گوهر ۸۹ قیراطی از غنایم #نادرشاه از هند که فتحعلیشاه به عنوان #خونبها ی گریبایدوف به تزار روسیه داد
نام فتحعلیشاه روی آن حک شده است.
#اردوغان #سفیرروسیه
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
نام فتحعلیشاه روی آن حک شده است.
#اردوغان #سفیرروسیه
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#هوشنگ_سیحون پدر #معماری نوین ایران؛ استاد معماری و رئیس سابق دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران؛ مردی که برای #فردوسی #نادرشاه #ابن_سینا #کمال_الملک و #خیام آرامگاه ساخت
#معرفی
@Roshanfkrane
#معرفی
@Roshanfkrane
🌍 #جهان
🎋 #ایران -27نوامبر1770 -پاسخ #كريم_خان_زند، چهره برجسته تاريخ ايرانيان، به خواست روسيه
#کریم_خان_زند رئيس طايفه #زند از مردم «لُر بختياري»
✍️ بيست و هفتم نوامبر سال 1770 ميلادي #كريم_خان_زند، وكيل ايرانيان، در عمارتي در #شيراز كه امروز «موزه پارس» ناميده مي شود، فرستاده روسيه را پذيرفت كه رنج سفر دو هزار و پانصد كيلومتري از سن پترزبورگ تا #شيراز را بر خود هموار كرده بود تا پيام تزار روسيه را به فرمانرواي ايران برساند.
سفير تزار خبر پيروزي روسيه بر عثماني را در جنگ دريايي به اطلاع #خان رسانيد و تمايل تزار را به داشتن روابط دوستانه و اتحاد با وي اعلام داشت.
فرستاده تزار انتظار داشت كه كريم خان كه دوبار باعثماني بر سر بصره جنگيده بود از شنيدن خبر شكست دريايي عثماني خرسند شود كه كريم خان ابرو در هم كشيد و خطاب به سفير تزار گفت :
كه شكست ملتِ ديگر ما را شاد نمي كند و سفير تزار (طبق نوشته هاي به جاي مانده از او، به قلم خودش) شوكه شد و بعدا به تزار گزارش داد كه اتحاد با كريم خان را برضد عثماني فراموش كند و اضافه كرده بود كه #كريم_خان با همه رهبراني كه ديده، درباره آنان شنيده و در كتب تاريخ خوانده است #فرق دارد،
زيرا كه خودش را يك #تبعه_عادي مانند ساير مردم مي داند، مردي است به غايت #فروتن و بدون هرگونه اِفاده؛
رفتارش هم ديپلماتيك نيست و ديدار با او تشريفات ندارد.
بايد دانست كه كريم خان در هر دو جنگ خود با عثماني بر سر بصره پيروز شده بود.
وي علاوه بر دور ساختن عثماني از منطقه بصره، هلندي ها را هم از خارك و جزاير اطراف آن اخراج كرده بود.
➖ كريم خان كه از پذيرفتن عنوان #شاهي و تاسيس #سلسله اجتناب مي كرد نسبت به امنيت #خليج_فارس و #خوزستان حساس بود.
➖ #مورخان اروپايي كريم خان را مردي عادل و منصف و يك ايراني فوق العاده و شخصيتي منحصر به فرد در تاريخ توصيف كرده و درباره اش به نقل از ديپلماتهاي اروپايي و ميسيون هاي مسيحي نوشته اند:
كريم خان كه از يك نژاد خالص ايراني (لر) بود از ديدن شادي مردم شاد مي شد و براي شاد كردن شيرازي ها از جيب خودش (نه از خزانه عمومي) به نوازندگان پول مي داد كه در ميدان هاي شهر ساز بزنند
و اگر فرصتي به دست مي آورد درطباخي هاي عمومي در كنار مردم عادي غذا صرف مي كرد و با شنيدن گفتگوي آنان با يكديگر از دشواري ها آگاه مي شد و اين مسائل را حل مي كرد.
به نوشته #منشي كريم خان، به باور نماينده ايرانيان (كريم خان) مسائل كوچكند كه گاهي دفعتا چنان بزرگ مي شوند كه دودماني را منقرض مي كنند.
✔️ #كريم خان كه رئيس طايفه زند از مردم «لُر ـ بختياري» و يكي از ژنرالهاي ارتش #نادرشاه بود؛ پس از قتل نادر (دهم ژوئن 1747 در يك كودتاي نظامي در قوچان)، در سخت ترين شرايط تصميم گرفت مانع از هم گسيختگي ايران شود؛
زيرا كه پس از كودتا، هر ژنرال در يك منطقه از كشور پرچم خودمختاري برافراشته بود.
از جمله ژنرال احمدخاني دراني در قندهار.
در اين هرج و مرج، كريم خان با ده سال تلاش يكايك اين مدعيان را سركوب و يا غير فعال كرد، ولي پس از هر پيروزي، مغلوبين را مورد بخشودگي قرار داد و دشمنان مقتولش را با احترام و تشريفات مرسوم دفن كرد و با اين كه بناي #كاخ_گلستان را در تهران آغاز كرده بود،
شهر #شيراز را پايتخت كشور قرار داد تا بازگشتي به عهد باستان و در مجاورت #تخت_جمشيد باشد.
وي با ايجاد يك نظام اداري ـ قضايي كارآمد آرامشي را به ايران بازگردانيد كه قرنها روي آن را به خود نديده بود.
#كريم_خان در طول 30 سال زمامداري اش به عمران و آباداني فراوان دست زد.
تجارت را تشويق و ماليات #كارگران و كشاورزان را لغو كرد.
درشيراز بناهاي متعدد از جمله مسجد و بازار وكيل را ساخت. حافظيه و آرامگاه سعدي از كارهاي اوست.
وي در #كرمان نيز دست به عمران زد و بازسازي مسجد جامع #مظفريه از يادگارهاي اوست و به همين سبب كرماني ها #لطفعلي خان نوه وي را در روزهاي سخت در پناه خود قرار دادند كه گرفتار شقاوت و بيرحمي دشمن او #آغامحمدخان_قاجار شدند و ....
#تاریخ
@Roshanfkrane
🎋 #ایران -27نوامبر1770 -پاسخ #كريم_خان_زند، چهره برجسته تاريخ ايرانيان، به خواست روسيه
#کریم_خان_زند رئيس طايفه #زند از مردم «لُر بختياري»
✍️ بيست و هفتم نوامبر سال 1770 ميلادي #كريم_خان_زند، وكيل ايرانيان، در عمارتي در #شيراز كه امروز «موزه پارس» ناميده مي شود، فرستاده روسيه را پذيرفت كه رنج سفر دو هزار و پانصد كيلومتري از سن پترزبورگ تا #شيراز را بر خود هموار كرده بود تا پيام تزار روسيه را به فرمانرواي ايران برساند.
سفير تزار خبر پيروزي روسيه بر عثماني را در جنگ دريايي به اطلاع #خان رسانيد و تمايل تزار را به داشتن روابط دوستانه و اتحاد با وي اعلام داشت.
فرستاده تزار انتظار داشت كه كريم خان كه دوبار باعثماني بر سر بصره جنگيده بود از شنيدن خبر شكست دريايي عثماني خرسند شود كه كريم خان ابرو در هم كشيد و خطاب به سفير تزار گفت :
كه شكست ملتِ ديگر ما را شاد نمي كند و سفير تزار (طبق نوشته هاي به جاي مانده از او، به قلم خودش) شوكه شد و بعدا به تزار گزارش داد كه اتحاد با كريم خان را برضد عثماني فراموش كند و اضافه كرده بود كه #كريم_خان با همه رهبراني كه ديده، درباره آنان شنيده و در كتب تاريخ خوانده است #فرق دارد،
زيرا كه خودش را يك #تبعه_عادي مانند ساير مردم مي داند، مردي است به غايت #فروتن و بدون هرگونه اِفاده؛
رفتارش هم ديپلماتيك نيست و ديدار با او تشريفات ندارد.
بايد دانست كه كريم خان در هر دو جنگ خود با عثماني بر سر بصره پيروز شده بود.
وي علاوه بر دور ساختن عثماني از منطقه بصره، هلندي ها را هم از خارك و جزاير اطراف آن اخراج كرده بود.
➖ كريم خان كه از پذيرفتن عنوان #شاهي و تاسيس #سلسله اجتناب مي كرد نسبت به امنيت #خليج_فارس و #خوزستان حساس بود.
➖ #مورخان اروپايي كريم خان را مردي عادل و منصف و يك ايراني فوق العاده و شخصيتي منحصر به فرد در تاريخ توصيف كرده و درباره اش به نقل از ديپلماتهاي اروپايي و ميسيون هاي مسيحي نوشته اند:
كريم خان كه از يك نژاد خالص ايراني (لر) بود از ديدن شادي مردم شاد مي شد و براي شاد كردن شيرازي ها از جيب خودش (نه از خزانه عمومي) به نوازندگان پول مي داد كه در ميدان هاي شهر ساز بزنند
و اگر فرصتي به دست مي آورد درطباخي هاي عمومي در كنار مردم عادي غذا صرف مي كرد و با شنيدن گفتگوي آنان با يكديگر از دشواري ها آگاه مي شد و اين مسائل را حل مي كرد.
به نوشته #منشي كريم خان، به باور نماينده ايرانيان (كريم خان) مسائل كوچكند كه گاهي دفعتا چنان بزرگ مي شوند كه دودماني را منقرض مي كنند.
✔️ #كريم خان كه رئيس طايفه زند از مردم «لُر ـ بختياري» و يكي از ژنرالهاي ارتش #نادرشاه بود؛ پس از قتل نادر (دهم ژوئن 1747 در يك كودتاي نظامي در قوچان)، در سخت ترين شرايط تصميم گرفت مانع از هم گسيختگي ايران شود؛
زيرا كه پس از كودتا، هر ژنرال در يك منطقه از كشور پرچم خودمختاري برافراشته بود.
از جمله ژنرال احمدخاني دراني در قندهار.
در اين هرج و مرج، كريم خان با ده سال تلاش يكايك اين مدعيان را سركوب و يا غير فعال كرد، ولي پس از هر پيروزي، مغلوبين را مورد بخشودگي قرار داد و دشمنان مقتولش را با احترام و تشريفات مرسوم دفن كرد و با اين كه بناي #كاخ_گلستان را در تهران آغاز كرده بود،
شهر #شيراز را پايتخت كشور قرار داد تا بازگشتي به عهد باستان و در مجاورت #تخت_جمشيد باشد.
وي با ايجاد يك نظام اداري ـ قضايي كارآمد آرامشي را به ايران بازگردانيد كه قرنها روي آن را به خود نديده بود.
#كريم_خان در طول 30 سال زمامداري اش به عمران و آباداني فراوان دست زد.
تجارت را تشويق و ماليات #كارگران و كشاورزان را لغو كرد.
درشيراز بناهاي متعدد از جمله مسجد و بازار وكيل را ساخت. حافظيه و آرامگاه سعدي از كارهاي اوست.
وي در #كرمان نيز دست به عمران زد و بازسازي مسجد جامع #مظفريه از يادگارهاي اوست و به همين سبب كرماني ها #لطفعلي خان نوه وي را در روزهاي سخت در پناه خود قرار دادند كه گرفتار شقاوت و بيرحمي دشمن او #آغامحمدخان_قاجار شدند و ....
#تاریخ
@Roshanfkrane
Telegram
دلیل موفقیت انسانها از دید #نادرشاه
#حکایت
نادر شاه بزرگ در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: پادشاه فرق من با وزیرت چیست؟! من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد! نادر شاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند.
هردو آمدند و نادر شاه گفت: در گوشهی باغ گربهای زایمان کرده، بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده! هردو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خود را اعلام نمودند.
ابتدا باغبان گفت: پادشاها من آن گربهها را دیدم، سه بچه گربه زیبا زایمان کرده.
پس نوبت به وزیر رسید، وی برگهای باز کرد و از روی نوشتههایش شروع به خواندن کرد: پادشاها من به دستور شما به ظلع جنوب غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت آن گربه سفید را دیدم، او سه بچه به دنیا آورده که دوتای آنها نر و یکی ماده است، نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است، بچه گربه ماده خاکستری رنگ است. حدودا یک ماهه هستند. من به صورت مخفی مادر را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هر روز اضافه غذاها را به مادر گربهها میدهد و اینگونه بچه گربهها از شیر مادرشان تغذیه میکنند. همچنین چشم چپ بچه گربه ماده عفونت نموده که ممکن است برایش مشکلساز شود!
نادر شاه رو به باغبان کرد و گفت: این است که تو باغبان شدهای و ایشان وزیر...
#جالب
#انگیزشی
@Roshanfkrane
#حکایت
نادر شاه بزرگ در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: پادشاه فرق من با وزیرت چیست؟! من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد! نادر شاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند.
هردو آمدند و نادر شاه گفت: در گوشهی باغ گربهای زایمان کرده، بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده! هردو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خود را اعلام نمودند.
ابتدا باغبان گفت: پادشاها من آن گربهها را دیدم، سه بچه گربه زیبا زایمان کرده.
پس نوبت به وزیر رسید، وی برگهای باز کرد و از روی نوشتههایش شروع به خواندن کرد: پادشاها من به دستور شما به ظلع جنوب غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت آن گربه سفید را دیدم، او سه بچه به دنیا آورده که دوتای آنها نر و یکی ماده است، نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است، بچه گربه ماده خاکستری رنگ است. حدودا یک ماهه هستند. من به صورت مخفی مادر را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هر روز اضافه غذاها را به مادر گربهها میدهد و اینگونه بچه گربهها از شیر مادرشان تغذیه میکنند. همچنین چشم چپ بچه گربه ماده عفونت نموده که ممکن است برایش مشکلساز شود!
نادر شاه رو به باغبان کرد و گفت: این است که تو باغبان شدهای و ایشان وزیر...
#جالب
#انگیزشی
@Roshanfkrane
#یک_دقیقه_مطالعه
#نادرشاه در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره هفتادهزار طلاب-که از دولت مقرری میگرفتند- قطع شود.
بزرگان طلاب نزد نادر رفتند.
نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟
گفتند:
"لشکر دعا هستیم.
هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم.
چرا باید سلطان نان ما را قطع نماید؟"
نادر فریاد زد:
"وقتی لشكر محمود افغان ایران را گرفت، یکصد هزار طلاب علوم دینی چرا جواب آنها را ندادند؟"
پاسخی از کسی شنیده نشد.
نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی فرستادند و به کشاورزی واداشتند.👏
📕 #انقراض_سلسله_صفوى
✍ #لارنس_لكهارت
@Roshanfkrane
#نادرشاه در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره هفتادهزار طلاب-که از دولت مقرری میگرفتند- قطع شود.
بزرگان طلاب نزد نادر رفتند.
نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟
گفتند:
"لشکر دعا هستیم.
هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم.
چرا باید سلطان نان ما را قطع نماید؟"
نادر فریاد زد:
"وقتی لشكر محمود افغان ایران را گرفت، یکصد هزار طلاب علوم دینی چرا جواب آنها را ندادند؟"
پاسخی از کسی شنیده نشد.
نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی فرستادند و به کشاورزی واداشتند.👏
📕 #انقراض_سلسله_صفوى
✍ #لارنس_لكهارت
@Roshanfkrane
📝
در زمان #نادرشاه یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم میکرد و مالیاتهای فراوان از آنها میگرفت. مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند. نادر پیغامی برای استاندار فرستاد ولی او همچنان به ظلم خود ادامه میداد. وقتی خبر به نادر رسید، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند، همهی استانداران را به مرکز خواند. دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند. بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند و نادر به آنها گفت: «هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه!»
#ضربالمثل
#تاریخ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
در زمان #نادرشاه یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم میکرد و مالیاتهای فراوان از آنها میگرفت. مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند. نادر پیغامی برای استاندار فرستاد ولی او همچنان به ظلم خود ادامه میداد. وقتی خبر به نادر رسید، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند، همهی استانداران را به مرکز خواند. دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند. بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند و نادر به آنها گفت: «هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه!»
#ضربالمثل
#تاریخ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
از باهوشی #نادرشاه چنین روایت کرده اند
که وقتی برای لشکرکشی به هندوستان رفت
به شهری رسید که برج و باروی و خندقی بسیار قوی داشت
لذا دستور داد لشکر در آنجا اطراق نموده تا فکری نماید
شب هنگام که در حال قدم زدن در کنار خندق بود
صدای قورباغه ها شنیده می شد. ناگهان فکری بسرش زد.
روز بعد دستور داد در بوق و کرنا کنند و اعلام کنند که امشب به دستور ملوکانه هیچ قورباغه ای حق سر و صدا ندارد. هندی ها که از بالای برج همیشه لشکر را زیر نظر داشتند، شروع به خنده و مسخره کردن ایرانیان نمودند و گفتند آخر مگر قورباغه دستور ملوکانه را می فهمد که اطاعت کند؟ نادر بلافاصله دستور داد، روده های گوسفندانی که برای لشکر ذبح میشد را تمیز کنند سپس باد کرده و دو سر شان را ببندند و مخفیانه به خندق بریزند. شب شد و در میان بهت و حیرت هندی ها از دیوار صدا درآمد از قورباغه ها نه!
صبح روز بعد دروازه ها گشوده شد و شهر تسلیم شد، چرا که وقتی دیدند قورباغه هم از نادر فرمان میبرد راهی جز تسلیم نیست! قورباغه ها روده ها را با مار اشتباه گرفته بودند و از ترس شکار شدن ساکت شدند.
بیاییم #تاریخ ایران را بخوانیم👇
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
که وقتی برای لشکرکشی به هندوستان رفت
به شهری رسید که برج و باروی و خندقی بسیار قوی داشت
لذا دستور داد لشکر در آنجا اطراق نموده تا فکری نماید
شب هنگام که در حال قدم زدن در کنار خندق بود
صدای قورباغه ها شنیده می شد. ناگهان فکری بسرش زد.
روز بعد دستور داد در بوق و کرنا کنند و اعلام کنند که امشب به دستور ملوکانه هیچ قورباغه ای حق سر و صدا ندارد. هندی ها که از بالای برج همیشه لشکر را زیر نظر داشتند، شروع به خنده و مسخره کردن ایرانیان نمودند و گفتند آخر مگر قورباغه دستور ملوکانه را می فهمد که اطاعت کند؟ نادر بلافاصله دستور داد، روده های گوسفندانی که برای لشکر ذبح میشد را تمیز کنند سپس باد کرده و دو سر شان را ببندند و مخفیانه به خندق بریزند. شب شد و در میان بهت و حیرت هندی ها از دیوار صدا درآمد از قورباغه ها نه!
صبح روز بعد دروازه ها گشوده شد و شهر تسلیم شد، چرا که وقتی دیدند قورباغه هم از نادر فرمان میبرد راهی جز تسلیم نیست! قورباغه ها روده ها را با مار اشتباه گرفته بودند و از ترس شکار شدن ساکت شدند.
بیاییم #تاریخ ایران را بخوانیم👇
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
جالب است بدانید #نادرشاه افشار پس از تصرف هند ثروتی معادل ۷۰۰ میلیون روپیه به ایران آورد و تا ۳ سال از مردم هیچ مالیاتی نگرفت.
اروپایی ها به وی لقب ناپلئون ایرانی را داده بودند!
همچنین نادرشاه با لقب آخرین فاتح و جهانگشای شرق شناخته می شود ، مرزهای قلمرو ایران در دوران نادرشاه از سمت شرق به مرزهای دوران هخامنشیان رسید!
#تاریخ
@Roshanfkrane
اروپایی ها به وی لقب ناپلئون ایرانی را داده بودند!
همچنین نادرشاه با لقب آخرین فاتح و جهانگشای شرق شناخته می شود ، مرزهای قلمرو ایران در دوران نادرشاه از سمت شرق به مرزهای دوران هخامنشیان رسید!
#تاریخ
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
🏛آیا میدانید قبل از جنگ بین ایران و روسیه که منجر به قراداد #ترکمنچای شد، دولت #روسیه به دلیل بیمیلی به جنگ، سفیر خود را همراه با هدایای فراوان به دربار #فتحعلیشاه میفرستد، اما فقیهان از پذیرش مصالحه امتناع میکنند!؟
پس از برگشت سفیر روسیه، آقا سید محمد، حاجی ملا محمدجعفر استرابادی، آقا سیدنصرالله استرابادی، حاج محمدتقی قزوینی، حاج ملااحمد نراقی کاشانی و حاج ملا عبدالوهاب قزوینی که از سایرین معروفتر بودند، به دیدار فتحعلیشاه رفته، و به اتفاق فتوا بر جهاد بر علیه دولت روسیه صادر میکنند!
فتحعلیشاه از معتمدالدوله میرزا، و میرزا ابوالحسنخان وزیر خارجه نظر میخواهد، و آنها با شروع جنگ مخالفت میکنند، و #عباس_میزرا نیز از آنها حمایت میکند، اما فقیهان پیامهای تهدیدآمیز فرستاده، میگویند که آنها در #اسلام خود، دچار ضعف هستند که از حکم #جهاد پرهیز میکنند.
سفیر روسیه از فتحعلیشاه میخواهد که هیأتی به روسیه بفرستد تا با امپراطور #مذاکره کرده از جنگ دوری کنند اما #شاه او را جدی نمیگیرد. سفیر روسیه از فقها درخواست ملاقات میکند تا آنها را به ترک مخاصمه راضی گرداند، اما فقیهان پاسخ میدهند که در اسلام، گفتگو با #کفار حرام است.
پس از آمادگی و اعزام نیروها، آیتالله مجاهد و جمعی از علما از جمله آیتالله محمدجعفر استرآبادی، ملا محمدتقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملااحمد نراقی، سیدنصرالله استرآبادی، سیدمحمد قزوینی، سید عزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملا محمد مامقانی به تبریز مهاجرت کردند.
منبع: #تاریخ_ایران / جلد هفت / از #نادرشاه تا #جمهوری_اسلامی / انتشارات #دانشگاه_کمبریج / صفحه ۱۸۸.
#تاریخ
@Roshanfkrane
🏛آیا میدانید قبل از جنگ بین ایران و روسیه که منجر به قراداد #ترکمنچای شد، دولت #روسیه به دلیل بیمیلی به جنگ، سفیر خود را همراه با هدایای فراوان به دربار #فتحعلیشاه میفرستد، اما فقیهان از پذیرش مصالحه امتناع میکنند!؟
پس از برگشت سفیر روسیه، آقا سید محمد، حاجی ملا محمدجعفر استرابادی، آقا سیدنصرالله استرابادی، حاج محمدتقی قزوینی، حاج ملااحمد نراقی کاشانی و حاج ملا عبدالوهاب قزوینی که از سایرین معروفتر بودند، به دیدار فتحعلیشاه رفته، و به اتفاق فتوا بر جهاد بر علیه دولت روسیه صادر میکنند!
فتحعلیشاه از معتمدالدوله میرزا، و میرزا ابوالحسنخان وزیر خارجه نظر میخواهد، و آنها با شروع جنگ مخالفت میکنند، و #عباس_میزرا نیز از آنها حمایت میکند، اما فقیهان پیامهای تهدیدآمیز فرستاده، میگویند که آنها در #اسلام خود، دچار ضعف هستند که از حکم #جهاد پرهیز میکنند.
سفیر روسیه از فتحعلیشاه میخواهد که هیأتی به روسیه بفرستد تا با امپراطور #مذاکره کرده از جنگ دوری کنند اما #شاه او را جدی نمیگیرد. سفیر روسیه از فقها درخواست ملاقات میکند تا آنها را به ترک مخاصمه راضی گرداند، اما فقیهان پاسخ میدهند که در اسلام، گفتگو با #کفار حرام است.
پس از آمادگی و اعزام نیروها، آیتالله مجاهد و جمعی از علما از جمله آیتالله محمدجعفر استرآبادی، ملا محمدتقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملااحمد نراقی، سیدنصرالله استرآبادی، سیدمحمد قزوینی، سید عزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملا محمد مامقانی به تبریز مهاجرت کردند.
منبع: #تاریخ_ایران / جلد هفت / از #نادرشاه تا #جمهوری_اسلامی / انتشارات #دانشگاه_کمبریج / صفحه ۱۸۸.
#تاریخ
@Roshanfkrane
شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت
سـحـرگـه نـه تن سر ؛ نـه سر تاج داشت
کانال روشنفکران
#نادرشاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت.
نادر برای تامین هزینه جنگهای خود مجبور بود تا مالیات های گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورش هایی در جایجای کشور روی میداد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورشها به خراسان رفته بود (شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت)جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و اور ا به قتل رساندند. به گفته لارنس لاکهارت مورخ انگليسی ماجرا از اين قرار بوده:
نادر در ماه های پایانی عمر در اوج خشونت حکومت ميکرد و به دلايلی چند به تمامی سرداران اش سوءظن داشت. نادر شبی رئيس آنها را احضار کرد و چنين گفت: من از نگهبانان خود راضی نيستم و از وفا و دليری شما آگاهم. حکم ميکنم فردا صبح همه آنان را توقيف و زنجير کنيد و اگر کسی مقاومت کند ابقا نکنيد. حيات من در خطر است و برای حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم. نوکری گرجی اين موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ايشان مصمم شدند تا دير نشده نادر را از ميان بردارند. تا پاسی از شب رفت مواضعين به خيمه چوکی، دختر محمد حسين خان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود رو آوردند. ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خیمه نکردند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.
(بامداد یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰ قمری/۲۸ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی)
#تاریخ #دانستنی #افشاریه
@Roshanfkrane
شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت
سـحـرگـه نـه تن سر ؛ نـه سر تاج داشت
بــه یــک گــردش چـــرخ نــیــلــوفــری
نـه تــاجـی بـه جــا مـانـد و نـه نــادری
(نادری یعنی واحد پول در زمان #ناد_رشاه)
#شعر
تحقیق و تنظیم کانال روشنفکران
#کامران_مهربان
@Kamranmehrban
#نادر_شاه_افشار
@Roshanfkrane
سـحـرگـه نـه تن سر ؛ نـه سر تاج داشت
کانال روشنفکران
#نادرشاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت.
نادر برای تامین هزینه جنگهای خود مجبور بود تا مالیات های گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورش هایی در جایجای کشور روی میداد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورشها به خراسان رفته بود (شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت)جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و اور ا به قتل رساندند. به گفته لارنس لاکهارت مورخ انگليسی ماجرا از اين قرار بوده:
نادر در ماه های پایانی عمر در اوج خشونت حکومت ميکرد و به دلايلی چند به تمامی سرداران اش سوءظن داشت. نادر شبی رئيس آنها را احضار کرد و چنين گفت: من از نگهبانان خود راضی نيستم و از وفا و دليری شما آگاهم. حکم ميکنم فردا صبح همه آنان را توقيف و زنجير کنيد و اگر کسی مقاومت کند ابقا نکنيد. حيات من در خطر است و برای حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم. نوکری گرجی اين موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ايشان مصمم شدند تا دير نشده نادر را از ميان بردارند. تا پاسی از شب رفت مواضعين به خيمه چوکی، دختر محمد حسين خان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود رو آوردند. ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خیمه نکردند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.
(بامداد یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰ قمری/۲۸ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی)
#تاریخ #دانستنی #افشاریه
@Roshanfkrane
شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت
سـحـرگـه نـه تن سر ؛ نـه سر تاج داشت
بــه یــک گــردش چـــرخ نــیــلــوفــری
نـه تــاجـی بـه جــا مـانـد و نـه نــادری
(نادری یعنی واحد پول در زمان #ناد_رشاه)
#شعر
تحقیق و تنظیم کانال روشنفکران
#کامران_مهربان
@Kamranmehrban
#نادر_شاه_افشار
@Roshanfkrane
شبانگه به سر فکر تاراج داشت
سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری
نه تاجی به جا ماند و نه نادری
#اندیشه #نادرشاه #افشاریه
@Roshanfkrane
سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری
نه تاجی به جا ماند و نه نادری
#اندیشه #نادرشاه #افشاریه
@Roshanfkrane