【 REDNIGHT 】
Five Finger Death Punch – Wrong Side of Heaven
موزیک wrong side of heaven از گروه Five finger death punch، آگوست سال 2014 منتشر شد.
این گروه شروع کرد به انجام یک کار خیلی جالب. از طریق کنسرت ها و آلبوم های متعدد، برای جانباز ها، جنگ زده ها و کهنه سرباز های بی خانمان، کمک مالی جمع کرد. شروع کردن به ساخت موزیک و موزیک ویدئوهایی که عواقب اختلال استرس پس از سانحه و جنگ رو نشون بده.
لیدر این بند، Ivan L. Moody به همراه اعضای گروه، یک پیراهن طراحی کردن با جمله ی “No one gets left behind”! هیچکس عقب نمیمونه یا ما بیخیال کسانی که در گذشته موندن، نمیشیم.
زولتان باثوری، گیتاریست گروه میگه ”جنگ چهره ی زیبایی نداره” کسانی که در جنگ بودن برای همیشه در اونجا باقی میمونن و هرگز نمیتونن برگردن، حتی اگه جسمشون اینجا باشه، روح و ذهنشون در رنج و ترومای گذشته باقی میمونه.
جنگ زیبا نیست و این بچه ها فقط ثبتنام می کنند برای دفاع، برای یک کار خوب و عملی شایسته.
زولتان باثوری همچنین میگه: اما هیچکس واقعا سیاست رو درک نمیکنه. سیاست کثیفه و اطلاعات خیلی زیادی از ما پنهانه، ما فقط نیمی از حقیقت رو میدونیم.
اما حتی اگر این نیمه از حقیقت رو هم اشتباه دریافت کرده باشید چه؟ ”سمت اشتباهِ بهشت” معنیِ همان شَکه!
این عدم توجه سیاستمداران به مردم و جامعه، و استفاده ی ابزاری از جامعه برای بودن در مسیری که فقط به نفع خودشون و بچه هاشون باشه نه اکثریت جامعه.
اما درباره ی متن آهنگ هم نکات جالبی وجود داره.
در کتب دینی متفاوت، معمولا خدا رو مذکر خطاب میکنند. با این که اکثر ادیان بر بی جنسیت بودن خداوند متفق القولن، اما در کتب اسلامی، خداوند اسامی مذکر داره، مثل کریم، رحیم، رحمان و..! و در سایر کتب الهی هم حین خطاب خداوند از صفات مذکر استفاده می کنن مثلا اگر بخوان بگن خداوند مهربانه میگن he is kind!
در تِرَک weong side of heaven شاعر چند تابو شکنی جالب انجام داده
اول، داشتن مکالمه ی دوطرفه با خدا و شیطانه
و دوم، برای مخاطب قرار دادن خدا، از صفت و ضمایر مونث استفاده میکنه در قسمت:
-I spoke to God today and
She said that She's ashamed
What have I become?
What have I done?
-امروز با خدا صحبت کردم و اون گفت شرمنده است از چیزی که من بهش تبدیل شدم و کارهایی که دارم انجام میدم.
-I heard from God today and She sounded just like me
What have I done, and who have I become?
I saw the devil today and he looked a lot like me
I looked away, I turned away
-صدای خدا رو شنیدم و اون صدا دقیقا شبیه به صدای خودم بود. و شیطان رو دیدم، اون شبیه به من بود. من [بهشون] نگاهی انداختم و برگشتم.
شاعر با ظرافت اشاره داره به تمام تصمیماتی که برعهده ی خود انسان و حاصل تصمیم گیری انسانه و نه نیروهایی فرا طبیعی.
#Aboutsongs
این گروه شروع کرد به انجام یک کار خیلی جالب. از طریق کنسرت ها و آلبوم های متعدد، برای جانباز ها، جنگ زده ها و کهنه سرباز های بی خانمان، کمک مالی جمع کرد. شروع کردن به ساخت موزیک و موزیک ویدئوهایی که عواقب اختلال استرس پس از سانحه و جنگ رو نشون بده.
لیدر این بند، Ivan L. Moody به همراه اعضای گروه، یک پیراهن طراحی کردن با جمله ی “No one gets left behind”! هیچکس عقب نمیمونه یا ما بیخیال کسانی که در گذشته موندن، نمیشیم.
زولتان باثوری، گیتاریست گروه میگه ”جنگ چهره ی زیبایی نداره” کسانی که در جنگ بودن برای همیشه در اونجا باقی میمونن و هرگز نمیتونن برگردن، حتی اگه جسمشون اینجا باشه، روح و ذهنشون در رنج و ترومای گذشته باقی میمونه.
جنگ زیبا نیست و این بچه ها فقط ثبتنام می کنند برای دفاع، برای یک کار خوب و عملی شایسته.
زولتان باثوری همچنین میگه: اما هیچکس واقعا سیاست رو درک نمیکنه. سیاست کثیفه و اطلاعات خیلی زیادی از ما پنهانه، ما فقط نیمی از حقیقت رو میدونیم.
اما حتی اگر این نیمه از حقیقت رو هم اشتباه دریافت کرده باشید چه؟ ”سمت اشتباهِ بهشت” معنیِ همان شَکه!
این عدم توجه سیاستمداران به مردم و جامعه، و استفاده ی ابزاری از جامعه برای بودن در مسیری که فقط به نفع خودشون و بچه هاشون باشه نه اکثریت جامعه.
اما درباره ی متن آهنگ هم نکات جالبی وجود داره.
در کتب دینی متفاوت، معمولا خدا رو مذکر خطاب میکنند. با این که اکثر ادیان بر بی جنسیت بودن خداوند متفق القولن، اما در کتب اسلامی، خداوند اسامی مذکر داره، مثل کریم، رحیم، رحمان و..! و در سایر کتب الهی هم حین خطاب خداوند از صفات مذکر استفاده می کنن مثلا اگر بخوان بگن خداوند مهربانه میگن he is kind!
در تِرَک weong side of heaven شاعر چند تابو شکنی جالب انجام داده
اول، داشتن مکالمه ی دوطرفه با خدا و شیطانه
و دوم، برای مخاطب قرار دادن خدا، از صفت و ضمایر مونث استفاده میکنه در قسمت:
-I spoke to God today and
She said that She's ashamed
What have I become?
What have I done?
-امروز با خدا صحبت کردم و اون گفت شرمنده است از چیزی که من بهش تبدیل شدم و کارهایی که دارم انجام میدم.
-I heard from God today and She sounded just like me
What have I done, and who have I become?
I saw the devil today and he looked a lot like me
I looked away, I turned away
-صدای خدا رو شنیدم و اون صدا دقیقا شبیه به صدای خودم بود. و شیطان رو دیدم، اون شبیه به من بود. من [بهشون] نگاهی انداختم و برگشتم.
شاعر با ظرافت اشاره داره به تمام تصمیماتی که برعهده ی خود انسان و حاصل تصمیم گیری انسانه و نه نیروهایی فرا طبیعی.
#Aboutsongs
【 REDNIGHT 】
Mikis Theodorakis – Paola
پائولا موسیقی متنِ شاهکار فیلم ”حکومت نظامی” اثر کوستا گاوراس کارگردان یونانی است.
درباره این قطعه داستانهای زیادی وجود دارد. میگویند تئودوراکیس هفت ماه قبل از کودتای پینوشه با دختری به نام پائولا آشنا میشود که این آشنایی منجر به عشقی عمیق میگردد. خود او در خاطراتی که بعدها برای دوستانش تعریف میکند میگوید: «درست یک هفته قبل از کودتای ۱۱ سپتامبر میخواستم از پائولا تقاضای ازدواج کنم ولی هر بار موضوعی پیش میآمد که این مسأله را به تعویق میانداخت، تا روز ۱۱ سپتامبر که دفتر این عشق برای همیشه بسته شد. پائولا به همراه ویکتور خارا و بسیاری دیگر از انقلابیون، توسط مزدوران پینوشه دستگیر و به استادیوم منتقل شده و همگی اعدام شدند. از فردای آن روز چنان افسرده شدم که دیگر دنیا برایم بیارزش شده بود و برای خود آرزوی مرگ میکردم. بعدها دوستی پیشنهاد داد که برای گرامیداشت پائولا آهنگی بسازم. آنموقع بود که من با تمام احساسم ملودی این آهنگ را نوشته و اجرا کردم.»
البته که این داستان حقیقت ندارد. از نظر زمانی تطابقی وجود ندارد و فیلم یک سال قبل از کودتای پینوشه اکران شد اما زیبایی این آهنگ همه را طوری مسحور خود کرد که هرکس به زبان خود، برایش افسانهسرایی کند.
«به یادِ تمام انقلابیون در سرتاسر تاریخ.»
#Aboutsongs
درباره این قطعه داستانهای زیادی وجود دارد. میگویند تئودوراکیس هفت ماه قبل از کودتای پینوشه با دختری به نام پائولا آشنا میشود که این آشنایی منجر به عشقی عمیق میگردد. خود او در خاطراتی که بعدها برای دوستانش تعریف میکند میگوید: «درست یک هفته قبل از کودتای ۱۱ سپتامبر میخواستم از پائولا تقاضای ازدواج کنم ولی هر بار موضوعی پیش میآمد که این مسأله را به تعویق میانداخت، تا روز ۱۱ سپتامبر که دفتر این عشق برای همیشه بسته شد. پائولا به همراه ویکتور خارا و بسیاری دیگر از انقلابیون، توسط مزدوران پینوشه دستگیر و به استادیوم منتقل شده و همگی اعدام شدند. از فردای آن روز چنان افسرده شدم که دیگر دنیا برایم بیارزش شده بود و برای خود آرزوی مرگ میکردم. بعدها دوستی پیشنهاد داد که برای گرامیداشت پائولا آهنگی بسازم. آنموقع بود که من با تمام احساسم ملودی این آهنگ را نوشته و اجرا کردم.»
البته که این داستان حقیقت ندارد. از نظر زمانی تطابقی وجود ندارد و فیلم یک سال قبل از کودتای پینوشه اکران شد اما زیبایی این آهنگ همه را طوری مسحور خود کرد که هرکس به زبان خود، برایش افسانهسرایی کند.
«به یادِ تمام انقلابیون در سرتاسر تاریخ.»
#Aboutsongs
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌درباره مفهومِ استدلالِ "مامور و معذور" در حکومتهای تمامیتخواه و همچنین در جریان محاکمه و اعدامِ "آدولف آیشمن"، افسر آلمان نازی، به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت در دادگاه نورنبرگ.
◈ #Video
◈ #Video
【 REDNIGHT 】
📌درباره مفهومِ استدلالِ "مامور و معذور" در حکومتهای تمامیتخواه و همچنین در جریان محاکمه و اعدامِ "آدولف آیشمن"، افسر آلمان نازی، به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت در دادگاه نورنبرگ. ◈ #Video
هاینریش هیملر فرمانده گردان حفاظتی آلمان نازی و یکی از اصلی ترین فرماندهان هیتلره که در جهان به عنوان یکی از مسئولین اصلی هولوکاست شناخته میشه.
همچنین مرتبط به این موضوع، میتونید کتاب گوشه نشینان آلتونا، اثر ژان پل ساتر رو مطالعه کنید.
همچنین مرتبط به این موضوع، میتونید کتاب گوشه نشینان آلتونا، اثر ژان پل ساتر رو مطالعه کنید.
【 REDNIGHT 】
📌درباره مفهومِ استدلالِ "مامور و معذور" در حکومتهای تمامیتخواه و همچنین در جریان محاکمه و اعدامِ "آدولف آیشمن"، افسر آلمان نازی، به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت در دادگاه نورنبرگ. ◈ #Video
در خصوص دادگاه نورنبرگ:
دادگاه نورنبرگ در ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵، یعنی شش ماه و نیم بعد از تسلیم آلمان، در شهر نورنبرگ آلمان آغاز شد.
هر کدام از چهار قدرت اصلی متفقین، یعنی ایالات متحدهی آمریکا، بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه، یک قاضی و یک تیم دادستانی تعیین کردند.
از مجموع ۲۴ متهم این دادگاه، ۲۱ تن در صحن دادگاه حضور یافتند. آنها دیپلمات یا از مقامات سیاسی و اقتصادی و نظامی آلمان نازی بودند. اتهامات آنها عبارت بود از: توطئه برای ارتکاب جنایات علیه صلح، جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت.
آدولف هیتلر، هاینریش هیملر و یوزف گوبلس هرگز محاکمه نشدند؛ زیرا آنها پیش از پایان جنگ خودکشی کرده بودند.
متفقین کاخ دادگستری نورنبرگ را به عنوان محل برگزاری دادگاه نظامی بینالمللی انتخاب کردند؛ چرا که تنها ساختمان آسیبندیدهای بود که فضایی کافی برای برگزاری محاکمهای در این ابعاد بزرگ را داشت.
دادستانها میخواستند جنایات آلمان نازی را بر پایه سخنان و اظهارات خودِ آلمانیها به اثبات برسانند. آنها پروندهی اتهامات را بر اساس هزاران سند آلمانی که متفقین کشف و ضبط کرده بود، تشکیل دادند. اکثر شاهدانی که به دادگاه فراخوانده شدند نیز از اعضای حزب نازی، نیروهای "اساس" یا ارتش و دولت آلمان بودند.
متهمان صحت مستندات ارائهشده را انکار نکردند! اکثراً اذعان داشتند که این جنایات اتفاق افتادهاند. با این حال، آنها حاضر نبودند مسئولیت شخصی خود را در قبال این جنایات بپذیرند. بر اساس منشور دادگاه نظامی بینالمللی، متهمان نمیتوانستند با اتکا به اینکه مامور و معذور بودهاند، ادعای بیگناهی کنند!
با این وجود در این محاکمات، هر یک از متهمان میکوشیدند تا عدم مسؤولیت خود را به اثبات برسانند. مثلا "رودولف هس"، معاون هیتلر، در یک نطق طولانی نتیجه گرفت که مسبب تمام جنایتها، یهودیان و فراماسونها بودهاند!
محاکمات دادگاه نظامی بین المللی در نورنبرگ یکی از اولین و همچنین مشهورترین محاکمات جنایات جنگی بود.
اکثریت قاطع محاکمه های جنایات جنگی پس از سال 1945 مربوط به مقامات و مأموران دون پایه، شامل نگهبانان و فرماندهان اردوگاه های کار اجباری، پلیس، اعضای واحد های سیّار کشتار و پزشکانی بود که آزمایش های پزشکی روی زندانیان انجام داده بودند.
این جنایتکاران جنگی در سال های پس از جنگ در دادگاه های نظامی واقع در مناطقی از آلمان و اتریش که تحت اشغال انگلیس، آمریکا، فرانسه و روسیه بود و همچنین در ایتالیا به محاکمه کشیده شدند.
◈#Redwords
دادگاه نورنبرگ در ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵، یعنی شش ماه و نیم بعد از تسلیم آلمان، در شهر نورنبرگ آلمان آغاز شد.
هر کدام از چهار قدرت اصلی متفقین، یعنی ایالات متحدهی آمریکا، بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه، یک قاضی و یک تیم دادستانی تعیین کردند.
از مجموع ۲۴ متهم این دادگاه، ۲۱ تن در صحن دادگاه حضور یافتند. آنها دیپلمات یا از مقامات سیاسی و اقتصادی و نظامی آلمان نازی بودند. اتهامات آنها عبارت بود از: توطئه برای ارتکاب جنایات علیه صلح، جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت.
آدولف هیتلر، هاینریش هیملر و یوزف گوبلس هرگز محاکمه نشدند؛ زیرا آنها پیش از پایان جنگ خودکشی کرده بودند.
متفقین کاخ دادگستری نورنبرگ را به عنوان محل برگزاری دادگاه نظامی بینالمللی انتخاب کردند؛ چرا که تنها ساختمان آسیبندیدهای بود که فضایی کافی برای برگزاری محاکمهای در این ابعاد بزرگ را داشت.
دادستانها میخواستند جنایات آلمان نازی را بر پایه سخنان و اظهارات خودِ آلمانیها به اثبات برسانند. آنها پروندهی اتهامات را بر اساس هزاران سند آلمانی که متفقین کشف و ضبط کرده بود، تشکیل دادند. اکثر شاهدانی که به دادگاه فراخوانده شدند نیز از اعضای حزب نازی، نیروهای "اساس" یا ارتش و دولت آلمان بودند.
متهمان صحت مستندات ارائهشده را انکار نکردند! اکثراً اذعان داشتند که این جنایات اتفاق افتادهاند. با این حال، آنها حاضر نبودند مسئولیت شخصی خود را در قبال این جنایات بپذیرند. بر اساس منشور دادگاه نظامی بینالمللی، متهمان نمیتوانستند با اتکا به اینکه مامور و معذور بودهاند، ادعای بیگناهی کنند!
با این وجود در این محاکمات، هر یک از متهمان میکوشیدند تا عدم مسؤولیت خود را به اثبات برسانند. مثلا "رودولف هس"، معاون هیتلر، در یک نطق طولانی نتیجه گرفت که مسبب تمام جنایتها، یهودیان و فراماسونها بودهاند!
محاکمات دادگاه نظامی بین المللی در نورنبرگ یکی از اولین و همچنین مشهورترین محاکمات جنایات جنگی بود.
اکثریت قاطع محاکمه های جنایات جنگی پس از سال 1945 مربوط به مقامات و مأموران دون پایه، شامل نگهبانان و فرماندهان اردوگاه های کار اجباری، پلیس، اعضای واحد های سیّار کشتار و پزشکانی بود که آزمایش های پزشکی روی زندانیان انجام داده بودند.
این جنایتکاران جنگی در سال های پس از جنگ در دادگاه های نظامی واقع در مناطقی از آلمان و اتریش که تحت اشغال انگلیس، آمریکا، فرانسه و روسیه بود و همچنین در ایتالیا به محاکمه کشیده شدند.
◈#Redwords
چند وقت پیش با یکی از بچه ها توی ناشناس صحبت می کردم، درباره ی یک اصطلاح در زبان انگلیسی برام نوشت; اصطلاح Bloody norah!
یه چیزی تو مایه های oh my god یا holy moly یا holy sh*t ئه، با این تفاوت که مواقع تعجب یا خشم شدید بکار میره.
داستان از این قراره که در قرن هفدهم یک زن به اسم نورا ندیمه ی یک دوک ثروتمند بوده. یک روز نورا یکی از خدمتکار های عمارت رو میکشه و شروع میکنه به کتک زدن جسدش.
دوک سر میرسه و شوکه میگه
Oh dear god! You’re all bloody norah.
سه سال نورا رو توی زیرزمین عمارت حبس میکنه و بعد از آزادیش نورا بهش التماس میکنه تا دوک اجازه بده در عمارت زندگی کنه.
دوک قبول میکنه و چهار روز بعد، نورا دوباره یکی از خدمتکار ها رو میکشه و شروع میکنه به کتک زدن جسد!
دوک این بار با دیدن این صحنه عقلش رو از دست میده و سعی میکنه نورا رو بکشه ولی دختر فرار می کنه.
دوک هم مشاعرش رو از دست میده و مدام زیر لب این جمله رو تکرار میکنه
Bloody norah…
#Theworld
یه چیزی تو مایه های oh my god یا holy moly یا holy sh*t ئه، با این تفاوت که مواقع تعجب یا خشم شدید بکار میره.
داستان از این قراره که در قرن هفدهم یک زن به اسم نورا ندیمه ی یک دوک ثروتمند بوده. یک روز نورا یکی از خدمتکار های عمارت رو میکشه و شروع میکنه به کتک زدن جسدش.
دوک سر میرسه و شوکه میگه
Oh dear god! You’re all bloody norah.
سه سال نورا رو توی زیرزمین عمارت حبس میکنه و بعد از آزادیش نورا بهش التماس میکنه تا دوک اجازه بده در عمارت زندگی کنه.
دوک قبول میکنه و چهار روز بعد، نورا دوباره یکی از خدمتکار ها رو میکشه و شروع میکنه به کتک زدن جسد!
دوک این بار با دیدن این صحنه عقلش رو از دست میده و سعی میکنه نورا رو بکشه ولی دختر فرار می کنه.
دوک هم مشاعرش رو از دست میده و مدام زیر لب این جمله رو تکرار میکنه
Bloody norah…
#Theworld
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک!
در دلِ من، همه کورَند و کَرَند...
قاصدک!
هان، ولی... آخر...
جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
-اخوان ثالث
قاصدک!
در دلِ من، همه کورَند و کَرَند...
قاصدک!
هان، ولی... آخر...
جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
-اخوان ثالث
【 REDNIGHT 】
•Wednesday 2022 ◈ #Movie (TV series)
نمیتونم بگم بد بود، اما اونطور که باید راضیم نکرد! تجربه ی شخصی بهم ثابت کرده عموما چیزی که سریع وایرال میشه (موزیک، کتاب، فیلم، سریال) قرار نیست اونطور که باید راضیت بکنه! ممکنه اصلا دلیلش این باشه که بخاطر بزرگنمایی ها به شکلی غیرمنطقی متوقع تر میشی. اما طبق نظر شخصیم، متاسفانه ونزدی هم برای من همینطور شد! فقط چون شخصیت ونزدی آدامز شخصیت محبوب بچگیام بود، رفتم دیدمش و آخرش کمی خورد تو ذوقم. من هنوز هم ونزدی باهوش با شخصیت تاریک و کمدی تلخ 1991 رو ترجیح میدم به یک هیروی کلیشه ای.
【 REDNIGHT 】
#Redwords Quotes from 'The Gambler - Fyodor Dostoevsky:
من در میل مردم به بردنِ هر چه سریعتر پول هیچچیز ناپاکی نمیبینم. من حرف آن مدعی را یاوه میشمارم که با شکم سیر و خیال راحت درس اخلاق میدهد و در جواب کسی که در توجیه بازی خود عذر میآورد که «کلان بازی نمیکنم»، میفرماید: «دیگر بدتر! زیرا این نشان حقارت حرص است.» انگاری حرصِ حقیر و طمعِ بلندهمتانه باهم فرقی دارند.
لذت همیشه مفید است و قدرت مطلق و بیحد، ولو بر یک مگس، برای خود لذتی دارد. انسان طبعا خودکامه است و از رنج دادن دیگری خوشش میآید.