♻️راه باریک آزادی
جامعه قوی دولت قوی را شکل داده یا دولت قوی جامعه قوی؟
در کتاب راه باریک آزادی نوشته دارن عجم اوغلو و رابینسون دو دانشمند علم سیاست دو گانه جامعه محوری و دولت محوری را به عنوان متغیرهای مبنایی راه باریک آزادی مطرح نموده اند.
در مفهوم رابطه این دو با هم سه حالت امکان دارد:
🔸حالت اول، جامعه قوی تر از دولت باشد. در این حالت دولت تابع جامعه خواهد بود. اگر جامعه فرهیخته باشد، یعنی جامعه افاضل در آن صورت دولت حداقلی از عهده انجام امور بر می آید. و در حالتی که جامعه مدنی شکل نگرفته و جامعه نافرهیخته باشد یعنی سلطه اجامر دولت توان اداره امور ندارد. هرج و مرج، فساد، رانت و غارت خروجی ناتوانی این دولت است.
🔸حالت دوم، اگر حکومت یا دولت قوی تر از جامعه باشد. جامعه تابع دولت بوده و در بهترین حالت دیکتاتوری و در بدترین شکل استبداد نتیجه خواهد شد.
در این حالت، جامعه به شکل اولیه اجتماع بازگشت می یابد.
🔸حالت سوم، جامعه و دولت هم ارز هم باشند. همچون دو کفه یک ترازو، هر دو تابع هم باشند. در این حالت جامعه قوی، دولت قوی تشکیل داده و بهترین شکل حکومت را بنا می نهند.
🔸در این جا به سخن افلاطون می رسیم که می گفت:
"مدینه فاضله یا شهر نیست اندر جهان و یا اگر هست به دو صورت؛ یا فیلسوفان حاکمند یا حاکمان فیلسوف"
🔸نتیجه؛
یک جامعه در رسیدن به راه باریک آزادی، الزاما باید افاضل بر آن حاکم بوده و دولت نیز ثمره و عصاره فاضلین باشد. آزادی مبنای عدالت است. در یک جامعه آزاد، فرهنگ بهتر زیستن روایی داشته و انسان ها بر مبنای قرارداد اجتماعی تا حدی آزادند که به حق دیگر انسان ها و حتی موجودات زنده تجاوز ننمایند. حکومت گران نیز در اتاق شیشه ای اعمال شان در منظر دید جامعه است. هیچ انسانی بر دیگران برتری ندارد. و فرشته عدالت بر جامعه بال های خود را گسترانده است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#ارسالی #اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
جامعه قوی دولت قوی را شکل داده یا دولت قوی جامعه قوی؟
در کتاب راه باریک آزادی نوشته دارن عجم اوغلو و رابینسون دو دانشمند علم سیاست دو گانه جامعه محوری و دولت محوری را به عنوان متغیرهای مبنایی راه باریک آزادی مطرح نموده اند.
در مفهوم رابطه این دو با هم سه حالت امکان دارد:
🔸حالت اول، جامعه قوی تر از دولت باشد. در این حالت دولت تابع جامعه خواهد بود. اگر جامعه فرهیخته باشد، یعنی جامعه افاضل در آن صورت دولت حداقلی از عهده انجام امور بر می آید. و در حالتی که جامعه مدنی شکل نگرفته و جامعه نافرهیخته باشد یعنی سلطه اجامر دولت توان اداره امور ندارد. هرج و مرج، فساد، رانت و غارت خروجی ناتوانی این دولت است.
🔸حالت دوم، اگر حکومت یا دولت قوی تر از جامعه باشد. جامعه تابع دولت بوده و در بهترین حالت دیکتاتوری و در بدترین شکل استبداد نتیجه خواهد شد.
در این حالت، جامعه به شکل اولیه اجتماع بازگشت می یابد.
🔸حالت سوم، جامعه و دولت هم ارز هم باشند. همچون دو کفه یک ترازو، هر دو تابع هم باشند. در این حالت جامعه قوی، دولت قوی تشکیل داده و بهترین شکل حکومت را بنا می نهند.
🔸در این جا به سخن افلاطون می رسیم که می گفت:
"مدینه فاضله یا شهر نیست اندر جهان و یا اگر هست به دو صورت؛ یا فیلسوفان حاکمند یا حاکمان فیلسوف"
🔸نتیجه؛
یک جامعه در رسیدن به راه باریک آزادی، الزاما باید افاضل بر آن حاکم بوده و دولت نیز ثمره و عصاره فاضلین باشد. آزادی مبنای عدالت است. در یک جامعه آزاد، فرهنگ بهتر زیستن روایی داشته و انسان ها بر مبنای قرارداد اجتماعی تا حدی آزادند که به حق دیگر انسان ها و حتی موجودات زنده تجاوز ننمایند. حکومت گران نیز در اتاق شیشه ای اعمال شان در منظر دید جامعه است. هیچ انسانی بر دیگران برتری ندارد. و فرشته عدالت بر جامعه بال های خود را گسترانده است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#ارسالی #اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
✅حق با کیست؟
در تاریخ گردیزی آمده است:
شهری است که آن را جندان گویند و مردم این جندان سه دین دارند. چون روز آدینه باشد با مسلمانان به مسجد آدینه آیند و نماز آدینه کنند. چون شنبه آید با یهود در کنیسه پرستش کنند و چون یک شنبه باشد اندر کلیسا آیند و با ایشان عبادت کنند. و اگر کسی از ایشان پرسد که:
چرا چنین کنند؟
گویند: این سه گروه با هم مخالفند و هر کسی گوید حق به دست من است. پس ما با هر سه گروه موافقیم تا بدانیم کدام حق است.
🟪حق به چیزی گفته می شود که براساس حکمت و منطق باشد.
در بررسی فراگیری ادیان در سطح کره خاکی، بیشینه فراگیری دین مسیحیت با بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر و در مقام دوم آتیست ها یا خدا ناباوران یعنی بی دینان و در رده های بعدی ادیان دیگری همانند اسلام و آیین های زمینی همچون بودا و کنفوسیوس قرار دارند.
هر دین خود به مذاهب مختلفی تقسیم بندی شده که مذاهب، تغییر و تحول زمینی ها در ادیان است.
از میان سه دین آسمانی یهودیت، مسیحیت و اسلام
هر یک به شعبه ها و مذاهب مختلفی تقسیم می گردند.
به عنوان نمونه اسلام به دو شعبه اصلی تشیع و تسنن و خود مذهب شیعه به بیش از هفتاد شاخه تقسیم شده است.
🟦اما دین در نزد خداوند مطابق نص صریح قرآن یکی است.
مسلمان، تنها نام امت پیامبر اسلام نیست، بلکه به هرکس که تسلیم خداوند و پیرو ادیان آسمانی باشد، مسلمان گفته می شود.
« من المسلمین»(ذاریات،۳۶)
🟦اصل دین چیست؟
غایت دین همان ایمان داوطلبانه است، به اجبار و روش های غیر متساهلانه حاصل نمی شود، تحمیل اعتقاد به ریاکاری و ریا بدتر از بی ایمانی است.
ایمان مذهبی عبارت است از برداشت و تصور شخصی از خداوند
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #تاریخ #اندیشه
@Roshanfkrane
در تاریخ گردیزی آمده است:
شهری است که آن را جندان گویند و مردم این جندان سه دین دارند. چون روز آدینه باشد با مسلمانان به مسجد آدینه آیند و نماز آدینه کنند. چون شنبه آید با یهود در کنیسه پرستش کنند و چون یک شنبه باشد اندر کلیسا آیند و با ایشان عبادت کنند. و اگر کسی از ایشان پرسد که:
چرا چنین کنند؟
گویند: این سه گروه با هم مخالفند و هر کسی گوید حق به دست من است. پس ما با هر سه گروه موافقیم تا بدانیم کدام حق است.
🟪حق به چیزی گفته می شود که براساس حکمت و منطق باشد.
در بررسی فراگیری ادیان در سطح کره خاکی، بیشینه فراگیری دین مسیحیت با بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر و در مقام دوم آتیست ها یا خدا ناباوران یعنی بی دینان و در رده های بعدی ادیان دیگری همانند اسلام و آیین های زمینی همچون بودا و کنفوسیوس قرار دارند.
هر دین خود به مذاهب مختلفی تقسیم بندی شده که مذاهب، تغییر و تحول زمینی ها در ادیان است.
از میان سه دین آسمانی یهودیت، مسیحیت و اسلام
هر یک به شعبه ها و مذاهب مختلفی تقسیم می گردند.
به عنوان نمونه اسلام به دو شعبه اصلی تشیع و تسنن و خود مذهب شیعه به بیش از هفتاد شاخه تقسیم شده است.
🟦اما دین در نزد خداوند مطابق نص صریح قرآن یکی است.
مسلمان، تنها نام امت پیامبر اسلام نیست، بلکه به هرکس که تسلیم خداوند و پیرو ادیان آسمانی باشد، مسلمان گفته می شود.
« من المسلمین»(ذاریات،۳۶)
🟦اصل دین چیست؟
غایت دین همان ایمان داوطلبانه است، به اجبار و روش های غیر متساهلانه حاصل نمی شود، تحمیل اعتقاد به ریاکاری و ریا بدتر از بی ایمانی است.
ایمان مذهبی عبارت است از برداشت و تصور شخصی از خداوند
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #تاریخ #اندیشه
@Roshanfkrane
🔻مسلمان نشنود، کافر نبیند!
◀️ در زمان های نه چندان دور غیر از این زمان از صدقه دولت ها که امیدها را نا امید کرده، خانواده ها برای دختران خود جهیزیه ای در خور توان خود تهیه می کردند که در موعد مقررو در روز عروسی به همراه عروس به خانه داماد تحویل داده می شد این جهیزیه هر چه پر زرق و برق تر بود دهان مادر شوهر را بهتر می بست. و اما وای به آن روزی که عروس بیچاره فرشته صفتی جهیزیه اش تعریفی نداشته و گیر ارقه ای دیو صفت به نام مادر شوهر می افتاد که در آن صورت گویی فرزند یهودی در اردوگاه مرگ آشویتس لهستان گیر شگنجه گران نازی افتاده بود.
◀️ سیاست خصوصا در ایران چیزی شبیه حکایت مادر شوهر ارقه و عروس نگون بختی است که در دام او افتاده است و هر کاری می کند اما همواره سایه شوم و بدنهاد این دیو بد ذات را بر سر خود سنگین می بابد.
🔻درست مشابه اینکه مثلا ظل السلطان فرزند نادان ناصرالدین شاه که حاکم اصفهان بود، آدمی مثل حسینقلی خان ایلخانی بختیاری روستائی ساده دل را برای تماشای سان و رژه قشون به میدان شاه اصفهان دعوت کند و پس از پایان مراسم با هم به عمارت دولتی مراجعت کنند و نیم ساعت بعد او را و بچه هایش را زنجیر کند و همان شب ایلخانی را به وسیله لنگ حمام خفه می کند , مرده از این پاک تر می شورند!
🔺به همین دلیل اغلب در مملکت ما توصیه می کنند که آدم بهتر است به سیاست نزدیک نشود که در حکم انست که آدم در چاه صد ذرعی مار گرفته باشد! یا به قول دکتر صورتگر , تماس با سیاست مثل آن است که آدم در بیابان تور بیندازد تا شکار کند و در آخر کار یک خرس سیاه به تورش بیفتد ! شکاری که آدم نمیداند با آن چه کار کند ؟
یک مثل جالب هست می گویند اصفهانی به پسرش گفت :
فرزند اگر دیدی از کوچه بار ککه ( کود انسانی ) می آید زود برگرد و هرگز به بار ککه نزدیک نشو زیرا اگر به تو زند تو ضرر کرده ای و اگر تو هم به او بزنی باز هم تو ضرر کرده ای!
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه #مفهومی
@Roshanfkrane
◀️ در زمان های نه چندان دور غیر از این زمان از صدقه دولت ها که امیدها را نا امید کرده، خانواده ها برای دختران خود جهیزیه ای در خور توان خود تهیه می کردند که در موعد مقررو در روز عروسی به همراه عروس به خانه داماد تحویل داده می شد این جهیزیه هر چه پر زرق و برق تر بود دهان مادر شوهر را بهتر می بست. و اما وای به آن روزی که عروس بیچاره فرشته صفتی جهیزیه اش تعریفی نداشته و گیر ارقه ای دیو صفت به نام مادر شوهر می افتاد که در آن صورت گویی فرزند یهودی در اردوگاه مرگ آشویتس لهستان گیر شگنجه گران نازی افتاده بود.
◀️ سیاست خصوصا در ایران چیزی شبیه حکایت مادر شوهر ارقه و عروس نگون بختی است که در دام او افتاده است و هر کاری می کند اما همواره سایه شوم و بدنهاد این دیو بد ذات را بر سر خود سنگین می بابد.
🔻درست مشابه اینکه مثلا ظل السلطان فرزند نادان ناصرالدین شاه که حاکم اصفهان بود، آدمی مثل حسینقلی خان ایلخانی بختیاری روستائی ساده دل را برای تماشای سان و رژه قشون به میدان شاه اصفهان دعوت کند و پس از پایان مراسم با هم به عمارت دولتی مراجعت کنند و نیم ساعت بعد او را و بچه هایش را زنجیر کند و همان شب ایلخانی را به وسیله لنگ حمام خفه می کند , مرده از این پاک تر می شورند!
🔺به همین دلیل اغلب در مملکت ما توصیه می کنند که آدم بهتر است به سیاست نزدیک نشود که در حکم انست که آدم در چاه صد ذرعی مار گرفته باشد! یا به قول دکتر صورتگر , تماس با سیاست مثل آن است که آدم در بیابان تور بیندازد تا شکار کند و در آخر کار یک خرس سیاه به تورش بیفتد ! شکاری که آدم نمیداند با آن چه کار کند ؟
یک مثل جالب هست می گویند اصفهانی به پسرش گفت :
فرزند اگر دیدی از کوچه بار ککه ( کود انسانی ) می آید زود برگرد و هرگز به بار ککه نزدیک نشو زیرا اگر به تو زند تو ضرر کرده ای و اگر تو هم به او بزنی باز هم تو ضرر کرده ای!
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه #مفهومی
@Roshanfkrane
🟥چرا نتیجه نمی گیریم!
در رقابت های ورزشی بعضا تیم های ایرانی هیچگاه نتیجه ای پسند دل نگرفته، مجریان کم دانش و نادان بنگاه بانگ و رنگ میلی با فیس و افاده می گویند:
برای کسب تجربه بود!
یکی از این نمونه ها، لیگ جهانی والیبال بود. که ایران به جز دو بازی آن هم با هنر مربی ایرانی همه بازی ها را باخت.
اما ژاپن با قدرت به فینال رسید و نایب قهرمان شد.
🔸چهل و چهار سال است با روش آزمون و خطای بسیار در پی کسب تجربه هستیم.
اما هیچگاه تجربه نگرفتیم. با کره جنوبی شروع کردیم.
کره جنوبی که نه منابع زیر زمینی دارد و نه مرز خاکی با کشوری دیگر به جز کره شمالی،
همان گونه که وحدت سرزمینی ایران در عصر اضمحلال قاجاریه مدیون رضاشاه است. پیشرفت و توسعه کره جنوبی هم حاصل تلاش پارک است.
اینان نمونه های دیکتاتورهای خوب و توسعه گرا می باشند.
🔸کره جنوبی با وجود این که فقر، بهرهکشی استعماری و جنگ بر تاریخش سنگینی میکند، اینک یک قطب صنعتی است و با وجود این که قرنها حکومت سلطنتی، استعماری و دیکتاتوری را تجربه کرده اینک یک لیبرال دموکراسی است. این موفقیت دور از انتظار را کره با پیوند زدن خودش با نظم بین المللی لیبرال به دست آورد.
وقتی که پارک در سال 1961 با کودتا به قدرت رسید، یکی از اهداف اصلیاش رهاندن کره جنوبی از فقر بود. تحت زعامت او، کره جنوبی به یک استراتژی توسعه اقتصادی صادرتمحور روی آورد.
برای این مقصود کره جنوبی مجبور شد خیلی از موانع تجاری خود، از جمله محدودیت میزان واردات و یارانههای صادرات، را بردارد. کاهش قید و بندهای واردات و گشودن بازارهای داخلی، شرکتهای کرهای را وادار کرد رقابتپذیرتر شوند. پیوستن به نظم بین المللی لیبرال بدین سان به کره جنوبی کمک کرد ساختار صنعتیاش را روزآمد کند. این مهم همچنین دولت را واداشت که کنترلش بر جامعه را کاهش دهد. و نهایتا آزادسازی اقتصادی و اجتماعی که با تقاضای فزاینده برای حقوق کار، حقوق بشر و مشارکت سیاسی تحکیم شد، به آزادسازی سیاسی و دموکراسی منجر شد.
این موفقیت حاصل سعی دیکتاتور خوب، و کار جمعی کره ای ها می باشد.
🔸آن چه ایران را مغموم و انسان ایرانی را مفتقر و مستمند نموده است. دو عامل است:
۱-ایدئولوژی حاصل از مذهب سیاسی زمینی است. که فرادستان از آن برای مشروعیت خود و اغفال توده ها بهره می برند.
این سبب ایجاد حکومت اقلیتی منفعت جو شده است.
۲-ناتوانی در کار جمعی؛
ایرانیان در کار جمعی ضعیف هستند. همدیگر را پذیرا نیستند.
خود را داناتر و تواناتر از دیگران می پندارند. با واژه نمی دانم غریب هستند. حتی در محاوره های روزمره به سخن هم دقت نمی کنند. منتظر نمی مانند سخن گفتن گوینده پایان یابد تا با دلیل سخن خود را بیان کنند.
از این منظر ایرانیان به ناآگاهی آزار دهنده ای مبتلا گشته اند.
🔸تا این انسان توسعه نیابد و کار جمعی یاد نگیرد.
و نوع تعامل با جامعه بین ملل از ابزاری به تفاهمی تبدیل نگردد درب بر همان پاشنه می چرخد و انتظار معجزه نباید داشت.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
در رقابت های ورزشی بعضا تیم های ایرانی هیچگاه نتیجه ای پسند دل نگرفته، مجریان کم دانش و نادان بنگاه بانگ و رنگ میلی با فیس و افاده می گویند:
برای کسب تجربه بود!
یکی از این نمونه ها، لیگ جهانی والیبال بود. که ایران به جز دو بازی آن هم با هنر مربی ایرانی همه بازی ها را باخت.
اما ژاپن با قدرت به فینال رسید و نایب قهرمان شد.
🔸چهل و چهار سال است با روش آزمون و خطای بسیار در پی کسب تجربه هستیم.
اما هیچگاه تجربه نگرفتیم. با کره جنوبی شروع کردیم.
کره جنوبی که نه منابع زیر زمینی دارد و نه مرز خاکی با کشوری دیگر به جز کره شمالی،
همان گونه که وحدت سرزمینی ایران در عصر اضمحلال قاجاریه مدیون رضاشاه است. پیشرفت و توسعه کره جنوبی هم حاصل تلاش پارک است.
اینان نمونه های دیکتاتورهای خوب و توسعه گرا می باشند.
🔸کره جنوبی با وجود این که فقر، بهرهکشی استعماری و جنگ بر تاریخش سنگینی میکند، اینک یک قطب صنعتی است و با وجود این که قرنها حکومت سلطنتی، استعماری و دیکتاتوری را تجربه کرده اینک یک لیبرال دموکراسی است. این موفقیت دور از انتظار را کره با پیوند زدن خودش با نظم بین المللی لیبرال به دست آورد.
وقتی که پارک در سال 1961 با کودتا به قدرت رسید، یکی از اهداف اصلیاش رهاندن کره جنوبی از فقر بود. تحت زعامت او، کره جنوبی به یک استراتژی توسعه اقتصادی صادرتمحور روی آورد.
برای این مقصود کره جنوبی مجبور شد خیلی از موانع تجاری خود، از جمله محدودیت میزان واردات و یارانههای صادرات، را بردارد. کاهش قید و بندهای واردات و گشودن بازارهای داخلی، شرکتهای کرهای را وادار کرد رقابتپذیرتر شوند. پیوستن به نظم بین المللی لیبرال بدین سان به کره جنوبی کمک کرد ساختار صنعتیاش را روزآمد کند. این مهم همچنین دولت را واداشت که کنترلش بر جامعه را کاهش دهد. و نهایتا آزادسازی اقتصادی و اجتماعی که با تقاضای فزاینده برای حقوق کار، حقوق بشر و مشارکت سیاسی تحکیم شد، به آزادسازی سیاسی و دموکراسی منجر شد.
این موفقیت حاصل سعی دیکتاتور خوب، و کار جمعی کره ای ها می باشد.
🔸آن چه ایران را مغموم و انسان ایرانی را مفتقر و مستمند نموده است. دو عامل است:
۱-ایدئولوژی حاصل از مذهب سیاسی زمینی است. که فرادستان از آن برای مشروعیت خود و اغفال توده ها بهره می برند.
این سبب ایجاد حکومت اقلیتی منفعت جو شده است.
۲-ناتوانی در کار جمعی؛
ایرانیان در کار جمعی ضعیف هستند. همدیگر را پذیرا نیستند.
خود را داناتر و تواناتر از دیگران می پندارند. با واژه نمی دانم غریب هستند. حتی در محاوره های روزمره به سخن هم دقت نمی کنند. منتظر نمی مانند سخن گفتن گوینده پایان یابد تا با دلیل سخن خود را بیان کنند.
از این منظر ایرانیان به ناآگاهی آزار دهنده ای مبتلا گشته اند.
🔸تا این انسان توسعه نیابد و کار جمعی یاد نگیرد.
و نوع تعامل با جامعه بین ملل از ابزاری به تفاهمی تبدیل نگردد درب بر همان پاشنه می چرخد و انتظار معجزه نباید داشت.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
🔴 در پرتو آگاهی
آگاهی یک متغیر وابسته که تابع متغیرهای؛ دیدن، شنیدن، لمس کردن، خواندن، و اندیشیدن است.
نکته جالب در باره تابع آگاهی، وجه مخفی اشاعه آن به صورت یک موج نامریی است.
انسان ها و حیوانات در محیطی آگاهی دهنده که قرار می گیرند آگاه می شوند. در این فرآیند انسان بر مبنای شعور و عقلانیت و حیوان بر اساس شور و غریزه عمل می کند.
موجودات آگاه با تمرکز توان خود برای انجام یک عمل سبب ایجاد فرآیندهای شگرف می گردند.
نکته قابل توجه در این باره، اشاعه آگاهی یا همان موج مثبت است.
این پدیده در دنیای حیوانات نیز مشاهده شده است.
به عنوان نمونه؛ خاک سپاری مورچه های مرده توسط دیگر مورچه ها، حتی اگر مورچه ای در دورتر از سایر مورچه ها بمیرد. ماده ای از جسم آن ترشح می گردد که دیگر مورچه ها را به محل مرگ وی می کشاند تا آن را بر خاک نهند.
🔸کن کایز در کتاب صدمین میمون می نویسد:
''شصت سال قبل، در سال 1952 دانشمندان ژاپنی دربارهی رفتار میمونهای وحشی در یک جزیره تحقیق میکردند. غذای اصلی میمونها، سیبزمینی شیرین بود. میمونها سیبزمینی را خاکآلوده میخوردند. یک روز پژوهشگران متوجه شدند، میمونی کاری جدیدی میکند. او سیب زمینی را قبل از خوردن شست! شاید اتفاقی یادگرفته بود مثلا سیبزمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته. به هرحال او این رفتار را روزهای بعد هم تکرار کرد، و بهتدریج میمونهای دیگر این کار را یاد گرفتند.
در سال 1958، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی آورد، دانشمندان جزیرهای در سیصد مایلی نیز گزارش دادند که میمونهای آن جزیره نیز شروع به شستن سیبزمینیها کردهاند. هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی را از جزیرهای به جزیره ی دیگر نبرده بود.
تعمیم نتایج این تحقیق میگوید زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشمگیر و معنیدار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می شود.
هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است.''
بنابراین آگاهی جمعی به عنوان عنصر پیش برنده یک اجتماع و جامعه از آگاهی اجزای آن از تجربیات گذشته و یادگیری ها و یافته های حال اتفاق می افتد.
#ع_پرویزی
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
آگاهی یک متغیر وابسته که تابع متغیرهای؛ دیدن، شنیدن، لمس کردن، خواندن، و اندیشیدن است.
نکته جالب در باره تابع آگاهی، وجه مخفی اشاعه آن به صورت یک موج نامریی است.
انسان ها و حیوانات در محیطی آگاهی دهنده که قرار می گیرند آگاه می شوند. در این فرآیند انسان بر مبنای شعور و عقلانیت و حیوان بر اساس شور و غریزه عمل می کند.
موجودات آگاه با تمرکز توان خود برای انجام یک عمل سبب ایجاد فرآیندهای شگرف می گردند.
نکته قابل توجه در این باره، اشاعه آگاهی یا همان موج مثبت است.
این پدیده در دنیای حیوانات نیز مشاهده شده است.
به عنوان نمونه؛ خاک سپاری مورچه های مرده توسط دیگر مورچه ها، حتی اگر مورچه ای در دورتر از سایر مورچه ها بمیرد. ماده ای از جسم آن ترشح می گردد که دیگر مورچه ها را به محل مرگ وی می کشاند تا آن را بر خاک نهند.
🔸کن کایز در کتاب صدمین میمون می نویسد:
''شصت سال قبل، در سال 1952 دانشمندان ژاپنی دربارهی رفتار میمونهای وحشی در یک جزیره تحقیق میکردند. غذای اصلی میمونها، سیبزمینی شیرین بود. میمونها سیبزمینی را خاکآلوده میخوردند. یک روز پژوهشگران متوجه شدند، میمونی کاری جدیدی میکند. او سیب زمینی را قبل از خوردن شست! شاید اتفاقی یادگرفته بود مثلا سیبزمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته. به هرحال او این رفتار را روزهای بعد هم تکرار کرد، و بهتدریج میمونهای دیگر این کار را یاد گرفتند.
در سال 1958، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی آورد، دانشمندان جزیرهای در سیصد مایلی نیز گزارش دادند که میمونهای آن جزیره نیز شروع به شستن سیبزمینیها کردهاند. هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی را از جزیرهای به جزیره ی دیگر نبرده بود.
تعمیم نتایج این تحقیق میگوید زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشمگیر و معنیدار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می شود.
هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است.''
بنابراین آگاهی جمعی به عنوان عنصر پیش برنده یک اجتماع و جامعه از آگاهی اجزای آن از تجربیات گذشته و یادگیری ها و یافته های حال اتفاق می افتد.
#ع_پرویزی
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
🔷 توانا بود هرکه دارا بود!
یادآوری برخی خاطرات انباشته در ذهن انسان، گاهی برانگیزاننده یک حس نوستالژیک، یا یک تضاد درونی ناشی از پشیمانی و پریشانی درونی که نتیجه ساخت های غلط تحمیلی محیط فرد و یا یک حس زیبا که ناشی از انجام کاری درست با یک لبخندی بر فرمیک چهره ظاهر می گردد. از خاطرات مانده بر لوح ذهن، زیبایی و زشتی های دوران مدرسه است. به خصوص در دوران ابتدایی تحصیل، و به طور خاص تر اگر در یک جامعه سنتی زیست نموده و از مجرای تحصیل قرار است با مواهب دنیای مدرن آشنا شوی، یکی از جلوه های این آشنایی در زنگ های درس انشا بود با موضوع هایی که ناچار به سوژه پردازیش بودیم. تقریبا می توان ادعا نمود که، یکی از موضوعاتی قابل توجه برای ما؛ علم بهتر است یا ثروت بود!
🔻انتخاب این سوژه برای ابژه ها توسط معلم، دو اثر داشت: یکی، برای ما که در فقر زاده شده و در ساختاری فقیر پرداز و فقر گریز رشدی مرارت زا داشتیم، با الهام از این فقر، در یک نگاه ایده آلیستی که تجربه نکرده بودیم دلیل یا دلایل خود را برای برتری علم بر ثروت شرح دادیم در حالی که خود آن را باور نکرده بودیم و این یک تناقض اشکار در وجود ما بود زیرا اگر همان تغذیه ساعت دوم دوره پهلوی به ما نمی رسید؛
اول، از سوء تغذیه توان ادامه روز در مدرسه نداشتیم و
دوم، با اسامی خیلی میوه ها و اغذیه و اشربه آشنا نمی شدیم.
اثر دوم، شیوه امپرسیونیستی، معلم از نوشته های ما بود. معلمی که به شیوه تجربه درد جامعه را لمس می کرد خود می دانست که ثروت بهتر از علم است اما ناچار بود بنا به رسالتش عکس هرم مازلو که مبنای آن رفع نیازهای اولیه انسان با مداخله گر ثروت است را برای ما واکاوی کند.
🔺 اما بعدها هر چه بزرگتر شده و وارد دوران عالی تحصیل شدیم، به سمت طبقه متوسط گرایش فکری دادیم. با قطعیت به واقعیت دنیای واقعی رسیدیم که با مبنای ثروت می توان به قله های رفیع علم رسید. از این جا بود که آن حس نوستالژیک یقه گلوی مان را فشرد که چرا ما در کشوری که از عمده دارترین ثروت های جهان برخوردار است فقیرترین های عالمیم؟ گناه ما چه بود که در ساختاری پرورش یافتیم که معلول آن فقر، فساد، حسادت، و هر آن چه زشتی است به یکجا در آن رشد و نمو یافته است
🔷 توانا بود هرکه...
➖معلمی گفت:
🔸توانا بود هرکه... ؟
➖دانش آموز گفت:
🔹توانا بود هرکه دارا بود.
🔹ز ثروت دل پیر برنا بود.
🔹تهیدست به جایی نخواهد رسید.
🔹اگر چه شب و روز کوشا بود.
🔹ندانست فردوسی پاکزاد.
🔹که شعرش در این ملک بیجا بود.
🔹گر او را خبر بود از این روزگار.
🔹که زر بر همه چیز والا بود.
🔹نمیگفت آن شعر معروف را:
🔺توانا بود هرکه دانا بود
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه
@Roshanfkrane
یادآوری برخی خاطرات انباشته در ذهن انسان، گاهی برانگیزاننده یک حس نوستالژیک، یا یک تضاد درونی ناشی از پشیمانی و پریشانی درونی که نتیجه ساخت های غلط تحمیلی محیط فرد و یا یک حس زیبا که ناشی از انجام کاری درست با یک لبخندی بر فرمیک چهره ظاهر می گردد. از خاطرات مانده بر لوح ذهن، زیبایی و زشتی های دوران مدرسه است. به خصوص در دوران ابتدایی تحصیل، و به طور خاص تر اگر در یک جامعه سنتی زیست نموده و از مجرای تحصیل قرار است با مواهب دنیای مدرن آشنا شوی، یکی از جلوه های این آشنایی در زنگ های درس انشا بود با موضوع هایی که ناچار به سوژه پردازیش بودیم. تقریبا می توان ادعا نمود که، یکی از موضوعاتی قابل توجه برای ما؛ علم بهتر است یا ثروت بود!
🔻انتخاب این سوژه برای ابژه ها توسط معلم، دو اثر داشت: یکی، برای ما که در فقر زاده شده و در ساختاری فقیر پرداز و فقر گریز رشدی مرارت زا داشتیم، با الهام از این فقر، در یک نگاه ایده آلیستی که تجربه نکرده بودیم دلیل یا دلایل خود را برای برتری علم بر ثروت شرح دادیم در حالی که خود آن را باور نکرده بودیم و این یک تناقض اشکار در وجود ما بود زیرا اگر همان تغذیه ساعت دوم دوره پهلوی به ما نمی رسید؛
اول، از سوء تغذیه توان ادامه روز در مدرسه نداشتیم و
دوم، با اسامی خیلی میوه ها و اغذیه و اشربه آشنا نمی شدیم.
اثر دوم، شیوه امپرسیونیستی، معلم از نوشته های ما بود. معلمی که به شیوه تجربه درد جامعه را لمس می کرد خود می دانست که ثروت بهتر از علم است اما ناچار بود بنا به رسالتش عکس هرم مازلو که مبنای آن رفع نیازهای اولیه انسان با مداخله گر ثروت است را برای ما واکاوی کند.
🔺 اما بعدها هر چه بزرگتر شده و وارد دوران عالی تحصیل شدیم، به سمت طبقه متوسط گرایش فکری دادیم. با قطعیت به واقعیت دنیای واقعی رسیدیم که با مبنای ثروت می توان به قله های رفیع علم رسید. از این جا بود که آن حس نوستالژیک یقه گلوی مان را فشرد که چرا ما در کشوری که از عمده دارترین ثروت های جهان برخوردار است فقیرترین های عالمیم؟ گناه ما چه بود که در ساختاری پرورش یافتیم که معلول آن فقر، فساد، حسادت، و هر آن چه زشتی است به یکجا در آن رشد و نمو یافته است
🔷 توانا بود هرکه...
➖معلمی گفت:
🔸توانا بود هرکه... ؟
➖دانش آموز گفت:
🔹توانا بود هرکه دارا بود.
🔹ز ثروت دل پیر برنا بود.
🔹تهیدست به جایی نخواهد رسید.
🔹اگر چه شب و روز کوشا بود.
🔹ندانست فردوسی پاکزاد.
🔹که شعرش در این ملک بیجا بود.
🔹گر او را خبر بود از این روزگار.
🔹که زر بر همه چیز والا بود.
🔹نمیگفت آن شعر معروف را:
🔺توانا بود هرکه دانا بود
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه
@Roshanfkrane
روشنفکران
🕸حالا که حرف از منطقه: رئیس جمهور: «با هیچ منطقی خرید بنزین با دلار و فروش با تومان را نمیشه توجیه کرد!» رئیس جمهور گرامی خودرو هزار دلاری رو مردم متحمل پرداخت چندصدهزار$ میشوند! (پرادو منسوخِ ۲۰۰۷ هزار دلاره کشور ما صد هزار دلار ) افزایش قیمتها یه بار…
🔴اقتصاد سیاسی و سیاست اقتصادی
در عرصه اقتصاد سیاسی؛ اقتصاد و سیاست دو عرصه ای هستند که خط سیر سرنوشت جامعه را معین می کنند.
فرهنگ سیاسی به عنوان یک متغیر شکل دهنده و یا تابع این دو متغیر جامعه را تابع این دو می نماید.
در کلیت کشورها، سه حالت بین این دو برقرار است:
١-سیاست تابع اقتصاد است.(سیاست اقتصادی)
٢- اقتصاد تابع سیاست است.
(اقتصاد سیاسی)
٣-حالت هیبریدی یا ترکیبی
در جهان اول، سیاست تابع اقتصاد است. دولت نقش سگ نگهبان بازی می کند. یعنی مراقب آموزش، امنیت، بهداشت، و راه ها است. در اقتصاد دخالت نمی کند. به زعم آدام اسمیت:
"بازار قاعده ای به نام خود تنظیمی دارد."
دولت فقط نقش مراقب نه مداخله گر بازی می کند.
در حالی که در جهان جنوب، اقتصاد تابع سیاست است.
در بیشتر کشورهای این حوزه، به استثنای مواردی خاص همچون امارات متحده عربی، قطر، عمان،عربستان دولت در اقتصاد مداخله می کند و نوع اقتصاد در این کشورها، دستوری است. بازار تابع سیاست است و خود تنظیم گر نیست. از این مجراست که تورم یعنی فربه شدن سرطانی پول ملی و گرانی زاده می شود.
🔹در ایران، دولت موصوف به دولت رانتیر بعد از انقلاب مشروطیت، تا کنون که منبع درآمدهای آن از فروش نفت حاصل شده، در یک نمودار تابع ( y=x+n)همواره اقتصاد تابع سیاست بوده است. و نوعی اقتصاد دستوری شکل گرفته که خود تنظیمی بازار را کاملا بر هم زده است. از یک سوی بر اجناس لیبل قیمت زده که نمادی از بازار آزاد که معرف لیبرالیسم اقتصادی است. از آن سوی آن قیمت از بالا دستوری و پایدار نیست.
از این روی، زمزمه هایی مبنی بر افزایش قیمت بنزین در جراید و رسانه ها مطرح شده که بنزین در ایران بر مبنای فوب خلیج فارس نازل ترین قیمت ممکن دارد. بعضا آن را با قیمت آب معدنی مقایسه می کنند.
این قیاس قابل اعتناء است. در صورتی که
یک، درآمدهای جامعه در ایران هم بر مبنای درآمدهای کشورهای حوزه خلیج سنجیده شود.
دو، ماشین های مورد استفاده هم از رنج و نوع همان ماشین های آنان باشد.
در غیر این صورت، افزایش قیمت بنزین در اقتصاد دستوری دولتی تبعاتی چون گرانی لجام گسیخته تر و ناملایمات اجتماعی به دنیال خواهد داشت.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اقتصاد
@Roshanfkrane
در عرصه اقتصاد سیاسی؛ اقتصاد و سیاست دو عرصه ای هستند که خط سیر سرنوشت جامعه را معین می کنند.
فرهنگ سیاسی به عنوان یک متغیر شکل دهنده و یا تابع این دو متغیر جامعه را تابع این دو می نماید.
در کلیت کشورها، سه حالت بین این دو برقرار است:
١-سیاست تابع اقتصاد است.(سیاست اقتصادی)
٢- اقتصاد تابع سیاست است.
(اقتصاد سیاسی)
٣-حالت هیبریدی یا ترکیبی
در جهان اول، سیاست تابع اقتصاد است. دولت نقش سگ نگهبان بازی می کند. یعنی مراقب آموزش، امنیت، بهداشت، و راه ها است. در اقتصاد دخالت نمی کند. به زعم آدام اسمیت:
"بازار قاعده ای به نام خود تنظیمی دارد."
دولت فقط نقش مراقب نه مداخله گر بازی می کند.
در حالی که در جهان جنوب، اقتصاد تابع سیاست است.
در بیشتر کشورهای این حوزه، به استثنای مواردی خاص همچون امارات متحده عربی، قطر، عمان،عربستان دولت در اقتصاد مداخله می کند و نوع اقتصاد در این کشورها، دستوری است. بازار تابع سیاست است و خود تنظیم گر نیست. از این مجراست که تورم یعنی فربه شدن سرطانی پول ملی و گرانی زاده می شود.
🔹در ایران، دولت موصوف به دولت رانتیر بعد از انقلاب مشروطیت، تا کنون که منبع درآمدهای آن از فروش نفت حاصل شده، در یک نمودار تابع ( y=x+n)همواره اقتصاد تابع سیاست بوده است. و نوعی اقتصاد دستوری شکل گرفته که خود تنظیمی بازار را کاملا بر هم زده است. از یک سوی بر اجناس لیبل قیمت زده که نمادی از بازار آزاد که معرف لیبرالیسم اقتصادی است. از آن سوی آن قیمت از بالا دستوری و پایدار نیست.
از این روی، زمزمه هایی مبنی بر افزایش قیمت بنزین در جراید و رسانه ها مطرح شده که بنزین در ایران بر مبنای فوب خلیج فارس نازل ترین قیمت ممکن دارد. بعضا آن را با قیمت آب معدنی مقایسه می کنند.
این قیاس قابل اعتناء است. در صورتی که
یک، درآمدهای جامعه در ایران هم بر مبنای درآمدهای کشورهای حوزه خلیج سنجیده شود.
دو، ماشین های مورد استفاده هم از رنج و نوع همان ماشین های آنان باشد.
در غیر این صورت، افزایش قیمت بنزین در اقتصاد دستوری دولتی تبعاتی چون گرانی لجام گسیخته تر و ناملایمات اجتماعی به دنیال خواهد داشت.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اقتصاد
@Roshanfkrane
روشنفکران
@Roshanfkrane – @Roshanfkrane
🟣افتخار آفاق
گویند در عهد قاجار، ناصرالدین شاه را دختری زیبا به نام افتخار آفاق بود.
رسم بود در شب های جمعه از نوازندگان به دربار ناصرالدین شاه دعوت شده و به اجرای برنامه در محضر همایونی می پرداختند.
شبی عارف قزوینی به دربار دعوت شده و به اجرای برنامه می پردازد.
زنان نیز از پس پرده به نوای زیبای خوانندگان گوش فرا می دهند.
صدای عارف محفل را به وجد آورده و افتخارافاق دختر زیبای ناصرالدین شاه یک لحظه پرده را کنار می زند تا عارف را ببیند.
عارف نیز چشمش بر وی می افتد.
به سخن وحشی بافقی:
«حکایتی که نگه میکند زبان نکند»
عارف در یک کارعمل(اجرای فی البداهه بی تمرین قبلی) در قالب تصنیفی زیبا می سراید و می خواند:
''افتخار همه آفاقی و منظور منی
شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
به سر زلف پریشان تو دلهای پریش
همه خو کرده چو عارف به پریشان وطنی
ز چه رو شیشۀ دل می شکنی؟
تیشه بر ریشۀ جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شکنی
اگر درد من به درمان رسد چه میشه؟
شب هجر اگر به پایان رسد چه میشه؟
اگر بار دل به منزل رسد چه گردد؟
سر من اگر به سامان رسد چه میشه؟َ
سر من اگر به سامان رسد چه میشه؟َ
گر عارف «نظام السلطان» شود چه میشه؟
ز غمت خون می گریم بنگر چون می گریم
ز مژه دل می ریزد ز جگر خون می آید
افتخار دل و جان می آید
یار بی پرده عیان می آید
تو اگر عشوه بر خسروپرویز کنی
همچو فرهاد رود در عقب کوه کنی
متفرق نشود مجمع دلهای پریش
تو اگر شانه بر آن زلف پریشان نزنی
ز چه رو شیشۀ دل می شکنی؟
تیشه بر ریشۀ جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شکنی (سست پیمانی و پیمان شکنی)
به چشمت که دیده از صورتت نگیرم
اگر می کشی و گر می زنی به تیرم
تو سلطان حسن و من کمترین فقیرم
گزندم اگر ز سلطان رسد چه میشه؟
گزندم اگر ز سلطان رسد چه میشه؟
ز غمت خون می گریم
بنگر چون می گریم
ز مژه دل می ریزد
ز جگر خون می آید
به سر کشتۀ جان می آید
خون صد سلسله جان می ریزد''
این تصنیف را استاد شجریان هم حدود دهه ٧٠ش به زیباترین صورت ممکن اجرا نمودند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#تاریخ #شعر
@Roshanfkrane
گویند در عهد قاجار، ناصرالدین شاه را دختری زیبا به نام افتخار آفاق بود.
رسم بود در شب های جمعه از نوازندگان به دربار ناصرالدین شاه دعوت شده و به اجرای برنامه در محضر همایونی می پرداختند.
شبی عارف قزوینی به دربار دعوت شده و به اجرای برنامه می پردازد.
زنان نیز از پس پرده به نوای زیبای خوانندگان گوش فرا می دهند.
صدای عارف محفل را به وجد آورده و افتخارافاق دختر زیبای ناصرالدین شاه یک لحظه پرده را کنار می زند تا عارف را ببیند.
عارف نیز چشمش بر وی می افتد.
به سخن وحشی بافقی:
«حکایتی که نگه میکند زبان نکند»
عارف در یک کارعمل(اجرای فی البداهه بی تمرین قبلی) در قالب تصنیفی زیبا می سراید و می خواند:
''افتخار همه آفاقی و منظور منی
شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
به سر زلف پریشان تو دلهای پریش
همه خو کرده چو عارف به پریشان وطنی
ز چه رو شیشۀ دل می شکنی؟
تیشه بر ریشۀ جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شکنی
اگر درد من به درمان رسد چه میشه؟
شب هجر اگر به پایان رسد چه میشه؟
اگر بار دل به منزل رسد چه گردد؟
سر من اگر به سامان رسد چه میشه؟َ
سر من اگر به سامان رسد چه میشه؟َ
گر عارف «نظام السلطان» شود چه میشه؟
ز غمت خون می گریم بنگر چون می گریم
ز مژه دل می ریزد ز جگر خون می آید
افتخار دل و جان می آید
یار بی پرده عیان می آید
تو اگر عشوه بر خسروپرویز کنی
همچو فرهاد رود در عقب کوه کنی
متفرق نشود مجمع دلهای پریش
تو اگر شانه بر آن زلف پریشان نزنی
ز چه رو شیشۀ دل می شکنی؟
تیشه بر ریشۀ جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شکنی (سست پیمانی و پیمان شکنی)
به چشمت که دیده از صورتت نگیرم
اگر می کشی و گر می زنی به تیرم
تو سلطان حسن و من کمترین فقیرم
گزندم اگر ز سلطان رسد چه میشه؟
گزندم اگر ز سلطان رسد چه میشه؟
ز غمت خون می گریم
بنگر چون می گریم
ز مژه دل می ریزد
ز جگر خون می آید
به سر کشتۀ جان می آید
خون صد سلسله جان می ریزد''
این تصنیف را استاد شجریان هم حدود دهه ٧٠ش به زیباترین صورت ممکن اجرا نمودند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#تاریخ #شعر
@Roshanfkrane
🟣 علم و مال و منصب و جاه و قرآن
روستایی ساده دلی که از مال دنیا فقط سه خر به او به ارث رسیده از قضا یک روز آن سه میراث گران بها گم کرد و از هر کوی برزن به دنبال آن زبان بستگان برخاست. بعد از نیم روزی به روستایی رسید که مردمانش از برای صلاه ظهر بر لب حوض مسجد وضو می ساختند . با خود اندیشید بهتر آن است که به ملای ده درد گم کردگان عزیزتر از جان خود را واگویم بلکه افاقه ای نماید.
ملای ده چون سخن روستایی ساده دل را شنید گفت: دوست عزیز گوشه ای بنشین تا به جماعت حکایت گم کردگانت گویم.
🔻ملای ده آدم صاحب دلی بود چون چهار رکعت نماز گزارد بین دو نماز با نام و یاد خدا و توصیه به رعایت تقوا از نهی ها و امر ها سخن ها گفت تا به این رسید که:
ای مردم کدام یک از شما مال دنیا را دوست ندارد!
یکی از آن میان برخاست که ؛ من دوست ندارم
دگر بار گفت: و کدام یک از شما شهرت و مقام را دوست ندارد،
فردی دیگر از جماعت نماز گزار از میان جمع برخاست که؛ من دوست ندارم.
ملا برای بار سوم گفت: و کدام یک از شما دنیا را به خاطر عقبی دوست ندارد!
نفر سومی از میان جمع برخاست که: من دوست ندارم.
ملا رو به روستایی ساده دل کرد و گفت: دوست عزیز این همان سه خر جناب عالی است، در اختیار شماست آن ها را با خود بردار و ببر!
در کلیله و دمنه؛ اهل دنیا جویان سه رتبه اند:
فراخی معیشت، رفعت منزلت، و رسیدن به ثواب آخرت
🔸انسان حریص است.
١- دنبال به دست آوردن و افزونی قدرت است.
🔹در مسئله خلقت آدم ابوالبشر که معنی گناه، اشتباه، و تخلف در ضمیر و محیط پاکش نمی دانست. ابلیس رجیم، با وعده جاودانگی و قدرت وی را فریفت.
🔹در داستان خسرو و شیرین نظامی به نکته ظریفی در باره قدرت بر می خوریم که نشان می دهد کشش قدرت حتی از جاذبه ی عشق [ آن هم عشق افسانه ای] قوی تر است.
ماجرا این است که خسرو- ولیعهد ایران- نوه انوشیروان عادل، به دنبال عشق پرشور شیرین- شاهزاده ارمنستان- به این دیار می رود. هنوز شیرین را نایافته خبر مرگ شاه(هرمز) به او می رسد، همراه با پیام رسان ملک که:
''چو سالار جهان چشم از جهان بست
به سالاری ترا باید میان بست''
خسرو با شنیدن خبر مرگ پدر و پیام بندگان دایر بر دعوت به فرمانروایی، شتابان آهنگ پایتخت کرد. و این نتیجه گیری پر معنی و «شیرین» نظامی:
''دلش گرچه به شیرین مبتلا بود
به ترک مملکت گفتن خطا بود''
٢- در پی کسب ثروت و لذت است.
''و او علاقه شدید به مال دارد!''
(عادیات،٨)
''بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ
خزانه ای به کف آور ز گنج قارون بیش''
حکیم توس می سراید:
''سر تخت شاهی بپیچد سه کار
نخستین؛ زِ بیدادگر شهریار
دگر آنک بیسود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند''
٣-فرصت طلب و هراس دارد.
این دو سبب می گردد که ریاپیشه گردد. ریاکاری در جامعه ای شکل می گیرد که افراد آن جامعه تحت سیطره یک ایدئولوژی سیاسی مذهبی بوده و هدف آنان رسیدن به محیط دایره قدرت برای دیده شدن توسط مرکز قدرت و کسب ثروت و لذت است. بدین منظور دین را بازیچه و ابزار قرار می دهند.
''آتشِ زهد و ریا خرمنِ دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو''
🔸از این خاستگاه است که مولانا در مذمت حریص بودن انسان های بد ذات در برابر علم(به تعبیر فوکو: دانش قدرت است.) و مقام و ریا می فرماید:
" علم و مال و منصب و جاه و قران
فتنه آمد در کف بد گوهران "
آری آدمی این چنین است. حرص و هراس دارد. حرص برای به دست آوردن قدرت و هراس برای از دست آن، استبدادگرایی از این سرچشمه می گیرد. و این نیز در اندیشه مولانا، کارکرد نفس بدفرمای (امارة بالسوء) یا همان خصم درون است.
" دشمنی داری چنین در سرّ خویش
مانع عقل است و خصم جان و کیش''
🖌دکتر #ع_پرویزی
#داستان #مفهومی #اندیشه
@Roshanfkrane
روستایی ساده دلی که از مال دنیا فقط سه خر به او به ارث رسیده از قضا یک روز آن سه میراث گران بها گم کرد و از هر کوی برزن به دنبال آن زبان بستگان برخاست. بعد از نیم روزی به روستایی رسید که مردمانش از برای صلاه ظهر بر لب حوض مسجد وضو می ساختند . با خود اندیشید بهتر آن است که به ملای ده درد گم کردگان عزیزتر از جان خود را واگویم بلکه افاقه ای نماید.
ملای ده چون سخن روستایی ساده دل را شنید گفت: دوست عزیز گوشه ای بنشین تا به جماعت حکایت گم کردگانت گویم.
🔻ملای ده آدم صاحب دلی بود چون چهار رکعت نماز گزارد بین دو نماز با نام و یاد خدا و توصیه به رعایت تقوا از نهی ها و امر ها سخن ها گفت تا به این رسید که:
ای مردم کدام یک از شما مال دنیا را دوست ندارد!
یکی از آن میان برخاست که ؛ من دوست ندارم
دگر بار گفت: و کدام یک از شما شهرت و مقام را دوست ندارد،
فردی دیگر از جماعت نماز گزار از میان جمع برخاست که؛ من دوست ندارم.
ملا برای بار سوم گفت: و کدام یک از شما دنیا را به خاطر عقبی دوست ندارد!
نفر سومی از میان جمع برخاست که: من دوست ندارم.
ملا رو به روستایی ساده دل کرد و گفت: دوست عزیز این همان سه خر جناب عالی است، در اختیار شماست آن ها را با خود بردار و ببر!
در کلیله و دمنه؛ اهل دنیا جویان سه رتبه اند:
فراخی معیشت، رفعت منزلت، و رسیدن به ثواب آخرت
🔸انسان حریص است.
١- دنبال به دست آوردن و افزونی قدرت است.
🔹در مسئله خلقت آدم ابوالبشر که معنی گناه، اشتباه، و تخلف در ضمیر و محیط پاکش نمی دانست. ابلیس رجیم، با وعده جاودانگی و قدرت وی را فریفت.
🔹در داستان خسرو و شیرین نظامی به نکته ظریفی در باره قدرت بر می خوریم که نشان می دهد کشش قدرت حتی از جاذبه ی عشق [ آن هم عشق افسانه ای] قوی تر است.
ماجرا این است که خسرو- ولیعهد ایران- نوه انوشیروان عادل، به دنبال عشق پرشور شیرین- شاهزاده ارمنستان- به این دیار می رود. هنوز شیرین را نایافته خبر مرگ شاه(هرمز) به او می رسد، همراه با پیام رسان ملک که:
''چو سالار جهان چشم از جهان بست
به سالاری ترا باید میان بست''
خسرو با شنیدن خبر مرگ پدر و پیام بندگان دایر بر دعوت به فرمانروایی، شتابان آهنگ پایتخت کرد. و این نتیجه گیری پر معنی و «شیرین» نظامی:
''دلش گرچه به شیرین مبتلا بود
به ترک مملکت گفتن خطا بود''
٢- در پی کسب ثروت و لذت است.
''و او علاقه شدید به مال دارد!''
(عادیات،٨)
''بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ
خزانه ای به کف آور ز گنج قارون بیش''
حکیم توس می سراید:
''سر تخت شاهی بپیچد سه کار
نخستین؛ زِ بیدادگر شهریار
دگر آنک بیسود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند''
٣-فرصت طلب و هراس دارد.
این دو سبب می گردد که ریاپیشه گردد. ریاکاری در جامعه ای شکل می گیرد که افراد آن جامعه تحت سیطره یک ایدئولوژی سیاسی مذهبی بوده و هدف آنان رسیدن به محیط دایره قدرت برای دیده شدن توسط مرکز قدرت و کسب ثروت و لذت است. بدین منظور دین را بازیچه و ابزار قرار می دهند.
''آتشِ زهد و ریا خرمنِ دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو''
🔸از این خاستگاه است که مولانا در مذمت حریص بودن انسان های بد ذات در برابر علم(به تعبیر فوکو: دانش قدرت است.) و مقام و ریا می فرماید:
" علم و مال و منصب و جاه و قران
فتنه آمد در کف بد گوهران "
آری آدمی این چنین است. حرص و هراس دارد. حرص برای به دست آوردن قدرت و هراس برای از دست آن، استبدادگرایی از این سرچشمه می گیرد. و این نیز در اندیشه مولانا، کارکرد نفس بدفرمای (امارة بالسوء) یا همان خصم درون است.
" دشمنی داری چنین در سرّ خویش
مانع عقل است و خصم جان و کیش''
🖌دکتر #ع_پرویزی
#داستان #مفهومی #اندیشه
@Roshanfkrane
🟥شغال
احمد زکی یمانی وزیر پرسابقه نفت عربستان، کتابی در مورد نفت اپک دارد که در آن به ربوده شدن وزرای نفت اپک در وین می پردازد. این اتفاق در دوره قبل پیروزی انقلاب ایران زمانی که جمشید آموزگار وزیر نفت ایران بوده اند رخ داده است.
در این کتاب، به ربوده شدن خود و جمشید آموزگار توسط کارلوس پرداخته و اینک کارلوس تقاضای هواپیمایی به مقصد لیبی نموده بود.
عاقبت نیز در ازای میلیون ها دلار و برآوردن خواسته اش آنان را رها کرده و به لیبی تحت حکومت معمر قذافی گریخت.
🔸کارلوس کی بود؟
ایلیچ رامیرز سانچز (اسپانیایی: Ilich Ramírez Sánchez؛ زاده ۱۲ اکتبر ۱۹۴۹ در ونزوئلا) معروف به کارلوس شُغال آدمکش، مزدور جنگی و «انقلابی حرفهای» (تروریست سازمان یافته) مارکسیست است. وی دهها عملیات از جمله گروگانگیری وزیران نفت کشورهای عضو اوپک در اجلاس اوپک در وین، اقدام برای ترور محمدرضا پهلوی و چندین مورد بمبگذاری در مکانهای عمومی در پاریس و لندن را ترتیب داد.
کارلوس در لبنان، فلسطین، لیبی، آمریکای جنوبی، و اروپا فعالیت می کرد!
اکنون وی در فرانسه در حال گذراندن دورهٔ حبس ابد است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
احمد زکی یمانی وزیر پرسابقه نفت عربستان، کتابی در مورد نفت اپک دارد که در آن به ربوده شدن وزرای نفت اپک در وین می پردازد. این اتفاق در دوره قبل پیروزی انقلاب ایران زمانی که جمشید آموزگار وزیر نفت ایران بوده اند رخ داده است.
در این کتاب، به ربوده شدن خود و جمشید آموزگار توسط کارلوس پرداخته و اینک کارلوس تقاضای هواپیمایی به مقصد لیبی نموده بود.
عاقبت نیز در ازای میلیون ها دلار و برآوردن خواسته اش آنان را رها کرده و به لیبی تحت حکومت معمر قذافی گریخت.
🔸کارلوس کی بود؟
ایلیچ رامیرز سانچز (اسپانیایی: Ilich Ramírez Sánchez؛ زاده ۱۲ اکتبر ۱۹۴۹ در ونزوئلا) معروف به کارلوس شُغال آدمکش، مزدور جنگی و «انقلابی حرفهای» (تروریست سازمان یافته) مارکسیست است. وی دهها عملیات از جمله گروگانگیری وزیران نفت کشورهای عضو اوپک در اجلاس اوپک در وین، اقدام برای ترور محمدرضا پهلوی و چندین مورد بمبگذاری در مکانهای عمومی در پاریس و لندن را ترتیب داد.
کارلوس در لبنان، فلسطین، لیبی، آمریکای جنوبی، و اروپا فعالیت می کرد!
اکنون وی در فرانسه در حال گذراندن دورهٔ حبس ابد است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
روشنفکران
صحبتهای طارمی در پایان بازی دیشب: ما بیشرف نیستیم ... #اجتماعی #انتقادات @Roshanfkrane
🟣حفظ یا اصلاح وضع موجود
حکایت اقتصاد ایران، با حفظ وضع موجود امکان پذیر نیست. مردم دوام نمی آوورند.
یاس و افسردگی نهاد انسان ایرانی را بد جوری آزرده نموده است. وضعیت دو طبقه فقیر و متوسط جامعه به سمت فلاکت و فقر مطلق سیر نموده است.
حکایت تحول مبانی اقتصاد این سرزمین پر از گنج در قیاس زیر قابل شهود است.
«سال ١٣۵۵ کلِ اقتصاد کرهجنوبی نصفِ اقتصاد ایران بود و امروز فقط اندازه شرکت سامسونگ کرهجنوبی دو برابر کل اقتصاد ایران است.»
🔸چرا ایران به این سرنوشت دچار گشته است؟
دارون عجم اوغلو در کتاب « چرا ملت ها شکست می خورند؟»
دلیل این سرنوشت را با دلایل و شواهد معتبر در مورد کشورهای جهان «پدیده غفلت» عنوان می کنند.
پدیده غفلت؛ یعنی حکومت گران نمی دانند چگونه از ثروت کشورهای خود دارایی و سرمایه بسازند و با تکیه برکرسی قدرت فقط و فقط به منافع خود می اندیشند.
اوکتایو پاز شاعر و نوبسنده متفکر مکزیکی می نویسد:
''شکست اقتصادی از شکست سیاسی ناشی می شود.... بدبختی های اقتصادی ما، مخصوصا آن چه را «کم رشدی» گذاشته اند، از سیاست، از نقش حکومت در کشورهای ما ناشی می شود. این حکومت ها مانع اساسی نوسازی کشورهای ما بوده اند.''
🔸آن چه حکومت ایران برای گذار از این وضع نامطلوب موجود به وضع مطلوب ناموجود پیش روی دارد. صرفا اصلاحات هم از بالا و هم از پایین در سه قوه اجرایی، قضایی، و مقننه است.
حکومت ایران نباید با حفظ وضع موجود، صرفا تبلیغات تغییراتی راه بیندازد. و یا بخواهد وضع موجود را تغییر دهد ولی تلاش کند با افراد کهنه به این مقصود برسد که آش همان آش کاسه همان کاسه می شود. چون با برداشت از سخن لنین؛
«با خشت کهنه نمی توان بنای نو ساخت،»
از آن جایی که عرصه اقتصاد در ایران به سیاست شدیدا وابسته است. شرط لازم و کافی جدایی از روسیه پوتین که دنبال تز امپراتوری تزاری است، بوده و با جهان سرمایه داری جهت حضور شرکت های چند ملیتی در ایران به توافق برسد. از این مجراست که حصار تحریم ها به تدریج برداشته می شود.
زیرا با این اقدام در جارچوب نظریه واقع گرایی؛ ایران با دولت ها و نه گروه ها، تعامل تفاهمی و ابزاری می یابد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
حکایت اقتصاد ایران، با حفظ وضع موجود امکان پذیر نیست. مردم دوام نمی آوورند.
یاس و افسردگی نهاد انسان ایرانی را بد جوری آزرده نموده است. وضعیت دو طبقه فقیر و متوسط جامعه به سمت فلاکت و فقر مطلق سیر نموده است.
حکایت تحول مبانی اقتصاد این سرزمین پر از گنج در قیاس زیر قابل شهود است.
«سال ١٣۵۵ کلِ اقتصاد کرهجنوبی نصفِ اقتصاد ایران بود و امروز فقط اندازه شرکت سامسونگ کرهجنوبی دو برابر کل اقتصاد ایران است.»
🔸چرا ایران به این سرنوشت دچار گشته است؟
دارون عجم اوغلو در کتاب « چرا ملت ها شکست می خورند؟»
دلیل این سرنوشت را با دلایل و شواهد معتبر در مورد کشورهای جهان «پدیده غفلت» عنوان می کنند.
پدیده غفلت؛ یعنی حکومت گران نمی دانند چگونه از ثروت کشورهای خود دارایی و سرمایه بسازند و با تکیه برکرسی قدرت فقط و فقط به منافع خود می اندیشند.
اوکتایو پاز شاعر و نوبسنده متفکر مکزیکی می نویسد:
''شکست اقتصادی از شکست سیاسی ناشی می شود.... بدبختی های اقتصادی ما، مخصوصا آن چه را «کم رشدی» گذاشته اند، از سیاست، از نقش حکومت در کشورهای ما ناشی می شود. این حکومت ها مانع اساسی نوسازی کشورهای ما بوده اند.''
🔸آن چه حکومت ایران برای گذار از این وضع نامطلوب موجود به وضع مطلوب ناموجود پیش روی دارد. صرفا اصلاحات هم از بالا و هم از پایین در سه قوه اجرایی، قضایی، و مقننه است.
حکومت ایران نباید با حفظ وضع موجود، صرفا تبلیغات تغییراتی راه بیندازد. و یا بخواهد وضع موجود را تغییر دهد ولی تلاش کند با افراد کهنه به این مقصود برسد که آش همان آش کاسه همان کاسه می شود. چون با برداشت از سخن لنین؛
«با خشت کهنه نمی توان بنای نو ساخت،»
از آن جایی که عرصه اقتصاد در ایران به سیاست شدیدا وابسته است. شرط لازم و کافی جدایی از روسیه پوتین که دنبال تز امپراتوری تزاری است، بوده و با جهان سرمایه داری جهت حضور شرکت های چند ملیتی در ایران به توافق برسد. از این مجراست که حصار تحریم ها به تدریج برداشته می شود.
زیرا با این اقدام در جارچوب نظریه واقع گرایی؛ ایران با دولت ها و نه گروه ها، تعامل تفاهمی و ابزاری می یابد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
🟥 اسب روسی گرفتار در گل اکراین!
درگونه شناسی، میان دو واژه دیکتاتور و استبدادگرا تفاوت وجود دارد.
دیکتاتور؛ در لغت به معنی کسی است که دیکته میکند. در مفهوم سیاسی، یعنی حاکمی که تاج قدرت در مدتی نامحدود بر سر داشته و به قواعد و قوانین مجلس مشورتی اعتناء دارد.
در حالی که در یک حکومت استبدادی، استبدادگرا کسی است که با زور بر صندلی قدرت تکیه زده و به مجلس مشورتی اعتنایی ندارد.
حرف، حرف خودش است.
حکومت استبدادی
(absolutism)
نظریه و عمل حکومتی خودکامه که اغلب حاکمی با قدرت مطلق بر آن حاکم است.
حکومت در این معنا مستبد است که قدرتی بی قید و شرط دارد:
هیچ مجموعه ای بیرون از حکومت نمی تواند آن را محدود کند.
با این حال، اصل استبدادی در ادعای حق نامحدود فرمانروایی نهفته است نه در وجود قدرت بی چون چرا!
به هر حال، حکومت استبدادی را باید از خودکامگی (auto cracy) و دیکتاتوری
(dictatorship) متمایز کرد. چون استبدادی بر پایه ادعایی اصولی، اعم از دینی یا عقلانی قرار دارد
🔹در جهان امروز، چهار دسته حکومت وجود دارد:
١-دموکراسی ها، در جهان شمال یا دنیای لیبرالیسم
٢- دیکتاتوری های خوب، مانند کشورهای حوزه خلیج فارس
٣- حکومت های تک حزبی هیبریدی مانند چین
۴- حکومت های استبدادی، مانند؛ روسیه، بلیو روس، کره شمالی، سوریه
نکته قابل توجه این که دموکراسی ها نمی توانند با کشورهای استبدادی تعامل تفاهمی داشته باشند و تنها با آن ها تعامل ابزاری می توانند داشته باشند.
🔹در این ایستار به تجاور روسیه در زمره کشورهای با نظام استبدادی و تحت رهبری نواده تانار پوتین، مطمع نظر است.
پوتینی که تصور می کرد. در تاپ سیاست جهانی یکه تاز عمل گرایی رفتاری برای نشان مندی روسیه است.
همان که پشت میز طویل کاخ کرملین با تفاخر و جویدن آدامس و بازی با سگش با سران دیگر کشورها دیدار می کرد.
این رفتارهای دون، سوژه رسانه های غرب شد. با بزرگ نمایی های شخصیت کودنش، در نشان دادن، اسب سواری، ورزش، و ماهی گیری وی را هرکول جهان جدید ساختند. تا در مرداب اکراین گیرش انداختند.
🔹اکنون روسیه در شرایطی قرار گرفته است که ارزش پول کشورش روند کاهشی به خود گرفته و میلیاردها دلار ثروتش در خارج بلوکه شده و میلیاردها دلارقراداد تجاری روسیه با دیگر کشورها به تعلیق درآمده. به دلیل تحریم ها و قطع شبکه سوییفت صدها میلیارد دلار از دارایی های روسیه بلوکه شده .بیکاری در روسیه روند فزاینده ای گرفته است.از آغاز تجاوزگری، روسیه خروج بیش از ده هزار دلاراز بانکها را ممنوع کرده است.این اقدام دولت پوتین مبین این مطلب است که علیرغم تفاخر تجاهلی پوتین ، اقتصاد روسیه به شدت به دلار آمریکا وابسته است.
تنها نقطه قوت روسیه نفت و گاز بود و حالا تبدیل به نقطه ضعف این کشور شده است. بزرگ ترین ضرر را شرکت های نفتی و گازی دولتی روسیه متحمل شدهاند و میلیاردها دلار ضرر کردهاند.به دلیل تحریم،سهم نفت و گاز روسیه از بازار رقابت جهانی به شدت روند کاهشی یافته است.خط لوله گازی نورد استریم که به اروپا می رفت و مهم ترین منبع درآمدی روسیه بود شاید برای همیشه متوقف شود.
وجه دیگر قضیه، آزمون کارآیی سلاح های روسی در جنگ برای غرب بود. که ظاهرا بجز ۶ هزار کلاهک اتمی آن، عملا کارآیی سلاح های درجه ٢ و ٣ غرب بیشتر ندارد.
از کجا معلوم که در اساس سلاح های اتمی روسی هم توان شلیک از مبدا داشته باشند!
🔹حال که جنگ به خاک روسیه افتاده است. اسب مانده در گل اکراین دنبال گشودن جبهه جنگ جدیدی در خاورمیانه است تا تمرکز غرب را بدان جا کانونی کند. بلکه مفری برای رهایی از این مرداب بیابد.
در این حالت، ایران باید با عقلانیت محض در دام حیله پوتین نیفتد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
درگونه شناسی، میان دو واژه دیکتاتور و استبدادگرا تفاوت وجود دارد.
دیکتاتور؛ در لغت به معنی کسی است که دیکته میکند. در مفهوم سیاسی، یعنی حاکمی که تاج قدرت در مدتی نامحدود بر سر داشته و به قواعد و قوانین مجلس مشورتی اعتناء دارد.
در حالی که در یک حکومت استبدادی، استبدادگرا کسی است که با زور بر صندلی قدرت تکیه زده و به مجلس مشورتی اعتنایی ندارد.
حرف، حرف خودش است.
حکومت استبدادی
(absolutism)
نظریه و عمل حکومتی خودکامه که اغلب حاکمی با قدرت مطلق بر آن حاکم است.
حکومت در این معنا مستبد است که قدرتی بی قید و شرط دارد:
هیچ مجموعه ای بیرون از حکومت نمی تواند آن را محدود کند.
با این حال، اصل استبدادی در ادعای حق نامحدود فرمانروایی نهفته است نه در وجود قدرت بی چون چرا!
به هر حال، حکومت استبدادی را باید از خودکامگی (auto cracy) و دیکتاتوری
(dictatorship) متمایز کرد. چون استبدادی بر پایه ادعایی اصولی، اعم از دینی یا عقلانی قرار دارد
🔹در جهان امروز، چهار دسته حکومت وجود دارد:
١-دموکراسی ها، در جهان شمال یا دنیای لیبرالیسم
٢- دیکتاتوری های خوب، مانند کشورهای حوزه خلیج فارس
٣- حکومت های تک حزبی هیبریدی مانند چین
۴- حکومت های استبدادی، مانند؛ روسیه، بلیو روس، کره شمالی، سوریه
نکته قابل توجه این که دموکراسی ها نمی توانند با کشورهای استبدادی تعامل تفاهمی داشته باشند و تنها با آن ها تعامل ابزاری می توانند داشته باشند.
🔹در این ایستار به تجاور روسیه در زمره کشورهای با نظام استبدادی و تحت رهبری نواده تانار پوتین، مطمع نظر است.
پوتینی که تصور می کرد. در تاپ سیاست جهانی یکه تاز عمل گرایی رفتاری برای نشان مندی روسیه است.
همان که پشت میز طویل کاخ کرملین با تفاخر و جویدن آدامس و بازی با سگش با سران دیگر کشورها دیدار می کرد.
این رفتارهای دون، سوژه رسانه های غرب شد. با بزرگ نمایی های شخصیت کودنش، در نشان دادن، اسب سواری، ورزش، و ماهی گیری وی را هرکول جهان جدید ساختند. تا در مرداب اکراین گیرش انداختند.
🔹اکنون روسیه در شرایطی قرار گرفته است که ارزش پول کشورش روند کاهشی به خود گرفته و میلیاردها دلار ثروتش در خارج بلوکه شده و میلیاردها دلارقراداد تجاری روسیه با دیگر کشورها به تعلیق درآمده. به دلیل تحریم ها و قطع شبکه سوییفت صدها میلیارد دلار از دارایی های روسیه بلوکه شده .بیکاری در روسیه روند فزاینده ای گرفته است.از آغاز تجاوزگری، روسیه خروج بیش از ده هزار دلاراز بانکها را ممنوع کرده است.این اقدام دولت پوتین مبین این مطلب است که علیرغم تفاخر تجاهلی پوتین ، اقتصاد روسیه به شدت به دلار آمریکا وابسته است.
تنها نقطه قوت روسیه نفت و گاز بود و حالا تبدیل به نقطه ضعف این کشور شده است. بزرگ ترین ضرر را شرکت های نفتی و گازی دولتی روسیه متحمل شدهاند و میلیاردها دلار ضرر کردهاند.به دلیل تحریم،سهم نفت و گاز روسیه از بازار رقابت جهانی به شدت روند کاهشی یافته است.خط لوله گازی نورد استریم که به اروپا می رفت و مهم ترین منبع درآمدی روسیه بود شاید برای همیشه متوقف شود.
وجه دیگر قضیه، آزمون کارآیی سلاح های روسی در جنگ برای غرب بود. که ظاهرا بجز ۶ هزار کلاهک اتمی آن، عملا کارآیی سلاح های درجه ٢ و ٣ غرب بیشتر ندارد.
از کجا معلوم که در اساس سلاح های اتمی روسی هم توان شلیک از مبدا داشته باشند!
🔹حال که جنگ به خاک روسیه افتاده است. اسب مانده در گل اکراین دنبال گشودن جبهه جنگ جدیدی در خاورمیانه است تا تمرکز غرب را بدان جا کانونی کند. بلکه مفری برای رهایی از این مرداب بیابد.
در این حالت، ایران باید با عقلانیت محض در دام حیله پوتین نیفتد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
✅رنگ ریا
''عابدی را پادشاهی طلب کرد.
اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند.
آوردهاند که داروی قاتل بخورد و بمرد.
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله میکنند نماز
چون بنده خدای خویش خواند
باید که به جز خدا نداند''
(گلستان، سعدی)
🔸رنگ ریا، رنگ دروغین بر قامت ایمان با خاستگاه اعتقاد که شیوه و روش منحرفان است.
مصدر و بن مایه ریا از دروغ است.
از نوعی از دو نوع دروغ در مقابل راستی به نام دروغ سپید( به خود) و خاکستری(به دیگران)!
که ره آورد آن سیاهی درون و پریشانی روان است.
اگر رنگ ایمان به الله، برترین رنگ هاست. رنگ بت پرستی از هر نوع زشت ترین رنگ ها
و رنگ ریا، رنگ مشرک بودن است.
یعنی، برای خدا شریک قائل شدن، و در مقابل غیر خدا به نام و ظاهر خدایی خاضع شدن
''و ما یؤمن اکثرهم بالله و هم مشرکون(یوسف،١٠۶)
و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!''
مولای متقیان علی(ع) در کتاب «تحف العقول ص ١۵١»می فرماید:
''بدانيد كه اندكى ريا هم ، شرك است .''
این در حکمت است که «جاده جهنم را با نیت های خیر فرش کرده اند.»
ایستار دروغ در روش ریا را بیان می کند.
🔸 از دید حافظ، شایعترین و مخربترین گناه بشر، ریا است؛ چون منشاء آن دروغ و نیرنگ است. که این دروغ به خود گویی و خود را گول زدن زندگی را سیاه، اندیشه را تباه و آزادگی انسان را در بند میکند.
''آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو''
🔸کارکردهای ریا
ریا یک عارضه شرقی است و در ایران قدری بیشتر از جاهای دیگر ریا دو کارکرد دارد:
۱-حرص
۲-هراس
حرص تامین منافع و ترس از دست رفتن منافع
ریا بیشتر در دو زمینه سیاست و دین مجال خود نمایی داشته است، یعنی آن که کسی خود را خدمتگزار مردم یا دین قلمداد کند، و از این راه جلب اعتماد نماید و بر خر مراد سوار بماند. و این البته نوع زشتی از دروغ و تقلب است؛ زیرا از سادگی و خوش باوری مردم سوء استفاده می شود.
🔸ایران زمین بر چهار راه حوادث بعد از هجوم عرب تازی در طول تاریخ چهارده قرنیاش دو آسیب بزرگ دیده که هنوز هم در عوارض ذاتی همان آسیبها گرفتار است؛
«ریا و خودکامگی»
اگر ریا را خود باختن در مقابل خود بدانیم، خودکامگی خود باختن آدم در مقابل آدم است.
ریا ره آورد بدترین نوع استبدادگرایی یعنی خودکامگی مذهبی است. که آدم ها از ترس و برای تامین منافع بر آن عمل می کنند.
از دین برای دنیای خود و قدرت داران ابزار می سازند. و این بدترین نوع بودن است که خفت زا و در تقابل با آزاده بودن و آزادی انسان است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
''عابدی را پادشاهی طلب کرد.
اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند.
آوردهاند که داروی قاتل بخورد و بمرد.
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله میکنند نماز
چون بنده خدای خویش خواند
باید که به جز خدا نداند''
(گلستان، سعدی)
🔸رنگ ریا، رنگ دروغین بر قامت ایمان با خاستگاه اعتقاد که شیوه و روش منحرفان است.
مصدر و بن مایه ریا از دروغ است.
از نوعی از دو نوع دروغ در مقابل راستی به نام دروغ سپید( به خود) و خاکستری(به دیگران)!
که ره آورد آن سیاهی درون و پریشانی روان است.
اگر رنگ ایمان به الله، برترین رنگ هاست. رنگ بت پرستی از هر نوع زشت ترین رنگ ها
و رنگ ریا، رنگ مشرک بودن است.
یعنی، برای خدا شریک قائل شدن، و در مقابل غیر خدا به نام و ظاهر خدایی خاضع شدن
''و ما یؤمن اکثرهم بالله و هم مشرکون(یوسف،١٠۶)
و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!''
مولای متقیان علی(ع) در کتاب «تحف العقول ص ١۵١»می فرماید:
''بدانيد كه اندكى ريا هم ، شرك است .''
این در حکمت است که «جاده جهنم را با نیت های خیر فرش کرده اند.»
ایستار دروغ در روش ریا را بیان می کند.
🔸 از دید حافظ، شایعترین و مخربترین گناه بشر، ریا است؛ چون منشاء آن دروغ و نیرنگ است. که این دروغ به خود گویی و خود را گول زدن زندگی را سیاه، اندیشه را تباه و آزادگی انسان را در بند میکند.
''آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو''
🔸کارکردهای ریا
ریا یک عارضه شرقی است و در ایران قدری بیشتر از جاهای دیگر ریا دو کارکرد دارد:
۱-حرص
۲-هراس
حرص تامین منافع و ترس از دست رفتن منافع
ریا بیشتر در دو زمینه سیاست و دین مجال خود نمایی داشته است، یعنی آن که کسی خود را خدمتگزار مردم یا دین قلمداد کند، و از این راه جلب اعتماد نماید و بر خر مراد سوار بماند. و این البته نوع زشتی از دروغ و تقلب است؛ زیرا از سادگی و خوش باوری مردم سوء استفاده می شود.
🔸ایران زمین بر چهار راه حوادث بعد از هجوم عرب تازی در طول تاریخ چهارده قرنیاش دو آسیب بزرگ دیده که هنوز هم در عوارض ذاتی همان آسیبها گرفتار است؛
«ریا و خودکامگی»
اگر ریا را خود باختن در مقابل خود بدانیم، خودکامگی خود باختن آدم در مقابل آدم است.
ریا ره آورد بدترین نوع استبدادگرایی یعنی خودکامگی مذهبی است. که آدم ها از ترس و برای تامین منافع بر آن عمل می کنند.
از دین برای دنیای خود و قدرت داران ابزار می سازند. و این بدترین نوع بودن است که خفت زا و در تقابل با آزاده بودن و آزادی انسان است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane