روشنفکران
69.8K subscribers
49.4K photos
41.2K videos
2.39K files
6.78K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
✍️ فالانژ

#اصطلاح_شناسی

فالانژ یا فالانژیسم به هر فرد از گروه‌های فشار اطلاق می‌شود که با ایجاد خشونت و ضرب و شتم در جهت منافع گروه، حزب، ویا جریانی خاص یا حکومت سعی در غالب کردن روش یا طرز فکری خاص در جامعه سیاسی کشور دارد. این مفهوم با فاشیسم رابطه نزدیکی دارد.

فالانژ از واژهٔ یونانی phalangos گرفته‌شده که معنای انگشت می‌دهد و شیوهٔ آرایشی فالانژها هم نمادی از جای گرفتن انگشت‌های دست و پا در کنار یکدیگر بود.

فالانژ نام نیروی جنگجویی بود که در یونان باستان و سپس در میان مقدونیان در جنگ‌ها به کار گرفته می‌شد. فالانژها پیاده‌نظام‌هایی سنگین‌اسلحه بودند که از نیزه، ژوبین و جنگ‌افزارهایی همانند آن بهره می‌بردند و از شیوهٔ آرایش رزمی فالانژ که آرایشی مستطیل‌گونه بود پیروی می‌کردند.

#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی
#فالانژ

@Roshanfkrane
حزب فالانژیسم اسپانیا

#تاریخ_بین_الملل

فالانژ و فالانژیسم Falangism ، نام حزب فاشیست اسپانیا (به اسپانیایی فالانخه) و ایدئولوژی آن است. این حزب را خوزه آنتونیو پریمو دوریورا، پسر دیکتاتور پیشین، پریمو دوریورا، در1933 بنیان گذاشت و از اتحاد آن با دیگر دسته های فاشیست در همان سال «فالانخه اسپانیولا» به رهبری وی به وجود آمد که برنامه آن جلب طبقه کارگر به یک ناسیونالیسم افراطی با هدف ملی کردن سرمایه، اصلاحات ارضی، توسعه ارتش و تاسیس یک نظام سیاسی مقتدر بود که با سوسیالیسم و فرد باوری که به نظر آنان، موجب پاشیدگی ملت هستند، مبارزه کند.

مانیفست26 ماده ای «فالانخه» قانون اساسی جمهوری، حزب بازی، سرمایه داری، مارکسیسم و جنگ طبقاتی را رد می کرد و بر لزوم یک دولت ملی - سندیکالیست، تکیه داشت. شکست فالانژ در جلب طبقه کارگر، قدرت آن را به دانشجویان دانشگاه محدود کرد و دیگر نیروهای دست راستی نیز که از پیروزی «جبهه خلق» در انتخابات1936 هراسیده بودند، به سوی آن کشیده شدند.

این حزب در جنگ های داخلی اسپانیا (1939-1936) نقش مهمی داشت و با دست راستی های میانه رو مخالف بود و با دست چپی ها (سوسیالیست ها، کمونیست ها، آنارشیست ها) جنگی سخت داشت.

فالانژیست ها که هوادار «عمل مستقیم» بودند، در جنگ داخلی، رهبری را از دست حزب کاتولیک میانه رو، به در آوردند. ریورا در 1936 دستگیر و اعدام شد و رهبری حزب در1937 به دست ژنرال فرانکو، رهبر نظامی اسپانیا افتاد و فرانکو آن را با جنبش سلطنت طلب «کارلیست» یکی کرد و از آن پس، در دوران حکومت فرانکو در اسپانیا (1977-1936) حزب رسمی اسپانیا شد که بیشتر یک حزب محافظه کار دست راستی بود.

عضویت در فالانژ در اسپانیا شرط پیشرفت سیاسی بود، اما فالانژ به عنوان یک سازمان سیاسی رابطه خود را با ایدئولوژی فالانژیسم از دست داده بود. فرق فاشیسم اسپانیا (فالانژیسم) با فاشیسم آلمان و ایتالیا این است که به سنت های ملی، به ویژه سنت های پادشاهی و مسیحی اسپانیا، اهمیت فراوان می دهد. در اصطلاح سیاسی برخی کشورها، «فالانژ» برای اشاره به دست راستی های افراطی، که به کمک دسته های اوباش در خیابان ها به حمله و ویرانگری و بر هم زدن تظاهرات گروههای چ‘ می پردازند، به کار می رود.

منبع:
قربانی گلشن آبادی، محمد. «فالانژیسم و فاشیسم اسپانیایی: تاکید بر سنت های پادشاهی و مسیحی».

#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی
#فالانژ
@Roshanfkrane
خوزه آنتونیو پریمو دریورا (۲۴ آوریل ۱۹۰۳ – ۲۰ نوامبر ۱۹۳۶) سیاست‌مدار اسپانیایی و بنیانگذارحزب فالانژ اسپانیابود.اودرجریان جنگ داخلی توسط جمهوری دوم اسپانیا اعدام شد.
#تاریخ
#علوم_سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ مفهوم از خود بیگانگی (Alienation) از نظر کارل مارکس

#اصطلاح_شناسی

▪️ مارکس، الیناسیون را «بیگانگی» (Estrangement) و «بیگانه بودن با خویش» (Entfremdung) معنی می‌کند و آن‌را فراق انسان از فرآورده خویش، از خویشتن خویش، جامعه‌ی خویش و سرشت خویش می‌داند. در نگاه مارکس، الیناسیون، فرومایگی شخصیت و تهی کردن انسان از انسانیت خویش است. نظریه‌ی از خودبیگانگی مارکس، ریشه در فلسفه‌ی سرشت بشری و کار (نیروی کار) او دارد... پس نیروهایی که علیه تجلی آزاد سرشت بشری عمل می‌کنند یا آنها که نیروی کار را وادار می‌کنند تا صرفا به‌عنوان وسیله‌ی امرار معاش انسان تلقی شوند، عاملان اصلی بیگانه‌شدگی هستند.
▪️ رابطه‌ی کارگر با محصول کار خویش رابطه با شی بیگانه نیست. بر اساس این پیش‌فرض بدیهی است که هرچه کارگر از خود بیشتر در کار مایه گذارد، جهان بیگانه اشیایی که می‌آفریند بر خودش و ضد خودش قدرتمندتر می‌گردد و زندگی درونی‌اش تهی‌تر می‌گردد. منظور مارکس از خود بیگانگی این است که انسان خود را مانند کارگزاری نمی‌بیند که بر پایه‌ی درک خودش از جهان عمل کند، بلکه جهان (طبیعت، دیگران و خود او) برای او بیگانه‌اند.

▪️▪️عوامل ایجاد کننده از خود بیگانگی در جامعه‌ی سرمایه‌داری در نظر مارکس:
1. در صورت وجود مالکیت خصوصی؛
2. دگردیسی کار بشر به کالا؛
3. توسط نظام تقسیم کار.

▪️▪️انواع از خود بیگانگی از نظر مارکس:
1- بیگانگی انسان با کار؛
2- بیگانگی انسان با محصول کار؛
3- بیگانگی انسان از طبیعت؛
4- بیگانگی انسان از انسان.

منبع: مارکس، کارل؛ دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی 1844، ترجمه‌ی حسن مرتضوی

#از_خود_بیگانگی
#کارل_مارکس
#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ در فیلم عصر جدید، چارلی چاپلین به مثابه انسان منفعل و تحت فشار فرآیند کار در کارخانه؛ مصداق مناسبی برای تئوری از خود بیگانگی مارکس است.

#از_خود_بیگانگی
#علوم_سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ پدرسالاری

#اصطلاح_شناسی

▪️پدر سالاری به نوعی از نظام اجتماعی یا دودمانی گفته می شود که در آن پدر یا مسن ترین شخص مذکر در طایفه سرپرستی نظام اجتماعی را برعهده می گیرد.

▪️در برخی از موارد مشاهده می شود که بین دو واژه "پدر سالاری" و "مرد سالارِی" تفکیکی قائل نمی شوند و این دو اصطلاح به جای هم به کار برده می شوند که این اشتباه است.

▪️به طور کلی می توانیم بگوییم که پدرسالاری تنها بخشی از مردسالاری است و به گروه خاصی از مردان در داخل نظام اقتداری و سلسله مراتبی اشاره می کند.
▪️در زبان انگلیسی برای پدرسالاری از واژهٔ Patriarchy استفاده می‌شود و برای مردسالاری از واژهٔ Masculism استفاده می‌شود.

#پدر_سالاری
#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی

@Roshangkrane
دولت اقماری( Satellite state)

عبارت کشور تابع یا دولت اقماری به کشوری اطلاق می‌شود که رسماً مستقل باشد ولی به‌شدت تحت تأثیر یا کنترل سیاسی، اقتصادی، و نظامی (به‌طور کلی هژمونی) یک کشور دیگر قرار داشته باشد، به‌طوری که سیاست کشور عمدتاً توسط کشور متبوع تعیین گردد.

در طول جنگ سرد این عبارت برای اشاره به متحدان شوروی در اروپای مرکزی و اروپای شرقی که عضو پیمان ورشو بودند به کار می‌رفت.


#علوم_سیاسی



@Roshanfkrane
در تصویر فوق، اتحاد جماهیر شوروی به رنگ قرمز دیده می شود و دولت هاق اقماری نیز به رنگ صورتی روشن هستند. یوگسلاوی تا 1948 و آلبانی تا 1960 از اقمار شوروی بودند.

#علوم_سیاسی


@Roshanfkrane
#توطئه_باروت

توطئه باروت نام توطئه‌ای در ۱۶۰۵ بود که گروهی از کاتولیک مذهبان قصد ترور شاه جیمز یکم را در روز بازگشایی مجلس در پنجم نوامبر همان سال به وسیلهٔ منفجر کردن بشکه‌های باروت در سردابهٔ زیر ساختمان مجلس در کاخ وست‌مینستر داشتند.
گای فاکس، سرباز انگلیسی کاتولیک مذهب که به دلیل تعصبات مذهبی و مورد آزار قرار داشتن کاتولیک‌ها، انگلستان پروتستانی را ترک و به ارتش اسپانیا در هلند پیوسته بود در ۱۶۰۴ به دعوت رابرت کیتسبی، آمر اصلی توطئهٔ باروت، به او و گروهش در انگلستان پیوست و پس از اجارهٔ سردابی که تا زیر کاخ وست‌مینستر امتداد داشت آنجا را با ۳۶ بشکهٔ باروت (برخی منابع این تعداد را کمتر گفته‌اند) پر کرد تا آنها را در روز افتتاح پارلمان در ۵ نوامبر ۱۶۰۵ منفجر سازد. با این‌حال نقشهٔ آنها پیش از انفجار کشف و خنثی گردید و گای فاکس که دستگیر شده بود پس از تحمل شکنجه وادار به لو دادن نام هم‌دستانش شد. رابرت کیتسبی به ضرب گلوله‌ای به‌هنگام مقاومتش در برابر دستگیری کشته شد. اما دیگر دسیسه‌چینان دستگیر و همراه با گای فاکس، در ۲۷ ژانویهٔ ۱۶۰۶ از سوی هیأتی ویژه محاکمه و محکوم به مرگ گردیدند و چند روز بعد در ۳۱ ژانویه همان سال در مقابل ساختمان پارلمان اعدام شدند.

#تاریخ
#علوم_سیاسی


@Roshanfkrane
تصویری از توطئه‌گران - از راست به چپ: تامس وینتر، رابرت کیتسبی، گای فاکس، تامس پرسی، جان رایت، کریستوفر رایت، رابرت وینتر و بیتس

#تاریخ
#علوم_سیاسی


@Roshanfkrane
بی‌خدایی حکومتی چیست؟

بی‌خدایی حکومتی، اجرای رسمی بی‌خدایی توسط حکومت، و گاهی به همراه سرکوب فعال آزادی دینی است.
حمایت حکومتی از بی‌خدایی، اول بار، در فرانسه بعد از انقلاب، شروع شد و در مکزیک انقلابی و کشورهای کمونیستی، تکرار شد.
اتحاد شوروی تاریخی طولانی از بی‌خدایی حکومتی دارد که در آن، موفقیت اجتماعی منوط به اعتراف به بی‌خدایی و دوری کردن از کلیسا و حتی خرابکاری علیه آن بود.
تنها کشوری که دینداری را به صورت رسمی ممنوع کرد و همه پرستشگاههای مذهبی را بست، آلبانی در دوره "انورخوجه" بوده‌است.

رنگ صورتی: کشورهایی که سابقا در آن ها بی خدایی حکومتی ترویج می شد.

رنگ قرمز: کشورهایی که در حال حاضر در آن ها بی خدایی حکومتی ترویج می شود.


#علوم_سیاسی
#بی‌خدایی_حکومتی

@Roshanfkrane
🎋 #ایران -15فوریه -26 بهمن 1340 درگذشت #سید_علی_نصر بنیانگذار #تئاترایران


✍️ سید علی نصر (۱۳۴۰–۱۲۷۰ ش)، سیاستمدار نمایشنامه نویس، نویسنده، مترجم، مؤسس و کارگردان پرکار #تئاتر_ایران که به او لقب #پدرتئاتر ایران نیز داده‌اند.

از اقدامات مهم او تأسیس گروه #کمدی_ایران در سال ۱۳۰۴ و هنرستان هنرپیشگی در سال ۱۳۱۸است.
نصر برخی از آثار خود را از #مولیر اقتباس کرده است
در ۱۲۷۴ #در تهران به دنیا آمد

. تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس #فرانسه به پایان رساند و بعد به سمت #معلمی زبان #فرانسه و ریاضیات همان مدرسه رسید.

او همچنین در مدارس نظامی، #علوم_سیاسی، اسلام و اقدسیه نیز مشغول به کار شد و سپس به وزارت مالیه رفت.
وی در آغاز #مشروطیت به کار نمایش و تئاتر روی آورد
اقدام به تأسیس تئاتر ملی کرد.

نصر برای آموختن فن تئاتر به #اروپا رفت و پس از بازگشت، کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تأسیس کرد

سید علی نصر سرانجام در ۱۳۴۰ در #تهران درگذشت و در امامزاده #عبداللَّه دفن شد
#مناسبت
#تاریخ
@Roshanfkrane
Audio
@Date_politcal
آنارشیسم
#علوم-سیاسی
@Roshanfkrane
محافظه کاری(Conservatism)

▫️محافظه‌کاری یک واژهٔ کلی برای جهان‌بینی‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی است که هدف اصلی آن نگهداری جامعه و ارزشهای موجود است.
▫️محافظه کاران خود را اهل تمیز و هوادار عقل سلیم و واقع بین می‌دانند. با هر گونه طرح و اندیشهٔ خیالی و انتزاعی برای ایجاد دگرگونی‌های عمیق در جامعه و سیاست مخالف اند؛ و اجرای چنین طرح‌هایی را ناممکن می‌پندارند.
▫️ آنان هر گونه کوشش برای تحقق آرمان شهر را مصیبت بار می‌شمارند. محافظه کاران به ویژه آراء و استدلال‌های خود را بر تجارب ملموس تاریخی استوار می‌سازند.
▫️ محافظه کاری بر قداست سنت‌ها، مالکیت، خانواده، مذهب، دولت و دیگر نهادهای قدیمی تأکید می‌گذارد.
▫️محافظه کاری با همهٔ گرایش‌های فکری عمده در تجدد، از دموکراسی و لیبرالیسم گرفته تا آنارشیسم و سوسیالیسم در تضاد بوده است.
▫️از ادموند برک به عنوان پدر محافظه کاری مدرن نام برده می شود. برک می‌گفت: «سنت هزار مرتبه بهتر از گزینش و تصمیم گیری است.»

▪️▪️اصول محافظه کاری
ایدئولوژی محافظه کاری از حیث نظری که دربارهٔ نقش و بازار آزاد و مالکیت داشته است به انواعی تقسیم می‌شود، اما اصول آن از اندیشه‌های برک متأثر بوده است. اینک آن‌ها را به اختصار بررسی می‌کنیم:

۱. بدبینی به عقل انسان
۲. داشتن پیوند تنگاتنگ با امر قدسی
۳. اعتقاد به تفاوت انسان ها از حیث استعداد و توانایی
۴. طبیعی دانستن نهاد مالکیت
۵. نگرش پدرسالارانه به جامعه
۶. اعتقاد به یکسان نبودن خردمندی آحاد مردم(نخبه سالاری)

▪️▪️انواع و مراحل ایدئولوژی محافظه کاری

▫️ایدئولوژی محافظه کاری با حفظ اصول و نگرش‌های کلی خود، درگذر زمان متحول شده و جلوه‌هایی گوناگون پیدا کرده است.
▫️ به طور کلی این ایدئولوژی سه مرحلهٔ تاریخی یاسه شکل اصلی داشته است:
اول، محافظه کاری لیبرال که در دوران رواج لیبرالیسم رفته رفته از تأکیدش بر مالکیت ارضی و پدر سالاری اجتماعی و سیاسی کاست و اصول اقتصادی لیبرالیسم را پذیرفت
دوم، محافظه کاری پدر سالارانه که با پیدایش دولت‌های مداخله گر و بحران در اقتصاد بازاری باردیگر به اصول پدر سالاری اجتماعی پیشین بازگشت و از دولت فراگیر حمایت کرد
سوم، محافظه کاری نوکه دوباره به اصول اقتصاد آزاد بازگشته و در ترکیب با نئولیبرالیسم آمیزه‌ای جدید به نام راست نو پدید آورده است.

▪️▪️محافظه کاران، نخستین مخالفان جامعهٔ بورژوایی

▫️کارل مانهایم، شارح برجستهٔ محافظه کاری، این ایدئولوژی را واکنشی سنت گرایانه به تحولات سریع می‌داند.
▫️ محافظه کاری، به منزلهٔ پدیده‌ای تاریخی، شکل آگاهانهٔ آن نوع از سنت گرایی است که در واکنش به فرو پاشی نظم قدیم اروپا، به ویژه به علت انقلاب فرانسه، پدید آمد.
▫️به نظر مانهایم فهم محتوای محافظه کاری و اصول آن را باید در تحولات اجتماعی و سرنوشت طبقاتی که حامل آن بوده‌اند جست.
▫️با پیدایش نظام جدید بورژوایی، سرمایه داری، عقل گرایی، کمی شدن زندگی، سکولارلیسم و غیره. ایدئولوژی محافظه کاری همچون واکنشی فکری و سیاسی به فرایند تخریب نظم قدیم پدیدار شد.
▫️ حاملان ایدئولوژی محافظه کاری گروه‌هایی چون دهقانان، خرده بورژواها، و اشراف زمین‌دار بودند که خارج از فرایندهای عقلانیت سرمایه داری باقی ماندند و در نتیجه به مخالفت با آن برخاستند.
▫️محافظه کاران در احیای ارزش‌های جامعهٔ کهن حتی موضعی انقلابی اتخاذ کردند؛ و بدین سان به نظر مانهایم، نخستین مخالفان جامعهٔ بورژوایی محافظه کاران بودند نه سوسیالیست‌ها.

#محافظه_کاری #سیاسی #علوم_سیاسی

@Roshanfkrane
فساد مردم ناشی از فساد زمامداران است

#نیکولو_ماکیاوللی

■ هیچ زمامداری حق ندارد از تقصیرهایی که شهروندان مرتکب می‌شوند شکایت کند چون تقصیرهای اینان یا از اهمال خود او نشأت می‌گیرند یا از اینکه خودش سرمشق بدی برای شهروندان است. اگر در احوال مللی که امروز به دزدی و راهزنی و معایبی از این قبیل متهم‌اند نیک بنگریم خواهیم دید که چون زمامدارانشان دارای آن معایب‌اند، آنگونه شده‌اند.

■ منطقه رومانیا پیش از آن‌که پاپ آلکساندر ششم شهریاران کوچک را از آن‌جا بیرون کند، نمونه‌ی زندگی فسادآلود بود و هر بهانه کوچک در آنجا سبب دزدی و غارت و آدمکشی می‌گردید. مردمان آن منطقه از آن‌رو چنان بودند که زمامدارانشان فاسد بودند نه از آن‌رو که، چنان‌که زمامدارانشان ادعا می‌کردند، طبیعت مردمان فاسد شده بود.

■ آن زمامداران تنگدست بودند و می‌خواستند مانند توانگران زندگی کنند. از این‌رو چاره نداشتند جز اینکه راه دزدی و غارت در پیش گیرند، و این کار را به روش‌های گوناگون انجام می‌دادند. یکی از وسایل زیان‌باری که از آن استفاده می‌کردند این بود که با وضع قانون عملی را ممنوع می‌ساختند و آنگاه خودشان نخستین کسانی بودند که موجبات تجاوز از آن قانون را فراهم می‌کردند، ولی کسانی را که خلاف قانون عمل کرده بودند هنگامی مجازات می‌کردند که می‌دیدند مردمان بسیاری مرتکب آن تقصير شده‌اند: پس مجازات برای نگاه‌داشتن حرمت قانون نبود بلکه مرادشان این بود که جریمه‌ای هر چه بیشتر وصول کنند. نتیجه این بود که مردم روز‌به‌روز فقیرتر می‌شدند ولی بهتر نمی‌گردیدند، و فقیرشدگان به اموال کسانی دست‌درازی می‌کردند که ضعیف‌تر از خود ایشان بودند. از این‌جا همه معایبی ریشه گرفتند که پیشتر برشمردم و منشأ اصلی همه آن‌ها خود زمامداران بودند.

■گزارش تیتوس لی‌ویوس سخن مرا تأیید می‌کند: وقتی‌که فرستادگان روم مقداری از غنیمت شهر "ویی" را که وقف پرستشگاه آپولون بود به پرستشگاه می‌بردند، راهزنان دریایی شهر لیپاریس در سیسیل آنان را دستگیر کردند و به شهر بردند. چون تیماسی‌تئوس شهریار لیپاریس شنید که آن اموال را چه کسان و به چه منظور روانه کرده‌اند، با اینکه در شهر لیپاریس به جهان آمده بود مانند شهروندی رومی رفتار کرد، و به مردم شهر گفت غارت کردن چنین مالی دور از خداپرستی است، و فرستادگان روم را با اموال وقف آزاد کرد و به‌راه انداخت. لی‌ویوس در این باره می‌گوید: «تیماسی‌تئوس دل‌های مردمان را، که همیشه مشابه زمامدار خویش‌اند، با احساس خداپرستی آکنده بود.» لورنتسو دِ مدیچی نیز در تأیید این سخن می‌گوید: «مردمان از سرمشق زمامدار پیروی می‌کنند چون همیشه چشم‌شان به زمامدار دوخته است».

📘گفتارها، نیکولو ماکیاولی، کتاب سوم

#علوم_سیاسی
@Roshanfkrane