یعنی جراحی خودش محشر و زیبا و بوسیدنی و ♥️😭🥺✨✨ عه و همه چیز هم عالیه ولی من همیشه غمگین و اعصابخرد ام به خاطر این آدم.
تنها امیدم به ریحانه ست که میتونه گوششو بپیچونه. منتها بعضی وقتا فقط این کارو میکنه که اون بعضی وقتا از کیک شکلاتی هم بهتره.
اینقدر پیامها رو دیر جواب میدم که زنگ زده میگه میخوام بهت پیام بدم، آمادگی داشته باش عجله دارم.
یکی از همگروهیامون هست اینقدر باهوشه و در عین حال اینقدر متواضعه که من حس میکنم وقتی باهاش حرف میزنم دارم حرومش میکنم. اصلا لیاقتشو نداریم.
بعد این آدم واقعا نابغه ست ولی مثلا سر یه چیزای چرتی مثل نمرهی بخش یا عمومیها نمرههاش ماکس نمیشه و کسی نمیفهمه که این بشر چقدر نابغه ست :((
ولی واقعا نابغه ست. یعنی کل پزشکیو بلده ولی یه طوری متواضعه که ماها که فقط جزوه خوندیم خجالت نکشیم و مثلا میاد میگه پریا نظر تو درمورد فلان چیز چیه؟ بعد فلان چیزو هنوز مقالهشم ننوشتن ولی این آدم درموردش نظر داره.
وقتی یکی بهم میگه خیلی بیمعرفتی، دلم میخواد واقعا بیمعرفتتر و ترین بشم و قلهٔ بیمعرفتیو فتح کنم و مدال بامعرفتترین انسان جهان هم بدم به اون و دیگه اسم هم رو نیاریم.
هی دارم پشت هم غر میزنم چون این غرها به مناسبت امتحانم بلاک شده بودند و الان دارن سر ریز میشن.
و به نظرم شیرکاکائو به اندازهی قهوه و چای مهمه ولی کسی اونطور که لیاقتشو داره بهش توجه نمیکنه.
Forwarded from اینجا اسمی ندارد. (mahla(Taylor's version))
چرا من بارها بخاطر شیرکاکائو گریه کردم.
وقتی پست رگباری میذارم بعد یکی میاد یه دونهشو فوروارد میکنه این حسو میگیرم که داشته کلشو میخونده و داشتم واسهش حرف میزدم و به حرفام گوش میداده، و حس گرمیه که الان از فرزانه و مهلای تیلر سوییفت گرفتم.
Forwarded from من یافارم| (Ja far)
همینکه تاحالا تو جمعی نبودم که کسی کیک تولد بزنه تو صورت کسی، یعنی آدمای درستی رو انتخاب کردم واسه معاشرت!
دیروز از خودم قول گرفتم که تا آخر هفته درس نخونم با این که خیلی درس داریم. بعد امروز تا آف شدیم 🏃🏻♀️🏃🏻♀️ کتابخونه و جزوه رو باز کردم و خوندم بعد یادم اومد عه قرار بود نخونیم، وسط جمله بستمش ولی کتابم رو هم یادم رفته بیارم و هیچ کاری ندارم و منتظرم در غذاخوریو باز کنن برم ناهارمو بخورم.