This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کار مردان ایل با تفنگ و بویژه با تفنگ پنج تیری به نام برنو به عشق و عاشقی کشیده بود: تفنگ قشنگ خوشدست و موشکاف دوربردی بود. شکل و شمایلش دل میبرد. ساخت یکی از شهرهای فرنگستان به نام «برنو» بود. عشایریها این تفنگ را به نام آن شهر، برنو میخواندند. سر تا پایش را مثل یک بت میآراستند و به عبادتش میایستادند. بر قنداق براق شفافش که به رنگ طلایی
بود و رگههای زیبای مغز درختی سرخ و عنابی داشت، چهره میمالیدند و تصاویر خودشان را در آن مینگریستند. به پیش
قنداقش زر و زیور میبستند. برایش شعر میسرودند. دختر زیبا را
برنو میگفتند. یار بلندبالا را برنو میخواندند. معلوم نبود که از زن و برنو کدام یک را بیشتر دوست داشتند. هر مردی در آرزوی دو برنو بود یک برنو بر دوش یک برنو در آغوش
#محمد_بهمن_بیگی
میگن اسبت رفیق روز جنگه
مو می گویم ازو بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دسته نقره م را فروختم
برای وی قبای ترمه دوختم
فرستادم، برایم پس فرستاد
تفنگ دسته نقره م؛ داد و بیداد…
پ:ن کلیپ فوق صدای شوالیه آواز ایران
#شهرام_ناظری
#موسیقی
@Roshanfkrane
بود و رگههای زیبای مغز درختی سرخ و عنابی داشت، چهره میمالیدند و تصاویر خودشان را در آن مینگریستند. به پیش
قنداقش زر و زیور میبستند. برایش شعر میسرودند. دختر زیبا را
برنو میگفتند. یار بلندبالا را برنو میخواندند. معلوم نبود که از زن و برنو کدام یک را بیشتر دوست داشتند. هر مردی در آرزوی دو برنو بود یک برنو بر دوش یک برنو در آغوش
#محمد_بهمن_بیگی
میگن اسبت رفیق روز جنگه
مو می گویم ازو بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دسته نقره م را فروختم
برای وی قبای ترمه دوختم
فرستادم، برایم پس فرستاد
تفنگ دسته نقره م؛ داد و بیداد…
پ:ن کلیپ فوق صدای شوالیه آواز ایران
#شهرام_ناظری
#موسیقی
@Roshanfkrane
در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود ثبت نام کرده بودم. اولین انشا را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی ؟
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی از عشایر هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه می زاید؟ اسب بیشتر بار می برد یا خر؟ تا برای من کاملا روشن باشد. ... و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جز لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی ها دیده ام. چگونه می توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشا بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه ها گوش فلک ر ا پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده بزرگی خواهد شد. ...
#محمد_بهمن_بیگی
پایه گذار آموزش عشایر ایران
نویسنده کتاب ایل من بخارای من
برنده جوایز یونسکو
#اندیشه #تربیتی #جالب
@Roshanfkrane
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی از عشایر هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه می زاید؟ اسب بیشتر بار می برد یا خر؟ تا برای من کاملا روشن باشد. ... و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جز لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی ها دیده ام. چگونه می توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشا بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه ها گوش فلک ر ا پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده بزرگی خواهد شد. ...
#محمد_بهمن_بیگی
پایه گذار آموزش عشایر ایران
نویسنده کتاب ایل من بخارای من
برنده جوایز یونسکو
#اندیشه #تربیتی #جالب
@Roshanfkrane
به فراخور ۱۱ اردیبهشت سالروز درگذشت
استاد_محمد_بهمن_بیگی
بنیان گزار آموزش عشایر ایران
موضوع انشا: بُز!
در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود، ثبت نام کرده بودم. اولین انشا را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی؟
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه میزاید؟ اسب بیشتر بار میبرد یا خر؟ تا برای من کاملاً روشن باشد!
تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جزء لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتابفروشیها دیدهام. چگونه میتوانم راجع به فرق و برتری این با آن انشاء بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده ی بچهها گوش فلک را پر کرد، ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقاً این جوان، نویسندهٔ بزرگی خواهد شد...
📚بخارای من ایل من
#محمد_بهمن_بیگی
پایهگذار (آموزش و پرورش عشایر ایران)
#مناسبت
@Roshanfkrane
استاد_محمد_بهمن_بیگی
بنیان گزار آموزش عشایر ایران
موضوع انشا: بُز!
در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود، ثبت نام کرده بودم. اولین انشا را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی؟
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه میزاید؟ اسب بیشتر بار میبرد یا خر؟ تا برای من کاملاً روشن باشد!
تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جزء لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتابفروشیها دیدهام. چگونه میتوانم راجع به فرق و برتری این با آن انشاء بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده ی بچهها گوش فلک را پر کرد، ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقاً این جوان، نویسندهٔ بزرگی خواهد شد...
📚بخارای من ایل من
#محمد_بهمن_بیگی
پایهگذار (آموزش و پرورش عشایر ایران)
#مناسبت
@Roshanfkrane
Audio
.
میکشم بر تختهای من،
نقشی از خاک وطن،
زیر لب گویم به خود
میهنم، ایرانِ من.
من دگر هرگز نمیمیرم
من به گردون میرسانم سر
من تنم را با گلاب عشقِ میهن
میتوانم شست.
پیش رویم از گل و شادی
هزاران بوستان دارم
در مسیرم صد هزاران
بذر نیرومند میکارم.
کودکان آن روز ایل، اکنون مردان ایل هستند، مردانی با خرد و دانش
و کودکان دیگر در راه
و
در این دریاچه ی بی جان و بی رمق ،
غیرتی در رگ هایم جاریست ،
که چرا فریاد عقاب را در کشتزار،
کلاغ به جان رسانده،
و مترسک ،
بی محابا دشت را با خون به جستجو می رود ،
✍#طاهره_باقری_اردکانی
🎛#رادیو_البرز
🎙#محسن_گلزاده
📚دلتنگی، tara 🦋
#مناسبت
#روز_عشایر
#به_یاد_نویسنده_بزرگ_ایل_قشقایی
#محمد_بهمن_بیگی
@Roshanfkrane
🦋
میکشم بر تختهای من،
نقشی از خاک وطن،
زیر لب گویم به خود
میهنم، ایرانِ من.
من دگر هرگز نمیمیرم
من به گردون میرسانم سر
من تنم را با گلاب عشقِ میهن
میتوانم شست.
پیش رویم از گل و شادی
هزاران بوستان دارم
در مسیرم صد هزاران
بذر نیرومند میکارم.
کودکان آن روز ایل، اکنون مردان ایل هستند، مردانی با خرد و دانش
و کودکان دیگر در راه
و
در این دریاچه ی بی جان و بی رمق ،
غیرتی در رگ هایم جاریست ،
که چرا فریاد عقاب را در کشتزار،
کلاغ به جان رسانده،
و مترسک ،
بی محابا دشت را با خون به جستجو می رود ،
✍#طاهره_باقری_اردکانی
🎛#رادیو_البرز
🎙#محسن_گلزاده
📚دلتنگی، tara 🦋
#مناسبت
#روز_عشایر
#به_یاد_نویسنده_بزرگ_ایل_قشقایی
#محمد_بهمن_بیگی
@Roshanfkrane
🦋
💥💥متنی بسیار زیبا
از مرحوم استاد #محمد_بهمن_بیگی،
بنیانگذار آموزش عشایری ایران:
آری از پشت کوه آمده ام
چه می دانستم اینور کوه باید
برای ثروت، حرام خورد..
برای عشق، خیانت کرد..
برای خوب دیده شدن، دیگری را بد نشان داد..🍀
وبرای به عرش رسیدن، باید دیگری را به فرش کشاند.....
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم ، می گویند:
"از پشت کوه آمده ای!"....
🍀
ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم
وتنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم !
#محمد_بهمن_بیگی
#تربیتی #انگیزشی
@Roshanfkrane
از مرحوم استاد #محمد_بهمن_بیگی،
بنیانگذار آموزش عشایری ایران:
آری از پشت کوه آمده ام
چه می دانستم اینور کوه باید
برای ثروت، حرام خورد..
برای عشق، خیانت کرد..
برای خوب دیده شدن، دیگری را بد نشان داد..🍀
وبرای به عرش رسیدن، باید دیگری را به فرش کشاند.....
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم ، می گویند:
"از پشت کوه آمده ای!"....
🍀
ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم
وتنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم !
#محمد_بهمن_بیگی
#تربیتی #انگیزشی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کار مردان ایل با تفنگ و بویژه با تفنگ پنج تیری به نام برنو به عشق و عاشقی کشیده بود: تفنگ قشنگ خوشدست و موشکاف دوربردی بود. شکل و شمایلش دل میبرد. ساخت یکی از شهرهای فرنگستان به نام «برنو» بود. عشایریها این تفنگ را به نام آن شهر، برنو میخواندند. سر تا پایش را مثل یک بت میآراستند و به عبادتش میایستادند. بر قنداق براق شفافش که به رنگ طلایی
بود و رگههای زیبای مغز درختی سرخ و عنابی داشت، چهره میمالیدند و تصاویر خودشان را در آن مینگریستند. به پیش
قنداقش زر و زیور میبستند. برایش شعر میسرودند. دختر زیبا را
برنو میگفتند. یار بلندبالا را برنو میخواندند. معلوم نبود که از زن و برنو کدام یک را بیشتر دوست داشتند. هر مردی در آرزوی دو برنو بود یک برنو بر دوش یک برنو در آغوش
#محمد_بهمن_بیگی
میگن اسبت رفیق روز جنگه
مو می گویم ازو بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دسته نقره م را فروختم
برای وی قبای ترمه دوختم
فرستادم، برایم پس فرستاد
تفنگ دسته نقره م؛ داد و بیداد…
#شهرام_ناظری #مناسبت
#موسیقی
@Roshanfkrane
بود و رگههای زیبای مغز درختی سرخ و عنابی داشت، چهره میمالیدند و تصاویر خودشان را در آن مینگریستند. به پیش
قنداقش زر و زیور میبستند. برایش شعر میسرودند. دختر زیبا را
برنو میگفتند. یار بلندبالا را برنو میخواندند. معلوم نبود که از زن و برنو کدام یک را بیشتر دوست داشتند. هر مردی در آرزوی دو برنو بود یک برنو بر دوش یک برنو در آغوش
#محمد_بهمن_بیگی
میگن اسبت رفیق روز جنگه
مو می گویم ازو بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دسته نقره م را فروختم
برای وی قبای ترمه دوختم
فرستادم، برایم پس فرستاد
تفنگ دسته نقره م؛ داد و بیداد…
#شهرام_ناظری #مناسبت
#موسیقی
@Roshanfkrane