زخم آبان 98
یک سال از ناآرامیهای خونین آبان 98 گذشت. در این یک سال، کشور کم و بیش درگیر برخی پیامدهای آن رویداد تراژیک بخصوص رنج خانوادههای قربانیان و محاکمۀ بازداشتشدگان و صدور حکم علیه آنان بوده است.
گفته میشود هزاران نفر در جریان آن وقایع دستگیر شدهاند. این بدان معناس است که هزاران خانواده و فامیل یعنی دهها و بلکه صدها هزار نفر از جمعیت کشور در پشت درِ دادسراها و زندانهای مختلف، علاوه بر تحمل مشقات بیشمار اقتصادی، با دلهره و اضطراب هم درگیر بودهاند.
قرار بود دستگاههای رسمی گزارشی در بارۀ علت بروز ناآرامیها، خاستگاه اجتماعی و طبقاتی افراد دخیل در آن، میزان خودانگیختگی یا سازماندهی اعتراضها و بخصوص تلفات انسانی و مالی آن به جامعه گزارش دهند، اما جز سخنان پراکنده و بعضاً متناقض در این زمینه چیز دیگری شنیده نشد.
البته این نوع گزارشها حتی به فرض دقت و صراحت و صداقت، به دلیل بحران اعتماد به نهادهای رسمی، بخش مهمی از افکار عمومی را اقناع نمیکرد، اما حداقل به کار پژوهشگران امور اجتماعی و سیاسی در جهت فهم نوع نگاه نیروهای حاکم به انبوه مشکلات کشور میآمد.
مقامهای مسئول همگی مدعیاند که از سطح و عمق مشکلات مردم آگاهند، اما متأسفانه رویکرد آنان نشانی از این آگاهی ندارد. اگر آنها از عمق فشار به طبقات محروم و میانی جامعه آگاه بودند، نباید حتی یک شب با خیال آرام سر به بالین میگذاشتند، آن هم نه به علت انتظار حس انساندوستی از آنها بلکه از بیم و هراسِ توفانی از خشم و عصیانی که به محض یافتن فرصتی برای وزیدن ممکن است نه فقط شیرازۀ نظم و ثبات کشور را از هم بگسلد، بلکه خود آنان را هم در وضعیت مصیبتباری قرار دهد.
بر همین اساس است که من موافق حضور مقامهای مختلف در متن جامعه حتی با انگیزه های اصطلاحاً پوپولیستی و قدرتطلبانه هستم زیرا تجربۀ بیواسطهای که از طریق تماس مستقیم و رو در رو با مردم جان به لب آمده به دست میآید با مطالعۀ هیچ گزارشی به دست نمیآید.
در این یک سال گذشته حتی قرار بود مرهمی بر زخم آبان 98 گذاشته شود. اما نوع برخورد با برخی خانوادههای قربانیان و صدور احکام سنگین و چند مورد حکم اعدام علیه بازداشتشدگان، نشانی از مرهم که نداشته بلکه پنداری عزمی برای ناسور کردن این زخم در جریان بوده است.
در یک سالگی آن رویداد مصیببار، توصیۀ من به مسئولان کشور این است که اگر به دلایلی نمیخواهند با فجایعی که در ژرفای این جامعه در حال گسترش است، رو در رو شوند، دستکم هشدارهای برخی از پژوهشگران دلسوز و بیطرفی که با آنها عنادی هم ندارند، اینطور یکسره نادیده نگیرند.
پس زخم آبان 98 را بیش از این ناسور نکنید! اعلام عفو عمومی برای تمامی بازداشتشدگان آن وقایع، در حقیقت، حرکتی در این جهت است و علاوه بر آن، خانوادههای بسیاری را که اغلب از اقشار محروم و به حاشیه رانده شدۀ این جامعۀ به شدت نامتوازن هستند، از رنج و درد گرفتاری در پشت درِ دادگاهها و زندانها و دلهرۀ دائمی نسبت به سرنوشت فرزندانشان، رهایی میدهد.
هزاران بار به توصیۀ تندخوهای کوتهفکر عمل کردید و نتیجهاش این شد! یک بار هم به توصیۀ امثال من عمل کنید!
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
#احمد_زیدآبادی
#آبان_98
#عفو_عمومی
@Roshanfkeane
یک سال از ناآرامیهای خونین آبان 98 گذشت. در این یک سال، کشور کم و بیش درگیر برخی پیامدهای آن رویداد تراژیک بخصوص رنج خانوادههای قربانیان و محاکمۀ بازداشتشدگان و صدور حکم علیه آنان بوده است.
گفته میشود هزاران نفر در جریان آن وقایع دستگیر شدهاند. این بدان معناس است که هزاران خانواده و فامیل یعنی دهها و بلکه صدها هزار نفر از جمعیت کشور در پشت درِ دادسراها و زندانهای مختلف، علاوه بر تحمل مشقات بیشمار اقتصادی، با دلهره و اضطراب هم درگیر بودهاند.
قرار بود دستگاههای رسمی گزارشی در بارۀ علت بروز ناآرامیها، خاستگاه اجتماعی و طبقاتی افراد دخیل در آن، میزان خودانگیختگی یا سازماندهی اعتراضها و بخصوص تلفات انسانی و مالی آن به جامعه گزارش دهند، اما جز سخنان پراکنده و بعضاً متناقض در این زمینه چیز دیگری شنیده نشد.
البته این نوع گزارشها حتی به فرض دقت و صراحت و صداقت، به دلیل بحران اعتماد به نهادهای رسمی، بخش مهمی از افکار عمومی را اقناع نمیکرد، اما حداقل به کار پژوهشگران امور اجتماعی و سیاسی در جهت فهم نوع نگاه نیروهای حاکم به انبوه مشکلات کشور میآمد.
مقامهای مسئول همگی مدعیاند که از سطح و عمق مشکلات مردم آگاهند، اما متأسفانه رویکرد آنان نشانی از این آگاهی ندارد. اگر آنها از عمق فشار به طبقات محروم و میانی جامعه آگاه بودند، نباید حتی یک شب با خیال آرام سر به بالین میگذاشتند، آن هم نه به علت انتظار حس انساندوستی از آنها بلکه از بیم و هراسِ توفانی از خشم و عصیانی که به محض یافتن فرصتی برای وزیدن ممکن است نه فقط شیرازۀ نظم و ثبات کشور را از هم بگسلد، بلکه خود آنان را هم در وضعیت مصیبتباری قرار دهد.
بر همین اساس است که من موافق حضور مقامهای مختلف در متن جامعه حتی با انگیزه های اصطلاحاً پوپولیستی و قدرتطلبانه هستم زیرا تجربۀ بیواسطهای که از طریق تماس مستقیم و رو در رو با مردم جان به لب آمده به دست میآید با مطالعۀ هیچ گزارشی به دست نمیآید.
در این یک سال گذشته حتی قرار بود مرهمی بر زخم آبان 98 گذاشته شود. اما نوع برخورد با برخی خانوادههای قربانیان و صدور احکام سنگین و چند مورد حکم اعدام علیه بازداشتشدگان، نشانی از مرهم که نداشته بلکه پنداری عزمی برای ناسور کردن این زخم در جریان بوده است.
در یک سالگی آن رویداد مصیببار، توصیۀ من به مسئولان کشور این است که اگر به دلایلی نمیخواهند با فجایعی که در ژرفای این جامعه در حال گسترش است، رو در رو شوند، دستکم هشدارهای برخی از پژوهشگران دلسوز و بیطرفی که با آنها عنادی هم ندارند، اینطور یکسره نادیده نگیرند.
پس زخم آبان 98 را بیش از این ناسور نکنید! اعلام عفو عمومی برای تمامی بازداشتشدگان آن وقایع، در حقیقت، حرکتی در این جهت است و علاوه بر آن، خانوادههای بسیاری را که اغلب از اقشار محروم و به حاشیه رانده شدۀ این جامعۀ به شدت نامتوازن هستند، از رنج و درد گرفتاری در پشت درِ دادگاهها و زندانها و دلهرۀ دائمی نسبت به سرنوشت فرزندانشان، رهایی میدهد.
هزاران بار به توصیۀ تندخوهای کوتهفکر عمل کردید و نتیجهاش این شد! یک بار هم به توصیۀ امثال من عمل کنید!
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
#احمد_زیدآبادی
#آبان_98
#عفو_عمومی
@Roshanfkeane