🆔👉 @Roshanfkrane ✍
«تکرار واژۀ #دروغ توسط کاندیداهای ریاست جمهوری و فروریزش #اعتماد مابین مردم و نظام»
✍عهدیه اسدپور، دانشجوی دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی
در طول سه مناظره ای انتخاباتی سال ۹۶ که بنده هر کدام را دو بار دیده و شنیده ام و یک بار هم متن کامل آنها را در سایت ها خوانده ام، یک مسئله ذهن مرا به خودش مشغول نموده است و آن هم تکرار بیش از پیش واژۀ دروغ و هم خانواده ها (مانند نادرست) و متضادهای آن (همچون صداقت، درست و راستی) توسط کاندیداهای محترم است.
نمونه هایی از این تکرارها در مناظره اول:
آقای روحانی خطاب به آقای قالیباف: «من هیچوقت قول 4 میلیون شغل ندادم و این دروغ محض است».
آقای روحانی: «اینکه از هر جایی و هر سایتی و هر حرفی و کلامی درست و نادرست و دروغ و راست برای اینکه ما لطمه بزنیم به رقیب استفاده کنیم کار صحیحی نیست ... علت اینکه خواستم آقای قالیباف روی کلامش ادامه ندهد خواستم گناهش اضافه نشود؛ چون دروغ بود والا حاضرم بقیه وقت را هم به ایشان بدهم».
آقای جهانگیری: «اخلاق از مهمترین مسائلی است که در واقع باید مورد توجه قرار بگیرد با فریب و دروغ نباید با جامعه صحبت شود باطن و سحر فریب و دروغ آگاهی مردم است».
آقای قالیباف خطاب به آقای جهانگیری: «اگر آمدهآید گزارش ارائه کنید درست ارائه کنید ... شما واقعا این را دقت کنید که با صداقت جواب بدهید ... صداقت و بیصداقتی اینها است».
آقای قالیباف خطاب به آقایان جهانگیری و روحانی: «بحث از صداقت و اخلاق میگویید ... من میگویم که صداقت ندارید».
در پایان زمان رسمی مناظرات روحانی خطاب به مجری برنامه: «دو مورد تهمت و دروغ گفته شد که اگر فرصت باشد من جواب بدهم. چون دورغ گفته شد و من باید پاسخ بدهم».
آقای قالیباف خطاب به آقای روحانی: «در حقیقت این پدیده ای که ما با آن روبرو هستیم که به دوربین نگاه میکنیم و حرف میزنیم و بعد میگوییم آن حرف درست نیست».
جمع بندی حسن روحانی در بخش دوم: «اما چون سه نسبت به من داده شد که نادرست بود از فرصت استفاده میکنم ... من از همینجا به مردم میگویم هر سه مورد دروغ محض بوده است».
جملات فوق تنها از مناظره اول استخراج شدند و تمامی کسانی که مناظره دوم و سوم را نیز دیده باشند، دروغ و واژه های هم خانواده و متضاد آن را نیز شنیده اند. اما سوال بنده مطمئناً چرایی دروغ گویی یا اتهام دروغ زنی نیست. چرا که شاید ساده ترین جواب، بدست آوردن آراء و نشستن بر مسند قدرت باشد. سوال و تعجب بنده از این است که چرا کاندیداهای محترم به این نکته توجه نمی کنند که هزاران بیننده در حال نظاره آنها هستند. افرادی از جامعه که تنها رسانه ارتباطی آنها تلویزیون بوده و هیچ راهی برای راستی آزمایی سخنان کاندیداها ندارند یا اگر هم به فضای مجازی دسترسی داشته باشند، این فضا پر شده از سخنان طرفداران هر یک از کاندیداها که هر کس ساز خویش را می نوازد.
چرا کاندیداها به اثرات مخرب استفاده از این واژه توجه نمی کنند. یقیناً یکی از اثرات بسیار بسیار مخرب دروغگویی (به کار بستن واژه دورغ و اثبات نشدن ادعا)، فروریختن دیوارِ اعتماد مابین مردم و نظام جمهوری اسلامی است. چرا که مردم تمامی کاندیداها را نمایندۀ نظام می دانند که هر کدام در طول عمر خویش مسئولیتها و پست های مهم و حساسی را در نظام داشته اند. در پسِ همۀ این جدل ها برای جذب آرا، مردم به این نکته پی می برند که مسئولین نظام در حال مکیدن خون نظام و انقلاب هستند و دعوا بر سر میزان آن است؛ اینکه چه کسی موفق شده بیشتر از این سفره انقلاب بخورد و چه کسی سهم کمتری برده است (نه اینکه نبرده باشد).
مناظره ها به جای اینکه باور مردم را به توسعۀ کشور بیشتر کند و منجر به افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی در سطح جامعه گردد، اثری معکوس از خود برجای گذاشته است. باید نگران فروریزش اعتماد اجتماعی بود که خود زنجیره ای از آسیب ها را در پی خواهد آورد.
«تکرار واژۀ #دروغ توسط کاندیداهای ریاست جمهوری و فروریزش #اعتماد مابین مردم و نظام»
✍عهدیه اسدپور، دانشجوی دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی
در طول سه مناظره ای انتخاباتی سال ۹۶ که بنده هر کدام را دو بار دیده و شنیده ام و یک بار هم متن کامل آنها را در سایت ها خوانده ام، یک مسئله ذهن مرا به خودش مشغول نموده است و آن هم تکرار بیش از پیش واژۀ دروغ و هم خانواده ها (مانند نادرست) و متضادهای آن (همچون صداقت، درست و راستی) توسط کاندیداهای محترم است.
نمونه هایی از این تکرارها در مناظره اول:
آقای روحانی خطاب به آقای قالیباف: «من هیچوقت قول 4 میلیون شغل ندادم و این دروغ محض است».
آقای روحانی: «اینکه از هر جایی و هر سایتی و هر حرفی و کلامی درست و نادرست و دروغ و راست برای اینکه ما لطمه بزنیم به رقیب استفاده کنیم کار صحیحی نیست ... علت اینکه خواستم آقای قالیباف روی کلامش ادامه ندهد خواستم گناهش اضافه نشود؛ چون دروغ بود والا حاضرم بقیه وقت را هم به ایشان بدهم».
آقای جهانگیری: «اخلاق از مهمترین مسائلی است که در واقع باید مورد توجه قرار بگیرد با فریب و دروغ نباید با جامعه صحبت شود باطن و سحر فریب و دروغ آگاهی مردم است».
آقای قالیباف خطاب به آقای جهانگیری: «اگر آمدهآید گزارش ارائه کنید درست ارائه کنید ... شما واقعا این را دقت کنید که با صداقت جواب بدهید ... صداقت و بیصداقتی اینها است».
آقای قالیباف خطاب به آقایان جهانگیری و روحانی: «بحث از صداقت و اخلاق میگویید ... من میگویم که صداقت ندارید».
در پایان زمان رسمی مناظرات روحانی خطاب به مجری برنامه: «دو مورد تهمت و دروغ گفته شد که اگر فرصت باشد من جواب بدهم. چون دورغ گفته شد و من باید پاسخ بدهم».
آقای قالیباف خطاب به آقای روحانی: «در حقیقت این پدیده ای که ما با آن روبرو هستیم که به دوربین نگاه میکنیم و حرف میزنیم و بعد میگوییم آن حرف درست نیست».
جمع بندی حسن روحانی در بخش دوم: «اما چون سه نسبت به من داده شد که نادرست بود از فرصت استفاده میکنم ... من از همینجا به مردم میگویم هر سه مورد دروغ محض بوده است».
جملات فوق تنها از مناظره اول استخراج شدند و تمامی کسانی که مناظره دوم و سوم را نیز دیده باشند، دروغ و واژه های هم خانواده و متضاد آن را نیز شنیده اند. اما سوال بنده مطمئناً چرایی دروغ گویی یا اتهام دروغ زنی نیست. چرا که شاید ساده ترین جواب، بدست آوردن آراء و نشستن بر مسند قدرت باشد. سوال و تعجب بنده از این است که چرا کاندیداهای محترم به این نکته توجه نمی کنند که هزاران بیننده در حال نظاره آنها هستند. افرادی از جامعه که تنها رسانه ارتباطی آنها تلویزیون بوده و هیچ راهی برای راستی آزمایی سخنان کاندیداها ندارند یا اگر هم به فضای مجازی دسترسی داشته باشند، این فضا پر شده از سخنان طرفداران هر یک از کاندیداها که هر کس ساز خویش را می نوازد.
چرا کاندیداها به اثرات مخرب استفاده از این واژه توجه نمی کنند. یقیناً یکی از اثرات بسیار بسیار مخرب دروغگویی (به کار بستن واژه دورغ و اثبات نشدن ادعا)، فروریختن دیوارِ اعتماد مابین مردم و نظام جمهوری اسلامی است. چرا که مردم تمامی کاندیداها را نمایندۀ نظام می دانند که هر کدام در طول عمر خویش مسئولیتها و پست های مهم و حساسی را در نظام داشته اند. در پسِ همۀ این جدل ها برای جذب آرا، مردم به این نکته پی می برند که مسئولین نظام در حال مکیدن خون نظام و انقلاب هستند و دعوا بر سر میزان آن است؛ اینکه چه کسی موفق شده بیشتر از این سفره انقلاب بخورد و چه کسی سهم کمتری برده است (نه اینکه نبرده باشد).
مناظره ها به جای اینکه باور مردم را به توسعۀ کشور بیشتر کند و منجر به افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی در سطح جامعه گردد، اثری معکوس از خود برجای گذاشته است. باید نگران فروریزش اعتماد اجتماعی بود که خود زنجیره ای از آسیب ها را در پی خواهد آورد.
#اعتماد_بنفس_موفقیت
✔دوران مدرسه خود را بیاد بیاورید، آیا زمانیکه تکالیف خود را بصورت کامل انجام می دادید با اعتماد بنفس بالاتری در کلاس حاضر نمی شدید؟
▪اصل تکلیف همچنان پابرجاست، داشتن اعتماد بنفس و دوست داشتن خود.
اگر کاری که دوست دارید را انجام دهید، لذت خواهید برد.
اگر در مهمانی که علاقمند به حضور در آن هستید، باشید، گذر زمان را حس نخواهید کرد.
میزان احترام شما به خودتان، نشان دهنده ی اعتماد بنفس شماست.
خلاصه کلام، برخی نميدانند که چه میخواهند، و این سببی برای افسردگی و غمگین بودن آنهاست.
برخی قدرت 👈 نه 👉 گفتن ندارند، و این ناتوانی عامل کمبود اعتماد بنفس آنهاست.
برخی از توانایی ها و استعدادهاى خود بی خبرند، اکثر کسانیکه خود را بی استعداد میدانند هرگز بصورت جدی وارد کاری نشده اند، و اعتماد بنفس کمی دارند.
اگر اعتماد بنفس میخواهید، خود را دوست داشته باشید، شاد باشيد، کاری که مورد علاقه شماست انجام دهید، قدرت نه گفتن داشته باشید.
در انتها سری به دانسته های خود بزنید و ریشه ی اعتماد بنفس را براساس توانایی ها و استعدادها، و منحصر به فرد بودنتان پیدا کنید.
بهترین خودتان باشید.
🌹 @Roshanfkrane 🌹
✔دوران مدرسه خود را بیاد بیاورید، آیا زمانیکه تکالیف خود را بصورت کامل انجام می دادید با اعتماد بنفس بالاتری در کلاس حاضر نمی شدید؟
▪اصل تکلیف همچنان پابرجاست، داشتن اعتماد بنفس و دوست داشتن خود.
اگر کاری که دوست دارید را انجام دهید، لذت خواهید برد.
اگر در مهمانی که علاقمند به حضور در آن هستید، باشید، گذر زمان را حس نخواهید کرد.
میزان احترام شما به خودتان، نشان دهنده ی اعتماد بنفس شماست.
خلاصه کلام، برخی نميدانند که چه میخواهند، و این سببی برای افسردگی و غمگین بودن آنهاست.
برخی قدرت 👈 نه 👉 گفتن ندارند، و این ناتوانی عامل کمبود اعتماد بنفس آنهاست.
برخی از توانایی ها و استعدادهاى خود بی خبرند، اکثر کسانیکه خود را بی استعداد میدانند هرگز بصورت جدی وارد کاری نشده اند، و اعتماد بنفس کمی دارند.
اگر اعتماد بنفس میخواهید، خود را دوست داشته باشید، شاد باشيد، کاری که مورد علاقه شماست انجام دهید، قدرت نه گفتن داشته باشید.
در انتها سری به دانسته های خود بزنید و ریشه ی اعتماد بنفس را براساس توانایی ها و استعدادها، و منحصر به فرد بودنتان پیدا کنید.
بهترین خودتان باشید.
🌹 @Roshanfkrane 🌹
💎روانشناسي
💎 تأثیر #کمبود_اعتماد_به_نفس روی #رابطه
پژوهشها نشان میدهند که #اعتماد_به_نفس میتواند در میزان رضایت از رابطه زوجها تأثیرگذار باشند. زمانی که نسبت به خودتان احساس بدی دارید، دائماً سعی میکنید در #رابطه تايید و امنیت طلب کنید.
تاييد شدن و احساس امنیت خوب است اما نه زمانی که شما آن را با ترس و پافشاری زیاد بخواهید.
این مساله هم به شما آسیب میزند و هم طرف مقابل را خسته میکند.
همچنین کمبود #اعتماد_به_نفس تصور شما را از شریک زندگیتان تغییر میدهد.
این احتمال وجود دارد که بخاطر ضعف در باورهای خود احساس کنید از سوی دیگری تهدید میشوید. همیشه نگران هستید که او ترکتان کند، دوستتان نداشته باشد و رابطههای موازی را شروع کند.
در بدترین حالت دچار شک و تردیدهای بیمارگونه میشوید و طرف مقابل را آزار میدهید.
در این وضعیت حساسیتهای رابطه بیشتر میشود و شما کاری میکنید که شریک زندگیتان هم به اندازه شما در این رابطه احساس امنیت نکند.
بخاطر #کمبود #اعتماد_به_نفس شما همیشه #مضطرب و #نگران هستید، بخاطر هر مساله سادهای در زندگیتان وحشتزده میشوید، خود را لایق زندگی نمیدانید، ازآن لذت نمیبرید و باور نمیکنید که یک نفر دوستتان دارد. ممکن است جلوی آینه بایستید و از ظاهرتان شرمنده شوید، و یا خود را بخاطر افکار و احساساتتان سرزنش کنید.
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
💎 تأثیر #کمبود_اعتماد_به_نفس روی #رابطه
پژوهشها نشان میدهند که #اعتماد_به_نفس میتواند در میزان رضایت از رابطه زوجها تأثیرگذار باشند. زمانی که نسبت به خودتان احساس بدی دارید، دائماً سعی میکنید در #رابطه تايید و امنیت طلب کنید.
تاييد شدن و احساس امنیت خوب است اما نه زمانی که شما آن را با ترس و پافشاری زیاد بخواهید.
این مساله هم به شما آسیب میزند و هم طرف مقابل را خسته میکند.
همچنین کمبود #اعتماد_به_نفس تصور شما را از شریک زندگیتان تغییر میدهد.
این احتمال وجود دارد که بخاطر ضعف در باورهای خود احساس کنید از سوی دیگری تهدید میشوید. همیشه نگران هستید که او ترکتان کند، دوستتان نداشته باشد و رابطههای موازی را شروع کند.
در بدترین حالت دچار شک و تردیدهای بیمارگونه میشوید و طرف مقابل را آزار میدهید.
در این وضعیت حساسیتهای رابطه بیشتر میشود و شما کاری میکنید که شریک زندگیتان هم به اندازه شما در این رابطه احساس امنیت نکند.
بخاطر #کمبود #اعتماد_به_نفس شما همیشه #مضطرب و #نگران هستید، بخاطر هر مساله سادهای در زندگیتان وحشتزده میشوید، خود را لایق زندگی نمیدانید، ازآن لذت نمیبرید و باور نمیکنید که یک نفر دوستتان دارد. ممکن است جلوی آینه بایستید و از ظاهرتان شرمنده شوید، و یا خود را بخاطر افکار و احساساتتان سرزنش کنید.
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
روانشناسي
💎 تأثیر #کمبود_اعتماد_به_نفس روی #رابطه
پژوهشها نشان میدهند که #اعتماد_به_نفس میتواند در میزان رضایت از رابطه زوجها تأثیرگذار باشند. زمانی که نسبت به خودتان احساس بدی دارید، دائماً سعی میکنید در #رابطه تايید و امنیت طلب کنید.
تاييد شدن و احساس امنیت خوب است اما نه زمانی که شما آن را با ترس و پافشاری زیاد بخواهید.
این مساله هم به شما آسیب میزند و هم طرف مقابل را خسته میکند.
همچنین کمبود #اعتماد_به_نفس تصور شما را از شریک زندگیتان تغییر میدهد.
این احتمال وجود دارد که بخاطر ضعف در باورهای خود احساس کنید از سوی دیگری تهدید میشوید. همیشه نگران هستید که او ترکتان کند، دوستتان نداشته باشد و رابطههای موازی را شروع کند.
در بدترین حالت دچار شک و تردیدهای بیمارگونه میشوید و طرف مقابل را آزار میدهید.
در این وضعیت حساسیتهای رابطه بیشتر میشود و شما کاری میکنید که شریک زندگیتان هم به اندازه شما در این رابطه احساس امنیت نکند.
بخاطر #کمبود #اعتماد_به_نفس شما همیشه #مضطرب و #نگران هستید، بخاطر هر مساله سادهای در زندگیتان وحشتزده میشوید، خود را لایق زندگی نمیدانید، ازآن لذت نمیبرید و باور نمیکنید که یک نفر دوستتان دارد. ممکن است جلوی آینه بایستید و از ظاهرتان شرمنده شوید، و یا خود را بخاطر افکار و احساساتتان سرزنش کنید.
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
💎 تأثیر #کمبود_اعتماد_به_نفس روی #رابطه
پژوهشها نشان میدهند که #اعتماد_به_نفس میتواند در میزان رضایت از رابطه زوجها تأثیرگذار باشند. زمانی که نسبت به خودتان احساس بدی دارید، دائماً سعی میکنید در #رابطه تايید و امنیت طلب کنید.
تاييد شدن و احساس امنیت خوب است اما نه زمانی که شما آن را با ترس و پافشاری زیاد بخواهید.
این مساله هم به شما آسیب میزند و هم طرف مقابل را خسته میکند.
همچنین کمبود #اعتماد_به_نفس تصور شما را از شریک زندگیتان تغییر میدهد.
این احتمال وجود دارد که بخاطر ضعف در باورهای خود احساس کنید از سوی دیگری تهدید میشوید. همیشه نگران هستید که او ترکتان کند، دوستتان نداشته باشد و رابطههای موازی را شروع کند.
در بدترین حالت دچار شک و تردیدهای بیمارگونه میشوید و طرف مقابل را آزار میدهید.
در این وضعیت حساسیتهای رابطه بیشتر میشود و شما کاری میکنید که شریک زندگیتان هم به اندازه شما در این رابطه احساس امنیت نکند.
بخاطر #کمبود #اعتماد_به_نفس شما همیشه #مضطرب و #نگران هستید، بخاطر هر مساله سادهای در زندگیتان وحشتزده میشوید، خود را لایق زندگی نمیدانید، ازآن لذت نمیبرید و باور نمیکنید که یک نفر دوستتان دارد. ممکن است جلوی آینه بایستید و از ظاهرتان شرمنده شوید، و یا خود را بخاطر افکار و احساساتتان سرزنش کنید.
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
روانشناسی
اموزشی
💎#والدین_بخوانند
#سلام كردن براي بسياري از كودكان يك كار #سخت و #ترسناك است.
كودكي كه به زور بغل شده به زور بوسيده شده اعتمادي به بزرگسالان اطرافش ندارد هنگام حضور در جمع بشدت #مضطرب و خجالت زده خواهد شد.
اگر اطرافيان به كودك فشار بياورند كه "سلامت كو؟ سلام كن، بيا اينجا ببينم بي ادب..."تنها #اعتماد كودك را ازبين خواهند برد.
اگر هميشه شما به فرزندتان #سلام كنيد يا از او تشكر كنيد و با بازي، به او #سلام_كردن را بياموزيد فرزندتان #اجتماعي خواهد شد.
درغير اينصورت فرزندتان بيشتر و بيشتر تلاش براي فرار از #روابط_اجتماعي خواهد داشت.
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
اموزشی
💎#والدین_بخوانند
#سلام كردن براي بسياري از كودكان يك كار #سخت و #ترسناك است.
كودكي كه به زور بغل شده به زور بوسيده شده اعتمادي به بزرگسالان اطرافش ندارد هنگام حضور در جمع بشدت #مضطرب و خجالت زده خواهد شد.
اگر اطرافيان به كودك فشار بياورند كه "سلامت كو؟ سلام كن، بيا اينجا ببينم بي ادب..."تنها #اعتماد كودك را ازبين خواهند برد.
اگر هميشه شما به فرزندتان #سلام كنيد يا از او تشكر كنيد و با بازي، به او #سلام_كردن را بياموزيد فرزندتان #اجتماعي خواهد شد.
درغير اينصورت فرزندتان بيشتر و بيشتر تلاش براي فرار از #روابط_اجتماعي خواهد داشت.
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#لطفا_به_کودکانتان_رحم_کنید
مریم یازده ساله است و در کلاس پنجم ابتدایی یکی از پرآوازه ترین مدارس تهران هدرس می خواند. تکالیف درسی چند روزش را مرور می کنیم: معلّم ریاضی جمع کسرهای مرکّب را از او خواسته است، معلّم علوم تعاریف نزدیک بینی، دوربینی، آستیگماتیسم، آب مروارید و کوررنگی را از او خواسته است. معلّم فارسی (در واقع عربی!) از او انتظار دارد ریشه های متفاوت واژه های به ظاهر مشابهی همچون «الغاء» و «غالی» را بشناسد (واژه هایی که در زبان محاوره فارسی کاربرد زیادی ندارند)، معلّم دینی می خواهد مریم تفاوت های نماز جمعه و سایر نمازهای دو رکعتی را بداند و معلّم پرورشی (که این روزها معلم مشاور نامیده می شود) از مریم خواسته سر بریدهٔ شهید حُجَجی را نقاشی کند!
فقط یک سوّم سال تحصیلی گذشته و اینها هم توقّعات و تکالیف دو سه روزِ مریم است. فراموش نکنید که مریم یازده سال دارد و نیاز به بازی، تفریح و معاشرت با اعضای خانواده و فامیل هم دارد. مریم صبح خیلی زود به مدرسه می رود و تا دو بعد از ظهر در مدرسه است، عملاً تا به خانه برسد و تکالیف خود را شروع کند 4 بعد از ظهر است و او علاوه بر خستگی روز، بار سنگین تکالیف فردا را هم به دوش دارد.
طبعاً نه قدرت یادگیری یک کودک یازده ساله، نه توان جسمی او و نه وقتی که در اختیار دارد برای یادگیری این همه مطلب و انجام تکالیف مربوطه کافی نیست. راه حل چیست؟ برادر بزرگ مریم راجع به بیماری های چشم برایش می نویسد، خواهر بزرگ مریم سر شهید حججی را برایش نقاشی می کند، پدر مریم با دشواری برای مریم توضیح می دهد که ریشه «غالی»، «غلو» است در حالیکه ریشه «الغاء»، «لغو» است (چون مریم باب های ثلاثی مزید را نخوانده است فهم اینکه چگونه لغو تبدیل به الغاء می شود امکان ندارد و چون مریم اسم فاعل را نخوانده است این که چگونه و چرا غلو تبدیل به غالی می شود غیر ممکن است!). مادر مریم هم باید راجع به نماز جمعه (که هرگز نرفته است!) تحقیق کند و برای مریم راجع به آن توضیح دهد!
تمام خانواده باید دست به دست هم بدهند تا تکالیف هر روزهٔ مریم به سرانجام برسد و مریم دست خالی به مدرسه نرود! و این در حالی است که علیرغم این که این مدرسه برای ثبت نام مریم هر سال پولی برابر با حقوق کامل یک سال یک کارگر دریافت می کند، مرتب دانش آموزان و خانواده هاشان را تهدید به اخراج می کند!
مریم هر روز که به مدرسه می رود می داند که تکالیفش با تلاش جمعی خانواده به ثمر رسیده است ولی نمی داند که این ماجرا برای تمام همکلاسانش اتفاق افتاده است. مریم گمان می کند فقط خود اوست که نمی تواند این همه اطلاعات را هضم و پردازش کند و به خاطر بسپارد. مریم تصور می کند همکلاسانش می توانند و فقط خود اوست که نمی تواند! می دانید چرا مریم این گونه فکر می کند؟ چون در مدرسه، همه باید نقش بازی کنند و تظاهر کنند تکالیف را خودشان انجام داده اند! معلّمان هم در این تظاهر شرکت می کنند!
معلّم مشاوره می داند که قاعدتاً این سرهای بریده شده توسط کودکان یازده ساله کشیده نشده اند ولی به خودش دروغ می گوید و باور دارد که با این پروژهٔ نقاشی، توانسته «ارزش» ها را ترویج کند!
نه تنها مریم بلکه تمام دانش آموزان مدرسهٔ گران قیمتِ پرآوازه دچار احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و تظاهر و #ریاکاری می شوند. نتیجهٔ این تظاهر و ریاکاری نیز #عزّت_نفس پایین است.
حالا خود این #اعتماد_به_نفس پایین، سیکل معیوبی ایجاد می کند که باعث می شود مریم دیگر به اندازهٔ توانایی خودش نیز تکالیفش را انجام ندهد. وِردِ کلام مریم «نمی توانم، یاد نمی گیرم» شده است.
#دکتر_سرگلزایی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
مریم یازده ساله است و در کلاس پنجم ابتدایی یکی از پرآوازه ترین مدارس تهران هدرس می خواند. تکالیف درسی چند روزش را مرور می کنیم: معلّم ریاضی جمع کسرهای مرکّب را از او خواسته است، معلّم علوم تعاریف نزدیک بینی، دوربینی، آستیگماتیسم، آب مروارید و کوررنگی را از او خواسته است. معلّم فارسی (در واقع عربی!) از او انتظار دارد ریشه های متفاوت واژه های به ظاهر مشابهی همچون «الغاء» و «غالی» را بشناسد (واژه هایی که در زبان محاوره فارسی کاربرد زیادی ندارند)، معلّم دینی می خواهد مریم تفاوت های نماز جمعه و سایر نمازهای دو رکعتی را بداند و معلّم پرورشی (که این روزها معلم مشاور نامیده می شود) از مریم خواسته سر بریدهٔ شهید حُجَجی را نقاشی کند!
فقط یک سوّم سال تحصیلی گذشته و اینها هم توقّعات و تکالیف دو سه روزِ مریم است. فراموش نکنید که مریم یازده سال دارد و نیاز به بازی، تفریح و معاشرت با اعضای خانواده و فامیل هم دارد. مریم صبح خیلی زود به مدرسه می رود و تا دو بعد از ظهر در مدرسه است، عملاً تا به خانه برسد و تکالیف خود را شروع کند 4 بعد از ظهر است و او علاوه بر خستگی روز، بار سنگین تکالیف فردا را هم به دوش دارد.
طبعاً نه قدرت یادگیری یک کودک یازده ساله، نه توان جسمی او و نه وقتی که در اختیار دارد برای یادگیری این همه مطلب و انجام تکالیف مربوطه کافی نیست. راه حل چیست؟ برادر بزرگ مریم راجع به بیماری های چشم برایش می نویسد، خواهر بزرگ مریم سر شهید حججی را برایش نقاشی می کند، پدر مریم با دشواری برای مریم توضیح می دهد که ریشه «غالی»، «غلو» است در حالیکه ریشه «الغاء»، «لغو» است (چون مریم باب های ثلاثی مزید را نخوانده است فهم اینکه چگونه لغو تبدیل به الغاء می شود امکان ندارد و چون مریم اسم فاعل را نخوانده است این که چگونه و چرا غلو تبدیل به غالی می شود غیر ممکن است!). مادر مریم هم باید راجع به نماز جمعه (که هرگز نرفته است!) تحقیق کند و برای مریم راجع به آن توضیح دهد!
تمام خانواده باید دست به دست هم بدهند تا تکالیف هر روزهٔ مریم به سرانجام برسد و مریم دست خالی به مدرسه نرود! و این در حالی است که علیرغم این که این مدرسه برای ثبت نام مریم هر سال پولی برابر با حقوق کامل یک سال یک کارگر دریافت می کند، مرتب دانش آموزان و خانواده هاشان را تهدید به اخراج می کند!
مریم هر روز که به مدرسه می رود می داند که تکالیفش با تلاش جمعی خانواده به ثمر رسیده است ولی نمی داند که این ماجرا برای تمام همکلاسانش اتفاق افتاده است. مریم گمان می کند فقط خود اوست که نمی تواند این همه اطلاعات را هضم و پردازش کند و به خاطر بسپارد. مریم تصور می کند همکلاسانش می توانند و فقط خود اوست که نمی تواند! می دانید چرا مریم این گونه فکر می کند؟ چون در مدرسه، همه باید نقش بازی کنند و تظاهر کنند تکالیف را خودشان انجام داده اند! معلّمان هم در این تظاهر شرکت می کنند!
معلّم مشاوره می داند که قاعدتاً این سرهای بریده شده توسط کودکان یازده ساله کشیده نشده اند ولی به خودش دروغ می گوید و باور دارد که با این پروژهٔ نقاشی، توانسته «ارزش» ها را ترویج کند!
نه تنها مریم بلکه تمام دانش آموزان مدرسهٔ گران قیمتِ پرآوازه دچار احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و تظاهر و #ریاکاری می شوند. نتیجهٔ این تظاهر و ریاکاری نیز #عزّت_نفس پایین است.
حالا خود این #اعتماد_به_نفس پایین، سیکل معیوبی ایجاد می کند که باعث می شود مریم دیگر به اندازهٔ توانایی خودش نیز تکالیفش را انجام ندهد. وِردِ کلام مریم «نمی توانم، یاد نمی گیرم» شده است.
#دکتر_سرگلزایی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#کانون_بازنشستگان_دانشگاه_شریف
اين مقاله كه بقلم #خانم_دكتر_شاهین نوشته شده
بسیار شجاعانه است
مقاله ای از خانم دکتر شاهین/تهران
انقلاب نتيجه #ناآگاهى بود
جنگ نتيجه #انقلاب بود
عقب ماندگي نتيجه #جنگ بود
تحريم نتيجه #عقب_ماندگى شد
و اختلاس و دزدى نتيجه #تحريم!
فقر و فلاكت اقتصادى -فرهنگى نتيجه #اختلاسها
ايمان و خرافات نتيجه #فقر
و ناآگاهى نتيجه #خرافات
اين چرخه ٤٠ سال كابوسي است كه با ناآگاهى شكل گرفت و هنوز هم با ناآگاهى ادامه دارد...
ايران کشوريست که توسط مردمش #چهار ميخ شده..
ميخ اول : #جهل
ميخ دوم : #خرافات
ميخ سوم : #تعصب_کور
ميخ چهارم :#امامزاده_پرستی
ما جماعتی هستيم که ميخ بر دامان خود و کشورمان گذاشته و بر تخته چهارميخ کرديم که نه خود و نه کشور قادر به حرکت رو به جلو نيستيم..
گسستن از اين ميخ کوبها فقط با انديشيدن ممکن است، پس بايد احساس را کنار گذاشت و لحظه ای در تفکر عميق فرو رفت.
آهای آقای نسبتا محترم با شمام
وقتی که پوشاندن چند تار مو در محیط اجتماع مهمتر از مقابله با فسادهای درون جامعه بشود...
#نجابت از بین میرود!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما مهمتر از نظارت فنی پیش از پرواز بشود...
#امنیت از بین میرود!
وقتی که #دلسوزی_مسئولین برای کشورهای عربی مهمتر از داخل باشد
#بودجه_مملکت از بین میرود!
وقتی که #زیارت سرزمین های عربی مقدس تر از خاک پاک وطنم باشد
#ارزشها از بين میرود!
وقتی که جرم; اختلاس و رانت خواری نادیده گرفته ميشود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود؛
#عدالت از بين میرود!
وقتی که هزینه ساخت مسجد و #ضریح_طلا در کشورهای عربی واجب تر از ساخت بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم و جنگ زده وطنم میشه
#ارزش_پول از بين میرود!
وقتی که #پول_باد_آورده و اضافه حاجی خرج مکه و کربلا رفتن بشه و روز به روز بر شمار گرسنگان و مستضعفان اضافه بشه
#وجدان_بیدار از بين میرود!
وقتی که #ختم_قرآن، نماز، عبادت و دعای کمیل و.... به زبان عربی خونده بشه و معنی یک کلمه رو هم متوجه نشی
#اخلاق_اجتماعی از بین میره!
وقتی که #خرافات و #جهالت در جامعه جزو دستور کار باشه و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن #اعتماد در بين مردم از بین میرود!
وقتی که متن #پرچم_کشورم #عربی ،نوشته های دیوارهای شهرم عربی، اذان و نیایش خداوند به زبان عربی، زبان بهشتيان به عربی عنوان شود
#زبان پارسی از بين میرود!
وقتی که #بی_کفایتی_مسئولین باعث گرانی و قحطی و تحریم و نابودی ایران باشد
#در_آمد و پس انداز و آرامش و #تحکیم_خانواده از بين میرود!
وقتی #مسئولین بزرگترین دزدان سرگردنه هستند و بیانش تخلف باشد
#ایمان در بين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس #بهشت را به من و تو آموزش میدهند و خودشان خطاکارترین و دروغگو ترين باشند
#مذهب و اعتقاد ازبين میرود!
وقتی که رشادت و پهلوانی #اسطوره_های_وطنم در طول تاریخ نادیده گرفته شود و به جای آن روضه خوانی برای نیاکان اعراب مطرح شود
#ارزش_ها ازبين میرود...
وقتی که تفکیک #جنسیتی مهمتر از احترام به حقوق انسان ها و ایجاد فرصت های برابر بشود...
#آزادی از بین میرود!
وقتی که #فیلتر_کردن، سانسور و پارازیت انداختن مهمتر از حذف آسیب های اجتماعی بشود...
#شادابی از بین میرود!
وقتی که فروش و #سود_بیشتر مهمتر از هزارجور پالم و زهر مار تو مواد غذایی بشود...
#سلامت از بین میرود!
وقتی که #تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود...
#خلاقیت از بین میرود!
وقتی که #ساخت_و_ساز بیشتر، مهمتر از حفظ محیط زیست و درختکاری میشه...
#طبیعت از بین میرود!
وقتی که دلواپسی #عقیدتی دانشجویان مهمتر از دلواپسی های علمی شان بشود...
#دانش از بین میرود!
وقتی که #دروغ_و_ریاکاری در ارتباطات مهمتر از صداقت و راستی بشود...
#اخلاق از بین میرود!
وقتی که درآمد #عسلویه به تنهایی درآمدی معادل #هفت کشور معادل ایران باشد که #لارژ زندگی کنن
سایر منابع نفتی و طلا و مس و فولاد و پسته و زعفران و ...
به #کجا میروند!
وقتی که صدای #بوق_ماشینهای مدل بالا مهمتر از صدای تیشه فرهاد بشود...
#عشق از بین میرود ،،،،
وقتی که این مطالب توسط من و تو خوانده میشود و سکوت میکنیم و جرات
نشر آنرا نداریم #شهامت از بین میرود..
#اجتماعی
@Roshanfkrane
اين مقاله كه بقلم #خانم_دكتر_شاهین نوشته شده
بسیار شجاعانه است
مقاله ای از خانم دکتر شاهین/تهران
انقلاب نتيجه #ناآگاهى بود
جنگ نتيجه #انقلاب بود
عقب ماندگي نتيجه #جنگ بود
تحريم نتيجه #عقب_ماندگى شد
و اختلاس و دزدى نتيجه #تحريم!
فقر و فلاكت اقتصادى -فرهنگى نتيجه #اختلاسها
ايمان و خرافات نتيجه #فقر
و ناآگاهى نتيجه #خرافات
اين چرخه ٤٠ سال كابوسي است كه با ناآگاهى شكل گرفت و هنوز هم با ناآگاهى ادامه دارد...
ايران کشوريست که توسط مردمش #چهار ميخ شده..
ميخ اول : #جهل
ميخ دوم : #خرافات
ميخ سوم : #تعصب_کور
ميخ چهارم :#امامزاده_پرستی
ما جماعتی هستيم که ميخ بر دامان خود و کشورمان گذاشته و بر تخته چهارميخ کرديم که نه خود و نه کشور قادر به حرکت رو به جلو نيستيم..
گسستن از اين ميخ کوبها فقط با انديشيدن ممکن است، پس بايد احساس را کنار گذاشت و لحظه ای در تفکر عميق فرو رفت.
آهای آقای نسبتا محترم با شمام
وقتی که پوشاندن چند تار مو در محیط اجتماع مهمتر از مقابله با فسادهای درون جامعه بشود...
#نجابت از بین میرود!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما مهمتر از نظارت فنی پیش از پرواز بشود...
#امنیت از بین میرود!
وقتی که #دلسوزی_مسئولین برای کشورهای عربی مهمتر از داخل باشد
#بودجه_مملکت از بین میرود!
وقتی که #زیارت سرزمین های عربی مقدس تر از خاک پاک وطنم باشد
#ارزشها از بين میرود!
وقتی که جرم; اختلاس و رانت خواری نادیده گرفته ميشود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود؛
#عدالت از بين میرود!
وقتی که هزینه ساخت مسجد و #ضریح_طلا در کشورهای عربی واجب تر از ساخت بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم و جنگ زده وطنم میشه
#ارزش_پول از بين میرود!
وقتی که #پول_باد_آورده و اضافه حاجی خرج مکه و کربلا رفتن بشه و روز به روز بر شمار گرسنگان و مستضعفان اضافه بشه
#وجدان_بیدار از بين میرود!
وقتی که #ختم_قرآن، نماز، عبادت و دعای کمیل و.... به زبان عربی خونده بشه و معنی یک کلمه رو هم متوجه نشی
#اخلاق_اجتماعی از بین میره!
وقتی که #خرافات و #جهالت در جامعه جزو دستور کار باشه و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن #اعتماد در بين مردم از بین میرود!
وقتی که متن #پرچم_کشورم #عربی ،نوشته های دیوارهای شهرم عربی، اذان و نیایش خداوند به زبان عربی، زبان بهشتيان به عربی عنوان شود
#زبان پارسی از بين میرود!
وقتی که #بی_کفایتی_مسئولین باعث گرانی و قحطی و تحریم و نابودی ایران باشد
#در_آمد و پس انداز و آرامش و #تحکیم_خانواده از بين میرود!
وقتی #مسئولین بزرگترین دزدان سرگردنه هستند و بیانش تخلف باشد
#ایمان در بين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس #بهشت را به من و تو آموزش میدهند و خودشان خطاکارترین و دروغگو ترين باشند
#مذهب و اعتقاد ازبين میرود!
وقتی که رشادت و پهلوانی #اسطوره_های_وطنم در طول تاریخ نادیده گرفته شود و به جای آن روضه خوانی برای نیاکان اعراب مطرح شود
#ارزش_ها ازبين میرود...
وقتی که تفکیک #جنسیتی مهمتر از احترام به حقوق انسان ها و ایجاد فرصت های برابر بشود...
#آزادی از بین میرود!
وقتی که #فیلتر_کردن، سانسور و پارازیت انداختن مهمتر از حذف آسیب های اجتماعی بشود...
#شادابی از بین میرود!
وقتی که فروش و #سود_بیشتر مهمتر از هزارجور پالم و زهر مار تو مواد غذایی بشود...
#سلامت از بین میرود!
وقتی که #تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود...
#خلاقیت از بین میرود!
وقتی که #ساخت_و_ساز بیشتر، مهمتر از حفظ محیط زیست و درختکاری میشه...
#طبیعت از بین میرود!
وقتی که دلواپسی #عقیدتی دانشجویان مهمتر از دلواپسی های علمی شان بشود...
#دانش از بین میرود!
وقتی که #دروغ_و_ریاکاری در ارتباطات مهمتر از صداقت و راستی بشود...
#اخلاق از بین میرود!
وقتی که درآمد #عسلویه به تنهایی درآمدی معادل #هفت کشور معادل ایران باشد که #لارژ زندگی کنن
سایر منابع نفتی و طلا و مس و فولاد و پسته و زعفران و ...
به #کجا میروند!
وقتی که صدای #بوق_ماشینهای مدل بالا مهمتر از صدای تیشه فرهاد بشود...
#عشق از بین میرود ،،،،
وقتی که این مطالب توسط من و تو خوانده میشود و سکوت میکنیم و جرات
نشر آنرا نداریم #شهامت از بین میرود..
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✅ #کرونا و آزمون تفکر ایدئولوژیک
تفکر #ایدئولوژیک مانند آینه معوج عمل میکند و دنیای واقعی را مطابق اعوجاجی که دارد، کج و کوله انعکاس میدهد. آفت تفکر ایدئولوژیک کم و بیش در همه جوامع به درجاتی وجود دارد اما به دلایلی، که اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست، در جوامع جهان سومی به ویژه در کشور ما، مدتهای طولانی است که نوع خاصی از این تفکر سیطره دارد.
تفکر ایدئولوژیک زمانی که اهرم های #قدرت را در اختیار میگیرد، در پی آن بر می آید که به هر وسیله ممکن دیگران را وادار کند دنیا را آنگونه ببینند که صاحبان قدرت میبینند.
وارد شدن ویروس کرونا به کشور ما با توجه به پیامدهای خاص اش موجب شد بخشی از حجاب ایدئولوژی کنار برود و چالشی آشکار میان برخی از اربابان قدرت و مردم چهره نماید.
زمانی که به هر دلیلی رشد اقتصادی منفی میشود و داده های آماری حکایت از وضعیت رکودی دارد، مقامات ذی ربط بدون هیچ توضیحی، از انتشار داده هایی که در اختیار دارند خودداری میکنند.
وقتی به دلیل تورم مزمن دورقمی، ارزش پول ملی طی زمان کاهش مییابد و قیمت ارزهای خارجی در بازار رو به افزایش میگذارد، مقامات مسئول از وفور منابع ارزی برای مردم سخن میگویند و تضعیف ارزش پول ملی را توطئه دشمنان خارجی و سودجویی برخی دلالان و عوامل داخلی معرفی میکنند.
وقتی با اجماع کلیه نهادها و سازمانهای مسئول ذیربط، توافق هسته ای به نتیجه میرسد، جناحی از طبقه سیاسی به هر طریق ممکن در صدد کارشکنی بر می آید و میکوشد این موفقیت ملی را شکست جلوه دهد.
اینها نمونه هایی مانند مشت از خروار است که نشان میدهد چگونه سرمایه اجتماعیِ #اعتماد_عمومی با عملکرد برخی از اربابان قدرت به قهقرا میرود و مردم حساب خود را از قول و فعل آنها جدا میکنند.
در چنین شرایطی است که کرونا از راه میرسد. نخستین عکس العمل تفکر ایدئولوژیک نسبت به پدیده ای که در ماهیت خود، تنه به بلای آسمانی میزند، حکایت از انکار اهمیت آن و افشای سوءاستفاده بدکاران از خبرهای مربوط به آن دارد.
نفی واقعیتی که زندگی انسانها را به صورت ملموسی مورد تهدید قرار میدهد و مردم با گوشت و پوست خود آنرا احساس میکنند، کار آسانی نیست.
نفی این واقعیت، همانند مساله نرخ ارز، برجام یا عضویت ایران در FATF نیست که بتوان آنرا در سایه غیر ملموس بودن مساله برای مردمان عادی، در هیاهوی #تئوری_توطئه و دعواهای جناحی و حیدری نعمتی لاپوشانی کرد.
این شبه بلای آسمانی، «خودی» و «غیرخودی» نمیشناسد و دامن هرکسی را که به منطق رفتاری آن بی اعتنا باشد، ممکن است بگیرد.
اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان بر این رای هستند که موثرترین راه مقابله با اپیدمی کرونا، در حال حاضر، ماندن در خانه و امتناع از رفت و آمدهای غیر ضروری است. عده ای از مردم تعطیلی های اجباری را غنیمت شمرده راهی سفر میشوند.
وجه مشترک این دو گروه از مردم بی اعتمادی و بی اعتنایی به گزارشها و توصیه های مسئولان دولتی است. مقصر دانستن و سرزنش کردن یک سویه این دو گروه از مردمان منصفانه نیست، مضافا اینکه راه به جایی نمیبرد.
باید علت این معضل را چاره کرد.
وقتی در نخستین روزهای خبر رسانی رسمی درباره شیوع اپیدمی در ایران، اهمیت مساله از سوی رسانه رسمی کشوری به سخره گرفته میشود و گزارشی تایید آمیز از بی اعتنایی مردم در شب عید به این «شایعه» یا «توطئه اجنبیان» به نمایش گذاشته میشود، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت که در روزهای بعدی به گزارشها و توصیه هایی با مضمون کاملا متفاوت با اولی اعتماد کنند؟
وقتی برخی مدعیان طب سنتی با ارائه راه حلهایی برای مبارزه با کرونا موجب وهن فرهنگ ملی ایران در انظار جهانیان میشوند و هیچ مقام مسئولی این مدعیان را مواخذه و وادار به پاسخگویی نمیکند، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت؟
آنها به چه کسی یا نهادی باید اعتماد کنند و چرا؟
اما شک نباید کرد که کرونا آزمونی سخت برای کاسبان تفکر ایدئولوژیک است که تاکنون توانسته اند در مقاطع سرنوشت ساز، با استفاده از گفتاری عوام فریبانه و تکیه بر اقلیتی از «خودی های» گوش به فرمان، رویکردهای علمی و کارشناسانه را تحت الشعاع قرار دهند و منافع ملی را قربانی خواسته های جناحی تنگ نظرانه خود کنند.
دون کیشوت هایی که همیشه در برابر هر مساله مهمی با جواب های حاضر و آماده در آستین، به صحنه می آمدند، اینبار در مواجهه با پدیده کرونا به یکباره غیبشان زده است، چرا که واقعیت سخت این پدیده تن به آرایه های ایدئولوژیک نمیدهد.
✍ دکتر #موسی_غنی_نژاد
#اجتماعی
@Roshanfkrane
تفکر #ایدئولوژیک مانند آینه معوج عمل میکند و دنیای واقعی را مطابق اعوجاجی که دارد، کج و کوله انعکاس میدهد. آفت تفکر ایدئولوژیک کم و بیش در همه جوامع به درجاتی وجود دارد اما به دلایلی، که اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست، در جوامع جهان سومی به ویژه در کشور ما، مدتهای طولانی است که نوع خاصی از این تفکر سیطره دارد.
تفکر ایدئولوژیک زمانی که اهرم های #قدرت را در اختیار میگیرد، در پی آن بر می آید که به هر وسیله ممکن دیگران را وادار کند دنیا را آنگونه ببینند که صاحبان قدرت میبینند.
وارد شدن ویروس کرونا به کشور ما با توجه به پیامدهای خاص اش موجب شد بخشی از حجاب ایدئولوژی کنار برود و چالشی آشکار میان برخی از اربابان قدرت و مردم چهره نماید.
زمانی که به هر دلیلی رشد اقتصادی منفی میشود و داده های آماری حکایت از وضعیت رکودی دارد، مقامات ذی ربط بدون هیچ توضیحی، از انتشار داده هایی که در اختیار دارند خودداری میکنند.
وقتی به دلیل تورم مزمن دورقمی، ارزش پول ملی طی زمان کاهش مییابد و قیمت ارزهای خارجی در بازار رو به افزایش میگذارد، مقامات مسئول از وفور منابع ارزی برای مردم سخن میگویند و تضعیف ارزش پول ملی را توطئه دشمنان خارجی و سودجویی برخی دلالان و عوامل داخلی معرفی میکنند.
وقتی با اجماع کلیه نهادها و سازمانهای مسئول ذیربط، توافق هسته ای به نتیجه میرسد، جناحی از طبقه سیاسی به هر طریق ممکن در صدد کارشکنی بر می آید و میکوشد این موفقیت ملی را شکست جلوه دهد.
اینها نمونه هایی مانند مشت از خروار است که نشان میدهد چگونه سرمایه اجتماعیِ #اعتماد_عمومی با عملکرد برخی از اربابان قدرت به قهقرا میرود و مردم حساب خود را از قول و فعل آنها جدا میکنند.
در چنین شرایطی است که کرونا از راه میرسد. نخستین عکس العمل تفکر ایدئولوژیک نسبت به پدیده ای که در ماهیت خود، تنه به بلای آسمانی میزند، حکایت از انکار اهمیت آن و افشای سوءاستفاده بدکاران از خبرهای مربوط به آن دارد.
نفی واقعیتی که زندگی انسانها را به صورت ملموسی مورد تهدید قرار میدهد و مردم با گوشت و پوست خود آنرا احساس میکنند، کار آسانی نیست.
نفی این واقعیت، همانند مساله نرخ ارز، برجام یا عضویت ایران در FATF نیست که بتوان آنرا در سایه غیر ملموس بودن مساله برای مردمان عادی، در هیاهوی #تئوری_توطئه و دعواهای جناحی و حیدری نعمتی لاپوشانی کرد.
این شبه بلای آسمانی، «خودی» و «غیرخودی» نمیشناسد و دامن هرکسی را که به منطق رفتاری آن بی اعتنا باشد، ممکن است بگیرد.
اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان بر این رای هستند که موثرترین راه مقابله با اپیدمی کرونا، در حال حاضر، ماندن در خانه و امتناع از رفت و آمدهای غیر ضروری است. عده ای از مردم تعطیلی های اجباری را غنیمت شمرده راهی سفر میشوند.
وجه مشترک این دو گروه از مردم بی اعتمادی و بی اعتنایی به گزارشها و توصیه های مسئولان دولتی است. مقصر دانستن و سرزنش کردن یک سویه این دو گروه از مردمان منصفانه نیست، مضافا اینکه راه به جایی نمیبرد.
باید علت این معضل را چاره کرد.
وقتی در نخستین روزهای خبر رسانی رسمی درباره شیوع اپیدمی در ایران، اهمیت مساله از سوی رسانه رسمی کشوری به سخره گرفته میشود و گزارشی تایید آمیز از بی اعتنایی مردم در شب عید به این «شایعه» یا «توطئه اجنبیان» به نمایش گذاشته میشود، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت که در روزهای بعدی به گزارشها و توصیه هایی با مضمون کاملا متفاوت با اولی اعتماد کنند؟
وقتی برخی مدعیان طب سنتی با ارائه راه حلهایی برای مبارزه با کرونا موجب وهن فرهنگ ملی ایران در انظار جهانیان میشوند و هیچ مقام مسئولی این مدعیان را مواخذه و وادار به پاسخگویی نمیکند، چه انتظاری از مردمان عادی میتوان داشت؟
آنها به چه کسی یا نهادی باید اعتماد کنند و چرا؟
اما شک نباید کرد که کرونا آزمونی سخت برای کاسبان تفکر ایدئولوژیک است که تاکنون توانسته اند در مقاطع سرنوشت ساز، با استفاده از گفتاری عوام فریبانه و تکیه بر اقلیتی از «خودی های» گوش به فرمان، رویکردهای علمی و کارشناسانه را تحت الشعاع قرار دهند و منافع ملی را قربانی خواسته های جناحی تنگ نظرانه خود کنند.
دون کیشوت هایی که همیشه در برابر هر مساله مهمی با جواب های حاضر و آماده در آستین، به صحنه می آمدند، اینبار در مواجهه با پدیده کرونا به یکباره غیبشان زده است، چرا که واقعیت سخت این پدیده تن به آرایه های ایدئولوژیک نمیدهد.
✍ دکتر #موسی_غنی_نژاد
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 در ایران حکومت درگیر بحران اعتمادیست که حالا چهرههای نزدیک به هسته مرکزی قدرت هم آن را پنهان و انکار نمیکنند.
از جمله احمد توکلی که سازمانی را برای دیدهبانی شفافیت و عدالت اداره میکند، صاف و پوست کنده میگوید "چوپان دروغگو شدهایم!"
یکی از وزیران دولت حرف از پویشی ملی برای شفافیت میزند، لابد برای بازگرداندن #اعتماد از دست رفته،
شماری دیگر از فعالان سیاسی که هنوز زیر چتر حاکمیتند ولی در حاشیه قدرت، هشدار میدهند که خدشه به اعتماد عمومی، نظام اجتماعی را متلاشی میکند./فیروزه اکبریان
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
از جمله احمد توکلی که سازمانی را برای دیدهبانی شفافیت و عدالت اداره میکند، صاف و پوست کنده میگوید "چوپان دروغگو شدهایم!"
یکی از وزیران دولت حرف از پویشی ملی برای شفافیت میزند، لابد برای بازگرداندن #اعتماد از دست رفته،
شماری دیگر از فعالان سیاسی که هنوز زیر چتر حاکمیتند ولی در حاشیه قدرت، هشدار میدهند که خدشه به اعتماد عمومی، نظام اجتماعی را متلاشی میکند./فیروزه اکبریان
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 واقعا دیگر به هیچکسی نمیشود، #اعتماد کرد...
#وکیل_قلابی نداشتیم، که اون هم رسید!!
#هشدار #اجتماعی
@Roshanfkrane
#وکیل_قلابی نداشتیم، که اون هم رسید!!
#هشدار #اجتماعی
@Roshanfkrane