This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنقدر نگذاشتی ببوسمت
که بوسیدن راهم ممنوع کردند
بههمه دنیا بگو
ما را نامهربانیها کشت
#فردین_نظری
@Roshanfkrane
که بوسیدن راهم ممنوع کردند
بههمه دنیا بگو
ما را نامهربانیها کشت
#فردین_نظری
@Roshanfkrane
Ze Man Migorizi
Sepanta Mojtahed Zadeh
🕊🎧
⏯ ز من می گریزی
🔵 آهنگساز: استاد #فردین_خلعتبری
🔵شاعر: مسعود کلانتری
🔵 اجر: #سپنتا_مجتهدزاده
#موسیقی
@Roshanfkrane
⏯ ز من می گریزی
🔵 آهنگساز: استاد #فردین_خلعتبری
🔵شاعر: مسعود کلانتری
🔵 اجر: #سپنتا_مجتهدزاده
#موسیقی
@Roshanfkrane
🔴 ما تقصیری نداریم
✍ #فردین_علیخواه | جامعهشناس
به همکارم تلفن میزنم تا حالش را بپرسم. میگوید از صبح تا عصر در دانشگاه است. میگویم «چه خوب. خوش به حالت که اینطور منظم در حال مطالعه هستی.» میگوید« مطالعه! نه. در سایت #بورس هستم و یک لحظه هم چشمم را از صفحهی آن برنمیدارم.» به یکی از دانشجویان دکترا پیام میدهم تا از وضعیت پیشرفت رسالهی دکترایش بگوید. مینویسد که « #بورسباز» شده است. از من هم میخواهد که «اگر پول و پَلهای در دست و بال دارم در اختیارش بگذارم تا چندبرابرش را به من تحویل بدهد.» با لحنی پرسشی به او میگویم «پس رساله دکترا؟» بعد از چند ثانیه برایم شکلک خنده میفرستد!
این روزها با آدمهای مختلفی گفتگو میکنم. بورس به شکلی جدّی خانوادههای ایرانی را درگیر کرده است. بسیاری را میشناسم که این روزها در خانه یا در محل کار با تمام هوش و حواس، اعداد و نمودارهای #بورس را زیرورو میکنند. در ماههای اخیر کارمندان سازمان های دولتی ارباب رجوع را به قول خودشان «دک میکنند» تا بتوانند به کارشان برسند و منظور از کارشان، رفتن در صف خرید یا صف فروش سهام است. حق هم دارند دک کنند! یک لحظه غفلت از صفحه نمایش، چند روز پریشانی و پشیمانی درپی دارد. ساختمانهای دولتی تبدیل به «دفتر کار» کارمندان شده است. مکان رایگانی در اختیار است، باد خُنک کولر گازی میوزد، آب و برق هم مجانی است. گویا وعدههای آغازین انقلاب اسلامی، اگرچه دیرهنگام، حداقل برای این کارمندان محقَق شده است. مدیرانی هم که گَهگاه برای حفظ وجههی خود، کارمندی را توبیخ میکنند«چون به خلوت میروند» آن کارِ آنان میکنند!
نکتهی قابل تأمل آن است که خروج از «دفتر کار» یا اتمام ساعت کاری بازار #بورس و سهام به معنای پایان « #بورسبازی» نیست. خانهها تبدیل به مکانی برای تحلیل و تبادلنظر درباره تجربه امروز و جمعآوری اطلاعات از دوست و آشنا و فامیل برای تدوین برنامه فردا شدهاند. گویی پس از ساعت اداری، افراد از «دفتر کار» به یک «بنگاه اقتصادی» دیگر منتقل میشوند!
بدون تردید سرمایهگذاری در بازار #بورس و سهام امر مذمومی نیست. افراد در همه کشورها در صورت تمایل بخشی از پسانداز خود را وارد بازار #بورس و سهام میکنند. تفاوت در این است که افراد معمولی پس از خرید سهام، به زندگی عادی خود ادامه میدهند. در واقع در این کشورها شاهد اقلیتی با نام « #بورسباز» هستیم که به شکل حرفهای در بازار #بورس حضور دارند و سایرین سرمایهگذاران خردی هستند که تنها رهگذر این میداناند. در مقابل آنچه در ایران شاهدیم مانند همهی چیزهای دیگرمان شکلی بیمارگونه دارد. افراد در جایی کار میکنند ولی کار آنجا را انجام نمیدهند بلکه در اصل رئیس خودشاناند و به خرید و فروش سهام اشتغال دارند.
من هیچ کس را به خاطر « #بورس_بازی» یا «سهامبازی» سرزنش نمیکنم و قصد ندارم در این نوشتار ژست فریبندهی یک انسان خردمند را به خودم بگیرم. همه ما در نتیجه سیاستهای نسنجیده و خردگریز، و تصمیمات سراسر اشتباه مقامات به این موقعیت تهوعآور پرتاب شدهایم. ما هر روز وارد بازی کثیفی میشویم که قبل از آن حتی تصورش برایمان آزاردهنده بود. منظورم « #بورسبازی»، خرید دلار، خرید طلا و سکه و یا ثبتنام خودروست. ما تقصیری نداریم. کاهش روزانه ارزش پول ملی، رشد افسارگسیخته قیمت کالاها و خدمات و فقدان هر گونه چشمانداز روشنی به آینده، پیامدهای اجتماعی دارد که یکی از آنها گسترش همین رفتارهاست. همه ما به ناچار- تأکید میکنم- به ناچار، دلّالمسلک شدهایم.
افسوس و صدافسوس که این روزها به اقتضای وظیفه حرفهایام مدام درباره پدیدههایی مینویسم و اعلام نگرانی میکنم که دارند از دست میروند. پدیدههایی که با گذشت زمان بیشک به سختی به حالت اولشان بازخواهندگشت. ساختمانهای دولتی تبدیل به «دفتر کار» و خانواده از یک نهاد اجتماعی تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده است.
@Roshanfkrane
✍ #فردین_علیخواه | جامعهشناس
به همکارم تلفن میزنم تا حالش را بپرسم. میگوید از صبح تا عصر در دانشگاه است. میگویم «چه خوب. خوش به حالت که اینطور منظم در حال مطالعه هستی.» میگوید« مطالعه! نه. در سایت #بورس هستم و یک لحظه هم چشمم را از صفحهی آن برنمیدارم.» به یکی از دانشجویان دکترا پیام میدهم تا از وضعیت پیشرفت رسالهی دکترایش بگوید. مینویسد که « #بورسباز» شده است. از من هم میخواهد که «اگر پول و پَلهای در دست و بال دارم در اختیارش بگذارم تا چندبرابرش را به من تحویل بدهد.» با لحنی پرسشی به او میگویم «پس رساله دکترا؟» بعد از چند ثانیه برایم شکلک خنده میفرستد!
این روزها با آدمهای مختلفی گفتگو میکنم. بورس به شکلی جدّی خانوادههای ایرانی را درگیر کرده است. بسیاری را میشناسم که این روزها در خانه یا در محل کار با تمام هوش و حواس، اعداد و نمودارهای #بورس را زیرورو میکنند. در ماههای اخیر کارمندان سازمان های دولتی ارباب رجوع را به قول خودشان «دک میکنند» تا بتوانند به کارشان برسند و منظور از کارشان، رفتن در صف خرید یا صف فروش سهام است. حق هم دارند دک کنند! یک لحظه غفلت از صفحه نمایش، چند روز پریشانی و پشیمانی درپی دارد. ساختمانهای دولتی تبدیل به «دفتر کار» کارمندان شده است. مکان رایگانی در اختیار است، باد خُنک کولر گازی میوزد، آب و برق هم مجانی است. گویا وعدههای آغازین انقلاب اسلامی، اگرچه دیرهنگام، حداقل برای این کارمندان محقَق شده است. مدیرانی هم که گَهگاه برای حفظ وجههی خود، کارمندی را توبیخ میکنند«چون به خلوت میروند» آن کارِ آنان میکنند!
نکتهی قابل تأمل آن است که خروج از «دفتر کار» یا اتمام ساعت کاری بازار #بورس و سهام به معنای پایان « #بورسبازی» نیست. خانهها تبدیل به مکانی برای تحلیل و تبادلنظر درباره تجربه امروز و جمعآوری اطلاعات از دوست و آشنا و فامیل برای تدوین برنامه فردا شدهاند. گویی پس از ساعت اداری، افراد از «دفتر کار» به یک «بنگاه اقتصادی» دیگر منتقل میشوند!
بدون تردید سرمایهگذاری در بازار #بورس و سهام امر مذمومی نیست. افراد در همه کشورها در صورت تمایل بخشی از پسانداز خود را وارد بازار #بورس و سهام میکنند. تفاوت در این است که افراد معمولی پس از خرید سهام، به زندگی عادی خود ادامه میدهند. در واقع در این کشورها شاهد اقلیتی با نام « #بورسباز» هستیم که به شکل حرفهای در بازار #بورس حضور دارند و سایرین سرمایهگذاران خردی هستند که تنها رهگذر این میداناند. در مقابل آنچه در ایران شاهدیم مانند همهی چیزهای دیگرمان شکلی بیمارگونه دارد. افراد در جایی کار میکنند ولی کار آنجا را انجام نمیدهند بلکه در اصل رئیس خودشاناند و به خرید و فروش سهام اشتغال دارند.
من هیچ کس را به خاطر « #بورس_بازی» یا «سهامبازی» سرزنش نمیکنم و قصد ندارم در این نوشتار ژست فریبندهی یک انسان خردمند را به خودم بگیرم. همه ما در نتیجه سیاستهای نسنجیده و خردگریز، و تصمیمات سراسر اشتباه مقامات به این موقعیت تهوعآور پرتاب شدهایم. ما هر روز وارد بازی کثیفی میشویم که قبل از آن حتی تصورش برایمان آزاردهنده بود. منظورم « #بورسبازی»، خرید دلار، خرید طلا و سکه و یا ثبتنام خودروست. ما تقصیری نداریم. کاهش روزانه ارزش پول ملی، رشد افسارگسیخته قیمت کالاها و خدمات و فقدان هر گونه چشمانداز روشنی به آینده، پیامدهای اجتماعی دارد که یکی از آنها گسترش همین رفتارهاست. همه ما به ناچار- تأکید میکنم- به ناچار، دلّالمسلک شدهایم.
افسوس و صدافسوس که این روزها به اقتضای وظیفه حرفهایام مدام درباره پدیدههایی مینویسم و اعلام نگرانی میکنم که دارند از دست میروند. پدیدههایی که با گذشت زمان بیشک به سختی به حالت اولشان بازخواهندگشت. ساختمانهای دولتی تبدیل به «دفتر کار» و خانواده از یک نهاد اجتماعی تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده است.
@Roshanfkrane
Forwarded from اتچ بات
📃جهان را آنگونه می بینم که دوست دارم
✍️ #فردین_علیخواه|گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان
در درس انحرافات و آسیبهای اجتماعی و در بحث از فرایند اجتماعیشدن کودکان ایرانی، چند کتاب مقطع ابتدایی و لوازمالتحریر دانشآموزان را با خودم به کلاس میبرم که یکی از آنها کتاب «هدیههای آسمانی» است که به تعلیموتربیت اسلامی و به طور خاص آموزش نماز اختصاص دارد. این کتابها را از دختران دانشآموزی گرفتهام که آن مقطع تحصیلی را به اتمام رساندهاند. شاید بپرسید که چرا کتابها را به دانشجویانم نشان میدهم؟ در این کتابها عکسهایی از دختر و پسری دیده میشود که با ظاهری کاملا «شرعی» مشغول انجام فریضه نماز هستند. موضوعِ مهم از نظر تحلیل اجتماعی آن است که دانشآموزان دختر با مدادهای رنگی تمام صورت و ظاهر دختر(مدل) حاضر در عکسها را (حتی هنگام انجام فریضه نماز) امروزی کردهاند یعنی لب، گونه، چشم و ابروی او را به شکل دخترانی درآوردهاند که به طور معمول در زندگی روزمره ایرانی شاهد هستیم. دانش آموزان دختر خودشان دست به کار شده اند و وظیفه رنگ آمیزی و شاداب کردن تصویر را بر عهده گرفته اند. پس از این کتابها، لوازمالتحریر دانشآموزان را روی میز میچینم و به دانشجویان نشان میدهم. دفتر، مداد، پاککن و دفترچه یادداشت. بر روی هر کدام از این وسایل عکس، نام و نشانی نشسته است که 180 درجه با محتوای کتابهای درسی در تضادند. مثلا عکسهایی از چند دختر نوجوان با ظاهری امروزی که میکروفون به دست گرفتهاند و آواز میخوانند و میرقصند. عکسهایی از عروسک باربی در موقعیتها و حالتهای مختلف، عکسهایی از چند شخصیت مشهور کارتونی محصولات کمپانی والتدیزنی.
از نشان دادن این وسایل چه نتیجهای میگیرم؟
برخی از جامعهشناسان معتقدند که مخاطب/ خواننده معنای خاص خودش را بر محتوا/ متن اعمال میکند. به تعبیر حرفهایتر، خوانش خوانندگان از متن لزوما با خوانش پدیدآورندگان آن متن همسان نیست و میتواند در تضاد با اهداف و مقاصدی باشد که پدیدآورندگان مد نظر داشتهاند. در مثال بالا دانشآموزان معنای خاص خود را بر متن تحمیل میکنند. آنان کتاب و عکسهای آنرا آن طوری تعبیر و تفسیر میکنند که میخواهند باشد. این امر بیانگر موضوعی است که برخی از متفکران و محققان جامعهشناسی به ویژه محققان «مؤسسه مطالعات فرهنگی بیرمنگام» با عنوان «مقاومت» از آن یاد میکنند.
دومین نتیجه از مثال یادشده، تعارض و تضاد نهادهای اجتماعیکننده در ایران است که به اشکال مختلف، حتی در وسایل داخل کیف مدرسه دانشآموزان نیز خودش را آشکار میسازد. منظور، شاهد آن هستیم که ارزشها و هنجارهای جاری و ساری در «جهان زندگی» با ارزشها و هنجارهای مورد نظر« سیستم» در تضاد قرار دارد. سیستم با موسیقی میانه خوبی ندارد و حال آنکه در جهانِ زندگی خانوادهها فرزندان خود را با افتخار به کلاسهای موسیقی میفرستند. سیستم با رقص میانه خوبی ندارد ولی موسیقی و رقص در جشن تولد همین دانشآموزان همواره طنینانداز میشود. رقص و همخوانی دانشآموزان با آهنگ جنتلمن ساسیمانکن در حیاط برخی از مدارس کشور بهترین شاهد بر این ادعاست. سیستم دستورالعمل خاص خودش را برای پوشش دارد و این در حالی است که در جهانِزندگی آنچه در کوچه، خیابان، مترو و پارک میبینیم با این دستورالعمل فرسنگها فاصله دارد. همچنان میتوان این مثالها را ادامه داد.
و اما پرسش مهم: به راستی کودکانی که مدام در معرض نهادهای اجتماعیکنندهای قرار دارند که آثار و برنامههای همدیگر را در زمینه تعلیموتربیت به معنای واقعی کلمه «خنثی میکنند» از نظر شخصیتی چه نوع کودکانی خواهند بود؟ من فکر می کنم که یکی از دلایل آنکه ما ایرانیان مخزن ارزشهای متناقض و متضادیم همین فرایند اجتماعیشدن متناقضمان است. مثالی می زنم که فکر می کنم بسیار گویاست: چند سال قبل یکی از شبکههای ماهوارهای در کشورهای همسایه مسابقه رقص ترتیب داده بود که محمد خردادیان یکی از داوران آن بود. قبل از مسابقه چند دقیقه با دختران و پسرانی که از ایران در این مسابقه شرکت کرده بودند مصاحبه میشد. برخی از آنان برای کسب موفقیت در رقص، یا به اهل بیت متوسل میشدند و یا از خانواده و دوستانشان میخواستند که در نماز برایشان دعا کنند!
💬ارسال نظر: @alikhahfardin
توضیح عکس: پشت جلد همان دختر روی جلد است.
@Roshanfkranw
✍️ #فردین_علیخواه|گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان
در درس انحرافات و آسیبهای اجتماعی و در بحث از فرایند اجتماعیشدن کودکان ایرانی، چند کتاب مقطع ابتدایی و لوازمالتحریر دانشآموزان را با خودم به کلاس میبرم که یکی از آنها کتاب «هدیههای آسمانی» است که به تعلیموتربیت اسلامی و به طور خاص آموزش نماز اختصاص دارد. این کتابها را از دختران دانشآموزی گرفتهام که آن مقطع تحصیلی را به اتمام رساندهاند. شاید بپرسید که چرا کتابها را به دانشجویانم نشان میدهم؟ در این کتابها عکسهایی از دختر و پسری دیده میشود که با ظاهری کاملا «شرعی» مشغول انجام فریضه نماز هستند. موضوعِ مهم از نظر تحلیل اجتماعی آن است که دانشآموزان دختر با مدادهای رنگی تمام صورت و ظاهر دختر(مدل) حاضر در عکسها را (حتی هنگام انجام فریضه نماز) امروزی کردهاند یعنی لب، گونه، چشم و ابروی او را به شکل دخترانی درآوردهاند که به طور معمول در زندگی روزمره ایرانی شاهد هستیم. دانش آموزان دختر خودشان دست به کار شده اند و وظیفه رنگ آمیزی و شاداب کردن تصویر را بر عهده گرفته اند. پس از این کتابها، لوازمالتحریر دانشآموزان را روی میز میچینم و به دانشجویان نشان میدهم. دفتر، مداد، پاککن و دفترچه یادداشت. بر روی هر کدام از این وسایل عکس، نام و نشانی نشسته است که 180 درجه با محتوای کتابهای درسی در تضادند. مثلا عکسهایی از چند دختر نوجوان با ظاهری امروزی که میکروفون به دست گرفتهاند و آواز میخوانند و میرقصند. عکسهایی از عروسک باربی در موقعیتها و حالتهای مختلف، عکسهایی از چند شخصیت مشهور کارتونی محصولات کمپانی والتدیزنی.
از نشان دادن این وسایل چه نتیجهای میگیرم؟
برخی از جامعهشناسان معتقدند که مخاطب/ خواننده معنای خاص خودش را بر محتوا/ متن اعمال میکند. به تعبیر حرفهایتر، خوانش خوانندگان از متن لزوما با خوانش پدیدآورندگان آن متن همسان نیست و میتواند در تضاد با اهداف و مقاصدی باشد که پدیدآورندگان مد نظر داشتهاند. در مثال بالا دانشآموزان معنای خاص خود را بر متن تحمیل میکنند. آنان کتاب و عکسهای آنرا آن طوری تعبیر و تفسیر میکنند که میخواهند باشد. این امر بیانگر موضوعی است که برخی از متفکران و محققان جامعهشناسی به ویژه محققان «مؤسسه مطالعات فرهنگی بیرمنگام» با عنوان «مقاومت» از آن یاد میکنند.
دومین نتیجه از مثال یادشده، تعارض و تضاد نهادهای اجتماعیکننده در ایران است که به اشکال مختلف، حتی در وسایل داخل کیف مدرسه دانشآموزان نیز خودش را آشکار میسازد. منظور، شاهد آن هستیم که ارزشها و هنجارهای جاری و ساری در «جهان زندگی» با ارزشها و هنجارهای مورد نظر« سیستم» در تضاد قرار دارد. سیستم با موسیقی میانه خوبی ندارد و حال آنکه در جهانِ زندگی خانوادهها فرزندان خود را با افتخار به کلاسهای موسیقی میفرستند. سیستم با رقص میانه خوبی ندارد ولی موسیقی و رقص در جشن تولد همین دانشآموزان همواره طنینانداز میشود. رقص و همخوانی دانشآموزان با آهنگ جنتلمن ساسیمانکن در حیاط برخی از مدارس کشور بهترین شاهد بر این ادعاست. سیستم دستورالعمل خاص خودش را برای پوشش دارد و این در حالی است که در جهانِزندگی آنچه در کوچه، خیابان، مترو و پارک میبینیم با این دستورالعمل فرسنگها فاصله دارد. همچنان میتوان این مثالها را ادامه داد.
و اما پرسش مهم: به راستی کودکانی که مدام در معرض نهادهای اجتماعیکنندهای قرار دارند که آثار و برنامههای همدیگر را در زمینه تعلیموتربیت به معنای واقعی کلمه «خنثی میکنند» از نظر شخصیتی چه نوع کودکانی خواهند بود؟ من فکر می کنم که یکی از دلایل آنکه ما ایرانیان مخزن ارزشهای متناقض و متضادیم همین فرایند اجتماعیشدن متناقضمان است. مثالی می زنم که فکر می کنم بسیار گویاست: چند سال قبل یکی از شبکههای ماهوارهای در کشورهای همسایه مسابقه رقص ترتیب داده بود که محمد خردادیان یکی از داوران آن بود. قبل از مسابقه چند دقیقه با دختران و پسرانی که از ایران در این مسابقه شرکت کرده بودند مصاحبه میشد. برخی از آنان برای کسب موفقیت در رقص، یا به اهل بیت متوسل میشدند و یا از خانواده و دوستانشان میخواستند که در نماز برایشان دعا کنند!
💬ارسال نظر: @alikhahfardin
توضیح عکس: پشت جلد همان دختر روی جلد است.
@Roshanfkranw
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 فیلم سینمایی قدیمی "غزل"
کارگردان: #مسعود_کیمیایی
بازیگران: #فردین ، #فرامرز_قریبیان و #پوری_بنایی
موسیقی: #اسفندیار_منفردزاده
اکران: ۱۳۵۵
#فیلم_سینمایی
@Roshanfkrane
کارگردان: #مسعود_کیمیایی
بازیگران: #فردین ، #فرامرز_قریبیان و #پوری_بنایی
موسیقی: #اسفندیار_منفردزاده
اکران: ۱۳۵۵
#فیلم_سینمایی
@Roshanfkrane
✋ سلام و روزتانبهخیر
👈 و اینها مهمترین نکتههاییاست که بهتر است درباره امروز ۲۲فروردین ۱۴۰۰خورشیدی بدانید؛
🌨 در خراسان، یزد، فارس، سمنان، کرمان، گلستان، مرکزی، اصفهان، همدان، قم، لرستان، بوشهر،آذربایجان و اردبیل ابر و باد و #باران پراکنده در کارند.
▪️احتمال دارد در نشست هفتگی رئیس #قوهقضا با مدیران ارشد این قوه، مدیران دولت بابت اوضاع #کرونایی کشور تهدید قضایی شوند و خبرهایی هم امروز از دادگاه #حسنرعیت خواهیم شنید.
▪️نخستوزیر #کرهجنوبی در دومینروز حضورش در تهران با رئیس مجلس دیدار میکند.
▪️مشاور امنیتملی #عراق، هم در تهران است و امروز با همتایاش، علی #شمخانی، دبیر شورایعالی امنیتملی ایران دیدار میکند.
▪️امروز پنج #وزیر دولت به کمیسیونهای تخصصی #مجلس میروند، ازجمله #جوادظریف، وزیرامورخارجی و احتمالا از حاشیه برنامههای مجلس خبرهایی درباره حادثه #نطنز بشنویم.
⚽️ در لیگبرتر #فوتبال مردان ایران، سپاهان صدرنشین با نفت مسجدسلیمان(ساعت ۱۸:۵۰) و پیکان با گلگهر سیرجان(ساعت ۱۷:۳۰) بازی دارد.
📌 امروز در تقویم؛
▪️۹سال از درگذشت فریدون #پوررضا، خواننده برجسته و پژوهشگر موسیقی فولکلوریک گیلان گذشت که بسیاری ترانههای محلی گیلکی، تالشی و دیلمان را با صدای او در خاطر داریم.
▪️ ۹سال هم از درگذشت #قمر_آریان، نویسنده، مترجم و پژوهشگر تاریخ ادبیات فارسی میگذرد.
👈 از مهمترین آثار او که از نخستین دانشآموختگان زن دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است، میتوان به ترجمه «جهان اسلام: دوران خلافت از برتولد اشپولر؛ و نیز تالیف «مسیح در ادبیات فارسی» و «زن در داستانهای قرآن» اشاره کرد و آثار مشترکی هم با همسرش عبدالحسین #زرینکوب داشته.
▪️ ۳۹سال از مرگ حبیبالله #بلور کشتیگیر نامدار و بازیگر سینما در دهه ۴۰ و ۵۰ گذشت.
👈او در دهه ۱۳۳۰ سرمربی تیمملی کشتی ایران شد؛ بهترین نتیجه کشتی ایران در المپیک(۱۹۵۶ ملبورن) و بهترین نتیجه در رقابتهای قهرمانی جهان(یوکوهاما ۱۹۶۱) با سرمربیگری بلور رقم خورده؛ #فردین، #تختی، سیفپور، حبیبی و صنعتکاران از مهمترین شاگردان او در آن دوره رویایی کشتی ایراناند.
👈 از مهمترین فیلمهایی که بلور بازی کرده میتوان به «زنی به نام شراب» و «سلطان قلبها» اشاره کرده.
#خبر
@Roshanfkrane
👈 و اینها مهمترین نکتههاییاست که بهتر است درباره امروز ۲۲فروردین ۱۴۰۰خورشیدی بدانید؛
🌨 در خراسان، یزد، فارس، سمنان، کرمان، گلستان، مرکزی، اصفهان، همدان، قم، لرستان، بوشهر،آذربایجان و اردبیل ابر و باد و #باران پراکنده در کارند.
▪️احتمال دارد در نشست هفتگی رئیس #قوهقضا با مدیران ارشد این قوه، مدیران دولت بابت اوضاع #کرونایی کشور تهدید قضایی شوند و خبرهایی هم امروز از دادگاه #حسنرعیت خواهیم شنید.
▪️نخستوزیر #کرهجنوبی در دومینروز حضورش در تهران با رئیس مجلس دیدار میکند.
▪️مشاور امنیتملی #عراق، هم در تهران است و امروز با همتایاش، علی #شمخانی، دبیر شورایعالی امنیتملی ایران دیدار میکند.
▪️امروز پنج #وزیر دولت به کمیسیونهای تخصصی #مجلس میروند، ازجمله #جوادظریف، وزیرامورخارجی و احتمالا از حاشیه برنامههای مجلس خبرهایی درباره حادثه #نطنز بشنویم.
⚽️ در لیگبرتر #فوتبال مردان ایران، سپاهان صدرنشین با نفت مسجدسلیمان(ساعت ۱۸:۵۰) و پیکان با گلگهر سیرجان(ساعت ۱۷:۳۰) بازی دارد.
📌 امروز در تقویم؛
▪️۹سال از درگذشت فریدون #پوررضا، خواننده برجسته و پژوهشگر موسیقی فولکلوریک گیلان گذشت که بسیاری ترانههای محلی گیلکی، تالشی و دیلمان را با صدای او در خاطر داریم.
▪️ ۹سال هم از درگذشت #قمر_آریان، نویسنده، مترجم و پژوهشگر تاریخ ادبیات فارسی میگذرد.
👈 از مهمترین آثار او که از نخستین دانشآموختگان زن دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است، میتوان به ترجمه «جهان اسلام: دوران خلافت از برتولد اشپولر؛ و نیز تالیف «مسیح در ادبیات فارسی» و «زن در داستانهای قرآن» اشاره کرد و آثار مشترکی هم با همسرش عبدالحسین #زرینکوب داشته.
▪️ ۳۹سال از مرگ حبیبالله #بلور کشتیگیر نامدار و بازیگر سینما در دهه ۴۰ و ۵۰ گذشت.
👈او در دهه ۱۳۳۰ سرمربی تیمملی کشتی ایران شد؛ بهترین نتیجه کشتی ایران در المپیک(۱۹۵۶ ملبورن) و بهترین نتیجه در رقابتهای قهرمانی جهان(یوکوهاما ۱۹۶۱) با سرمربیگری بلور رقم خورده؛ #فردین، #تختی، سیفپور، حبیبی و صنعتکاران از مهمترین شاگردان او در آن دوره رویایی کشتی ایراناند.
👈 از مهمترین فیلمهایی که بلور بازی کرده میتوان به «زنی به نام شراب» و «سلطان قلبها» اشاره کرده.
#خبر
@Roshanfkrane
🔴 همه از شهر حقی دارند
-شهر متعلق به همه شهروندان است. به جای آنکه گفته شود افراد حق ندارند با سگهایشان در فضاهای عمومی شهری حاضر شوند می توان عقلانیت به خرج داد و به جای «کنترل» و اعزام گشت، پدیده های اجتماعی را مدیریت کرد. در پارک ها، محوطهای برای افراد محترمی بسازید که حیوان خانگی دارند. پس از ساخت چنین محوطه هایی، برای ورود آنان به سایر قسمت های پارک جریمه در نظر بگیرید. همه شهروندان از شهر حقّی دارند. شهر فقط متعلق به «شما» نیست.
-ساختار خانواده در ایران تغییر یافته است. «زندگی به تنهایی» و «سالمندی» دو پدیده نوظهور اجتماعی در این کشور است. با اطمینان می گویم که امروزه حداقل بخشی از کسانی که سگ دارند و به دلایل روانشناختی با سگ های خود به پارک ها می آیند سالمندان عزیز، و بسیاری از آنان از فرهیختگان این کشورند. مسائل اجتماعی پیچیده است. افسوس که در این کشور این مسائل هم ساده دیده می شود و هم قرار است به ساده ترین راه یعنی اعزام سرباز حل شود.
-امروزه داشتن حیوان خانگی صرفا متعلق به طبقات مرفه و متمول نیست. حتی این امر به تدریج فراعقیدتی نیز شده است. کودک، میانسال، سالمند، پایین و بالای شهری، مذهبی و غیرمذهبی حیوان خانگی دارند. دقت کنیم. این روزها فرزندانِ والدین متدیّن(در معنای سنتی آن) اساسا مانند آنان فکر نمی کنند و شکاف نسلی جدی در خانواده های مذهبی وجود دارد. «آقازاده های» این کشور و نمایش سبک زندگی شان در اینستاگرام تصدیقی بر این ادعاست. در ضمن، فقط کافی است چند ساعت به کلینیک های حیوانات مراجعه کنید و در بخش انتظار بنشینید. خواهید دید که چه خانواده هایی برای درمان حیوانات خانگی شان به این کلینیک های مراجعه می کنند. چند سال قبل مشاهده والدین (ظاهرا) متدین و فرزندانشان در این کلینیکها برای نگارنده این سطور تعجببرانگیز بود ولی در یکی دو سال اخیر مشاهده این افراد تبدیل به امری عادی شده است.
-مهم ترین مشکل این کشور آن است که یک مرام، یک عقیده، یک سبک زندگی، تصور می کند که سبک زندگیاش عالی، والا و معتبر است و سایر سبک های زندگی پست و حقیرند. این استدلال از اساس غلط است. داشتن حیوان خانگی را حداقل در بخشی، حاصل تغییرات اجتماعی و تغییر ساختار خانواده در ایران می دانم. نکته دیگر آنکه سبک « های » زندگی داریم و نه تنها یک سبک زندگی. هر چقدر حاکمیت دیرتر با این موضوع کنار بیاید، هر چقدر حاکمیت در به رسمیت شناختن «سبک های متنوع زندگی» در ایران امروز تأخیر نماید هزینه های حداقل اجتماعی بیشتری بابت آن خواهد پرداخت که افزایش شکاف حکومت-مردم از جمله آنهاست.
-داشتن حیوان خانگی اساسا حاصل تهاجم فرهنگی نیست بلکه حاصل «تداوم فرهنگی» است. در تاریخ گذشته و در تاریخ معاصر ایران داشتن حیوانات به اشکال مختلف همواره بخشی از زندگی روزمره بوده است. بیاساس نیست حتی اگر بگویم که شاید، شاید داشتن حیوان خانگی تهاجم فرهنگی ایران به غرب باشد.
-با سیاستهای انقباضی موجود، صرفا گرایشِ به ویژه طبقه متوسط به گروههای مخالف حاکمیت بیشتر خواهد شد. نتیجه سیاست های معطوف به کنترل (و نه معطوف به مدیریت) پناه بردن مردم به رسانههای فارسی زبان فرامرزی خواهد بود.. طبقه متوسط پناهگاه خود را بیش از پیش این شبکه ها خواهد دانست. ارسال انبوه ویدئوها به این شبکه ها توسط شهروندان عادی در این روزها مصداقی برای این ادعای نگارنده است. البته باید گفت که گرایش به رسانه های فرامرزی دلایل آشکار و پنهان دیگری نیز دارد و نباید دچار تقلیلگرایی شد.
-تلاش نکنید تفاوت سلیقه در سبک های زندگی را با سرباز حل کنید. مگر با سرباز توانستید دیشهای روی پشت بامها را جمع کنید؟ مگر با سرباز توانستید معضل اعتیاد را حل کنید؟ مگر با سرباز توانستید موضوع پوششهای متفاوت شهروندان در سطح شهر را حل کنید؟ حتی با «دستگیری سلطان های مختلف» مگر توانستید مسئله سکه و ارز و تورم را حل کنید؟ ما نیازمند آنیم تا به ویژه در عرصه فرهنگ و سبک زندگی از «سیاست کنترل» به سوی« سیاست مدیریت» حرکت کنیم که مهم ترین مؤلفه آن درک و تفاهم متقابل است.
-سبک زندگی ترویج می شود، سبک زندگی تحمیل نمی شود. شما سبک زندگی خودتان را ترویج کنید. اگر جذاب بود و اگر با الزامات جهان امروز سازگار بود بدون تردید جوانان به سوی شما گرایش خواهند یافت. سبک زندگی با تهدید، جا نخواهد افتاد و مقاومت ایجاد خواهد کرد.
-حیوانات، چه در خانه چه در شهر، بخشی از اکوسیستم شهریاند. حذف آنان محیط زیست شهری را ویران تر از وضع فعلی خواهد نمود.
-سخن پایانی آنکه «زندگی کن و بگذار زندگی کنند».
#فردین_علیخواه
#اجتماعی
#اندیشه
@Roshanfkrane
-شهر متعلق به همه شهروندان است. به جای آنکه گفته شود افراد حق ندارند با سگهایشان در فضاهای عمومی شهری حاضر شوند می توان عقلانیت به خرج داد و به جای «کنترل» و اعزام گشت، پدیده های اجتماعی را مدیریت کرد. در پارک ها، محوطهای برای افراد محترمی بسازید که حیوان خانگی دارند. پس از ساخت چنین محوطه هایی، برای ورود آنان به سایر قسمت های پارک جریمه در نظر بگیرید. همه شهروندان از شهر حقّی دارند. شهر فقط متعلق به «شما» نیست.
-ساختار خانواده در ایران تغییر یافته است. «زندگی به تنهایی» و «سالمندی» دو پدیده نوظهور اجتماعی در این کشور است. با اطمینان می گویم که امروزه حداقل بخشی از کسانی که سگ دارند و به دلایل روانشناختی با سگ های خود به پارک ها می آیند سالمندان عزیز، و بسیاری از آنان از فرهیختگان این کشورند. مسائل اجتماعی پیچیده است. افسوس که در این کشور این مسائل هم ساده دیده می شود و هم قرار است به ساده ترین راه یعنی اعزام سرباز حل شود.
-امروزه داشتن حیوان خانگی صرفا متعلق به طبقات مرفه و متمول نیست. حتی این امر به تدریج فراعقیدتی نیز شده است. کودک، میانسال، سالمند، پایین و بالای شهری، مذهبی و غیرمذهبی حیوان خانگی دارند. دقت کنیم. این روزها فرزندانِ والدین متدیّن(در معنای سنتی آن) اساسا مانند آنان فکر نمی کنند و شکاف نسلی جدی در خانواده های مذهبی وجود دارد. «آقازاده های» این کشور و نمایش سبک زندگی شان در اینستاگرام تصدیقی بر این ادعاست. در ضمن، فقط کافی است چند ساعت به کلینیک های حیوانات مراجعه کنید و در بخش انتظار بنشینید. خواهید دید که چه خانواده هایی برای درمان حیوانات خانگی شان به این کلینیک های مراجعه می کنند. چند سال قبل مشاهده والدین (ظاهرا) متدین و فرزندانشان در این کلینیکها برای نگارنده این سطور تعجببرانگیز بود ولی در یکی دو سال اخیر مشاهده این افراد تبدیل به امری عادی شده است.
-مهم ترین مشکل این کشور آن است که یک مرام، یک عقیده، یک سبک زندگی، تصور می کند که سبک زندگیاش عالی، والا و معتبر است و سایر سبک های زندگی پست و حقیرند. این استدلال از اساس غلط است. داشتن حیوان خانگی را حداقل در بخشی، حاصل تغییرات اجتماعی و تغییر ساختار خانواده در ایران می دانم. نکته دیگر آنکه سبک « های » زندگی داریم و نه تنها یک سبک زندگی. هر چقدر حاکمیت دیرتر با این موضوع کنار بیاید، هر چقدر حاکمیت در به رسمیت شناختن «سبک های متنوع زندگی» در ایران امروز تأخیر نماید هزینه های حداقل اجتماعی بیشتری بابت آن خواهد پرداخت که افزایش شکاف حکومت-مردم از جمله آنهاست.
-داشتن حیوان خانگی اساسا حاصل تهاجم فرهنگی نیست بلکه حاصل «تداوم فرهنگی» است. در تاریخ گذشته و در تاریخ معاصر ایران داشتن حیوانات به اشکال مختلف همواره بخشی از زندگی روزمره بوده است. بیاساس نیست حتی اگر بگویم که شاید، شاید داشتن حیوان خانگی تهاجم فرهنگی ایران به غرب باشد.
-با سیاستهای انقباضی موجود، صرفا گرایشِ به ویژه طبقه متوسط به گروههای مخالف حاکمیت بیشتر خواهد شد. نتیجه سیاست های معطوف به کنترل (و نه معطوف به مدیریت) پناه بردن مردم به رسانههای فارسی زبان فرامرزی خواهد بود.. طبقه متوسط پناهگاه خود را بیش از پیش این شبکه ها خواهد دانست. ارسال انبوه ویدئوها به این شبکه ها توسط شهروندان عادی در این روزها مصداقی برای این ادعای نگارنده است. البته باید گفت که گرایش به رسانه های فرامرزی دلایل آشکار و پنهان دیگری نیز دارد و نباید دچار تقلیلگرایی شد.
-تلاش نکنید تفاوت سلیقه در سبک های زندگی را با سرباز حل کنید. مگر با سرباز توانستید دیشهای روی پشت بامها را جمع کنید؟ مگر با سرباز توانستید معضل اعتیاد را حل کنید؟ مگر با سرباز توانستید موضوع پوششهای متفاوت شهروندان در سطح شهر را حل کنید؟ حتی با «دستگیری سلطان های مختلف» مگر توانستید مسئله سکه و ارز و تورم را حل کنید؟ ما نیازمند آنیم تا به ویژه در عرصه فرهنگ و سبک زندگی از «سیاست کنترل» به سوی« سیاست مدیریت» حرکت کنیم که مهم ترین مؤلفه آن درک و تفاهم متقابل است.
-سبک زندگی ترویج می شود، سبک زندگی تحمیل نمی شود. شما سبک زندگی خودتان را ترویج کنید. اگر جذاب بود و اگر با الزامات جهان امروز سازگار بود بدون تردید جوانان به سوی شما گرایش خواهند یافت. سبک زندگی با تهدید، جا نخواهد افتاد و مقاومت ایجاد خواهد کرد.
-حیوانات، چه در خانه چه در شهر، بخشی از اکوسیستم شهریاند. حذف آنان محیط زیست شهری را ویران تر از وضع فعلی خواهد نمود.
-سخن پایانی آنکه «زندگی کن و بگذار زندگی کنند».
#فردین_علیخواه
#اجتماعی
#اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@Roshanfkrane
#محمدعلی_فردین هنرپیشه محبوب سینمای ایران
یادش گرامیست🌺
بخشی از زندگی #فردین
#تاریخ #هنر #اجتماعی
@Roshanfkrane
#محمدعلی_فردین هنرپیشه محبوب سینمای ایران
یادش گرامیست🌺
بخشی از زندگی #فردین
#تاریخ #هنر #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نما اهنگ ⚜ زیبای از فیلم طوفان نوح
با هنرمندی⚘ #فردین و اواز #ایرج
@Roshanfkrane
با هنرمندی⚘ #فردین و اواز #ایرج
@Roshanfkrane
A Butterfly In The Wind II [ Just-Music.Ir ]
Fardin Khalatbari
پروانه در باد II
2010 - بخاطر سنگفرشی که مرا به تو می رساند - فردین خلعتبری
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
#سعدی #فردین_خلعتبری #موسیقی #بیکلام
@Roshanfkrane
2010 - بخاطر سنگفرشی که مرا به تو می رساند - فردین خلعتبری
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
#سعدی #فردین_خلعتبری #موسیقی #بیکلام
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانال روشنفکران
#فردین_خلعتبری، آهنگساز با انتشار پیامی ویدیویی، از حضور در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر انصراف داد و اعلام کرد که نمی خواهد موسیقی فیلمهایی که ساخته است در جشنواره امسال پخش شوند.
فردین خلعتبری با بیان اینکه باور دارد هنر تعطیلی ندارد کفت:
«معتقدم که امسال هم سال جشن و جشنواره نیست.»
این آهنگساز که چندین بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر شده، اضافه کرده:
«موسیقیهایی را که با شوق برای فیلمها نوشتهام را دوست ندارم که در سالنهای سینمای جشنواره امسال شنیده شود و دوست ندارم کارم قضاوت هم شود.»
فردین خلعتبری تاکید کرده است:
«سینمای ایران را شرمنده مردم داغدار کشورمان نکنیم.»
#اعتراضات #اجتماعی #هنرمندان
@Roshanfkrane
#فردین_خلعتبری، آهنگساز با انتشار پیامی ویدیویی، از حضور در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر انصراف داد و اعلام کرد که نمی خواهد موسیقی فیلمهایی که ساخته است در جشنواره امسال پخش شوند.
فردین خلعتبری با بیان اینکه باور دارد هنر تعطیلی ندارد کفت:
«معتقدم که امسال هم سال جشن و جشنواره نیست.»
این آهنگساز که چندین بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر شده، اضافه کرده:
«موسیقیهایی را که با شوق برای فیلمها نوشتهام را دوست ندارم که در سالنهای سینمای جشنواره امسال شنیده شود و دوست ندارم کارم قضاوت هم شود.»
فردین خلعتبری تاکید کرده است:
«سینمای ایران را شرمنده مردم داغدار کشورمان نکنیم.»
#اعتراضات #اجتماعی #هنرمندان
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ "گریه کن"
با اجرای #سمیرا_کارزان
اجرای اصلی از: #همایون_شجریان
آهنگساز: #فردین_خلعتبری
با من امشب، زیر باران گریه کن
سر به زانوی خیابان گریه کن
مو به مو، پیچ و خم هر کوچه را
با خمِ موی پریشان گریه کن
درد را باران نمیشوید،
ولی، زیر باران زیر باران گریه کن ...
#اهورا_ایمان
تقدیمی، ادمین ❤️
@Roshanfkrane
با اجرای #سمیرا_کارزان
اجرای اصلی از: #همایون_شجریان
آهنگساز: #فردین_خلعتبری
با من امشب، زیر باران گریه کن
سر به زانوی خیابان گریه کن
مو به مو، پیچ و خم هر کوچه را
با خمِ موی پریشان گریه کن
درد را باران نمیشوید،
ولی، زیر باران زیر باران گریه کن ...
#اهورا_ایمان
تقدیمی، ادمین ❤️
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف زیبای « من عاشق چشمت شدم » در کنسرت (ناگهان رستاخیز) - سالن ارفیوم - شهر ونکوور کانادا
آهنگساز: #فردین_خلعتبری
خواننده: #علیرضا_قربانی
شاعر: #افشین_یداللهی
رهبر ارکستر: #لزلی_دالا
#موزیک_ویدئو
@Roshanfkrane
آهنگساز: #فردین_خلعتبری
خواننده: #علیرضا_قربانی
شاعر: #افشین_یداللهی
رهبر ارکستر: #لزلی_دالا
#موزیک_ویدئو
@Roshanfkrane
"ما هر روز داریم میمیریم به خاطر یک روز زندگی"
#محمد_علی_فردین
هجدهم فروردین ماه، سالگرد درگذشت محمدعلی فردین کشتیگیرِ قهار و بازیگری که سالها ستاره سینمای ایران بود و پس از انقلاب اسلامی از سینمای ایران حذف شد ولی تا لحظه مرگش در کشورش ماند و در قلب مردم جاویدان شد...
روحش شاد و یادش گرامی🥀
#مناسبت #فردین
@Roshanfkrane
#محمد_علی_فردین
هجدهم فروردین ماه، سالگرد درگذشت محمدعلی فردین کشتیگیرِ قهار و بازیگری که سالها ستاره سینمای ایران بود و پس از انقلاب اسلامی از سینمای ایران حذف شد ولی تا لحظه مرگش در کشورش ماند و در قلب مردم جاویدان شد...
روحش شاد و یادش گرامی🥀
#مناسبت #فردین
@Roshanfkrane
مردان جهان؛ دارید از دست میروید!
روشنفکران
در بانک نشستهام و منتظرم تا دستگاه فراخوانِ نوبت شمارهام را اعلام کند. در مقابل باجه شماره 3، زن و مردی تقریباً سیساله نشستهاند. هر بار که کارمند بانک چیزی میگوید چشمهای مرد گرد میشود، بهصورت زن نگاه میکند و بهآرامی میپرسد: چی میگه؟ گوشهای او سنگین نیست. او اعتماد بنفس ندارد و از زن میخواهد که صحبتهای کارمند بانک را برایش توضیح دهد تا او بتواند بفهمد. زن اعتماد بنفس دارد و خوب حرف میزند و نقش دیلماج شوهرش را ایفاء میکند.
این روزها موقع عبور از مقابل فروشگاههای مختلف شهر، میبینم که زنان در حال حرف زدن با فروشندگان هستند و شوهرانشان درحالیکه حدود نیم متر عقبتر از آنها ایستادهاند فقط سرشان را تکان میدهند. زنان از فروشگاهها کاتالوگ میگیرند و با دقت آنها را میخوانند. ظاهراً این روزها این زنان هستند که میدانند کابینت آشپزخانه چگونه باشد بهتر است، خرید کدام خودرو با صرفهتر است، آداب رفتار در رستوران چگونه است و با گارسون چگونه باید حرف زد، با توجه به بودجه خانواده، سفر به کدام کشورها باصرفهتر است و منظور کارمندان آژانسهای مسافرتی از برخی اصطلاحات فنی چیست، برای بیماریهای مختلف مصرف کدام داروها بهتر است، هماکنون فیلمهای خوب سینماها کدام اند و بچهها برای رشد بهتر به چه کلاسهای آموزشی نیاز دارند. اساساً گویی زنان قواعد زندگی در جامعه جدید را یاد گرفتهاند و تلاش میکنند بیشتر هم یاد بگیرند و در مقابل، مردان در این خصوص روزبهروز اعتماد بنفس خود را از دست میدهند و به حاشیه میروند.
چند روز قبل گزارشی ملی میخواندم که نشان میداد مطالعه کتاب در بین زنان، در مقایسه با مردان بیشتر است. آنان بیشتر کتاب میخرند. این روزها بیشتر دانشجویانم در کلاسها دختر هستند. خیلی از رشتههای علوم انسانی اینطور شده است. آمار رسمی هم از افزایش تعداد دختران دانشجو نسبت به پسران حکایت دارد. معمولاً دختران دانشجو بهتر صحبت می کنند. با زمانه، خوب پیش میروند. روابط عمومی خوبی دارند. بهاندازه خودشان مطالعه میکنند و برخلاف پسران که عمدتاً با رخوت و بیانگیزه به دانشگاه میآیند، آنان با انگیزۀ پیشرفت در جامعه، هرروز صبح با اشتیاق به دانشگاه میآیند. به فعالان اجتماعی مختلف فکر میکنم و میبینم که تعداد زنان در بین این فعالان روزبهروز بیشتر میشود. به انجمنهای خیریه فکر میکنم و میبینم که زنان نقش پررنگی در آنها دارند. به اعتراضات مدنیِ سالهای اخیر فکر میکنم. برای مثال صف اول بیشتر تجمعات محیط زیستی را زنان تشکیل می دهند. شاید آرایشگاهها مملو از زنان باشد ولی همزمان کلاسهای آموزشی مختلف از زبان انگلیسی تا آموزش برنامهنویسی اندروید، تا مولاناشناسی مملو از زنانی است که انگیزه فراوانی برای پیشرفت دارند. مطالعه اخیر ما نشان میدهد که بیشتر زنان عضو کانالهای تلگرامی هستند که فن یا مهارتی را برای زندگی بهتر آموزش میدهند.
زمانی زنان در مهمانیها فقط از مانیکور ناخن و مشِ کرم کاراملی حرف میزدند و مردان از سیاست، اقتصاد و زندگی روزمره. بهتدریج شاهد هستیم که در مهمانیها، زنان علاوه بر حرف زدن درباره هایلات شکلاتی مو و ماسکهای میوهای صورت، درباره آخرین کتابهایی که خواندهاند، محیطزیست، حقوق شهروندی و جریان پستمدرن فرانسوی صحبت می کنند. ولی در مقابل مردان عموماً از بهترین زمان برای خرید خانه، مغازههای فروش لاستیکهای دورسفید ماشین که خیلی ماشین را قشنگ میکند و درنهایت نشان دادن کلیپها و گیف های سکسی به همدیگر.
شکی نیست که اشتیاق زنان برای پیشرفت و ورود به عرصههای گوناگون اجتماعی علل مختلفی دارد. معمولاً گروههای اجتماعی که تجربه به حاشیه رانده شدن و نادیده گرفته شدن دارند با گشایش فرصتهای هرچند کوچک، تلاش میکنند تا به نحو احسن از آن فرصتها استفاده کنند و خود را اثبات نمایند. ولی بهعنوان یک جامعهشناس، از آینده چنین تغییری در جامعه ایرانی نگران هستم. قطعاً درک میکنید که نگرانیام از پیشرفت زنان نیست. پیشرفت اجتماعی زنان را امری نرمال و منصفانه، و در راستای تحولات اجتماعی میدانم. نگرانیام از عقب ماندن مردان است. پیشبینیام آن است که اگر این روند به همین شکل پیش رود در یکی دو دهه آینده شاهد مردانی آویخته، در مقابل زنانی فرهیخته خواهیم بود. منظورم مردانی آویخته به جریان مدرنیسم اجتماعی با سنجاق است که هرلحظه امکان افتادن آنها وجود دارد. چنین وضعیتی پیامدهای خودش را خواهد داشت. حسادت، لجبازی، احساس سرخوردگی و پنهان شدن در پشت تعصبات به قصد اذیت و آزار زنان توسط مردان و در کل عمیقتر شدن تفاوت نگاه و نگرش به زندگی بین زنان و مردان از جمله آنهاست.
✍ #فردین_علیخواه
#ارسالی #اجتماعی #بانوان #اندیشه
@Roshanfkrane
روشنفکران
در بانک نشستهام و منتظرم تا دستگاه فراخوانِ نوبت شمارهام را اعلام کند. در مقابل باجه شماره 3، زن و مردی تقریباً سیساله نشستهاند. هر بار که کارمند بانک چیزی میگوید چشمهای مرد گرد میشود، بهصورت زن نگاه میکند و بهآرامی میپرسد: چی میگه؟ گوشهای او سنگین نیست. او اعتماد بنفس ندارد و از زن میخواهد که صحبتهای کارمند بانک را برایش توضیح دهد تا او بتواند بفهمد. زن اعتماد بنفس دارد و خوب حرف میزند و نقش دیلماج شوهرش را ایفاء میکند.
این روزها موقع عبور از مقابل فروشگاههای مختلف شهر، میبینم که زنان در حال حرف زدن با فروشندگان هستند و شوهرانشان درحالیکه حدود نیم متر عقبتر از آنها ایستادهاند فقط سرشان را تکان میدهند. زنان از فروشگاهها کاتالوگ میگیرند و با دقت آنها را میخوانند. ظاهراً این روزها این زنان هستند که میدانند کابینت آشپزخانه چگونه باشد بهتر است، خرید کدام خودرو با صرفهتر است، آداب رفتار در رستوران چگونه است و با گارسون چگونه باید حرف زد، با توجه به بودجه خانواده، سفر به کدام کشورها باصرفهتر است و منظور کارمندان آژانسهای مسافرتی از برخی اصطلاحات فنی چیست، برای بیماریهای مختلف مصرف کدام داروها بهتر است، هماکنون فیلمهای خوب سینماها کدام اند و بچهها برای رشد بهتر به چه کلاسهای آموزشی نیاز دارند. اساساً گویی زنان قواعد زندگی در جامعه جدید را یاد گرفتهاند و تلاش میکنند بیشتر هم یاد بگیرند و در مقابل، مردان در این خصوص روزبهروز اعتماد بنفس خود را از دست میدهند و به حاشیه میروند.
چند روز قبل گزارشی ملی میخواندم که نشان میداد مطالعه کتاب در بین زنان، در مقایسه با مردان بیشتر است. آنان بیشتر کتاب میخرند. این روزها بیشتر دانشجویانم در کلاسها دختر هستند. خیلی از رشتههای علوم انسانی اینطور شده است. آمار رسمی هم از افزایش تعداد دختران دانشجو نسبت به پسران حکایت دارد. معمولاً دختران دانشجو بهتر صحبت می کنند. با زمانه، خوب پیش میروند. روابط عمومی خوبی دارند. بهاندازه خودشان مطالعه میکنند و برخلاف پسران که عمدتاً با رخوت و بیانگیزه به دانشگاه میآیند، آنان با انگیزۀ پیشرفت در جامعه، هرروز صبح با اشتیاق به دانشگاه میآیند. به فعالان اجتماعی مختلف فکر میکنم و میبینم که تعداد زنان در بین این فعالان روزبهروز بیشتر میشود. به انجمنهای خیریه فکر میکنم و میبینم که زنان نقش پررنگی در آنها دارند. به اعتراضات مدنیِ سالهای اخیر فکر میکنم. برای مثال صف اول بیشتر تجمعات محیط زیستی را زنان تشکیل می دهند. شاید آرایشگاهها مملو از زنان باشد ولی همزمان کلاسهای آموزشی مختلف از زبان انگلیسی تا آموزش برنامهنویسی اندروید، تا مولاناشناسی مملو از زنانی است که انگیزه فراوانی برای پیشرفت دارند. مطالعه اخیر ما نشان میدهد که بیشتر زنان عضو کانالهای تلگرامی هستند که فن یا مهارتی را برای زندگی بهتر آموزش میدهند.
زمانی زنان در مهمانیها فقط از مانیکور ناخن و مشِ کرم کاراملی حرف میزدند و مردان از سیاست، اقتصاد و زندگی روزمره. بهتدریج شاهد هستیم که در مهمانیها، زنان علاوه بر حرف زدن درباره هایلات شکلاتی مو و ماسکهای میوهای صورت، درباره آخرین کتابهایی که خواندهاند، محیطزیست، حقوق شهروندی و جریان پستمدرن فرانسوی صحبت می کنند. ولی در مقابل مردان عموماً از بهترین زمان برای خرید خانه، مغازههای فروش لاستیکهای دورسفید ماشین که خیلی ماشین را قشنگ میکند و درنهایت نشان دادن کلیپها و گیف های سکسی به همدیگر.
شکی نیست که اشتیاق زنان برای پیشرفت و ورود به عرصههای گوناگون اجتماعی علل مختلفی دارد. معمولاً گروههای اجتماعی که تجربه به حاشیه رانده شدن و نادیده گرفته شدن دارند با گشایش فرصتهای هرچند کوچک، تلاش میکنند تا به نحو احسن از آن فرصتها استفاده کنند و خود را اثبات نمایند. ولی بهعنوان یک جامعهشناس، از آینده چنین تغییری در جامعه ایرانی نگران هستم. قطعاً درک میکنید که نگرانیام از پیشرفت زنان نیست. پیشرفت اجتماعی زنان را امری نرمال و منصفانه، و در راستای تحولات اجتماعی میدانم. نگرانیام از عقب ماندن مردان است. پیشبینیام آن است که اگر این روند به همین شکل پیش رود در یکی دو دهه آینده شاهد مردانی آویخته، در مقابل زنانی فرهیخته خواهیم بود. منظورم مردانی آویخته به جریان مدرنیسم اجتماعی با سنجاق است که هرلحظه امکان افتادن آنها وجود دارد. چنین وضعیتی پیامدهای خودش را خواهد داشت. حسادت، لجبازی، احساس سرخوردگی و پنهان شدن در پشت تعصبات به قصد اذیت و آزار زنان توسط مردان و در کل عمیقتر شدن تفاوت نگاه و نگرش به زندگی بین زنان و مردان از جمله آنهاست.
✍ #فردین_علیخواه
#ارسالی #اجتماعی #بانوان #اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دهه ۷۰، #گلپا، #دلکش، #فردین ،
#پوری_بنایی، #نصرت_الله_وحدت،
#نصرت_کریمی، #احمد_قدکچیان،
#نواب_صفا، #علی_تابش، #میلاد_کیایی، #شاهرخ_نادری و ... در منزل
#سیاوش_زندگانی دور هم جمع شدن.
به چهرههای مغموم بزرگترین هنرمندای این #مملکت_نگاه_کنید..
اکبر گلپایگانی خواننده پیشکسوت و سرشناس ایران عصر روز شنبه ۱۳ آبان ماه در ۹۰ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.
او در پیامی با همبستگی با اعتراضات سراسری گفته بود: من خودم را متعلق به مردم سرزمینم میدانم و تا زنده هستم کنارشان خواهم بود. مهسا امینیها مثل فرزندان خود من هستند.
#اکبر_گلپایگانی
#موسیقی #هنرمندان
@Roshanfkrane
#پوری_بنایی، #نصرت_الله_وحدت،
#نصرت_کریمی، #احمد_قدکچیان،
#نواب_صفا، #علی_تابش، #میلاد_کیایی، #شاهرخ_نادری و ... در منزل
#سیاوش_زندگانی دور هم جمع شدن.
به چهرههای مغموم بزرگترین هنرمندای این #مملکت_نگاه_کنید..
اکبر گلپایگانی خواننده پیشکسوت و سرشناس ایران عصر روز شنبه ۱۳ آبان ماه در ۹۰ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.
او در پیامی با همبستگی با اعتراضات سراسری گفته بود: من خودم را متعلق به مردم سرزمینم میدانم و تا زنده هستم کنارشان خواهم بود. مهسا امینیها مثل فرزندان خود من هستند.
#اکبر_گلپایگانی
#موسیقی #هنرمندان
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻#حسین_خواجهامیری معروف به
« #ایرج»
خواننده قدیمی و از دوستان و همنسلان #گلپا ( #اکبر_گلپایگانی ) به یاد او در #مراسم_خاکسپاریش_حضور پیدا کرد و آواز خواند.
روشنفکران
در این مراسم تعداد زیادی از اهالی موسیقی و دوستداران این هنرمند شرکت کرده و قطعات قدیمی این هنرمند را با یکدیگر همخوانی میکنند.
صبح امروز ۱۶ آبان ۱۴۰۲ مراسم تشییع پیکر اکبر گلپایگانی معروف به «گلپا» اسطوره موسیقی اصیل ایران، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران انجام شد/ bbc
#خبر #هنرمندان
@Roshanfkrane
« #ایرج»
خواننده قدیمی و از دوستان و همنسلان #گلپا ( #اکبر_گلپایگانی ) به یاد او در #مراسم_خاکسپاریش_حضور پیدا کرد و آواز خواند.
روشنفکران
در این مراسم تعداد زیادی از اهالی موسیقی و دوستداران این هنرمند شرکت کرده و قطعات قدیمی این هنرمند را با یکدیگر همخوانی میکنند.
صبح امروز ۱۶ آبان ۱۴۰۲ مراسم تشییع پیکر اکبر گلپایگانی معروف به «گلپا» اسطوره موسیقی اصیل ایران، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران انجام شد/ bbc
#خبر #هنرمندان
@Roshanfkrane