Forwarded from اتچ بات
🔴 راست قامتان جاودانه تاریخ
🔻در نیمه شب پنج شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ بر روی پشت بام مدرسه رفاه در حالیکه یک ربع به ساعت ۲۴ مانده بود #ارتشبد_نصیری رییس ساواک، #سپهبد_مهدی_رحیمی فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی سابق، #سرلشکر_رضا_ناجی و #سرلشکر_خسروداد روبروی جوخه آتش قرار گرفتند و با گلولههای چهار جوان مسلح به رگبار مسلسل بسته شدند.تیرباران شد
جلسه دادگاه از صبح در محل دبیرستان شماره ۲ علوی تشکیل شده بود و تا ساعت ۷ بعد از ظهر ادامه یافت. این بیدادگاه برای بررسی کارنامه ۲۶ تن از مقامات برجسته رژیم شاهنشاهی تشکیل شده بود . پس از پایان جلسه اعضای دادگاه به حضور خمینی ملعون رفتند و خمینی شخصا حکم اعدام ۴ نفر از متهمین ردیف یکم را تائید کرد.
🔻علیرضا نوریزاده در خصوص مشاهدات خود از لحظه اعدام این گونه مینویسد:
برای ثبت در تاریخ باید بگویم رفتاری که تیمسار رحیمی و تیمسار خسروداد در برابر جوخه اعدام داشتند رفتاری بسیار شجاعانه بود. تیمسار رحیمی سلام نظامی داد و «جاوید شاه» گفت و همچنین «پاینده ایران». و تیمسار خسروداد گفت من در اینجا ارشد هستم و حکم تیر خودش را به خودش صادر کرد.
هیچکدام اجازه ندادند چشمهایشان را ببندند.
تیمسار رحیمی بسیار دلاورانه جان داد؛ به گونهای که بعدها خمینی از او به عنوان یک نمونه یاد میکرد و میگفت که اگر قرار است کسی بمیرد حداقل مثل او شجاعانه بمیرد. تیراندازی انجام شد و کسی که صورتش را پوشانده بود به آنها تیر خلاص زد. ساعت نزدیک چهار صبح بود خمینی آمد. روی پشت بام و به جنازههایی که روی برف بیجان و با بدنهای پر از گلوله افتاده بودند نگاه کرد.
🔻بیدادگاه از زبان صادق خلخالی جانی دیوانه
صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود آن دوران را اینطور بیان میکند:
از جمله کسانی که در همه کارها دخالت میکرد و بازپرس شده بود؛ ابراهیم یزدی بود که در دولت موقت اول معاون نخستوزیر و سپس وزیر امور خارجه شد.
ابراهیم یزدی در طبقه سوم مدرسه رفاه که من هم آنجا بودم، نصیری و رحیمی را به محاکمه کشید. آنها با وجود اینکه میدانستند که من از طرف امام به عنوان قاضی و حاکم شرع معرفی شدهام به این امر توجه نمیکردند، خودشان میبریدند و میدوختند و در باغ سبز نشان میدادند.
تلویزیون هم جریان را ضبط میکرد و ما هم نظاره میکردیم.
سرانجام کاسه صبرم لبریز شد و مستقیماً به خدمت امام رفتم و عرض کردم: ابراهیم یزدی میگوید که جزو شورای انقلاب است و نمیگذارد من به کارها رسیدگی کنم. او در همه کارها مداخله میکند و مانع کار ما میشود.
امام فرمود: او جزو شورای انقلاب نیست و زورش هم به تو نمیرسد اگر آمد آنجا یقه او را بگیر! (سپس امام یقه مرا گرفت و گفت اینجوری) پس از بیانات امام من با قدرت تمام به مدرسه رفاه برگشتم.
#ننگ_بر_شورش۵۷
#مرگ_بر_سه_فاسد_ملا_چپی_مجاهد
#درود_بر_روان_پاک_جاویدنامان_وفاداربه_شاهنشاه_آریامهر روحشان شاد و یادشان گرامی باد
➡️ @reporter_news2
➡️ www.reporternews.net
🔻در نیمه شب پنج شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ بر روی پشت بام مدرسه رفاه در حالیکه یک ربع به ساعت ۲۴ مانده بود #ارتشبد_نصیری رییس ساواک، #سپهبد_مهدی_رحیمی فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی سابق، #سرلشکر_رضا_ناجی و #سرلشکر_خسروداد روبروی جوخه آتش قرار گرفتند و با گلولههای چهار جوان مسلح به رگبار مسلسل بسته شدند.تیرباران شد
جلسه دادگاه از صبح در محل دبیرستان شماره ۲ علوی تشکیل شده بود و تا ساعت ۷ بعد از ظهر ادامه یافت. این بیدادگاه برای بررسی کارنامه ۲۶ تن از مقامات برجسته رژیم شاهنشاهی تشکیل شده بود . پس از پایان جلسه اعضای دادگاه به حضور خمینی ملعون رفتند و خمینی شخصا حکم اعدام ۴ نفر از متهمین ردیف یکم را تائید کرد.
🔻علیرضا نوریزاده در خصوص مشاهدات خود از لحظه اعدام این گونه مینویسد:
برای ثبت در تاریخ باید بگویم رفتاری که تیمسار رحیمی و تیمسار خسروداد در برابر جوخه اعدام داشتند رفتاری بسیار شجاعانه بود. تیمسار رحیمی سلام نظامی داد و «جاوید شاه» گفت و همچنین «پاینده ایران». و تیمسار خسروداد گفت من در اینجا ارشد هستم و حکم تیر خودش را به خودش صادر کرد.
هیچکدام اجازه ندادند چشمهایشان را ببندند.
تیمسار رحیمی بسیار دلاورانه جان داد؛ به گونهای که بعدها خمینی از او به عنوان یک نمونه یاد میکرد و میگفت که اگر قرار است کسی بمیرد حداقل مثل او شجاعانه بمیرد. تیراندازی انجام شد و کسی که صورتش را پوشانده بود به آنها تیر خلاص زد. ساعت نزدیک چهار صبح بود خمینی آمد. روی پشت بام و به جنازههایی که روی برف بیجان و با بدنهای پر از گلوله افتاده بودند نگاه کرد.
🔻بیدادگاه از زبان صادق خلخالی جانی دیوانه
صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود آن دوران را اینطور بیان میکند:
از جمله کسانی که در همه کارها دخالت میکرد و بازپرس شده بود؛ ابراهیم یزدی بود که در دولت موقت اول معاون نخستوزیر و سپس وزیر امور خارجه شد.
ابراهیم یزدی در طبقه سوم مدرسه رفاه که من هم آنجا بودم، نصیری و رحیمی را به محاکمه کشید. آنها با وجود اینکه میدانستند که من از طرف امام به عنوان قاضی و حاکم شرع معرفی شدهام به این امر توجه نمیکردند، خودشان میبریدند و میدوختند و در باغ سبز نشان میدادند.
تلویزیون هم جریان را ضبط میکرد و ما هم نظاره میکردیم.
سرانجام کاسه صبرم لبریز شد و مستقیماً به خدمت امام رفتم و عرض کردم: ابراهیم یزدی میگوید که جزو شورای انقلاب است و نمیگذارد من به کارها رسیدگی کنم. او در همه کارها مداخله میکند و مانع کار ما میشود.
امام فرمود: او جزو شورای انقلاب نیست و زورش هم به تو نمیرسد اگر آمد آنجا یقه او را بگیر! (سپس امام یقه مرا گرفت و گفت اینجوری) پس از بیانات امام من با قدرت تمام به مدرسه رفاه برگشتم.
#ننگ_بر_شورش۵۷
#مرگ_بر_سه_فاسد_ملا_چپی_مجاهد
#درود_بر_روان_پاک_جاویدنامان_وفاداربه_شاهنشاه_آریامهر روحشان شاد و یادشان گرامی باد
➡️ @reporter_news2
➡️ www.reporternews.net
Telegram
attach 📎