روشنفکران
69.9K subscribers
49.4K photos
41.2K videos
2.39K files
6.78K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
در فروبسته ترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
هیچت ار نیست مخور خون جگر،
دست که هست!
بیستون را یاد آور،
دستهایت را بسپار به کار،
کوه را چون پرِ کاه از سر راهت بردار!
وه چه نیروی شگفت انگیزیست،
دست هایی که به هم پیوسته است!🕊

#فریدون_مشیری #شعر

@Roshanfkrane
این طفل ِ هشت ساله ،
ولیکن
کارش خلاف ِ اهلِ محله ست
در آفتاب ظهر
که من می رسم ز راه
بر گونه قطره های عرق ،
شهد خوشگوار
از بیخ و بن کشیده
علف های هرزه را

فریاد می زند : بابا ، بیا ... بیا !
گل کرده لوبیا !

لبخند کودکانه ی او
درس می دهد :
کاین خاک خارپرور باران ندیده را
با آستین بر زده آباد می کنند
از ریشه می زنند
علف های هرزه را
آن گاه ،
با قطره های گرم عرق ،
باغ های سبز بنیاد می کنند !🕊

#فریدون_مشیری #شعر #مفهومی

@Roshanfkrane
غم دنيا نخواهد يافت پايان
خوشا در بر رخ شادی ‌گشايان
خوشا دل‌های خوش،
جانهای خرسند
خوشا نيروی هستی زای لبخند😊

#فریدون_مشیری

درود ... صبحتان بخیر 🙋‍♀
        
شیرین ترین لحظه ها
قشنگ ترین لبخندها
زیباترین سرنوشت ها
و بهترین روزها را
براتون خواهانم 🙏☺️🍀

@Roshanfkrane
💥💥دلاویزترین شعر جهان

من به دنبال ....
دلاویزترین شعر جهان می گشتم !.....!

ـ « ... یافتم! یافتم! آن نکته
که می خواستمش
با شکوفائی خورشید و
گل افشانی لبخند تو
آراستمش
تار و پودش را از خوبی و مهر
خوشتر از تافته یاس و سحر
بافته ام..
«دوستت دارم» را....
من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام!
این گل سرخ من است
دامنی پر کن ازین گل که
دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست
راز خوشبختی هر کس ...
به پراکندن اوست
در دل مردم عالم، به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید».

تو هم، ای خوب من
این نکته به تکرار بگو:
این دلاویزترین حرف جهان را،
همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار،
که صد بار بگو
«دوستم داری» را از من بسیار بپرس
«دوستت دارم»
را با من بسیاربگو  ...

#فریدون_مشیری #مناسبت #شعر

@Roshanfkrane
لبخند او،
برآمدن آفتاب را در پهنه‌ی طلایی دریا
از مهر، می‌ستود!
در چشم من، ولیکن
لبخند او برآمدن آفتاب بود.

#فریدون_مشیری 

درود ... صبحتان بخیر 🙋‍♀

امروزتون سرشار از
عشق و امید
طعم لحظہ هاتون عسل
شادی هاتون جاودان
لبخندتون مستدام
زندگی تون به کام🙏☺️🍀

@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
شور عشق_علیرضا افتخاری
#شور_عشق

با  یادت سرمستم
ای نگار آسمانی
یادم کن تا هستم
ای امیـد زندگانی ،

تا به هر ترانه ،
می کشد زبانه ،
شور عاشقانه من ،
حال دل می گویم با زبان بی زبانی ؛
هر لبخندت ، با من گوید ...

شاعر: #فریدون_مشیری
خواننده: #علیرضا_افتخاری #موسیقی_سنتی #عاشقانه

@Roshanfkrane
#معرفی #فریدون_مشیری، ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ در تهران بدنیا آمد.
روشنفکران
سال اول و دوم ابتدایی در تهران بود و بعد به علت ماموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت.
 
به گفته خودش: ( در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگی‌هایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم.

با اینکه در همه دوران کودکی‌ از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت.)

فریدون مشیری سپس به مطبوعات روی آورد و در روزنامه و مجلات نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد.

اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد کرد و سرانجام تحصیل را رها کرد اما کار در مطبوعات را ادامه داد.

از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود.این صفحات به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. در همان سالها با مجله سخن به سردبیری پرویز ناتل خانلری همکاری داشت.

مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد.
اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او در ۱۳۳۴ به چاپ رسید.

مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سالها داشت.

فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا و سوئد سفر کرد و مراسم شعرخوانی او مورد توجه و استقبال دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت.

معروفترین اثر وی شعر "کوچه" نام دارد و این شعر از زیباترین و عاشقانه‌ترین شعر نو زبان فارسی است.

مشیری در بامداد روز جمعه ۳ آبان ماه ۱۳۷۹ در ۷۴ سالگی در تهران درگذشت‌ و آرامگاه او در بهشت زهرا، قطعه ۸۸ (هنرمندان) قرار دارد.

"یادش گرامی"

#مناسبت #فرهنگ

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
«من دچار خفقانم، خفقان!»

ساز و آواز؛ فرازی بسیار زیبا از آلبوم فریاد
زنده‌یاد محمدرضا #شجریان

تار و آهنگساز: #حسین_علیزاده
کمانچه: #کیهان_کلهر
تنبک: #همایون_شجریان

مشت می‌کوبم بر در
پنجه می‌سایم بر پنجره‌ها
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمده‌ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی! با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می‌گردم
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی
که در آن‌جا نفسی تازه کنم
می‌خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفتهٔ چند
چه کسی می‌آید با من فریاد کند...

#فریدون_مشیری

#موزیک_ویدئو

@Roshanfkrane
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی ، سر کوهی ،
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه !
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد !

من به فریاد ، همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد ،
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها ،
محتاجم

من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما " خفته ی چند ! "
چه‌ کسی می آید
با من فریاد کند ؟؟

#فریدون_مشیری #شعر
📕#ریشه_در_خاک

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبت از پژمردن يک برگ نيست..!

وای..!
جنگل را بيابان می کنند...!

دست خون آلود را ..
در پيش چشم خلق پنهان می کنند..!!

هيچ حيوانی..
به حيوانی نمي دارد روا...
آنچه اين نامردمان با جان انسان می کنند..!


#فریدون_مشیری

@Roshanfkrane