صفای دل
22 subscribers
14 photos
29 videos
8 files
37 links
Download Telegram
📝 #دلنوشته های شما: (سری هفتم)

🔴 قبلا👇
رنجی یا بلائی به سویم می‌آمد، غصه‌ها می‌خوردم و حکمتش را نمی‌دانستم و شاید گاهی، غرغری به ذاتِ مقدس می‌کردم...
اما وقتی «او» گفت:
دنیا در بلا پیچیده شده،
از بلا گریزی نیست بلکه باید بهره ببری...
با بلاست که آدمی، می‌شکند، انکسار می‌یابد و می‌فهمد چه وابستگی‌های پوچی داشته و مهم‌تر آنکه، می‌فهمد برای این دنیا ساخته نشده...
حالا👇
حداقل می‌دانم، بلا هم الطاف خفیه الهی است که باید از آن بهره‌مند شد.
📝 ”بی‌نام...“

🟡 برای دیدار یکی از دوستان رفتم خوابگاه دانشگاه. دوستم گفت: ی کلاس عقیدتی تو نمازخانه برگزار شده بریم ببینیم چیه؟ گفتم بریم.
استاد #علاءالدین_اسکندری بودن. از شاگردای استاد صفایی. داشتن اندیشه استاد از نیاز انسان تا انتخاب دین و رسیدن ب عمل رو میگفتن. هفته‌ای ی بار میومدم و این کلاس‌ها رو شرکت می‌کردم.
روزی ک رسیده بودیم ب بحث توحید، هیچ وقت یادم نمیره. وقتی گفتن منشأ تمام صفات خدا چیه... احساس کردم تازه برای اولین باره ک دارم خدا رو میشناسم. کلاس ک تموم شد کل راه رو تا خونه با ذوق با خودم حرف میزدم و مباحث رو مرور میکردم. باد میومد و تاریک بود. احساس میکردم این باد، نوازش خداست...
کل مباحث ک تموم شد. احساس میکردم زندگی تغییر بزرگی کرده. احساس میکردم با این‌همه آگاهی دیگه اشتباهاتم کم میشه.
احساس میکردم بارم سبک شده. احساس میکردم خیلی میدونم و راحت تر شدم.
اما اشتباه کرده بودم. خیلی. مسیرم خیلی سخت شده بود. منی ک ملاک انتخاب رو میدونستم، مدام انتخاب‌هایی میکردم ک بر مبنای ملاک نبود. یا شاید فک میکردم ک بود، اما نبود.
زندگیم پر شد از شکست. پر شد از مسایلی ک واقعا حتی یکبار هم فک نمی‌کردم برام رخ بده.
مستأصل بودم. ی نگاهی کردم ب روزهایی ک با اندیشه استاد آشنا شده بودم.
با خودم مرور میکردم ک چیشد؟ ب این رسیدم ک مطالب استاد صرفاً ی آگاهیه. بدون کسب مهارت و معرفت، قطعا راه سخت تری در پیشه‌.
تازه انگار خیلی از مطالب رو جذب میکردم. کم کم و ب مرور. ورود کردم ب کسب مهارت. تو هر چیزی. کنترل غم. کنترل خشم‌. انتخاب درست. کنترل زمان. کنترل احساس...
هیچ وقت نمی‌فهمیدم وقتی میگن عالِم بی عمل یعنی چی؟ اما فهمیدم یعنی چی... علم، مهارت نمیاره. باید تمرین کرد...
امروز تمام زندگیم تحت تاثیر اندیشه استاده ک همون اندیشه دینه... میدونم اگر کمک خدا رو نپذیرم، باختم... ان‌شاءالله ک تا ابد تو مسیر خدا باشم... ان‌شاءالله ک همه راضی و مرضی و عاشق و معشوق خدا بشیم...
با توکل بخدای آسان کننده💞
📝 ”بی‌نام...“

🟢 سلام بنظر من کسی که به افکار و نظرات آقای صفایی آشنا میشود میتواند خودش را از بن‌بست نجات بدهد و میتواند یک موحد شود. بنظرم مثل #سیر_مطالعاتی شهید مطهری باید در همه شهرها ترویج بشود و گسترش پیدا کند بخصوص که روز به روز عقاید سست تر میشود.
📝ز.ر

🔵 سال ۹۴ بود
یه طلبه‌ای با خانومش از قم اومد روستای ما
با خانومش جوشیدیم باهم. تا همین حالا هم...
خیلی رفیق شدیم و خیلی حرفا زدیم. ولی تبلیغشون تموم شد و اونم رفت به من میگفت تو شبیه عین صادی مث اون حرف میزنی کتاباشو میخونی؟؟ گفتم عین صاد کیه؟
فهمید که نمی‌شناسم. واقعا هم نمی‌شناختمش
رفیقم وقتی رفت یه گروه زد تو واتساپ از کتابای عین صاد میفرستاد میخوندیم
تحلیل میکردیم و من شیفته حرفاش شدم دیدم چقدر دلم ندید و نشناخت باهاش عیاق شده
دوستم سال بعدش زنگ زد که میخوام بیام دیدنت خواستم از قم برام چندتا کتاب بخره
اومد با چندتا کتاب از عین صاد و من و عین صاد رفیق شدیم باهم تا خود حالا
نامه‌های بلوغ و چندتا کتابو دادم هم دانشگاهی‌هام خوندن اونقد شیفته ادبیاتش شدن که کتابارو بهم برنگردوندن و واقعا جای خالی‌شون اذیتم میکنه حالا دلم میخواد دوباره کتاباشو بخرم و چندین باره بخونم
راستی این جمله عین صادو باید با طلا بنویسن:
دل آدمی بزرگتر از این زندگی‌ست و این راز تنهایی اوست...
📝شبستان

#⃣ #متن

•═══••@Einsad••═══•
📝 #دلنوشته های شما: (سری ششم)

🔴 درگیر مشکلات بودم که لطف خدا باعث شناخت
استادصفایی شد. ایشان مرا به‌فکر و مطالعه وا داشتند
من یک‌طلبه‌ام. در مسیرم ناهمواری بود، لطف خدا بود
و حرفای استاد خیلی خیلی توی مشکلات بهم کمک
کردند. باعث رفاقت بیشتر میون من و خدا شد رفاقت
بین من و آقا صاحب‌الزمان... خداروشکر...
تأثیرگذارترین صوت‌هاشونم «تو دروغ‌های مارو بخر»
و «حرکت کردن میلیمتری» هست که واقعا عالین
📝سیدمحمد

🟡 با چند پادکست قدیمی و متن‌هایی بی نام و نشون
که فقط زیرش خورده بود "عین صاد" شناختمش.
نمی‌دونستم صاحب صدا کیه. با کتاب "حرکت" بود که بیشتر شناختمش. واژه‌هاش عمق داشتن. از زاویه‌ی
خاصی میدید. احوالاتش رو که بیشتر خوندم
دیدم که مثل حرفاش بوده. با امام رضا رفیق بود
هر دو ماه یکبار مقید بود بره مشهد. میگفت آدم
دو روز حموم نره تنش بوو میگیره. روح هم نیاز به
تطهیر داره. من با اینا طاهر میشم
توو کلماتش "حرکت" جاری بود. محاله که از او بخونی
و سودای حرکت در تو نیاد. آره! بت ساختن از آدما
خوب نیست. اما راستی راستی بزرگ بود
با اینکه هنوز نمیشناسمش. اما اون بود که بخشی
از چطور دیدن رو بهم یاد داد. واسطه ی خوبی بود
واسطه شناخت بهترم از خودم، از ولی و از خدا شد
اون "علی صفایی حائری" بود...
📝علی.ش

🟢 قبلا👇
وقتی در جمعی بودم، یک اشتباهی می‌کردم، هِی حرص
می‌خوردم و خودخوری می‌کردم... اما «او» گفت:
بزرگی میگه، در جمع حضور پیدا کنید تا روشن‌دل شین،
یکی از وجوهاتِ روشن‌دلی، شناخت نقاط ضعف‌تون.
وقتی در جمعی نباشی، نمی‌فهمی چه نقطه ضعفی داری
و رشد خوبی نمی‌کنی...
حالا👇
وقتی در جمعی میرم، اشتباهی می‌کنم، با خودم میگم:
اینم یک نقطه ضعف باید رفعش کنم و باید در جمع
باشم تا محک بخورم که آیا تغییر کردم یا نه‼️
📝 ”بی‌نام...“

🔵 سلام بر حضوری که داشت. سلام بر حضوری که
دارد و سلام بر حضوری که خواهد داشت.
من از سخنان ایشان چه حدیث وار و چه صوتی از جایی که خلائی
بوده در درک و فهمم پر شدم رسیدم‌به اینکه یک انسان
چقدر باید لطیف و در عین حال عمیق در اصول و عقاید
اسلام باشد که راه را از چاه تشخیص دهد و بتواند
بشناساند. من با او قدم گرفتم و بیشتر حضور
امام‌زمان‹عج› را درک کردم نکته اینجاست که ایشان
حاذق در بیان افکار بودند و این نشانه‌ی معرفت در
طریق است که بتوانی فهم و درکت را بروز دهی.
روحش شاد و یادش گرامی باد و دعاگوی ما در راه
ماندگان باشد. خود را مدیون او میدانم و شما عزیزانی که زحمت نشر آثار او را دارید خداقوت عزیزان...
📝 ”بی‌نام...“

#⃣ #متن

•═══••@Einsad••═══•