سرخط
Video
🔴 تخریب و نابودی جنگلهای مریوان در پی حریق عمدی به دست عوامل جمهوری اسلامی
از پایان خرداد ماه تا کنون، بیش از ۶۰۰ هکتار از جنگلهای اطراف مریوان به دست عوامل جمهوری اسلامی به آتش کشیده شده و علیرغم تلاش نیروهای داوطلب مردمی و محلی، حریق همچنان ادامه دارد.
هفتهی گذشته، هفت تن از نیروهای داوطلبی که برای مهار آتش به جنگلهای «کانی» رفته بودند، بر اثر انفجار مین مجروح شدهاند.
در چنین موقعیتهایی است که لزوم حرف زدن از ادارهی شورایی معنای بیشتری پیدا میکند.
هربار از ایدهی شوراهای مردمی بعنوان بدیلی ممکن و قابلتصور صحبت میکنیم، عدهای فریاد وا دولتا! سر میدهند که مگر ادارهی جامعه بدون دولت ممکن است؟
این در حالی است که در تمامی مواقع اضطراری نظیر سیل در خوزستان و زلزلهی خوی، آتشسوزی مریوان، فرو ریختن متروپل و … باز هم خود مردمند که دست به کار میشوند و بحران را مدیریت میکنند.
ما در #سرخط وقتی از ضرورت تشکیل و سازماندهی شوراهای مردمی بعنوان بدیل سیاسی وضع موجود حرف میزنیم، نه از سروشکلدادن به تخیل جمعی جدید، بلکه از سازماندهی تجربیات زیستهی تمرینشدهی همین مردم سخن میگوییم که صاحبان سرزمینی هستند که در آن زندگی میکنند و دانش و تجربهی کافی برای مدیریت منابع محل زندگی خود دارند.
#کردستان
#مریوان
#نابودی_منابع_طبیعی
#جمهوری_جنایت
#نان_کار_آزادی_ادارهی_شورایی
#آلترناتیو_ما_شوراست
@sarkhatism
از پایان خرداد ماه تا کنون، بیش از ۶۰۰ هکتار از جنگلهای اطراف مریوان به دست عوامل جمهوری اسلامی به آتش کشیده شده و علیرغم تلاش نیروهای داوطلب مردمی و محلی، حریق همچنان ادامه دارد.
هفتهی گذشته، هفت تن از نیروهای داوطلبی که برای مهار آتش به جنگلهای «کانی» رفته بودند، بر اثر انفجار مین مجروح شدهاند.
در چنین موقعیتهایی است که لزوم حرف زدن از ادارهی شورایی معنای بیشتری پیدا میکند.
هربار از ایدهی شوراهای مردمی بعنوان بدیلی ممکن و قابلتصور صحبت میکنیم، عدهای فریاد وا دولتا! سر میدهند که مگر ادارهی جامعه بدون دولت ممکن است؟
این در حالی است که در تمامی مواقع اضطراری نظیر سیل در خوزستان و زلزلهی خوی، آتشسوزی مریوان، فرو ریختن متروپل و … باز هم خود مردمند که دست به کار میشوند و بحران را مدیریت میکنند.
ما در #سرخط وقتی از ضرورت تشکیل و سازماندهی شوراهای مردمی بعنوان بدیل سیاسی وضع موجود حرف میزنیم، نه از سروشکلدادن به تخیل جمعی جدید، بلکه از سازماندهی تجربیات زیستهی تمرینشدهی همین مردم سخن میگوییم که صاحبان سرزمینی هستند که در آن زندگی میکنند و دانش و تجربهی کافی برای مدیریت منابع محل زندگی خود دارند.
#کردستان
#مریوان
#نابودی_منابع_طبیعی
#جمهوری_جنایت
#نان_کار_آزادی_ادارهی_شورایی
#آلترناتیو_ما_شوراست
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 این بازداشتها بیش از هرچیز یادآور حیات انقلابی است که آغاز کردیم
امروز قریب به یک سال از قیام ژینا میگذرد. یک سال از وقتی که نترسیدیم و آنچه که روزی حتی به مخلیهمان هم خطور نمیکرد، را زندگی کردیم.
اکنون به سالگرد قیام ژینا نزدیک میشویم و هر روز موج بازداشتهای گسترده است که بر موج قبلی سوار میشود. بازداشت فعالین زنان و فعالین سیاسی-اجتماعی در رشت، فومن، انزلی، بابل، مهاباد، پیرانشهر، اصفهان، ایذه، زاهدان، تهران، تبریز و … .
بله، بازداشتها و دستگیریها گسترده است اما نه به گستردگی قیامما. ما موجی بودیم-هستیم- که بر موجی بستیم و خواهیم بست. و موج بههم پیوستگی و اتحاد ما در برابر هر موجی از بازداشت و سرکوب قد علم خواهد کرد.
ما در #سرخط تأکید میکنیم که اگرچه وقتی این سطح از بازداشت آغاز میشود، باید بیش از گذشته مراقب امنیت خود، رفقا و فعالیتهای سیاسیمان باشیم، اما قرار نیست این حجم از بازداشت ما را ترسخورده و ناامید کند.
یادمان باشد در این بازداشتها بیش از آنکه ترسی برای ما در پی باشد، ترس آشکار جمهوری اسلامی از فعالان زنان و مبارزانمان نهفته است و یادمان نرود منشأ این بازداشتها، کدام مقاومتها و کدام تصاویر مردمی است.
پس بیایید با هم آن روزها و خودمان را به خاطر بیاوریم.
رشت را که در اوج قیام ژینا و تمامی روزهای پس از آن، ذرهای از راهی که آغاز کردیم عقب ننشست. گوی بزرگ میدان رشت را که در میان مردم در خیابانها راه میگرفت و صحنههای زیبای مقاومت و پیروزی خلق میکرد.
مهاباد را با آن صحنههای بیبدیل و نفسگیر تسخیر خیابانهایی که از آنِ ماست. از آن ما مردم. زنان مهابادی را با درفش سرخ و گل در دستانشان و غریو بلند «شههید نامرێ». چندان که نمرد و تکثیر شد.
ایذه را، روستای پرسیلا را، ایستادگی و پیکر گلولهخوردهی رفقایمان زیر رگبار گلولهی مزدوران را، روسریهای افراشته و رقص و آواز زنان بختیاری در مراسم عزاداری یارانمان را.
آبدانان را با حلقههای رقص پیروزی رفقایمان دور سونیا شریفی به هنگام آزادی.
پیرانشهر را و شبهای رقص و قیام خواهران و برادرانمان در میان زبانههای آتش را.
آمل و مراسم روسریسوزان خواهرانمان در چهلم خواهر شهیدمان غزاله چلابی را.
بلوچستان و ایستادگی یاران بلوچمان را که علیرغم نسلکشی و اعدامهای روزانه، بعد از قریب به یکسال از جمعههای اعتراضی و خون خدانور و سایر شهدایمان عقب ننشستند و با شعارهای مترقیشان بساط شیخ و شاه را درهمشکستند.
اهواز را که از قیام تشنگان و فریاد «انأ عطشان» تا قیام ژینا همچنان علیه حکومت مرکرگزای ستم و تبعیض ایستادهاند
تهران را با قامت افراشتهی نیکا و روسری گر گرفته در دستانش و حلقهی ناگسستی و متحد دستانمان در برابر نیروی تا بن دندان مسلح سرکوب را.
مشهد، شهر تبلیغاتی حضراتشان با رژهی تسخرآمیز و و فریاد «زن، زندگی، آزادی» دختران بیحجابمان را.
صدای اعتراض و «نه» بلندِ دانشآموزان مدرسهایمان در سراسر کشور که نام همهی آنها مهسا و نیکا و سارینا بود.
و دانشجویان مبارزمان را که زیر چکمههای سرکوب و اخراج و تعلیق ایستادهاند و همچنان سنگر دانشگاه را حفظ کردهاند.
جانهای زیبا و عزیزی که در سرتاسر کشور به خون غلتیدند، رقصهایشان، خطابهها و صدای لرزان ولی استوار خانوادههایشان بر سر مزار و موج همراهی و مقاومتهای مردمی در مراسمهای تدفین و چهلم و تولد شهیدانمان را به خاطر آوریم.
آژیر انقلاب که آن روزها در تمامی کشور پخش میشد، هنوز هم در گوش ما و البته در مقابل چشمان نیروهای سرکوب در حال پخش است؛ حتی اگر به بلندی آن روزها به گوش نرسد.
یادمان نرود این بازداشتها و سرکوبها بیش از هرچیز یادآور حیات انقلابی است که آغاز کردیم و ما نیک میدانیم که این تازه اول راه است. که ما همان موقع نیز در خیابانها میدانستیم: «این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه»
#مقاومت_زندگیست
#شروع_انقلاب
#رهایی_حق_ماست_قدرت_ما_جمع_ما_است
#سرکوب_گسترده
#زن_زندگی_آزادی
#ژینا_امینی
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
@sarkhatism
امروز قریب به یک سال از قیام ژینا میگذرد. یک سال از وقتی که نترسیدیم و آنچه که روزی حتی به مخلیهمان هم خطور نمیکرد، را زندگی کردیم.
اکنون به سالگرد قیام ژینا نزدیک میشویم و هر روز موج بازداشتهای گسترده است که بر موج قبلی سوار میشود. بازداشت فعالین زنان و فعالین سیاسی-اجتماعی در رشت، فومن، انزلی، بابل، مهاباد، پیرانشهر، اصفهان، ایذه، زاهدان، تهران، تبریز و … .
بله، بازداشتها و دستگیریها گسترده است اما نه به گستردگی قیامما. ما موجی بودیم-هستیم- که بر موجی بستیم و خواهیم بست. و موج بههم پیوستگی و اتحاد ما در برابر هر موجی از بازداشت و سرکوب قد علم خواهد کرد.
ما در #سرخط تأکید میکنیم که اگرچه وقتی این سطح از بازداشت آغاز میشود، باید بیش از گذشته مراقب امنیت خود، رفقا و فعالیتهای سیاسیمان باشیم، اما قرار نیست این حجم از بازداشت ما را ترسخورده و ناامید کند.
یادمان باشد در این بازداشتها بیش از آنکه ترسی برای ما در پی باشد، ترس آشکار جمهوری اسلامی از فعالان زنان و مبارزانمان نهفته است و یادمان نرود منشأ این بازداشتها، کدام مقاومتها و کدام تصاویر مردمی است.
پس بیایید با هم آن روزها و خودمان را به خاطر بیاوریم.
رشت را که در اوج قیام ژینا و تمامی روزهای پس از آن، ذرهای از راهی که آغاز کردیم عقب ننشست. گوی بزرگ میدان رشت را که در میان مردم در خیابانها راه میگرفت و صحنههای زیبای مقاومت و پیروزی خلق میکرد.
مهاباد را با آن صحنههای بیبدیل و نفسگیر تسخیر خیابانهایی که از آنِ ماست. از آن ما مردم. زنان مهابادی را با درفش سرخ و گل در دستانشان و غریو بلند «شههید نامرێ». چندان که نمرد و تکثیر شد.
ایذه را، روستای پرسیلا را، ایستادگی و پیکر گلولهخوردهی رفقایمان زیر رگبار گلولهی مزدوران را، روسریهای افراشته و رقص و آواز زنان بختیاری در مراسم عزاداری یارانمان را.
آبدانان را با حلقههای رقص پیروزی رفقایمان دور سونیا شریفی به هنگام آزادی.
پیرانشهر را و شبهای رقص و قیام خواهران و برادرانمان در میان زبانههای آتش را.
آمل و مراسم روسریسوزان خواهرانمان در چهلم خواهر شهیدمان غزاله چلابی را.
بلوچستان و ایستادگی یاران بلوچمان را که علیرغم نسلکشی و اعدامهای روزانه، بعد از قریب به یکسال از جمعههای اعتراضی و خون خدانور و سایر شهدایمان عقب ننشستند و با شعارهای مترقیشان بساط شیخ و شاه را درهمشکستند.
اهواز را که از قیام تشنگان و فریاد «انأ عطشان» تا قیام ژینا همچنان علیه حکومت مرکرگزای ستم و تبعیض ایستادهاند
تهران را با قامت افراشتهی نیکا و روسری گر گرفته در دستانش و حلقهی ناگسستی و متحد دستانمان در برابر نیروی تا بن دندان مسلح سرکوب را.
مشهد، شهر تبلیغاتی حضراتشان با رژهی تسخرآمیز و و فریاد «زن، زندگی، آزادی» دختران بیحجابمان را.
صدای اعتراض و «نه» بلندِ دانشآموزان مدرسهایمان در سراسر کشور که نام همهی آنها مهسا و نیکا و سارینا بود.
و دانشجویان مبارزمان را که زیر چکمههای سرکوب و اخراج و تعلیق ایستادهاند و همچنان سنگر دانشگاه را حفظ کردهاند.
جانهای زیبا و عزیزی که در سرتاسر کشور به خون غلتیدند، رقصهایشان، خطابهها و صدای لرزان ولی استوار خانوادههایشان بر سر مزار و موج همراهی و مقاومتهای مردمی در مراسمهای تدفین و چهلم و تولد شهیدانمان را به خاطر آوریم.
آژیر انقلاب که آن روزها در تمامی کشور پخش میشد، هنوز هم در گوش ما و البته در مقابل چشمان نیروهای سرکوب در حال پخش است؛ حتی اگر به بلندی آن روزها به گوش نرسد.
یادمان نرود این بازداشتها و سرکوبها بیش از هرچیز یادآور حیات انقلابی است که آغاز کردیم و ما نیک میدانیم که این تازه اول راه است. که ما همان موقع نیز در خیابانها میدانستیم: «این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه»
#مقاومت_زندگیست
#شروع_انقلاب
#رهایی_حق_ماست_قدرت_ما_جمع_ما_است
#سرکوب_گسترده
#زن_زندگی_آزادی
#ژینا_امینی
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 تشکیل شوراهای مردمی برای مهار آتش؛ این بار در سراوان
به گزارش منابع خبری بلوچ امروز ۳ مهرماه ۱۴۰۲، آتشسوزی گسترده در باغات و نخیلات روستای ناهوک از توابع سراوان منجر به از بین رفتن محصولات کشاورزان شده است.
این بار نیز مانند آتشِ افتاده بر جانِ جنگلهای مریوان، این نیروهای محلی مردمی و کشاورزان هستند که با دست خالی و حداقل امکانات در صدد اطفای آتشی هستند که اگرچه علت آن هنوز مشخص نیست اما نیک میدانیم که هر آتشی در این سرزمین لاجرم از گور جمهوری اسلامی بلند میشود.
بارقههای به بارنشستهی «آلترناتیو ما شوراست» را میبایست در همین شوراهای محلی جستجو کرد. آنجا که همین مردم در تمامی لحظات بحرانی از قبیل سیل و زلزله و آتشسوزی دور هم جمع میشوند و برای اداره و سامان امور تلاش میکنند.
ما در #سرخط تاکید میکنیم که وقتی از ضرورت تشکیل و سازماندهی شوراهای مردمی بعنوان بدیل سیاسی وضع موجود حرف میزنیم، نه از سروشکلدادن به تخیل جمعی جدید، بلکه از سازماندهی تجربیات زیستهی تمرینشدهی همین مردم سخن میگوییم که صاحبان سرزمینی هستند که در آن زندگی میکنند و دانش و تجربهی کافی برای مدیریت منابع محل زندگی خود دارند.
#سراوان
#ناهوک
#نابودی_منابع_طبیعی
#جمهوری_جنایت
#نان_کار_آزادی_ادارهی_شورایی
#آلترناتیو_ما_شوراست
@sarkhatism
به گزارش منابع خبری بلوچ امروز ۳ مهرماه ۱۴۰۲، آتشسوزی گسترده در باغات و نخیلات روستای ناهوک از توابع سراوان منجر به از بین رفتن محصولات کشاورزان شده است.
این بار نیز مانند آتشِ افتاده بر جانِ جنگلهای مریوان، این نیروهای محلی مردمی و کشاورزان هستند که با دست خالی و حداقل امکانات در صدد اطفای آتشی هستند که اگرچه علت آن هنوز مشخص نیست اما نیک میدانیم که هر آتشی در این سرزمین لاجرم از گور جمهوری اسلامی بلند میشود.
بارقههای به بارنشستهی «آلترناتیو ما شوراست» را میبایست در همین شوراهای محلی جستجو کرد. آنجا که همین مردم در تمامی لحظات بحرانی از قبیل سیل و زلزله و آتشسوزی دور هم جمع میشوند و برای اداره و سامان امور تلاش میکنند.
ما در #سرخط تاکید میکنیم که وقتی از ضرورت تشکیل و سازماندهی شوراهای مردمی بعنوان بدیل سیاسی وضع موجود حرف میزنیم، نه از سروشکلدادن به تخیل جمعی جدید، بلکه از سازماندهی تجربیات زیستهی تمرینشدهی همین مردم سخن میگوییم که صاحبان سرزمینی هستند که در آن زندگی میکنند و دانش و تجربهی کافی برای مدیریت منابع محل زندگی خود دارند.
#سراوان
#ناهوک
#نابودی_منابع_طبیعی
#جمهوری_جنایت
#نان_کار_آزادی_ادارهی_شورایی
#آلترناتیو_ما_شوراست
@sarkhatism
🔴 کارگر ایرانی یا کارگر افغانستانی؟ مسأله این نیست!
متن از گروه نویسندگان #سرخط
☑️ ریشههای بیکاری کارگران ایرانی را نه در کار کردن کارگران افغانستانی، که در موانع سرمایهگذاری تولیدی در کشور (در شرایطی که سرمایهها در حوزههای ایدئولوژیک و امنیتی دود میشوند و به هوا میروند)، در قانون کار استثماری و در قراردادهای موقت و حداقل دستمزدهای ناچیز باید جُست.
مسأله کارگر ایرانی بهتر است یا کارگر افغانستانی نیست؛ مسأله اعتراض کردن علیه «منطق استثمار» است؛ مسأله چرک و خون و کثافتی است که از «سرمایهداری» میچکد و اگر ما این چرک و خون را در هیأت رفتارهای مهاجرستیزانه درونی کنیم و بروز دهیم، چیزی نیستیم جز «پیچ و مهره»های همین سیستم استثماری کثافت جمهوری اسلامی و طالبان.
چرا اساسا باید موقعیتهای شغلی فوق استثماری وجود داشته باشد و بابت آن چانه بزنیم که ایرانیها تحت آن نابود شوند یا افغانستانیها؟
در هر دو کشور سیاهترینِ ارتجاعها حاکماند و باید علیه آن بپا خواست. اگر افغانستانیها از شر طالبان به ایران فرار میکنند، ما ایرانیها هم از شر جمهوری اسلامی به ترکیه و دوبی میرویم، تحت بدترین شرایط به زندگی و کار استثماری تن میدهیم و بعد باز تحت اسفانگیزترین موقعیتها خود را به این یا آن کشور اروپایی میرسانیم و زندگی تحقیرآمیز دیگری را از سر میگیریم.
این سیستم سرمایهداری و استبداد سیاسی حاصل از آن است که آوارگی و استثمار را به ما تحمیل کرده و به شنیعترین شکلی با برجسته کردن کاذب دعواهای نژادپرستانه، اصل ماجرا را مخفی میکند.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/45m4PZ5
#نه_به_نژادپرستی
#نه_به_افغان_ستیزی
#نه_به_فاشیسم
@sarkhatism
متن از گروه نویسندگان #سرخط
☑️ ریشههای بیکاری کارگران ایرانی را نه در کار کردن کارگران افغانستانی، که در موانع سرمایهگذاری تولیدی در کشور (در شرایطی که سرمایهها در حوزههای ایدئولوژیک و امنیتی دود میشوند و به هوا میروند)، در قانون کار استثماری و در قراردادهای موقت و حداقل دستمزدهای ناچیز باید جُست.
مسأله کارگر ایرانی بهتر است یا کارگر افغانستانی نیست؛ مسأله اعتراض کردن علیه «منطق استثمار» است؛ مسأله چرک و خون و کثافتی است که از «سرمایهداری» میچکد و اگر ما این چرک و خون را در هیأت رفتارهای مهاجرستیزانه درونی کنیم و بروز دهیم، چیزی نیستیم جز «پیچ و مهره»های همین سیستم استثماری کثافت جمهوری اسلامی و طالبان.
چرا اساسا باید موقعیتهای شغلی فوق استثماری وجود داشته باشد و بابت آن چانه بزنیم که ایرانیها تحت آن نابود شوند یا افغانستانیها؟
در هر دو کشور سیاهترینِ ارتجاعها حاکماند و باید علیه آن بپا خواست. اگر افغانستانیها از شر طالبان به ایران فرار میکنند، ما ایرانیها هم از شر جمهوری اسلامی به ترکیه و دوبی میرویم، تحت بدترین شرایط به زندگی و کار استثماری تن میدهیم و بعد باز تحت اسفانگیزترین موقعیتها خود را به این یا آن کشور اروپایی میرسانیم و زندگی تحقیرآمیز دیگری را از سر میگیریم.
این سیستم سرمایهداری و استبداد سیاسی حاصل از آن است که آوارگی و استثمار را به ما تحمیل کرده و به شنیعترین شکلی با برجسته کردن کاذب دعواهای نژادپرستانه، اصل ماجرا را مخفی میکند.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/45m4PZ5
#نه_به_نژادپرستی
#نه_به_افغان_ستیزی
#نه_به_فاشیسم
@sarkhatism
Telegraph
🔴 کارگر ایرانی یا کارگر افغانستانی؟ مسأله این نیست!
با بالا گرفتن موج افغانستانی ستیزی، عدهای میکوشند تا با کارگر-دوست نشان دادن خود، عذاب وجدان کاذبی را به مدافعان طبقهی کارگر تحمیل کنند مبنی بر اینکه: «چگونه است که دم از حق و حقوق کارگر ایرانی میزنید اما وقتی بحث به فرصتهای شغلیاش میرسد که نصیب افغانها…
🔴 یا این یا آن؟
🖊 چطور باید به نبرد حزبالله/حماس/جهاد اسلامی با اسرائیل نگاه کرد؟
متن از گروه نویسندگان #سرخط
☑️ جنگی میان فلسطین-اسرائیل درگرفته، این بار بیسابقه ظرف ۵۰ سال گذشته. همه ماندهاند که چه موضعی باید گرفت؟ البته این «همه»ای که اینجا از آن سخن میگوییم شامل آنانی نمیشود که از ثانیهی اول برای اسرائیل اشک میریزند یا پرچمهای حماس و حزبالله را به احتزاز درآوردند.
☑️ اما دعوا تقریبا از همینجا شروع میشود: قرار است چه کنیم؟ وسط زنی کنیم؟ هم اسرائیل را به خاطر تاریخِ خونبار و اشغالگرانهاش محکوم کنیم، هم حزبالله و حماس را که ارتجاعیاند و «آرمان فلسطین» را به لجن کشاندند؟ بیشک نمیتوان در چنین مقامی بود. چرا؟ به یک دلیل ساده: یک طرف این جنگ اسرائیل است.
☑️ همینجا تکلیف ایستادن در موضع اختهی «سازمانمللیِ» محکومیت «طرف آغازگر جنگ» را هم روشن کنیم: این اسرائیل است که مدتهاست آغازگر جنگ است و ارتجاع نیروهای اسلامگرای طرف مقابل ذرهای هم مشروعیت به این رژیم نمیدهد. اگر پای کشته شدن غیرنظامیان هم وسط است، باز مدال جنایت بر سینهی اسرائیل بیش از هر جریان دیگری میدرخشد. و البته اینکه «ساکنان شهرکنشینها» به این راحتیها نمیتوانند در زمرهی «شهروندان بیگناه» دستهبندی شوند.
☑️ در واقع بُنبست موضعگیری دربارهی جنگ حاضر را بیش از آنکه در داخل خاک فلسطین جستجو کنیم، باید در ضعف نابخشودنی چپ انقلابی در سراسر جهان جستجو کرد:
فقدان سازمانیابیهای قدرتمند و نیز فقدان اتحاد عمل جهانی این نیرو؛ که اگر بود میتوانست انبوه تظاهراتهای ضداسرائیل و جنبشهای چریکی بینالمللی علیه اشغالگری را رهبری کند و لحظهای به امثال حماس/حزبالله/جهاد اسلامی اجازهی هژمونیک شدن ندهد.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/46Ctc5S
#فلسطین
#علیه_اشغال
#القدس_لنا
🖊 چطور باید به نبرد حزبالله/حماس/جهاد اسلامی با اسرائیل نگاه کرد؟
متن از گروه نویسندگان #سرخط
☑️ جنگی میان فلسطین-اسرائیل درگرفته، این بار بیسابقه ظرف ۵۰ سال گذشته. همه ماندهاند که چه موضعی باید گرفت؟ البته این «همه»ای که اینجا از آن سخن میگوییم شامل آنانی نمیشود که از ثانیهی اول برای اسرائیل اشک میریزند یا پرچمهای حماس و حزبالله را به احتزاز درآوردند.
☑️ اما دعوا تقریبا از همینجا شروع میشود: قرار است چه کنیم؟ وسط زنی کنیم؟ هم اسرائیل را به خاطر تاریخِ خونبار و اشغالگرانهاش محکوم کنیم، هم حزبالله و حماس را که ارتجاعیاند و «آرمان فلسطین» را به لجن کشاندند؟ بیشک نمیتوان در چنین مقامی بود. چرا؟ به یک دلیل ساده: یک طرف این جنگ اسرائیل است.
☑️ همینجا تکلیف ایستادن در موضع اختهی «سازمانمللیِ» محکومیت «طرف آغازگر جنگ» را هم روشن کنیم: این اسرائیل است که مدتهاست آغازگر جنگ است و ارتجاع نیروهای اسلامگرای طرف مقابل ذرهای هم مشروعیت به این رژیم نمیدهد. اگر پای کشته شدن غیرنظامیان هم وسط است، باز مدال جنایت بر سینهی اسرائیل بیش از هر جریان دیگری میدرخشد. و البته اینکه «ساکنان شهرکنشینها» به این راحتیها نمیتوانند در زمرهی «شهروندان بیگناه» دستهبندی شوند.
☑️ در واقع بُنبست موضعگیری دربارهی جنگ حاضر را بیش از آنکه در داخل خاک فلسطین جستجو کنیم، باید در ضعف نابخشودنی چپ انقلابی در سراسر جهان جستجو کرد:
فقدان سازمانیابیهای قدرتمند و نیز فقدان اتحاد عمل جهانی این نیرو؛ که اگر بود میتوانست انبوه تظاهراتهای ضداسرائیل و جنبشهای چریکی بینالمللی علیه اشغالگری را رهبری کند و لحظهای به امثال حماس/حزبالله/جهاد اسلامی اجازهی هژمونیک شدن ندهد.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/46Ctc5S
#فلسطین
#علیه_اشغال
#القدس_لنا
Telegraph
🔴 یا این یا آن؟ چطور باید به نبرد حزبالله/حماس/جهاد اسلامی با اسرائیل نگاه کرد؟
☑️ جنگی میان فلسطین-اسرائیل درگرفته، این بار بیسابقه ظرف ۵۰ سال گذشته. همه ماندهاند که چه موضعی باید گرفت؟ البته این «همه»ای که اینجا از آن سخن میگوییم شامل آنانی نمیشود که از ثانیهی اول برای اسرائیل اشک میریزند یا پرچمهای حماس و حزبالله را به احتزاز…
سرخط
Photo
🔴 گویی سهم افغانها از این جهان بیش از زندگی، مرگ بوده است
زلزلهای به بزرگی ۶/۲ ریشتر دیروز دوباره هرات را لرزاند. اگر این خط را میخوانید و صفحه را اسکرول میکنید، شاید بهتر باشد کمی بیشتر تأمل کنید.
خاورمیانه در آتش میسوزد. در آتش جنگ نیروهای شبهنظامی ارتجاعی حماس و دولت اشغالگر اسرائیل. در آتش بمبارانشدن روژاوا توسط دولت ترکیه. در آتش خون و تن بیجان صدها کودک بیگناه. در میان این اخبار افغانستان دوبار میلرزد و سرخط اخبار را نیز در حد چندساعتی به خود مشغول نمیکند.
بیش از ۲۵۰۰ نفر به گواه آمار در زلزلهی هرات جان میبازند اما مرگشان صدایی از کسی بلند نمیکند. بسیاری از روستاها بطور کامل ویران میشوند و تصاویر ویرانههایشان آه از نهاد کسی بلند نمیکند. همه امدادهای بینالمللی که در چند روز گذشته اعلام حمایت کرده بودند در نسبت با اسرائیل، در برابر مرگ افغانها ساکتاند. افغانستانی که چندسال قبل در یک همدستی و اتحاد آشکار میان قدرتهای بینالملی مجددا به اسارت طالبان درآمد و مردمش برای بار هزارم آواره و مجبور به مهاجرت به کشورهای همجوار و همسایه شدند.
گویی سهم افغانها از این جهان بیش از زندگی، مرگ بوده است. به همین دلیل است که خبر کشتهشدن افغانها، تبدیل به خبر نمیشود. چندان که کشته شدن مردم فلسطین خبرساز نیست.
صحبت از یک زلزله و آوار تخریب و ویرانی، صحبت از یک اتفاق طبیعی، خشم طبیعت یا حتی مسالهای صرفا سیاسی-اقتصادی نیست که بواسطهی آن از بیکفایتی طالبان و سیاستهای محرومسازی و نئولیبرالیسم و بنیادگرایی و .. سخن بگوییم. هر رویداد به ظاهر طبیعی، نسبتی وثیق با وضعیت اجتماعی دارد. و ما باید از خودمان یپرسیم: اگر از روی اخبار زلزلهی افغانستان، آوارگیشان و جاندادنشان میگذریم، چه بلایی بر سر وضعیت اخلاقی جامعهمان آمده است؟ آیا میان این پریدنها و ندیدنها با افغانستیزی، فاشیسم و آنچه روزهای گذشته در اقبالیه قزوین و پاکدشت و .. در جریان بود میتوان نسبتی برقرار کرد؟
ما در #سرخط فکر میکنیم از رهگذر اندیشیدن به این مفاهیم و گرفتن چندباره و هموارهی مچ خودمان در ماجرای دیگریستیزی و نژادپرستی است که میتوانیم از سیاست اخلاقیتری سخن بگوییم.
#افغانستان
#هرات
#زلزله
#نه_به_نژادپرستی
#نه_به_فاشیسم
@sarkhatism
زلزلهای به بزرگی ۶/۲ ریشتر دیروز دوباره هرات را لرزاند. اگر این خط را میخوانید و صفحه را اسکرول میکنید، شاید بهتر باشد کمی بیشتر تأمل کنید.
خاورمیانه در آتش میسوزد. در آتش جنگ نیروهای شبهنظامی ارتجاعی حماس و دولت اشغالگر اسرائیل. در آتش بمبارانشدن روژاوا توسط دولت ترکیه. در آتش خون و تن بیجان صدها کودک بیگناه. در میان این اخبار افغانستان دوبار میلرزد و سرخط اخبار را نیز در حد چندساعتی به خود مشغول نمیکند.
بیش از ۲۵۰۰ نفر به گواه آمار در زلزلهی هرات جان میبازند اما مرگشان صدایی از کسی بلند نمیکند. بسیاری از روستاها بطور کامل ویران میشوند و تصاویر ویرانههایشان آه از نهاد کسی بلند نمیکند. همه امدادهای بینالمللی که در چند روز گذشته اعلام حمایت کرده بودند در نسبت با اسرائیل، در برابر مرگ افغانها ساکتاند. افغانستانی که چندسال قبل در یک همدستی و اتحاد آشکار میان قدرتهای بینالملی مجددا به اسارت طالبان درآمد و مردمش برای بار هزارم آواره و مجبور به مهاجرت به کشورهای همجوار و همسایه شدند.
گویی سهم افغانها از این جهان بیش از زندگی، مرگ بوده است. به همین دلیل است که خبر کشتهشدن افغانها، تبدیل به خبر نمیشود. چندان که کشته شدن مردم فلسطین خبرساز نیست.
صحبت از یک زلزله و آوار تخریب و ویرانی، صحبت از یک اتفاق طبیعی، خشم طبیعت یا حتی مسالهای صرفا سیاسی-اقتصادی نیست که بواسطهی آن از بیکفایتی طالبان و سیاستهای محرومسازی و نئولیبرالیسم و بنیادگرایی و .. سخن بگوییم. هر رویداد به ظاهر طبیعی، نسبتی وثیق با وضعیت اجتماعی دارد. و ما باید از خودمان یپرسیم: اگر از روی اخبار زلزلهی افغانستان، آوارگیشان و جاندادنشان میگذریم، چه بلایی بر سر وضعیت اخلاقی جامعهمان آمده است؟ آیا میان این پریدنها و ندیدنها با افغانستیزی، فاشیسم و آنچه روزهای گذشته در اقبالیه قزوین و پاکدشت و .. در جریان بود میتوان نسبتی برقرار کرد؟
ما در #سرخط فکر میکنیم از رهگذر اندیشیدن به این مفاهیم و گرفتن چندباره و هموارهی مچ خودمان در ماجرای دیگریستیزی و نژادپرستی است که میتوانیم از سیاست اخلاقیتری سخن بگوییم.
#افغانستان
#هرات
#زلزله
#نه_به_نژادپرستی
#نه_به_فاشیسم
@sarkhatism
🔴 سخنگویان ارتش اسرائیل در میان ما
گروه نویسندگان #سرخط
🔺از شب گذشته و فاجعهی موشکباران بیمارستان باپتیست الاهلی در غزه که دستکم منجر به کشته شدن ۵۰۰ نفر شده و هنوز از تعداد واقعی کشتهشدگان آمار دقیقی در دست نیست، علاوه بر مقامات ارتش، دولت و رسانههای اسرائیل دو دستهی دیگر نیز این «حقیقت» را بلافاصله پذیرفتند که فاجعهی بیمارستان نتیجهی برخورد راکت جهاد اسلامی فلسطین است. یک دسته اعضا و هواداران حزب حاکم «بهاراتیا جاناتا» در هندوستان، یک حزب نژادپرست و مجری سیاستهای نولیبرالی در هند و دیگری بخشی از «اپوزیسیون ایرانی» که تعدادی از آنها نیز به نیابت از ارتش ظفرنمون اسرائیل و در راستای دفاع از نسلکشی جاری در فلسطین با نعرههای «وای اگر بنیامین حکم جهادم دهد» به صفحهی سرخط هجوم آوردند. بماند که تعداد زیادی از این بسیجی-صهیونیستهای جانبرکف به شکل رقتانگیزی حتی تفاوت «حماس» سنی و «جهاد اسلامی» شیعه را نمیدانستند اما بدون اندکی شرم دهانهای گشادشان را در مقام کارشناسان حاذق مسائل نظامی میگشودند.
#فلسطین
#علیه_اشغال
#القدس_لنا
@sarkhatism
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3S447Nl
گروه نویسندگان #سرخط
🔺از شب گذشته و فاجعهی موشکباران بیمارستان باپتیست الاهلی در غزه که دستکم منجر به کشته شدن ۵۰۰ نفر شده و هنوز از تعداد واقعی کشتهشدگان آمار دقیقی در دست نیست، علاوه بر مقامات ارتش، دولت و رسانههای اسرائیل دو دستهی دیگر نیز این «حقیقت» را بلافاصله پذیرفتند که فاجعهی بیمارستان نتیجهی برخورد راکت جهاد اسلامی فلسطین است. یک دسته اعضا و هواداران حزب حاکم «بهاراتیا جاناتا» در هندوستان، یک حزب نژادپرست و مجری سیاستهای نولیبرالی در هند و دیگری بخشی از «اپوزیسیون ایرانی» که تعدادی از آنها نیز به نیابت از ارتش ظفرنمون اسرائیل و در راستای دفاع از نسلکشی جاری در فلسطین با نعرههای «وای اگر بنیامین حکم جهادم دهد» به صفحهی سرخط هجوم آوردند. بماند که تعداد زیادی از این بسیجی-صهیونیستهای جانبرکف به شکل رقتانگیزی حتی تفاوت «حماس» سنی و «جهاد اسلامی» شیعه را نمیدانستند اما بدون اندکی شرم دهانهای گشادشان را در مقام کارشناسان حاذق مسائل نظامی میگشودند.
#فلسطین
#علیه_اشغال
#القدس_لنا
@sarkhatism
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3S447Nl
Telegraph
🔴 سخنگویان ارتش اسرائیل در میان ما
از شب گذشته و فاجعهی موشکباران بیمارستان باپتیست الاهلی در غزه که دستکم منجر به کشته شدن ۵۰۰ نفر شده و هنوز از تعداد واقعی کشتهشدگان آمار دقیقی در دست نیست، علاوه بر مقامات ارتش، دولت و رسانههای اسرائیل دو دستهی دیگر نیز این «حقیقت» را بلافاصله پذیرفتند…
سرخط
Photo
🔴 ایستادن علیه فراموشی، ایستادن علیه ارتجاع است
امروز ۲۵ آبانماه و سالگرد قیام آبان ۹۸ است. سالگرد قیام معترضینی که علیه گرانشدن بنزین قیام کردند و البته پاسخی جز گلوله و کشتار نگرفتند.
۴سال گذشت و ما هنوز رد سرخی خون یارانمان بر روی سنگفرش سفید خیابانها و به رگبار بسته شدن یارانمان در نیزار معشور(ماهشهر) از خاطرمان نرفته است. ما ایستادگی یارانمان در جایجای ایران را هنوز در خاطر داریم. ما یاران شهیدمان، جواد نظری فتحآبادی، محسن محمدپور، ارشاد رحمانیان، زهرا خانی، ابراهیم کتابدار، آمنه شهبازیفرد، پویا بختیاری، و همه شهدایی که آنها هم فرزند و عزیز کسانی بودند را در خاطرمان هست.
از یکسالگی قیام باشکوه ژینا نیز تنها چند ماه میگذرد قیامی که با بانگ بلند «زن، زندگی، آزادی» آغازش کردیم و امروز ۲۵ آبانماه سالگرد بسیاری از شهدای آن قیام نیز است. سالگرد سهشنبهی خونین ایذه و همرزمان مبارز لرمان، حسین سعیدی و محمود احمدی، سالگرد آیلار حقی، کیان پیرفلک، آترین رحمانی، برهان کرمی، فواد رحمانی و همهی نامهایی که اگرچه ممکن است دقیق در خاطرمان نمانده باشد اما رد پررنگ مقاومت آنها در هستی اکنون ما باقی مانده است.
هر قیامی با همه دستاوردها و نقدهایش از خلال این به یادآوردنها زنده میماند و راهش را درون هر قیام بعد از خود پی میگیرد. چندان که رد بسیاری از اشکال مقاومت و مبارزه، آگاهی جمعی و بیانهای سیاسی مترقی در قیام ژینا را میتوان تا دی ۹۶ و آبان ۹۸ پیگرفت. آگاهی و مقاومتهایی نظیر مبارزات محلهمحور، تشکیل هستههای انقلابی، ضرورت تشکلیابی و سازماندهی، مشروعیت یافتن حق دفاع، توجه به متقاطعبودن انواع ستمها از ستم طبقاتی گرفته تا ستم جنسیتی و .. و از همه مهمتر ضروری و حتمی بودن مبارزه جهت پایانبخشیدن به جمهوری اسلامی.
هر سالگرد برای ما همزمان یادآورد شکوه مقاومت است و ضرورت تداوم راهی که سالهاست آغازش کردهایم. و البته رنج فقدان هم هست. فقدان یاران شهیدمان که نمردند و نامشان رمز شد.
ما در #سرخط اگرچه سالگرد قیامهایمان را پاس و یاد شهدایمان را زنده نگه میداریم، لازم میدانیم تاکید کنیم اگرچه ایستادن علیه هر شکلی از فراموشی و به یاد آوردن، خود عملی سیاسی است؛ اما باید همزمان علیه هر شکلی از فتشیزهکردن قیامها و دلسپردن به سالگردها یا یادآوری صرفا رمانتیک آنها ایستاد.
آن گفتاری که ما را تاریخزدوده میخواهد تا با ساختن «ماجرای نیمروز»، اعدام و کشتار دههی ۶۰ را واژگون روایت کند یا با ساختن برنامههای «تونل زمان»، بر حقیقت سرکوب و تبعیض و ستم در دوره پهلوی سرپوش بگذارد، از مواجهه رومانتیک یا فراموشی ما منفعت سیاسی خودش را طلب میکند. ایستادن علیه فراموشی و روایت تاریخ مطرودان و ستمدیدگان، ایستادن علیه ارتجاع است. به همین دلیل هم نه میبخشیم. نه فراموش میکنیم. نه ماتم میگیریم. ما سازماندهی میکنیم تا روزی که تاریخمان را نه شاهان و شیخان که خود ما مردم روایت کنیم.
#آبان۹۸
#سالگرد_قیام
#آبان_ادامه_دارد
#قیام_ژینا
@sarkhatism
امروز ۲۵ آبانماه و سالگرد قیام آبان ۹۸ است. سالگرد قیام معترضینی که علیه گرانشدن بنزین قیام کردند و البته پاسخی جز گلوله و کشتار نگرفتند.
۴سال گذشت و ما هنوز رد سرخی خون یارانمان بر روی سنگفرش سفید خیابانها و به رگبار بسته شدن یارانمان در نیزار معشور(ماهشهر) از خاطرمان نرفته است. ما ایستادگی یارانمان در جایجای ایران را هنوز در خاطر داریم. ما یاران شهیدمان، جواد نظری فتحآبادی، محسن محمدپور، ارشاد رحمانیان، زهرا خانی، ابراهیم کتابدار، آمنه شهبازیفرد، پویا بختیاری، و همه شهدایی که آنها هم فرزند و عزیز کسانی بودند را در خاطرمان هست.
از یکسالگی قیام باشکوه ژینا نیز تنها چند ماه میگذرد قیامی که با بانگ بلند «زن، زندگی، آزادی» آغازش کردیم و امروز ۲۵ آبانماه سالگرد بسیاری از شهدای آن قیام نیز است. سالگرد سهشنبهی خونین ایذه و همرزمان مبارز لرمان، حسین سعیدی و محمود احمدی، سالگرد آیلار حقی، کیان پیرفلک، آترین رحمانی، برهان کرمی، فواد رحمانی و همهی نامهایی که اگرچه ممکن است دقیق در خاطرمان نمانده باشد اما رد پررنگ مقاومت آنها در هستی اکنون ما باقی مانده است.
هر قیامی با همه دستاوردها و نقدهایش از خلال این به یادآوردنها زنده میماند و راهش را درون هر قیام بعد از خود پی میگیرد. چندان که رد بسیاری از اشکال مقاومت و مبارزه، آگاهی جمعی و بیانهای سیاسی مترقی در قیام ژینا را میتوان تا دی ۹۶ و آبان ۹۸ پیگرفت. آگاهی و مقاومتهایی نظیر مبارزات محلهمحور، تشکیل هستههای انقلابی، ضرورت تشکلیابی و سازماندهی، مشروعیت یافتن حق دفاع، توجه به متقاطعبودن انواع ستمها از ستم طبقاتی گرفته تا ستم جنسیتی و .. و از همه مهمتر ضروری و حتمی بودن مبارزه جهت پایانبخشیدن به جمهوری اسلامی.
هر سالگرد برای ما همزمان یادآورد شکوه مقاومت است و ضرورت تداوم راهی که سالهاست آغازش کردهایم. و البته رنج فقدان هم هست. فقدان یاران شهیدمان که نمردند و نامشان رمز شد.
ما در #سرخط اگرچه سالگرد قیامهایمان را پاس و یاد شهدایمان را زنده نگه میداریم، لازم میدانیم تاکید کنیم اگرچه ایستادن علیه هر شکلی از فراموشی و به یاد آوردن، خود عملی سیاسی است؛ اما باید همزمان علیه هر شکلی از فتشیزهکردن قیامها و دلسپردن به سالگردها یا یادآوری صرفا رمانتیک آنها ایستاد.
آن گفتاری که ما را تاریخزدوده میخواهد تا با ساختن «ماجرای نیمروز»، اعدام و کشتار دههی ۶۰ را واژگون روایت کند یا با ساختن برنامههای «تونل زمان»، بر حقیقت سرکوب و تبعیض و ستم در دوره پهلوی سرپوش بگذارد، از مواجهه رومانتیک یا فراموشی ما منفعت سیاسی خودش را طلب میکند. ایستادن علیه فراموشی و روایت تاریخ مطرودان و ستمدیدگان، ایستادن علیه ارتجاع است. به همین دلیل هم نه میبخشیم. نه فراموش میکنیم. نه ماتم میگیریم. ما سازماندهی میکنیم تا روزی که تاریخمان را نه شاهان و شیخان که خود ما مردم روایت کنیم.
#آبان۹۸
#سالگرد_قیام
#آبان_ادامه_دارد
#قیام_ژینا
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 ما میترسیم، پس هستیم
یکسال از قیام باشکوه ژینا میگذرد و ما زنان* امروز تنهاماندنمان را بیش از گذشته احساس میکنیم.
در طول هفتههای گذشته روایتهای متعددی از وضعیت حجاببانها و مزاحمتهای کلامی و رفتاری نسبت به زنان در فضای مجازی منتشر شده است. عکسهای تونل وحشت سگهای هار گشت ارشاد-که وزیر کشور آنان را آمران به معروف خودجوش که نیازی به اجازه قانونی ندارند معرفی میکند- نیز بر تن هر آدم سلیمالعقلی رعشه میافکند.
یکسال از قیام باشکوهمان در سرتاسر کشور گذشته و خیلی از ما امروز با شجاعت و ترس باورنکردنی همزمان در خیابانها گام برمیداریم. هر کار اداری، هر حضوری در مکانهایی که بیش از سایر مکانها ما را به دولت دیکتاتور مستقر نزدیک میکند، در دلهایمان ترس و دلهره میافکند و با احتیاط و نگرانی از اینکه «آیا کارمان انجام خواهد شد یا نه؟» پا درون فاضلاب سیاست رسمی میگذاریم.
از انگشتهای به اهتزار درآمدهی رفقایمان در خیابانها به نشانهی پیروزی و افتخار نیز کمتر خبری هست. عمدهی عابران پیاده یا دوباره نگاههای خیرهشان را به بدنها و موهای رها در باد ما گره میزنند یا نگاهشان را سریع میدزدند مبادا برایشان بد شود. حتی برخی از همانها که در جریان قیام، دست در دست ما فریاد «زن زندگی آزادی» سر ما میدادند، امروز اگر خودشان تکهای جنسی نثارمان نکنند، بیتوجه از کنارمان رد میشوند.
یکی از یاران #همراه_سرخط در متنی که برایمان ارسال کرده از چیزی شبیه به «شرم انقلابی» سخن میگوید: «چهره نیکا و سارینا و آرمیتا تو خاطرم میاد. هربار که میخوام بترسم میگم اون بچهها شجاع بودند. از اونا شرمم میاد. بهشون فکر میکنم. دستهام رو مشت میکنم و به راهم ادامه میدم».
بله. شجاعت مسری است و ما از شجاعت یاران شهیدمان، از شجاعت خواهران و برادران و رفقایمان در خیابانها نیرو میگیریم. اما اگر بترسیم چه؟ تکلیف آنهایی از ما که به حق میترسند چه میشود؟
ما در #سرخط، نه میخواهیم امید بیهوده تزریق کنیم و نه ترس بیهوده. میخواهیم از درآمیختگی ترس و شجاعت انقلابی بگوییم. از اینکه او که امروز از تونلهای وحشت و ونهای سفید بینام و نشان ارشاد میترسد، ترسو نیست. او که میترسد، توانایی فهم ترس دیگران را نیز دارد و او که در میدان مبارزه از هیچ چیز نمیترسد، از درک هزینه و فایدهی سیاسی نیز عاجز است.
بله ما ممکن است بترسیم و اگر چنین است نباید از ترسیدنمان شرممان شود. ما زنها* جز خودمان به هیچکس دیگر هیچچیز بدهکار نیستیم. مبارزهای که ما زنان* سامانش میدهیم، برای همهی کسانی از ما که میترسند نیز جا دارد. عدهای از ما بین ایستادگی بر سر آرمانهایشان که برایش شهید دادهاند و بیرون رفتن از خانه، ناچار به انتخاب شدهاند و برخیشان لاجرم خانهنشینی را انتخاب کردهاند. عدهای حال این روزهایمان را با روزهای پس از اسفند ۵۷ و خانهنشینی اجباری زنان پس از لایحه حجاب اجباری مقایسه میکنند. حس و سرنوشت مشترکی به قدمت قریب به نیم قرن.
ما نمیخواهیم در این نوشتار به کسی توصیهای کنیم. بنظرمان مردمی که در خیاباناند خود بهتر میدانند روشهای درست مبارزه چیست و ما هم بارها در باب لزوم ایجاد تشکیلات و سازمانیابی نوشتهایم. تنها چیزی که در این روزهای سخت سرکوب در دوران فروکش قیام لازم میدانیم بر آن تأکید کنیم، ضرورت سخنگفتن از ترسهایمان هست. ضرورت به رسمیتشناختن اینکه میترسیم. ضرورت هماندیشی جمعی برای سازمانیابی علیه حکومتی که تا بندندان مسلح و زنستیز است. ضرورت گرهزدن ترسهای جمعیمان به مقاومتهای جمعی.
برای ما که میدانیم که فروکش هر قیام، هیزم آمادهی آتش قیامی دیگر است، این حرفزدنها و اندیشیدنهای جمعی حکم آمادگی پیشاقیام را دارد. ما میترسیم و این ترس تا مادامی که یادمان میآورد زندهایم و مبارزهای در جریان است، نه ترسی از سر ضعف که ترسی انقلابی است.
#زن_زندگی_آزادی
#ترس_انقلابی
#مقاومت_زندگی_است
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
@sarkhatism
یکسال از قیام باشکوه ژینا میگذرد و ما زنان* امروز تنهاماندنمان را بیش از گذشته احساس میکنیم.
در طول هفتههای گذشته روایتهای متعددی از وضعیت حجاببانها و مزاحمتهای کلامی و رفتاری نسبت به زنان در فضای مجازی منتشر شده است. عکسهای تونل وحشت سگهای هار گشت ارشاد-که وزیر کشور آنان را آمران به معروف خودجوش که نیازی به اجازه قانونی ندارند معرفی میکند- نیز بر تن هر آدم سلیمالعقلی رعشه میافکند.
یکسال از قیام باشکوهمان در سرتاسر کشور گذشته و خیلی از ما امروز با شجاعت و ترس باورنکردنی همزمان در خیابانها گام برمیداریم. هر کار اداری، هر حضوری در مکانهایی که بیش از سایر مکانها ما را به دولت دیکتاتور مستقر نزدیک میکند، در دلهایمان ترس و دلهره میافکند و با احتیاط و نگرانی از اینکه «آیا کارمان انجام خواهد شد یا نه؟» پا درون فاضلاب سیاست رسمی میگذاریم.
از انگشتهای به اهتزار درآمدهی رفقایمان در خیابانها به نشانهی پیروزی و افتخار نیز کمتر خبری هست. عمدهی عابران پیاده یا دوباره نگاههای خیرهشان را به بدنها و موهای رها در باد ما گره میزنند یا نگاهشان را سریع میدزدند مبادا برایشان بد شود. حتی برخی از همانها که در جریان قیام، دست در دست ما فریاد «زن زندگی آزادی» سر ما میدادند، امروز اگر خودشان تکهای جنسی نثارمان نکنند، بیتوجه از کنارمان رد میشوند.
یکی از یاران #همراه_سرخط در متنی که برایمان ارسال کرده از چیزی شبیه به «شرم انقلابی» سخن میگوید: «چهره نیکا و سارینا و آرمیتا تو خاطرم میاد. هربار که میخوام بترسم میگم اون بچهها شجاع بودند. از اونا شرمم میاد. بهشون فکر میکنم. دستهام رو مشت میکنم و به راهم ادامه میدم».
بله. شجاعت مسری است و ما از شجاعت یاران شهیدمان، از شجاعت خواهران و برادران و رفقایمان در خیابانها نیرو میگیریم. اما اگر بترسیم چه؟ تکلیف آنهایی از ما که به حق میترسند چه میشود؟
ما در #سرخط، نه میخواهیم امید بیهوده تزریق کنیم و نه ترس بیهوده. میخواهیم از درآمیختگی ترس و شجاعت انقلابی بگوییم. از اینکه او که امروز از تونلهای وحشت و ونهای سفید بینام و نشان ارشاد میترسد، ترسو نیست. او که میترسد، توانایی فهم ترس دیگران را نیز دارد و او که در میدان مبارزه از هیچ چیز نمیترسد، از درک هزینه و فایدهی سیاسی نیز عاجز است.
بله ما ممکن است بترسیم و اگر چنین است نباید از ترسیدنمان شرممان شود. ما زنها* جز خودمان به هیچکس دیگر هیچچیز بدهکار نیستیم. مبارزهای که ما زنان* سامانش میدهیم، برای همهی کسانی از ما که میترسند نیز جا دارد. عدهای از ما بین ایستادگی بر سر آرمانهایشان که برایش شهید دادهاند و بیرون رفتن از خانه، ناچار به انتخاب شدهاند و برخیشان لاجرم خانهنشینی را انتخاب کردهاند. عدهای حال این روزهایمان را با روزهای پس از اسفند ۵۷ و خانهنشینی اجباری زنان پس از لایحه حجاب اجباری مقایسه میکنند. حس و سرنوشت مشترکی به قدمت قریب به نیم قرن.
ما نمیخواهیم در این نوشتار به کسی توصیهای کنیم. بنظرمان مردمی که در خیاباناند خود بهتر میدانند روشهای درست مبارزه چیست و ما هم بارها در باب لزوم ایجاد تشکیلات و سازمانیابی نوشتهایم. تنها چیزی که در این روزهای سخت سرکوب در دوران فروکش قیام لازم میدانیم بر آن تأکید کنیم، ضرورت سخنگفتن از ترسهایمان هست. ضرورت به رسمیتشناختن اینکه میترسیم. ضرورت هماندیشی جمعی برای سازمانیابی علیه حکومتی که تا بندندان مسلح و زنستیز است. ضرورت گرهزدن ترسهای جمعیمان به مقاومتهای جمعی.
برای ما که میدانیم که فروکش هر قیام، هیزم آمادهی آتش قیامی دیگر است، این حرفزدنها و اندیشیدنهای جمعی حکم آمادگی پیشاقیام را دارد. ما میترسیم و این ترس تا مادامی که یادمان میآورد زندهایم و مبارزهای در جریان است، نه ترسی از سر ضعف که ترسی انقلابی است.
#زن_زندگی_آزادی
#ترس_انقلابی
#مقاومت_زندگی_است
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
@sarkhatism
🔴 در ستایش مبارزه و بدن مقاومت که تن به بازار نمیدهد
گروه نویسندگان #سرخط
این روزها روایت اجرای حکم شلاق یکی از خواهرانمان، رؤیا دست به دست میچرخد و تشویقها و وااسفاهاست که در فضا طنینانداز میشود. روایت زنی بینام با بلوز قرمز و دامن مشکی، پشت به عکاس و بیچهره که مبارزهاش در میان تاریکی به ما امید و مقاومت تزریق میکند تا زنی که نام پیدا میکند و روایت تن شلاقخوردهاش را مینویسد. فاصلهی میان این دو تصویر میتواند بسیار باشد و یا هیچ نباشد...
متن کامل را اینجا بخوانید:
http://tinyurl.com/4ykrnfz2
#رؤیا_حشمتی
#انقلاب_زنانه
#علیه_کالاییشدن_سیاست
#قیام_ژینا
@sarkhatism
گروه نویسندگان #سرخط
این روزها روایت اجرای حکم شلاق یکی از خواهرانمان، رؤیا دست به دست میچرخد و تشویقها و وااسفاهاست که در فضا طنینانداز میشود. روایت زنی بینام با بلوز قرمز و دامن مشکی، پشت به عکاس و بیچهره که مبارزهاش در میان تاریکی به ما امید و مقاومت تزریق میکند تا زنی که نام پیدا میکند و روایت تن شلاقخوردهاش را مینویسد. فاصلهی میان این دو تصویر میتواند بسیار باشد و یا هیچ نباشد...
متن کامل را اینجا بخوانید:
http://tinyurl.com/4ykrnfz2
#رؤیا_حشمتی
#انقلاب_زنانه
#علیه_کالاییشدن_سیاست
#قیام_ژینا
@sarkhatism
Telegraph
در ستایش مبارزه و بدن مقاومت که تن به بازار نمیدهد
این روزها روایت اجرای حکم شلاق یکی از خواهرانمان، رؤیا دست به دست میچرخد و تشویقها و وااسفاهاست که در فضا طنینانداز میشود. روایت زنی بینام با بلوز قرمز و دامن مشکی، پشت به عکاس و بیچهره که مبارزهاش در میان تاریکی به ما امید و مقاومت تزریق میکند تا…