{ CMO } چرکنویس مدیا🎈
🎈چرک نویس مدیا 《کمیپن" داربی" #زن_زندگی_آزادی 》 با اعلام سازمان لیگ، دربی برگشت بین تیم های پرسپولیس و استقلال ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰ در ورزشگاه آزادی تهران برگزار می شود.30.03.2023 ♦️کمپین: اگر همه ما مردم ایران در سراسر جهان بتوانیم این مسئله را…
🎈دربی فردا یکشنبه است . طبق گزارش های رسیده در استادیوم آزادی و در هرکجا دنیا مخصوصا داخل کشور ویدئو های شعار :
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
مبارزان راه آزادی سر خواهند داد..
هموطنان گرامی لطفا این پست و پست منگنه شده را نشر بدهید
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#چرکنویس
@Rfrens
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
مبارزان راه آزادی سر خواهند داد..
هموطنان گرامی لطفا این پست و پست منگنه شده را نشر بدهید
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#چرکنویس
@Rfrens
🎈دربی تهران جرقه ای دیگر برای انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#حمیدرضا_روحی
@Rfrens
#چرکنویس
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#حمیدرضا_روحی
@Rfrens
#چرکنویس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آغاز زندگی مشترک خواهر جانباختە #پیمان_منبری کنار سنگ مزار برادرش
به نام #ژن_ژیان_ئازادی زندگی مشترک را آغاز کردیم و فداکاریت را سر لوحە زندگیمان خواهیم کرد...
پیمانم، برادرم، امروز کنار مزارت اولین دقایق زندگی مشترکم را با دلی اندوهگین برای نبودنت و اما با ارادەایی فولادین.
@Rfrens
به نام #ژن_ژیان_ئازادی زندگی مشترک را آغاز کردیم و فداکاریت را سر لوحە زندگیمان خواهیم کرد...
پیمانم، برادرم، امروز کنار مزارت اولین دقایق زندگی مشترکم را با دلی اندوهگین برای نبودنت و اما با ارادەایی فولادین.
@Rfrens
.
ارسالی /صحبت های بانو نرگس جلالی
و بانو فرناز امامی
#نمایشگاه_عکس_سیصد
سالگرد مرگ بنیانگذار چهل و چهار سال جنایت و تاراج وقتل و نابودی و اعدام در سرزمین ایران
مقابل #سفارت_جمهوری_اسلامی_ایران
۱۴خرداد ، برابر با ۴ ژوئن ۲۰۲۴
در #استکهلم
این نمایشگاه به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارد کاری است با همت انجمن فرهنگی سپیدار ثبت شده در کشور سوئد .
این نمایشگاه به یاد 300 نفر از هزارانی است که خون آنها توسط رژیم خونریز نفرت و ترور حاکم بر ایران ریخته شده است. قطره ای از دریای جنایت های جمهوری اسلامی
این نمایشگاه کاملا فراجناحی میباشد
و دادخواه خون تمام ا#یرانیان از #سینما_رکس تا امروز
#چرکنویس
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
ارسالی /صحبت های بانو نرگس جلالی
و بانو فرناز امامی
#نمایشگاه_عکس_سیصد
سالگرد مرگ بنیانگذار چهل و چهار سال جنایت و تاراج وقتل و نابودی و اعدام در سرزمین ایران
مقابل #سفارت_جمهوری_اسلامی_ایران
۱۴خرداد ، برابر با ۴ ژوئن ۲۰۲۴
در #استکهلم
این نمایشگاه به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارد کاری است با همت انجمن فرهنگی سپیدار ثبت شده در کشور سوئد .
این نمایشگاه به یاد 300 نفر از هزارانی است که خون آنها توسط رژیم خونریز نفرت و ترور حاکم بر ایران ریخته شده است. قطره ای از دریای جنایت های جمهوری اسلامی
این نمایشگاه کاملا فراجناحی میباشد
و دادخواه خون تمام ا#یرانیان از #سینما_رکس تا امروز
#چرکنویس
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
.
صحبت های بانو انوار باپیروند
#نمایشگاه_عکس_سیصد
سالگرد مرگ بنیانگذار چهل و چهار سال جنایت و تاراج وقتل و نابودی و اعدام در سرزمین ایران
مقابل #سفارت_جمهوری_اسلامی_ایران
۱۴خرداد ، برابر با ۴ ژوئن ۲۰۲۴
در #استکهلم
این نمایشگاه به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارد کاری است با همت انجمن فرهنگی سپیدار ثبت شده در کشور سوئد .
این نمایشگاه به یاد 300 نفر از هزارانی است که خون آنها توسط رژیم خونریز نفرت و ترور حاکم بر ایران ریخته شده است. قطره ای از دریای جنایت های جمهوری اسلامی
این نمایشگاه کاملا فراجناحی میباشد
و دادخواه خون تمام ا#یرانیان از #سینما_رکس تا امروز
#چرکنویس
#مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
@Rfrens
صحبت های بانو انوار باپیروند
#نمایشگاه_عکس_سیصد
سالگرد مرگ بنیانگذار چهل و چهار سال جنایت و تاراج وقتل و نابودی و اعدام در سرزمین ایران
مقابل #سفارت_جمهوری_اسلامی_ایران
۱۴خرداد ، برابر با ۴ ژوئن ۲۰۲۴
در #استکهلم
این نمایشگاه به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارد کاری است با همت انجمن فرهنگی سپیدار ثبت شده در کشور سوئد .
این نمایشگاه به یاد 300 نفر از هزارانی است که خون آنها توسط رژیم خونریز نفرت و ترور حاکم بر ایران ریخته شده است. قطره ای از دریای جنایت های جمهوری اسلامی
این نمایشگاه کاملا فراجناحی میباشد
و دادخواه خون تمام ا#یرانیان از #سینما_رکس تا امروز
#چرکنویس
#مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
@Rfrens
فراخوان: مردم سقز اعلام کردهاند که در اعتراض به اقدامات شهرداری با همکاری شورای شهر برای ایجاد تغییرات غیرقانونی در آرامستان آیچی با هدف ”از دید خارج کردن“ مزار جاویدنام ژینا #مهسا_امینی، ساعت ١١ صبح سهشنبه ٢٣ خرداد، مقابل ساختمان شهرداری دست به تجمع خواهند زد.
#چرکنویس
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
@Rfrens
#چرکنویس
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
@Rfrens
درگیریهای سنگینی بین یگانهای مدافع شرق و سپاه پاسداران در چندین نقطه #کوسالان در جریان است.
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
🎈پدرام معینی ۹ روز است که در انفرادی بسر می برد و زیر شکنجه و فشار برای اعترافات تلویزیونی است . امروز شنبه مقامات زندان اجازه ملاقات به پدر و مادر و بستگان را ندادند
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
من #عاطفه_نعامی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱. سی و هفت سالم بود، متولد ۱۶ مرداد ۱۳۶۴ . اصالتا عرب و اهل اهواز و ساکن کرج بودم. فارغ التحصیل رشته معماری از دانشگاه آزاد اهواز ولی بعدش به کرج مهاجرت کردم و در منطقه عظیمیه تو یه آپارتمان با نامزدم زندگی میکردم. پدر و مادرم رو سالها پیش از دست داده بودم برای همین همیشه به افراد سالمند کمک میکردم. از یه خانواده پرجمعیت بودم، یه خواهرم در تهران و بقیه خواهر و برادرام در اروپا زندگی میکردن، من بچه آخر خانواده بودم.
به انجام کارای خیرخواهانه بین دوستام و فامیلام معروف بودم. ازحیوونای بی سرپرست مراقبت میکردم. برای من ارتباطات اجتماعی و تعامل با مردم کوچه و خیابون و دوستیام، مهمترین بخش زندگیم بود در کنار مطالعه تاریخ و جامعه مدرن.
در جریان خیزش ۱۴۰۱ من در تظاهرات کرج حضور فعال داشتم، شبنامه دست نویس هم بین مردم پخش میکردم و شبها در بالکن آپارتمانم شعار زن زندگی، آزادی سر میدادم. یکبار دستگیر شدم ولی با وساطت نامزدم آزاد شدم. من برای تشویق زنها به مبارزه اجتماعی و دستیابی به حقوق از دست رفتشون فعالیت میکردم.
روز ۳۰ آبان وقتی در اعتراضات کرج شرکت کردم نیروهای امنیتی منو ربودن.
اونا بمن تجاوز کردن و مورد شکنجه قرار دادن ، در اثر ضرب و شتم زیاد زیر شکنجه از دنیا رفتم…
اونا پیکر بیجون منو به آپارتمانم بردن و با قرار دادن شیلنگ گاز آبگرمکن تو دهنم منو روی یه قالیچه نازک گذاشتن و پتو رو روی سرم کشیدن و تو بالکن آپارتمانم رها کردن. در اون زمان نامزدم به ماموریت رفته بود و کرج نبود، خواهرم که ساکن تهران بود چندین بار بهم زنگ زد و وقتی دید من جواب ندادم نگران شد و از پسرش خواست که بره کرج و خبری از من بگیره، به نامزدم هم خبر داد. اونا با هم اومدن و دیدن روی در یه کاغذ آویزون شده که روش نوشته خطر نشت گاز و انفجار وجود داره!! وقتی وارد آپارتمان شدن با بوی بسیار بدی مواجه شدن و پیکر انفساد شده منو در بالکن روی زمین پیدا کردن. آثار شکنجه روی بدنم مشخص بود.به پلیس خبر دادن، افسر پلیسی که در بخش جنایی کار میکرد و در صحنه حاضر شد بعد از بررسی جنازه گفت که مرگ بر اثر خودکشی نبوده. ولی مامورای امنیتی که در آپارتمان بودن مدارکی که به درد میخورد جریان روشن بشه به بهانه بوی نامطبوع انداختن دور! همون موقع وقتی به برادر بزرگم که در اتریش زندگی میکرد خبر دادن اون زنگ زد و از پسر خواهرم خواست دوربین رو به طرف جنازه من بچرخونه تا بتونه منو ببینه ولی خواهرزادم با چشمش بهش علامت داد که نمیشه چون مامورا اونجا بودن.
خانوادم میدونستن من عادت نداشتم روی زمین بخوابم، چرا باید توی بالکن روی زمین خوابیده باشم؟؟ توی فضای باز چجوری میشه کسی با گاز خودکشی کنه؟؟ ضمنا وقتی نامزدم و پسر خواهرم اومدن به آپارتمان دیدن که شیر گاز بسته هست.
زمان تقریبی مرگ هم از طرف پزشکی قانونی ۳۰ آبان ۱۴۰۱ اعلام شد. در واقع پیکر آسیب دیده من روز ۵ آذر بعد از گذشت ۵ روز پیدا شد. با وجود آثار شکنجه بر بدنم نهادهای امنیتی دستور دفن فوری منو صادر کردن. در نهایت صبح روز دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱، پیکر من توسط مأمورای امنیتی مخفیانه و با فریب و با وجود مخالفت خانواده در حالی که به اونا گفته بودن مراسم تدفين ظهر خواهد بود در سکوت خبری در کنار مادرم در بهشت آباد اهواز، قطعه ۵ ردیف ۲ به خاک سپرده شد…
بعد از خاکسپاری به خانوادم گفتن خبر کشته شدن من نباید رسانه ای بشه، ولی خواهر و برادرام دادخواه خون به ناحق ریخته شده من بودن و جریان خودکشی رو کلا تکذیب کردن و مطمین بودن من کشته شدم. برادرم میگفت: «که این صحنه سازیه، عاطفه نه اصولا به خودکشی فکر میکرد و نه توی این روزا که فعالانه به خیزش زنان ایران پیوسته بوده وقت خودکشی برای او بوده! عاطفه نگاه خاصی داشت. همیشه بحث میکرد و میگفت باید مبارزه کنیم، کتابهای تحلیلی و تاریخی میخوند، به تازگی کتاب تاریخ ادیان ویل دورانت رو شروع کرده بود. از همین مشخصه که تو فاز انقلاب بوده نه خودکشی!»
مراسم چهلم در ۸ دی ۱۴۰۱ و با وجود تدابیر شدید امنیتی و فشار نیروهای حکومتی بر خانوادم در آرامگاه بهشت آباد اهواز برگزار شد. مأمورای امنیتی اجازه برگزاری مراسم چهلم رو نمیدادن و درنهایت با تهدید و فشارهای متعدد خانوادمو مجبور به برگزاری زودتر از موعد اصلی مراسم کردن که این همزمان با مراسم چهلم حمیدرضا روحی به صحنه ای از اعتراضات ضد حکومتی تبدیل شد و اونجا مردم شعارهای زیادی سر دادن.
من روحیه استقلال طلبانه ای داشتم و سرشار از امید به زندگی بودم وقتی خواهرم بهمگفت عاطفه مراقب خودت باش در جوابش گفتم: «خون من از دیگران رنگین تر نیست».
هموطن، من برای آزادی جان دادم تو صدای من باش💔
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
#ارسالی
@Rfrens
به انجام کارای خیرخواهانه بین دوستام و فامیلام معروف بودم. ازحیوونای بی سرپرست مراقبت میکردم. برای من ارتباطات اجتماعی و تعامل با مردم کوچه و خیابون و دوستیام، مهمترین بخش زندگیم بود در کنار مطالعه تاریخ و جامعه مدرن.
در جریان خیزش ۱۴۰۱ من در تظاهرات کرج حضور فعال داشتم، شبنامه دست نویس هم بین مردم پخش میکردم و شبها در بالکن آپارتمانم شعار زن زندگی، آزادی سر میدادم. یکبار دستگیر شدم ولی با وساطت نامزدم آزاد شدم. من برای تشویق زنها به مبارزه اجتماعی و دستیابی به حقوق از دست رفتشون فعالیت میکردم.
روز ۳۰ آبان وقتی در اعتراضات کرج شرکت کردم نیروهای امنیتی منو ربودن.
اونا بمن تجاوز کردن و مورد شکنجه قرار دادن ، در اثر ضرب و شتم زیاد زیر شکنجه از دنیا رفتم…
اونا پیکر بیجون منو به آپارتمانم بردن و با قرار دادن شیلنگ گاز آبگرمکن تو دهنم منو روی یه قالیچه نازک گذاشتن و پتو رو روی سرم کشیدن و تو بالکن آپارتمانم رها کردن. در اون زمان نامزدم به ماموریت رفته بود و کرج نبود، خواهرم که ساکن تهران بود چندین بار بهم زنگ زد و وقتی دید من جواب ندادم نگران شد و از پسرش خواست که بره کرج و خبری از من بگیره، به نامزدم هم خبر داد. اونا با هم اومدن و دیدن روی در یه کاغذ آویزون شده که روش نوشته خطر نشت گاز و انفجار وجود داره!! وقتی وارد آپارتمان شدن با بوی بسیار بدی مواجه شدن و پیکر انفساد شده منو در بالکن روی زمین پیدا کردن. آثار شکنجه روی بدنم مشخص بود.به پلیس خبر دادن، افسر پلیسی که در بخش جنایی کار میکرد و در صحنه حاضر شد بعد از بررسی جنازه گفت که مرگ بر اثر خودکشی نبوده. ولی مامورای امنیتی که در آپارتمان بودن مدارکی که به درد میخورد جریان روشن بشه به بهانه بوی نامطبوع انداختن دور! همون موقع وقتی به برادر بزرگم که در اتریش زندگی میکرد خبر دادن اون زنگ زد و از پسر خواهرم خواست دوربین رو به طرف جنازه من بچرخونه تا بتونه منو ببینه ولی خواهرزادم با چشمش بهش علامت داد که نمیشه چون مامورا اونجا بودن.
خانوادم میدونستن من عادت نداشتم روی زمین بخوابم، چرا باید توی بالکن روی زمین خوابیده باشم؟؟ توی فضای باز چجوری میشه کسی با گاز خودکشی کنه؟؟ ضمنا وقتی نامزدم و پسر خواهرم اومدن به آپارتمان دیدن که شیر گاز بسته هست.
زمان تقریبی مرگ هم از طرف پزشکی قانونی ۳۰ آبان ۱۴۰۱ اعلام شد. در واقع پیکر آسیب دیده من روز ۵ آذر بعد از گذشت ۵ روز پیدا شد. با وجود آثار شکنجه بر بدنم نهادهای امنیتی دستور دفن فوری منو صادر کردن. در نهایت صبح روز دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱، پیکر من توسط مأمورای امنیتی مخفیانه و با فریب و با وجود مخالفت خانواده در حالی که به اونا گفته بودن مراسم تدفين ظهر خواهد بود در سکوت خبری در کنار مادرم در بهشت آباد اهواز، قطعه ۵ ردیف ۲ به خاک سپرده شد…
بعد از خاکسپاری به خانوادم گفتن خبر کشته شدن من نباید رسانه ای بشه، ولی خواهر و برادرام دادخواه خون به ناحق ریخته شده من بودن و جریان خودکشی رو کلا تکذیب کردن و مطمین بودن من کشته شدم. برادرم میگفت: «که این صحنه سازیه، عاطفه نه اصولا به خودکشی فکر میکرد و نه توی این روزا که فعالانه به خیزش زنان ایران پیوسته بوده وقت خودکشی برای او بوده! عاطفه نگاه خاصی داشت. همیشه بحث میکرد و میگفت باید مبارزه کنیم، کتابهای تحلیلی و تاریخی میخوند، به تازگی کتاب تاریخ ادیان ویل دورانت رو شروع کرده بود. از همین مشخصه که تو فاز انقلاب بوده نه خودکشی!»
مراسم چهلم در ۸ دی ۱۴۰۱ و با وجود تدابیر شدید امنیتی و فشار نیروهای حکومتی بر خانوادم در آرامگاه بهشت آباد اهواز برگزار شد. مأمورای امنیتی اجازه برگزاری مراسم چهلم رو نمیدادن و درنهایت با تهدید و فشارهای متعدد خانوادمو مجبور به برگزاری زودتر از موعد اصلی مراسم کردن که این همزمان با مراسم چهلم حمیدرضا روحی به صحنه ای از اعتراضات ضد حکومتی تبدیل شد و اونجا مردم شعارهای زیادی سر دادن.
من روحیه استقلال طلبانه ای داشتم و سرشار از امید به زندگی بودم وقتی خواهرم بهمگفت عاطفه مراقب خودت باش در جوابش گفتم: «خون من از دیگران رنگین تر نیست».
هموطن، من برای آزادی جان دادم تو صدای من باش💔
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
#ارسالی
@Rfrens
مائده_جوانفر هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳ آبان ۱۴۰۱. بیست و هشت سالم بود، متولد ۱۳۷۳. اهل رامسر، مجرد و پرستار بیمارستانی در رشت بودم. من ورودی سال ۱۳۹۱ دانشکده پرستاری گیلان با رتبه برتر کنکور و فرزند اسماعیل جوانفر، بازنشسته آموزش پرورش بودم، مادرم هم شغلش بیمارستانی بود. من هشت سال سابقه کار داشتم، شغل پرستاری رو دوست داشتم و دلسوزانه کار میکردم اونم با حقوق پایین، توی دوران کرونا برای سه ماه از من میخواستن چند شیفت کاری بگیرم تا استخدامم کنن ولی تا کرونا تموم شد گفتن بسلامت استخدامت نمیکنیم!
سه شنبه شب سوم آبان بود، اعتراضات خیابونی بعد از کشته شدن مهسا امینی در رشت شدت گرفته بود، منم رفتم تا حقمو فریاد بزنم.
اون شب نیروهای سرکوبگر تو خیابون به مردم شلیک میکردن، درست در نزدیکی من یه پسر جوون گلوله خورد و افتاد، من که شاهد این صحنه بودم وجدان کاری پرستاریم منو به سمت اون کشوند، تا دولا شدم که بهش کمک کنم بسیجیها سر رسیدن و شروع کردن با مشت به صورت من کوبیدن، من داد میزدم و میگفتم من پرستارم برای کمک به زخمی اومدم، ولی گوش نمیدادن و آنقدر زدن که من در کنار کسی که به کمکش اومده بودم افتادم و از دنیا رفتم….بعدش نیروهای امنیتی پیکر بیجون منو با خودشون بردن تا با سرهم بندی کردن سناریوی دروغ تصادف، مرگ منو جعل کنن. صبح خیلی زود فرداش یعنی چهارشنبه چهارم آبان صحنه سازی کردن که یعنی من پنج عصر روز قبل در تصادف کشته شدم. و ساعت ده صبح از قزوین به پدرم خبر دادن که دخترت در قزوین تو جاده تهران به رشت تصادف کرده و برای گرفتن جنازه بیاین قزوین. وقتی که خانوادم برای گرفتن جنازه رفتن مزدوران حکومتی اونا رو توی حیاط بیمارستان راه ندادن و جنازمو نذاشتن ببینن، فقط پسرخالم که پیگیر کارام بود یه لحظه صورتمو دید که زیر چشمم آثار کبودی و جای مشت بود، اونا جلوی مادرم رو میگرفتن که نیاد منو ببینه ولی اون دوید اومد گوشه کفنم رو کنار زد و دید سرم سالمه فقط آثار کبودی مشت زیر چشمم هست، اونجا به دروغ به خواهرم گفتن توی تصادف ضربه شدید به سرم و سینم و لگنم وارد شده بود و اگه زنده میموندم حتما فلج میشدم! تاریخ فوت رو بیمارستان ۳ آبان زده بود و توی گزارش پزشک قانونی نوشته شده بود مرگ بر اثر ضربه به سر.
توی بیمارستانای رشت همکارا همه منو میشناختن برای همین منو برده بودن قزوین که بتونن سناریوی تصادف ساختگی رو پیاده کنن. اونا خانوادمو تحت فشار قراردادن که علت مرگ رو سانحه تصادف عنوان کنن و گرنه از تحویل جنازه خودداری میکنن.
پدرم تحت فشار زیاد نیروهای امنیتی در مصاحبه ای مرگ منو در اثر تصادف جاده ای تایید کرد! در واقع اونا پدرمو با فشار روحی مجبور به پذیرش این دروغ کردن، ولی خواهرم که نتونست حقیقت رو پنهان کنه، جریان واقعی کشته شدن منو افشا کرد
اون یه روزی که خانوادم ازم بیخبر بودن و با نگرانی بمن زنگ میزدن نیروهای امنیتی جواب تلفنمو نمیدادن ، سه روز بعد تلفن سالم من توسط یه پسر ناشناس توی رشت به خانوادم تحویل داده شد.
روز جمعه ۶ آبان وقتی خانوادم برای خاکسپاری اومدن نیروهای امنیتی از قبل اونجا بودن، حتی اجازه نماز خوندن رو به خانوادم ندادن و گفتن خودمون خوندیم! و با عجله و تند تند قبل از اینکه شلوغ بشه، کاملا بی سر و صدا در بهشت زینبیه رامسر و تحت نظر نیروهای امنیتی غریبانه منو به خاک سپردن…
مزدورای حکومتی حتی به شعر روی آگهی فوتم ایراد گرفتن و گفتن این منظورداره و آزادی خواهانه هس و همشو از سطح شهر جمع کردن!!
میدونی من هرجا میرفتم قدم به قدم به مادرم خبر میدادم، چطور ممکن بود من تا ساعت دو بیمارستان رشت باشم و بعد ساعت پنج از قزوین تو جاده تهران به رشت تصادف کرده باشم؟ چرا اگه من سه شنبه عصر توی تصادف مُردم اونا چهارشنبه ساعت ده صبح به خانوادم خبر دادن و جواب تلفنمو نمیدادن؟ همه جا رو پر کردن از خبر دروغ تصادف من ولی آخرش آفتاب پشت ابر نموند…
قبل از کشته شدنم در صفحه اینستاگرامم نوشت بودم: «از چیزی هراس ندارم، از زندگی ، از شناخت آدما، از تجربه، از سفرای نرفته، از روزای ندیده، از سفرای بی برنامه، وقتی خودمو زندگی میکنم هراس معنی نداره…💔
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
سه شنبه شب سوم آبان بود، اعتراضات خیابونی بعد از کشته شدن مهسا امینی در رشت شدت گرفته بود، منم رفتم تا حقمو فریاد بزنم.
اون شب نیروهای سرکوبگر تو خیابون به مردم شلیک میکردن، درست در نزدیکی من یه پسر جوون گلوله خورد و افتاد، من که شاهد این صحنه بودم وجدان کاری پرستاریم منو به سمت اون کشوند، تا دولا شدم که بهش کمک کنم بسیجیها سر رسیدن و شروع کردن با مشت به صورت من کوبیدن، من داد میزدم و میگفتم من پرستارم برای کمک به زخمی اومدم، ولی گوش نمیدادن و آنقدر زدن که من در کنار کسی که به کمکش اومده بودم افتادم و از دنیا رفتم….بعدش نیروهای امنیتی پیکر بیجون منو با خودشون بردن تا با سرهم بندی کردن سناریوی دروغ تصادف، مرگ منو جعل کنن. صبح خیلی زود فرداش یعنی چهارشنبه چهارم آبان صحنه سازی کردن که یعنی من پنج عصر روز قبل در تصادف کشته شدم. و ساعت ده صبح از قزوین به پدرم خبر دادن که دخترت در قزوین تو جاده تهران به رشت تصادف کرده و برای گرفتن جنازه بیاین قزوین. وقتی که خانوادم برای گرفتن جنازه رفتن مزدوران حکومتی اونا رو توی حیاط بیمارستان راه ندادن و جنازمو نذاشتن ببینن، فقط پسرخالم که پیگیر کارام بود یه لحظه صورتمو دید که زیر چشمم آثار کبودی و جای مشت بود، اونا جلوی مادرم رو میگرفتن که نیاد منو ببینه ولی اون دوید اومد گوشه کفنم رو کنار زد و دید سرم سالمه فقط آثار کبودی مشت زیر چشمم هست، اونجا به دروغ به خواهرم گفتن توی تصادف ضربه شدید به سرم و سینم و لگنم وارد شده بود و اگه زنده میموندم حتما فلج میشدم! تاریخ فوت رو بیمارستان ۳ آبان زده بود و توی گزارش پزشک قانونی نوشته شده بود مرگ بر اثر ضربه به سر.
توی بیمارستانای رشت همکارا همه منو میشناختن برای همین منو برده بودن قزوین که بتونن سناریوی تصادف ساختگی رو پیاده کنن. اونا خانوادمو تحت فشار قراردادن که علت مرگ رو سانحه تصادف عنوان کنن و گرنه از تحویل جنازه خودداری میکنن.
پدرم تحت فشار زیاد نیروهای امنیتی در مصاحبه ای مرگ منو در اثر تصادف جاده ای تایید کرد! در واقع اونا پدرمو با فشار روحی مجبور به پذیرش این دروغ کردن، ولی خواهرم که نتونست حقیقت رو پنهان کنه، جریان واقعی کشته شدن منو افشا کرد
اون یه روزی که خانوادم ازم بیخبر بودن و با نگرانی بمن زنگ میزدن نیروهای امنیتی جواب تلفنمو نمیدادن ، سه روز بعد تلفن سالم من توسط یه پسر ناشناس توی رشت به خانوادم تحویل داده شد.
روز جمعه ۶ آبان وقتی خانوادم برای خاکسپاری اومدن نیروهای امنیتی از قبل اونجا بودن، حتی اجازه نماز خوندن رو به خانوادم ندادن و گفتن خودمون خوندیم! و با عجله و تند تند قبل از اینکه شلوغ بشه، کاملا بی سر و صدا در بهشت زینبیه رامسر و تحت نظر نیروهای امنیتی غریبانه منو به خاک سپردن…
مزدورای حکومتی حتی به شعر روی آگهی فوتم ایراد گرفتن و گفتن این منظورداره و آزادی خواهانه هس و همشو از سطح شهر جمع کردن!!
میدونی من هرجا میرفتم قدم به قدم به مادرم خبر میدادم، چطور ممکن بود من تا ساعت دو بیمارستان رشت باشم و بعد ساعت پنج از قزوین تو جاده تهران به رشت تصادف کرده باشم؟ چرا اگه من سه شنبه عصر توی تصادف مُردم اونا چهارشنبه ساعت ده صبح به خانوادم خبر دادن و جواب تلفنمو نمیدادن؟ همه جا رو پر کردن از خبر دروغ تصادف من ولی آخرش آفتاب پشت ابر نموند…
قبل از کشته شدنم در صفحه اینستاگرامم نوشت بودم: «از چیزی هراس ندارم، از زندگی ، از شناخت آدما، از تجربه، از سفرای نرفته، از روزای ندیده، از سفرای بی برنامه، وقتی خودمو زندگی میکنم هراس معنی نداره…💔
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
@Rfrens
من #اسماعیل_حیدری هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱. فقط ۱۸ سالم بود. اهل روستای گونی کندی در بخش مرادلوی مشگین شهر اردبیل بودم. جاده ای که به روستای ما میرفت وضعیت خیلی بدی داشت، بیش از ۵ کیلومتر خاکی بود که نمیشد گفت جاده هست. وضعیت مالی خانواده منم خیلی بد بود، بخاطر همین من و برادرام مجبور به کار و درنتیجه ترک تحصیل شدیم. من در متل قو در نشتارود تنکابن در استان مازندران تنها زندگی میکردم و توی یه نانوایی مشغول بکار بودم. کمک خرج خانوادم بودم و پولی که درمیاوردم رو برای پدر و مادرم توی روستا میفرستادم. بدون مرخصی کار می کردم تا پول بیشتری دربیارم.
اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی در جریان بود. روز ۳۰ شهریور من که برای کار توی نانوایی به تنکابن رفته بودم با برادرم در اعتراضات خیابونی بودیم که ناگهان از فاصله نزدیک هدف گلوله جنگی مامورای سرکوبگر قرار گرفتم، گلوله به قلبم برخورد کرد و از پشتم خارج شد، من جابجا از دنیا رفتم….
بعد از مرگم خانوادم اصلا حتی نمیدونستن از کجا باید سراغ پیکر منو بگیرن !! نیروهای امنیتی جنازه منو ۲۰ روز بعد تحویلشون دادن، چون روزای اول طوری اونا رو ترسوندن که پیگیر جنازه نبودن، بعد از ۲۰ روز از تنکابن بهشون زنگ زدن و گفتن: طرف مرغش هم گم بشه سراغشو میگیره چرا دنبال جنازتون نمیاین؟! خانوادم آنقدر ترسیده بودن که گفتن ما خودمون خانواده انقلابی هستیم، اونا هم گفتن خب فکر کنین بچتون تو جبهه کشته شده!! بعدم
مجبورشون کردن که بگن من توی سانحه تصادف از بین رفتم!!
بعدش دادستان تنکابن از پدرم، سردار حیدری، خواست که اگه شکایتی داره اعلام کنه تا رسیدگی بشه. ولی پدر من که سواد فارسی نداشت، پنج تا کاغذ تایپ شده رو که مامورای دادستانی به عنوان شکایت نامه به فارسی براش نوشته و خونده بودن رو امضا کرد یعنی پدرم در واقع متوجه محتوای چیزی که امضا کرده بود نشد. هنوز هم معلوم نیست محتوای اون نوشته ها چی بوده که پدرم امضا کرده، بهش گفتن جواب شکایتش با اس ام اس میاد!!!
من در روستای خودمون به خاک سپرده شدم….و مراسم چهلم هم پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ برگزار شد.
فقط همین یه عکس که روی آگهی فوتم بوده از من موجوده، من دفن شدم با تمام آرزوهای کوچک و بزرگم، من بهای جان دادم چون دلم میخواست زندگی بهتری داشته باشم که مجبور نباشم با حداقل دستمزد کار کنم تا کمک خرج خانوادم باشم و نتونم درس بخونم، من توقع زیادی از زندگی نداشتم فقط حقمو میخواستم که به جاش گلوله نصیب قلب جوانم شد…💔
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
#ارسالی
@Rfrens
اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی در جریان بود. روز ۳۰ شهریور من که برای کار توی نانوایی به تنکابن رفته بودم با برادرم در اعتراضات خیابونی بودیم که ناگهان از فاصله نزدیک هدف گلوله جنگی مامورای سرکوبگر قرار گرفتم، گلوله به قلبم برخورد کرد و از پشتم خارج شد، من جابجا از دنیا رفتم….
بعد از مرگم خانوادم اصلا حتی نمیدونستن از کجا باید سراغ پیکر منو بگیرن !! نیروهای امنیتی جنازه منو ۲۰ روز بعد تحویلشون دادن، چون روزای اول طوری اونا رو ترسوندن که پیگیر جنازه نبودن، بعد از ۲۰ روز از تنکابن بهشون زنگ زدن و گفتن: طرف مرغش هم گم بشه سراغشو میگیره چرا دنبال جنازتون نمیاین؟! خانوادم آنقدر ترسیده بودن که گفتن ما خودمون خانواده انقلابی هستیم، اونا هم گفتن خب فکر کنین بچتون تو جبهه کشته شده!! بعدم
مجبورشون کردن که بگن من توی سانحه تصادف از بین رفتم!!
بعدش دادستان تنکابن از پدرم، سردار حیدری، خواست که اگه شکایتی داره اعلام کنه تا رسیدگی بشه. ولی پدر من که سواد فارسی نداشت، پنج تا کاغذ تایپ شده رو که مامورای دادستانی به عنوان شکایت نامه به فارسی براش نوشته و خونده بودن رو امضا کرد یعنی پدرم در واقع متوجه محتوای چیزی که امضا کرده بود نشد. هنوز هم معلوم نیست محتوای اون نوشته ها چی بوده که پدرم امضا کرده، بهش گفتن جواب شکایتش با اس ام اس میاد!!!
من در روستای خودمون به خاک سپرده شدم….و مراسم چهلم هم پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ برگزار شد.
فقط همین یه عکس که روی آگهی فوتم بوده از من موجوده، من دفن شدم با تمام آرزوهای کوچک و بزرگم، من بهای جان دادم چون دلم میخواست زندگی بهتری داشته باشم که مجبور نباشم با حداقل دستمزد کار کنم تا کمک خرج خانوادم باشم و نتونم درس بخونم، من توقع زیادی از زندگی نداشتم فقط حقمو میخواستم که به جاش گلوله نصیب قلب جوانم شد…💔
#چرکنویس
#ژن_ژیان_ئازادی
#ارسالی
@Rfrens
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز بیست و پنج هزار نفر در یک فستیوال در شهر بن آلمان برای آزادی در ایران اعلام همبستگی با مردم ایران کردند
Mit über 25.000 freiheitsliebenden Menschen gestern beim Festival von @querbeatbrass @randale_und_freunde_festival einen Vitamin Cocktail für die mutigen Menschen in…
#سالگرد_مهسا نزدیک است و کنشگران سیاسی و فعالان سیاسی در تمام دنیا با رمز #مهسا_امینی در سالگرد مهسا یکبار دیگر در اروپا و آمریکا و استرالیا جمع خواهیم شد
این ترس در فرقه #شیعه_سیدعلی افتاده
#زن_زندگی_آزادی ،#ژن_ژیان_ئازادی
#چرکنویس
@Rfrens
Mit über 25.000 freiheitsliebenden Menschen gestern beim Festival von @querbeatbrass @randale_und_freunde_festival einen Vitamin Cocktail für die mutigen Menschen in…
#سالگرد_مهسا نزدیک است و کنشگران سیاسی و فعالان سیاسی در تمام دنیا با رمز #مهسا_امینی در سالگرد مهسا یکبار دیگر در اروپا و آمریکا و استرالیا جمع خواهیم شد
این ترس در فرقه #شیعه_سیدعلی افتاده
#زن_زندگی_آزادی ،#ژن_ژیان_ئازادی
#چرکنویس
@Rfrens
لطفا این پیام ما را منتشر کنید
جمعی از جوانان انقلابی سنندج و کرمانشاە
برای درهم شکستن ارعاب رژیم خیابانها را باز پس میگیریم
رژیم جمهوری اسلامی در سالگرد قتل #ژینا_امینی و هراس از خیزش دوبارە مردمی و تسخیر خیابانها در حال اعمال ارعاب آمیز است نیروهای تبهکار امنیتی اقدام بە دستگیری والدین و خانوادەهای جانباختگان #انقلاب_ژینا در کردستان و دیگر شهرها هستند در برابر این عمل بزدلانه رژیم ضروریست کە فعالین داخل و خارج با همبستگی هرچە بیشتر در بازپسگیری خیابانها با هماهنگی بیشتر به این اعمال رژیم پاسخی کوبندە بدهند. وقتی کە احاد مردم کمر را بە سرنگونی این رژیم پلید بستەاند و در اندیشە انقلاب هستند باید با روحیە انقلابی و جسورانە وارد عرصه شد، با یک انتی ارعاب هوشمندانە از این سیاستهای سرکوبگرانە بە عنوان انگیزە انقلابی در جهت حمایت کامل از خانوادەهای داغ دیدە جانباختگان خیزش #ژن_ژیان_ئازادی استفادە کرد و البتە با هدف احیای انقلام مدرن #زن_زندگى_آزادى . امروز همە بە این نتیجە رسیدەایم کە رژیم ددمنشی کە بیشتر از چهل سال است کە مردم ایران را بە گروگان گرفتە است راهی غیر از سرنگونی از طریق یک خیزش انقلابی در پیش ندارد و خود سران تبهکار بە این حقیقت پی بردە اند لذا راهی بە جز تلاش مزبوحانه برای کنترل جامعە از طریق دستگیری و سرکوب ندارند برای همین از سوی جوانان مردم را میکشد و از سوی دیگر با اقدامات قبیح خود بە آزار و اذیت خانوادەهای شهیدان راە آزادی اوج توحش را بە نمایش میگذارد تنها یک هدف را دنبال میکند آن هم ترس و ارعاب است خانوادەهای جانباختگان از محبوبترین افراد در بین مردم هستند و ما نمیتوانیم این عزیزان را تنها بگذاریم و بر همەما بویژە جوانان واجب است نسبت بە بی حرمتی و آزار و سرکوب این عزیزان بی تفاوت نباشیم بە یار آوریم کە سال گذشتە یاران جانباخته در کنار ما بودند و البتە همە ما میدانیم آنچە این اقدامات مزبوحانه درهم میشکند آمادگی و بازپس گرفتن خیابانها بە عنوان تنها راه رهای و آزادیست، بازگشت نشاط بە خیابانها بە همت همە ما بستگی دارد فراموش نمیکنیم کە رژیم تنها یک ابزار دارد سرکوب و ارعاب و آنتی تز آن شور انقلابی است چرا کە همە سوگند یاد کردەام کە:
قسم بە خون یاران
ایستادەام تا پایان
لذا همە گروهها بایستی تمام اختلافات را کنار گذاشتە و در یک اقدام هماهنگ برای فراخوان ٢٥ شهریور آمادە شوند و از فرزندان آزادیخواه در کف خیابانها حمایت کنند ما در داخل با هر نوع رویکردی در کنار هم علیە جلادان خامنەای ایستادەایم پس انتظار ما از شما جریانهای اپوزیسیون این است همچون دلیران کف خیابان در کنار هم برای سرنگونی همبستە باشید
@Rfrens
جمعی از جوانان انقلابی سنندج و کرمانشاە
برای درهم شکستن ارعاب رژیم خیابانها را باز پس میگیریم
رژیم جمهوری اسلامی در سالگرد قتل #ژینا_امینی و هراس از خیزش دوبارە مردمی و تسخیر خیابانها در حال اعمال ارعاب آمیز است نیروهای تبهکار امنیتی اقدام بە دستگیری والدین و خانوادەهای جانباختگان #انقلاب_ژینا در کردستان و دیگر شهرها هستند در برابر این عمل بزدلانه رژیم ضروریست کە فعالین داخل و خارج با همبستگی هرچە بیشتر در بازپسگیری خیابانها با هماهنگی بیشتر به این اعمال رژیم پاسخی کوبندە بدهند. وقتی کە احاد مردم کمر را بە سرنگونی این رژیم پلید بستەاند و در اندیشە انقلاب هستند باید با روحیە انقلابی و جسورانە وارد عرصه شد، با یک انتی ارعاب هوشمندانە از این سیاستهای سرکوبگرانە بە عنوان انگیزە انقلابی در جهت حمایت کامل از خانوادەهای داغ دیدە جانباختگان خیزش #ژن_ژیان_ئازادی استفادە کرد و البتە با هدف احیای انقلام مدرن #زن_زندگى_آزادى . امروز همە بە این نتیجە رسیدەایم کە رژیم ددمنشی کە بیشتر از چهل سال است کە مردم ایران را بە گروگان گرفتە است راهی غیر از سرنگونی از طریق یک خیزش انقلابی در پیش ندارد و خود سران تبهکار بە این حقیقت پی بردە اند لذا راهی بە جز تلاش مزبوحانه برای کنترل جامعە از طریق دستگیری و سرکوب ندارند برای همین از سوی جوانان مردم را میکشد و از سوی دیگر با اقدامات قبیح خود بە آزار و اذیت خانوادەهای شهیدان راە آزادی اوج توحش را بە نمایش میگذارد تنها یک هدف را دنبال میکند آن هم ترس و ارعاب است خانوادەهای جانباختگان از محبوبترین افراد در بین مردم هستند و ما نمیتوانیم این عزیزان را تنها بگذاریم و بر همەما بویژە جوانان واجب است نسبت بە بی حرمتی و آزار و سرکوب این عزیزان بی تفاوت نباشیم بە یار آوریم کە سال گذشتە یاران جانباخته در کنار ما بودند و البتە همە ما میدانیم آنچە این اقدامات مزبوحانه درهم میشکند آمادگی و بازپس گرفتن خیابانها بە عنوان تنها راه رهای و آزادیست، بازگشت نشاط بە خیابانها بە همت همە ما بستگی دارد فراموش نمیکنیم کە رژیم تنها یک ابزار دارد سرکوب و ارعاب و آنتی تز آن شور انقلابی است چرا کە همە سوگند یاد کردەام کە:
قسم بە خون یاران
ایستادەام تا پایان
لذا همە گروهها بایستی تمام اختلافات را کنار گذاشتە و در یک اقدام هماهنگ برای فراخوان ٢٥ شهریور آمادە شوند و از فرزندان آزادیخواه در کف خیابانها حمایت کنند ما در داخل با هر نوع رویکردی در کنار هم علیە جلادان خامنەای ایستادەایم پس انتظار ما از شما جریانهای اپوزیسیون این است همچون دلیران کف خیابان در کنار هم برای سرنگونی همبستە باشید
@Rfrens
بیانیهی جمعی از #دانشجویان رشتهی فلسفهی هنر دانشگاه هنر در واکنش به منع تدریس دکتر مسعود علیا و دکتر امیر مازیار
#ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی
«پیش از این هرچه لازم بود را گفتهایم. ما، دانشجویان رشتهی فلسفهی هنر دانشگاه هنر، نه شما را به رسمیت میشناسیم، نه تصمیمهایتان را. مترسکهای تازهی شما، در نظر ما وزنِ کافی را برای به رسمیت شناخته شدن ندارند. حرف کوتاه است: انتخاب واحد نمیکنیم، سر کلاسها شرکت نمیکنیم. استادهای جایگزین، توهین به شأن کلاسها و دانش و دانشگاهاند. ما در این توهین همدست شما نخواهیم بود. تا بازگشت دکتر علیا و دکتر مازیار به کلاسهای درس، پاسخ ما، به شما و کلاسهای خالیتان یک کلمهست: «نه.»
شهریور ۱۴٠۲
دانشجویان فلسفهی هنر
دانشکدهی علوم نظری و مطالعات عالی هنر»
*عکس از آرشیو
#انقلاب_ژینا
#چرکنویس
@Rfrens
#ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی
«پیش از این هرچه لازم بود را گفتهایم. ما، دانشجویان رشتهی فلسفهی هنر دانشگاه هنر، نه شما را به رسمیت میشناسیم، نه تصمیمهایتان را. مترسکهای تازهی شما، در نظر ما وزنِ کافی را برای به رسمیت شناخته شدن ندارند. حرف کوتاه است: انتخاب واحد نمیکنیم، سر کلاسها شرکت نمیکنیم. استادهای جایگزین، توهین به شأن کلاسها و دانش و دانشگاهاند. ما در این توهین همدست شما نخواهیم بود. تا بازگشت دکتر علیا و دکتر مازیار به کلاسهای درس، پاسخ ما، به شما و کلاسهای خالیتان یک کلمهست: «نه.»
شهریور ۱۴٠۲
دانشجویان فلسفهی هنر
دانشکدهی علوم نظری و مطالعات عالی هنر»
*عکس از آرشیو
#انقلاب_ژینا
#چرکنویس
@Rfrens
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز دوشنبه ٢٠ شهریور ماه ١٤٠٢ شمار قابل توجهی از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با ادوات سنگین نظامی به سمت شهر سقز در حرکت هستند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#ژینا_امینی
@Rfrens
#ژن_ژیان_ئازادی
#ژینا_امینی
@Rfrens
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱.کردستان را تنها نگذارید!
سپاه تروریستی پاسدارن در صدد انتقام از #کردستان و در خون خفه کردن #ژن_ژیان_ئازادی در سالگرد آنست.خبرها رو دیدید؟ حمله چندجانبه و برنامهریزی شده علیه کردستان در جریان است، از بازداشت خانوادهها تا انجمنها، از پهبادهای شبانه تا حضور گسترده نیروهای امنیتی.
پ ن: ننگ بر تو جاعش ،ننگ بر سپاه تروریستی، ننگ بر تو صادراتی، ننگ بر تو کاسب خون، و ننگ بر تاجران حقوق بشر و شاغلین اپوزوسیون
هموطن عزیز خارج از کشور بجز پژواک صدای شما عزیزان هیچ کاری نمیتواند بکند
پس بدانید این مدیا همجوره فقط صدای شما عزیزان است
و میجنگیم با جاعش داخلی و خارجی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#چرکنویس
@Rfrens
سپاه تروریستی پاسدارن در صدد انتقام از #کردستان و در خون خفه کردن #ژن_ژیان_ئازادی در سالگرد آنست.خبرها رو دیدید؟ حمله چندجانبه و برنامهریزی شده علیه کردستان در جریان است، از بازداشت خانوادهها تا انجمنها، از پهبادهای شبانه تا حضور گسترده نیروهای امنیتی.
پ ن: ننگ بر تو جاعش ،ننگ بر سپاه تروریستی، ننگ بر تو صادراتی، ننگ بر تو کاسب خون، و ننگ بر تاجران حقوق بشر و شاغلین اپوزوسیون
هموطن عزیز خارج از کشور بجز پژواک صدای شما عزیزان هیچ کاری نمیتواند بکند
پس بدانید این مدیا همجوره فقط صدای شما عزیزان است
و میجنگیم با جاعش داخلی و خارجی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#چرکنویس
@Rfrens