🕊 ...
چه سود گر بگویمت:
که من ز دوری تو هر نفس
چو شمع آب می شوم، و اشکهای گرم من به دامن شب سیاه می چکد...
و من میان قطره های چون بلور آن
محبت تو را چو نقش سرد آرزو
بروی آب دیده ام ...
چه سود گر بگویمت:
تو را به خواب دیده ام،
و یا که نقش روی تو به جام پر شراب دیده ام ...
تو یک خیال دور بیش نیستی،
و دست من به دامنت نمی رسد
تو غافلی و من تمام می شوم و دیدگان پر ز راز من،
هزار بار گفته با دلم، که من سراب دیده ام
که من
سراب
دیده ام ...
بخشی از شعر: #سراب
#هما_میر_افشار
#شعر
@Roshanfkrane
چه سود گر بگویمت:
که من ز دوری تو هر نفس
چو شمع آب می شوم، و اشکهای گرم من به دامن شب سیاه می چکد...
و من میان قطره های چون بلور آن
محبت تو را چو نقش سرد آرزو
بروی آب دیده ام ...
چه سود گر بگویمت:
تو را به خواب دیده ام،
و یا که نقش روی تو به جام پر شراب دیده ام ...
تو یک خیال دور بیش نیستی،
و دست من به دامنت نمی رسد
تو غافلی و من تمام می شوم و دیدگان پر ز راز من،
هزار بار گفته با دلم، که من سراب دیده ام
که من
سراب
دیده ام ...
بخشی از شعر: #سراب
#هما_میر_افشار
#شعر
@Roshanfkrane