#جشن #تیرگان که آئینی باستانی برای بزرگداشت آرش کمانگیر است، همزمان با روز ملی دماوند در #آمل(مازندران) برگزار شد
از تمبر ملی #آرش_کمانگیر که پیش از این به ثبت ملی نیز رسیده بود، رونمایی شد/ایرنا
#خبر #فرهنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
از تمبر ملی #آرش_کمانگیر که پیش از این به ثبت ملی نیز رسیده بود، رونمایی شد/ایرنا
#خبر #فرهنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
۱۳ تیر در تقویم ایران :باستان #روز_تیرگان است. این #جشن در گرامی داشت تیشتر (ستارهٔ بارانآور در فرهنگ ایرانی) است و بنا به سنت در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام میپذیرد.
تیرگان روزی است که در اساطیر ایران آرش کمانگیر، از کوه البرز برای تعیین مرز ایران کمان کشید. ابوریحان بیرونی نیز در آثارالباقیه نوشته، در ایران باستان، #تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان بود.
#مناسبت #فرهنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
تیرگان روزی است که در اساطیر ایران آرش کمانگیر، از کوه البرز برای تعیین مرز ایران کمان کشید. ابوریحان بیرونی نیز در آثارالباقیه نوشته، در ایران باستان، #تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان بود.
#مناسبت #فرهنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیشاپیش #جشن_تیرگان بر ایرانیان جهان خجسته باد!
در گاهشمار #جشن های ایران زمین روز دهم تیر ماه (روز تیر از ماه تیر) روز جشن #تیرگان است.
این جشن که در #فرهنگ ایرانی به «جشن آب پاشان»نیز معروف است .
در این ویدئو دکتر #بتسابه_مهدوی پژوهشگر معاصر درباره جشن تیرگان
و پیوندهای آن با اسطوره های ایرانی و #تاریخ کهن ایران سخن گفته است
کانال روشنفکران
#باستان #دانستنی #پارسی
@Roshanfkrane
در گاهشمار #جشن های ایران زمین روز دهم تیر ماه (روز تیر از ماه تیر) روز جشن #تیرگان است.
این جشن که در #فرهنگ ایرانی به «جشن آب پاشان»نیز معروف است .
در این ویدئو دکتر #بتسابه_مهدوی پژوهشگر معاصر درباره جشن تیرگان
و پیوندهای آن با اسطوره های ایرانی و #تاریخ کهن ایران سخن گفته است
کانال روشنفکران
#باستان #دانستنی #پارسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"آن روز بلند تیرگان"
شعر از: #هما_ارژنگی
#جشن_تیرگان، گرامیداشت جانفشانی #آرش_کمانگیر
#فرهنگ #جشن #تیرگان
@Roshanfkrane
شعر از: #هما_ارژنگی
#جشن_تیرگان، گرامیداشت جانفشانی #آرش_کمانگیر
#فرهنگ #جشن #تیرگان
@Roshanfkrane
💢 آرش کمانگیر و روز تیرگان 🏹
❗️در جنگی که بین منوچهر شاه ایران و افراسیاب شاه توران در گرفت، منوچهر شکست خورد. منوچهر پیشنهاد سازش کرد و تورانیان پذیرفتند. منوچهر گفت که یک ایرانی تیری از فراز البرز بیندازد و هر کجا که تیر فرود آمد مرز ایران و توران گردد تا صلح برقرار شود.
❗️شکست تلخ است و هرکس آن را به زبان آورد دلش به درد میآید.
❗️منوچهر شاه رو به لشگریانش کرد سرها همه از خجالت به زیر بود گناه او هم کمتر از لشگریانش نبود. شاه آهی کشید و گفت: بین شما کسی هست که با تیرش بتواند
مرز ایران و توران را آنچنان به عقب براند که باعث سرافکندی نشود؟ همه ساکت بودند. پیری از جا برخاست و گفت: بله کسی هست
ولی در بین لشگریانت نیست او مردیست که ایران را با عشق و ایمان به اهورامزدا و زور بازوان پولادینش و سرپنجههای آهنینش دوست دارد و نامش آرش کمانگیر است.
❗️به امر شاه، آرش را پیدا کردند و به نزد شاه آوردند، شاه ماجرا را برایش تعریف کرد و چون شاه به زور بازی آرش شک کرد، آرش جامه از تن درید و برهنه شد و ندا داد: تن پاک مرا بنگرید که بی عیب و بی زخم است همچون آهو، زور بازوی من از ایمان من به اهورامزداست، اینک من آرش کمانگیر رهسپار البرز کوه میشوم تا بر بلندترین قلهاش با کمانم یکی شوم، پرواز کنم تا زندگی دوباره به ایران ببخشم و از شاه رخصت طلبید و زمین ادب ببوسید و عازم کوه گردید.
❗️صبحگاهان میشنید که مردم کوچه بازار دعایش میکردند و لشکر تورانیان، ایرانیان را مسخره میکردند. آرش نیش و کنایه دشمن را میشنید اما بیشتر به دعاهای هموطنان که بدرقه راهش بود گوش میداد و نیرو میگرفت. آرش آن روز که ابتدای تابستان بود آخر عمرش هم بود زیر لب میگفت: بدرود ایران من.
❗️گلهای وحشی و رنگارنگ البرز کوه خوشامدگوی قدمهای استوارش بودند، برف بر قله نشسته بود و خورشید هنوز از پشت کوه رخ نداده بود نزدیکی بالای کوه رسید.
سکوت حاکم بود و آرش به نیایش پرداخت تا سپیده سرزند و کارش را شروع کند جوی آبی یافت و جرعهای نوشید تا قوت بگیرد.
منتظر گشت تا خورشید از پشت کوه نمایان گردد و افراد پای کوه بتوانند تیر را تعقیب کنند، آرش کمانی که فرشته اسفندارمذ طرز ساختش را به او آموخته بود، بیرون کشید، تیر را که پر سیمرغ به انتهایش نصب شده بود ببوسید و بر گونهاش مالید و سپس تیر را به سوی آسمان گرفت و از اهورامزدا کمک خواست تا تیر را بوسیله باد حمایت کند و هرمز خدای یکتا به فرشته باد دستور داد تا تیر را نگهبان باش و از صدمه نگهدارد و در این موقع باد موافق به ناگاه وزیدن گرفت و این باد تن بدون پیراهن آرش که پهلوان با ایمانی بود نوازش کرد. گویا باد، پیام وحی بود که موجب قوت قلبش گردید و نیروئی الهی در رگهایش به ویژه در بازوان پولادینش حس کرد. او بر روی یک پا زانو زد در آخر تیر را به چله کمان نهاد و کشید، کشید تا جائیکه دیگر نائی در بدن نداشت طوری که آسمان در مقابلش نیست شد و زمین توران توان نگه داشتنش را نداشت.
❗️آرش یکپارچه زور بازو شده بود و توان و ایمانش با تیر یکی شد و در نهایت آنچنان با قدرت تیر را رها کرد که خود نیست شد و از میان رفت روح آرش با تیرش یکی شد و به پرواز درآمد. سوارانی که در پای کوه بودند، تیر را مشاهده کردند و دنبال نمودند و تیر تا غروب در حال پرواز در آسمان از کوه و در و دشت میگذشت تا بالاخره در نزدیکی رود جیحون بر تنه درخت کنهنسال گردوئی نشست و آنجا مرز ایران و توران گشت.
❗️منوچهر شاه و مردم ایران در بهت و ناباوری، خوشحال گشتند. شامگاهان به دستور شاه عدهای برای جستجوی آرش رفتند ولی آرش را با پیکری بیجان و کمانی بی تیر در فراز کوه یافتند.
❗️آری آری جان خود در تیر کرد آرش
❗️کار صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش
❗️ایرانیان بهخاطر حماسه آرش، آن روز از ماه را *#تیر* نامیدند و جشن بپا کردند و آن جشن را *#تیرگان* نام نهادند.
🔸تیرگان بر ایرانیان راستین و وطن پرست مبارک باد
@Roshanfkrane
❗️در جنگی که بین منوچهر شاه ایران و افراسیاب شاه توران در گرفت، منوچهر شکست خورد. منوچهر پیشنهاد سازش کرد و تورانیان پذیرفتند. منوچهر گفت که یک ایرانی تیری از فراز البرز بیندازد و هر کجا که تیر فرود آمد مرز ایران و توران گردد تا صلح برقرار شود.
❗️شکست تلخ است و هرکس آن را به زبان آورد دلش به درد میآید.
❗️منوچهر شاه رو به لشگریانش کرد سرها همه از خجالت به زیر بود گناه او هم کمتر از لشگریانش نبود. شاه آهی کشید و گفت: بین شما کسی هست که با تیرش بتواند
مرز ایران و توران را آنچنان به عقب براند که باعث سرافکندی نشود؟ همه ساکت بودند. پیری از جا برخاست و گفت: بله کسی هست
ولی در بین لشگریانت نیست او مردیست که ایران را با عشق و ایمان به اهورامزدا و زور بازوان پولادینش و سرپنجههای آهنینش دوست دارد و نامش آرش کمانگیر است.
❗️به امر شاه، آرش را پیدا کردند و به نزد شاه آوردند، شاه ماجرا را برایش تعریف کرد و چون شاه به زور بازی آرش شک کرد، آرش جامه از تن درید و برهنه شد و ندا داد: تن پاک مرا بنگرید که بی عیب و بی زخم است همچون آهو، زور بازوی من از ایمان من به اهورامزداست، اینک من آرش کمانگیر رهسپار البرز کوه میشوم تا بر بلندترین قلهاش با کمانم یکی شوم، پرواز کنم تا زندگی دوباره به ایران ببخشم و از شاه رخصت طلبید و زمین ادب ببوسید و عازم کوه گردید.
❗️صبحگاهان میشنید که مردم کوچه بازار دعایش میکردند و لشکر تورانیان، ایرانیان را مسخره میکردند. آرش نیش و کنایه دشمن را میشنید اما بیشتر به دعاهای هموطنان که بدرقه راهش بود گوش میداد و نیرو میگرفت. آرش آن روز که ابتدای تابستان بود آخر عمرش هم بود زیر لب میگفت: بدرود ایران من.
❗️گلهای وحشی و رنگارنگ البرز کوه خوشامدگوی قدمهای استوارش بودند، برف بر قله نشسته بود و خورشید هنوز از پشت کوه رخ نداده بود نزدیکی بالای کوه رسید.
سکوت حاکم بود و آرش به نیایش پرداخت تا سپیده سرزند و کارش را شروع کند جوی آبی یافت و جرعهای نوشید تا قوت بگیرد.
منتظر گشت تا خورشید از پشت کوه نمایان گردد و افراد پای کوه بتوانند تیر را تعقیب کنند، آرش کمانی که فرشته اسفندارمذ طرز ساختش را به او آموخته بود، بیرون کشید، تیر را که پر سیمرغ به انتهایش نصب شده بود ببوسید و بر گونهاش مالید و سپس تیر را به سوی آسمان گرفت و از اهورامزدا کمک خواست تا تیر را بوسیله باد حمایت کند و هرمز خدای یکتا به فرشته باد دستور داد تا تیر را نگهبان باش و از صدمه نگهدارد و در این موقع باد موافق به ناگاه وزیدن گرفت و این باد تن بدون پیراهن آرش که پهلوان با ایمانی بود نوازش کرد. گویا باد، پیام وحی بود که موجب قوت قلبش گردید و نیروئی الهی در رگهایش به ویژه در بازوان پولادینش حس کرد. او بر روی یک پا زانو زد در آخر تیر را به چله کمان نهاد و کشید، کشید تا جائیکه دیگر نائی در بدن نداشت طوری که آسمان در مقابلش نیست شد و زمین توران توان نگه داشتنش را نداشت.
❗️آرش یکپارچه زور بازو شده بود و توان و ایمانش با تیر یکی شد و در نهایت آنچنان با قدرت تیر را رها کرد که خود نیست شد و از میان رفت روح آرش با تیرش یکی شد و به پرواز درآمد. سوارانی که در پای کوه بودند، تیر را مشاهده کردند و دنبال نمودند و تیر تا غروب در حال پرواز در آسمان از کوه و در و دشت میگذشت تا بالاخره در نزدیکی رود جیحون بر تنه درخت کنهنسال گردوئی نشست و آنجا مرز ایران و توران گشت.
❗️منوچهر شاه و مردم ایران در بهت و ناباوری، خوشحال گشتند. شامگاهان به دستور شاه عدهای برای جستجوی آرش رفتند ولی آرش را با پیکری بیجان و کمانی بی تیر در فراز کوه یافتند.
❗️آری آری جان خود در تیر کرد آرش
❗️کار صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش
❗️ایرانیان بهخاطر حماسه آرش، آن روز از ماه را *#تیر* نامیدند و جشن بپا کردند و آن جشن را *#تیرگان* نام نهادند.
🔸تیرگان بر ایرانیان راستین و وطن پرست مبارک باد
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۰ تير در تقویم ایران باستان جشن #تیرگان است. تیرگان روزی است که در اساطیر ایران #آرش_کمانگیر، از بلندترین نقطه البرز که دماوند است برای تعیین مرز ایران کمان کشید. #ابوریحان_بیرونی در آثارالباقیه نوشته، در ایران باستان، تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان بود. برخی ۱۳ تیر را نیز روز تیرگان میدانند.
#تاریخ #هویت #اصالت
#مناسبت
@Roshanfkrane
#تاریخ #هویت #اصالت
#مناسبت
@Roshanfkrane