند سال جاری در اعتراض به عدم دریافت چهار ماه دستمزد، بیمه، مزایا و عیدی در اعتصاب به سر سرمیبرند و هماکنون نیز این اعتصاب ادامه دارد. این ششمین اعتراض کارگران این پتروشیمی از آغاز سال جاری برای بدست آوردن حداقل حقوق و مزایای قانونی خود است و تا به حال از مذاکرات میان کارگران معترض و کارفرمای این پروژه (شرکت پتروپارس ایران و هولدینگ پتروشیمی خلیج فارس) و ادارهی کار، هیچ نتیجهای حاصل نشده است.
#اعتراض_کارگری
#اعتصاب_کارگری
#طبقه_کارگر
#دهدشت
#پتروشیمی_دهدشت
#مبارزات_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism
طبق اطلاعات دریافتی از یاران #همراه_سرخط کارگران پتروشیمی دهدشت از ۷ اسفند سال جاری در اعتراض به عدم دریافت چهار ماه دستمزد، بیمه، مزایا و عیدی در اعتصاب به سر سرمیبرند و هماکنون نیز این اعتصاب ادامه دارد. این ششمین اعتراض کارگران این پتروشیمی از آغاز سال جاری برای بدست آوردن حداقل حقوق و مزایای قانونی خود است و تا به حال از مذاکرات میان کارگران معترض و کارفرمای این پروژه (شرکت پتروپارس ایران و هولدینگ پتروشیمی خلیج فارس) و ادارهی کار، هیچ نتیجهای حاصل نشده است.
#اعتراض_کارگری
#اعتصاب_کارگری
#طبقه_کارگر
#دهدشت
#پتروشیمی_دهدشت
#مبارزات_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بیانیهی جمعی از هنرمندان، نویسندگان و شاعران آذربایجانی در حمایت از مرتضی پروین
مرتضی پروین، هنرمند و فعال تورک آذربایجانی اهل اردبیل که از ۱۷ بهمن ماه در بازداشت به سر میبرد، دو هفته قبل در اعتراض به تداوم بازداشت خود و تفهیم اتهامات بیاساس اعلام کرد که از ۵ اسفند به عنوان «آخرین پرفورمنس» خود دست به اعتصاب غذا میزند و در طول این مدت وضعیت جسمانی وی که پیشتر نیز از دسیک کمر رنج میبرد، رو به وخامت رفته است. آخرین تماس او با خانواده به ۱۱ اسفندماه بازمیگردد که به دنبال تشنج و بیهوشیاش به بهداری منتقل شده بود و از آن تاریخ خانواده و نزدیکانش از وضعیت بیاطلاع هستند. به دنبال تداوم این وضعیت، جمعی از هنرمندان، نویسندگان، شاعران و ناشران شهرهای مختلف آذربایجان با انتشار بیانیهای از او حمایت کردند و خواهان آزادی او شدند.
▪️ متن بیانیه:
انسان محصور در قید و بندهای خویش است. انسان محصور در ورای چیزهایی است که ممنوعش کرده است. انسان وقتی میخواهد برهد هیچ پناه و پناهگاهی پر فروغ از هنر ندارد. هنر، نقش و صدا و بوم و رنگ نیست، هنر معراج انسان است، هنر رهایی انسان است.
وقتی هنرمند محصور میگردد یعنی دیگر هنر هم پناه و پناهگاه نیست یعنی هنرمند نه پناهی دارد نه پناهگاهی است برای دلهای خسته.
هنرمند؛ صدا، نقش، رنگ و دغدغهی جانهای خسته است. وقتی جان او محبوس میشود یعنی همه زندانیاند و همه جا زندان.
وقتی مرتضی محبوس است یعنی آسمان هنر پروین ندارد. او صدای رهایی از بند هنر زدایی است. او محبوس اندیشههای ضد هنر است او داستان غربت جان انسانها در چنگال دیو ظلمت گستر است.
حدود چند هفته است مرتضی پروین هنرمند دردهای مردم بار دیگر و برای چند بار در بند هنر کُشانِ هنرمند ستیز است.
باشد که با حمایتمان از این هنرمند شهیر و ملی آذربایجان صدای آزادی او باشیم همچنان که او صدای درد ما بود. هنرمندی که بستر جامعه را تبدیل به بوم و صحنه پرفورمنس های خود نمود و هنر را از حصار بوم و صحنه به متن جامعه آورد تا آخرین پرفورمنساش شعشعهای باشد در دل تاریکی و تاریک اندیشان.
مراد عماری
محمدعلی مرادی
مژگان صیامی
رامین جهانگیرزاده
محسن هادی
حامد حیدری باریس
رامین جبرئیلی اندیرگان
عمار احمدی
سجاد جولانی
گلی یاوری
گوندوز جوانشیر
زهرا نیکورای
محمد جولانی
عزیز فرض الهی
محسن عبدی
مهدی حیدری
علی کاظم زاده
رضا طالبی
رضا نورانی
فرشید پیچکانلو
شاهین برزگر
آرزو مرادی
مرتضی رجبی
حسین ابراهیمی
کیوان چنگیزی
آیدین خلفی زینگیر
حامد اشرفی
ایلقار عابدی
زینال تنهایی
امین حاجیلو
سجاد قانع مقدم
فاطمه یاری زاده
محمد جودی
محمد خدابنده لو
مهدی آتشگاه
سئودا میرزازاده
تانسو خیاوی
وحید صادقی فر
علی خیرجو
یاشار اکبرزاده
یاشار رضانژاد
حسنعلی بدلی
حامد لطفی
ثمین توحیدی
ریحانه کاشی
محمد امین
عباس عمری
سعید صادقی فر
یونس امامی
مصطفی پروین
مهرداد پیامی
سیما محمدی
تصویر: تبریز، ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#مرتضی_پروین
#آذربایجان
#اردبیل
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
مرتضی پروین، هنرمند و فعال تورک آذربایجانی اهل اردبیل که از ۱۷ بهمن ماه در بازداشت به سر میبرد، دو هفته قبل در اعتراض به تداوم بازداشت خود و تفهیم اتهامات بیاساس اعلام کرد که از ۵ اسفند به عنوان «آخرین پرفورمنس» خود دست به اعتصاب غذا میزند و در طول این مدت وضعیت جسمانی وی که پیشتر نیز از دسیک کمر رنج میبرد، رو به وخامت رفته است. آخرین تماس او با خانواده به ۱۱ اسفندماه بازمیگردد که به دنبال تشنج و بیهوشیاش به بهداری منتقل شده بود و از آن تاریخ خانواده و نزدیکانش از وضعیت بیاطلاع هستند. به دنبال تداوم این وضعیت، جمعی از هنرمندان، نویسندگان، شاعران و ناشران شهرهای مختلف آذربایجان با انتشار بیانیهای از او حمایت کردند و خواهان آزادی او شدند.
▪️ متن بیانیه:
انسان محصور در قید و بندهای خویش است. انسان محصور در ورای چیزهایی است که ممنوعش کرده است. انسان وقتی میخواهد برهد هیچ پناه و پناهگاهی پر فروغ از هنر ندارد. هنر، نقش و صدا و بوم و رنگ نیست، هنر معراج انسان است، هنر رهایی انسان است.
وقتی هنرمند محصور میگردد یعنی دیگر هنر هم پناه و پناهگاه نیست یعنی هنرمند نه پناهی دارد نه پناهگاهی است برای دلهای خسته.
هنرمند؛ صدا، نقش، رنگ و دغدغهی جانهای خسته است. وقتی جان او محبوس میشود یعنی همه زندانیاند و همه جا زندان.
وقتی مرتضی محبوس است یعنی آسمان هنر پروین ندارد. او صدای رهایی از بند هنر زدایی است. او محبوس اندیشههای ضد هنر است او داستان غربت جان انسانها در چنگال دیو ظلمت گستر است.
حدود چند هفته است مرتضی پروین هنرمند دردهای مردم بار دیگر و برای چند بار در بند هنر کُشانِ هنرمند ستیز است.
باشد که با حمایتمان از این هنرمند شهیر و ملی آذربایجان صدای آزادی او باشیم همچنان که او صدای درد ما بود. هنرمندی که بستر جامعه را تبدیل به بوم و صحنه پرفورمنس های خود نمود و هنر را از حصار بوم و صحنه به متن جامعه آورد تا آخرین پرفورمنساش شعشعهای باشد در دل تاریکی و تاریک اندیشان.
مراد عماری
محمدعلی مرادی
مژگان صیامی
رامین جهانگیرزاده
محسن هادی
حامد حیدری باریس
رامین جبرئیلی اندیرگان
عمار احمدی
سجاد جولانی
گلی یاوری
گوندوز جوانشیر
زهرا نیکورای
محمد جولانی
عزیز فرض الهی
محسن عبدی
مهدی حیدری
علی کاظم زاده
رضا طالبی
رضا نورانی
فرشید پیچکانلو
شاهین برزگر
آرزو مرادی
مرتضی رجبی
حسین ابراهیمی
کیوان چنگیزی
آیدین خلفی زینگیر
حامد اشرفی
ایلقار عابدی
زینال تنهایی
امین حاجیلو
سجاد قانع مقدم
فاطمه یاری زاده
محمد جودی
محمد خدابنده لو
مهدی آتشگاه
سئودا میرزازاده
تانسو خیاوی
وحید صادقی فر
علی خیرجو
یاشار اکبرزاده
یاشار رضانژاد
حسنعلی بدلی
حامد لطفی
ثمین توحیدی
ریحانه کاشی
محمد امین
عباس عمری
سعید صادقی فر
یونس امامی
مصطفی پروین
مهرداد پیامی
سیما محمدی
تصویر: تبریز، ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#مرتضی_پروین
#آذربایجان
#اردبیل
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برخورد وحشیانهی مأموران شهرداری با دستفروشها در گرگان
روز ۱۹ اسفند، در شهر گرگان، پایینتر از شهرداری،
زمانی که دستفروشی نگذاشت که مأموران شهرداری داراییاش را ببرند با کتککاری ماموران شهرداری روبهرو شد. چنانکه در فیلم مشخص است مأموران به شکل وحشیانهای او را میزنند.
ویدئو و توضیحات ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#دستفروش
#گرگان
#حملهی_وحشیانه
#مأموران_شهرداری
#فرودستان
@sarkhatism
روز ۱۹ اسفند، در شهر گرگان، پایینتر از شهرداری،
زمانی که دستفروشی نگذاشت که مأموران شهرداری داراییاش را ببرند با کتککاری ماموران شهرداری روبهرو شد. چنانکه در فیلم مشخص است مأموران به شکل وحشیانهای او را میزنند.
ویدئو و توضیحات ارسالی از یاران #همراه_سرخط
#دستفروش
#گرگان
#حملهی_وحشیانه
#مأموران_شهرداری
#فرودستان
@sarkhatism
🔴 ادامهی اعتصابات دهدشت و سرکوب آن
اخبار رسیده از طرف یاران #همراه_سرخط گواه آن است که ماشینهای امنیتی در جاده پاتاوه-دهدشت صف کشیدهاند برای سرکوب اعتصابات.
کارگران پتروشیمی دهدشت از ۷ اسفند سال جاری در اعتراض به عدم دریافت چهار ماه دستمزد، بیمه، مزایا و عیدی در اعتصاب به سر سرمیبرند.
*عکس مربوط به روز گذشته
#اعتصابات_دهدشت
#سرکوب
#اعتراض_کارگری
#جنبش_کارگری
#مبارزه_طبقاتی
@sarkhatism
اخبار رسیده از طرف یاران #همراه_سرخط گواه آن است که ماشینهای امنیتی در جاده پاتاوه-دهدشت صف کشیدهاند برای سرکوب اعتصابات.
کارگران پتروشیمی دهدشت از ۷ اسفند سال جاری در اعتراض به عدم دریافت چهار ماه دستمزد، بیمه، مزایا و عیدی در اعتصاب به سر سرمیبرند.
*عکس مربوط به روز گذشته
#اعتصابات_دهدشت
#سرکوب
#اعتراض_کارگری
#جنبش_کارگری
#مبارزه_طبقاتی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 پیشی «کافه شهر کتاب پاسداران» از کتابفروشی در استثمار
موضوع استثمار در محیطهای فرهنگی و پاتوقها با توجه به تعدد روایات و تجربیات مشابه راویان دیگر چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد. هرچند به تجربه دیدهایم برخی با منطق " آسمان همه جا همین رنگه" سعی بر طبیعیسازی استثمار و سرکوب کارگران دارند اما از آنجایی که منطق بازار همچنان حاکم است و استثمار قربانی میگیرد و کارفرما همچنان در پی سوداندوزی است، ما نیز صدای بلند راویان استثمار هستیم.
در ادامه روایت یکی از یاران #همراه_سرخط درباره تجربه استثمار در کافه "شهر کتاب" پاسداران را میخوانیم:
🔺 ۱۲ ساعت کار بدون حقوق با شهرکتاب
«من سال ۹۷ برای پنج ماه توی کافه شهرکتاب کار کردم. قبلش برای خود شهرکتاب درخواست دادم و دوره آزمایشیاش رو هم گذروندم که شامل یک هفته شیفت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب بدون حقوق بود. ساعت ۱۰ شب هم تا وقتی که صاحب مجموعه اون اطراف میپلکید کسی نمیتونست بره، یعنی گاهی تا ۱۰:۳۰ شب باید میموندیم.
🔺 گرمازدگی؛ بیماری رایج در آشپزخانه کافه
بعد از دوره آزمایشی شهرکتاب اونقدر از لحاظ روحی و جسمی تحت فشار بودم که تصمیم گرفتم برای کافه شهرکتاب درخواست بدم. شرایط اونجا به قدری سخت بود که توی گرمای وحشتناک تابستون توی آشپزخونهای که اونقدر کوچک بود که حتی به زحمت میشد توش راه رفت، در حالیکه حداقل سه نفر همیشه اونجا کار میکردن، و با وجود فر بزرگی که اکثرا روشن بود حتی یه پنکه وجود نداشت و پول آب معدنی یا هر نوشیدنی هم به حسابمون گذاشته میشد.
خیلی اوقات بچهها گرمازده میشدن و حالشون بد میشد. هیچ جایی برای نشستن و استراحت کردن نبود، اصلا قرار نبود که کسی استراحت کنه.
🔺 چشم غره؛ رابطه کارگر و کارفرما
هیچ ارتباط انسانیای بین کارفرما و کارگر نبود جز چشم غره. دیر رسیدن سرکار جریمه داشت و از حقوق کم میشد. اگر چیزی میشکست خسارتش رو ما باید میدادیم.
🔺 اخراج بدون اطلاع
در آخر بدون هیچ توضیحی یا مکالمهای اخراج شدم. روزی که قرار بود شیفتهای هفته بعدش رو مشخص کنن به من هیچ شیفتی ندادن و من فهمیدم که اخراج شدم».
شهر کتاب اواسط دهه ۷۰ در قالب یک موسسه عامالمنفعه و غیرانتفاعی تاسیس شد و در گذر زمان، توسعه از طریق تاسیس بخشهای زیر را در اولیت خود قرار داد:
ـ مرکز فرهنگی شهر کتاب
ـ شبکهی فروشگاههای زنجیرهای شهرکتاب
ـ شرکت نشر کتاب هرمس
ـ شرکت نشر موسیقی هرمس
ـ نمایشگاه و فروشگاه بینالمللی محصولات قرآنی
ـ دفتر پژوهشهای زبان و ادب فارسی
ـ واحد برگزاری نمایشگاهها
ـ دبیرخانه جایزه داستان کوتاه
توسعه گسترده در بازار پر فراز و نشیب امروز نشر در ایران، معنایی جز تجاریسازی فرهنگ برای کسب سود هر چه بیشتر ندارد. البته نباید از این نکته غافل شد که این موسسه در حوزه تاسیس کتابفروشیهای زنجیرهای و کالاییسازی فرهنگ که امروز به آفتی برای آگاهی عمومی، دسترسی عمومی و ارزان به کتاب، استثمار کتابفروشان، تضییع حقوق مترجمان و جریانسازی فرهنگی در خدمت حاکمیت و ... است، پیشگام و صاحب سبک بوده است! اجاره فضای کافه به کافهداران و فراهم کردن بستری برای تولید سود و سرمایه بیشتر در رقابت با کتابفروشیهای زنجیرهای دیگر که پیرو شهرکتاب در کالاییسازی فرهنگ بودند هم میتواند از دیگر برنامهها و استراتژیهای این مجموعه برای سودآفرینی بیشتر باشد؛ موضوعی که جز با له کردن کارگران در بخش کافه ممکن نخواهد بود.
#شهرکتاب
#شهر_کتاب
#شهرکتاب_پاسداران
#شهر_کتاب_پاسداران
#روایت_استثمار
#تجارب_استثمار
#تجربه_استثمار
@sarkhatism
موضوع استثمار در محیطهای فرهنگی و پاتوقها با توجه به تعدد روایات و تجربیات مشابه راویان دیگر چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد. هرچند به تجربه دیدهایم برخی با منطق " آسمان همه جا همین رنگه" سعی بر طبیعیسازی استثمار و سرکوب کارگران دارند اما از آنجایی که منطق بازار همچنان حاکم است و استثمار قربانی میگیرد و کارفرما همچنان در پی سوداندوزی است، ما نیز صدای بلند راویان استثمار هستیم.
در ادامه روایت یکی از یاران #همراه_سرخط درباره تجربه استثمار در کافه "شهر کتاب" پاسداران را میخوانیم:
🔺 ۱۲ ساعت کار بدون حقوق با شهرکتاب
«من سال ۹۷ برای پنج ماه توی کافه شهرکتاب کار کردم. قبلش برای خود شهرکتاب درخواست دادم و دوره آزمایشیاش رو هم گذروندم که شامل یک هفته شیفت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب بدون حقوق بود. ساعت ۱۰ شب هم تا وقتی که صاحب مجموعه اون اطراف میپلکید کسی نمیتونست بره، یعنی گاهی تا ۱۰:۳۰ شب باید میموندیم.
🔺 گرمازدگی؛ بیماری رایج در آشپزخانه کافه
بعد از دوره آزمایشی شهرکتاب اونقدر از لحاظ روحی و جسمی تحت فشار بودم که تصمیم گرفتم برای کافه شهرکتاب درخواست بدم. شرایط اونجا به قدری سخت بود که توی گرمای وحشتناک تابستون توی آشپزخونهای که اونقدر کوچک بود که حتی به زحمت میشد توش راه رفت، در حالیکه حداقل سه نفر همیشه اونجا کار میکردن، و با وجود فر بزرگی که اکثرا روشن بود حتی یه پنکه وجود نداشت و پول آب معدنی یا هر نوشیدنی هم به حسابمون گذاشته میشد.
خیلی اوقات بچهها گرمازده میشدن و حالشون بد میشد. هیچ جایی برای نشستن و استراحت کردن نبود، اصلا قرار نبود که کسی استراحت کنه.
🔺 چشم غره؛ رابطه کارگر و کارفرما
هیچ ارتباط انسانیای بین کارفرما و کارگر نبود جز چشم غره. دیر رسیدن سرکار جریمه داشت و از حقوق کم میشد. اگر چیزی میشکست خسارتش رو ما باید میدادیم.
🔺 اخراج بدون اطلاع
در آخر بدون هیچ توضیحی یا مکالمهای اخراج شدم. روزی که قرار بود شیفتهای هفته بعدش رو مشخص کنن به من هیچ شیفتی ندادن و من فهمیدم که اخراج شدم».
شهر کتاب اواسط دهه ۷۰ در قالب یک موسسه عامالمنفعه و غیرانتفاعی تاسیس شد و در گذر زمان، توسعه از طریق تاسیس بخشهای زیر را در اولیت خود قرار داد:
ـ مرکز فرهنگی شهر کتاب
ـ شبکهی فروشگاههای زنجیرهای شهرکتاب
ـ شرکت نشر کتاب هرمس
ـ شرکت نشر موسیقی هرمس
ـ نمایشگاه و فروشگاه بینالمللی محصولات قرآنی
ـ دفتر پژوهشهای زبان و ادب فارسی
ـ واحد برگزاری نمایشگاهها
ـ دبیرخانه جایزه داستان کوتاه
توسعه گسترده در بازار پر فراز و نشیب امروز نشر در ایران، معنایی جز تجاریسازی فرهنگ برای کسب سود هر چه بیشتر ندارد. البته نباید از این نکته غافل شد که این موسسه در حوزه تاسیس کتابفروشیهای زنجیرهای و کالاییسازی فرهنگ که امروز به آفتی برای آگاهی عمومی، دسترسی عمومی و ارزان به کتاب، استثمار کتابفروشان، تضییع حقوق مترجمان و جریانسازی فرهنگی در خدمت حاکمیت و ... است، پیشگام و صاحب سبک بوده است! اجاره فضای کافه به کافهداران و فراهم کردن بستری برای تولید سود و سرمایه بیشتر در رقابت با کتابفروشیهای زنجیرهای دیگر که پیرو شهرکتاب در کالاییسازی فرهنگ بودند هم میتواند از دیگر برنامهها و استراتژیهای این مجموعه برای سودآفرینی بیشتر باشد؛ موضوعی که جز با له کردن کارگران در بخش کافه ممکن نخواهد بود.
#شهرکتاب
#شهر_کتاب
#شهرکتاب_پاسداران
#شهر_کتاب_پاسداران
#روایت_استثمار
#تجارب_استثمار
#تجربه_استثمار
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 در حکومت مستضعفین، زبالهگردی شغل محسوب میشود.
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
«شاید خامنهای از دیدن این صحنه شاد بشود، چون این زن هنوز حجابش مویش را پوشیده نگهداشته»
گرگان، ۲۷ اسفند ماه ۱۴۰۲
#گرگان
#جمهوری_غارت
#زبالهگردی
@sarkhatism
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
«شاید خامنهای از دیدن این صحنه شاد بشود، چون این زن هنوز حجابش مویش را پوشیده نگهداشته»
گرگان، ۲۷ اسفند ماه ۱۴۰۲
#گرگان
#جمهوری_غارت
#زبالهگردی
@sarkhatism
🔴 اولین تجمع بازنشستگان تأمین اجتماعی در سال جدید
🖊 ارسالی یاران #همراه_سرخط
امروز یکشنبه، ۵ فروردین ۱۴۰۳، اولین تجمع اعتراضی در سال جدیدِ جمعی از بازنشستگان تامین اجتماعی در برابر در اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان برگزار شد و معترضان تا میدان فرهنگ-شهر(کارگر) اقدام به راهپیمایی اعتراضی کردند.
بازنشستههای خوزستان با این اقدام نشان دادند که اعتراض تعطیلی بردار نیست و برای بازپسگیری حقوق حقهی خود باید بیدرنگ خیابان را پس گرفت.
#جنبش_بازنشستگان
#مبارزه_طبقاتی
#مطالبه_صنفی
#بازنشستگان_تأمین_اجتماعی
#اهواز
#تجمع_اعتراضی
@sarkhatism
🖊 ارسالی یاران #همراه_سرخط
امروز یکشنبه، ۵ فروردین ۱۴۰۳، اولین تجمع اعتراضی در سال جدیدِ جمعی از بازنشستگان تامین اجتماعی در برابر در اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان برگزار شد و معترضان تا میدان فرهنگ-شهر(کارگر) اقدام به راهپیمایی اعتراضی کردند.
بازنشستههای خوزستان با این اقدام نشان دادند که اعتراض تعطیلی بردار نیست و برای بازپسگیری حقوق حقهی خود باید بیدرنگ خیابان را پس گرفت.
#جنبش_بازنشستگان
#مبارزه_طبقاتی
#مطالبه_صنفی
#بازنشستگان_تأمین_اجتماعی
#اهواز
#تجمع_اعتراضی
@sarkhatism
🔴 خدا قوت ستمگر!
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
به تازگی مدیرعامل شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران با چاپ و نصب بنرهای بزرگی که تصویر خودش هم روی آن نقش بسته، افزایش تولید نفت را به «همکاران» عزیز تبریک گفته است.
این «همکاران» البته کارگرانی هستند که طی ماههای اخیر با فشار دوبرابری برای افزایش تولید روبرو بودهاند و فشاری حداکثری را تجربه کردهاند بدون اینکه حقوق آنان افزایش بیابد. به همین دلیل ترجمهی تبریک افزایش تولید نفت رو به غارتگران و ستمگران این است که غارت بیشتر و استثمار حداکثری مبارک شما و رو به کارگران این است که کمر خم شدهی شما زیر بار کار در گرمای طاقتفرسا، بدون ایمنی، بدون قرارداد مناسب و بدون حقوق مکفی کاخ ستمگران را آباد کرده است تا تصویر آنها روی بنر ببینید.
گچساران با وجود اینکه دومین میدان نفتی ایران است و با توجه به وجود چندین میدان گازی٢٠ درصد نفت و گاز کشور را تولید میکند، شهری که بسیاری از مردم آن کارگران پیمانکاری و قراردادی صنعت نفت و گاز هستند در فقر مطلق به سر میبرد.
#گچساران
#ستم_طبقاتی
#فقر_عمومی
#جمهوری_سرمایه
@sarkhatism
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
به تازگی مدیرعامل شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران با چاپ و نصب بنرهای بزرگی که تصویر خودش هم روی آن نقش بسته، افزایش تولید نفت را به «همکاران» عزیز تبریک گفته است.
این «همکاران» البته کارگرانی هستند که طی ماههای اخیر با فشار دوبرابری برای افزایش تولید روبرو بودهاند و فشاری حداکثری را تجربه کردهاند بدون اینکه حقوق آنان افزایش بیابد. به همین دلیل ترجمهی تبریک افزایش تولید نفت رو به غارتگران و ستمگران این است که غارت بیشتر و استثمار حداکثری مبارک شما و رو به کارگران این است که کمر خم شدهی شما زیر بار کار در گرمای طاقتفرسا، بدون ایمنی، بدون قرارداد مناسب و بدون حقوق مکفی کاخ ستمگران را آباد کرده است تا تصویر آنها روی بنر ببینید.
گچساران با وجود اینکه دومین میدان نفتی ایران است و با توجه به وجود چندین میدان گازی٢٠ درصد نفت و گاز کشور را تولید میکند، شهری که بسیاری از مردم آن کارگران پیمانکاری و قراردادی صنعت نفت و گاز هستند در فقر مطلق به سر میبرد.
#گچساران
#ستم_طبقاتی
#فقر_عمومی
#جمهوری_سرمایه
@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 «آزادی زنان، معیار آزادی جامعه»
تصویر ارسالی از یاران #همراه_سرخط
از زمانی که در اوایل قرن ۱۹ شارل فوریه، فیلسوف و اقتصاددان سوسیالیست فرانسوی اولین بار این سخن را بر زبان راند و بعدها مارکس علیرغم نقد برخی نظرات او، بر این جمله صحه گذاشت، سالها گذشته ولی همچنان باور به این عقیده عیار واقعی نیروهای سیاسی را مشخص میکند. اما بخش دیگر این شعارنویسی، تاریخی را احضار میکند که از جمهوری اسلامی تا نیروهای راست اپوزیسیون را در ترس فرو میبرد. نوشته شدن نام «سچفخا» (سازمان چریکهای فدایی خلق ایران) بر خیابانهای این روزها، بیش از احزاب اکنون موجود، حامل تاریخی از مبارزه و شهیدانی است که باورمند به رهایی بودند و در برابر هیچ ستمگری از شاه گرفته تا شیخ سر خم نکردند. نمادی از باز کردن دریچهی گذشته رو به آینده. از بالا گرفتن پلاکاردهایی به همین مضمون از همان اسفند ۱۳۵۷ تا نوشته شدن این شعار بر دیوارهای استان اصفهان در فروردین ۱۴۰۳. تداوم مبارزهای برای آزادی زنان که معیار آزادی جامعه خواهد بود.
#آزادی_زنان_معیار_آزادی_جامعه
#سچفخا
#مبارزات_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism
تصویر ارسالی از یاران #همراه_سرخط
از زمانی که در اوایل قرن ۱۹ شارل فوریه، فیلسوف و اقتصاددان سوسیالیست فرانسوی اولین بار این سخن را بر زبان راند و بعدها مارکس علیرغم نقد برخی نظرات او، بر این جمله صحه گذاشت، سالها گذشته ولی همچنان باور به این عقیده عیار واقعی نیروهای سیاسی را مشخص میکند. اما بخش دیگر این شعارنویسی، تاریخی را احضار میکند که از جمهوری اسلامی تا نیروهای راست اپوزیسیون را در ترس فرو میبرد. نوشته شدن نام «سچفخا» (سازمان چریکهای فدایی خلق ایران) بر خیابانهای این روزها، بیش از احزاب اکنون موجود، حامل تاریخی از مبارزه و شهیدانی است که باورمند به رهایی بودند و در برابر هیچ ستمگری از شاه گرفته تا شیخ سر خم نکردند. نمادی از باز کردن دریچهی گذشته رو به آینده. از بالا گرفتن پلاکاردهایی به همین مضمون از همان اسفند ۱۳۵۷ تا نوشته شدن این شعار بر دیوارهای استان اصفهان در فروردین ۱۴۰۳. تداوم مبارزهای برای آزادی زنان که معیار آزادی جامعه خواهد بود.
#آزادی_زنان_معیار_آزادی_جامعه
#سچفخا
#مبارزات_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#اتحاد_ستمدیدگان
@sarkhatism