هنگامی که مردم از حکومت شان هراس داشته باشند، آنجا #استبداد است.
هنگامی که حکومت از مردم در هراس باشد، آنجا #آزادی است!!!
#توماس_جفرسون
@Roshanfkrane
هنگامی که حکومت از مردم در هراس باشد، آنجا #آزادی است!!!
#توماس_جفرسون
@Roshanfkrane
■ تقدس گرايى سر منشأ #دیکتاتوری و #استبداد است. هر چيزى كه «مقدس» ناميده شد.
يعنى اينكه ديگر حـق نداريد به راحتى دربارهٔ
آن اظهار نظر كنيد و كوچـك ترين «انتقاد» و مخـالفتى با آن هزينهٔ سنگينى به دنبال
خـواهـد داشـت.
اين «مقدس» مى تواند هرچيزى باشـد،
«يك كتاب»«يك دين» يك «انسان»«يك بنا» و.. با تقـدس گرايى «مـبـارزه» كنيد.
هـيچكس و هــيچ چـيز آن قدر #مقدس نيست
كـه نتوان آن را به #نقد كشـيد !
👤 #فردریش_نیچه
@Roshanfkrane
يعنى اينكه ديگر حـق نداريد به راحتى دربارهٔ
آن اظهار نظر كنيد و كوچـك ترين «انتقاد» و مخـالفتى با آن هزينهٔ سنگينى به دنبال
خـواهـد داشـت.
اين «مقدس» مى تواند هرچيزى باشـد،
«يك كتاب»«يك دين» يك «انسان»«يك بنا» و.. با تقـدس گرايى «مـبـارزه» كنيد.
هـيچكس و هــيچ چـيز آن قدر #مقدس نيست
كـه نتوان آن را به #نقد كشـيد !
👤 #فردریش_نیچه
@Roshanfkrane
🎋 #ایران -۱۴ دی ۱۳۷۶
#تظاهرات سه هزارتن از دانشجویان در محل کوی #دانشگاه_تهران
✍️روز 14 دی 1376، 3000تن از دانشجویان #معترض در محل كوی دانشگاه تهران در #امیرآباد، دست به #تظاهرات زدند و با ماموران نیروی انتظامی كه برای سركوب آنان اعزام شده بودند، درگیر شدند.
دانشجویان با سر دادن شعار مرگ بر #استبداد، دامنه تظاهرات را به بیرون از دانشگاه كشانده و
خیابانهای شهید گمنام و كارگر شمالی و بزرگراه چمران را مسدود کردند.
🗓 #مناسبت
@Roshanfkrane
#تظاهرات سه هزارتن از دانشجویان در محل کوی #دانشگاه_تهران
✍️روز 14 دی 1376، 3000تن از دانشجویان #معترض در محل كوی دانشگاه تهران در #امیرآباد، دست به #تظاهرات زدند و با ماموران نیروی انتظامی كه برای سركوب آنان اعزام شده بودند، درگیر شدند.
دانشجویان با سر دادن شعار مرگ بر #استبداد، دامنه تظاهرات را به بیرون از دانشگاه كشانده و
خیابانهای شهید گمنام و كارگر شمالی و بزرگراه چمران را مسدود کردند.
🗓 #مناسبت
@Roshanfkrane
یادی کنیم از شادروان
#فرخی_یزدی
قسم به عزت و قدر و مقام #آزادی
که روح بخش جهان است نام آزادی
به پیش اهل جهان محترم بود؛ آن کس
که داشت از دل و جان احترام آزادی
چگونه پای گذاری بصرف دعوتِ شیخ
به مسلکی که ندارد مرام آزادی
هزار بار بود به ز صبح #استبداد
برای دسته پا بسته، شام آزادی
به روزگار قیامت بپا شود آن روز
کنند رنجبران چون #قیام آزادی
اگر خدای به من فرصتی دهد یک روز ؛
کشم ز مرتجعین انتقام آزادی
ز بند بندگی خواجه کی شوی آزاد
چو #فرخی نشوی گر غلام آزادی
🗓 #تاریخ
@Roshanfkrane
#فرخی_یزدی
قسم به عزت و قدر و مقام #آزادی
که روح بخش جهان است نام آزادی
به پیش اهل جهان محترم بود؛ آن کس
که داشت از دل و جان احترام آزادی
چگونه پای گذاری بصرف دعوتِ شیخ
به مسلکی که ندارد مرام آزادی
هزار بار بود به ز صبح #استبداد
برای دسته پا بسته، شام آزادی
به روزگار قیامت بپا شود آن روز
کنند رنجبران چون #قیام آزادی
اگر خدای به من فرصتی دهد یک روز ؛
کشم ز مرتجعین انتقام آزادی
ز بند بندگی خواجه کی شوی آزاد
چو #فرخی نشوی گر غلام آزادی
🗓 #تاریخ
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
#حکایت
"از گلستان من ببر ورقی"
✍ دکتر #یدالله_کریمی_پور
*یکی را از ملوکِ عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود، و جور و اذیت آغاز کرده، تا جایی که خلق از مکاید[نیرنگ ها] فعل اش به جهان برفتند، و از کُربت[اندوه بر وزن غُربت] جور اش راه غربت گرفتند.
چون رعیت کم شد، ارتفاعِ ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند...
باری به مجلس او شاهنامه همی خواندند، در زوالِ مملکتِ ضحاک و عهدِ فریدون.
وزیر مَلک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون، که گنج و مُلک و حَشَم نداشت، چگونه بر او مملکت مقرر شد؟ [مَلک] گفت: آنچنان که شنیدی، خلقی بر او به تعصب[هواداری] گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت.
[وزیر پرسید] ای مَلک، چون گرد آمدنِ خلق، موجبِ پادشاهی است، تو مر خلق را پریشان برای چه کنی؟ مگر سرِ پادشاهی کردن نداری؟
مَلک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ [وزیر] گفت: پادشه را کَرَم باید تا بر او گِرد آیند، و رحمت تا در پناه دولت اش ایمن نشینند؛ و تو را این هر دو نیست!
مَلک را پندِ ناصح، موافقِ طبع نیامد؛ روی از سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد.
بسی بر نیامد که بنی عم[عموزادگان] سلطان به مُنازعت برخاستند و مُلک پدر خواستند. قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند تا مُلک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی، دشمن زور آور است
با رعیت صلح کن، وز چنگِ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را، رعیت لشگرست*
(گلستان سعدی علیه الرحمه. باب اول در سیرت پادشاهان.حکایت ششم).
وای به روز و روزگاری که دست دولت های خاورمیانه، از دلارهای باد آورده ی نفتی کوتاه شود، آن گاه که چندان نیز به درازا نخواهد کشید، نه لشگری برای سرکوب می ماند و نه پشتوانه مردمی که زخم خورده از #فساد و #استبداد دیر پایند.
رحمت که سال ها و بلکه سده هاست از این منطقه رخت بربسته، در این صورت، دلاری هم برای کرم ورزی و بقا باقی نخواهد ماند!
#اندیشه #اجتماعی
@Roshanfkrane
"از گلستان من ببر ورقی"
✍ دکتر #یدالله_کریمی_پور
*یکی را از ملوکِ عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود، و جور و اذیت آغاز کرده، تا جایی که خلق از مکاید[نیرنگ ها] فعل اش به جهان برفتند، و از کُربت[اندوه بر وزن غُربت] جور اش راه غربت گرفتند.
چون رعیت کم شد، ارتفاعِ ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند...
باری به مجلس او شاهنامه همی خواندند، در زوالِ مملکتِ ضحاک و عهدِ فریدون.
وزیر مَلک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون، که گنج و مُلک و حَشَم نداشت، چگونه بر او مملکت مقرر شد؟ [مَلک] گفت: آنچنان که شنیدی، خلقی بر او به تعصب[هواداری] گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت.
[وزیر پرسید] ای مَلک، چون گرد آمدنِ خلق، موجبِ پادشاهی است، تو مر خلق را پریشان برای چه کنی؟ مگر سرِ پادشاهی کردن نداری؟
مَلک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ [وزیر] گفت: پادشه را کَرَم باید تا بر او گِرد آیند، و رحمت تا در پناه دولت اش ایمن نشینند؛ و تو را این هر دو نیست!
مَلک را پندِ ناصح، موافقِ طبع نیامد؛ روی از سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد.
بسی بر نیامد که بنی عم[عموزادگان] سلطان به مُنازعت برخاستند و مُلک پدر خواستند. قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند تا مُلک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی، دشمن زور آور است
با رعیت صلح کن، وز چنگِ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را، رعیت لشگرست*
(گلستان سعدی علیه الرحمه. باب اول در سیرت پادشاهان.حکایت ششم).
وای به روز و روزگاری که دست دولت های خاورمیانه، از دلارهای باد آورده ی نفتی کوتاه شود، آن گاه که چندان نیز به درازا نخواهد کشید، نه لشگری برای سرکوب می ماند و نه پشتوانه مردمی که زخم خورده از #فساد و #استبداد دیر پایند.
رحمت که سال ها و بلکه سده هاست از این منطقه رخت بربسته، در این صورت، دلاری هم برای کرم ورزی و بقا باقی نخواهد ماند!
#اندیشه #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 امروز روز #فتح_تهران است. ۱۰۹سال پیش در چنین روز و ساعتی، نیروهای #مشروطه_خواه از دروازه #بهجت_آباد به شمال تهران آن زمان وارد شدند و به سهسال #استبداد_صغیر محمدعلیشاهی پایان دادند. در اینجا مسیر رویدادها را بررسی کردهایم. ببینید! 👆
روزآروز
@Roshanfkrane
روزآروز
@Roshanfkrane
به نظر شما دیکتاتورها چگونه مردم را به پذیرش استبداد خود راضی میکنند و مردم چه هنگام در مقابل آنها میایستند و چگونه از حکومت خودکامه آنها عبور میکنند؟
🔸استالینیسم آنتی تز دموکراسی بود و با خشونتی افسارگریخته برای توجیه همه چیز با هر چیزی مخالفت میکرد.
🔸در واقع ایدئولوژی یا همان استالینیسم، ابزاری بود برای حفظ و گسترش قدرت شخصی او و حکومتش که بیراه نیست اگر بگوییم که این ایدئولوژی با شعار روحی که میخواهد زندگی ببخشد، دست به کشتار میزد.
🔸اما حتما برای شما این پرسش وجود دارد که چرا در بغرنجترین شرایط هم بخشی از مردم در مقابل #استبداد سکوت میکنند؟
🔸برای پاسخ به این پرسش اجازه بدهید از حکایت استالین و مرغ زنده از رمان «روزی که بیش از صد سال طول میکشد» نوشته چنگیز آیتماتوف اشاره کنم که در سال ۱۹۸۸ منتشر شده است.
🔸او در این داستان مینویسد:
🔸روزی یاران نزدیک استالین جمع بودند و همه متعجب از این موضوع که چگونه مردم شوروی از استالین پیروی میکنند و انگار که او نوعی خداست!
🔸استالین برای آنکه به آنها درس حکمرانی به سبک خود را بدهد، دستور داد مرغ زندهای بیاورند.
🔸در حالی که گردنش را فشار میداد و راه نفس کشیدن مرغ را سخت کرده بود، شروع به کندن پرهای مرغ کرد تا جایی لکههای خون روی پوستش ظاهر شد؛ چنان شکنجهای که بدون شک مرغ بیچاره مانند آن را هیچگاه ندیده بود.
🔸سپس مرغ را رها کرد؛ هوا برای رفتن مرغ زیر آفتاب با آن وضعیت پوست خالی از پرش خیلی گرم بود و ماندن در سایه بسیار سرد؛ ناگزیر خود را به چکمه استالین تکیه داد.
🔸اندکی بعد استالین مشتی دانه برداشت، اندکی برای مرغ وامانده ریخت؛ استالین بلند شد و هر جا که میرفت مرغ هم به امید آنکه نمیرد و دانهای بگیرد که از گرسنگی نمیرد دنبال او میرفت.
🔸استالین به یارانش گفت حالا فهمیدید چگونه باید مردم را اداره کنید؟
🔸بله؛ این فقط یک داستان بود؛ اما گذری در تاریخ استالین نشان میدهد که چگونه دستگاه سرکوب و روشنفکران بدلی، #اعتراضات مردمی را به سرنوشت این مرغ پرکنده میکشاندند.
🔸#استالین روزنامهنگاران، نویسندگان، روشنفکران و نخبگان فیک و بدلی ایجاد کرده بود و آنان را مهندسان روح آدمی میدانست تا افکار عمومی جامعه را مطابق خواسته او سازماندهی کنند و اعتراضات را به ابتذال و بیراهه بکشند.
🔸بنابراین ملتی که عزم عبور از دیکتاتوری دارد لازم است تا به طیفی که همچون مرغ بیچاره از فردای پس از دیکتاتور میترسد، آگاهی بخشی کند.
✍🏻#احمد_وخشیته #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔸استالینیسم آنتی تز دموکراسی بود و با خشونتی افسارگریخته برای توجیه همه چیز با هر چیزی مخالفت میکرد.
🔸در واقع ایدئولوژی یا همان استالینیسم، ابزاری بود برای حفظ و گسترش قدرت شخصی او و حکومتش که بیراه نیست اگر بگوییم که این ایدئولوژی با شعار روحی که میخواهد زندگی ببخشد، دست به کشتار میزد.
🔸اما حتما برای شما این پرسش وجود دارد که چرا در بغرنجترین شرایط هم بخشی از مردم در مقابل #استبداد سکوت میکنند؟
🔸برای پاسخ به این پرسش اجازه بدهید از حکایت استالین و مرغ زنده از رمان «روزی که بیش از صد سال طول میکشد» نوشته چنگیز آیتماتوف اشاره کنم که در سال ۱۹۸۸ منتشر شده است.
🔸او در این داستان مینویسد:
🔸روزی یاران نزدیک استالین جمع بودند و همه متعجب از این موضوع که چگونه مردم شوروی از استالین پیروی میکنند و انگار که او نوعی خداست!
🔸استالین برای آنکه به آنها درس حکمرانی به سبک خود را بدهد، دستور داد مرغ زندهای بیاورند.
🔸در حالی که گردنش را فشار میداد و راه نفس کشیدن مرغ را سخت کرده بود، شروع به کندن پرهای مرغ کرد تا جایی لکههای خون روی پوستش ظاهر شد؛ چنان شکنجهای که بدون شک مرغ بیچاره مانند آن را هیچگاه ندیده بود.
🔸سپس مرغ را رها کرد؛ هوا برای رفتن مرغ زیر آفتاب با آن وضعیت پوست خالی از پرش خیلی گرم بود و ماندن در سایه بسیار سرد؛ ناگزیر خود را به چکمه استالین تکیه داد.
🔸اندکی بعد استالین مشتی دانه برداشت، اندکی برای مرغ وامانده ریخت؛ استالین بلند شد و هر جا که میرفت مرغ هم به امید آنکه نمیرد و دانهای بگیرد که از گرسنگی نمیرد دنبال او میرفت.
🔸استالین به یارانش گفت حالا فهمیدید چگونه باید مردم را اداره کنید؟
🔸بله؛ این فقط یک داستان بود؛ اما گذری در تاریخ استالین نشان میدهد که چگونه دستگاه سرکوب و روشنفکران بدلی، #اعتراضات مردمی را به سرنوشت این مرغ پرکنده میکشاندند.
🔸#استالین روزنامهنگاران، نویسندگان، روشنفکران و نخبگان فیک و بدلی ایجاد کرده بود و آنان را مهندسان روح آدمی میدانست تا افکار عمومی جامعه را مطابق خواسته او سازماندهی کنند و اعتراضات را به ابتذال و بیراهه بکشند.
🔸بنابراین ملتی که عزم عبور از دیکتاتوری دارد لازم است تا به طیفی که همچون مرغ بیچاره از فردای پس از دیکتاتور میترسد، آگاهی بخشی کند.
✍🏻#احمد_وخشیته #اجتماعی
@Roshanfkrane
Forwarded from عکس نگار
https://www.armanmeli.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-4/1082974-%D8%
💢 جوامع در آزادی به تکامل میرسند
🖌#امید فراغت" روزنامهنگار"
❗️روزی تعدادی از کشیشان #آمریکایی نزد #جرج واشنگتن رفتند و از علت آزادی زیادی که به مردم داده بود، پرسیدند و او را به شدت سرزنش کردند.
❗️ جرج دستور داد همه آنها را در اتاقی #زندانی کنند و به اندازه یک هفته برایشان غذا بگذارند. ورود و خروج از اتاق حتی برای اجابت مزاج را هم ممنوع کرد. پس از یک هفته درب را باز کردند اتاقی که روز اول بسیار تمیز و زیبا بود، غرق در #کثافت شده بود!
❗️ جرج به #کشیشان معترض رو کرد و گفت: فرقی ندارد گدا، کشیش، اشرافزاده و ...باشید اگر محدود شوید خودتان را کثیف خواهید کرد. آزادی حق مشروع انسانهاست. آنانی که با محدود کردن میخواهند جامعهشان را پاک نگه دارند، نمیدانند که چه کثافتی را ایجاد میکنند!
❗️این مقدمه صرفا جهت مطالعه است تا بدانیم که دنیای امروز دنیای آزادی و واقعیتنگریست. اگر انسان آزاد و رها آفریده شده است قاعدتا بعد از زایش نیز باید آزاد و رها زندگی کند تا بتواند در #آزادی به تکامل برسد.
❗️حکما و عقلا بر این نظرند که آدمی از هر چه منع شود، ناخودآگاه به سوی آن کشیده میشود. چرا که انسان تشکیل شده از جمع اضداد است و تمام غرایز بشری در نهاد انسان، نیازمند توجه است.
❗️ برای مثال برخی مدعیاند دروغگو، دشمن خداست اما همین #دروغ در نقطهای از زمان و مکان، قابلیت نجات جان آدمی را دارد! بنابراین همانطور که غرایز مثبت آدمی کاربرد دارد، غرایز منفی بشری نیز در جای درست کاربرد دارد.
❗️ وقتی طبیعت و سرشت انسان در دو وجه تاریکی و روشنایی استوار است، قاعدتا محدودیت پذیر نیست. بر همین اساس حکمرانانی که به دنبال محدودسازی جوامعشان هستند در فرآیند زمان #شکست سختی خواهند خورد.
❗️ذات و ماهیت انسان به دنبال کنجکاوی، سرک کشیدن و کشف مجهولات است. بنابراین وقتی با تکنولوژی و فناوری دنیای امروز مواجه هستیم، یعنی اینکه هیچ محدودیتی نتوانسته رشد و توسعه بشری را متوقف کند. اگر محدودیتها و ممانعتها، جوابگو بود که هنوز باید در عصر پارینهسنگی زندگی کرده و با #شتر و اسب تردد میکردند.
❗️واقعیت آن است همیشه جریان دانایی از نقطهای آغاز و در فرآیند زمان، جغرافیاهای دیگر را نیز در بر میگیرد. بر همین اساس برخی از کارشناسان واقعیتنگر بر این نظر هستند که #خورشید جوامع شرقی از #غرب طلوع میکند. چرا؟ به این دلیل که صاحب فناوری، تکنولوژی و اختراعات و اکتشافات هستند!
❗️از زمانی که واقعیتنگری، عقلگرایی و علمگرایی سرفصل ادبیات ذهنیشان شد، توانستند جامعه بشری را تحتتاثیر قرار دهند و نکته مهمتر اینکه #ایدئولوژیهایشرقی را نیز به چالش جدی بکشند.
❗️فناوری و تکنولوژی، فرهنگ و آداب و رسوم متناسب با خود را به همراه آورده است. برای مثال شبکههای اجتماعی به داد جوامع کمتر توسعه رسیده و بشر امروز تلاش میکند با استفاده از قدرت اراده، اختیار و انتخاباش، از زیر یوغ هر گونه #استبداد و زوری خارج شود. چرا که هیچ تفاوتی بین غرایز خود و حکمرانان نمیبیند.
❗️ وقتی بشر امروز متوجه شده که تمام #محدودیتها و موانع، برای عدم رشد و آگاهیشان وضع شده چرا که #حکمرانان میدانند، فهم بیشتر، سهم بیشتر را طلب می کند، قاعدتا چنین انسانهایی ناخودآگاه با هر نوع محدودیتی مبارزه میکنند
@Roshanfkrane
💢 جوامع در آزادی به تکامل میرسند
🖌#امید فراغت" روزنامهنگار"
❗️روزی تعدادی از کشیشان #آمریکایی نزد #جرج واشنگتن رفتند و از علت آزادی زیادی که به مردم داده بود، پرسیدند و او را به شدت سرزنش کردند.
❗️ جرج دستور داد همه آنها را در اتاقی #زندانی کنند و به اندازه یک هفته برایشان غذا بگذارند. ورود و خروج از اتاق حتی برای اجابت مزاج را هم ممنوع کرد. پس از یک هفته درب را باز کردند اتاقی که روز اول بسیار تمیز و زیبا بود، غرق در #کثافت شده بود!
❗️ جرج به #کشیشان معترض رو کرد و گفت: فرقی ندارد گدا، کشیش، اشرافزاده و ...باشید اگر محدود شوید خودتان را کثیف خواهید کرد. آزادی حق مشروع انسانهاست. آنانی که با محدود کردن میخواهند جامعهشان را پاک نگه دارند، نمیدانند که چه کثافتی را ایجاد میکنند!
❗️این مقدمه صرفا جهت مطالعه است تا بدانیم که دنیای امروز دنیای آزادی و واقعیتنگریست. اگر انسان آزاد و رها آفریده شده است قاعدتا بعد از زایش نیز باید آزاد و رها زندگی کند تا بتواند در #آزادی به تکامل برسد.
❗️حکما و عقلا بر این نظرند که آدمی از هر چه منع شود، ناخودآگاه به سوی آن کشیده میشود. چرا که انسان تشکیل شده از جمع اضداد است و تمام غرایز بشری در نهاد انسان، نیازمند توجه است.
❗️ برای مثال برخی مدعیاند دروغگو، دشمن خداست اما همین #دروغ در نقطهای از زمان و مکان، قابلیت نجات جان آدمی را دارد! بنابراین همانطور که غرایز مثبت آدمی کاربرد دارد، غرایز منفی بشری نیز در جای درست کاربرد دارد.
❗️ وقتی طبیعت و سرشت انسان در دو وجه تاریکی و روشنایی استوار است، قاعدتا محدودیت پذیر نیست. بر همین اساس حکمرانانی که به دنبال محدودسازی جوامعشان هستند در فرآیند زمان #شکست سختی خواهند خورد.
❗️ذات و ماهیت انسان به دنبال کنجکاوی، سرک کشیدن و کشف مجهولات است. بنابراین وقتی با تکنولوژی و فناوری دنیای امروز مواجه هستیم، یعنی اینکه هیچ محدودیتی نتوانسته رشد و توسعه بشری را متوقف کند. اگر محدودیتها و ممانعتها، جوابگو بود که هنوز باید در عصر پارینهسنگی زندگی کرده و با #شتر و اسب تردد میکردند.
❗️واقعیت آن است همیشه جریان دانایی از نقطهای آغاز و در فرآیند زمان، جغرافیاهای دیگر را نیز در بر میگیرد. بر همین اساس برخی از کارشناسان واقعیتنگر بر این نظر هستند که #خورشید جوامع شرقی از #غرب طلوع میکند. چرا؟ به این دلیل که صاحب فناوری، تکنولوژی و اختراعات و اکتشافات هستند!
❗️از زمانی که واقعیتنگری، عقلگرایی و علمگرایی سرفصل ادبیات ذهنیشان شد، توانستند جامعه بشری را تحتتاثیر قرار دهند و نکته مهمتر اینکه #ایدئولوژیهایشرقی را نیز به چالش جدی بکشند.
❗️فناوری و تکنولوژی، فرهنگ و آداب و رسوم متناسب با خود را به همراه آورده است. برای مثال شبکههای اجتماعی به داد جوامع کمتر توسعه رسیده و بشر امروز تلاش میکند با استفاده از قدرت اراده، اختیار و انتخاباش، از زیر یوغ هر گونه #استبداد و زوری خارج شود. چرا که هیچ تفاوتی بین غرایز خود و حکمرانان نمیبیند.
❗️ وقتی بشر امروز متوجه شده که تمام #محدودیتها و موانع، برای عدم رشد و آگاهیشان وضع شده چرا که #حکمرانان میدانند، فهم بیشتر، سهم بیشتر را طلب می کند، قاعدتا چنین انسانهایی ناخودآگاه با هر نوع محدودیتی مبارزه میکنند
@Roshanfkrane
✅چرا یک ملت دچار وادادگی شده و نسبت به انحطاط و ویرانی بیتفاوت میشود؟
✍ #مرتضی_قلبی
🔻" شنیدم یکی از مغولان مردی را گرفت و میخواست او را بکشد ولی حربه ای برای این کار نداشت، بدو گفت : سرت را بر زمین بگذار و تکان نخور تا من برگردم. آن مرد سر بر زمین گذاشت، سرباز مغول رفت و شمشیری آورد و سر او را برید؟ "
(ابن اثیر، عزالدین بن علی، الکمال التواریخ ۱۳۵۵، ترجمه ابوالقاسم حالت، موسسه مطبوعاتی علمی)
🔻🔻" در این هنگام اوراق قرآن در میان کثافات، لگد کوب قدم های مغولان گردید. در چنین حالتی امام جلال الدین علی بن حسن اوردنی که پیشوا و پیش کسوت سادات ماوراالنهر بود و در زهد و پاکدامنی انگشت نما، رو به امام دانشمند رکن الدین امام زاده که از فضلای علمای عالم بود کرد و گفت: مولانا این چه وضعیتی است که مشاهده می کنم؟ پروردگار را به بیداری است یا به خواب؟! مولانا امام زاده گفت: خاموش ! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست"
(تاریخ جهانگشای، عطا ملک جوینی، تصحیح منصور ثروت، ۱۳۶۲، انتشارات امیرکبیر).
🔹از این دست روایت ها از دوران سلطه مغولها در کتب تاریخ بسیار در دست داریم. این وادادگی و انفعال در سطوح مختلف از عوام مردم تا علما و روحانیت و تجار و پیشه وران رخنه کرده بود.
بیتفاوتی ملت ها در برابر فساد، استبداد، سرکوب، و ناکارآمدی حکومتی یک پدیده پیچیده است و میتواند به عوامل مختلف بازگردد.
با یک پزوهش جامعه شناختی، بی مقدمه و کوتاه سخن میتوان به مواردی اشاره کرد:
۱- ناامیدی و عدم اعتماد به تغییر
اگر افراد ناامید به توانایی تحول و تغییر در سیاست حاکم باشند یا اعتماد به امکان تغییرات اجتماعی نداشته باشند، ممکن است بیتفاوتی را انتخاب کنند.
۲- کنترل رسانه ها و سانسور
کنترل رسانهها توسط حکومت یا نهادهایی که به آنها وابستهاند، مانع از اطلاع رسانی افراد مطلع و درج اخبار صحیح و تحلیل های کارشناسی می شوند.
۳- تضعیف حقوق مدنی و سیاسی
کاهش حقوق مدنی و سیاسی و محدودیت در حریم شخصی افراد میتواند مانع از عکسالعمل قوی در برابر فساد و استبداد شود.
۴- ترس از پیامدها
ترس از سرکوب، تعقیب قانونی یا خشونت میتواند مردم را از مقابله با حکومت منصرف کند.
۵- احساس ناتوانی
اگر مردم احساس کنند که نمیتوانند تغییری ایجاد کنند یا صدایشان شنیده نمیشود، ممکن است بیتفاوت بمانند.
۶- منافع شخصی یا گروهی
برخی افراد یا گروهها ممکن است از وضع موجود سود ببرند و تمایلی به تغییر نداشته باشند و یا حتی در مقابل تغییرات مقاومت کنند.
۷- فرهنگ سیاسی و اجتماعی
در جوامعی که مشارکت مدنی و اعتراض ضعیف است، مردم ممکن است کمتر تمایل به مخالفت با دولت داشته باشند.
۸- مصادره ارزش های دینی و بهره برداری از انگ زنی
نظام حکمرانی خود را نماینده خدا معرفی کند و مخالفین خود را دشمنان خدا و دین معرفی کند و با انگ های کافر و ملحد و جاسوس و برانداز و نفوذی دشمن منتقدین را متهم به مقابله با دین و منافع ملی معرفی کند، عامل مهمی در بی تفاوتی منتقدین اندیشمند می باشد.
۹- آسان بودن راه فرار و مهاجرت
هرگاه امکان مهاجرت به سرزمین های دیگر و شرایط زیست آسان تر ممکن باشد ، به بی تفاوتی افراد کمک می کند.
۱۰- کنترل اطلاعات و تبلیغات
دولتها ممکن است از طریق کنترل رسانهها و انتشار اطلاعات نادرست، مردم را در مورد واقعیتهای موجود فریب دهند یا آنها را ناآگاه نگه دارند.
این موارد تنها چند دلیل از مجموعهای گسترده است که میتواند بیتفاوتی جامعه را در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی توضیح دهد.
#وادادگی
#بیتفاوتی_ملتها
#استبداد
#ناکارآمدی_حکومتی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✍ #مرتضی_قلبی
🔻" شنیدم یکی از مغولان مردی را گرفت و میخواست او را بکشد ولی حربه ای برای این کار نداشت، بدو گفت : سرت را بر زمین بگذار و تکان نخور تا من برگردم. آن مرد سر بر زمین گذاشت، سرباز مغول رفت و شمشیری آورد و سر او را برید؟ "
(ابن اثیر، عزالدین بن علی، الکمال التواریخ ۱۳۵۵، ترجمه ابوالقاسم حالت، موسسه مطبوعاتی علمی)
🔻🔻" در این هنگام اوراق قرآن در میان کثافات، لگد کوب قدم های مغولان گردید. در چنین حالتی امام جلال الدین علی بن حسن اوردنی که پیشوا و پیش کسوت سادات ماوراالنهر بود و در زهد و پاکدامنی انگشت نما، رو به امام دانشمند رکن الدین امام زاده که از فضلای علمای عالم بود کرد و گفت: مولانا این چه وضعیتی است که مشاهده می کنم؟ پروردگار را به بیداری است یا به خواب؟! مولانا امام زاده گفت: خاموش ! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست"
(تاریخ جهانگشای، عطا ملک جوینی، تصحیح منصور ثروت، ۱۳۶۲، انتشارات امیرکبیر).
🔹از این دست روایت ها از دوران سلطه مغولها در کتب تاریخ بسیار در دست داریم. این وادادگی و انفعال در سطوح مختلف از عوام مردم تا علما و روحانیت و تجار و پیشه وران رخنه کرده بود.
بیتفاوتی ملت ها در برابر فساد، استبداد، سرکوب، و ناکارآمدی حکومتی یک پدیده پیچیده است و میتواند به عوامل مختلف بازگردد.
با یک پزوهش جامعه شناختی، بی مقدمه و کوتاه سخن میتوان به مواردی اشاره کرد:
۱- ناامیدی و عدم اعتماد به تغییر
اگر افراد ناامید به توانایی تحول و تغییر در سیاست حاکم باشند یا اعتماد به امکان تغییرات اجتماعی نداشته باشند، ممکن است بیتفاوتی را انتخاب کنند.
۲- کنترل رسانه ها و سانسور
کنترل رسانهها توسط حکومت یا نهادهایی که به آنها وابستهاند، مانع از اطلاع رسانی افراد مطلع و درج اخبار صحیح و تحلیل های کارشناسی می شوند.
۳- تضعیف حقوق مدنی و سیاسی
کاهش حقوق مدنی و سیاسی و محدودیت در حریم شخصی افراد میتواند مانع از عکسالعمل قوی در برابر فساد و استبداد شود.
۴- ترس از پیامدها
ترس از سرکوب، تعقیب قانونی یا خشونت میتواند مردم را از مقابله با حکومت منصرف کند.
۵- احساس ناتوانی
اگر مردم احساس کنند که نمیتوانند تغییری ایجاد کنند یا صدایشان شنیده نمیشود، ممکن است بیتفاوت بمانند.
۶- منافع شخصی یا گروهی
برخی افراد یا گروهها ممکن است از وضع موجود سود ببرند و تمایلی به تغییر نداشته باشند و یا حتی در مقابل تغییرات مقاومت کنند.
۷- فرهنگ سیاسی و اجتماعی
در جوامعی که مشارکت مدنی و اعتراض ضعیف است، مردم ممکن است کمتر تمایل به مخالفت با دولت داشته باشند.
۸- مصادره ارزش های دینی و بهره برداری از انگ زنی
نظام حکمرانی خود را نماینده خدا معرفی کند و مخالفین خود را دشمنان خدا و دین معرفی کند و با انگ های کافر و ملحد و جاسوس و برانداز و نفوذی دشمن منتقدین را متهم به مقابله با دین و منافع ملی معرفی کند، عامل مهمی در بی تفاوتی منتقدین اندیشمند می باشد.
۹- آسان بودن راه فرار و مهاجرت
هرگاه امکان مهاجرت به سرزمین های دیگر و شرایط زیست آسان تر ممکن باشد ، به بی تفاوتی افراد کمک می کند.
۱۰- کنترل اطلاعات و تبلیغات
دولتها ممکن است از طریق کنترل رسانهها و انتشار اطلاعات نادرست، مردم را در مورد واقعیتهای موجود فریب دهند یا آنها را ناآگاه نگه دارند.
این موارد تنها چند دلیل از مجموعهای گسترده است که میتواند بیتفاوتی جامعه را در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی توضیح دهد.
#وادادگی
#بیتفاوتی_ملتها
#استبداد
#ناکارآمدی_حکومتی
#اجتماعی
@Roshanfkrane