Forwarded from Deleted Account
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
باقی مانده مجسمه برنزی #رضا_شاه_پهلوی ، در مجموعه کاخ های #سعد_آباد #تهران ...
https://t.me/joinchat/AAAAAEPbJGlUgkFDvh_Oug
https://telegram.me/SNIDC
#کارزار_ملی_نافرمانیهای_مدنی
https://t.me/joinchat/AAAAAEPbJGlUgkFDvh_Oug
https://telegram.me/SNIDC
#کارزار_ملی_نافرمانیهای_مدنی
به مناسبت سالروز درگذشت #رضا_شاه_پهلوی ، عکسی زیبا و نمادین از باقی مانده مجسمه برنزی ایشان ، در مجموعه کاخ های #سعد_آباد #تهران ...
روحت شاد بزرگ مرد تاریخ🌷
@SNIDC
روحت شاد بزرگ مرد تاریخ🌷
@SNIDC
بزرگ مردان نیازی به گنبد و بارگاه و پرستش جسدشان ندارند خدمات و مرام انها در دل مردم جای دارد رضا شاه در ❤️ مردم جای دارد ...
#رضا_شاه_پهلوی
https://telegram.me/SNIDC
#رضا_شاه_پهلوی
https://telegram.me/SNIDC
Forwarded from Attach Master
👑 تبارنامه دودمان پهلوی
1⃣ قسمت اول :
■ #مراد_علی_خان_سلطان
پدربزرگ رضا شاه، مراد علی خان سلطان نام داشته که در جنگ هرات (افغانستان) حضور داشته و بنا به نوشتار کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» در آن جنگ از خودش رشادت و شجاعت به خرج دادهاست.
بنا به کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر پهلوی دوم نوشته هوشنگ پورکریم و سادهنویسی زیر نظر شورای نویسندگان مرکز انتشارات آموزشی که به مناسبت جشن فرهنگ و هنر در آبان ماه ۱۳۴۸ در تهران به چاپ رسید، اجداد رضا شاه قبل از
مراد علی خان سلطان عبارتند از:
#حاجی_محمد_حسن_خان_سلطان فرزند #سلیمان_خان_پهلوان
سلیمان خان پهلوان فرزند #جهانبخش_خان_پهلوان
جهانبخش خان پهلوان فرزند #خسرو_خان
خسرو خان فرزند #رمضان_خان_پهلوان
در صفحه ۲۶ از کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» دربارهٔ علت پسوند «پهلوان» در نام پدران رضاشاه پهلوی، با ارائه تصویری از کشتی محلی مازندران توضیح اینچنین آورده شدهاست:
«در قدیم کسانی را پهلوان مینامیدند که شجاعت و رشادت داشتند و در کشتی پیروز میشدند. کسانی که هر سال در مراسم کشتیگیری پیروز میشدند، لقب پهلوان میگرفتند.
مازندرانیها و از جمله مردم دهکدههای سوادکوه هر سال و در یک روز معین در جایی جمع میشدند و با بر پا کردن مراسم کشتی گرفتن، پهلوان خود را انتخاب میکردند. هنوز هم در سوادکوه چنین مراسمی برگزار میشود».
■ #عباسعلی_خان
پدر رضا شاه #یاور_عباسعلی_خان نام داشته و به همراه برادر بزرگترش رئیس فوج سوادکوه بود.
مرگ عباسعلی خان در تهران اتفاق افتاد و در آن زمان رضاشاه نوزادی چهل روزه بود.
■ #رضا_شاه_پهلوی
رضا شاه در سفرنامه مازندران اصالت خانوادگی خود را سوادکوه مازندران معرفی میکند.
دو دستنویس منسوب به رضا شاه بر جای مانده که به سفرنامه مازندران و سفرنامه خوزستان موسوم است. سفرنامه مازندران در سال ۱۳۵۵ توسط مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی پهلوی در تهران به چاپ رسیدهاست.
رضا شاه پهلوی در سفرنامه مازندران، اصالت پدری و نیاکانی خود را به مازندران و سوادکوه رسانده و از آنجا با عناوین «مسقط الراس» و «خانه» و «وطن خود» و مرقد اسلاف و اجداد و نیاکانش یاد کردهاست.
اهمیت این منبع در آن است که چاپ اولش در سال ۱۳۰۵ توسط خود رضا شاه و چاپ دومش در دوران پهلوی دوم و با تأیید دربار و توسط یکی از مراکز درباری به چاپ رسیده و از این حیث منبع موثق میباشد.
رضا پهلوی هفتمین پسر عباسعلی بیگ، یاور (سرگرد) درفوج سوادکوه، بود که از همسر چهارم او به نام «نوش آفرین» در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (خورشیدی) در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد. نوشآفرین آیرملو از مهاجران قفقازی از گرجستان بود که در دوران قاجار در ایران ساکن شدند.
پدرش چند روزی پس از به دنیا آمدن او درگذشت و مادرش با فرزند بیمار خود رضا راهی تهران شد.
محمد رضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم اینچنین آوردهاست:
«پدرم در سال ۱۲۵۶ در استان مازندران که نزدیک بحر خزر است، پا به عرصه وجود گذاشت.
او بر خلاف پادشاهان قاجار که چنانکه گفتم از نژاد ترک بودند، از خانوادهای اصیل ایرانی بود و پدر و جدش در ارتش ایران با سمت افسری خدمت کرده بودند. جد او در یکی از جنگهای ایران و افغانستان از خود شجاعت و رشادت مخصوصی نشان داده و پدرش فرماندهی هنگی را که در استان مازندران ساخلو داشت، عهدهدار بود .»
او در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علیاصغرخان امینالسلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شدهاست که به هنگام ورود آن قدر خردسال بودهاست که دیگران وی را سوار اسب میکردهاند.
سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدینشاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت آلمان در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری میشود.
سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیلباشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسلهای ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.
در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری وارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.
ادامه 👇👇
1⃣ قسمت اول :
■ #مراد_علی_خان_سلطان
پدربزرگ رضا شاه، مراد علی خان سلطان نام داشته که در جنگ هرات (افغانستان) حضور داشته و بنا به نوشتار کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» در آن جنگ از خودش رشادت و شجاعت به خرج دادهاست.
بنا به کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر پهلوی دوم نوشته هوشنگ پورکریم و سادهنویسی زیر نظر شورای نویسندگان مرکز انتشارات آموزشی که به مناسبت جشن فرهنگ و هنر در آبان ماه ۱۳۴۸ در تهران به چاپ رسید، اجداد رضا شاه قبل از
مراد علی خان سلطان عبارتند از:
#حاجی_محمد_حسن_خان_سلطان فرزند #سلیمان_خان_پهلوان
سلیمان خان پهلوان فرزند #جهانبخش_خان_پهلوان
جهانبخش خان پهلوان فرزند #خسرو_خان
خسرو خان فرزند #رمضان_خان_پهلوان
در صفحه ۲۶ از کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» دربارهٔ علت پسوند «پهلوان» در نام پدران رضاشاه پهلوی، با ارائه تصویری از کشتی محلی مازندران توضیح اینچنین آورده شدهاست:
«در قدیم کسانی را پهلوان مینامیدند که شجاعت و رشادت داشتند و در کشتی پیروز میشدند. کسانی که هر سال در مراسم کشتیگیری پیروز میشدند، لقب پهلوان میگرفتند.
مازندرانیها و از جمله مردم دهکدههای سوادکوه هر سال و در یک روز معین در جایی جمع میشدند و با بر پا کردن مراسم کشتی گرفتن، پهلوان خود را انتخاب میکردند. هنوز هم در سوادکوه چنین مراسمی برگزار میشود».
■ #عباسعلی_خان
پدر رضا شاه #یاور_عباسعلی_خان نام داشته و به همراه برادر بزرگترش رئیس فوج سوادکوه بود.
مرگ عباسعلی خان در تهران اتفاق افتاد و در آن زمان رضاشاه نوزادی چهل روزه بود.
■ #رضا_شاه_پهلوی
رضا شاه در سفرنامه مازندران اصالت خانوادگی خود را سوادکوه مازندران معرفی میکند.
دو دستنویس منسوب به رضا شاه بر جای مانده که به سفرنامه مازندران و سفرنامه خوزستان موسوم است. سفرنامه مازندران در سال ۱۳۵۵ توسط مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی پهلوی در تهران به چاپ رسیدهاست.
رضا شاه پهلوی در سفرنامه مازندران، اصالت پدری و نیاکانی خود را به مازندران و سوادکوه رسانده و از آنجا با عناوین «مسقط الراس» و «خانه» و «وطن خود» و مرقد اسلاف و اجداد و نیاکانش یاد کردهاست.
اهمیت این منبع در آن است که چاپ اولش در سال ۱۳۰۵ توسط خود رضا شاه و چاپ دومش در دوران پهلوی دوم و با تأیید دربار و توسط یکی از مراکز درباری به چاپ رسیده و از این حیث منبع موثق میباشد.
رضا پهلوی هفتمین پسر عباسعلی بیگ، یاور (سرگرد) درفوج سوادکوه، بود که از همسر چهارم او به نام «نوش آفرین» در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (خورشیدی) در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد. نوشآفرین آیرملو از مهاجران قفقازی از گرجستان بود که در دوران قاجار در ایران ساکن شدند.
پدرش چند روزی پس از به دنیا آمدن او درگذشت و مادرش با فرزند بیمار خود رضا راهی تهران شد.
محمد رضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم اینچنین آوردهاست:
«پدرم در سال ۱۲۵۶ در استان مازندران که نزدیک بحر خزر است، پا به عرصه وجود گذاشت.
او بر خلاف پادشاهان قاجار که چنانکه گفتم از نژاد ترک بودند، از خانوادهای اصیل ایرانی بود و پدر و جدش در ارتش ایران با سمت افسری خدمت کرده بودند. جد او در یکی از جنگهای ایران و افغانستان از خود شجاعت و رشادت مخصوصی نشان داده و پدرش فرماندهی هنگی را که در استان مازندران ساخلو داشت، عهدهدار بود .»
او در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علیاصغرخان امینالسلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شدهاست که به هنگام ورود آن قدر خردسال بودهاست که دیگران وی را سوار اسب میکردهاند.
سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدینشاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت آلمان در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری میشود.
سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیلباشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسلهای ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.
در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری وارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.
ادامه 👇👇
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
👑 تبارنامه دودمان پهلوی
1⃣ قسمت اول :
■ #مراد_علی_خان_سلطان
پدربزرگ رضا شاه، مراد علی خان سلطان نام داشته که در جنگ هرات (افغانستان) حضور داشته و بنا به نوشتار کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» در آن جنگ از خودش رشادت و شجاعت به خرج دادهاست.
بنا به کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر پهلوی دوم نوشته هوشنگ پورکریم و سادهنویسی زیر نظر شورای نویسندگان مرکز انتشارات آموزشی که به مناسبت جشن فرهنگ و هنر در آبان ماه ۱۳۴۸ در تهران به چاپ رسید، اجداد رضا شاه قبل از
مراد علی خان سلطان عبارتند از:
#حاجی_محمد_حسن_خان_سلطان فرزند #سلیمان_خان_پهلوان
سلیمان خان پهلوان فرزند #جهانبخش_خان_پهلوان
جهانبخش خان پهلوان فرزند #خسرو_خان
خسرو خان فرزند #رمضان_خان_پهلوان
در صفحه ۲۶ از کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» دربارهٔ علت پسوند «پهلوان» در نام پدران رضاشاه پهلوی، با ارائه تصویری از کشتی محلی مازندران توضیح اینچنین آورده شدهاست:
«در قدیم کسانی را پهلوان مینامیدند که شجاعت و رشادت داشتند و در کشتی پیروز میشدند. کسانی که هر سال در مراسم کشتیگیری پیروز میشدند، لقب پهلوان میگرفتند.
مازندرانیها و از جمله مردم دهکدههای سوادکوه هر سال و در یک روز معین در جایی جمع میشدند و با بر پا کردن مراسم کشتی گرفتن، پهلوان خود را انتخاب میکردند. هنوز هم در سوادکوه چنین مراسمی برگزار میشود».
■ #عباسعلی_خان
پدر رضا شاه #یاور_عباسعلی_خان نام داشته و به همراه برادر بزرگترش رئیس فوج سوادکوه بود.
مرگ عباسعلی خان در تهران اتفاق افتاد و در آن زمان رضاشاه نوزادی چهل روزه بود.
■ #رضا_شاه_پهلوی
رضا شاه در سفرنامه مازندران اصالت خانوادگی خود را سوادکوه مازندران معرفی میکند.
دو دستنویس منسوب به رضا شاه بر جای مانده که به سفرنامه مازندران و سفرنامه خوزستان موسوم است. سفرنامه مازندران در سال ۱۳۵۵ توسط مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی پهلوی در تهران به چاپ رسیدهاست.
رضا شاه پهلوی در سفرنامه مازندران، اصالت پدری و نیاکانی خود را به مازندران و سوادکوه رسانده و از آنجا با عناوین «مسقط الراس» و «خانه» و «وطن خود» و مرقد اسلاف و اجداد و نیاکانش یاد کردهاست.
اهمیت این منبع در آن است که چاپ اولش در سال ۱۳۰۵ توسط خود رضا شاه و چاپ دومش در دوران پهلوی دوم و با تأیید دربار و توسط یکی از مراکز درباری به چاپ رسیده و از این حیث منبع موثق میباشد.
رضا پهلوی هفتمین پسر عباسعلی بیگ، یاور (سرگرد) درفوج سوادکوه، بود که از همسر چهارم او به نام «نوش آفرین» در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (خورشیدی) در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد. نوشآفرین آیرملو از مهاجران قفقازی از گرجستان بود که در دوران قاجار در ایران ساکن شدند.
پدرش چند روزی پس از به دنیا آمدن او درگذشت و مادرش با فرزند بیمار خود رضا راهی تهران شد.
محمد رضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم اینچنین آوردهاست:
«پدرم در سال ۱۲۵۶ در استان مازندران که نزدیک بحر خزر است، پا به عرصه وجود گذاشت.
او بر خلاف پادشاهان قاجار که چنانکه گفتم از نژاد ترک بودند، از خانوادهای اصیل ایرانی بود و پدر و جدش در ارتش ایران با سمت افسری خدمت کرده بودند. جد او در یکی از جنگهای ایران و افغانستان از خود شجاعت و رشادت مخصوصی نشان داده و پدرش فرماندهی هنگی را که در استان مازندران ساخلو داشت، عهدهدار بود .»
او در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علیاصغرخان امینالسلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شدهاست که به هنگام ورود آن قدر خردسال بودهاست که دیگران وی را سوار اسب میکردهاند.
سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدینشاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت آلمان در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری میشود.
سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیلباشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسلهای ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.
در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری وارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.
ادامه 👇👇
1⃣ قسمت اول :
■ #مراد_علی_خان_سلطان
پدربزرگ رضا شاه، مراد علی خان سلطان نام داشته که در جنگ هرات (افغانستان) حضور داشته و بنا به نوشتار کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» در آن جنگ از خودش رشادت و شجاعت به خرج دادهاست.
بنا به کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر پهلوی دوم نوشته هوشنگ پورکریم و سادهنویسی زیر نظر شورای نویسندگان مرکز انتشارات آموزشی که به مناسبت جشن فرهنگ و هنر در آبان ماه ۱۳۴۸ در تهران به چاپ رسید، اجداد رضا شاه قبل از
مراد علی خان سلطان عبارتند از:
#حاجی_محمد_حسن_خان_سلطان فرزند #سلیمان_خان_پهلوان
سلیمان خان پهلوان فرزند #جهانبخش_خان_پهلوان
جهانبخش خان پهلوان فرزند #خسرو_خان
خسرو خان فرزند #رمضان_خان_پهلوان
در صفحه ۲۶ از کتاب «الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر» دربارهٔ علت پسوند «پهلوان» در نام پدران رضاشاه پهلوی، با ارائه تصویری از کشتی محلی مازندران توضیح اینچنین آورده شدهاست:
«در قدیم کسانی را پهلوان مینامیدند که شجاعت و رشادت داشتند و در کشتی پیروز میشدند. کسانی که هر سال در مراسم کشتیگیری پیروز میشدند، لقب پهلوان میگرفتند.
مازندرانیها و از جمله مردم دهکدههای سوادکوه هر سال و در یک روز معین در جایی جمع میشدند و با بر پا کردن مراسم کشتی گرفتن، پهلوان خود را انتخاب میکردند. هنوز هم در سوادکوه چنین مراسمی برگزار میشود».
■ #عباسعلی_خان
پدر رضا شاه #یاور_عباسعلی_خان نام داشته و به همراه برادر بزرگترش رئیس فوج سوادکوه بود.
مرگ عباسعلی خان در تهران اتفاق افتاد و در آن زمان رضاشاه نوزادی چهل روزه بود.
■ #رضا_شاه_پهلوی
رضا شاه در سفرنامه مازندران اصالت خانوادگی خود را سوادکوه مازندران معرفی میکند.
دو دستنویس منسوب به رضا شاه بر جای مانده که به سفرنامه مازندران و سفرنامه خوزستان موسوم است. سفرنامه مازندران در سال ۱۳۵۵ توسط مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی پهلوی در تهران به چاپ رسیدهاست.
رضا شاه پهلوی در سفرنامه مازندران، اصالت پدری و نیاکانی خود را به مازندران و سوادکوه رسانده و از آنجا با عناوین «مسقط الراس» و «خانه» و «وطن خود» و مرقد اسلاف و اجداد و نیاکانش یاد کردهاست.
اهمیت این منبع در آن است که چاپ اولش در سال ۱۳۰۵ توسط خود رضا شاه و چاپ دومش در دوران پهلوی دوم و با تأیید دربار و توسط یکی از مراکز درباری به چاپ رسیده و از این حیث منبع موثق میباشد.
رضا پهلوی هفتمین پسر عباسعلی بیگ، یاور (سرگرد) درفوج سوادکوه، بود که از همسر چهارم او به نام «نوش آفرین» در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ (خورشیدی) در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد. نوشآفرین آیرملو از مهاجران قفقازی از گرجستان بود که در دوران قاجار در ایران ساکن شدند.
پدرش چند روزی پس از به دنیا آمدن او درگذشت و مادرش با فرزند بیمار خود رضا راهی تهران شد.
محمد رضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم اینچنین آوردهاست:
«پدرم در سال ۱۲۵۶ در استان مازندران که نزدیک بحر خزر است، پا به عرصه وجود گذاشت.
او بر خلاف پادشاهان قاجار که چنانکه گفتم از نژاد ترک بودند، از خانوادهای اصیل ایرانی بود و پدر و جدش در ارتش ایران با سمت افسری خدمت کرده بودند. جد او در یکی از جنگهای ایران و افغانستان از خود شجاعت و رشادت مخصوصی نشان داده و پدرش فرماندهی هنگی را که در استان مازندران ساخلو داشت، عهدهدار بود .»
او در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علیاصغرخان امینالسلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شدهاست که به هنگام ورود آن قدر خردسال بودهاست که دیگران وی را سوار اسب میکردهاند.
سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدینشاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت آلمان در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری میشود.
سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیلباشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسلهای ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.
در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری وارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.
ادامه 👇👇
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
🔴 فراخوان گرامیداشت دو ابر مرد تاریخ ساز میهن در چهارم و پنجم مرداد
📌 با درود به هم میهنان گرامی، بطور قطع سابقه دمکراسی خواهی ایران به جنبش مشروطیت می رسد .
در دورانی که پای برخی از تحصیلکرده های ایرانی به اروپا رسید و از دیوارهای جهل گرفته عبور کردند و جامعه آزاد را دیدند، با حقوق بشر آشنا شده و به تاریخ خود رجوع کرده و متوجه شدند ملتی که روزگاری یکی از مهم ترین پایه های تمدن بشری بود، چطور بر خاکستر خود نشسته و بی ناله در سکوت فرورفته است . لذا ندای مشروطه خواهی را سردادند تا در سایه پارلمان، دمکراسی را در کشور اعمال کنند، چرا که دلیل پیشرفت و ترقی اروپا را در دمکراسی یافتند .
اما براستی آمار تحصیلکرده های ایران در آن تاریخ چه تعداد بود؟
در سراسر ایران چه تعداد مدرسه برای بهره مندی دانش آموزان وجود داشت ؟
آیا مکتب خانه های آخوندها که ابزار آموزششان فلک، و کتاب درسی شان عم جزء بود، قادر بود افرادی به معنای واقع تحصیلکرده را به جامعه ایران ارائه کند؟
دمکراسی صرفا با ایجاد ساختاری دمکراتیک برقرار نمی شود، و اساسا دمکراسی را باید امری بیشتر از یک ساختار سیاسی تلقی کرد .
دمکراسی یک فرهنگ و نحوه زندگی است .
دمکراسی یعنی شیفتگی عموم مردم برای مشارکت مستمر در تعیین سرنوشت خود، و حساسیت به همه پدیده های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور و درک منافع خود و دفاع از آنها .
این حساسیت و پافشاری بر پیشبرد منافع ملی است که دمکراسی را ممکن می سازد، و دست دیکتاتورها را از جامعه قطع می کند؛ وگرنه دیکتاتورها در هر ساختاری، حتی در ساختارهای پارلمانی و جمهوری و پادشاهی امکان ظهور و اعمال قدرت را دارند . ضرورت استقرار و استمرار دمکراسی در کشور، شکل گیری طبقه ایی متوسط به لحاظ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است . این طبقه تنها با اصلاحات اقتصادی و پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی امکان شکل گیری و رشد دارد و در جامعه فقر زده این طبقه خودبخود از بین رفته و به تبع آن دمکراسی نیز نابود می شود .
آنچه رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی در ایران انجام دادند، ایجاد بستری برای شکل گیری طبقه متوسط بود .
اجرای پروژه های که زیرساختهای توسعه اقتصادی را امکان پذیر سازد، ایجاد دیوان سالاری متناسب برای چنین توسعه ایی و در نهایت ایجاد مدارس و گسترش و توسعه آنها و دانشگاههای مدرن، کار بزرگی بود که پادشاهان پهلوی برای گسترش دمکراسی در ایران انجام دادند . فعالیتهایی که به مذاق رقبای خارجی و جاهلان داخلی خوش نیامد و با توطئه موجبات سقوط ایران را فراهم کردند .
آنچه در این چهل سال رخ داده است، دقیقا برعکس جریان دوران پهلوی بود . یعنی نابود کردن زیرساختهای صنعتی و ابزارهای توسعه و بازپس بردن دانشگاهها و مدارس به سطح همان مکتب خانه های آخوندی دوره قاجار .
در جمهوری اسلامی با توسعه فقر موجب نابودی طبقه متوسط شده و با حیله های مختلف زمینه مشارکت واقعی مردم را از بین برده و دمکراسی را به انتخاباتی فرمایشی و مهندسی شده تقلیل دادند .
حال بعد از چهل سال مردم ایران با مقایسه عملکرد دو دوره پادشاهان پهلوی و دوره جمهوری آخوندی، متوجه شده اند چه فاجعه ایی رخ داده است و بهمین دلیل شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را سر دادند.
اکنون زمان مبارزه برای پیروزی است . مبارزه برای بازگشت به مسیر واقعی توسعه و پیشرفت؛ زمان بازگشت به دکترین و گفتمان پهلویسم با چهار محور اساسی سکولاریسم؛ دمکراسی؛ مدرنیته و شایسته سالاری می باشد .
اگر بر این باور هستیم، باید همه با هم پا به میدان مبارزه بگذاریم و سکوت را بشکنیم و شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را بلندتر و رساتر فریاد بزنیم .
باید در و دیوارهای شهرهای کشور را با این شعار و با شعارهایی مانند #جاویدشاه و #رضا_شاه_پهلوی و #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران پر کنیم .
باید جای جای ایران نام پادشاهان ایران ساز پهلوی را فریاد زنیم تا زمینه نابودی حاکمیت جهل و جنایت حکومت دینی آخوندی و اتحاد شوم سرخ و سیاه که باعث نابودی ایرانمان شد، فراهم شده و راه برای رشد و توسعه و شکوفایی مجدد میهنمان فراهم شود .
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
سوم امرداد
📌 با درود به هم میهنان گرامی، بطور قطع سابقه دمکراسی خواهی ایران به جنبش مشروطیت می رسد .
در دورانی که پای برخی از تحصیلکرده های ایرانی به اروپا رسید و از دیوارهای جهل گرفته عبور کردند و جامعه آزاد را دیدند، با حقوق بشر آشنا شده و به تاریخ خود رجوع کرده و متوجه شدند ملتی که روزگاری یکی از مهم ترین پایه های تمدن بشری بود، چطور بر خاکستر خود نشسته و بی ناله در سکوت فرورفته است . لذا ندای مشروطه خواهی را سردادند تا در سایه پارلمان، دمکراسی را در کشور اعمال کنند، چرا که دلیل پیشرفت و ترقی اروپا را در دمکراسی یافتند .
اما براستی آمار تحصیلکرده های ایران در آن تاریخ چه تعداد بود؟
در سراسر ایران چه تعداد مدرسه برای بهره مندی دانش آموزان وجود داشت ؟
آیا مکتب خانه های آخوندها که ابزار آموزششان فلک، و کتاب درسی شان عم جزء بود، قادر بود افرادی به معنای واقع تحصیلکرده را به جامعه ایران ارائه کند؟
دمکراسی صرفا با ایجاد ساختاری دمکراتیک برقرار نمی شود، و اساسا دمکراسی را باید امری بیشتر از یک ساختار سیاسی تلقی کرد .
دمکراسی یک فرهنگ و نحوه زندگی است .
دمکراسی یعنی شیفتگی عموم مردم برای مشارکت مستمر در تعیین سرنوشت خود، و حساسیت به همه پدیده های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور و درک منافع خود و دفاع از آنها .
این حساسیت و پافشاری بر پیشبرد منافع ملی است که دمکراسی را ممکن می سازد، و دست دیکتاتورها را از جامعه قطع می کند؛ وگرنه دیکتاتورها در هر ساختاری، حتی در ساختارهای پارلمانی و جمهوری و پادشاهی امکان ظهور و اعمال قدرت را دارند . ضرورت استقرار و استمرار دمکراسی در کشور، شکل گیری طبقه ایی متوسط به لحاظ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است . این طبقه تنها با اصلاحات اقتصادی و پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی امکان شکل گیری و رشد دارد و در جامعه فقر زده این طبقه خودبخود از بین رفته و به تبع آن دمکراسی نیز نابود می شود .
آنچه رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی در ایران انجام دادند، ایجاد بستری برای شکل گیری طبقه متوسط بود .
اجرای پروژه های که زیرساختهای توسعه اقتصادی را امکان پذیر سازد، ایجاد دیوان سالاری متناسب برای چنین توسعه ایی و در نهایت ایجاد مدارس و گسترش و توسعه آنها و دانشگاههای مدرن، کار بزرگی بود که پادشاهان پهلوی برای گسترش دمکراسی در ایران انجام دادند . فعالیتهایی که به مذاق رقبای خارجی و جاهلان داخلی خوش نیامد و با توطئه موجبات سقوط ایران را فراهم کردند .
آنچه در این چهل سال رخ داده است، دقیقا برعکس جریان دوران پهلوی بود . یعنی نابود کردن زیرساختهای صنعتی و ابزارهای توسعه و بازپس بردن دانشگاهها و مدارس به سطح همان مکتب خانه های آخوندی دوره قاجار .
در جمهوری اسلامی با توسعه فقر موجب نابودی طبقه متوسط شده و با حیله های مختلف زمینه مشارکت واقعی مردم را از بین برده و دمکراسی را به انتخاباتی فرمایشی و مهندسی شده تقلیل دادند .
حال بعد از چهل سال مردم ایران با مقایسه عملکرد دو دوره پادشاهان پهلوی و دوره جمهوری آخوندی، متوجه شده اند چه فاجعه ایی رخ داده است و بهمین دلیل شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را سر دادند.
اکنون زمان مبارزه برای پیروزی است . مبارزه برای بازگشت به مسیر واقعی توسعه و پیشرفت؛ زمان بازگشت به دکترین و گفتمان پهلویسم با چهار محور اساسی سکولاریسم؛ دمکراسی؛ مدرنیته و شایسته سالاری می باشد .
اگر بر این باور هستیم، باید همه با هم پا به میدان مبارزه بگذاریم و سکوت را بشکنیم و شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را بلندتر و رساتر فریاد بزنیم .
باید در و دیوارهای شهرهای کشور را با این شعار و با شعارهایی مانند #جاویدشاه و #رضا_شاه_پهلوی و #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران پر کنیم .
باید جای جای ایران نام پادشاهان ایران ساز پهلوی را فریاد زنیم تا زمینه نابودی حاکمیت جهل و جنایت حکومت دینی آخوندی و اتحاد شوم سرخ و سیاه که باعث نابودی ایرانمان شد، فراهم شده و راه برای رشد و توسعه و شکوفایی مجدد میهنمان فراهم شود .
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
سوم امرداد
Forwarded from Attach Master
🔴 سرود پرچم شیر و خورشید ایران در دوره پادشاهی #رضا_شاه_پهلوی و به دستور ایشان در سال ۱۳۱۲ شمسی تنظیم گردید .
سراینده : پارسا تویسرکانی
اوا: شهریار رومی
📌هم میهن با توجه به وحشت شدید رژیم اشغالگر اسلامی از خاندان ایرانساز پهلوی و حمله حکومتیان از درون میهن و مزدورانشان از برونمرز به خاندان ایرانساز، همه باهم چهارم و پنجم امرداد فریاد برآوریم و در و دیوار شهر را با عشق پر کنیم از:
#رضا_شاه_روحت_شاد
#شاهنشاه_روحت_شاد
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
#ایران_را_پس_میگیریم
سراینده : پارسا تویسرکانی
اوا: شهریار رومی
📌هم میهن با توجه به وحشت شدید رژیم اشغالگر اسلامی از خاندان ایرانساز پهلوی و حمله حکومتیان از درون میهن و مزدورانشان از برونمرز به خاندان ایرانساز، همه باهم چهارم و پنجم امرداد فریاد برآوریم و در و دیوار شهر را با عشق پر کنیم از:
#رضا_شاه_روحت_شاد
#شاهنشاه_روحت_شاد
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
#ایران_را_پس_میگیریم
Telegram
📎
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #دکتر_رضا_تقیزاده:
حافظه تاریخی مردم ایران در مورد #رضاشاه به بیراهه نرفته است
پس از یک قرن ظهور در عرصه سیاست #ایران و به رغم ۴۲ سال جعل مستمر #تاریخ به منظور بی ارزش کردن اقدامات او در راه احیای کشور، اقبال عمومی به جایگاه #رضا_شاه_پهلوی ، قضاوت جهتدار مخالفان عقیدتی او، #جهانوطنیهای طیف #چپ، و #امتگرایان #افراطی را به چالش میکشد.
رضا شاه گماشته کسی نبود، شخصیت ساختهای بود که با #اراده فردی به قدرت رسید و قدرتهای #استعماری ، بخصوص یبریتانیا ، دل از #کینه و #دشمنی با او از زمان رسیدن به قدرت تا لحظه ترک ایران با یک چمدان، خالی نکردند.
💥 پ ن
هنوز هم مزدوران بریتانیا در حال تبلیغ علیه این پادشاه بزرگ #ایرانساز را ادامه می دهند، زیرا می دانند جنبش #ایرانگرایی و گفتمان #پهلویسم که او ایجاد کرده است، فراموش شدنی نیست و نسلهای متمادی با شناختن او برای ادامه راه او اصرار خواهند کرد و این مغایر #سلطه_جویی #کاخ_باکینگهام در #لندن_سیتی هست.
#شاهنشاهی_ایران بزرگترین #رقیب و و حتی #دشمن #ملکه_انگلیس هست که مدعی #آخرین_پادشاهی_جهان هست .
#رضاشاه_روحت_شاد
#رضا_شاه_روحت_شاد
حافظه تاریخی مردم ایران در مورد #رضاشاه به بیراهه نرفته است
پس از یک قرن ظهور در عرصه سیاست #ایران و به رغم ۴۲ سال جعل مستمر #تاریخ به منظور بی ارزش کردن اقدامات او در راه احیای کشور، اقبال عمومی به جایگاه #رضا_شاه_پهلوی ، قضاوت جهتدار مخالفان عقیدتی او، #جهانوطنیهای طیف #چپ، و #امتگرایان #افراطی را به چالش میکشد.
رضا شاه گماشته کسی نبود، شخصیت ساختهای بود که با #اراده فردی به قدرت رسید و قدرتهای #استعماری ، بخصوص یبریتانیا ، دل از #کینه و #دشمنی با او از زمان رسیدن به قدرت تا لحظه ترک ایران با یک چمدان، خالی نکردند.
💥 پ ن
هنوز هم مزدوران بریتانیا در حال تبلیغ علیه این پادشاه بزرگ #ایرانساز را ادامه می دهند، زیرا می دانند جنبش #ایرانگرایی و گفتمان #پهلویسم که او ایجاد کرده است، فراموش شدنی نیست و نسلهای متمادی با شناختن او برای ادامه راه او اصرار خواهند کرد و این مغایر #سلطه_جویی #کاخ_باکینگهام در #لندن_سیتی هست.
#شاهنشاهی_ایران بزرگترین #رقیب و و حتی #دشمن #ملکه_انگلیس هست که مدعی #آخرین_پادشاهی_جهان هست .
#رضاشاه_روحت_شاد
#رضا_شاه_روحت_شاد
Forwarded from Attach Master
🔴 فراخوان گرامیداشت دو ابر مرد تاریخ ساز میهن در چهارم و پنجم مرداد
📌 با درود به هم میهنان گرامی، بطور قطع سابقه دمکراسی خواهی ایران به جنبش مشروطیت می رسد .
در دورانی که پای برخی از تحصیلکرده های ایرانی به اروپا رسید و از دیوارهای جهل گرفته عبور کردند و جامعه آزاد را دیدند، با حقوق بشر آشنا شده و به تاریخ خود رجوع کرده و متوجه شدند ملتی که روزگاری یکی از مهم ترین پایه های تمدن بشری بود، چطور بر خاکستر خود نشسته و بی ناله در سکوت فرورفته است . لذا ندای مشروطه خواهی را سردادند تا در سایه پارلمان، دمکراسی را در کشور اعمال کنند، چرا که دلیل پیشرفت و ترقی اروپا را در دمکراسی یافتند .
اما براستی آمار تحصیلکرده های ایران در آن تاریخ چه تعداد بود؟
در سراسر ایران چه تعداد مدرسه برای بهره مندی دانش آموزان وجود داشت ؟
آیا مکتب خانه های آخوندها که ابزار آموزششان فلک، و کتاب درسی شان عم جزء بود، قادر بود افرادی به معنای واقع تحصیلکرده را به جامعه ایران ارائه کند؟
دمکراسی صرفا با ایجاد ساختاری دمکراتیک برقرار نمی شود، و اساسا دمکراسی را باید امری بیشتر از یک ساختار سیاسی تلقی کرد .
دمکراسی یک فرهنگ و نحوه زندگی است .
دمکراسی یعنی شیفتگی عموم مردم برای مشارکت مستمر در تعیین سرنوشت خود، و حساسیت به همه پدیده های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور و درک منافع خود و دفاع از آنها .
این حساسیت و پافشاری بر پیشبرد منافع ملی است که دمکراسی را ممکن می سازد، و دست دیکتاتورها را از جامعه قطع می کند؛ وگرنه دیکتاتورها در هر ساختاری، حتی در ساختارهای پارلمانی و جمهوری و پادشاهی امکان ظهور و اعمال قدرت را دارند . ضرورت استقرار و استمرار دمکراسی در کشور، شکل گیری طبقه ایی متوسط به لحاظ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است . این طبقه تنها با اصلاحات اقتصادی و پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی امکان شکل گیری و رشد دارد و در جامعه فقر زده این طبقه خودبخود از بین رفته و به تبع آن دمکراسی نیز نابود می شود .
آنچه رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی در ایران انجام دادند، ایجاد بستری برای شکل گیری طبقه متوسط بود .
اجرای پروژه های که زیرساختهای توسعه اقتصادی را امکان پذیر سازد، ایجاد دیوان سالاری متناسب برای چنین توسعه ایی و در نهایت ایجاد مدارس و گسترش و توسعه آنها و دانشگاههای مدرن، کار بزرگی بود که پادشاهان پهلوی برای گسترش دمکراسی در ایران انجام دادند . فعالیتهایی که به مذاق رقبای خارجی و جاهلان داخلی خوش نیامد و با توطئه موجبات سقوط ایران را فراهم کردند .
آنچه در این چهل سال رخ داده است، دقیقا برعکس جریان دوران پهلوی بود . یعنی نابود کردن زیرساختهای صنعتی و ابزارهای توسعه و بازپس بردن دانشگاهها و مدارس به سطح همان مکتب خانه های آخوندی دوره قاجار .
در جمهوری اسلامی با توسعه فقر موجب نابودی طبقه متوسط شده و با حیله های مختلف زمینه مشارکت واقعی مردم را از بین برده و دمکراسی را به انتخاباتی فرمایشی و مهندسی شده تقلیل دادند .
حال بعد از چهل سال مردم ایران با مقایسه عملکرد دو دوره پادشاهان پهلوی و دوره جمهوری آخوندی، متوجه شده اند چه فاجعه ایی رخ داده است و بهمین دلیل شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را سر دادند.
اکنون زمان مبارزه برای پیروزی است . مبارزه برای بازگشت به مسیر واقعی توسعه و پیشرفت؛ زمان بازگشت به دکترین و گفتمان پهلویسم با چهار محور اساسی سکولاریسم؛ دمکراسی؛ مدرنیته و شایسته سالاری می باشد .
اگر بر این باور هستیم، باید همه با هم پا به میدان مبارزه بگذاریم و سکوت را بشکنیم و شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را بلندتر و رساتر فریاد بزنیم .
باید در و دیوارهای شهرهای کشور را با این شعار و با شعارهایی مانند #جاویدشاه و #رضا_شاه_پهلوی و #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران پر کنیم .
باید جای جای ایران نام پادشاهان ایران ساز پهلوی را فریاد زنیم تا زمینه نابودی حاکمیت جهل و جنایت حکومت دینی آخوندی و اتحاد شوم سرخ و سیاه که باعث نابودی ایرانمان شد، فراهم شده و راه برای رشد و توسعه و شکوفایی مجدد میهنمان فراهم شود .
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
سوم امرداد
📌 با درود به هم میهنان گرامی، بطور قطع سابقه دمکراسی خواهی ایران به جنبش مشروطیت می رسد .
در دورانی که پای برخی از تحصیلکرده های ایرانی به اروپا رسید و از دیوارهای جهل گرفته عبور کردند و جامعه آزاد را دیدند، با حقوق بشر آشنا شده و به تاریخ خود رجوع کرده و متوجه شدند ملتی که روزگاری یکی از مهم ترین پایه های تمدن بشری بود، چطور بر خاکستر خود نشسته و بی ناله در سکوت فرورفته است . لذا ندای مشروطه خواهی را سردادند تا در سایه پارلمان، دمکراسی را در کشور اعمال کنند، چرا که دلیل پیشرفت و ترقی اروپا را در دمکراسی یافتند .
اما براستی آمار تحصیلکرده های ایران در آن تاریخ چه تعداد بود؟
در سراسر ایران چه تعداد مدرسه برای بهره مندی دانش آموزان وجود داشت ؟
آیا مکتب خانه های آخوندها که ابزار آموزششان فلک، و کتاب درسی شان عم جزء بود، قادر بود افرادی به معنای واقع تحصیلکرده را به جامعه ایران ارائه کند؟
دمکراسی صرفا با ایجاد ساختاری دمکراتیک برقرار نمی شود، و اساسا دمکراسی را باید امری بیشتر از یک ساختار سیاسی تلقی کرد .
دمکراسی یک فرهنگ و نحوه زندگی است .
دمکراسی یعنی شیفتگی عموم مردم برای مشارکت مستمر در تعیین سرنوشت خود، و حساسیت به همه پدیده های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور و درک منافع خود و دفاع از آنها .
این حساسیت و پافشاری بر پیشبرد منافع ملی است که دمکراسی را ممکن می سازد، و دست دیکتاتورها را از جامعه قطع می کند؛ وگرنه دیکتاتورها در هر ساختاری، حتی در ساختارهای پارلمانی و جمهوری و پادشاهی امکان ظهور و اعمال قدرت را دارند . ضرورت استقرار و استمرار دمکراسی در کشور، شکل گیری طبقه ایی متوسط به لحاظ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است . این طبقه تنها با اصلاحات اقتصادی و پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی امکان شکل گیری و رشد دارد و در جامعه فقر زده این طبقه خودبخود از بین رفته و به تبع آن دمکراسی نیز نابود می شود .
آنچه رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی در ایران انجام دادند، ایجاد بستری برای شکل گیری طبقه متوسط بود .
اجرای پروژه های که زیرساختهای توسعه اقتصادی را امکان پذیر سازد، ایجاد دیوان سالاری متناسب برای چنین توسعه ایی و در نهایت ایجاد مدارس و گسترش و توسعه آنها و دانشگاههای مدرن، کار بزرگی بود که پادشاهان پهلوی برای گسترش دمکراسی در ایران انجام دادند . فعالیتهایی که به مذاق رقبای خارجی و جاهلان داخلی خوش نیامد و با توطئه موجبات سقوط ایران را فراهم کردند .
آنچه در این چهل سال رخ داده است، دقیقا برعکس جریان دوران پهلوی بود . یعنی نابود کردن زیرساختهای صنعتی و ابزارهای توسعه و بازپس بردن دانشگاهها و مدارس به سطح همان مکتب خانه های آخوندی دوره قاجار .
در جمهوری اسلامی با توسعه فقر موجب نابودی طبقه متوسط شده و با حیله های مختلف زمینه مشارکت واقعی مردم را از بین برده و دمکراسی را به انتخاباتی فرمایشی و مهندسی شده تقلیل دادند .
حال بعد از چهل سال مردم ایران با مقایسه عملکرد دو دوره پادشاهان پهلوی و دوره جمهوری آخوندی، متوجه شده اند چه فاجعه ایی رخ داده است و بهمین دلیل شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را سر دادند.
اکنون زمان مبارزه برای پیروزی است . مبارزه برای بازگشت به مسیر واقعی توسعه و پیشرفت؛ زمان بازگشت به دکترین و گفتمان پهلویسم با چهار محور اساسی سکولاریسم؛ دمکراسی؛ مدرنیته و شایسته سالاری می باشد .
اگر بر این باور هستیم، باید همه با هم پا به میدان مبارزه بگذاریم و سکوت را بشکنیم و شعار #رضا_شاه_روحت_شاد را بلندتر و رساتر فریاد بزنیم .
باید در و دیوارهای شهرهای کشور را با این شعار و با شعارهایی مانند #جاویدشاه و #رضا_شاه_پهلوی و #ای_شاه_ایران_برگرد_به_ایران پر کنیم .
باید جای جای ایران نام پادشاهان ایران ساز پهلوی را فریاد زنیم تا زمینه نابودی حاکمیت جهل و جنایت حکومت دینی آخوندی و اتحاد شوم سرخ و سیاه که باعث نابودی ایرانمان شد، فراهم شده و راه برای رشد و توسعه و شکوفایی مجدد میهنمان فراهم شود .
#نافرمانی_مدنی_ایرانیان
سوم امرداد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🔴در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ اعلیحضرت #رضا_شاه_پهلوی در برابر #مجلس_شورای_ملی در آیین باشکوهی سوگند #پادشاهی خوردند
خجسته و فرخنده باد سالروز سوگند پادشاهی بزرگمردی که اگر نبود، امروز ایرانی هم نبود!
پدر، با شما عهد میبندیم که بعنوان فرزندانت، میهن را از چنگ اهریمنان اسلامی نجات دهیم و در آبادانی آن کوشا باشیم.
#رضاشاه_روحت_شاد
#ایران_معبد_ماست
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیرم
🔴در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ اعلیحضرت #رضا_شاه_پهلوی در برابر #مجلس_شورای_ملی در آیین باشکوهی سوگند #پادشاهی خوردند
خجسته و فرخنده باد سالروز سوگند پادشاهی بزرگمردی که اگر نبود، امروز ایرانی هم نبود!
پدر، با شما عهد میبندیم که بعنوان فرزندانت، میهن را از چنگ اهریمنان اسلامی نجات دهیم و در آبادانی آن کوشا باشیم.
#رضاشاه_روحت_شاد
#ایران_معبد_ماست
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیرم
🔴 #روز_مادر ایرانی بر ملکه مادر #شهبانو_فرح_پهلوی و یکایک مادران ایران زمین خجسته و فرخنده باد . ❤️💙
📌روز مادر» در تاریخ ۲۵ آذر، بزرگداشت سالگرد تاسیس «بنگاه حمایت مادران و نوزادان» در سال ۱۳۱۹ به دستور #رضا_شاه_پهلوی است. موسسهای که به عنوان بنگاه خیریه و به منظور خدمت رسانی به خانوادههای بیبضاعت در شهرها و روستاها تاسیس شده بود.
#رضاشاه_روحت_شاد
📌در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی، هیئت مدیره بنگاه حمایت از مادران، تصمیم گرفت ۲۵ آذر را بعنوان «روز مادر» جشن بگیرد. تصمیمی که مورد استقبال شهبانو فرح پهلوی قرار گرفت و از آن پس مقرر شد که روز بیستوپنج آذرماه هرسال روز بزرگداشت «مادران» باشد.
📌روز مادر» در تاریخ ۲۵ آذر، بزرگداشت سالگرد تاسیس «بنگاه حمایت مادران و نوزادان» در سال ۱۳۱۹ به دستور #رضا_شاه_پهلوی است. موسسهای که به عنوان بنگاه خیریه و به منظور خدمت رسانی به خانوادههای بیبضاعت در شهرها و روستاها تاسیس شده بود.
#رضاشاه_روحت_شاد
📌در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی، هیئت مدیره بنگاه حمایت از مادران، تصمیم گرفت ۲۵ آذر را بعنوان «روز مادر» جشن بگیرد. تصمیمی که مورد استقبال شهبانو فرح پهلوی قرار گرفت و از آن پس مقرر شد که روز بیستوپنج آذرماه هرسال روز بزرگداشت «مادران» باشد.