روشنفکران
69.7K subscribers
49.4K photos
41.2K videos
2.39K files
6.78K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
ماجرای رأی برائت جنجالی عباس معروفی در پروندۀ مجلۀ «گردون»
https://donyayeghalam.ir/content/266331/

ماجرای رأی برائت جنجالی عباس معروفی در پرونده مجله گردون و درگیری روزنامه کیهان با رئیس قوه قضائیه و شکایت رئیس قوه از روزنامه کیهان!

دنیای قلم - عباس معروفی -نویسنده مشهور ایرانی که به تازگی در سن 65 سالگی در آلمان درگذشت- جدای اشتهار به خاطر رمان‌هایی که نوشت و بیش از همه «سمفونی مردگان»، آوازه و سابقۀ فعالیت مطبوعاتی هم داشت چندان‌که به خاطر برخی مطالب منتشره در مجلۀ ادبی "گردون" در اوایل دهه 70 دو بار در دادگاه محاکمه شد.

عذرا فراهانی

عذرا فراهانی نوشته است: این روایت مربوط به نوبت اول است و جالب است بدانید که در آن دادگاه بر اساس نظر هیات منصفه‌ متشکل از این چهره‌ها: (آقایان: افتخار جهرمی، احمد پورنجاتی، صدر واثقی، جلال رفیع، محمد جواد صاحبی، عطاءالله مهاجرانی، سید مصطفی محقق داماد و فاضل میبدی) حکم برائت معروفیِ جوان را صادر کرد.
این رأی اما کیهان را هیچ خوش نیامد و حتی وقتی آیت‌الله محمد یزدی رییس وقت قوه قضاییه در یک کنفرانس مطبوعاتی از آن دفاع کرد و گفت "محکمه، تکلیف پرونده مجلۀ گردون را طبق قانون مشخص کرده و هیچ‌کس حق ندارد در مورد این حکم قانونی یک کلمه حرف بزند" کیهان اعتنا نکرد و در مطلبی با عنوان "بالای قانون‌!" علیه آیت‌الله یزدی موضع گرفت. انتشار همین یادداشت در نهایت منجر به شکایت رییس قوه قضاییه از مهدی نصیری مدیر وقت کیهان شد.


تا همین‌جا هم ممکن است اسباب شگفتی شده باشد. آری، اتفاقات در پس زمان فراموش می‌شود اما همیشه این تاریخ‌های مکتوب و نوشته است که باقی می‌ماند. چندان‌که اکنون کمتر کسی است که بداند 31 سال پیش رییس وقت دستگاه قضا در حمایت از عباس معروفی از مهدی نصیری مدیر وقت کیهان دست به شکایت زد.


[البته عباس معروفی سه سال بعد در دومین پرونده به 20 ضربه شلاق، شش ماه حبس، لغو پروانه نشریه و ممنوعیت از انجام فعالیت‌های مطبوعاتی به مدت دو سال محکوم شد و این شروعی بود برای یک زندگی دیگر. برای رفتن. رفتن از مام وطن. رفتنی به نام مهاجرت. آنهم مهاجرتی بی‌بازگشت].


در جلسه دادگاهی که در آذر سال 71 برگزار شد موارد اتهامی عباس معروفی به خاطر درج مطالبی در شماره‌های هفت، هشت و نه و پانزده و شانزده از سوی نماینده دادستان این گونه عنوان شد؛ ارائه طریق و رهنمود جهت ضدیت با نظام جمهوری اسلامی 2- شایعه پراکنی علیه نظام 3- توهین و اهامت به مسئولان نظام 4- توهین به مقام شامخ روحانیت 5- توهین به فرضیه دفاع مقدس و حزب الله 6- ترویج افکار شاهنشاهی.


در این جلسه نماینده دادستان هنگام قرائت کیفرخواست عباس معروفی به خلاصه‌ای از مطلب مورد شکایت و منتشره در شماره هفت نشریه گردون اشاره کرد.
#اجتماعی #فرهنگ #عباس_معروفی

@Roshanfkrane
از خودم بدم میاد- شعر از شهیار قنبری
رامش، فریبرز لاچینی،تنظیم محمد اوشال
‏دراز کشیدم و به شب کویر خیره شدم، به آن پرده‌ی سیاهی که کشیده بودند روی همه‌چیز تا خدا نبیند چه بلایی دارد سرمان می‌آید.

#عباس_معروفی

#موسیقی

@Roshanfkrane
       ‏دنیا
       پُر از آدم هایی ست
       که همدیگر را گم کرده اند ...

    #عباس_معروفی


@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
مهرگان معروفی، دختر #عباس_معروفی از بازگشایی کتابفروشی‌ «خانه هنر و ادبیات هدایت» در برلین و افزودن یک بخش «کافه کتاب» به آن خبر داده است.

در اینستاگرام این کتابفروشی آمده: «همان طور که پدرم خواسته بود، خانه ی هنر و ادبیات هدایت از روز دوشنبه ۰۳/۰۴/۲۰۲۳ بازگشایی خواهد شود. خوشحالم که به اطلاعتان برسانم عضو جدیدی به مجموعه ما اضافه شده با عنوان کافه کتاب، تا لحظات دلشینی برایتان فراهم سازد.»

«خانه هنر و ادبیات هدایت»،‌ کتابفروشی ایرانی است که عباس معروفی در برلین آن را بنیاد نهاد و کارگاه‌ها و جلسات ادبی هم در آن برگزار می‌کرد.

عباس معروفی رمان‌نویس، شاعر، نمایشنامه نویس، ناشر و روزنامه‌نگار شناخته شده معاصر ایران شهریور ماه گذشته در برلین درگذشت.

📸hedayat.berlin

#خبر #فرهنگ
@Roshanfkrane
Ana Lahale
Elyanna, Massari
وقتی آدم یک نفر را
دوست داشته باشد، بیشتر تنهاست
چون نمیتواند به هیچکس جز
به همان آدم بگوید
چه احساسی دارد و اگر آن آدم
کسی باشد که تو را به سکوت
تشویق میکند
تنهایی تو کامل میشود…


#عباس_معروفی
#موسیقی

@Roshanfkrane
عباس معروفی (زاده ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ تهران) رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.
معروفی به خاطر موضع‌گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد و سرانجام تحت فشار سیاسی از ایران خارج شد و به آلمان رفت
عباس معروفی به سال ۱۳۳۶ خورشیدی در تهران (بازارچه نایب السلطنه) متولد شد. دیپلمه ریاضی از دبیرستان مروی، و فارغ‌التحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته ادبیات دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستان‌های هدف و خوارزمی تهران بوده‌است.

نخستین مجموعه داستان او با نام «روبروی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. پیش و پس از آن نیز داستان‌های او در برخی مطبوعات به چاپ می‌رسید اما با انتشار «سمفونی مردگان» بود که نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.

در تابستان ۱۳۶۰ ساختمان کانون نویسندگان ایران توسط دادستانی انقلاب پلمب شد. عباس معروفی زیر نظر هیئت دبیران کانون (احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام، محمد محمدعلی، و محمد مختاری) با شکستن پلمب، اسناد کانون را به جای امن رساند تا جان اعضای کانون محفوظ بماند.

در سال ۱۳۶۶ به عنوان مدیر اجراهای صحنه‌ای، مدیر ارکستر سمفونیک تهران، و مدیر روابط عمومی (سه سال و نیم) بیش از ۵۰۰ کنسرت موسیقی از هنرمندان مختلف کشور به اجرا درآورد که از تلاش‌های شبانه‌روزی اوست. مجلهٔ موسیقی «آهنگ» نیز به سردبیری او در همین دوران انتشار یافت.

در سال ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را پایه‌گذاری کرد و به‌طور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. سبک و روال وی در این نشریه با انتظارات دولت ایران مغایر بود و موجب فشارهای پی در پی و سرانجام محاکمه و توقیف آن شد. یکی از مهم‌ترین اقدامات مجله گردون طرح موضوع فعالیت مجدد کانون نویسندگان ایران بود. در سال ۱۳۶۹ جلسات سومین دورهٔ کانون نویسندگان ایران آغاز شد و در سال ۱۳۷۳ به انتشار متن «ما نویسنده‌ایم» انجامید.

معروفی در پی توقیف «گردون» ناگزیر به ترک وطن شد. او به پاکستان و سپس به آلمان رفت و مدتی از بورس «خانه هاینریش بل» بهره گرفت؛ و یک سال هم به عنوان مدیر در آن خانه کار کرد. پس از آن برای گذران زندگی دست به کارهای مختلف زد؛ مدتی به عنوان مدیر شبانه یک هتل کار کرد و آنگاه «خانه هنر و ادبیات هدایت» بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا را در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد؛ و کلاس‌های داستان‌نویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد. چاپخانه و نشر گردون هم در همین مکان برقرار است که تاکنون بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب از نویسندگان تبعیدی و آثار ممنوع در ایران را منتشر کرده‌است.

او سردبیر نشریه ادبی گردون بود که توقیف شد.

او همچنین بنیان‌گذار سه جایزه ادبی قلم زرین گردون، قلم زرین زمانه و جایزه ادبی تیرگان است.

معروفی در ۱۳۹۹ خبر داد که دچار سرطان شده است
آثار:
سمفونی مردگان (۱۳۶۸)
سال بلوا (۱۳۷۱)
پیکر فرهاد (۱۳۸۱)
فریدون سه پسر داشت (۱۳۸۲)
ذوب شده (۱۳۸۸)
تماما مخصوص (۱۳۸۹)
نام تمام مردگان یحیاست (۱۳۹۷)

مجموعه داستان:

روبروی آفتاب (۱۳۵۹)
آخرین نسل برتر (۱۳۶۵)
عطر یاس (۱۳۷۱)
دریاروندگان جزیره آبی‌تر (۱۳۸۲)
شاهزاده برهنه (۱۳۹۷)
چرخ گردون با گل‌ریز عباس پور (۲۰۱۵)
کتاب دوم با گل‌ریز عباس پور (۲۰۱۵)

نمایشنامه:

تا کجا با منی (۶۲–۱۳۶۱)
ورگ (۱۳۶۵)
دلی بای و آهو (۱۳۶۶)
آونگ خاطره‌های ما (سه نمایشنامه) (۱۳۸۲)
آن شصت نفر،آن شصت هزار (۱۳۶۱)
و خدا گاو را آفرید (۱۳۹۷)

شعر:

نامه‌های عاشقانه و منظومه‌ی عین‌القضات و عشق (۲۰۱۱)
چهل ساله تر از پیامبر (۲۰۱۸)

مقالات:

این‌سو وآن‌سوی متن (تجربه‌ها و تکنیک‌های ادبیات داستانی) (۲۰۱۲)

مجله:

مجله موسیقی آهنگ
مجله ادبی گردون
مجله ادبی آیینه اندیشه در سال ۱۳۷۱ سه شماره چاپ شد و شماره چهارم توقیف شد

#مناسبت #عباس_معروفی #فرهنگ

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عباس_معروفی

عشق پیر نمی شود
جا می افتد
شراب کهنه می شود.

#مناسبت

@Roshanfkrane
تب تنت را
ببوس روے تن من ...
#عباس_معروفی

@Roshanfkrane
.

می گویند هربار کسی را
گرم در آغوش می گیریم ،
یک روز
به عمرمان اضافه می شود !
پس لطفا مرا بغل کن ...





#عباس_معروفی #مهربانی

@Roshanfkrane
روشنفکران
#بدون_شرح @Roshanfkrane
انقلاب نبود انفجار بود!
چيزي منفجر شد كه ملت ما را تكه پاره كرد.
حالا يكي دنبال دستش ميگردد،
يكي دنبال چشمش،
يكي دنبال پاهاش،
و ديگري دنبال بچه اش ...

#عباس_معروفی

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


چشمان تو
معنای
تمام جمله‌های ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه
در لحظه دیدار
فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند...


#عباس_معروفی
#موزیک_ویدئو #عاشقانه

@Roshanfkrane
جاوید در بلوا
#طاهره_باقری_اردکانی
نه من مرد میدان بودم مانند جاوید و نه تو مانند صفورا صبر پیشه کرده بودی....
#عباس_معروفی
#طاهره_باقری_اردکانی
📚#دلتنگی_tara
🎙#شاهین_کورد
#رادیو_دل

الهام گرفته از اثر عباس معروفی سال (بلوا)
جاوید صفحه 161
مگس‌های بی‌جانِ آخرِ فصل را توی هوا می‌گرفت و می‌برد بیرون ولشان میکرد.
گفتم: «چرا نمی‌کشیشان و این‌همه به خودت زحمت میدهی؟!»
جاوید گفت: «خوشی‌مان را به رنج دیگران نمی‌خریم.»
____و اما



میش های بی جان له آخری فصل له هوای دگرت و دیبرت بو دره ولیان دکرد
کوتم:بو نایانکوژی؟و او همو به خوتو زحمت ددی!؟
جاوید کوتی:خوشی خومان به رنجی خلکی دیکه نایکرین

____و اما

ترجمه #شاهین_کورد

#عاشقانه
@Roshanfkrane
.


چمدانم سنگين بود، «كتاب» به قولِ «گراهام گرين» كتاب سنگين است، مثلِ آجر توی فرودگاهِ استانبول آقاهه نگاهم كرد چهار كيلو اضافه‌بار داری گفتم: كتابه، ميشه بذارين بِرَم؟ گفت: همين جورياس كه هی هواپيماها سقوط ميكنن! گفتم: چقدر اضافه‌بار بايد بِدَم؟ گفت: شصت دلار گفتم: اگه شصت دلار بِدَم ديگه سقوط نميكنن؟... مثلِ بُز
نگاهم كرد!






#عباس_معروفی 
#اندیشه

@Roshanfkrane
نمی‌دانم ...
  از دل‌تنگی عاشق‌ترم
  یا از عاشقی دل‌تنگ‌تر!
  فقط می‌دانم
  در آغوش منی،
  بی آن‌که باشی
  و رفته‌ای
  بی آن‌که نباشی ...

#عباس_معروفی
#عاشقانه

@Roshanfkrane
احوال؟

همونجا که #عباس_معروفی مینویسه:
اگر گوشه‌ی خلوتی پیدا کنم
آبِ همه‌ی دریاها را گریه خواهم کرد...

#عاشقانه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا به حال کسی تو را
با چشم هایش نفس کشیده؟!
#موزیک_ویدئو

#عباس_معروفی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"اگر بدانی وقتی نیستی
چقدر بیهوده ام
تلخم
خراب و هیچم!
اگر بدانی فقط..
هیچوقت نمیروی
زیبای من؛
حتی به خواب..!"

#عباس_معروفی

@Roshanfkrane
در نور شمع ، زن تری.
در آفتاب صبح ؛
که چشم باز میکنی !
فرشته تر ...

#عباس_معروفی

درود و صبح بخیر 😊

@Roshanfkrane
لازم نیست
مرا #دوست‌داشته باشی
من تو را
به اندازه ی هر دومان
دوستت دارم
#عباس_معروفی
#عاشقانه
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
Marziyeh
گفتی ببین
امشب ماه کامل است
و من دیدم
تو کامل‌تر بودی
ماه تر...!

#عباس_معروفی

#عاشقانه

@Roshanfkrane