This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ارسالی کانال روشنفکران از مراسم نوروز در روستای اویهنگ از توابع #سنندج #کوردستان
زنان با شعار "ژن ژیان ئازادی" آتش #نوروز را روشن کردند.
دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱
#زن #زندگی_آزادی
#فرهنگ #اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
زنان با شعار "ژن ژیان ئازادی" آتش #نوروز را روشن کردند.
دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱
#زن #زندگی_آزادی
#فرهنگ #اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 شرایط و قوانین زندگی برای بانوان در ایران ...
کانال روشنفکران
✍ برای اغلب کارهای مهم بچهام نیاز به اجازه پدرش یا پدربزرگ پدریش دارم.
کارنامه بچهام رو بهم نمیدن.
نمیتونم به مسافرت خارج از کشور ببرمش.
نمیتونم هرموقع خواستم، ازدواجم رو تموم کنم.
شوهرم میتونه مانع کار کردنم بشه.
مجبورم در جایی زندگی کنم که شوهرم تشخیص میده.
دعوای چرک تمکین علیهم مطرح میشه.
شهادت، ارث و دیهام نصف مرده.
مجبورم حجاب داشته باشم.
اگه ازدواج مجدد کنم، حضانت بچهام رو از دست میدم.
برای خروج از کشور، شوهرم باید بهم اجازه بده.
بهم میگن میتونم برای کار کردن توی خونه یا شیردادن به بچه خودم پولشو بگیرم!
هیچوقت ولی بچهام محسوب نمیشه
✍ قاضی: بچهها مال پدرند و شما حقی نداری.
من: اون فقط پنج دقیقه لذت برد، من ۹ ماه عق زدم و نصفش زیر سُرم بودم،درد زایمان و عوارض بعدش بیچارهم کرد، دو سال شیر دادم و بیخوابی کشیدم و سالهاست تمام مسئولیت بچهها با منه،او حتی نمیدونه کلاس چندماند.
قاضی: تقصیر کتابای قانونه نه من!
✍ قول مرد بر زن استوار است.
دیه من نصف مرد است ولی هزینه های بیمارستانمون مساوی.
ارث من نصف برادرم ولی هزینه ها و مسئولیت های اجتماعی و خانوادگیم دو برابر اون.
اگر همسرم فوت کنه، والدینش میتونن بابت سهم خودشون من و بچه هامو آواره کنن.
✍ دعوای تحقیرآمیز تمکین که زن باید در میان دو مرد یکی قاضی و دیگری شوهرش ثابت کند که نیاز جنسی و معنوی آن دیگری که شوهرش است را برآورد میکرده!
✍ جان من، نصف جان یک مرد ارزش داره، قسمم نصف قسم یک مرد معتبره و در صورت ازدواج، در ازای مهریه فروخته میشم. «زن به مثابه کنیز»
✍ میخواست رحمش رو دراره چون دکتر گفته بود ، شوهرش برای رضایت اذیت میکرد. اینکه چون مورد پزشکی بود مرده به زور رضایت داد یا نه موضوع بحث نیست موضوع نبود حق مالکیت بر بدنه!
✍ ۱۰ سال زندگی باهاش را تحمل کردم مهریه و همه چی رو بخشیدم حتی ماشینی که خریدم و پول پیش خونه که نصفش پول من بود با بدبختی طلاق گرفتم تهدید به تجاوز و اسید پاشیم کرد.
✍ حساب بانکی برای بچه ام نمیتونم بازکنم
نمیتونم بیمهش کنم.
✍ من زن نیستم، اما انسانی را میشناسم که در ۶۰ سالگی برای تمدید پاسپورت اقدام کرد و مسئولین مربوطه به او گفتند بدون اجازهی رسمی انسانی دیگر از تمدید پاسپورت او معذور هستند!
✍ بنا به دلایلی که اصلا مشخص نیست من نمیتونم وزیر، قاضی و رئیسجمهور بشم. در ضمن گرفتن گواهینامه موتور برای من قانونی نیست. اون هم معلوم نیست چرا! من اجازه اجرای تکی در خوانندگی ندارم.
✍ به عنوان شاهد،نصف آدمم
- برای حق سرپرستی فرزندم بعد از فوت شوهر باید بجنگم
- اگه کسی منو بکشه حق خونم از جنین جنسیت نامشخص کمتره
- برای خروج از کشور باید از یه آدم دیگه (که شاید هیچربط به زندگیام نداشته باشه)اجازه بگیرم
- حقم از ارث نصف برادرمه حتی اگر مولد کار باشم!
✍ تو جاده توسط کسی که هشت پرونده دزدی دقیقا شبیه مورد من داشت دزدیده شدم، فرستادنم پزشک قانونی کبودیهای تنم رو دید گفت بهتره به خانواده بگی یادت نیست چی شده! شکایتم رو نوشتم مامورا یه نگاهی به سرتاپام انداختن گفتن باهمین حجاب بودی؟!
ماشینی که قفل و زنجیر داشته باشه روکسی نمیدزده!
✍ مالک محترم خودروي شماره...در خودروي شما در آدرس...تاريخ... عدم رعايت حقوق شهروندي (کشف حجاب) صورت گرفته است. ضمن تاکيد بر رعايت هنجارهاي جامعه ، ضروريست بر عدم تکرار آن اهتمام ورزيد. بديهي است در صورت تکرار آن ، پيگيري انتظامي و قضايي اعمال خواهد شد.!!
✍ ترک موتور میتونی بشینی ولی پشت موتور نه !! چون از نظر قانون کشورم اگه من پشت موتور بشینم حنس مخالف تحریک میشه ولی ترک موتور بشینم نه!
✍ بابام میتونه منو بکشه و فقط به 9 سال حبس محکوم شه!
✍ باید نیازهای جنسیمو تا ازدواج سرکوب کنم تا برای شوهرم دست نخورده و بکر بمونم و بعد از ازدواج باید پاسخگوی نیازهای جنسی اون باشم و همیشه تمکین کنم!
#انتقادات #بانوان #اجتماعی #زن_زندگی_آزادی #حقوقی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
✍ برای اغلب کارهای مهم بچهام نیاز به اجازه پدرش یا پدربزرگ پدریش دارم.
کارنامه بچهام رو بهم نمیدن.
نمیتونم به مسافرت خارج از کشور ببرمش.
نمیتونم هرموقع خواستم، ازدواجم رو تموم کنم.
شوهرم میتونه مانع کار کردنم بشه.
مجبورم در جایی زندگی کنم که شوهرم تشخیص میده.
دعوای چرک تمکین علیهم مطرح میشه.
شهادت، ارث و دیهام نصف مرده.
مجبورم حجاب داشته باشم.
اگه ازدواج مجدد کنم، حضانت بچهام رو از دست میدم.
برای خروج از کشور، شوهرم باید بهم اجازه بده.
بهم میگن میتونم برای کار کردن توی خونه یا شیردادن به بچه خودم پولشو بگیرم!
هیچوقت ولی بچهام محسوب نمیشه
✍ قاضی: بچهها مال پدرند و شما حقی نداری.
من: اون فقط پنج دقیقه لذت برد، من ۹ ماه عق زدم و نصفش زیر سُرم بودم،درد زایمان و عوارض بعدش بیچارهم کرد، دو سال شیر دادم و بیخوابی کشیدم و سالهاست تمام مسئولیت بچهها با منه،او حتی نمیدونه کلاس چندماند.
قاضی: تقصیر کتابای قانونه نه من!
✍ قول مرد بر زن استوار است.
دیه من نصف مرد است ولی هزینه های بیمارستانمون مساوی.
ارث من نصف برادرم ولی هزینه ها و مسئولیت های اجتماعی و خانوادگیم دو برابر اون.
اگر همسرم فوت کنه، والدینش میتونن بابت سهم خودشون من و بچه هامو آواره کنن.
✍ دعوای تحقیرآمیز تمکین که زن باید در میان دو مرد یکی قاضی و دیگری شوهرش ثابت کند که نیاز جنسی و معنوی آن دیگری که شوهرش است را برآورد میکرده!
✍ جان من، نصف جان یک مرد ارزش داره، قسمم نصف قسم یک مرد معتبره و در صورت ازدواج، در ازای مهریه فروخته میشم. «زن به مثابه کنیز»
✍ میخواست رحمش رو دراره چون دکتر گفته بود ، شوهرش برای رضایت اذیت میکرد. اینکه چون مورد پزشکی بود مرده به زور رضایت داد یا نه موضوع بحث نیست موضوع نبود حق مالکیت بر بدنه!
✍ ۱۰ سال زندگی باهاش را تحمل کردم مهریه و همه چی رو بخشیدم حتی ماشینی که خریدم و پول پیش خونه که نصفش پول من بود با بدبختی طلاق گرفتم تهدید به تجاوز و اسید پاشیم کرد.
✍ حساب بانکی برای بچه ام نمیتونم بازکنم
نمیتونم بیمهش کنم.
✍ من زن نیستم، اما انسانی را میشناسم که در ۶۰ سالگی برای تمدید پاسپورت اقدام کرد و مسئولین مربوطه به او گفتند بدون اجازهی رسمی انسانی دیگر از تمدید پاسپورت او معذور هستند!
✍ بنا به دلایلی که اصلا مشخص نیست من نمیتونم وزیر، قاضی و رئیسجمهور بشم. در ضمن گرفتن گواهینامه موتور برای من قانونی نیست. اون هم معلوم نیست چرا! من اجازه اجرای تکی در خوانندگی ندارم.
✍ به عنوان شاهد،نصف آدمم
- برای حق سرپرستی فرزندم بعد از فوت شوهر باید بجنگم
- اگه کسی منو بکشه حق خونم از جنین جنسیت نامشخص کمتره
- برای خروج از کشور باید از یه آدم دیگه (که شاید هیچربط به زندگیام نداشته باشه)اجازه بگیرم
- حقم از ارث نصف برادرمه حتی اگر مولد کار باشم!
✍ تو جاده توسط کسی که هشت پرونده دزدی دقیقا شبیه مورد من داشت دزدیده شدم، فرستادنم پزشک قانونی کبودیهای تنم رو دید گفت بهتره به خانواده بگی یادت نیست چی شده! شکایتم رو نوشتم مامورا یه نگاهی به سرتاپام انداختن گفتن باهمین حجاب بودی؟!
ماشینی که قفل و زنجیر داشته باشه روکسی نمیدزده!
✍ مالک محترم خودروي شماره...در خودروي شما در آدرس...تاريخ... عدم رعايت حقوق شهروندي (کشف حجاب) صورت گرفته است. ضمن تاکيد بر رعايت هنجارهاي جامعه ، ضروريست بر عدم تکرار آن اهتمام ورزيد. بديهي است در صورت تکرار آن ، پيگيري انتظامي و قضايي اعمال خواهد شد.!!
✍ ترک موتور میتونی بشینی ولی پشت موتور نه !! چون از نظر قانون کشورم اگه من پشت موتور بشینم حنس مخالف تحریک میشه ولی ترک موتور بشینم نه!
✍ بابام میتونه منو بکشه و فقط به 9 سال حبس محکوم شه!
✍ باید نیازهای جنسیمو تا ازدواج سرکوب کنم تا برای شوهرم دست نخورده و بکر بمونم و بعد از ازدواج باید پاسخگوی نیازهای جنسی اون باشم و همیشه تمکین کنم!
#انتقادات #بانوان #اجتماعی #زن_زندگی_آزادی #حقوقی
@Roshanfkrane
Jin Jiyan Azadi [Radiokurdmusic.org]
Hani Mojtahedy
.
#هانیه_مجتهدی شناخته شده با نام هانی، خوانندە کُرد ایرانی متولد شهرستان #سنندج است که از سال۲۰۰۴ ساکن آلمان میباشد.
او افزون بر خوانندگی در زمینه نقاشی نیز آثاری خلق کرده و همچنین در حوزه ادبیات فعال بوده و اشعاری به زبانهای فارسی و کردی سروده، و به تازگی افزون بر ترانههایی به زبان کردی، به فارسی هم میخواند.
آهنگ زیبای زن، زندگی، آزادی را از او میشنویم.
#موسیقی #بانوان #کوردی
#زن #زندگی #ازادی
@Roshanfkrane
#هانیه_مجتهدی شناخته شده با نام هانی، خوانندە کُرد ایرانی متولد شهرستان #سنندج است که از سال۲۰۰۴ ساکن آلمان میباشد.
او افزون بر خوانندگی در زمینه نقاشی نیز آثاری خلق کرده و همچنین در حوزه ادبیات فعال بوده و اشعاری به زبانهای فارسی و کردی سروده، و به تازگی افزون بر ترانههایی به زبان کردی، به فارسی هم میخواند.
آهنگ زیبای زن، زندگی، آزادی را از او میشنویم.
#موسیقی #بانوان #کوردی
#زن #زندگی #ازادی
@Roshanfkrane
ماجرای رسالت استادی من و فرزند آوری دانشجویان!
کانال روشنفکران
#لیلی_حاجی_آقایی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، دانش آموخته دکتری جامعه شناسی فرهنگی و کارشناسی ارشد مشاور خانواده :
ساعت ۸ صبح پنجشنبه هفتم اردیبهشت چهار صد و دو وارد کلاس می شوم .
نگاهی به دانشجویان می کنم .
کلاس تقریبا شلوغ است ..
قرار است درس اصول و فنون مشاوره را بدهم.
طبق معمول تعداد دانشجویان دختر بر پسر غلبه می کند .
چندی است که لباس های رنگی آن ها که به یمن جنبش مهسا بهنجار شده چشم و دل را می نوازند .
خبری از سیاهی و ماتی نیست .
یکی صورتی عروسکی پوشیده
یکی پرتقالی و دیگری سبز و خلاصه رنگین کمانی از رنگ ها هویداست.
میدانی باید به زندگی هامان رنگ ها را اضافه کنیم .
رنگ ها حال دل مان را خوب می کنند .
با زرد به مهمانی خورشید می رویم
و با رنگ سبز یاد و خاطر درخت و جنگل تداعی می گردد و....
در کلاس پسرها طبق عادت قدیم ردیف آخر نشسته اند البته که بسیار راحت و رها شده
پشت جایگاه می روم .
روی دیوار کنار میز هشتک:#زن،زندگی، آزادی با قرمز خود نمایی می کند و ذهن پرسه زن می رود تا حوالی مهر ماه و فجایع دردناک تداعی می گردد و منقلب می شوم.
سلامی و احوالی و شروعی با طراوت را ممکن می سازم و با دقتی خاص روی صورت تک تک شان مکث می کنم .
برخی بی حوصله اند و خواب ؛
برخی کرخت و مغموم ؛
اندکی مشتاق و سراپا گوش ؛
می پرسم دیگه چه خبر؟
یکی می گوید : استاد ! حجم جزوه را کم کن!
وآن دیگری می گوید: استاد هوا گرم است و کولر های مستعمل و بسیار اسقاطی توان خنک کنندگی هوای گرم خوزستان را ندارند و صدایتان نمی آید !
آن یکی خیز بر می دارد و کولر را خاموش می کند و جیغ و فریاد دانشجویان بلند می شود که سوختیم!
دوباره یاد رسالت ام می افتم، همان رسالت خاص امتیاز آور!
رسالت جدیدی که وزارت علوم بر عهده استادان گذارده و آن هم تشویق به بارداری و فرزند آوری دانشجویان است. اگر چه من یک استاد دانشگاه آزادی ام . همان دانشگاه بی اساسنامه و هویت که کارکنان اش معلق در زمین و آسمان زیر بار انواع و اقسام دستور العمل ها و بخشنامه های الف و ب و ج و ی و دال و البته حقوق بخور و نمیر به استیصال رسیده اند و جنابان وزیر علوم و بهارستانی ها بی هیچ معرفت و منطقی به صداهایشان گوش نمی دهند!
القصه؛ ذهن را جمع و جور کردم و گفتم :خوب عقل حکم می کند که اول بپرسم چه کسانی متاهل اند و نمی دانم چرا وزیر علوم، بی ازدواج یکسره رفته سر بارداری و فرزند آوری! یحتمل ساعت سه صبح این بخشنامه را در خواب و بیداری نگاشته .خوب تقصیر هم ندارند بندگان خدا پشتمیز خدمت وقت زندگی ندارند که، تازه خیلی های شان ابوالمشاغل هم می باشند!
خدا را خوش نمی آید که هی ایراد بگیریم به سیاست های شان و نقد کنیم .
پس می پرسم : بچه ها کیا ازدواج کردند؟
در میان جمعیت ۳۵ نفری ۴ نفر دست بالا می کنند و ما بقی متحیر بمن نگاه می کنند!
دختری با خنده از وسط کلاس می گوید : استاد برامون شوهر پیدا کردی!
کلاس به هوا می رود.
مجدد می پرسم : مجردها قصد ازدواج ندارید؟
یکی داد می زند با کدام پول!
یکی کدام شغل!
یکی به کی اعتماد کنیم !
دیگری استاد ازدواج دیگه مد نیست !
و عده ای همصدا گفتند : استاد آمار طلاق از ازدواج پیشی گرفته!
از ته کلاس پسر جوانی می گوید با خواسته های جورواجور دخترها و قیمت طلا و... چطوری ازدواج کنیم ؟
عده ای با فریاد از قیمت های هولناک مسکن می گویند و دختران داد از گرانی جهیزیه می زنند.
خلاصه دیدم اوضاع پس است و کلاس الان است که به یکجنبش" شبه مهسایی" تبدیل شود و آشفتگی به کل دانشگاه سرایت کند و سهمیه تشویقی که هیچ از کار هم اخراج شوم با صدایی غرا گفتم :
ببخشید من حرف بی جا زدم.
سوال دیگری می پرسم ؟
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی #دانشجویان
@Roshanfkrane
📌#متن_کامل
https://telegra.ph/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%86%E2%80%8C-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-04-27
کانال روشنفکران
#لیلی_حاجی_آقایی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، دانش آموخته دکتری جامعه شناسی فرهنگی و کارشناسی ارشد مشاور خانواده :
ساعت ۸ صبح پنجشنبه هفتم اردیبهشت چهار صد و دو وارد کلاس می شوم .
نگاهی به دانشجویان می کنم .
کلاس تقریبا شلوغ است ..
قرار است درس اصول و فنون مشاوره را بدهم.
طبق معمول تعداد دانشجویان دختر بر پسر غلبه می کند .
چندی است که لباس های رنگی آن ها که به یمن جنبش مهسا بهنجار شده چشم و دل را می نوازند .
خبری از سیاهی و ماتی نیست .
یکی صورتی عروسکی پوشیده
یکی پرتقالی و دیگری سبز و خلاصه رنگین کمانی از رنگ ها هویداست.
میدانی باید به زندگی هامان رنگ ها را اضافه کنیم .
رنگ ها حال دل مان را خوب می کنند .
با زرد به مهمانی خورشید می رویم
و با رنگ سبز یاد و خاطر درخت و جنگل تداعی می گردد و....
در کلاس پسرها طبق عادت قدیم ردیف آخر نشسته اند البته که بسیار راحت و رها شده
پشت جایگاه می روم .
روی دیوار کنار میز هشتک:#زن،زندگی، آزادی با قرمز خود نمایی می کند و ذهن پرسه زن می رود تا حوالی مهر ماه و فجایع دردناک تداعی می گردد و منقلب می شوم.
سلامی و احوالی و شروعی با طراوت را ممکن می سازم و با دقتی خاص روی صورت تک تک شان مکث می کنم .
برخی بی حوصله اند و خواب ؛
برخی کرخت و مغموم ؛
اندکی مشتاق و سراپا گوش ؛
می پرسم دیگه چه خبر؟
یکی می گوید : استاد ! حجم جزوه را کم کن!
وآن دیگری می گوید: استاد هوا گرم است و کولر های مستعمل و بسیار اسقاطی توان خنک کنندگی هوای گرم خوزستان را ندارند و صدایتان نمی آید !
آن یکی خیز بر می دارد و کولر را خاموش می کند و جیغ و فریاد دانشجویان بلند می شود که سوختیم!
دوباره یاد رسالت ام می افتم، همان رسالت خاص امتیاز آور!
رسالت جدیدی که وزارت علوم بر عهده استادان گذارده و آن هم تشویق به بارداری و فرزند آوری دانشجویان است. اگر چه من یک استاد دانشگاه آزادی ام . همان دانشگاه بی اساسنامه و هویت که کارکنان اش معلق در زمین و آسمان زیر بار انواع و اقسام دستور العمل ها و بخشنامه های الف و ب و ج و ی و دال و البته حقوق بخور و نمیر به استیصال رسیده اند و جنابان وزیر علوم و بهارستانی ها بی هیچ معرفت و منطقی به صداهایشان گوش نمی دهند!
القصه؛ ذهن را جمع و جور کردم و گفتم :خوب عقل حکم می کند که اول بپرسم چه کسانی متاهل اند و نمی دانم چرا وزیر علوم، بی ازدواج یکسره رفته سر بارداری و فرزند آوری! یحتمل ساعت سه صبح این بخشنامه را در خواب و بیداری نگاشته .خوب تقصیر هم ندارند بندگان خدا پشتمیز خدمت وقت زندگی ندارند که، تازه خیلی های شان ابوالمشاغل هم می باشند!
خدا را خوش نمی آید که هی ایراد بگیریم به سیاست های شان و نقد کنیم .
پس می پرسم : بچه ها کیا ازدواج کردند؟
در میان جمعیت ۳۵ نفری ۴ نفر دست بالا می کنند و ما بقی متحیر بمن نگاه می کنند!
دختری با خنده از وسط کلاس می گوید : استاد برامون شوهر پیدا کردی!
کلاس به هوا می رود.
مجدد می پرسم : مجردها قصد ازدواج ندارید؟
یکی داد می زند با کدام پول!
یکی کدام شغل!
یکی به کی اعتماد کنیم !
دیگری استاد ازدواج دیگه مد نیست !
و عده ای همصدا گفتند : استاد آمار طلاق از ازدواج پیشی گرفته!
از ته کلاس پسر جوانی می گوید با خواسته های جورواجور دخترها و قیمت طلا و... چطوری ازدواج کنیم ؟
عده ای با فریاد از قیمت های هولناک مسکن می گویند و دختران داد از گرانی جهیزیه می زنند.
خلاصه دیدم اوضاع پس است و کلاس الان است که به یکجنبش" شبه مهسایی" تبدیل شود و آشفتگی به کل دانشگاه سرایت کند و سهمیه تشویقی که هیچ از کار هم اخراج شوم با صدایی غرا گفتم :
ببخشید من حرف بی جا زدم.
سوال دیگری می پرسم ؟
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی #دانشجویان
@Roshanfkrane
📌#متن_کامل
https://telegra.ph/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%86%E2%80%8C-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-04-27
Telegraph
ماجرای رسالت استادی من و فرزند آوری دانشجویان!
✍ لیلی حاجی آقایی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، دانش آموخته دکتری جامعه شناسی فرهنگی و کارشناسی ارشد مشاور خانواده ساعت ۸ صبح پنجشنبه هفتم اردیبهشت چهار صد و دو وارد کلاس می شوم . نگاهی به دانشجویان می کنم . کلاس تقریبا شلوغ است .. قرار است درس اصول و فنون…
کانال روشنفکران
واکنش #امیررضا_خادم قهرمان کشتی به شهادت
جاوید نام #حمیدرضا_الداغی با شعر ترانه
#شروین_حاجیپور :
برای خواهرم خواهرت خواهرامون....
#اجتماعی #زن_زندگی_آزادی
@Roshanfkrane
واکنش #امیررضا_خادم قهرمان کشتی به شهادت
جاوید نام #حمیدرضا_الداغی با شعر ترانه
#شروین_حاجیپور :
برای خواهرم خواهرت خواهرامون....
#اجتماعی #زن_زندگی_آزادی
@Roshanfkrane
محکومیت یک #زن به اتهام سر باز زدن از حجاب به ۲۷۰ساعت کار به عنوان «نظافتچی استانداری تهران»
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
💢 مسئولانجمهوریاسلامی باید بدانند یک روز مشخص، سالگرد مهسا و شعار #زن، زندگی، #آزادی نیست.
❗️نماد مهسا نقطه شروع یک سفر تاریخیست. سفر از تاریکی به #ایران سر سبز، سفر از نادانی به دانایی، سفر از اسارت به آزادیست.
❗️هر کسی در این #سفر همراه ملت باشد رستگار خواهد شد
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
❗️نماد مهسا نقطه شروع یک سفر تاریخیست. سفر از تاریکی به #ایران سر سبز، سفر از نادانی به دانایی، سفر از اسارت به آزادیست.
❗️هر کسی در این #سفر همراه ملت باشد رستگار خواهد شد
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
💢 به عنوان یک روزنامهنگار پیشنهاد میکنم تغییر پروفایل به تمثال مبارک دختر معصوم #ایرانما، #مهساامینی به عنوان نماد جنبش #زن، زندگی، آزادی، جهت بزرگداشت یاد و خاطره #کشتهشدگان، مجروحان، زندانیان و همدلی و کم کردن اندوه خانوادههایشان کمترین و بیضررترین کاریست که میتوان انجام داد.
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
دنیایم به مانند
شبی تار است و
خواهم ساخت تاری
با تار گیسویت ...
که
تا شاید
آهنگ تارم ، روشن کند
شب تار ِبی رویت ...🕊
✍#معصومه_طهمورسی
📚#به_رنگ_آبی #مناسبت
#زن_زندگی_آزادی
@Roshanfkrane
شبی تار است و
خواهم ساخت تاری
با تار گیسویت ...
که
تا شاید
آهنگ تارم ، روشن کند
شب تار ِبی رویت ...🕊
✍#معصومه_طهمورسی
📚#به_رنگ_آبی #مناسبت
#زن_زندگی_آزادی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختری در همدان، در اوج بیپناهی در گوشهای از خیابان توسط چند مامور محاصره شده است!
کانال روشنفکران
بر اساس قانون توقیف شهروندان در خیابان حتی برای لحظاتی کوتاه، باید مستند به ارتکاب یک فعل مجرمانه باشد و صرف حضور در خیابان یا حتی شرکت در تجمع اعتراضی به هیچ وجه مصداق عمل مجرمانه محسوب نمی شود
ویدیو مربوط به اعتراضات شنبه ۲۵ شهریور در #همدان است.
این ویدئو یک دختر نوجوان را در محاصره نیروهای حکومتی نشان میدهد.
شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ نخستین سالگرد جانباختن #مهسا_امینی در بازداشت گشت ارشاد و شروع اعتراضات #زن_زندگی_آزادی بود
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
بر اساس قانون توقیف شهروندان در خیابان حتی برای لحظاتی کوتاه، باید مستند به ارتکاب یک فعل مجرمانه باشد و صرف حضور در خیابان یا حتی شرکت در تجمع اعتراضی به هیچ وجه مصداق عمل مجرمانه محسوب نمی شود
ویدیو مربوط به اعتراضات شنبه ۲۵ شهریور در #همدان است.
این ویدئو یک دختر نوجوان را در محاصره نیروهای حکومتی نشان میدهد.
شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ نخستین سالگرد جانباختن #مهسا_امینی در بازداشت گشت ارشاد و شروع اعتراضات #زن_زندگی_آزادی بود
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane