"در زندگی لحظه هایی هست که آدم نمی تواند ساده لوح بماند.
او باید بیدار باشد.
بیدار نبودن عین گناه است."
#پیر_پائولو_پازولینی
@Roshanfkrane
او باید بیدار باشد.
بیدار نبودن عین گناه است."
#پیر_پائولو_پازولینی
@Roshanfkrane
#علمی
🎥 آیا ما انسانها باید پیر شویم و بمیریم؟
انسانها پیر میشوند. هیچ انسانی تا بحال وجود نداشته که پیر نشود. البته روند #پیر شدن در بین موجودات، همگانی نیست و بسیاری از موجودات مثل خوکچه هندی برهنه پیر نمیشوند و با گذشت سالهای متمادی، سلولهای آنها جوان میماند. همچنین در لابستر و یا نوعی درخت کاج و... روند پیری وجود ندارد. به نظر میرسد که در این موجودات، کلاهک کروموزومی تلومر قدرت بازسازی دارد. هربار که سلولها تقسیم میشوند تا جایگزین سلولهای پیر شوند، مقداری از DNA خود را از دست میدهند، که معمولا از انتهای کروموزوم و مربوط به کلاهک تلومر میباشد که مهم نیستند. ولی پس از مدتی این کلاهک به قدری کوتاه میشود که سلول توانایی از دست دادنDNA بیشتری را ندارد و تقسیم سلولی متوقف میگردد. در موجوداتی که روند پیری وجود ندارد، آنزیم بازسازی تلومر به میزان بالایی وجود دارد. تعدادی از سلولهای بدن انسان قادر به ساخت این آنزیم میباشند، ولی بیشتر سلولهای انسان این آنزیم را ندارند. البته در انسان تقسیم زیاد سلولی شانس ابتلا به سرطان را بیشتر میکند و در موجوداتی مثل خوکچه برهنه، در برابر سرطان مقاومت وجود دارد . عروس دریایی حتی روند پیری را برعکس کرده و جوان میشود. البته به نظر میرسد که در انسان این روند ممکن است آنطور که انتظار داریم پیش نرود، و سبب تبدیل سلولهای مغز به سلول پوست یا ماهیچه گردد، یا حتی موجب پاک شدن حافظه انسان شود! در هر حال برخی از موجودات ممکن است جاودانه باشند ولی فناناپذیر نیستند، چون میتوان روند پیری را متوقف کرد ولی جلوی مرگ را نمیتوان گرفت.
@Roshanfkrane
#علمی
🎥 آیا ما انسانها باید پیر شویم و بمیریم؟
انسانها پیر میشوند. هیچ انسانی تا بحال وجود نداشته که پیر نشود. البته روند #پیر شدن در بین موجودات، همگانی نیست و بسیاری از موجودات مثل خوکچه هندی برهنه پیر نمیشوند و با گذشت سالهای متمادی، سلولهای آنها جوان میماند. همچنین در لابستر و یا نوعی درخت کاج و... روند پیری وجود ندارد. به نظر میرسد که در این موجودات، کلاهک کروموزومی تلومر قدرت بازسازی دارد. هربار که سلولها تقسیم میشوند تا جایگزین سلولهای پیر شوند، مقداری از DNA خود را از دست میدهند، که معمولا از انتهای کروموزوم و مربوط به کلاهک تلومر میباشد که مهم نیستند. ولی پس از مدتی این کلاهک به قدری کوتاه میشود که سلول توانایی از دست دادنDNA بیشتری را ندارد و تقسیم سلولی متوقف میگردد. در موجوداتی که روند پیری وجود ندارد، آنزیم بازسازی تلومر به میزان بالایی وجود دارد. تعدادی از سلولهای بدن انسان قادر به ساخت این آنزیم میباشند، ولی بیشتر سلولهای انسان این آنزیم را ندارند. البته در انسان تقسیم زیاد سلولی شانس ابتلا به سرطان را بیشتر میکند و در موجوداتی مثل خوکچه برهنه، در برابر سرطان مقاومت وجود دارد . عروس دریایی حتی روند پیری را برعکس کرده و جوان میشود. البته به نظر میرسد که در انسان این روند ممکن است آنطور که انتظار داریم پیش نرود، و سبب تبدیل سلولهای مغز به سلول پوست یا ماهیچه گردد، یا حتی موجب پاک شدن حافظه انسان شود! در هر حال برخی از موجودات ممکن است جاودانه باشند ولی فناناپذیر نیستند، چون میتوان روند پیری را متوقف کرد ولی جلوی مرگ را نمیتوان گرفت.
@Roshanfkrane
#علمی
سلام هم وطن،،،
من یک #راننده ام
اگر از احوالات من جویا باشید خوبم خدا راشکر ..گله ای نیست ....شکایتی هم ندارم ...فقط درد دلی دارم با تویی که مرا نمیشناسی ...مرا نمیبینی ...مرا نمیفهمی ...حالم را هم که اصلا نمیپرسی ...
اما عیب ندارد تو خودت رو ناراحت نکن من هوای تو را دارم ...#مهمان_داری؟ نگران نباش! من شب نخواهم خوابید تا تو میوه تازه و گوشت و مرغ روز جلوی مهمانت بگذاری ...
#زمستان است و سرما درپیش .....نگران من نباش ...من خسته ام فدای سرت .
من تمام تلاشم را خواهم کرد تا مصالح خانه ات زود و به موقع برسند وسر سیاه زمستان سرپناه خانواده ات تکمیل گردد .
هم وطن عزیزم .آری من یه راننده ام که شغلم با عنایت مسئولین #تفریحی است و حالا حالا ها باید جاده ها را گز کنم و منتظر باشم تا وقتی آنهاصلاح دانستند، باز نشسته شوم و دمی آرام گیرم .
وقتی تو شبهای زمستان در کنار خانواده ات چای داغ مینوشی و در خانه گرمت آرام خفته ای ، من در #سرمای_زیر_صفر #پیک_نیکم را روشن کرده ام تا دستانم را که از بستن زنجیر چرخ آنهم در برف و بوران، یخ زده اند را کمی گرم کنم و به راهم ادامه دهم
دوست من باید زودتر برسم و بار بعدی را که با کلی حق حساب دادن به باربری گرفته ام را بزنم آنهم به #نصفه قیمت بارنامه .میگویی چرا ؟!!
بخاطر اینکه کارخانه و باربری دست در دست هم داده اند تا حق من و زن و بچه ام را بین خود تقسیم کنند .
باز میگویی چرا شکایت نمیکنی ؟!! چون هیچ مکان و هیچ جایی برای شکایت نداریم .هر صنفی اتحادیه ای دارند و تعزیزاتی .اما افسوس که آنهایی که میتوانند کاری بکنند تنها کارشان درست کردن حوضی از حناست واسه دستان خسته و پینه بسته ما .
خلاصه اینکه #داروغه و #دزد و صاحب کاروان عقد اخوت بسته اند برا خانه خرابی ما.
این آخرین #قسط لاستیکم را بدهم ،مصادف است با آخرین نخی که زده و باید منتظر باشم پلیس مهربان و فداکارم من را جریمه کند
خوب عیب ندارد بگذار چرخ زندگی اورا هم من بچرخانم .
یادم باشد شب جای امنی بخوابم وگرنه چرخ زندگی دزدها را هم من باید بچرخانم .
اری هم وطن من شغلم #تفریحیست! دوست دارم ،توی گرمای ۵۰ درجه #بندر بدوم دنبال بار .
عرق ریزان چادر بکشم و شبها با پشه های مهربانش نون بیار کباب ببر بازی کنم .
اخر #تفریح دلچسبی است.پنچر کنی و عرق از پیشانی به چشمانت برود و تو نتوانی حتی پاکش کنی .نمیدانی روی #تنورداغ آسفالت خوابیدن و گریس کاری کردن چه لذتی دارد .
چنان لذتی که تو از لم دادن جلوی کولر گازی خانه ات هم نخواهی برد .
چه تفریحی از این بالاتر که بعد کلی زحمت و رساندن بار ساعتها توی ماشینت علاف باشی چون پول نقد ندارند و کارت خوانشان کار نمیکند و تو صبحانه و نهار و شامت را باید با هم بخوری آنهم وقتی که از شدت ضعف تازه یادت میآید از دیشب هیچ نخورده ای .
تولد #فرزندت بود، مبارک است من که نفهمیدم کودکم کی مرد شد و کی دخترم خانه بخت رفت .
نفهمیدم همسرم کی در تنهایی #پیر شد و هیچ نگفت از باری که بر شانه های زنانه اش سنگینی میکرد . فقط لبخندی زد و مرا بدرقه کرد .
حسرت یه روز #تعطیل که با خاطر جمع و آرامش روح با فرزندان باشم، تا ابد بر دلم خواهد ماند ،
اما تو خودت را ناراحت نکن آخر هفته هایت را خوش باش! آنها هم دیگر چنین نیازی را در درون خود خفه کرده اند، وقتی چشمان خسته و بیقرار مرا میبینند .
آری هم وطن تو آسوده باش من تا آخرین جانم در #رگهای کشورم حرکت خواهم کرد تا تو و مسئولین در آرامش باشید .
آخ که چقدر حرف دارم با تو بزنم اما باید برومو ببینم امروز چه تعرفه ای برای بارم بسته اند آخربندر است و از پایتخت و مسئول کاخ نشینش دور.
آری اینجا بازار بی قانونی است و تو حکم آن گلادیاتوری را داری که باید برای زنده ماندن با هرچیزی که از دروازه بیرون میآید بحنگی چه انسان باشد چه اژدها .
ما هم باید بار را بگیریم چه تعرفه اش عادلانه باشد چه ظالمانه وگر نه قسدهایمان عقب میماند و چک هایمان برگشت میخورند..
آنوقت است که بانکِ عزیز نداشته هایمان را به حراج میگذارد . آری اینجا شهر بی قانون هاست و داروغه اش در پشت پستو خواب .
آری هم وطن تو آسوده باش که بدان که ما یک عمر است داریم بار بی توجهی #مسئولین را بدوش میکشیم ......!
کامیون داران معترض
#اجتماعی
#تفکر
@Roshanfkrane
من یک #راننده ام
اگر از احوالات من جویا باشید خوبم خدا راشکر ..گله ای نیست ....شکایتی هم ندارم ...فقط درد دلی دارم با تویی که مرا نمیشناسی ...مرا نمیبینی ...مرا نمیفهمی ...حالم را هم که اصلا نمیپرسی ...
اما عیب ندارد تو خودت رو ناراحت نکن من هوای تو را دارم ...#مهمان_داری؟ نگران نباش! من شب نخواهم خوابید تا تو میوه تازه و گوشت و مرغ روز جلوی مهمانت بگذاری ...
#زمستان است و سرما درپیش .....نگران من نباش ...من خسته ام فدای سرت .
من تمام تلاشم را خواهم کرد تا مصالح خانه ات زود و به موقع برسند وسر سیاه زمستان سرپناه خانواده ات تکمیل گردد .
هم وطن عزیزم .آری من یه راننده ام که شغلم با عنایت مسئولین #تفریحی است و حالا حالا ها باید جاده ها را گز کنم و منتظر باشم تا وقتی آنهاصلاح دانستند، باز نشسته شوم و دمی آرام گیرم .
وقتی تو شبهای زمستان در کنار خانواده ات چای داغ مینوشی و در خانه گرمت آرام خفته ای ، من در #سرمای_زیر_صفر #پیک_نیکم را روشن کرده ام تا دستانم را که از بستن زنجیر چرخ آنهم در برف و بوران، یخ زده اند را کمی گرم کنم و به راهم ادامه دهم
دوست من باید زودتر برسم و بار بعدی را که با کلی حق حساب دادن به باربری گرفته ام را بزنم آنهم به #نصفه قیمت بارنامه .میگویی چرا ؟!!
بخاطر اینکه کارخانه و باربری دست در دست هم داده اند تا حق من و زن و بچه ام را بین خود تقسیم کنند .
باز میگویی چرا شکایت نمیکنی ؟!! چون هیچ مکان و هیچ جایی برای شکایت نداریم .هر صنفی اتحادیه ای دارند و تعزیزاتی .اما افسوس که آنهایی که میتوانند کاری بکنند تنها کارشان درست کردن حوضی از حناست واسه دستان خسته و پینه بسته ما .
خلاصه اینکه #داروغه و #دزد و صاحب کاروان عقد اخوت بسته اند برا خانه خرابی ما.
این آخرین #قسط لاستیکم را بدهم ،مصادف است با آخرین نخی که زده و باید منتظر باشم پلیس مهربان و فداکارم من را جریمه کند
خوب عیب ندارد بگذار چرخ زندگی اورا هم من بچرخانم .
یادم باشد شب جای امنی بخوابم وگرنه چرخ زندگی دزدها را هم من باید بچرخانم .
اری هم وطن من شغلم #تفریحیست! دوست دارم ،توی گرمای ۵۰ درجه #بندر بدوم دنبال بار .
عرق ریزان چادر بکشم و شبها با پشه های مهربانش نون بیار کباب ببر بازی کنم .
اخر #تفریح دلچسبی است.پنچر کنی و عرق از پیشانی به چشمانت برود و تو نتوانی حتی پاکش کنی .نمیدانی روی #تنورداغ آسفالت خوابیدن و گریس کاری کردن چه لذتی دارد .
چنان لذتی که تو از لم دادن جلوی کولر گازی خانه ات هم نخواهی برد .
چه تفریحی از این بالاتر که بعد کلی زحمت و رساندن بار ساعتها توی ماشینت علاف باشی چون پول نقد ندارند و کارت خوانشان کار نمیکند و تو صبحانه و نهار و شامت را باید با هم بخوری آنهم وقتی که از شدت ضعف تازه یادت میآید از دیشب هیچ نخورده ای .
تولد #فرزندت بود، مبارک است من که نفهمیدم کودکم کی مرد شد و کی دخترم خانه بخت رفت .
نفهمیدم همسرم کی در تنهایی #پیر شد و هیچ نگفت از باری که بر شانه های زنانه اش سنگینی میکرد . فقط لبخندی زد و مرا بدرقه کرد .
حسرت یه روز #تعطیل که با خاطر جمع و آرامش روح با فرزندان باشم، تا ابد بر دلم خواهد ماند ،
اما تو خودت را ناراحت نکن آخر هفته هایت را خوش باش! آنها هم دیگر چنین نیازی را در درون خود خفه کرده اند، وقتی چشمان خسته و بیقرار مرا میبینند .
آری هم وطن تو آسوده باش من تا آخرین جانم در #رگهای کشورم حرکت خواهم کرد تا تو و مسئولین در آرامش باشید .
آخ که چقدر حرف دارم با تو بزنم اما باید برومو ببینم امروز چه تعرفه ای برای بارم بسته اند آخربندر است و از پایتخت و مسئول کاخ نشینش دور.
آری اینجا بازار بی قانونی است و تو حکم آن گلادیاتوری را داری که باید برای زنده ماندن با هرچیزی که از دروازه بیرون میآید بحنگی چه انسان باشد چه اژدها .
ما هم باید بار را بگیریم چه تعرفه اش عادلانه باشد چه ظالمانه وگر نه قسدهایمان عقب میماند و چک هایمان برگشت میخورند..
آنوقت است که بانکِ عزیز نداشته هایمان را به حراج میگذارد . آری اینجا شهر بی قانون هاست و داروغه اش در پشت پستو خواب .
آری هم وطن تو آسوده باش که بدان که ما یک عمر است داریم بار بی توجهی #مسئولین را بدوش میکشیم ......!
کامیون داران معترض
#اجتماعی
#تفکر
@Roshanfkrane
🔴داستان یک ترانه
#سرگشته
یا همان #تو_ای_پری_کجایی
این تصنیف حاصل همکاری #همایون_خرم (آهنگساز)، #هوشنگ_ابتهاج (شاعر)، #حسین_قوامی یا همان #فاخته (خواننده) و #جوادمعروفی (تنظیم کننده) است
«تو ای پری کجایی» اولین تصنیفی است که #ابتهاج آن را سروده و اتفاقا آخرین اجرای زندهیاد #حسین_قوامی نیز محسوب میشود.
استاد #همایون_خرم در کتاب #غوغای_ستارگان (خاطرات او ) نحوه شکلگیری این آلبوم را شرح داده است:
«زمانی که آقای هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سایه) #مسئول رادیو شده بودند، به دعوت ایشان ملاقاتی با هم داشتیم.»
همایون خرم و هوشنگ ابتهاج در میدان #ارگ و در دفتر کار ابتهاج قراری ترتیب میدهند و درباره شکلگیری یک کار جدید گپ میزنند
خرم درباره این دیدار میگوید: «آقای ابتهاج اظهار علاقه کردند که اگر بشود، روی آهنگهایی از ساختههای من کلام بگذارند.
پس از این ملاقات به فاصلهٔ چند هفته، #خرم آهنگی در دستگاه همایون میسازد و آن را به ابتهاج میدهد تا روی آن کلام بگذارد.
این ترانه با عنوان #سرگشته که بعدها با نام «تو ای پری کجایی» در بین مردم مشهور میشود، توسط #ابتهاج سروده میشود.
#هوشنگ_ابتهاج نیز در کتاب #پیر_پرنیان_اندیش در باره ی«تو ای پری کجایی» میگوید:
«این اولین تصنیفیه که من ساختم. سال ۵۱، ۵۲ بود. همایون خرّم یه آهنگ ساخت در همایون و برام با سازش زد. خیلی آهنگ قشنگی بود. همون موقع بهش گفتم من شعرشو میسازم.
اون اصلاً انتظار نداشت که من این حرف رو بزنم. بعد هم ساختَمش.»
از این پس بایستی به سراغ انتخاب خواننده میرفتند؛ این بود که به دنبال #فاخته ی موسیقی ایران رفتند. همسر #حسین_قوامی درباره این قطعه گفته بود:
«همان روز که این تصنیف ساخته شد؛ من در منزل نشسته بودم و آقای #تجویدی، خانم #آفت (خواننده)، #مهین_بزرگی (دوبلور)، خانم #فخری_نیکزاد و خانم #روشنک (دکلمهگران خوب کشورمان) و #اکبرگلپایگانی هم منزل ما بودند که #قوامی با دسته گلی زیبا از بیرون آمد و گفت :
خانم؛ رادیو را باز کن تا نیم ساعت دیگر، یک :تصنیف جدید قرار است پخش شود که برای تو خواندهام!!!
گویندهٔ رادیو تصنیف «تو ای پری کجایی» را که با ارکستر بزرگ رادیو ملی ایران درست شده بود را #معرفی کرد و بعد پخش شد.»
#ابتهاج هم در جایی دیگر عنوان میکند:
«بعد آقای #قوامی اومد جلوی ارکستر و ایستاد و خوند و خیلی هم خوب خوند. وقتی تموم شد رفتم بهشون خسته نباشید گفتم. قوامی گفت «من از شما ممنونم که اجازه دادین این تصنیف رو من بخونم. این تصنیف اسم منو برای همیشه نگه میداره.»
#همایون_خرم هم گفته است:
«با تنظیم استاد #جوادمعروفی در برنامهٔ گلهای تازه، شمارهٔ ۵۲ با صدای زندهیاد قوامی (فاختهای) اجرا شد.
این ترانه در حقیقت ترانهٔ خداحافظی ایشان [حسین قوامی] از رادیو بود و شاید آخرین اثری که شادروان #قوامی بهطور رسمی در رادیو اجرا کردند.👇👇
#هنر
@Roshanfkrane
#سرگشته
یا همان #تو_ای_پری_کجایی
این تصنیف حاصل همکاری #همایون_خرم (آهنگساز)، #هوشنگ_ابتهاج (شاعر)، #حسین_قوامی یا همان #فاخته (خواننده) و #جوادمعروفی (تنظیم کننده) است
«تو ای پری کجایی» اولین تصنیفی است که #ابتهاج آن را سروده و اتفاقا آخرین اجرای زندهیاد #حسین_قوامی نیز محسوب میشود.
استاد #همایون_خرم در کتاب #غوغای_ستارگان (خاطرات او ) نحوه شکلگیری این آلبوم را شرح داده است:
«زمانی که آقای هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سایه) #مسئول رادیو شده بودند، به دعوت ایشان ملاقاتی با هم داشتیم.»
همایون خرم و هوشنگ ابتهاج در میدان #ارگ و در دفتر کار ابتهاج قراری ترتیب میدهند و درباره شکلگیری یک کار جدید گپ میزنند
خرم درباره این دیدار میگوید: «آقای ابتهاج اظهار علاقه کردند که اگر بشود، روی آهنگهایی از ساختههای من کلام بگذارند.
پس از این ملاقات به فاصلهٔ چند هفته، #خرم آهنگی در دستگاه همایون میسازد و آن را به ابتهاج میدهد تا روی آن کلام بگذارد.
این ترانه با عنوان #سرگشته که بعدها با نام «تو ای پری کجایی» در بین مردم مشهور میشود، توسط #ابتهاج سروده میشود.
#هوشنگ_ابتهاج نیز در کتاب #پیر_پرنیان_اندیش در باره ی«تو ای پری کجایی» میگوید:
«این اولین تصنیفیه که من ساختم. سال ۵۱، ۵۲ بود. همایون خرّم یه آهنگ ساخت در همایون و برام با سازش زد. خیلی آهنگ قشنگی بود. همون موقع بهش گفتم من شعرشو میسازم.
اون اصلاً انتظار نداشت که من این حرف رو بزنم. بعد هم ساختَمش.»
از این پس بایستی به سراغ انتخاب خواننده میرفتند؛ این بود که به دنبال #فاخته ی موسیقی ایران رفتند. همسر #حسین_قوامی درباره این قطعه گفته بود:
«همان روز که این تصنیف ساخته شد؛ من در منزل نشسته بودم و آقای #تجویدی، خانم #آفت (خواننده)، #مهین_بزرگی (دوبلور)، خانم #فخری_نیکزاد و خانم #روشنک (دکلمهگران خوب کشورمان) و #اکبرگلپایگانی هم منزل ما بودند که #قوامی با دسته گلی زیبا از بیرون آمد و گفت :
خانم؛ رادیو را باز کن تا نیم ساعت دیگر، یک :تصنیف جدید قرار است پخش شود که برای تو خواندهام!!!
گویندهٔ رادیو تصنیف «تو ای پری کجایی» را که با ارکستر بزرگ رادیو ملی ایران درست شده بود را #معرفی کرد و بعد پخش شد.»
#ابتهاج هم در جایی دیگر عنوان میکند:
«بعد آقای #قوامی اومد جلوی ارکستر و ایستاد و خوند و خیلی هم خوب خوند. وقتی تموم شد رفتم بهشون خسته نباشید گفتم. قوامی گفت «من از شما ممنونم که اجازه دادین این تصنیف رو من بخونم. این تصنیف اسم منو برای همیشه نگه میداره.»
#همایون_خرم هم گفته است:
«با تنظیم استاد #جوادمعروفی در برنامهٔ گلهای تازه، شمارهٔ ۵۲ با صدای زندهیاد قوامی (فاختهای) اجرا شد.
این ترانه در حقیقت ترانهٔ خداحافظی ایشان [حسین قوامی] از رادیو بود و شاید آخرین اثری که شادروان #قوامی بهطور رسمی در رادیو اجرا کردند.👇👇
#هنر
@Roshanfkrane
#روزهاىربودهشده
ما که فقیریم،
مجال اندکى داریم
براى جوانى و زیبایى:
جهان! تو بدون ما
مىتوانى ادامه دهى.
ما، این بردهگان مادرزاد!
پروانهگانى
مرده در پیلهی زمان
که هرگز زیبا نشدند.
ثروتمندان
زمان را به ما باز نمىگردانند:
آن روزهاى زیباى ربوده شده
از ما و از پدران ما
آیا پایانى بر این فقر زمان نخواهد بود؟
#پیر_پائولو_پازولینی
@Roshanfkrane
ما که فقیریم،
مجال اندکى داریم
براى جوانى و زیبایى:
جهان! تو بدون ما
مىتوانى ادامه دهى.
ما، این بردهگان مادرزاد!
پروانهگانى
مرده در پیلهی زمان
که هرگز زیبا نشدند.
ثروتمندان
زمان را به ما باز نمىگردانند:
آن روزهاى زیباى ربوده شده
از ما و از پدران ما
آیا پایانى بر این فقر زمان نخواهد بود؟
#پیر_پائولو_پازولینی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در روستای هورامان، هر سال در نیمه زمستان مراسم "پیر شالیار" برگزار میشود.
#فرهنگ #کوردی #پیر_شالیار
@Roshanfkrane
#فرهنگ #کوردی #پیر_شالیار
@Roshanfkrane