🔺 تخریب سنگ قبر. #محمدعلی_فروغی
ملقب به(ذُکاءالملک) روشنفکر؛ ادیب؛ تاریخ نگار؛ فیلسوف ؛ ملی گرا ؛ و.......
◀️ رئیس کمیته بودجه و نظارت شورای اسلامی شهر تهران:
تخریب سنگ قبر «محمد علی فروغی» در آرامستان ابن بابویه (شهرری) عملی ضد #فرهنگی است و باید توسط شهرداری پیگیری و پاسخ داده شود/ایرنا
#خبر
@Roshanfkrane
ملقب به(ذُکاءالملک) روشنفکر؛ ادیب؛ تاریخ نگار؛ فیلسوف ؛ ملی گرا ؛ و.......
◀️ رئیس کمیته بودجه و نظارت شورای اسلامی شهر تهران:
تخریب سنگ قبر «محمد علی فروغی» در آرامستان ابن بابویه (شهرری) عملی ضد #فرهنگی است و باید توسط شهرداری پیگیری و پاسخ داده شود/ایرنا
#خبر
@Roshanfkrane
🌏 *اگر #شاهنامه فردوسی نبود؟*
#محمدعلی_فروغی:
« اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ی ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می خواند و کسی که خواندن نمی دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده ی فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده است.»
محمد علی اسلامی ندوشن:
« طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار میگرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز میکرده، بدانگونه که میتوانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه میبینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:
ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبتبار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نوادهی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنریترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.
ـ بیشترین تعداد شاهنامهی مذهّب، در کتابخانهی توبقابی ترکیه یافت میشود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلافهای دامنهدار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان میدادند، به عثمانیهای هدیه میکردند، تا آن را وسیلهی تفاهم قرار دهند.»
ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامهی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقشهائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب میخواستند بگویند ما چه گذشتهی باشکوهی داشتهایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بودهاند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشیها شناخته نشده بود.
شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشتهاند، زیرا عمق روح ایرانی و کامها و ناکامیهای او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای میماند. البرز همان البرز میبود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غار که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری میشد بیزبان که هرچه به او میگفتند، جواب نداشت، و بیپنجره، که افق در برابرش نبود.
مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشننامه دکتر خالقی)
#فرهنگ #اجتماعی #اندیشه
#فردوسی
@Roshanfkrane
#محمدعلی_فروغی:
« اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ی ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می خواند و کسی که خواندن نمی دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده ی فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده است.»
محمد علی اسلامی ندوشن:
« طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار میگرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز میکرده، بدانگونه که میتوانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه میبینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:
ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبتبار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نوادهی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنریترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.
ـ بیشترین تعداد شاهنامهی مذهّب، در کتابخانهی توبقابی ترکیه یافت میشود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلافهای دامنهدار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان میدادند، به عثمانیهای هدیه میکردند، تا آن را وسیلهی تفاهم قرار دهند.»
ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامهی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقشهائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب میخواستند بگویند ما چه گذشتهی باشکوهی داشتهایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بودهاند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشیها شناخته نشده بود.
شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشتهاند، زیرا عمق روح ایرانی و کامها و ناکامیهای او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای میماند. البرز همان البرز میبود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غار که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری میشد بیزبان که هرچه به او میگفتند، جواب نداشت، و بیپنجره، که افق در برابرش نبود.
مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشننامه دکتر خالقی)
#فرهنگ #اجتماعی #اندیشه
#فردوسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیش بینی #آینده جالب از طرف
#محمدعلی_فروغی
در سال ۱۳۰۶
از قبیل
تلفن همراه
شبکه های اجتماعی اینترنت و تماس تصویری...
از کتاب اندیشه دور و دراز
معروف به رساله ذکاءالملک
#اندیشه #تاریخ
@Roshanfkrane
#محمدعلی_فروغی
در سال ۱۳۰۶
از قبیل
تلفن همراه
شبکه های اجتماعی اینترنت و تماس تصویری...
از کتاب اندیشه دور و دراز
معروف به رساله ذکاءالملک
#اندیشه #تاریخ
@Roshanfkrane
بعد یک قـرن ...
روشنفکران
بعداز صد سال از #محمدعلی_فروغی؛
نخستوزیر تجددخواه،
ملیگرا، روشنفکر، ادیب، سخنشناس، تاریخدان، فیلسوف و از مؤسسین دانشگاه تهران
رسیدم به
#محمدعلی_زلفلیگل وزیر علوم آقای رئیسی؛ در دانشگاه تهران!
#ارسالی #اندیشه #اجتماعی #دانشجویان
@Roshanfkrane
روشنفکران
بعداز صد سال از #محمدعلی_فروغی؛
نخستوزیر تجددخواه،
ملیگرا، روشنفکر، ادیب، سخنشناس، تاریخدان، فیلسوف و از مؤسسین دانشگاه تهران
رسیدم به
#محمدعلی_زلفلیگل وزیر علوم آقای رئیسی؛ در دانشگاه تهران!
#ارسالی #اندیشه #اجتماعی #دانشجویان
@Roshanfkrane
♻️📝♻️« حق رأی زنان ایران »
🔵 ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ سالروز حق رأی زنان ایرانی است.
پیشینهی حق رای زنان در ایران به دوران مشروطیت و اولین مجلس شورای ملی باز میگردد که شوربختانه در مجلس اول با تصویب قانون انتخابات، زنان از انتخاب کردن و انتخاب شدن منع شدند. در مجلس دوم نیز تنها نمایندهای از همدان به نام #محمدتقی_وکیلالرعایا، بدین قانون اعتراض کرد:
« بنده خیلی جرات می کنم و عرض می کنم که در آن اول، محروم کردن نسوان است که یک قسمت از مخلوق خداوند است که آن ها را محروم می کنیم. با کدام دلیل منطقی آن را محروم می کنیم.
در پاسخ به این پرسش، #حسن_مدرس و #محمدعلی_فروغی، هرچند با استدلال هایی متفاوت، پاسخی یکسان دادند و زنان را شایسته داشتن حق رای ندانستند»( برزگر، بیبیسی فارسی، ۲۰۱۴).
🔹از آن زمان تا سال ۱۳۴۱ بهویژه در دوران #محمد_مصدق موضوع حق رأی زنان هراز گاهی مطرح میشد تا نوبت به تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در زمان #پهلوی_دوم و دولت #اسدالله_علم، نخست وزیر وقت ایران در ۱۶ مهرماه سال ۱۳۴۱ رسید.
این لایحه بلافاصله با واکنش به شدت منفی روحانیون و برخی گروههای مذهبی از جمله آیت الله شریعتمداری، آیت الله میلانی و آیت الله گلپایگانی و در راس آنان آیت الله خمینی؛ روبرو شد.
پس از تنشهای فروان و ادامهی مخالفتها با این لایحه، سرانجام دولت در ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ با ابلاغ آن؛ حق رأی زنان در ایران را که از مفاد آن لایحه بود به رسمیت شناخت.
✍️ #فریبانظری
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
برابر با شصت و یکمین سالروز حق رأی زنان در ایران
#اجتماعی #تاریخ #بانوان
@Roshanfkrane
🔵 ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ سالروز حق رأی زنان ایرانی است.
پیشینهی حق رای زنان در ایران به دوران مشروطیت و اولین مجلس شورای ملی باز میگردد که شوربختانه در مجلس اول با تصویب قانون انتخابات، زنان از انتخاب کردن و انتخاب شدن منع شدند. در مجلس دوم نیز تنها نمایندهای از همدان به نام #محمدتقی_وکیلالرعایا، بدین قانون اعتراض کرد:
« بنده خیلی جرات می کنم و عرض می کنم که در آن اول، محروم کردن نسوان است که یک قسمت از مخلوق خداوند است که آن ها را محروم می کنیم. با کدام دلیل منطقی آن را محروم می کنیم.
در پاسخ به این پرسش، #حسن_مدرس و #محمدعلی_فروغی، هرچند با استدلال هایی متفاوت، پاسخی یکسان دادند و زنان را شایسته داشتن حق رای ندانستند»( برزگر، بیبیسی فارسی، ۲۰۱۴).
🔹از آن زمان تا سال ۱۳۴۱ بهویژه در دوران #محمد_مصدق موضوع حق رأی زنان هراز گاهی مطرح میشد تا نوبت به تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در زمان #پهلوی_دوم و دولت #اسدالله_علم، نخست وزیر وقت ایران در ۱۶ مهرماه سال ۱۳۴۱ رسید.
این لایحه بلافاصله با واکنش به شدت منفی روحانیون و برخی گروههای مذهبی از جمله آیت الله شریعتمداری، آیت الله میلانی و آیت الله گلپایگانی و در راس آنان آیت الله خمینی؛ روبرو شد.
پس از تنشهای فروان و ادامهی مخالفتها با این لایحه، سرانجام دولت در ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ با ابلاغ آن؛ حق رأی زنان در ایران را که از مفاد آن لایحه بود به رسمیت شناخت.
✍️ #فریبانظری
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
برابر با شصت و یکمین سالروز حق رأی زنان در ایران
#اجتماعی #تاریخ #بانوان
@Roshanfkrane