ناظر بودن
تمرین ناظر بودن را به اینصورت انجام میدم که اتفاقات، گفتگوها، درخواستی ها از من را اول
فقط
شاهد و ناظر باشم
و
قضاوت نکنم.
خوب بهش نگاه کنم،
بررسی و پیگیری کنم
و در پی پاسخ و انجام کار باشم
و هنوز دارم سعی میکنم، قضاوت نکنم
و
بقیه را به خدا بسپارم ❤️
من شاهد یک اتفاق هستم
واکنش در حد اجرای کار باشد
#ناظر بودن
تمرین ناظر بودن را به اینصورت انجام میدم که اتفاقات، گفتگوها، درخواستی ها از من را اول
فقط
شاهد و ناظر باشم
و
قضاوت نکنم.
خوب بهش نگاه کنم،
بررسی و پیگیری کنم
و در پی پاسخ و انجام کار باشم
و هنوز دارم سعی میکنم، قضاوت نکنم
و
بقیه را به خدا بسپارم ❤️
من شاهد یک اتفاق هستم
واکنش در حد اجرای کار باشد
#ناظر بودن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱 در دل یک لولهی فلزی، جایی که نه خاک کافی دارد و نه نور مطلوب، یک درخت کوچک مسیر خودش را پیدا کرده… و رشد کرده.
این ویدیو، یادآور یک حقیقت بزرگ است:
برای رشد، همیشه منتظر شرایط ایدهآل نباشیم.
گاهی کافیست همانجا که هستیم، با آنچه داریم، آغاز کنیم.
🎯 فرصتها همیشه واضح و آماده نیستند،
اما کسانی که رشد را انتخاب میکنند، از هر فضا و محدودیتی، مسیری برای پیشرفت میسازند.
📌 شما منتظر بهتر شدن شرایط ماندهاید؟ یا همین حالا، شروع میکنید؟
این ویدیو، یادآور یک حقیقت بزرگ است:
برای رشد، همیشه منتظر شرایط ایدهآل نباشیم.
گاهی کافیست همانجا که هستیم، با آنچه داریم، آغاز کنیم.
🎯 فرصتها همیشه واضح و آماده نیستند،
اما کسانی که رشد را انتخاب میکنند، از هر فضا و محدودیتی، مسیری برای پیشرفت میسازند.
📌 شما منتظر بهتر شدن شرایط ماندهاید؟ یا همین حالا، شروع میکنید؟
آب در ۱۰۰ درجه به جوش میاد،
حتی در ۹۹ درجه هم جوش نیست،
پس برای رسیدن به هدف ۱۰۰ گام داری...
اگر در پله ۹۹ هستی بدون که یک پله دیگه هم باید تلاش و صبر کنی...
به مسیرت با شادی ادامه بده! ❤️😀
@roshd365ir
حتی در ۹۹ درجه هم جوش نیست،
پس برای رسیدن به هدف ۱۰۰ گام داری...
اگر در پله ۹۹ هستی بدون که یک پله دیگه هم باید تلاش و صبر کنی...
به مسیرت با شادی ادامه بده! ❤️😀
@roshd365ir
امروز روز عجیبیه
میدونی هر روز که ما عجیب و غریب میشیم، روز هم عجیب و غریب میشه،
یعنی چی؟
منظورم اینه که ماییم که تعیین میکنیم امروز یا لحظاتمان چطور بگذره.
بعضی وقت ها هم عملکرد و کارهای قبلیمون باعث میشه، امروز یا الان چه حس و حالی داشته باشیم.
برای مثال شب دیر خوابیدیم و میگیم امروز چه روز بیحالیه، ولی این ما هستیم که انرژی نداریم و امروز برای دیگرانی که خوب استراحت کردند، طور دیگری رقم میخورد.
یکی از کارهایی که میتونه ما رو سر به راه کنه 😁 داشتن روتین هست.
میتونیم روتین صبحگاهی یا شامگاهی داشته باشیم.
برای مثال روتین صبح میتونه شامل.. سحرخیزی، ورزش و نرمش صبح، شکرگزاری، کتاب خوانی و هر آنچه دوست داریم انجام بدهیم را شامل میشود.
افشین سعیدی
@Roshd365ir ☘️
میدونی هر روز که ما عجیب و غریب میشیم، روز هم عجیب و غریب میشه،
یعنی چی؟
منظورم اینه که ماییم که تعیین میکنیم امروز یا لحظاتمان چطور بگذره.
بعضی وقت ها هم عملکرد و کارهای قبلیمون باعث میشه، امروز یا الان چه حس و حالی داشته باشیم.
برای مثال شب دیر خوابیدیم و میگیم امروز چه روز بیحالیه، ولی این ما هستیم که انرژی نداریم و امروز برای دیگرانی که خوب استراحت کردند، طور دیگری رقم میخورد.
یکی از کارهایی که میتونه ما رو سر به راه کنه 😁 داشتن روتین هست.
میتونیم روتین صبحگاهی یا شامگاهی داشته باشیم.
برای مثال روتین صبح میتونه شامل.. سحرخیزی، ورزش و نرمش صبح، شکرگزاری، کتاب خوانی و هر آنچه دوست داریم انجام بدهیم را شامل میشود.
افشین سعیدی
@Roshd365ir ☘️
🔹 حذف هدف با اولویت پایین
این روزها دغدغه های زیادی دارم مثل بیست سال گذشته. بله واقعا مسخره است که هنوز درگیر چند هدفی باشی.
آدم بعد از بیست سال، ولی اینطوریه متاسفانه.
چه کنم؟
یاد دعای مادربزرگ ها افتادم؛
که کاسه چه کنم دستت نگیری مااااادر.
گاهی انتخابه و گاهی مجبوری و انتخاب میشی.
گاهی موضوعات کاملا بی ربط به هم هستند ولی چارهای جز اینکه تا آنجا که میشود آنها را موازی پیش ببریم، نداریم.
هدفم از گفتن این مطلب این نیست که چطور چند هدف را مثل چند بچه از خیابان رد کنیم،
بلکه توجه دادن به این موضوع که اگر امکانش را دارید اولویت اصلی را پیدا کنید و آن را به اولین ده آباد برسانید،
اگر توانستید بقیه را حذف کنید و اگر نمیشود، حذف زمانی انجام دهید مثلا شش ماه آن دیگر هدف را کنار گذاشته و بصورت استندبای و در انتظار و درصف بمانند، تا نوبتشان برسد.
تجربه این چندساله در گوشم به آرومی این ضرب المثل را تکرار میکنه:
یک ده آباد به از صد شهر خراب
افشین سعیدی
@Roshd365ir 🌱
این روزها دغدغه های زیادی دارم مثل بیست سال گذشته. بله واقعا مسخره است که هنوز درگیر چند هدفی باشی.
آدم بعد از بیست سال، ولی اینطوریه متاسفانه.
چه کنم؟
یاد دعای مادربزرگ ها افتادم؛
که کاسه چه کنم دستت نگیری مااااادر.
گاهی انتخابه و گاهی مجبوری و انتخاب میشی.
گاهی موضوعات کاملا بی ربط به هم هستند ولی چارهای جز اینکه تا آنجا که میشود آنها را موازی پیش ببریم، نداریم.
هدفم از گفتن این مطلب این نیست که چطور چند هدف را مثل چند بچه از خیابان رد کنیم،
بلکه توجه دادن به این موضوع که اگر امکانش را دارید اولویت اصلی را پیدا کنید و آن را به اولین ده آباد برسانید،
اگر توانستید بقیه را حذف کنید و اگر نمیشود، حذف زمانی انجام دهید مثلا شش ماه آن دیگر هدف را کنار گذاشته و بصورت استندبای و در انتظار و درصف بمانند، تا نوبتشان برسد.
تجربه این چندساله در گوشم به آرومی این ضرب المثل را تکرار میکنه:
یک ده آباد به از صد شهر خراب
افشین سعیدی
@Roshd365ir 🌱
گاهی دور گاهی نزدیک
رفقا عمر میگذره و تکراری میشه...
ما هر روز به این فکر میکنیم که امروز چه کار کنیم و روزمون با اهداف متفاوت پر میشه.
منظورم اینه که دوست داریم پایان روز یک آفرین جانانه به خودمون بگیم.
و معمولا به کل سال اینطوری که یک هدف اصلی را تیک زده باشیم و به جای خوبی رسونده باشیم، شاید فکر کنیم ولی تیم نمیخوره...
اگر از خداوند عمر گرفته باشیم و پنج سال و ده سال ها را گذرانده باشیم، احتمالا با من موافق هستید که کل پنج یا ده سال را میشود یکجا دید و گفت فلان نتایج را بدست آوردم و یا فلان کار که ده سال پیش میخواستم شروع کنم، هنوز کاسه چه کنم بدست در کوچه ها ویلان و سیلان میچرخم. 😁
اینطوری که میگم هم میشه فکر کرد، که از ده سال بعد یا یکسال بعد فکر کرد و نتیجه را دید و لمس کرد و تخیل کرد. حالا برای رسیدن به آن هدف، پله ها و قدم ها را دید و شنید، و برنامه و پلن مربوطه را برای آن آماده کرد. پله پله تا ملاقات خدا...
برای انجام کارهای تکراری روزانه، داشتن روتین کمک میکنه ولی برای رسیدن به اهداف بزرگتر باید به خیلی چیزها نه بگیم و بهتره موقت یا دائم اونها را حذف کنیم تا انرژی و زمانمان را هدر ندهند.
سویچ کردن هم مهمه که معمولا خیلی ها بهش توجه نمیکنند، یعنی چی؟
یعنی اینکه وقتی یک کاری را داریم انجام میدهیم کار بعدی اگر جنس متفاوتی داشته باشه، تا آن کار را آماده اجرا کنیم، مقدمات میخواهد و خودمان هم باید تمرکزمان را از کار قبلی به کار جدید بسپاریم که جمع این زمان های خالی و ظاهراً کوچک، انرژی و زمان و فکرهایمان را درگیر خودش میکند.
پس برای داشتن یک قدرت لیزری و متمرکز برای انجام و اجرای کارها نیازمند یک تمرکز خاص هستیم.
برای مثال به عنوان راننده وقتی پشت فرمان ماشین نشسته ای و احتمالا چند نفر را هم همسفر خود کردهای و رانندگی میکنی، نباید و نمیتوانی غیر از رانندگی امن، با رعایت قوانین، کار دیگری انجام دهید. کاری غیر این احتمال تصادف و مرگ را محتمل میکند.
پس آنچنان که متمرکز رانندگی میکنید، اهداف و پروژه های یکساله و چندساله خودتان را دنبال کنید.
افشین سعیدی
@Roshd365ir ❤️
رفقا عمر میگذره و تکراری میشه...
ما هر روز به این فکر میکنیم که امروز چه کار کنیم و روزمون با اهداف متفاوت پر میشه.
منظورم اینه که دوست داریم پایان روز یک آفرین جانانه به خودمون بگیم.
و معمولا به کل سال اینطوری که یک هدف اصلی را تیک زده باشیم و به جای خوبی رسونده باشیم، شاید فکر کنیم ولی تیم نمیخوره...
اگر از خداوند عمر گرفته باشیم و پنج سال و ده سال ها را گذرانده باشیم، احتمالا با من موافق هستید که کل پنج یا ده سال را میشود یکجا دید و گفت فلان نتایج را بدست آوردم و یا فلان کار که ده سال پیش میخواستم شروع کنم، هنوز کاسه چه کنم بدست در کوچه ها ویلان و سیلان میچرخم. 😁
اینطوری که میگم هم میشه فکر کرد، که از ده سال بعد یا یکسال بعد فکر کرد و نتیجه را دید و لمس کرد و تخیل کرد. حالا برای رسیدن به آن هدف، پله ها و قدم ها را دید و شنید، و برنامه و پلن مربوطه را برای آن آماده کرد. پله پله تا ملاقات خدا...
برای انجام کارهای تکراری روزانه، داشتن روتین کمک میکنه ولی برای رسیدن به اهداف بزرگتر باید به خیلی چیزها نه بگیم و بهتره موقت یا دائم اونها را حذف کنیم تا انرژی و زمانمان را هدر ندهند.
سویچ کردن هم مهمه که معمولا خیلی ها بهش توجه نمیکنند، یعنی چی؟
یعنی اینکه وقتی یک کاری را داریم انجام میدهیم کار بعدی اگر جنس متفاوتی داشته باشه، تا آن کار را آماده اجرا کنیم، مقدمات میخواهد و خودمان هم باید تمرکزمان را از کار قبلی به کار جدید بسپاریم که جمع این زمان های خالی و ظاهراً کوچک، انرژی و زمان و فکرهایمان را درگیر خودش میکند.
پس برای داشتن یک قدرت لیزری و متمرکز برای انجام و اجرای کارها نیازمند یک تمرکز خاص هستیم.
برای مثال به عنوان راننده وقتی پشت فرمان ماشین نشسته ای و احتمالا چند نفر را هم همسفر خود کردهای و رانندگی میکنی، نباید و نمیتوانی غیر از رانندگی امن، با رعایت قوانین، کار دیگری انجام دهید. کاری غیر این احتمال تصادف و مرگ را محتمل میکند.
پس آنچنان که متمرکز رانندگی میکنید، اهداف و پروژه های یکساله و چندساله خودتان را دنبال کنید.
افشین سعیدی
@Roshd365ir ❤️
یک تمرین عملی برای تمرکز دو ساعته
بعد از تجربه تکراری شب دیرخوابیدن و کاهش انرژی، صبح بیدار شدم و برای ورزش صبحگاهی رفتم و عالی بود.
حالا نوبت رسوندن خودم به ساعت ۸ و نیم و شروع دوره با شاهین خان است.
حاضر...
بعد از سلام و احوالپرسی، انتخاب هفت کتاب متفاوت در دستور کار قرار گرفت.
دست بردم بینشان و هفت کتاب ریز و درشت را برگزیده نمودم.
هفت دقیقه کتاب اول را خواندیم و بعد هفت دقیقه آزاد نویسی که میبینید و میخوانید را نوشتم.
راستی کتاب اول که خواندم تئوری بنیادی موسیقی نوشته پرویز منصوری است. سالهاست به عشق علاقه به موسیقی خریده ام ولی نخوانده ام.
هفت دقیقه بعدی را به مطالعه کتاب از دولت عشق از کاترین پاندر ترجمه گیتی خوشدل پرداختم و اتفاقی فصل ششم را باز کردم. اجازه داریم هر جای کتاب را هفت دقیقه بخوانیم.
جالب بود در شروع فصل ششم از موضوع هفت کلیسا صحبت میکنه.
به نظرم اعداد نقش عجیب و غریبی در زندگی دارند و خوب به نظر میاد هنوز علمش را نداریم یا نمیشه اثباتش کرد.
برای مثال اعداد فرشته جالب هستند ولی نمیدونم چه کسی پشتش هست، ولی اکثر مواردی که من مطالعه کردم، شما را بسمت تلاش و امید و مثبت گرایی سوق میدهند.
بله دیگه
هفت دقیقه دیگه کتاب قطب نمای مدیران فروش استاد پرویز درگی عزیز را خواندم.
از محتوای عالی کتاب و محتوا به قلم استاد که بگذریم، خواب نصفه نیمه شب و سحر خیزی و ورزش و دوش و صبحانه و چای گرم زیر کولر آبی خنک، چه ارمغانی غیر خواب آلودگی میآورد.
باور کنید که متن را با انگشتانی بسیار لاجون و چشمانی نیمه باز همراه صدای تایپ کلانتری جان می نگارم.
استاد آخر استراحتی، پلک روی هم گذاردنی، اینگونه که تاخت میرویم، پلیس جلوی ما را میگیرد.
عجیب است ده دقیقه استراحت دادند. چه جالب ، بزنیم بقل جاده یک چای بنوشیم.
تمرین ادامه پیدا کرد...
بربگشتیم و هفت دقیقه کتابی دیگر را خواندیم.
کتاب چه کسی پنیر مرا برداشته است؟ را خواندم از اسپنسر جانسون.
وای باورم نمیشه که این کتاب که در دهه هشتاد خریده بودم و مثل چی فقط سالها با خودم حملش میکردم، قسمتی که چند دقیقه مطالعه کردم در قالب داستانی، چطور به ترس و شجاعت و اقدام که من این سال ها نیاز داشتم اشاره میکنه.
کاش حرفهایها کاملا مستقیم حرفهای خودشان و تجربیاتشان را طوری به ما گوشزد میکردند که گوشمان بیشتر پیچ میخورد.
پیشنهاد نوک زدن به کتاب های مختلف واقعا فوق العادست.
چند وقت پیش هم از استاد محمدرضا شعبانعلی هم شنیدم که نیازی نیست کتابخوانی را به شکل از ابتدا تا انتها با عقد ازدواج به پایان برسانیم. این کتاب است و به هر شکلی میتوانی از آن استفاده کنی.
شاید باید جزو قائده و قانونمان بگذاریم که چند وقت یکبار به کتابهایمان سر بزنیم.
رفتیم برای مطالعه بعدی...
کتاب ارائه ناب به سبک استیو جابز انتشارات بازاریابی انتخاب بعدی بود. جالبه که اصول دیجیتال مارکتینگ و سئو را میتوان در متن کتابی که سالها پیش چاپ شده استخراج کرد.
ما اکثرا دنبال مطالب جدید، کتاب جدید هستیم، ولی آنچه که قبلاً مطالعه کردیم را مجدد مطالعه نمیکنیم و روی مطالب مهم آن عمیق نمیشویم.
تکرار مطالب مهم میتونه ما رو به عمق اون موضوع نزدیک و به هدف برسونه.
گاهی برای رشد و پیشرفت نیاز داریم تا مطالب الگوهامون رو تکرار و تمرین کنیم.
تکرار و تمرین باعث میشه ما قوی بشیم
توانا بود هر که تمرین کند.
پیشنهادم در این لحظه اینه که به کلمات حساس بشید.
کتاب بعدی که به ملاقاتش رفتم، کتاب استراتژی اقیانوس آبی است که در دهه ۹۰ تهیه کردم و دوست میداشتمش.
هر کتاب درچه ای از یک اقیانوس را برای ما باز میکند.
شاید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پر آن ، یعنی توجه به آنچه داریم و مهارت داریم و تقویت آن، به ما عمق و قدرت بدهد.
توجه به داشته ها و لذت بردن از آن به معنای شکرگزاری و شکرگزاری به معنای توجه به داشته هاست.
کتاب آخر منتخبم، کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید ترجمه دکتر حسن حمیدپور و الناز پیرمرادی و ناهید کلی زاده.
توجه به عمق کودکی و طرحواره ها و شناخت و آگاهی نسبت به خودمان از اهداف کتاب هستند.
چند سالی است که در تلاش برای شناخت عادت ها و باورهایم هستم، چون کشف خویشتن و ریشه ها و کار روی آنها ، مسیر سربالایی را هموارتر و نرمتر میکند.
در پایان یکی از تلقین های روزانه را تقدیم میکنم.
روزی پنج بار برای شروع، با صدای بلند طوری که گوشتان بشنود، با خودتان تکرار کنید.
جمله تلقینی مثبت این است:
من خودم را دوست دارم.
من دوست داشتنی هستم.
من میتوانم.
افشین سعیدی
@Roshd365ir 🌱
بعد از تجربه تکراری شب دیرخوابیدن و کاهش انرژی، صبح بیدار شدم و برای ورزش صبحگاهی رفتم و عالی بود.
حالا نوبت رسوندن خودم به ساعت ۸ و نیم و شروع دوره با شاهین خان است.
حاضر...
بعد از سلام و احوالپرسی، انتخاب هفت کتاب متفاوت در دستور کار قرار گرفت.
دست بردم بینشان و هفت کتاب ریز و درشت را برگزیده نمودم.
هفت دقیقه کتاب اول را خواندیم و بعد هفت دقیقه آزاد نویسی که میبینید و میخوانید را نوشتم.
راستی کتاب اول که خواندم تئوری بنیادی موسیقی نوشته پرویز منصوری است. سالهاست به عشق علاقه به موسیقی خریده ام ولی نخوانده ام.
هفت دقیقه بعدی را به مطالعه کتاب از دولت عشق از کاترین پاندر ترجمه گیتی خوشدل پرداختم و اتفاقی فصل ششم را باز کردم. اجازه داریم هر جای کتاب را هفت دقیقه بخوانیم.
جالب بود در شروع فصل ششم از موضوع هفت کلیسا صحبت میکنه.
به نظرم اعداد نقش عجیب و غریبی در زندگی دارند و خوب به نظر میاد هنوز علمش را نداریم یا نمیشه اثباتش کرد.
برای مثال اعداد فرشته جالب هستند ولی نمیدونم چه کسی پشتش هست، ولی اکثر مواردی که من مطالعه کردم، شما را بسمت تلاش و امید و مثبت گرایی سوق میدهند.
بله دیگه
هفت دقیقه دیگه کتاب قطب نمای مدیران فروش استاد پرویز درگی عزیز را خواندم.
از محتوای عالی کتاب و محتوا به قلم استاد که بگذریم، خواب نصفه نیمه شب و سحر خیزی و ورزش و دوش و صبحانه و چای گرم زیر کولر آبی خنک، چه ارمغانی غیر خواب آلودگی میآورد.
باور کنید که متن را با انگشتانی بسیار لاجون و چشمانی نیمه باز همراه صدای تایپ کلانتری جان می نگارم.
استاد آخر استراحتی، پلک روی هم گذاردنی، اینگونه که تاخت میرویم، پلیس جلوی ما را میگیرد.
عجیب است ده دقیقه استراحت دادند. چه جالب ، بزنیم بقل جاده یک چای بنوشیم.
تمرین ادامه پیدا کرد...
بربگشتیم و هفت دقیقه کتابی دیگر را خواندیم.
کتاب چه کسی پنیر مرا برداشته است؟ را خواندم از اسپنسر جانسون.
وای باورم نمیشه که این کتاب که در دهه هشتاد خریده بودم و مثل چی فقط سالها با خودم حملش میکردم، قسمتی که چند دقیقه مطالعه کردم در قالب داستانی، چطور به ترس و شجاعت و اقدام که من این سال ها نیاز داشتم اشاره میکنه.
کاش حرفهایها کاملا مستقیم حرفهای خودشان و تجربیاتشان را طوری به ما گوشزد میکردند که گوشمان بیشتر پیچ میخورد.
پیشنهاد نوک زدن به کتاب های مختلف واقعا فوق العادست.
چند وقت پیش هم از استاد محمدرضا شعبانعلی هم شنیدم که نیازی نیست کتابخوانی را به شکل از ابتدا تا انتها با عقد ازدواج به پایان برسانیم. این کتاب است و به هر شکلی میتوانی از آن استفاده کنی.
شاید باید جزو قائده و قانونمان بگذاریم که چند وقت یکبار به کتابهایمان سر بزنیم.
رفتیم برای مطالعه بعدی...
کتاب ارائه ناب به سبک استیو جابز انتشارات بازاریابی انتخاب بعدی بود. جالبه که اصول دیجیتال مارکتینگ و سئو را میتوان در متن کتابی که سالها پیش چاپ شده استخراج کرد.
ما اکثرا دنبال مطالب جدید، کتاب جدید هستیم، ولی آنچه که قبلاً مطالعه کردیم را مجدد مطالعه نمیکنیم و روی مطالب مهم آن عمیق نمیشویم.
تکرار مطالب مهم میتونه ما رو به عمق اون موضوع نزدیک و به هدف برسونه.
گاهی برای رشد و پیشرفت نیاز داریم تا مطالب الگوهامون رو تکرار و تمرین کنیم.
تکرار و تمرین باعث میشه ما قوی بشیم
توانا بود هر که تمرین کند.
پیشنهادم در این لحظه اینه که به کلمات حساس بشید.
کتاب بعدی که به ملاقاتش رفتم، کتاب استراتژی اقیانوس آبی است که در دهه ۹۰ تهیه کردم و دوست میداشتمش.
هر کتاب درچه ای از یک اقیانوس را برای ما باز میکند.
شاید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پر آن ، یعنی توجه به آنچه داریم و مهارت داریم و تقویت آن، به ما عمق و قدرت بدهد.
توجه به داشته ها و لذت بردن از آن به معنای شکرگزاری و شکرگزاری به معنای توجه به داشته هاست.
کتاب آخر منتخبم، کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید ترجمه دکتر حسن حمیدپور و الناز پیرمرادی و ناهید کلی زاده.
توجه به عمق کودکی و طرحواره ها و شناخت و آگاهی نسبت به خودمان از اهداف کتاب هستند.
چند سالی است که در تلاش برای شناخت عادت ها و باورهایم هستم، چون کشف خویشتن و ریشه ها و کار روی آنها ، مسیر سربالایی را هموارتر و نرمتر میکند.
در پایان یکی از تلقین های روزانه را تقدیم میکنم.
روزی پنج بار برای شروع، با صدای بلند طوری که گوشتان بشنود، با خودتان تکرار کنید.
جمله تلقینی مثبت این است:
من خودم را دوست دارم.
من دوست داشتنی هستم.
من میتوانم.
افشین سعیدی
@Roshd365ir 🌱
مسیر زندگی و رشد، یک خط صاف نیست،
بلکه یک مارپیچ است.
شما مدام باز خواهی گشت به چیزهایی که خیال کردهای درک کردهای و سپس حقایق عمیقتری از خود را خواهی دید.
بلکه یک مارپیچ است.
شما مدام باز خواهی گشت به چیزهایی که خیال کردهای درک کردهای و سپس حقایق عمیقتری از خود را خواهی دید.
سوالی که با پرسیدنش مسیر زندگیمان بهبود پیدا میکند
آیا گفتگوی درونی ما را به سمت موفقیت هدایت میکند؟
خیلی وقتها ما بدون اینکه با کسی صحبت کنیم، جملاتی در ذهنمان رد و بدل شده که فقط خودمان صدا و شدت و میزان احساس آن را متوجه شدیم.
به این شکل که گوینده و شنونده، خودتان هستید، گفتگوی درونی گویند.
حتما خیلی اوقات پیش آمده که خواستید کاری را انجام بدید و آگاهانه میدونستید که انجامش میدید یا نمیدید، ولی بوقتش آنچه که تصمیم گرفته بودید انجام نشده و اون کاری انجام شده که در عادات و باورهای قدیمی قرار داشتهاند.
برای مثال اگر جمله تلقینی،
من خودم را دوست دارم
را مدام در ذهنتان مرور کنید،
در موقعیتی که دارید به خودتان آسیب میزنید،
مثل سیگار کشیدن،
یکهو جمله من خودم را دوست دارم، میپره میاد بالا، پاپ آپ میشه و مثل یک تابلو میاد بالا و مچ خودمان را میگیره و ناخودآگاه کمکمان میکنه تا این گفتگوی درونی، زندگیمان را بهبود ببخشه و از زندگیمان نسخه بهتری ایجاد بکند.
اولین و مهمترین رابطه با خودمان است.
به نظرم صحبت کردن با خودتان طوری که گوشتان بشنود و نجوای تلقینی مثبتی را مدام و روزانه تکرار کنید، مسیر موفقیت را برایتان هموارتر میکند.
افشین سعیدی
@Roshd365ir 🌱
آیا گفتگوی درونی ما را به سمت موفقیت هدایت میکند؟
خیلی وقتها ما بدون اینکه با کسی صحبت کنیم، جملاتی در ذهنمان رد و بدل شده که فقط خودمان صدا و شدت و میزان احساس آن را متوجه شدیم.
به این شکل که گوینده و شنونده، خودتان هستید، گفتگوی درونی گویند.
حتما خیلی اوقات پیش آمده که خواستید کاری را انجام بدید و آگاهانه میدونستید که انجامش میدید یا نمیدید، ولی بوقتش آنچه که تصمیم گرفته بودید انجام نشده و اون کاری انجام شده که در عادات و باورهای قدیمی قرار داشتهاند.
برای مثال اگر جمله تلقینی،
من خودم را دوست دارم
را مدام در ذهنتان مرور کنید،
در موقعیتی که دارید به خودتان آسیب میزنید،
مثل سیگار کشیدن،
یکهو جمله من خودم را دوست دارم، میپره میاد بالا، پاپ آپ میشه و مثل یک تابلو میاد بالا و مچ خودمان را میگیره و ناخودآگاه کمکمان میکنه تا این گفتگوی درونی، زندگیمان را بهبود ببخشه و از زندگیمان نسخه بهتری ایجاد بکند.
اولین و مهمترین رابطه با خودمان است.
به نظرم صحبت کردن با خودتان طوری که گوشتان بشنود و نجوای تلقینی مثبتی را مدام و روزانه تکرار کنید، مسیر موفقیت را برایتان هموارتر میکند.
افشین سعیدی
@Roshd365ir 🌱
«تنهایی» راهیست برای گفتوگوی عمیق با
کسی که همیشه نادیدهاش میگیری:
خودت.
کسی که همیشه نادیدهاش میگیری:
خودت.
تنها دو روز در سال است:
که نمیتوانی هیچ کاری انجام دهی
یکی دیروز " یکی فردا
پس ؛ همه امروز ها را زندگی کن
@Roshd365ir
که نمیتوانی هیچ کاری انجام دهی
یکی دیروز " یکی فردا
پس ؛ همه امروز ها را زندگی کن
@Roshd365ir
رشد، مسیر مستقیم ندارد.
گاهی در روشنایی قدم میزنی،
گاهی با چشمانی بسته،
در تاریکی سقوط میکنی.
آنچه تو را بالا میبرد،
همان چیزیست که پیشتر تو را شکسته.
بزرگیِ یک روح،
به تعداد پیروزیهایش نیست،
بلکه به ژرفای رنجهاییست
که از آنها معنا ساخته.
رشد یعنی هر بار که فرو میریزی،
شکلت را عوض کنی،
نه جوهرت را.
و بپذیری که در هر پوستاندازی،
بخشی از گذشته را
باید با احترام،
رها کنی.
گاهی در روشنایی قدم میزنی،
گاهی با چشمانی بسته،
در تاریکی سقوط میکنی.
آنچه تو را بالا میبرد،
همان چیزیست که پیشتر تو را شکسته.
بزرگیِ یک روح،
به تعداد پیروزیهایش نیست،
بلکه به ژرفای رنجهاییست
که از آنها معنا ساخته.
رشد یعنی هر بار که فرو میریزی،
شکلت را عوض کنی،
نه جوهرت را.
و بپذیری که در هر پوستاندازی،
بخشی از گذشته را
باید با احترام،
رها کنی.
