🔻 سیاستمداران را پادشاه نکنیم
اگر پارادوکس و تناقض را دوست دارید به زیمبابوه بروید ، اگر میخواهید بدانید چگونه باید صبوری پیشه کنید این سرزمین مقصد خوبیست زیرا در زیمباوه تا چشم کار میکند زمینهای زراعتی ذرت است و طنین موسیقی که از هر خانهای به گوش میرسد و مطمعن باشید خاطرات این سفر هرگز فراموشتان نخواهد شد
آیا تاکنون به سرزمینی رفتهاید که فاقد ارز کارآمد باشد ؟ آیا مردمی را دیدهاید که دغدغۀ نان داشته باشند و درعین حال لبخند بزنند ؟ آیا جامعهای را میشناسید که زیر بار هزینههای حاصل از شکست سیاستهای غلط اقتصادی کمرش خم شده باشد با این حال هیچ چیز نگوید ... زیمبابوه با همۀ پارادوکسهایش همان سرزمینی ست که #موگابه ساخت یا شاید بهتر بگویم سرزمینی که موگابه کمر به نابودیش بست با این حال سرزمین تضادها دو چهره دارد یعنی اگر از مردم دربارۀ موگابه بپرسید خواهید دید همان قدر که جوانان نسبت به او کینهای التیام نیافتی و نفرتی ابدی دارند باورمندان به انقلاب که حداقل ۵۵ سالهاند همچنان موگابه را میستایند و به شما خواهند گفت : «رابرت موگابه همانی است که بنیاد این کشور را بنا نهاد»
به این جمله فکر کنید چون این همان درسی ست که باید بیاموزیم ... آنها درست میگویند زیمبابوه را موگابه ساخت بهتر بگویم موگابه در آزادسازی این سرزمین نقشی برجسته داشت اما بعد از پیروزی زیمبابوه را به سنگری برای حراست و بقای قدرت خود تبدیل کرد . موگابه کسی بود که هیچکس نتوانست در آفریقا به اندازۀ او در حوزۀ سیاسی موفقیت بهدست آورد و هیچکس هم به اندازۀ او نتوانست محدودیت و ممنوعیت ایجاد کند ، کسی که در راه آزادی کشورش مبارزه کرد اما حقوق اولیه زندگی را از مردمش دریغ میکرد
اگر چیزی برای یاد دادن ندارید پس از این وقایع درس بگیرید تا خود را در دام پوپولیسم استبدادی نیندازیم ، بیایید یاد بگیریم که رهبران سیاسی را پادشاه زندگیمان نکنیم تا اینگونه توان نقد رهبر را حتی در خلوت خویش نداشته باشیم ، من در مورد میراث موگابه مینویسم چرا که شاید به سان موگابه زیاد باشند که ندانند با موفقیتشان چه کنند ، او با ماندلا نخستین رئیسجمهور آفریقای جنوبی روابط دوستانۀ نزدیکی داشت زیرا هر دو یک هدف داشتند که مبارزه علیه آپارتاید بود اما مسیر آنان از جایی جدا شد که ماندلا ترجیح داد پس از کسب دستاوردهای بزرگ برای آفریقای جنوبی از قدرت کنار برود در حالی که موگابه سخت بر کرسی قدرت تکیه زد ، تفاوت ماندلا و موگابه در این بود که موگابه شاخهای که خود روی آن نشست از بیخ برید و خودش هم با شاخه سقوط کرد ولی ماندلا نه آن را برید و نه روی آن لانه کرد . او میتوانست حکومتداری را از ماندلا فراگیرد که چنین نکرد و کتابهای تاریخ نیز که موگابه به خواندنشان علاقه داشت هرگز نام او را در کنار ماندلا نخواهد نوشت
✍ الیز ایاکوز، روزنامهنگار آفریقایی
@Roshanfkrane
اگر پارادوکس و تناقض را دوست دارید به زیمبابوه بروید ، اگر میخواهید بدانید چگونه باید صبوری پیشه کنید این سرزمین مقصد خوبیست زیرا در زیمباوه تا چشم کار میکند زمینهای زراعتی ذرت است و طنین موسیقی که از هر خانهای به گوش میرسد و مطمعن باشید خاطرات این سفر هرگز فراموشتان نخواهد شد
آیا تاکنون به سرزمینی رفتهاید که فاقد ارز کارآمد باشد ؟ آیا مردمی را دیدهاید که دغدغۀ نان داشته باشند و درعین حال لبخند بزنند ؟ آیا جامعهای را میشناسید که زیر بار هزینههای حاصل از شکست سیاستهای غلط اقتصادی کمرش خم شده باشد با این حال هیچ چیز نگوید ... زیمبابوه با همۀ پارادوکسهایش همان سرزمینی ست که #موگابه ساخت یا شاید بهتر بگویم سرزمینی که موگابه کمر به نابودیش بست با این حال سرزمین تضادها دو چهره دارد یعنی اگر از مردم دربارۀ موگابه بپرسید خواهید دید همان قدر که جوانان نسبت به او کینهای التیام نیافتی و نفرتی ابدی دارند باورمندان به انقلاب که حداقل ۵۵ سالهاند همچنان موگابه را میستایند و به شما خواهند گفت : «رابرت موگابه همانی است که بنیاد این کشور را بنا نهاد»
به این جمله فکر کنید چون این همان درسی ست که باید بیاموزیم ... آنها درست میگویند زیمبابوه را موگابه ساخت بهتر بگویم موگابه در آزادسازی این سرزمین نقشی برجسته داشت اما بعد از پیروزی زیمبابوه را به سنگری برای حراست و بقای قدرت خود تبدیل کرد . موگابه کسی بود که هیچکس نتوانست در آفریقا به اندازۀ او در حوزۀ سیاسی موفقیت بهدست آورد و هیچکس هم به اندازۀ او نتوانست محدودیت و ممنوعیت ایجاد کند ، کسی که در راه آزادی کشورش مبارزه کرد اما حقوق اولیه زندگی را از مردمش دریغ میکرد
اگر چیزی برای یاد دادن ندارید پس از این وقایع درس بگیرید تا خود را در دام پوپولیسم استبدادی نیندازیم ، بیایید یاد بگیریم که رهبران سیاسی را پادشاه زندگیمان نکنیم تا اینگونه توان نقد رهبر را حتی در خلوت خویش نداشته باشیم ، من در مورد میراث موگابه مینویسم چرا که شاید به سان موگابه زیاد باشند که ندانند با موفقیتشان چه کنند ، او با ماندلا نخستین رئیسجمهور آفریقای جنوبی روابط دوستانۀ نزدیکی داشت زیرا هر دو یک هدف داشتند که مبارزه علیه آپارتاید بود اما مسیر آنان از جایی جدا شد که ماندلا ترجیح داد پس از کسب دستاوردهای بزرگ برای آفریقای جنوبی از قدرت کنار برود در حالی که موگابه سخت بر کرسی قدرت تکیه زد ، تفاوت ماندلا و موگابه در این بود که موگابه شاخهای که خود روی آن نشست از بیخ برید و خودش هم با شاخه سقوط کرد ولی ماندلا نه آن را برید و نه روی آن لانه کرد . او میتوانست حکومتداری را از ماندلا فراگیرد که چنین نکرد و کتابهای تاریخ نیز که موگابه به خواندنشان علاقه داشت هرگز نام او را در کنار ماندلا نخواهد نوشت
✍ الیز ایاکوز، روزنامهنگار آفریقایی
@Roshanfkrane