Forwarded from Attach Master
🔴 از #جنایتکار رئیس مجلس، تا جنایتکار در #زندان
برای #پلیس #سفید_پوست #نژادمرست که یک #پورن_استار #قاچاقچی #موادمخدر را کشته و بازداشت شده جمهوری اسلامی #اشک_تمساح میریزد
اما #رئیس_پلیس #فاشیست_اسلامی که به #قیچی_کردن گروهی و #شلیک و #کشتار_جمعی #دانشجویان_معترض در تلوزیون در مقابل چشم چند میلیون #اعتراف کرده مقام #ریاست_مجلس میبخشد .
اینچمین است #عدالت #رژیم #اشعالگر_آخوندی مزدور #گلوبالیسم
سرزمینِ "عجایبه" اینجا
دستهامو بگیر! «آلیسم»
#خونِ رگهامو "وام "میگیرم
تا همه ماجرا رو بنویسم ...
#سرزمینِ عجایبه اینجا
باغیه از گلای آدمخوار
مردمش"تخمه" میشکنن وقتِ #رقصِ محکوم روی چوبهی دار
"سگا" رو به گلوله میبندن
"گرگایی" که نشسته میشاشن
مَردهاش مثلِ"کوه" ایستادن
روی "زنها" #اسید میپاشن!
مردمی که با #آرزو هاشون غرق میشن تو"قیمهی" #نذری
مثل یه مزرعه که گندم رو"خواب" میبینه توی بیبذری
دیگه فرقی نداره واسهی کسی
مزهی"قرصِ" نون، با "قرص"ِ برنج
هنوزم میشه خوابِ راحت داشت
توی عمقِ یه #گورِ راحت و دنج
زندگی اینجا سخته! «آلیسم»
تو صفِ"خودفروشها" بودن
بینِ "حلقه" به گوشها بودن
گربه تو شهرِ موشها بودن
من هنوزم رو" #زخم "هام هستم
میگم از دخترای "زنده" به گور
رو این "پرچم"ِ موافقِ باد
میمونم مثلِ وصلهای ناجور
تا همیشه بُزِ گَرِ گلهم
تا ابد یه "جذامی"ام اینجا
شیشهی #شعر و برق میندازم
با غمِ تو نیازمندیها
روی دیوارهای "فیسبوکَم"
چوب"خط" میکشه یه زندانی
مینویسم ولی به قول"فروغ"
با همین "دستهای سیمانی"
همهی #بغض های ناگفتهم
"اشک "میشن تو چشمای خیسم
"سرزمینِ عجایبه" اینجا
دستهامو بگیر «آلیسم»
برای #پلیس #سفید_پوست #نژادمرست که یک #پورن_استار #قاچاقچی #موادمخدر را کشته و بازداشت شده جمهوری اسلامی #اشک_تمساح میریزد
اما #رئیس_پلیس #فاشیست_اسلامی که به #قیچی_کردن گروهی و #شلیک و #کشتار_جمعی #دانشجویان_معترض در تلوزیون در مقابل چشم چند میلیون #اعتراف کرده مقام #ریاست_مجلس میبخشد .
اینچمین است #عدالت #رژیم #اشعالگر_آخوندی مزدور #گلوبالیسم
سرزمینِ "عجایبه" اینجا
دستهامو بگیر! «آلیسم»
#خونِ رگهامو "وام "میگیرم
تا همه ماجرا رو بنویسم ...
#سرزمینِ عجایبه اینجا
باغیه از گلای آدمخوار
مردمش"تخمه" میشکنن وقتِ #رقصِ محکوم روی چوبهی دار
"سگا" رو به گلوله میبندن
"گرگایی" که نشسته میشاشن
مَردهاش مثلِ"کوه" ایستادن
روی "زنها" #اسید میپاشن!
مردمی که با #آرزو هاشون غرق میشن تو"قیمهی" #نذری
مثل یه مزرعه که گندم رو"خواب" میبینه توی بیبذری
دیگه فرقی نداره واسهی کسی
مزهی"قرصِ" نون، با "قرص"ِ برنج
هنوزم میشه خوابِ راحت داشت
توی عمقِ یه #گورِ راحت و دنج
زندگی اینجا سخته! «آلیسم»
تو صفِ"خودفروشها" بودن
بینِ "حلقه" به گوشها بودن
گربه تو شهرِ موشها بودن
من هنوزم رو" #زخم "هام هستم
میگم از دخترای "زنده" به گور
رو این "پرچم"ِ موافقِ باد
میمونم مثلِ وصلهای ناجور
تا همیشه بُزِ گَرِ گلهم
تا ابد یه "جذامی"ام اینجا
شیشهی #شعر و برق میندازم
با غمِ تو نیازمندیها
روی دیوارهای "فیسبوکَم"
چوب"خط" میکشه یه زندانی
مینویسم ولی به قول"فروغ"
با همین "دستهای سیمانی"
همهی #بغض های ناگفتهم
"اشک "میشن تو چشمای خیسم
"سرزمینِ عجایبه" اینجا
دستهامو بگیر «آلیسم»
Telegram
📎