This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
🔱👑🔱این تصویری از محمدرضاشاه پهلوی و شاهدخت شهناز پهلوی در همدان است؛ هنگام افتتاح سد شهناز که آب نوشیدنی همدان را تامین میکرد.
تصویر متعلق به سال ۱۳۴۲ است.
اکنون که مردم همدان، از پرآبترین نقاط ایران، عملا آب ندارند و آب نوشیدنی و معدنی به قیمت نزدیک به ۴۰ هزار تومان در آن شهر به فروش میرسد خواندن این چند خط زیر از جناب «حسن صلحجو» خواندنی است.
این متن و تصویر را از صفحه ایشان در فیسبوک برداشتهایم.
«۱- سه روز بعد از هیاهوی پانزده خرداد سال ۴۲، شاه ایران با دختر بیست وسه ساله اش شهناز به همدان سفر می کند تا سدی را که برای تامین آب آشامیدنی مردم این شهر ساخته شده، افتتاح کند. اسم این سد را می گذارند سد شهناز. شهناز دختر شاه از فوزیه ، همسر اول اش بود.
۲- حاشیه این سد مدرن تبدیل به یکی از تفریحگاه های دیدنی برای همدانی ها می شود. آب به لوله ها می آید. لوله های به خانه های مردم می رسد و تشنه گان دیگر با سطل آب به دنبال چشمه و کاریزها نمی گردند.
۳- بعد از انقلاب ، انقلابیون آتشین کارنابلد زمام امور را به دست می گیرند. اسم شهناز طاغوتی تلقی می شود و نام یاقوتی اش می شود اکباتان . آب که مفت است و پشت سد فراوان. شهناز هم که گذاشته رفته، الوند نیز مدام برف و باران دارد، نتیجه این که کارخانه هایی آبکش در شهری که همیشه یا باد و بوران است یا ماه رمضان، به پا می شود.
آب سد را به جاهای دیگر می برند و کیفیت آب روز به روز پایین تر میآید. بعد جمعیت که زیاد شد و خیابان ها و خانه ها بیشتر ، سد روز به روز پیرتر می شود و صد البته یتیم تر.
آسمان هم دیگر یواش یواش اشک هایش بند می آید و چهار چشمی زل می زند به بلاهت آدمی در تطاول زمین .
۳- تا زمانی که در این شهر بودم و در عرصه های خبری، پیوسته خبرهای سو مدیریت، سو استفاده ، غیر بهداشتی شدن آب سد منتشر می شد. اما در منش حضرات، هیچ گوشی شنوا نبود. امروز را فردا می کردند، فردا دعای باران می خواندند و منتظر بودجه هپل هپوی پس فردا یا ظهور آقا و حل مشکلات می ماندند. سد اما هنوز عجالتا زنده بود ،بی آن که تصفیه خانه ای در کار باشد یا فکری برای بعد. هی گفتند به زودی … به زودی .. به زودی. آن زود ، زود نشد هیچ وقت.
۴- ۶۰ سال بعد از سفر شهناز و شاه ، تق سد یتیم مانده در آمد. تشنگی ناگهان تعریف شهری شد که کوهساران و دامنهاش همیشه برف بود و آب بی ارج و قرب ترین عنصرش. کارنابلدها هم طبیعی بود دور اندیش نباشند. واضح است که نباید باشند چون غالبا حواس شان جای دیگری پرت بوده است.
اما حالا دیگر واقعا کفگیر مکندههای آب همدان به ته دیگ خشکیده خورده. سد تشنه و در احتضار است. و محتضر دیگر چه فرق می کند اسمش شهناز باشد یا اکباتان. معجزه ای در کار نیست. نه به دعا و نه به وعده های انشاالله به زودی…
عصر یاقوت چه عصر ویرانگری شد».
#همدان #بحران_آب #بی_آبی
🔱👑🔱 @SDPadshahiparlemani
تصویر متعلق به سال ۱۳۴۲ است.
اکنون که مردم همدان، از پرآبترین نقاط ایران، عملا آب ندارند و آب نوشیدنی و معدنی به قیمت نزدیک به ۴۰ هزار تومان در آن شهر به فروش میرسد خواندن این چند خط زیر از جناب «حسن صلحجو» خواندنی است.
این متن و تصویر را از صفحه ایشان در فیسبوک برداشتهایم.
«۱- سه روز بعد از هیاهوی پانزده خرداد سال ۴۲، شاه ایران با دختر بیست وسه ساله اش شهناز به همدان سفر می کند تا سدی را که برای تامین آب آشامیدنی مردم این شهر ساخته شده، افتتاح کند. اسم این سد را می گذارند سد شهناز. شهناز دختر شاه از فوزیه ، همسر اول اش بود.
۲- حاشیه این سد مدرن تبدیل به یکی از تفریحگاه های دیدنی برای همدانی ها می شود. آب به لوله ها می آید. لوله های به خانه های مردم می رسد و تشنه گان دیگر با سطل آب به دنبال چشمه و کاریزها نمی گردند.
۳- بعد از انقلاب ، انقلابیون آتشین کارنابلد زمام امور را به دست می گیرند. اسم شهناز طاغوتی تلقی می شود و نام یاقوتی اش می شود اکباتان . آب که مفت است و پشت سد فراوان. شهناز هم که گذاشته رفته، الوند نیز مدام برف و باران دارد، نتیجه این که کارخانه هایی آبکش در شهری که همیشه یا باد و بوران است یا ماه رمضان، به پا می شود.
آب سد را به جاهای دیگر می برند و کیفیت آب روز به روز پایین تر میآید. بعد جمعیت که زیاد شد و خیابان ها و خانه ها بیشتر ، سد روز به روز پیرتر می شود و صد البته یتیم تر.
آسمان هم دیگر یواش یواش اشک هایش بند می آید و چهار چشمی زل می زند به بلاهت آدمی در تطاول زمین .
۳- تا زمانی که در این شهر بودم و در عرصه های خبری، پیوسته خبرهای سو مدیریت، سو استفاده ، غیر بهداشتی شدن آب سد منتشر می شد. اما در منش حضرات، هیچ گوشی شنوا نبود. امروز را فردا می کردند، فردا دعای باران می خواندند و منتظر بودجه هپل هپوی پس فردا یا ظهور آقا و حل مشکلات می ماندند. سد اما هنوز عجالتا زنده بود ،بی آن که تصفیه خانه ای در کار باشد یا فکری برای بعد. هی گفتند به زودی … به زودی .. به زودی. آن زود ، زود نشد هیچ وقت.
۴- ۶۰ سال بعد از سفر شهناز و شاه ، تق سد یتیم مانده در آمد. تشنگی ناگهان تعریف شهری شد که کوهساران و دامنهاش همیشه برف بود و آب بی ارج و قرب ترین عنصرش. کارنابلدها هم طبیعی بود دور اندیش نباشند. واضح است که نباید باشند چون غالبا حواس شان جای دیگری پرت بوده است.
اما حالا دیگر واقعا کفگیر مکندههای آب همدان به ته دیگ خشکیده خورده. سد تشنه و در احتضار است. و محتضر دیگر چه فرق می کند اسمش شهناز باشد یا اکباتان. معجزه ای در کار نیست. نه به دعا و نه به وعده های انشاالله به زودی…
عصر یاقوت چه عصر ویرانگری شد».
#همدان #بحران_آب #بی_آبی
🔱👑🔱 @SDPadshahiparlemani
Telegram
attach 📎