5. ویدیو تولید کنید
در نهایت، برای استفاده حداکثری از محتوا و ترغیب مخاطبان به خرید، ویدیوهای بیشتری تولید کنید. بین 37 تا 47 درصد خریداران ترجیح میدهند از طریق ویدیو با یک برند تعامل داشته باشند و درباره آن بیشتر بدانند. همچنین ویدیوهای یوتیوب و چرخوفلک های گوگل و سایر پلتفرمها، باعث دسترسی راحتتر به محصولات شما میشوند. تولید ویدیوها به جذب مشتریان جدید و نهایی کردن فروش کمک میکند. هر وقت روی مقالهای کار میکنید، از خود بپرسید آیا میشود ویدیویی بر اساس آن ساخت یا خیر.
در نهایت، برای استفاده حداکثری از محتوا و ترغیب مخاطبان به خرید، ویدیوهای بیشتری تولید کنید. بین 37 تا 47 درصد خریداران ترجیح میدهند از طریق ویدیو با یک برند تعامل داشته باشند و درباره آن بیشتر بدانند. همچنین ویدیوهای یوتیوب و چرخوفلک های گوگل و سایر پلتفرمها، باعث دسترسی راحتتر به محصولات شما میشوند. تولید ویدیوها به جذب مشتریان جدید و نهایی کردن فروش کمک میکند. هر وقت روی مقالهای کار میکنید، از خود بپرسید آیا میشود ویدیویی بر اساس آن ساخت یا خیر.
بسیاری از خریدها کاملا احساسی انجام میشوند. در این مقاله در مورد 5 عامل مهمی صحبت میکنم که مردم معمولا خرید خودشان را بر مبنای این عاملها انجام میدهند.
1. ترس
اولین عامل «ترس» است. اکثر خریدها احساسی هستند؛ بنابراین مبنای بسیاری از خریدهای احساسی ترس است؛ مثلا مردم از حشرات ترس دارند و این ترس باعث میشود که حشرهکشها بهتر فروخته شوند.
مورد دیگر ترس از دست دادن یک فرصت خوب است؛ بنابراین هرگاه مردم مثلا احساس میکنند قیمت محصولی مرتب در حال افزایش است، بلافاصله هجوم میآورند و آن محصول را میخرند؛ چون ترس از این دارند که یک فرصت خوب را از دست بدهند.
بنابراین ما نیز میتوانیم با بازاریابی بهتر و با گذاشتن فرصتهای محدود، کاری کنیم که مشتریان سریعتر اقدام کنند؛ زیرا این ترس را دارند که شاید فرصت خوب را برای همیشه از دست بدهند.
2. ایجاد ارتباط
دومین انگیزاننده یا عامل مهم، خرید «ارتباط یا ایجاد ارتباط» است. مردم دوست دارند که با دیگران در ارتباط باشند و دوستهای جدید پیدا کنند و پیش دوستان و اقوامشان فرد با ارزشتری جلوه کنند؛ بنابراین اگر بتوانیم محصولات را طوری بازاریابی کنیم که نشان دهیم باعث میشود ارتباط شخص با دیگران بهتر شود، فروش محصولات افزایش پیدا خواهد کرد.
مثلا بسیاری از فروشندگان خمیردندان، بر این موضوع تمرکز میکنند که اگر از این خمیردندان استفاده کنید، دیگران حس خوبی خواهند داشت و میتوانید دوستان جدید و ارتباطات جدیدی را شکل دهید.
شرکتهایی که اتومبیل گرانقیمت میفروشند بیشتر از اینکه بر آن اتومبیل و موارد فنی متمرکز شوند، اتومبیل را طوری نشان میدهند که ابزاری برای جذب دیگران به سمت شما است.
3. کالاهای رایگان
سومین انگیزاننده خرید «کالاهای رایگان» هستند. در کل، انسانها ذاتا مایل هستند که چیزهایی را به دست بیاورند که در ازای آن، چیزی از دست ندهند. با قرار دادن محصول رایگان در کنار محصولمان، میتوانیم این احساس خوب را در خریدار ایجاد کنیم.
از این ایده تقریبا میتوان در هر کاری استفاده کرد. میتوانید محصولات رایگانی را به محصول اصلی خودتان اضافه کنید و آن را بهعنوان یک مجموعه بفروشید و تاکید کنید که بخشهایی از این مجموعه رایگان هستند.
4. کسب درآمد آسان
چهارمین انگیزاننده خریدهای احساسی «کسب درآمد آسان» یا «پسانداز آسان» است. اگر بتوانید نشان دهید که محصولتان باعث ایجاد درآمد میشود یا از طرف دیگر میتواند باعث ایجاد صرفهجویی شود، مردم راحتتر از این محصول استقبال میکنند.
فرض کنید یک پرینتر میفروشید. میتوانید ثابت کنید که با خرید این پرینتر میتوانید در هزینههای کاغذ، رنگ و وقت صرفهجویی میکنید.
5. تحقق بخشیدن رویاها
پنجمین انگیزاننده مهم خرید «تحقق بخشیدن رویاها» است. باید بهاندازه کافی تحقیق کنیم و ببینیم رویاهای مشتری چه چیزهایی است و محصولات و خدمات ما چگونه کمک میکند که مشتری به این رویاها نزدیکتر شود. البته لازم نیست محصولات و خدمات ما باعث شود که رویا به تحقق برسد. کافی است بخش کوچکی از رویا را به تحقق برساند..
1. ترس
اولین عامل «ترس» است. اکثر خریدها احساسی هستند؛ بنابراین مبنای بسیاری از خریدهای احساسی ترس است؛ مثلا مردم از حشرات ترس دارند و این ترس باعث میشود که حشرهکشها بهتر فروخته شوند.
مورد دیگر ترس از دست دادن یک فرصت خوب است؛ بنابراین هرگاه مردم مثلا احساس میکنند قیمت محصولی مرتب در حال افزایش است، بلافاصله هجوم میآورند و آن محصول را میخرند؛ چون ترس از این دارند که یک فرصت خوب را از دست بدهند.
بنابراین ما نیز میتوانیم با بازاریابی بهتر و با گذاشتن فرصتهای محدود، کاری کنیم که مشتریان سریعتر اقدام کنند؛ زیرا این ترس را دارند که شاید فرصت خوب را برای همیشه از دست بدهند.
2. ایجاد ارتباط
دومین انگیزاننده یا عامل مهم، خرید «ارتباط یا ایجاد ارتباط» است. مردم دوست دارند که با دیگران در ارتباط باشند و دوستهای جدید پیدا کنند و پیش دوستان و اقوامشان فرد با ارزشتری جلوه کنند؛ بنابراین اگر بتوانیم محصولات را طوری بازاریابی کنیم که نشان دهیم باعث میشود ارتباط شخص با دیگران بهتر شود، فروش محصولات افزایش پیدا خواهد کرد.
مثلا بسیاری از فروشندگان خمیردندان، بر این موضوع تمرکز میکنند که اگر از این خمیردندان استفاده کنید، دیگران حس خوبی خواهند داشت و میتوانید دوستان جدید و ارتباطات جدیدی را شکل دهید.
شرکتهایی که اتومبیل گرانقیمت میفروشند بیشتر از اینکه بر آن اتومبیل و موارد فنی متمرکز شوند، اتومبیل را طوری نشان میدهند که ابزاری برای جذب دیگران به سمت شما است.
3. کالاهای رایگان
سومین انگیزاننده خرید «کالاهای رایگان» هستند. در کل، انسانها ذاتا مایل هستند که چیزهایی را به دست بیاورند که در ازای آن، چیزی از دست ندهند. با قرار دادن محصول رایگان در کنار محصولمان، میتوانیم این احساس خوب را در خریدار ایجاد کنیم.
از این ایده تقریبا میتوان در هر کاری استفاده کرد. میتوانید محصولات رایگانی را به محصول اصلی خودتان اضافه کنید و آن را بهعنوان یک مجموعه بفروشید و تاکید کنید که بخشهایی از این مجموعه رایگان هستند.
4. کسب درآمد آسان
چهارمین انگیزاننده خریدهای احساسی «کسب درآمد آسان» یا «پسانداز آسان» است. اگر بتوانید نشان دهید که محصولتان باعث ایجاد درآمد میشود یا از طرف دیگر میتواند باعث ایجاد صرفهجویی شود، مردم راحتتر از این محصول استقبال میکنند.
فرض کنید یک پرینتر میفروشید. میتوانید ثابت کنید که با خرید این پرینتر میتوانید در هزینههای کاغذ، رنگ و وقت صرفهجویی میکنید.
5. تحقق بخشیدن رویاها
پنجمین انگیزاننده مهم خرید «تحقق بخشیدن رویاها» است. باید بهاندازه کافی تحقیق کنیم و ببینیم رویاهای مشتری چه چیزهایی است و محصولات و خدمات ما چگونه کمک میکند که مشتری به این رویاها نزدیکتر شود. البته لازم نیست محصولات و خدمات ما باعث شود که رویا به تحقق برسد. کافی است بخش کوچکی از رویا را به تحقق برساند..
🎗اندرو کارنگی؛ فرد موفق جهان
🗣او در خانوادهای به دنیا آمد که پدرش خیاط و مادرش کفاش بود و در یک اتاق بسیار کوچک زندگی میکردند؛ و اصلا وضعیت مالی مناسبی نداشتند. زمانی که اندرو ۱۲ سال سن داشت مجور بود در یک کارخانه نخ به کار بپردازد. جالبه بدونید که او هر ۶ روز کاری هفته رو که شیفت کاریش ۱۲ ساعته بود رو به کار مشغول بود و در هفته ۱ دلار دستمزد دریافت میکرد.
او بعد از گذشت ۲ سال، کار دیگری پیدا کرد و تحت عنوان پیک ارسال تلگراف به فعالیت پرداخت. او با توجه به موقعیتی که در آنجا پیدا کرد با افراد با نفوذ و بازرگانان مهم آشنا شد.
🗝اندرو کارنگی در جوانی با معلمی آشنا شد که در روزهای تعطیل به بچه ها آموزش میداد و اینطور شد که وی به تحصیل پرداخت و پس از گذشت ۱ سال تونست که کار خودش رو ارتقا بده و تحت عنوان مدیر تلفن در همان جای قبلی استخدام شد. تقریبا زمانی که اندرو فقط ۱۸ سال داشت برای کار به عنوان منشی راه آهن انتخاب کردند. این شرکت بود که در دستیابی به موفقیت اندرو کارنگی نقش مهمی داشت.
در حقیقت این شرکت یکی از بهترین و بزرگ ترین شرکت های آمریکایی در آن زمان محسوب می شد. در این شرکت بود که با کمک یکی از افراد آنجا(توماس) تونست مدیریت دارایی و کنترل هزینه ها رو یاد بگیره. بعضی وقت ها با قرض کردن مقداری پول از مادرش به تجارت می پرداخت و توماس نیز در این مسیر راهنمای او بود.
نکته جالب این بود که میان این همه فعالیت، اندرو ۶ ماه از سال رو در کنار خانوادش در اسکاتلند زندگی می کرد! ودر نهایت در سال ۱۸۹۲ تمامی دارایی هایش رو جمع آوری کرد تا بهترین شرکت آهن و فولاد رو احداث کند و کشور آمریکا رو در میان دیگر کشور ها در رتبه نخست قرار دهد که موفق هم شد. و زمانی که در سن ۶۶ سالگی قرار داشت و برای بازنشسته شدن آماده بود به ادغام کردن شرکت های خود پرداخت، تا قادر به شرکت در امور خیریه باشد.
🔅مطمئنا به نظر شما هم معمولی بودن چیز جالبی نیست. وقتی میتونیم کاری کنیم که دنیا از قابلیت های ما انگشت به دهان بمونه؛ چرا باید معمولی بمونیم؟! کافیست اراده کنید تا از شما نیز به عنوان فرد موفق جهان یاد کنند.
👋🏼تجربهی مشابه شما چیه؟منتظر تجربههاتون هستیم🤗😍
@SadAzSefr
#افراد_موفق_جهان
🗣او در خانوادهای به دنیا آمد که پدرش خیاط و مادرش کفاش بود و در یک اتاق بسیار کوچک زندگی میکردند؛ و اصلا وضعیت مالی مناسبی نداشتند. زمانی که اندرو ۱۲ سال سن داشت مجور بود در یک کارخانه نخ به کار بپردازد. جالبه بدونید که او هر ۶ روز کاری هفته رو که شیفت کاریش ۱۲ ساعته بود رو به کار مشغول بود و در هفته ۱ دلار دستمزد دریافت میکرد.
او بعد از گذشت ۲ سال، کار دیگری پیدا کرد و تحت عنوان پیک ارسال تلگراف به فعالیت پرداخت. او با توجه به موقعیتی که در آنجا پیدا کرد با افراد با نفوذ و بازرگانان مهم آشنا شد.
🗝اندرو کارنگی در جوانی با معلمی آشنا شد که در روزهای تعطیل به بچه ها آموزش میداد و اینطور شد که وی به تحصیل پرداخت و پس از گذشت ۱ سال تونست که کار خودش رو ارتقا بده و تحت عنوان مدیر تلفن در همان جای قبلی استخدام شد. تقریبا زمانی که اندرو فقط ۱۸ سال داشت برای کار به عنوان منشی راه آهن انتخاب کردند. این شرکت بود که در دستیابی به موفقیت اندرو کارنگی نقش مهمی داشت.
در حقیقت این شرکت یکی از بهترین و بزرگ ترین شرکت های آمریکایی در آن زمان محسوب می شد. در این شرکت بود که با کمک یکی از افراد آنجا(توماس) تونست مدیریت دارایی و کنترل هزینه ها رو یاد بگیره. بعضی وقت ها با قرض کردن مقداری پول از مادرش به تجارت می پرداخت و توماس نیز در این مسیر راهنمای او بود.
نکته جالب این بود که میان این همه فعالیت، اندرو ۶ ماه از سال رو در کنار خانوادش در اسکاتلند زندگی می کرد! ودر نهایت در سال ۱۸۹۲ تمامی دارایی هایش رو جمع آوری کرد تا بهترین شرکت آهن و فولاد رو احداث کند و کشور آمریکا رو در میان دیگر کشور ها در رتبه نخست قرار دهد که موفق هم شد. و زمانی که در سن ۶۶ سالگی قرار داشت و برای بازنشسته شدن آماده بود به ادغام کردن شرکت های خود پرداخت، تا قادر به شرکت در امور خیریه باشد.
🔅مطمئنا به نظر شما هم معمولی بودن چیز جالبی نیست. وقتی میتونیم کاری کنیم که دنیا از قابلیت های ما انگشت به دهان بمونه؛ چرا باید معمولی بمونیم؟! کافیست اراده کنید تا از شما نیز به عنوان فرد موفق جهان یاد کنند.
👋🏼تجربهی مشابه شما چیه؟منتظر تجربههاتون هستیم🤗😍
@SadAzSefr
#افراد_موفق_جهان
کی از سادهترین و بدیهیترین مواردی که در دورههای فروشندگی آموزش داده میشود این است که به مشتری لبخند بزنید. حال میخواهیم این موضوع را از دید علمی بررسی کنیم و ببینیم آیا لبخند تاثیری بر میزان فروش دارد یا خیر؟
تاثیر لبخند بر مشتریان
در مقالهای که در مجله Psychological Science در سال 2004 چاپ شد به این موضوع پرداخته شده بود که تاثیر لبخند را بر مشتریان مختلف چقدر است. این تحقیقات نشان میداد افرادی که هنگام پرداخت پول در فروشگاه یا رستوران، با لبخند مواجه میشوند حاضر هستند مبلغ بیشتری را برای همان غذا یا محصول بپردازند.
تحقیقات دیگری که در دانشگاه کالیفرنیا توسط فردی به اسم وینکلمن انجام شد، نشان داد که یک لبخند خیلی مختصر که خیلی هم به چشم نمیآید و مشخص نیست، باز هم میتواند تاثیر مثبتی بر فروش داشته باشد.
تحقیقات آقای وینکِلمن در سال 2004 نشان داد که وقتی مشتریان در معرض عکسهایی قرار میگیرند که در آنها افرادی در حال لبخند زدن هستند، تمایل آنها به خرید بیشتر میشود. البته از هزاران سال قبل همه میدانستند که فروشنده خوشبرخورد و شاد نسبت به شخص بداخلاق و اخمو بیشتر خواهد فروخت. تحقیقات آقای وینکلمن در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که حتی یک لبخند مختصر که توجه چندانی جلب نمیکند باعث میشود چهره فرد بهتر به خاطر سپرده شود.
نکته جالب آن است که نه تنها فروشندهای که لبخند میزند باعث افزایش فروش میشود؛ بلکه عکسهایی که در آن شخص لبخند میزند نیز تاثیر مثبتی بر رفتار خرید خریدار میگذارد.
تاثیر لبخند هنگام مشاهده دو عکس
آزمایش دیگر این بود که به افراد گروههای مختلف دو عکس نشان داده شد که در یکی از این عکسها شخص بههیچوجه لبخند نمیزد و در عکس دوم شخص لبخند مختصری داشت. این عکسها فقط برای 16 میلیثانیه نمایش داده شد که زمان بسیار کمی است و در این زمان خیلی کم، تنها چیزی که شاید بتوان تشخیص داد این است که فرد مذکر است یا مونث. وقتی بعدا بررسی شد افرادی که چهره با لبخند را دیده بودند جزئیات بیشتری از تصویر را به خاطر میآوردند، ولی افرادی که چهره بدون لبخند را دیده بودند اکثرا توجهی نکردند و حتی به خاطر نمیآوردند که آیا آن شخص مذکر است یا مونث.
موضوع مهم دیگر این است که عکس فردی که لبخند میزند حتی شاید در ذهن مخاطب ثبت نشود و آن شخص توجهی به این موضوع نکند، ولی بهصورت غیرمستقیم باعث میشود علاقه بیشتری به خرید یا پرداخت پول داشته باشد.
تاثیر لبخند بر خرید نوشابه
در خرید نوشابه نیز بررسی شد وقتی تمام فروشندگان لبخند میزنند، معمولا خریداران تشنه، حجم بیشتری نوشابه خرید میکنند یا نوشابههایی با بطریهای بزرگتر تهیه میکنند. موضوع جالب و مهم این است که این خریداران قبول نداشتند که لبخند زدن تاثیری بر تصمیم خرید آنها داشته و این تاثیر معمولا بهصورت ناخودآگاهانه است.
تاثیر لبخند بر مشتریان
در مقالهای که در مجله Psychological Science در سال 2004 چاپ شد به این موضوع پرداخته شده بود که تاثیر لبخند را بر مشتریان مختلف چقدر است. این تحقیقات نشان میداد افرادی که هنگام پرداخت پول در فروشگاه یا رستوران، با لبخند مواجه میشوند حاضر هستند مبلغ بیشتری را برای همان غذا یا محصول بپردازند.
تحقیقات دیگری که در دانشگاه کالیفرنیا توسط فردی به اسم وینکلمن انجام شد، نشان داد که یک لبخند خیلی مختصر که خیلی هم به چشم نمیآید و مشخص نیست، باز هم میتواند تاثیر مثبتی بر فروش داشته باشد.
تحقیقات آقای وینکِلمن در سال 2004 نشان داد که وقتی مشتریان در معرض عکسهایی قرار میگیرند که در آنها افرادی در حال لبخند زدن هستند، تمایل آنها به خرید بیشتر میشود. البته از هزاران سال قبل همه میدانستند که فروشنده خوشبرخورد و شاد نسبت به شخص بداخلاق و اخمو بیشتر خواهد فروخت. تحقیقات آقای وینکلمن در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که حتی یک لبخند مختصر که توجه چندانی جلب نمیکند باعث میشود چهره فرد بهتر به خاطر سپرده شود.
نکته جالب آن است که نه تنها فروشندهای که لبخند میزند باعث افزایش فروش میشود؛ بلکه عکسهایی که در آن شخص لبخند میزند نیز تاثیر مثبتی بر رفتار خرید خریدار میگذارد.
تاثیر لبخند هنگام مشاهده دو عکس
آزمایش دیگر این بود که به افراد گروههای مختلف دو عکس نشان داده شد که در یکی از این عکسها شخص بههیچوجه لبخند نمیزد و در عکس دوم شخص لبخند مختصری داشت. این عکسها فقط برای 16 میلیثانیه نمایش داده شد که زمان بسیار کمی است و در این زمان خیلی کم، تنها چیزی که شاید بتوان تشخیص داد این است که فرد مذکر است یا مونث. وقتی بعدا بررسی شد افرادی که چهره با لبخند را دیده بودند جزئیات بیشتری از تصویر را به خاطر میآوردند، ولی افرادی که چهره بدون لبخند را دیده بودند اکثرا توجهی نکردند و حتی به خاطر نمیآوردند که آیا آن شخص مذکر است یا مونث.
موضوع مهم دیگر این است که عکس فردی که لبخند میزند حتی شاید در ذهن مخاطب ثبت نشود و آن شخص توجهی به این موضوع نکند، ولی بهصورت غیرمستقیم باعث میشود علاقه بیشتری به خرید یا پرداخت پول داشته باشد.
تاثیر لبخند بر خرید نوشابه
در خرید نوشابه نیز بررسی شد وقتی تمام فروشندگان لبخند میزنند، معمولا خریداران تشنه، حجم بیشتری نوشابه خرید میکنند یا نوشابههایی با بطریهای بزرگتر تهیه میکنند. موضوع جالب و مهم این است که این خریداران قبول نداشتند که لبخند زدن تاثیری بر تصمیم خرید آنها داشته و این تاثیر معمولا بهصورت ناخودآگاهانه است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو اپدیت جدید تلگرام رسمی میتونی ری اکشنت رو نسبت به پستای کانال نشون بدی
برای ١٠٠ از ٠ هم این قابلیت رو فعال كرديم ✌️🏻
برای ١٠٠ از ٠ هم این قابلیت رو فعال كرديم ✌️🏻
راهکار اول
خردهفروشی مستقیم
امروزه با بزرگ شدن شهرها و ایجاد مشکلات مختلف در جابجایی در سطح شهر افراد ترجیحا راغب هستند نیازهای خود را از نزدیک منزل و یا محل کار خود تامین کنند، حال اگر شما بتوانید طیف متنوعی از موارد مورد نیاز (مانند لوازم التحریر) به صورت منظم و مرتب و با قیمت مناسب عرضه کنید میتوانید مطمئن باشید فروش خوبی خواهید داشت.
البته متاسفانه در حال حاضر این کار به صورت کاملا نامنظم و آشفته توسط افراد در سطح شهر انجام میشود ولی اولا به خاطر بینظم بودن آنها و ثانیا به خاطر قیمتهای غیرمنصفانه نمیتوانند انتظار فروش خوبی داشته باشند.
مثال:
حالت اول: پسر خوشبرخورد و مهربانی است که چند وقت یکبار با یک جعبه پر از خودکار و مداد و ماژیک و…. در نمونههای متنوع به فروشگاه ما سر میزند و هر بار تقریبا بیش از ۲۰ هزار تومان از او خرید میکنیم او بعد از چند مدت موفق شد یک موبایل اعتباری تهیه کند و ما هم در اوقات نیاز به او زنگ میزنیم و سفارش خود را اعلام میکنیم و اینطور فروش او هم بیشتر شده است.
حالت دوم (منفی): فرشفروشهایی که اول ۴ عدد قالیچه را ۵۰ هزار تومان اعلام میکنند ولی میتوان مجموع آنها را زیر ۱۰ هزار تومان خرید و یا ریشتراشی که اول ۳۰ هزار تومان اعلام میکردند نهایتا با ۴۵۰۰ تومان خریداری کردم.
این مثالها را به این دلیل مطرح کردم تا مشخص شود عکسالعمل خوب شخص در ارائه کالای مناسب در جهت جلب اعتماد مشتری برای ثابت ماندن مشتریان و خرید دائمی آنها چقدر مهم است.
نوع کالاهایی که در این زمینه قابل عرضه هستند بسیار متنوع است و با توجه به سرمایه و امکانات شما و اندکی تحقیق میتوانید کالای مناسب برای این کار را انتخاب کنید.
این انتخاب میتواند با توجه به سطح توانایی مالی خریداران و نیازهای آنها انجام شود.
بسته به امکان مالی شما این کار میتواند پیاده، با دوچرخه و یا موتورسیکلت و یا یک اتومبیل کوچک انجام شود و حسن دو مورد آخر در این است که امکان همراه داشتن و تحویل کالای بیشتری را در اختیار قرار میدهد.
چند کالای پیشنهادی
۱. لوازم التحریر
۲. ماشینحساب
۳. ماشینهای تست اسکناس و تراول (کنترل تقلبی نبودن)
۴. لوازم تزئینی کوچک و شیک
۵. کارهای هنری کوچک
۶. تقویم و سررسید برای ماههای پایانی سال (میتوانید با یک چاپخانه برای گرفتن سفارش از مشتری برای آنها مذاکره کنید)
۷. سی دیهای موسیقی (برخلاف سی دیهای تصویری معمولا در این زمینه افراد زیادی فعالیت نمیکنند)
و خلاصه هر چیزی که قابل فروش و قابل حملونقل به آسانی باشد..
راهکار دوم
بستهبندی
یکی از خواص زندگی شهرنشینی در جوامع امروز بیحوصله بودن و عجول بودن مردم است که آنها را ترغیب میکند کالاهای بستهبندی را راحتتر خریداری کنند. حال این فرضیه را در نظر میگیریم شما و یا یکی از اقوام شما سوپر مارکت و یا میوهفروشی دارید، پس مثالهای خود را برای هر دو مورد قید میکنم:
در سوپر مارکت بسیاری از اقلام فلهای وجود دارد که میتوان آنها را به صورت عمده از بازار تهیه کرد (گندم، جو، عدس و…) حال با داشتن یک عدد دستگاه وکیوم پلاستیک کوچک که نمونهاش را در مغازههای عطاری زیاد میشود دید و قیمت آن هم خیلی زیاد نیست میتوان همین کالاها را در بستهبندیهای نیم کیلو و یک کیلو آماده کرد خواهید دید که فروش در این حالت بسیار سریعتر انجام میشود، با اندکی تحقیق در بازار میتوانید ظروف یکبار مصرف مناسبی را بیابید که باعث میشود بستهبندی شما بسیار زیباتر و جذابتر شده و کالا جلوه بهتری پیدا کند.
و اما این ایده در میوهفروشیها بسیار بهتر جواب خواهد داد:
شما اقلام پرمصرف را میتوانید طبق توضیحات فوق بستهبندی کنید و در دسترس مشتری قرار بدهید البته شایان ذکر است که حتما اقلام داخل بستهبندی باید کیفیت بسیار خوب و ظاهر کاملا بیعیب داشته باشد و الا مشتری از خرید آنها منصرف میشود، در عین حال میتوانید این بستهبندیها را کمی گرانتر از حالت فلهای به فروش برسانید ولی در عوض زمان بسیار زیادی در معطلی فروشندگان و مشتری صرفهجویی میشود و امکان این را میدهد که شما مشتریان بیشتری را سرویس دهید و فروش بیشتری داشته باشید.
خردهفروشی مستقیم
امروزه با بزرگ شدن شهرها و ایجاد مشکلات مختلف در جابجایی در سطح شهر افراد ترجیحا راغب هستند نیازهای خود را از نزدیک منزل و یا محل کار خود تامین کنند، حال اگر شما بتوانید طیف متنوعی از موارد مورد نیاز (مانند لوازم التحریر) به صورت منظم و مرتب و با قیمت مناسب عرضه کنید میتوانید مطمئن باشید فروش خوبی خواهید داشت.
البته متاسفانه در حال حاضر این کار به صورت کاملا نامنظم و آشفته توسط افراد در سطح شهر انجام میشود ولی اولا به خاطر بینظم بودن آنها و ثانیا به خاطر قیمتهای غیرمنصفانه نمیتوانند انتظار فروش خوبی داشته باشند.
مثال:
حالت اول: پسر خوشبرخورد و مهربانی است که چند وقت یکبار با یک جعبه پر از خودکار و مداد و ماژیک و…. در نمونههای متنوع به فروشگاه ما سر میزند و هر بار تقریبا بیش از ۲۰ هزار تومان از او خرید میکنیم او بعد از چند مدت موفق شد یک موبایل اعتباری تهیه کند و ما هم در اوقات نیاز به او زنگ میزنیم و سفارش خود را اعلام میکنیم و اینطور فروش او هم بیشتر شده است.
حالت دوم (منفی): فرشفروشهایی که اول ۴ عدد قالیچه را ۵۰ هزار تومان اعلام میکنند ولی میتوان مجموع آنها را زیر ۱۰ هزار تومان خرید و یا ریشتراشی که اول ۳۰ هزار تومان اعلام میکردند نهایتا با ۴۵۰۰ تومان خریداری کردم.
این مثالها را به این دلیل مطرح کردم تا مشخص شود عکسالعمل خوب شخص در ارائه کالای مناسب در جهت جلب اعتماد مشتری برای ثابت ماندن مشتریان و خرید دائمی آنها چقدر مهم است.
نوع کالاهایی که در این زمینه قابل عرضه هستند بسیار متنوع است و با توجه به سرمایه و امکانات شما و اندکی تحقیق میتوانید کالای مناسب برای این کار را انتخاب کنید.
این انتخاب میتواند با توجه به سطح توانایی مالی خریداران و نیازهای آنها انجام شود.
بسته به امکان مالی شما این کار میتواند پیاده، با دوچرخه و یا موتورسیکلت و یا یک اتومبیل کوچک انجام شود و حسن دو مورد آخر در این است که امکان همراه داشتن و تحویل کالای بیشتری را در اختیار قرار میدهد.
چند کالای پیشنهادی
۱. لوازم التحریر
۲. ماشینحساب
۳. ماشینهای تست اسکناس و تراول (کنترل تقلبی نبودن)
۴. لوازم تزئینی کوچک و شیک
۵. کارهای هنری کوچک
۶. تقویم و سررسید برای ماههای پایانی سال (میتوانید با یک چاپخانه برای گرفتن سفارش از مشتری برای آنها مذاکره کنید)
۷. سی دیهای موسیقی (برخلاف سی دیهای تصویری معمولا در این زمینه افراد زیادی فعالیت نمیکنند)
و خلاصه هر چیزی که قابل فروش و قابل حملونقل به آسانی باشد..
راهکار دوم
بستهبندی
یکی از خواص زندگی شهرنشینی در جوامع امروز بیحوصله بودن و عجول بودن مردم است که آنها را ترغیب میکند کالاهای بستهبندی را راحتتر خریداری کنند. حال این فرضیه را در نظر میگیریم شما و یا یکی از اقوام شما سوپر مارکت و یا میوهفروشی دارید، پس مثالهای خود را برای هر دو مورد قید میکنم:
در سوپر مارکت بسیاری از اقلام فلهای وجود دارد که میتوان آنها را به صورت عمده از بازار تهیه کرد (گندم، جو، عدس و…) حال با داشتن یک عدد دستگاه وکیوم پلاستیک کوچک که نمونهاش را در مغازههای عطاری زیاد میشود دید و قیمت آن هم خیلی زیاد نیست میتوان همین کالاها را در بستهبندیهای نیم کیلو و یک کیلو آماده کرد خواهید دید که فروش در این حالت بسیار سریعتر انجام میشود، با اندکی تحقیق در بازار میتوانید ظروف یکبار مصرف مناسبی را بیابید که باعث میشود بستهبندی شما بسیار زیباتر و جذابتر شده و کالا جلوه بهتری پیدا کند.
و اما این ایده در میوهفروشیها بسیار بهتر جواب خواهد داد:
شما اقلام پرمصرف را میتوانید طبق توضیحات فوق بستهبندی کنید و در دسترس مشتری قرار بدهید البته شایان ذکر است که حتما اقلام داخل بستهبندی باید کیفیت بسیار خوب و ظاهر کاملا بیعیب داشته باشد و الا مشتری از خرید آنها منصرف میشود، در عین حال میتوانید این بستهبندیها را کمی گرانتر از حالت فلهای به فروش برسانید ولی در عوض زمان بسیار زیادی در معطلی فروشندگان و مشتری صرفهجویی میشود و امکان این را میدهد که شما مشتریان بیشتری را سرویس دهید و فروش بیشتری داشته باشید.
Losing My Virginity
یکی دیگر از کتابهای ریچارد برانسون که طی چند سال پر فروش ترین کتاب او بوده است. این کتاب درباره ی داستان منحصر به فرد ریچارد، فلسفه شخصی اش در زندگی، نام تجاری ویرجین و کسب و کار و خاطرات شگفت انگیزش را گفته است. یک داستان الهام بخش برای اینکه بدانید چطور ریچارد این کار را انجام داد. این کتاب در سال 1998 انتشار یافت.
یکی دیگر از کتابهای ریچارد برانسون که طی چند سال پر فروش ترین کتاب او بوده است. این کتاب درباره ی داستان منحصر به فرد ریچارد، فلسفه شخصی اش در زندگی، نام تجاری ویرجین و کسب و کار و خاطرات شگفت انگیزش را گفته است. یک داستان الهام بخش برای اینکه بدانید چطور ریچارد این کار را انجام داد. این کتاب در سال 1998 انتشار یافت.
قسمتی از کتاب:
کودکی من برایم واضح نیست و مه آلود است. اما قسمت های متعددی وجود دارد که من آن ها را به یاد دارم. من یادم هست که پدر و مادرم به طور مداوم برای ما چالش ایجاد می کردند. مادر من مصمم بود که ما را مستقل کند. وقتی چهار ساله بودم، ماشین را چند مایل دورتر از خانه ی مان متوقف کرد و من را پیاده کرد تا خودم مسیر به خانه را پیدا کنم. من ناامید بودم و گم شدم …
کودکی من برایم واضح نیست و مه آلود است. اما قسمت های متعددی وجود دارد که من آن ها را به یاد دارم. من یادم هست که پدر و مادرم به طور مداوم برای ما چالش ایجاد می کردند. مادر من مصمم بود که ما را مستقل کند. وقتی چهار ساله بودم، ماشین را چند مایل دورتر از خانه ی مان متوقف کرد و من را پیاده کرد تا خودم مسیر به خانه را پیدا کنم. من ناامید بودم و گم شدم …
اینبار_خالصه_کتابی_بی_نظیر_برای_شما_آورده.pdf
282.5 KB
Losing My Virginity کتاب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اين ويديو از دست ندين!!!!!
https://youtu.be/j5T3vCvMr3E
https://youtu.be/j5T3vCvMr3E
1. به رسمیت شناختن
یکی از قویترین عوامل انگیزشی بهحساب میآید. وقتی موفقیتهای کوچک و بزرگ را به رسمیت شناخته و از آنها تجلیل میکنید، افراد احساس خوبی نسبت به خود پیدا میکنند. آنها احساس میکنند مثبت، شاد و ارزشمند هستند، بیشتر احساس شایستگی میکنند و برای تکرار مجدد همان کار یا انجام کارهای دیگر به همان روش مطلوب، مشتاق میشوند.
میتوان این کار را بهطور شخصی انجام داد، یعنی بهطور خصوصی به آنها بگویید کار خود را به بهترین نحو انجام دادهاند. حتی بهتر است آنها را در حضور دیگران به رسمیت بشناسید و کار با ارزش آنها را به اطلاع همه برسانید. وقتی جلسه خود با کارکنان را با اشاره به این موضوع آغاز میکنید که یکی از اعضای تیم، کار مهمی را با موفقیت به انجام رسانده است و از همه میخواهید او را تشویق کنند، دلیل اهمیت این کار را به همه اعضای تیم نشان داده و انگیزه آنها برای عملکرد بهتر در آینده را بهشدت افزایش میدهید.
2. پاداش
به رسمیت شناختن بهتنهایی کافی نیست. افراد برای حفظ انگیزه خود به انواع پاداش نیاز دارند، در غیر این صورت احساس میکنند که به رسمیت شناختن آنها نمایشی بیش نبوده و هیچ مفهومی نداشته است.
دو نوع پاداش وجود دارد: ملموس و ناملموس. پاداش ملموس فیزیکی یا نقدی است و میتواند اضافهحقوق، ترفیع یا جایزهای مثل خودکار یا کیف باشد. پاداش ملموس قابل دیدن است و اهمیت و ارزش فردی که به این هدف دست یافته است را به خانواده او نشان میدهد.
بعضی شرکتها سنجاقسینهای که روی آن عدد ۱۰۰ نوشته شده را به فروشندهای میدهند که رشد فروشش ۱۰۰ درصد یا بیشتر بوده است. فروشنده برای به دست آوردن این نشانه کوچک و ملموس، بهسختی تلاش میکند تا با آن خودنمایی کند و تا دوازده ماه بعد آن را به يقه خود میزند. همه افراد شرکت این جایزه را میشناسند و میدانند که فرد برای دریافت آن، چه تلاشهایی کرده است. ممکن است این سنجاقسینه کوچک باشد، اما نشانه موفقیت بوده و ارزش آن برای شخص دریافتکننده و اطرافیانش شناخته شده است.
پاداشهای ناملموس نیز انگیزانندههایی قوی هستند. وقتی افراد کار مهمی انجام میدهند، میتوانید آنها را به ناهار دعوت کنید و یا برایشان مرخصی با حقوق در نظر بگیرید. چند روز قبل، این موضوع را اعلام کنید تا همه بدانند برای شرکت کار مهمی انجام داده است و رئیس او را به ناهار دعوت کرده است.
این کار، انگیزانندهای بسیار قوی است. میتوانید مسئولیتهای افراد را افزایش دهید و آنها را به کلاسهای آموزشی پیشرفته بفرستید تا بتوانند کار خود را در آینده بهتر انجام دهند. در این حالت، با یک تیر دو نشان زدهاید. فردی که آموزش میبیند خود را مهمتر و ارزشمندتر احساس میکند، همچنین شرکت نیز فردی را در اختیار دارد که توانایی بیشتری برای دستیابی به نتایج بهتر در آینده دارد.
3. تقویت
یکی دیگر از ابزار انگیزشی بسیار قوی «تقویت مداوم» است و بدین معنی است که نحوه صحیح عملکرد کارکنان را چه خصوصی و چه علنی مرتبا برای آنها توضیح دهید. اگر کار آنها بسیار بزرگ است و مراحلی دارد، باید در هر گام این روند یا برای هر موفقیت کوچکی از آنها تجلیل کنید، حتی اگر هنوز به نتیجه نهایی دست نیافتهاند.
برای مثال، ممکن است یک فروش بزرگ و پیچیده، چندین مرحله داشته باشد و به نتیجه رساندن آن از اولین برخورد تا امضای قرارداد چندین ماه طول بکشد. کار مدیر فروش این است که در راه رسیدن به فروش نهایی، موفقیتهای فروشنده در هر گام را شناسایی کرده و آنها را تقویت کند. این کار روحیه فروشنده را تقویت میکند و به او انگیزه میدهد تا در مواجهه با موانع و مشکلات غیرقابلاجتناب دوام بیاورد.
یکی از قویترین عوامل انگیزشی بهحساب میآید. وقتی موفقیتهای کوچک و بزرگ را به رسمیت شناخته و از آنها تجلیل میکنید، افراد احساس خوبی نسبت به خود پیدا میکنند. آنها احساس میکنند مثبت، شاد و ارزشمند هستند، بیشتر احساس شایستگی میکنند و برای تکرار مجدد همان کار یا انجام کارهای دیگر به همان روش مطلوب، مشتاق میشوند.
میتوان این کار را بهطور شخصی انجام داد، یعنی بهطور خصوصی به آنها بگویید کار خود را به بهترین نحو انجام دادهاند. حتی بهتر است آنها را در حضور دیگران به رسمیت بشناسید و کار با ارزش آنها را به اطلاع همه برسانید. وقتی جلسه خود با کارکنان را با اشاره به این موضوع آغاز میکنید که یکی از اعضای تیم، کار مهمی را با موفقیت به انجام رسانده است و از همه میخواهید او را تشویق کنند، دلیل اهمیت این کار را به همه اعضای تیم نشان داده و انگیزه آنها برای عملکرد بهتر در آینده را بهشدت افزایش میدهید.
2. پاداش
به رسمیت شناختن بهتنهایی کافی نیست. افراد برای حفظ انگیزه خود به انواع پاداش نیاز دارند، در غیر این صورت احساس میکنند که به رسمیت شناختن آنها نمایشی بیش نبوده و هیچ مفهومی نداشته است.
دو نوع پاداش وجود دارد: ملموس و ناملموس. پاداش ملموس فیزیکی یا نقدی است و میتواند اضافهحقوق، ترفیع یا جایزهای مثل خودکار یا کیف باشد. پاداش ملموس قابل دیدن است و اهمیت و ارزش فردی که به این هدف دست یافته است را به خانواده او نشان میدهد.
بعضی شرکتها سنجاقسینهای که روی آن عدد ۱۰۰ نوشته شده را به فروشندهای میدهند که رشد فروشش ۱۰۰ درصد یا بیشتر بوده است. فروشنده برای به دست آوردن این نشانه کوچک و ملموس، بهسختی تلاش میکند تا با آن خودنمایی کند و تا دوازده ماه بعد آن را به يقه خود میزند. همه افراد شرکت این جایزه را میشناسند و میدانند که فرد برای دریافت آن، چه تلاشهایی کرده است. ممکن است این سنجاقسینه کوچک باشد، اما نشانه موفقیت بوده و ارزش آن برای شخص دریافتکننده و اطرافیانش شناخته شده است.
پاداشهای ناملموس نیز انگیزانندههایی قوی هستند. وقتی افراد کار مهمی انجام میدهند، میتوانید آنها را به ناهار دعوت کنید و یا برایشان مرخصی با حقوق در نظر بگیرید. چند روز قبل، این موضوع را اعلام کنید تا همه بدانند برای شرکت کار مهمی انجام داده است و رئیس او را به ناهار دعوت کرده است.
این کار، انگیزانندهای بسیار قوی است. میتوانید مسئولیتهای افراد را افزایش دهید و آنها را به کلاسهای آموزشی پیشرفته بفرستید تا بتوانند کار خود را در آینده بهتر انجام دهند. در این حالت، با یک تیر دو نشان زدهاید. فردی که آموزش میبیند خود را مهمتر و ارزشمندتر احساس میکند، همچنین شرکت نیز فردی را در اختیار دارد که توانایی بیشتری برای دستیابی به نتایج بهتر در آینده دارد.
3. تقویت
یکی دیگر از ابزار انگیزشی بسیار قوی «تقویت مداوم» است و بدین معنی است که نحوه صحیح عملکرد کارکنان را چه خصوصی و چه علنی مرتبا برای آنها توضیح دهید. اگر کار آنها بسیار بزرگ است و مراحلی دارد، باید در هر گام این روند یا برای هر موفقیت کوچکی از آنها تجلیل کنید، حتی اگر هنوز به نتیجه نهایی دست نیافتهاند.
برای مثال، ممکن است یک فروش بزرگ و پیچیده، چندین مرحله داشته باشد و به نتیجه رساندن آن از اولین برخورد تا امضای قرارداد چندین ماه طول بکشد. کار مدیر فروش این است که در راه رسیدن به فروش نهایی، موفقیتهای فروشنده در هر گام را شناسایی کرده و آنها را تقویت کند. این کار روحیه فروشنده را تقویت میکند و به او انگیزه میدهد تا در مواجهه با موانع و مشکلات غیرقابلاجتناب دوام بیاورد.
کتابِ امروز
اصول و مبانی مدیریت و سرپرستی
نویسندگان:
محمدرضا بابایی
احمد طباطبایی
طاهره خانیپور
منتشر شده توسط چاپ و نشر بازرگانی
موضوع:
همونطور که از اسم این کتاب مشخصه این کتاب تمرکزش روی سرپرستیِ تیمهای اجراییه و از نظر ساختاری این کتاب شبیه کتب دانشگاهیه، یعنی خیلی تئوری نوشته شده و مثل کتابهای سایر انتشارات نیست که خیلی به روز باشه.
اصول و مبانی مدیریت و سرپرستی
نویسندگان:
محمدرضا بابایی
احمد طباطبایی
طاهره خانیپور
منتشر شده توسط چاپ و نشر بازرگانی
موضوع:
همونطور که از اسم این کتاب مشخصه این کتاب تمرکزش روی سرپرستیِ تیمهای اجراییه و از نظر ساختاری این کتاب شبیه کتب دانشگاهیه، یعنی خیلی تئوری نوشته شده و مثل کتابهای سایر انتشارات نیست که خیلی به روز باشه.