Forwarded from Attach Master
🔴 #اعتراض_معلولان_در_تهران
🔰 قسمت اول
جمعی از معلولان سراسر کشور در اعتراض به اجراء نشدن #قانون_معلولان، مقابل #نهاد_ریاست_جمهوری تجمع کردند!
در مورد این تجمع چند سوال و مطالبی قابل توجه هست :
نکته اول :
با توجه به اینکه جمعیت بزرگی از جانبازان کشور جزو معلولان هستند و حقوقی که از معلولان ضایع میشود شامل جانبازان جنگ نیز هست، چرا این عزیزان برای احقاق حقوق قانونی خود با بقیه معلولان کشور همگام نمی شوند؟ در حالی که معلول شدن آنها هزینه ایی است که برای استقلال و آزادی این کشور داده شده و جامعه مکلف هست حقوق آنها را بطور احسن تامین کند .
نکته دوم :
طبق آمار رسمی قابل دسترسی؛ حدود ١/٥٠٠/٠٠٠ تن در شمار معلولان کشور هستند که این افراد تحت نظر سازمان بهزیستی بوده و در حال دریافت خدمات مختلف توانبخشی هستند. ۳۵% از این معلولان را زنان و ۶۵% را نیز مردان تشکیل می دهند.
با توجه به آمار جهانی ١٥% کل جمعیت جهان را معلولان تشکیل میدهند . همایون هاشمی نماینده مجلس آمار معلولان ایران را ١٠ میلیون برآورد کرده که ٤ میلیون آنها معلولیت شدید دارند .
بر اساس آمار جهانی این رقم درست بنظر می رسد اما برخی آن را اغراق شده تلقی کرده و نادرست می خوانند. از طرفی مرکز آمار ایران ارقام معلولان در در سال ٩٥ را بدلایل نامعلومی اعلام نکرده است. اما آمار سال ۱۳۹۰ نشان میدهد ۷ سال پیش حدود یک میلیون معلول در ایران سرشماری شده بودند. این عدد تقریبا معادل ۱/۴ درصد کل جمعیت ایران در ان سال بوده است.
اگر فرض کنیم همین نسبت در سال ۱۳۹۶ هم صادق بوده باشد، جمعیت کل معلولان ایران باید کمی بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده باشد.
از طرفی تفاوتی است که در تعریف معلولیت در کشور وجود دارد و با تعریف جهانی آن همخوانی ندارد . تفاوت این تعریف در ارائه آمار واقعی نقش بسزایی دارد .
سازمان بهداشت جهانی برای ناتوانی یا معلولیت چنین تعریفی ارائه داده است: محدودیت فعالیت فرد یعنی مشکل در انجام دادن کاری و یا محدودیت مشارکت فرد، یعنی عدم توانایی فرد در موقعیتهای مختلف، که به صورت نقص ساختار یا نقص عملکرد عضو نشان داده میشود.
سازمان بهزیستی ایران دو تعریف برای ناتوانی و معلولیت ارائه داده است. در دستورالعمل اجرایی، تعیین معلولیت مصوب معاونان سازمان بهزیستی آمده که ناتوانی عبارت است از هرگونه محدودیت و یا فقدان در انجام یک فعالیت اعم از رفتار، ارتباط و سایر مهارت های روزمره زندگی.
در تبصره یک این دستورالعمل آمده:
طبق تعریف قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، منظور از معلول فردی است که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توام اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد و موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی شود.
مریم پوررضا انور، رییس گروه سرشماری مرکز آمار ایران نیز درباره تفاوت اطلاعات مرکز آمار با اطلاعات سازمان بهداشت جهانی در حوزه معلولان به جامجم میگوید:
به نظر میرسد در اطلاعات سازمان ملل بحث سنجش ناتوانی نیز مطرح است، اما براساس قانون، مرکز آمار ایران موظف است درباره معلولیت پرسش کند که با مفهوم ناتوانی متفاوت است.
بر این اساس اشکار است که آمارهای موجود در مورد جامعه معلولان کشور تخمینی بوده و دقیق نیست و به این معنا هست که احتمالا معلولانی هستند که اصلا معلول تلقی نشده و صاحب هیچ حقوقی در این زمینه نمی باشند.
ار طرفی آمارهای موجود نشان میدهد حداقل سالانه ٥٠هزار تن به آمار معلولان کشور اضافه می شود.
در نهایت بررسی آمارهای کشور نشان میدهد که یا نرخ معلولیت طی ۵ سال گذشته افزایش چشمگیری داشته، یا آمار سرشماری معلولیت دقت لازم را نداشته است.
با توجه به موارد فوق و اهمیت این موضوع سوال اینجاست چرا در تجمع اعتراضی که برای احقاق حقوق این قشر برگزار می شود، باید چند ده نفر حضور داشته باشند و جمعیت حداقل یک میلیون پانصد هزار نفری که رسما ثبت شده اند، در سراسر کشور در مقابل استانداری ها و فرمانداری ها حاضر نشوند که با صدایی رسا نسبت به حقوق ضایع شده ی خود اعتراض کنند ؟ و بدتر آنها که دارای انواع معلولیت براساس تعریف جهانی هستند و حتی بعنوان معلول شناسایی نشده اند، چرا برای احقاق حقوقشان اقدام نمی کنند ؟
⏪ ادامه در قسمت دوم 🔰
🔰 قسمت اول
جمعی از معلولان سراسر کشور در اعتراض به اجراء نشدن #قانون_معلولان، مقابل #نهاد_ریاست_جمهوری تجمع کردند!
در مورد این تجمع چند سوال و مطالبی قابل توجه هست :
نکته اول :
با توجه به اینکه جمعیت بزرگی از جانبازان کشور جزو معلولان هستند و حقوقی که از معلولان ضایع میشود شامل جانبازان جنگ نیز هست، چرا این عزیزان برای احقاق حقوق قانونی خود با بقیه معلولان کشور همگام نمی شوند؟ در حالی که معلول شدن آنها هزینه ایی است که برای استقلال و آزادی این کشور داده شده و جامعه مکلف هست حقوق آنها را بطور احسن تامین کند .
نکته دوم :
طبق آمار رسمی قابل دسترسی؛ حدود ١/٥٠٠/٠٠٠ تن در شمار معلولان کشور هستند که این افراد تحت نظر سازمان بهزیستی بوده و در حال دریافت خدمات مختلف توانبخشی هستند. ۳۵% از این معلولان را زنان و ۶۵% را نیز مردان تشکیل می دهند.
با توجه به آمار جهانی ١٥% کل جمعیت جهان را معلولان تشکیل میدهند . همایون هاشمی نماینده مجلس آمار معلولان ایران را ١٠ میلیون برآورد کرده که ٤ میلیون آنها معلولیت شدید دارند .
بر اساس آمار جهانی این رقم درست بنظر می رسد اما برخی آن را اغراق شده تلقی کرده و نادرست می خوانند. از طرفی مرکز آمار ایران ارقام معلولان در در سال ٩٥ را بدلایل نامعلومی اعلام نکرده است. اما آمار سال ۱۳۹۰ نشان میدهد ۷ سال پیش حدود یک میلیون معلول در ایران سرشماری شده بودند. این عدد تقریبا معادل ۱/۴ درصد کل جمعیت ایران در ان سال بوده است.
اگر فرض کنیم همین نسبت در سال ۱۳۹۶ هم صادق بوده باشد، جمعیت کل معلولان ایران باید کمی بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده باشد.
از طرفی تفاوتی است که در تعریف معلولیت در کشور وجود دارد و با تعریف جهانی آن همخوانی ندارد . تفاوت این تعریف در ارائه آمار واقعی نقش بسزایی دارد .
سازمان بهداشت جهانی برای ناتوانی یا معلولیت چنین تعریفی ارائه داده است: محدودیت فعالیت فرد یعنی مشکل در انجام دادن کاری و یا محدودیت مشارکت فرد، یعنی عدم توانایی فرد در موقعیتهای مختلف، که به صورت نقص ساختار یا نقص عملکرد عضو نشان داده میشود.
سازمان بهزیستی ایران دو تعریف برای ناتوانی و معلولیت ارائه داده است. در دستورالعمل اجرایی، تعیین معلولیت مصوب معاونان سازمان بهزیستی آمده که ناتوانی عبارت است از هرگونه محدودیت و یا فقدان در انجام یک فعالیت اعم از رفتار، ارتباط و سایر مهارت های روزمره زندگی.
در تبصره یک این دستورالعمل آمده:
طبق تعریف قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، منظور از معلول فردی است که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توام اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد و موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی شود.
مریم پوررضا انور، رییس گروه سرشماری مرکز آمار ایران نیز درباره تفاوت اطلاعات مرکز آمار با اطلاعات سازمان بهداشت جهانی در حوزه معلولان به جامجم میگوید:
به نظر میرسد در اطلاعات سازمان ملل بحث سنجش ناتوانی نیز مطرح است، اما براساس قانون، مرکز آمار ایران موظف است درباره معلولیت پرسش کند که با مفهوم ناتوانی متفاوت است.
بر این اساس اشکار است که آمارهای موجود در مورد جامعه معلولان کشور تخمینی بوده و دقیق نیست و به این معنا هست که احتمالا معلولانی هستند که اصلا معلول تلقی نشده و صاحب هیچ حقوقی در این زمینه نمی باشند.
ار طرفی آمارهای موجود نشان میدهد حداقل سالانه ٥٠هزار تن به آمار معلولان کشور اضافه می شود.
در نهایت بررسی آمارهای کشور نشان میدهد که یا نرخ معلولیت طی ۵ سال گذشته افزایش چشمگیری داشته، یا آمار سرشماری معلولیت دقت لازم را نداشته است.
با توجه به موارد فوق و اهمیت این موضوع سوال اینجاست چرا در تجمع اعتراضی که برای احقاق حقوق این قشر برگزار می شود، باید چند ده نفر حضور داشته باشند و جمعیت حداقل یک میلیون پانصد هزار نفری که رسما ثبت شده اند، در سراسر کشور در مقابل استانداری ها و فرمانداری ها حاضر نشوند که با صدایی رسا نسبت به حقوق ضایع شده ی خود اعتراض کنند ؟ و بدتر آنها که دارای انواع معلولیت براساس تعریف جهانی هستند و حتی بعنوان معلول شناسایی نشده اند، چرا برای احقاق حقوقشان اقدام نمی کنند ؟
⏪ ادامه در قسمت دوم 🔰
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
🔴 #اعتراض_معلولان_در_تهران
🔰 قسمت دوم
نکته دیگر اینکه می دانیم هر فرد معلول بخودی خود حداقل یک خانواده را درگیر مشکلات خاص خودش میکند .
یک معلول اگر مجرد باشد به میزان معلولیتی که دارد، علاوه بر خودش حداقل پدر و مادر و خواهر و برادر و حتی بقیه اعضای خانواده را هم درگیر میکند. و اگر متاهل باشد، قطعا علاوه بر پدر و مادر، همسر و فرزندانش نیز درگیر مشکلات او هستند . لذا اگر حتی یک نفر را درگیر مشکلات هر معلول قلمداد کنیم که مسئول رسیدگی او باشند، افراد گرفتار به دوبرابر یعنی سه میلیون تن افزایش می یابد که مستقیم با امر معلولیت درگیر هستند و این بیش از ٣% جمعیت کشور را تشکیل میدهد . البته افرادی که در بهزیستی نگهداری می شوند نیز عموما توسط خانواده مورد حمایت می باشند.
چرا در یک تجمع حق طلبانه باید یک جمعیت ناچیز بشکل نمادین حضور داشته باشند و بقیه حاضر نشوند برای تامین حقوق اولیه خود تلاش کنند ؟
نکته مهم تر شعار پرسشی این معترضان هست :
" قانون تصویب شده مگه نباید اجرا بشه؟ "
#آیا_براستی_حق_را_باید_گدایی_کرد؟
آیا وقتی قانونی اجرا نمی شود پرسش اینکه چرا اجرا نمی شود منطقی است؟ آیا میتوان این پرسش را با پاسخهای سطحی توجیح کرد؟
پرسش بر این قاعده منطقی استوار است: زمانی که کسی پاسخ پرسشی را نمی داند، آن را طرح می کند و پاسخ غالبا برای روشن شدن نکته ایی مجهول برای پرسشگر نادان به آن موضوع هست.
آیا این معترضان نمی دانند چرا این قوانین اجرا نمی شود ؟
آیا ملت ایران نمی داند چرا فصل حقوق ملت از قانون اساسی، اساسا مورد بی توجهی قرار گرفته، در مقابل قوانین مربوط به حقوق حاکمان با سفتی و سختی اجرا می شود؛ تا جایی که یک جانباز ٣٥% را بخاطر توهین به رهبری به حبس طولانی مدت محکوم می کند. وقتی توهین به رهبری جرمی می شود که یک جانباز باید سالها بخاطر آن حبس تحمل کند، چرا باید حق بهره مندی از آموزش رایگان از مردم دریغ شود؟
چرا باید حق تشکیل تجمعات اعتراضی مسالمت امیز کاملا مدنی و بدون حمل سلاح، که از حقوق قانونی آنها هست، از آنها گرفته شده و چهارده تن که بخاطر اعتراض مدنی در مقابل مرکز دادخواهی شهر تجمع کرده اند، دستگیر و به اتهامات واهی مانند ارتباط با ایرانیان خارج از کشور و یا فتنه گری!! محکوم شوند؟
اصلا کجا ارتباط با ایرانیان خارج از کشور با هر عقیده و باوری جرم اعلام شده است؟
کدام قانون جرمی بنام فتنه گری را با مصادیق عینی آن تعریف و جرم قلمداد کرده است که فردی به آن اتهام بازداشت شود؟
آشکار هست که حکومت قانون را دست اویز خود قرار داده و برایش ماهیت قانون هیج اهمیتی ندارد.
حال در یک تجمع اعتراضی، پرسش در مورد علت عدم اجرای یک قانون خاص معنایی می تواند داشته باشد؟
چرا بعنوان افرادی صاحب حق قانونی، نباید حداقل شعارها به این گونه باشد که :
"قوانین مصوب اجرا باید گردد "
یا :
"قوانین مصوب کاغذ باطله نیستن"
یا :
"حقوق معلولان کشور اعاده باید گردد"
#حق_گرفتنی_است_نه_دادنی .
اعتراض به تضییع حقوق، التماس کردن نیست، بلکه دستور به مجریانی است که وظیفه آنها اجرای قوانینی است که از رئیس جمهور تا وکیل مجلس و کارمند جزء، برای این کار از مردم حقوق دریافت می کنند .
#فرهنگ_اعتراض_را_احیا_کنیم و جسارت و شهامت حق طلبی را در جامعه زنده کنیم .
بعنوان انسانی که خداوند آزاد آفریده است از آزادی و دیگر حقوق مدنی خود دفاع کنیم .
آگاه شویم که بعنوان شهروند، صاحب حقوقی هستیم که کسی حق پایمال کردن آنها را ندارد و هرگونه تضییع حقوق یک فرد یا یک گروه و یا یک جامعه و ملت، مصداق بارز ستمگری است و تنها خودکامگان و دیکتاتورها هستند که بخاطر امیال خود بصورت گسترده حقوق ملتی را پایمال می کنند.
بدانیم تنها ابزار حق طلبی ملت در مقابل حکومتی ستمگر که به حقوق مردم تجاوز کرده و حاضر به پذیرش حقوق انها نیست، اتحاد و همراهی و همصدایی و یکپارچگی در نظر و هدف هست .
حتی در یک تجمع صنفی که به قشر خاصی تعلق دارد، بقیه مردم هم باید مشارکت کنند.
ما در مقابل حقوق همدیکر مسئول هستیم و چنین نیست که هرکسی فقط باید برای حقوق خودش بتنهایی تقلا کند .
این شایسته زندگی اجتماعی نیست . این نهایت خودخواهی و مغایر مفهوم مسئولیت مدنی و اجتماعی است و بلحاظ نتیجه، چنین رفتاری قطعا محکوم به شکست است و هیچ شخص و گروهی بدون حمایت بقیه جامعه قادر به کسب حقوق خود نخواهد بود .
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این است فرهنگ اجتماعی و مدنی و دمکراتیک ملت ایران که در اعماق قرنها بیان و در بسیاری زمانها عملی شده و این کشور و ملت را از بحرانها و سختی ها نجات داده و تا به امروز رسانیده است .
بدون اتحاد و اعتراضات گسترده نمی توان ستمگران را از گردونه حکومت خارج کرده و قوانین مدنی انسان محور را اجرا کرد .
🔰 قسمت دوم
نکته دیگر اینکه می دانیم هر فرد معلول بخودی خود حداقل یک خانواده را درگیر مشکلات خاص خودش میکند .
یک معلول اگر مجرد باشد به میزان معلولیتی که دارد، علاوه بر خودش حداقل پدر و مادر و خواهر و برادر و حتی بقیه اعضای خانواده را هم درگیر میکند. و اگر متاهل باشد، قطعا علاوه بر پدر و مادر، همسر و فرزندانش نیز درگیر مشکلات او هستند . لذا اگر حتی یک نفر را درگیر مشکلات هر معلول قلمداد کنیم که مسئول رسیدگی او باشند، افراد گرفتار به دوبرابر یعنی سه میلیون تن افزایش می یابد که مستقیم با امر معلولیت درگیر هستند و این بیش از ٣% جمعیت کشور را تشکیل میدهد . البته افرادی که در بهزیستی نگهداری می شوند نیز عموما توسط خانواده مورد حمایت می باشند.
چرا در یک تجمع حق طلبانه باید یک جمعیت ناچیز بشکل نمادین حضور داشته باشند و بقیه حاضر نشوند برای تامین حقوق اولیه خود تلاش کنند ؟
نکته مهم تر شعار پرسشی این معترضان هست :
" قانون تصویب شده مگه نباید اجرا بشه؟ "
#آیا_براستی_حق_را_باید_گدایی_کرد؟
آیا وقتی قانونی اجرا نمی شود پرسش اینکه چرا اجرا نمی شود منطقی است؟ آیا میتوان این پرسش را با پاسخهای سطحی توجیح کرد؟
پرسش بر این قاعده منطقی استوار است: زمانی که کسی پاسخ پرسشی را نمی داند، آن را طرح می کند و پاسخ غالبا برای روشن شدن نکته ایی مجهول برای پرسشگر نادان به آن موضوع هست.
آیا این معترضان نمی دانند چرا این قوانین اجرا نمی شود ؟
آیا ملت ایران نمی داند چرا فصل حقوق ملت از قانون اساسی، اساسا مورد بی توجهی قرار گرفته، در مقابل قوانین مربوط به حقوق حاکمان با سفتی و سختی اجرا می شود؛ تا جایی که یک جانباز ٣٥% را بخاطر توهین به رهبری به حبس طولانی مدت محکوم می کند. وقتی توهین به رهبری جرمی می شود که یک جانباز باید سالها بخاطر آن حبس تحمل کند، چرا باید حق بهره مندی از آموزش رایگان از مردم دریغ شود؟
چرا باید حق تشکیل تجمعات اعتراضی مسالمت امیز کاملا مدنی و بدون حمل سلاح، که از حقوق قانونی آنها هست، از آنها گرفته شده و چهارده تن که بخاطر اعتراض مدنی در مقابل مرکز دادخواهی شهر تجمع کرده اند، دستگیر و به اتهامات واهی مانند ارتباط با ایرانیان خارج از کشور و یا فتنه گری!! محکوم شوند؟
اصلا کجا ارتباط با ایرانیان خارج از کشور با هر عقیده و باوری جرم اعلام شده است؟
کدام قانون جرمی بنام فتنه گری را با مصادیق عینی آن تعریف و جرم قلمداد کرده است که فردی به آن اتهام بازداشت شود؟
آشکار هست که حکومت قانون را دست اویز خود قرار داده و برایش ماهیت قانون هیج اهمیتی ندارد.
حال در یک تجمع اعتراضی، پرسش در مورد علت عدم اجرای یک قانون خاص معنایی می تواند داشته باشد؟
چرا بعنوان افرادی صاحب حق قانونی، نباید حداقل شعارها به این گونه باشد که :
"قوانین مصوب اجرا باید گردد "
یا :
"قوانین مصوب کاغذ باطله نیستن"
یا :
"حقوق معلولان کشور اعاده باید گردد"
#حق_گرفتنی_است_نه_دادنی .
اعتراض به تضییع حقوق، التماس کردن نیست، بلکه دستور به مجریانی است که وظیفه آنها اجرای قوانینی است که از رئیس جمهور تا وکیل مجلس و کارمند جزء، برای این کار از مردم حقوق دریافت می کنند .
#فرهنگ_اعتراض_را_احیا_کنیم و جسارت و شهامت حق طلبی را در جامعه زنده کنیم .
بعنوان انسانی که خداوند آزاد آفریده است از آزادی و دیگر حقوق مدنی خود دفاع کنیم .
آگاه شویم که بعنوان شهروند، صاحب حقوقی هستیم که کسی حق پایمال کردن آنها را ندارد و هرگونه تضییع حقوق یک فرد یا یک گروه و یا یک جامعه و ملت، مصداق بارز ستمگری است و تنها خودکامگان و دیکتاتورها هستند که بخاطر امیال خود بصورت گسترده حقوق ملتی را پایمال می کنند.
بدانیم تنها ابزار حق طلبی ملت در مقابل حکومتی ستمگر که به حقوق مردم تجاوز کرده و حاضر به پذیرش حقوق انها نیست، اتحاد و همراهی و همصدایی و یکپارچگی در نظر و هدف هست .
حتی در یک تجمع صنفی که به قشر خاصی تعلق دارد، بقیه مردم هم باید مشارکت کنند.
ما در مقابل حقوق همدیکر مسئول هستیم و چنین نیست که هرکسی فقط باید برای حقوق خودش بتنهایی تقلا کند .
این شایسته زندگی اجتماعی نیست . این نهایت خودخواهی و مغایر مفهوم مسئولیت مدنی و اجتماعی است و بلحاظ نتیجه، چنین رفتاری قطعا محکوم به شکست است و هیچ شخص و گروهی بدون حمایت بقیه جامعه قادر به کسب حقوق خود نخواهد بود .
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این است فرهنگ اجتماعی و مدنی و دمکراتیک ملت ایران که در اعماق قرنها بیان و در بسیاری زمانها عملی شده و این کشور و ملت را از بحرانها و سختی ها نجات داده و تا به امروز رسانیده است .
بدون اتحاد و اعتراضات گسترده نمی توان ستمگران را از گردونه حکومت خارج کرده و قوانین مدنی انسان محور را اجرا کرد .
Telegram
📎