پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
مخالفت فاطمه با پیامبر در مورد شیر دادن به امام حسن علیهم السلام !!!!!

🤔#پرسش :

بر روی منابر شنیده ایم که حضرت زهرا هیچگاه با پیامبر مخالفت نکرده است اما در روایتی در کتاب مناقب نقل شده که پیامبر به حضرت زهرا فرمود که فعلا به امام حسن شیر نده اما حضرت زهرا شیر داد ?


💠#پاسخ💠

روایتی است که مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابی طالب به نقل از فردی به نام " بره ابنه امیه الخزاعی " نقل می کند که راوی می گوید :

" هنگامی که فاطمه حسن را باردار بود، پیغمبر خدا که می‌خواست دنبال کاری برود به فاطمه فرمود: «تو به زودی پسری خواهی زایید که جبرئیل به خاطر او به من تهنیت گفته. تو وی را شیر نده تا من نزد تو بازگردم. » دختر امیه می‌گوید: «موقعی که فاطمه زهرا امام حسن را به دنیا آورد، من نزد آن بانو رفتم. سه روز بود که آن نوزاد عزیز را شیر نداده بود. من به وی گفتم: «امام حسن را بده تا من هم به او شیر بدهم. » فرمود ابدا! اما چندی که گذشت محبت مادری بر او غلبه کرد و خود آن بانو امام حسن را شیر داد. هنگامی که رسول خدا آمد به فاطمه اطهر فرمود: «چکار کردی؟ » گفت: «محبت مادری باعث شد که حسنم را شیر دهم. » فرمود: «خدا اراده خود را عملی خواهد کرد. » زمانی که فاطمه زهرا امام حسین را باردار شد، پیغمبر اسلام به حضرت زهرا فرمود: «تو به زودی پسری به دنیا خواهی آورد که جبرئیل به خاطر او به من تبریک گفته است. به وی شیر نده تا من نزد تو بازگردم، اگر چه یک ماه باشد. » آنگاه پیامبر خدا به دنبال کار خود رفت. هنگامی که فاطمه اطهر امام حسین را به دنیا آورد، او را شیر نداد تا پیغمبر خدا آمد و به وی فرمود: «چه کار کردی؟ » گفت: که من حسین را شیر نداده ام. پیامبر خدا حسین را گرفت و زبان خود را در دهان آن حضرت گذاشت. امام حسین آنقدر زبان آن بزرگوار را مکید که رسول خدا فرمود: «ای حسین! کافی است! کافی است! خدا اراده خود را درباره تو و فرزندانت عملی خواهد کرد. امامت در تو و فرزندان توست. " " بَرَّةُ ابْنَةُ أُمَيَّةَ الْخُزَاعِيِّ قَالَتْ لَمَّا حَمَلَتْ فَاطِمَةُ بِالْحَسَنِ خَرَجَ النَّبِيُّ ص فِي بَعْضِ وُجُوهِهِ فَقَالَ لَهَا إِنَّكِ سَتَلِدِينَ غُلَاماً قَدْ هَنَّأَنِي بِهِ جَبْرَئِيلُ فَلَا تُرْضِعِيهِ حَتَّى أَصِيرَ إِلَيْكِ قَالَتْ فَدَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ حِينَ وَلَدَتِ الْحَسَنَ وَ لَهُ ثَلَاثٌ مَا أَرْضَعَتْهُ فَقُلْتُ لَهَا أَعْطِنِيهِ حَتَّى أُرْضِعَهُ فَقَالَتْ كَلَّا ثُمَّ أَدْرَكْتَهَا رِقَّةُ الْأُمَّهَاتِ فَأَرْضَعَتْهُ فَلَمَّا جَاءَ النَّبِيُّ ص قَالَ لَهَا مَا ذَا صَنَعْتِ قَالَتْ أَدْرَكَنِي عَلَيْهِ رِقَّةُ الْأُمَّهَاتِ فَأَرْضَعْتُهُ فَقَالَ أَبَى الله عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا مَا أَرَاد .... "

📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج‏4، ص: 50

روایت فوق از نظر سندی مرسل و راوی آن نیز مجهول بوده و توثیقی ندارد . بنابراین با استناد به یک روایت ضعیف نمی توان در مورد عصمت فاطمه صدیقه سلام الله علیها اشکال تراشی کرد .

▫️اساسا بر اساس روایات شیعه و سنی , حضرت فاطمه سلام الله علیها ملقب به لقب " صدیقه " و " مرضیه " بوده است .

لقب صدیقه که مبالغه در صدق و راستی را میرساند نشان می دهد که حضرت حتی برای یک لحظه از صدق و راستی و درستکاری و اطاعت از خداوند و پیامبر تخطی نکرده است به خاطر همین خداوند از همه کارهای او راضی بوده و به او لقب " مرضیه " را داده است . "قَالَ أَبُو عَبْدِ الله الصَّادِقُ ع لِفَاطِمَةَ ع تِسْعَةُ أَسْمَاءٍ عِنْدَ الله عَزَّ وَ جَلَّ فَاطِمَةُ وَ الصِّدِّيقَةُ وَ الْمُبَارَكَةُ وَ الطَّاهِرَةُ وَ الزَّكِيَّةُ وَ الرَّضِيَّةُ وَ الْمَرْضِيَّةُ وَ الْمُحَدَّثَةُ وَ الزَّهْرَاء " _ " أوتيت ثلاثا لم يؤتهن أحد و لا أنا، صهرا مثلى و لم أوت أنا مثلى، و أوتيت زوجة صديقة مثل ابنتى و لم أوت مثلها زوجة، و أوتيت الحسن و الحسين من صلبك و لم أوت من صلبى مثلهما، و لكنكم منى و أنا منكم. "

📚امالی صدوق ص 592 _ الرياض النضرة ج 2 ص 202

▫️برخی می گویند فاطمه صدیقه مامور به ظاهر قضیه بوده به خلاف پیامبر گرامی که مامور به باطن بوده است لذا فاطمه صدیقه بر پایه ظاهر قضیه و عاطفه مادری با سخن پیامبر در مورد شیر دادن به امام حسن مخالفت کرد و مورد اعتراض پیامبر هم قرار نگرفت زیرا به وظیفه ظاهری خودش عمل کرد .

به هر حال به نظر ما بر پایه ضعف سندی روایت فوق و تضادش با شان اطاعت پذیری فاطمه سلام الله علیها از اساس داستان فوق غیر قابل قبول است و نیازی به ایراد پاسخ و توجیهات دیگری نیست .



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
دستور اسلام به مدارای مطلق با مردم ?!!!

🤔#پرسش :

آیا اسلام دستور به مدارا کردن با افراد را می دهد ?   به نظرتون این حکم اسلام ( مدارای مطلق ) خلاف عقل نیست ?  زیرا در برخی موارد مدارا کردن سبب تجری افراد خاطی می شود ?


💠#پاسخ💠

در این شکی نیست که مدارا کردن با مردم یک دستور مسلم اسلامی است , چنانچه که برخی در این رابطه می نویسند :

" منظور از «رفق»، مدارا و نرمش و ملايمت و خلاصه همه راه‌هايى است كه ضد خشونت است. قرآن كريم در اين زمينه بيان جالب توجّهى دارد. مى‌فرمايد: «فَبِمٰا رَحْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ‌» ؛ «به سبب رحمت الهى، در برابر مؤمنان، نرم و مهربان شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مى‌شدند». ( آل عمران آیه 159 )

انسان كارهاى خوب را تنها به كمك ديگران مى‌تواند انجام دهد؛ زيرا نيروى انسان براى انجام دادن كارهاى نيك كافى نيست. بنابراين، براى پيشرفت كارهاى روزمره و تعامل با ديگران، لازم است ملايم و نرمخو باشد، تا ديگران جذب او شوند؛ زيرا اگر خشن باشد مردم از اطرافش پراكنده شده و در نتيجه از همۀ كارهاى خير محروم مى‌شود. اساس اسلام بر محبّت و ملايمت است؛ نه بر درشتى و خشونت. البتّه خشونت گاهى از اوقات خوب است؛ امّا استثناست. همچنين اين نكته به توضيح نياز ندارد كه منظور محبّت و دوستى در برابر مؤمنان و اولياء اللّٰه است، نه در برابر دشمنان خدا."

📚آداب معاشرت در اسلام، ص 245

چنانچه که در توضیح بالا آمد در مواردی مدارا ورزیدن مناسب نیست بلکه اعمال خشونت مناسب است .

امیر مومنان علیه السلام در این رابطه می فرماید :

" در آنجا كه رفق و مدارا سبب خشونت مى‏شود خشونت مدارا محسوب خواهد شد؛ چه بسا داروهايى كه سبب بيمارى گردد و بيمارى‏هايى كه داروى انسان است " "إِذَا كَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً «كَانَ الْخُرْقُ رفْقاً رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءً "

📚نهج البلاغه نامه 31

در شرح کلام فوق برخی می نویسند :

" اصل و اساس در برنامه‏هاى زندگى، نرمش و مداراست؛ ولى گاه افرادى پيدا مى‏شوند كه از اين رفتار انسانى سوء استفاده كرده بر خشونت خود مى‏افزايند در مقابل اين افراد خشونت تنها طريق اصلاح است. جمله بعد در واقع به منزله علت براى اين جمله است، زيرا مواردى پيدا مى‏شود كه دوا، درد را فزون‏تر مى‏سازد و تحمل درد، دوا محسوب مى‏شود همان گونه كه شاعر گفته است:

هر كجا داغ بايدت فرمود       
چون تو مرهم نهى ندارد سود

اشاره به اينكه زخم‏هايى است كه تنها درمان آن در گذشته داغ كردن و سوزاندن بود، به يقين در آنجا مرهم نهادن بيهوده و گاه سبب افزايش بيمارى و به عكس گاه بيمارى‏هايى عارض انسان مى‏شود كه سبب بهبودى از بيمارى‏هاى مهم‏ترى است. "

📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏9، ص: 637


▫️ادامه 👇
آیا پیامبر اسلام قبل از بعثت بی ایمان بوده است ?

🤔#پرسش :

در سوره شوری آمده است که پیامبر قبل از بعثت ایمان نداشته است ? ( ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان ) ! در این رابطه لطفا توضیح دهید ?!!!


💠#پاسخ💠

👌خداوند می فرماید :

"همانگونه كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم بر تو نيز روحى را به فرمان خود وحى كرديم، تو پيش از اين نمى‏دانستى كتاب و ايمان چيست ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى‏كنيم، و تو مسلما به سوى راه مستقيم هدايت مى‏كنى " "وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا ... " ( سوره شوری آیه 52 )

حجت الهی در همان ابتدای تولد مورد عنایت الهی قرار می گیرد و از طریق فرشتگان محتوای ایمان و کتاب و علم و دانش بر او عرضه می شود , چنانکه خداوند در مورد پیامبرانی مانند یحیی و عیسی علیهما السلام می فرماید ؛

« اى یحیى کتاب را با تمام قدرت بگیر، ما فرمان نبوت را درکودکى به او دادیم» ( مریم12 )

و در مورد سخن گفتن و برگزیده شدن  عیسی علیه السلام در گهواره می فرماید؛

« (ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و  مرا  هر جا که باشم وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه  کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است» ( مریم30- 32 )


امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« زمانی که حجت خدا به دنیا می آید ، به او حکمت داده می شود و با علم و وقار زینت داده می شود و لباس هیبت و بزرگی بر او پوشانده می شود و خداوند چراغی از نور برای او قرار می دهد که درون و نهان افراد را می شناسد و اعمال بندگان را می بیند » " فَإِذَا خَرَجَ إِلَى الْأَرْضِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ زُيِّنَ بِالْعِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ أُلْبِسَ الْهَيْبَةَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَعْرِفُ بِهِ الضَّمِيرَ وَ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَاد "

📚بصائر الدرجات ج 1 ص 432


امیر مومنان در مورد پیامبر گرامی اسلام علیهما و آلهما السلام تصریح می کند که از همان ابتدای تولد , خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگانش را با پیامبر اسلام قرين ساخت، تا شب و روز وى را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نيك سوق دهد " و لقد قرن الله به  من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته، يسلك به طريق المكارم، و محاسن اخلاق العالم، ليله و نهاره "

📚نهج البلاغه خطبه 192 (خطبه قاصعه)

آیه مورد بحث از سوره شوری می گوید که پس از نزول روح از ناحیه خداوند , پیامبر به محتوای کتاب و ایمان علم پیدا کرد , این نزول روح و علم پیدا کردن در همان ابتدای تولد بوده است , چنانچه که در تفسیر آیه فوق الذکر می خوانیم که راوی می گوید از امام صادق علیه السلام در باره آیه «وکَذَلکَ أَوحَینَا إِلیکَ رُوحًا .... سئوال کردم. امام علیه السلام فرمود:

" روح یکی از مخلوقات خداوند بود که دارای جایگاهی برتر از جبرئیل و میکائیل است و همراه رسول خدا بود و امور را به او اطلاع می‌داد و از او حمایت می‌کرد و پس از ایشان، همراه با ائمه پس از ایشان خواهد بود. "

" سألت أبا عبد الله عن قول الله عز و جل: وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ، قال: «خلق من خلق الله عز و جل، أعظم من جبرئيل و ميكائيل، كان مع رسول الله يخبره و يسدده، و هو مع الأئمة من بعده "

📚الکافی ج 1 ص 273 _بصائر الدرجات ج 1 ص 455



بنابراین مقصود از نزول روح بر پیامبر اسلام ,  فرشته‏اى است  كه حتى از جبرئيل و ميكائيل برتر بوده و همواره پيامبر اسلام را همراهى مى‏كرد .


مطابق اين بیان " اوحينا" به معنى" انزلنا" (نازل كرديم) مى‏باشد يعنى  آن فرشته عظيم را بر تو نازل كرديم که بر اساس توضیحات فوق الذکر , این ارسال در همان ابتدای تولد بوده است و پیامبر اسلام پس از این ارسال , از همان ابتدای تولد با نزول روح بر او , دارای علم و آگاهی و ایمان به تمام محتوای شریعت شدند , چنانچه که علامه مجلسی به این تفسیر اشاره می کند : " أما استدلالهم بقوله تعالى ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ فلا يدل إلا على أنه ص كان في حال لم يكن يعلم القرآن و بعض شرائع الإيمان و لعل ذلك كان في حال ولادته قبل تأييده بروح القدس كما دلت عليه رواية أبي حمزة  و غيرها و هذا لا ينافي نبوته قبل الرسالة و العمل بشريعة نفسه قبل نزول الكتاب ..."

📚بحار الأنوار ج‏18، ص: 281


در ذیل در مورد ایمان پیامبر اسلام قبل از بعثت بیشتر توضیح داده ایم :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/7458




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
به جماعت خواندن نمازهای مستحبی ماه رمضان !!!!

🤔#پرسش :

امام جعفر صادق دستور میدهد در ماه رمضان نماز نافله را به جماعت بخوانید و علمای شیعه میگویند پاسخی نداریم و علمش را به اهل علم واگذار میکنیم !!!!

امام صادق دستور میدهد در ماه رمضان نماز نافله را همراه با خانواده خود به جماعت برگزار کن

عن عبدالرحمن عن أبي عبدالله (ع) قال: صل بأهلك في رمضان الفريضة و النافلة فإني أفعله  ( کتاب ملاذ الاخيار ج5 ص 505 )



این روایت جواز اقامه نماز نافله و‌ مستحبی به صورت جماعت را ثابت میکند !!!!


💠#پاسخ💠

خواندن نمازهای مستحبی شب های ماه رمضان به صورت جماعت بر اساس روایات شیعه باطل و مردود و بدعت است .

▫️در نقلی آمده است که راوی می گوید :

" از امام صادق عليه السلام درباره [چگونگى‏] نماز در [ماه‏] رمضان در مساجد پرسيدم.

فرمود: «چون امير مؤمنان عليه السلام به كوفه آمد، به حسن بن على عليهما السلام فرمان داد تا ميان مردم ندا دهد كه در ماه رمضان در مساجد، نمازها [ى مستحب‏] به جماعت نيست. حسن بن على عليهما السلام طبق فرمان امير مؤمنان عليه السلام ندا داد. مردم، چون سخن حسن بن على عليهما السلام را شنيدند، فرياد كشيدند:" وا عُمَراه! وا عُمَراه!".
چون حسن عليه السلام نزد امير مؤمنان عليه السلام برگشت، امير مؤمنان پرسيد: اين صدا چيست؟

گفت: اى امير مؤمنان! مردم فرياد مى‏زنند:" وا عُمَراه! وا عُمَراه! ( سنت عمر از بین رفت ) " " .... فَلَمّا سَمِعَ النّاسُ مَقالَةَ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ صاحوا: وا عُمَراه وا عُمَراه!! فَلَمّا رَجَعَ الحَسَنُ عليه السلام إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام قالَ لَهُ: ما هذَا الصَّوتُ؟فَقالَ: يا أميرَ المُؤمِنينَ، النّاسُ يَصيحونَ: وا عُمَراه وا عُمَراه"

📚تهذيب الأحكام: ج 3 ص70

👌در نقل دیگری خود امیر مومنان علیه السلام فرمود :

" زمامداران پيش از من، كارهايى كردند كه در آنها با پيامبر خدا مخالفت نمودند و... و سنّتش را دگرگون ساختند. من اگر مردم را وادار مى‏كردم كه آنها را ترك كنند و كارها را به جايگاه خود و به آنچه زمان پيامبر خدا بود، برمى‏گرداندم، سپاهم متفرّق مى‏شد ....
به خدا سوگند، مردم را فرمان دادم كه در ماه رمضان، جز براى نماز واجب، اجتماع نكنند و به آنان اعلام كردم كه گردآمدنشان بر نافله‏ها [به صورت جماعت‏]، بدعت است. برخى از لشكريانم كه همراه من پيكار مى‏كنند، فرياد برآوردند كه: اى مسلمانان! سنّت عمر، دگرگون شد؛ ما را از نماز مستحب در ماه رمضان، نهى مى‏كند.

بيم آن داشتم كه در بخشى از لشكريانم شورش پديد آورند .... " " وَ اللّهِ لَقَد أمَرتُ النّاسَ ألّا يَجتَمِعوا في شَهرِ رَمَضانَ إلّا في فَريضَةٍ، و أعلَمتُهُم أنَّ اجتِماعَهُم فِي النَّوافِلِ بِدعَةٌ، فَتنادى بَعضُ أهلِ عَسكَري مِمَّن يُقاتِلُ مَعي: يا أهلَ الإِسلامِ، غُيِّرَت سُنَّةُ عُمَرَ! يَنهانا عَنِ الصَّلاةِ في شَهرِ رَمَضانَ تَطَوُّعاً و لَقَد خِفتُ أن يَثوروا في ناحِيَةِ جانِبِ عَسكَري‏ "

📚الکافی ج 8 ص 59

این که به جماعت خواندن نمازهای مستحبی ماه رمضان بدعت خلیفه دوم است , در روایات اهلسنت هم مورد اشاره قرار گرفته است .

بخاری نقل می کند که راوی می گوید :

" در ماه رمضان، شبى با عمر بن خطّاب به سوى مسجد بيرون رفتم. مردم را دسته‏دسته و پراكنده ديديم. هر كس براى خود نماز مى‏خواند، يا كسى نماز مى‏خواند و تعدادى اندك با او به جماعت نماز مى‏خواندند. عمر گفت: «به نظرم اگر همه اين جمعيّت، پشت سر يك نفر نماز بخوانند، بهتر است». پس تصميم گرفت و همه را پشت سر ابَىّ بن كعب گرد آورد. شبى ديگر با او بيرون آمدم، مردم پشت سر يك نفر نماز مى‏خواندند. عمر گفت: «اين، چه بدعت خوبى است "

" خَرَجتُ مَعَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ لَيلَةً في رَمَضانَ إلَى المَسجِدِ، فَإِذَا النّاسُ أوزاعٌ مُتَفَرِّقونَ، يُصَلِّي الرَّجُلُ لِنَفسِهِ، و يُصَلِّي الرَّجُلُ فَيُصَلّي بِصَلاتِهِ الرَّهطُ، فَقالَ عُمَرُ: إنّي أرى لَو جَمَعتُ هؤُلاءِ عَلى قارِىً؟ واحِدٍ لَكانَ أمثَلَ، ثُمَّ عَزَمَ فَجَمَعَهُم عَلى ابَيِّ بنِ كَعبٍ، ثُمَّ خَرَجتُ مَعَهُ لَيلَةً اخرى وَ النّاسُ يُصَلّونَ بِصَلاةِ قارِئِهِم. قالَ عُمَرُ: نِعمَ البِدعَةُ هذِهِ! "

📚صحیح بخاری ج 2 ص 707

در ذیل بیشتر در این رابطه توضیح داده ایم :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/9837


▫️ادامه 👇
محبت امیر مومنان علیه السلام در قلوب مومنین !!!!

🤔#پرسش :

در زمینه سوره مریم آیه ۹۶ سوال دارم که قرآن میفرماید کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیک انجام دهند محبت آنها در دل دیگران قرار میدهد اما پیامبر ص و امام علی ع که در نهایت ایمان و اعمال نیک بودن از گذشته تا کنون کسانی بودند که بغض آنها را داشته اند و نه تنها برنگشتند بلکه بدتر نیز شدند این آیه چطور با اتفاقات دیده شده ترکیب میشود


💠#پاسخ💠

▫️خداوند می فرماید :

" كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها مى‏افكند. " " إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا "( سوره مریم آیه 96 )

در روایاتی که در تفسیر آیه مذکور در کتب شیعه و سنی نقل شده است تصریح شده که مخاطب آیه یا مصداق اتم آن امیر مومنان علیه السلام  است .

👌اما نکته مهم اینجاست که در این روایات بیان شده شده که مقصود آیه آن است که محبت امیر مومنان علیه السلام در قلوب مومنان قرار داده شده است : " عن ابن عباس، قال: نزلت هذه الآية في علي  إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا، قال: محبة في قلوب المؤمنين." _ " عن أبي عبد الله ... «نزلت في علي (عليه السلام)، فما من مؤمن إلا و في قلبه حب لعلي  _ " قال الصادق ع «كان سبب نزول هذه الآية، أن أمير المؤمنين كان جالسا بين يدي رسول الله  فقال له: قل- يا علي- اللهم اجعل لي في قلوب المؤمنين ودا، فأنزل الله: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا». "

📚تاویل الایات ج 1 ص 308 _ 309 _تفسیر قمی ج 2 ص 56 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 737

در کتاب پیام قرآن در مورد مدارک اهلسنت پیرامون آیه مذکور می خوانیم :

" در شواهد التنزيل روايات متعددى ...  با طرق مختلف نقل مى‏كند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام است كه محبت او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است.
  
در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه پيامبر اكرم  به على عليهما السلام فرمود: «يا ابَا الْحَسَن! قُلْ الّلهُمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَاجْعَلْ لى فى صُدُورِ الْمُؤمِنينَ مَوَدَّةٍ»: «اى ابوالحسن! بگو خداوندا! براى من نزد خودت عهد و پيمانى قرار ده، و محبت مرا در دل‏هاى مؤمنان بيفكن». در اين هنگام آيه انَّ الَّذيْنَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّاً نازل شد، سپس افزود: «به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى‏كنيم مگر اينكه در دل او محبت على بن ابيطالب  است».

📚شواهد التنزیل ج 1 ص 539 _ کشاف زمخشری ج 3 ص 47 و ....

آنچه در اين روايات درباره على عليه السلام آمده و اينكه محبت او راخداوند در دل‏هاى جميع مؤمنان قرار داده درباره هيچيك از امت محمد ديده نمى‏شود؛ و اين فضيلتى است بسيار والا براى اميرمؤمنان على عليهما السلام كه احدى با او در اين فضيلت برابرى ندارد. آيا چنين كسى كه خداوند قلوب تمام مؤمنان را آكنده از مودّت و محبّت او ساخته از همه شايسته‏تر براى منصب الهى امامت و خلافت پيامبر نيست؟ "

📚پیام قرآن ج 9 ص 341

بنابراین مقصود از آیه , قرار دادن محبت امیر مومنان علیه السلام در قلوب مومنین است نه غیر مومنین لذا دیگر جایی برای اشکال شما باقی نمی ماند , زیرا دشمنان امیر مومنان ع مومن نیستند تا مخاطب آیه مذکور باشند .

با این وجود برخی از محققین معتقدند که آیه مذکور شامل غیر مومنین هم می شود و در این رابطه می گویند :

" ظاهر آيه شريفه اين است كه ايمان و عمل صالح نه تنها موجب نفوذ محبّت شخص مؤمن در دل مؤمنان مى‏گردد؛ بلكه شعله اين محبّت، قلب غير مؤمنان را نيز تسخير مى‏كند. به همين جهت حتّى دشمنان على عليه السلام نيز او را دوست مى‏داشتند، هر چند هواى نفس به آن‏ها اجازه ابراز دائمى آن را نمى‏داد، ولى گاه بناچار آن را ابراز مى‏كردند.

معاويه بطور مكرّر از ياران حضرت على عليه السلام، به هنگامى كه با آن‏ها ملاقات داشت، مى‏خواست كه حالات على را برايش بازگو كنند و او پس از شنيدن آن‏ها را تأييد مى‏كرد. ( نمونه‏هايى از اين جريانات را در كتاب 110 داستان از زندگانى حضرت على عليه السلام، بخش پنجم، آورده‏ايم. )


عمرو عاص، آن مكّار حيله‏باز، كه تمام توطئه‏ها و خرابكارى‏هاى دوران معاويه از او نشأت مى‏گرفت و در حقيقت او فرد اوّل جنايات معاويه به شمار مى‏رفت و معاويه نقش دوم را داشت، در قصيده معروفى به نام جلجليّه به جنايات دوران معاويه و فضايل على عليه السلام به شكل زيبايى اعتراف مى‏كند .... "

📚آیات ولایت در قرآن , آیت الله مکارم شیرازی , ص 382




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
اختصاص شب قدر به امت اسلام ?!!!!

🤔#پرسش :

آیا شب قدر اختصاص به امت اسلام دارد یا امتهای قبلی هم شب قدر داشتند ?


💠#پاسخ💠

▫️برخی معتقدند که شب قدر اختصاصی امت اسلامی است و در امتهای قبلی چنین مساله ای وجود نداشته و در این رابطه با استناد به روایتی از اهلسنت می نویسند :

" آيا در امتهاى پيشين نيز بوده است يا نه ?

صريح روايات متعددى اين است كه اين از مواهب الهى بر اين امت مى‏باشد، چنان كه در حديثى از پيغمبر اكرم ص آمده است كه فرمود:

"ان اللَّه وهب لامتى ليلة القدر لم يعطها من كان قبلهم‏ " "خداوند به امت من شب قدر را بخشيده و احدى از امتهاى پيشين از اين موهبت برخوردار نبودند" ( در المنثور" جلد 6 صفحه 371 ) "

📚تفسير نمونه، ج‏27، ص: 190

❗️در پاسخ دیدگاه فوق گفتنی است که بر اساس روایات شیعه و سنی , امتهای قبلی هم شب قدر داشته اند .

▫️در روایات اهلسنت تصریح شده است که امتهای قبلی شب قدر داشته اند اما با مرگ پیامبرشان شب قدر از بین نمی رفته بلکه تا روز قیامت باقی مانده است .

ابوذر می گوید که به پیامبر اسلام گفتم:

" اى پيامبر خدا! تا پيامبران هستند، شب قدر با آنان است. وقتى پيامبران مى‏ميرند، آيا شب قدر برداشته مى‏شود، يا تا روز قيامت هست؟ فرمود: «آن شب، تا روز قيامت هست " " قُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ، تَكُونُ [لَيلَةُ القَدرِ] مَعَ الأنبِياءِ ما كانوا فَإذا قُبِضَ الأنبِياءُ رُفِعَت أم هِيَ إلى يَومِ القيامَةِ؟ قالَ: «بَل هِيَ إلى يَومِ القيامَةِ "

📚المستدرك على الصحيحين: ج 1 ص 603  و ج 2 ص 578 _  صحيح ابن خزيمة: ج 3 ص 321

در نقل دیگر اهلسنت آمده است که راوی می گوید :

"با ابوذر [در مِنا] كنار جمره ميانى بودم. از او درباره شب قدر پرسيدم. گفت: بيش از همه، من درباره آن از پيامبر خدا مى‏پرسيدم. [يك بار] گفتم: اى پيامبر خدا! آيا شب قدر در عهد و دوران پيامبران بود؟ و آنگاه كه در گذشتند، آن شب هم برداشته شد؟ فرمود: «نه؛ بلكه تا روز قيامت خواهد بود "  لَيلَةُ القَدرِ كانَت تَكونُ عَلى عَهدِ الأنبِياءِ فإذا ذَهَبوا رُفِعَت؟ قالَ: «لا، وَ لكِن تَكونُ إلى يَومِ القِيامَةِ» "

📚المصنَّف ابن أبي شيبة ج  2 ص 394 _صحيح ابن خزيمة: ج 3 ص 320 _ مجمع الزوائد ج  3 ص 411

روایت فوق از ابوذر در منابع شیعه هم نقل شده است : " عن أبي ذر (رضي الله عنه)، قال: قلت: يا رسول الله، ليلة القدر، شي‏ء يكون على عهد الأنبياء ينزل عليهم فيها الأمر، فإذا مضوا رفعت؟ قال: «لا، بل هي إلى يوم القيامة "

📚تاویل الآیات ص 792 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 714


▫️ادامه 👇
آیا حالت تجربه گران برنامه زندگی پس از زندگی حالت احتضار است ?

🤔#پرسش :

در پاسخ های شما اشاره ای به حالت احتضار نشده
پس آنچه که طبق روایات انسان ها در حالت احتضار می بینند چیست؟

زندگی پس از زندگی هم حالت احتضار است. استاد عابدینی هم در کلیپی همین را توضیح دادند


💠#پاسخ💠

👌ما در بررسی مفصل و توضیحات مستندی که در مورد برنامه زندگی پس از زندگی ارائه دادیم , ثابت کردیم که آنچه تجربه گران دیده اند , چیزی جز خواب و رویا نیست , در این رابطه ویژه نامه ای را که منتشر کردیم مطالعه فرمایید :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/15784

حال یکی از کاربران مدعی شده است که حالت تجربه گران همان حالت احتضار است و مشاهدات آنان در حالت احتضار اتفاق افتاده است .

👌ادعای فوق نیز مبتنی بر ادله نیست , زیرا حالت احتضار , همان حالت جان کندن و جان دادن است و هنوز روح از تن جدا نشده است اما تجربه گران مدعی اند روح از تن جدا شده و آزادانه در محیطهای مختلف سیر می کردند !!!

خداوند در مورد حالت احتضار می فرماید :

" پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد (توانايى بازگرداندن آن را نداريد)؟ " " فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُوم‏ " ( سوره واقعه آیه 83 )

❗️در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق می خوانیم :

" آيا جان دادن تدريجى است؟

تعبير جان به گلو رسيدن كه در آيات فوق بود (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ) كنايه از واپسين لحظه‏هاى زندگى است و شايد منشا آن اين است كه غالب اعضاى‏ پيكر مانند دستها و پاها به هنگام مرگ قبل از ساير اعضاء از كار مى‏افتد، و گلوگاه از آخرين اعضايى است كه از كار خواهد افتاد.

در آيه 26 سوره قيامت نيز مى‏خوانيم: كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ:" كافران ايمان نمى‏آورند تا زمانى كه روح به ترقوه آنها برسد" (" ترقوه" استخوانهايى است كه اطراف حلق را فرا گرفته است)."

📚تفسير نمونه، ج‏23، ص: 278

از سوی دیگر حالت احتضار ویژگی های مهمی دارد که ما این ویژگی ها را به عنوان یک اصل مسلم در تجربه تجربه گران نمی بینیم , مانند :

▫️1 _ مومن و کافر در هنگام احتضار پیامبر گرامی و امام علی و اهلبیت علیهم السلام و فرشتگان الهی مانند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل را می بینند : "إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ حَضَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَهْلُ بَيْتِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ جَمِيعُ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ وَ لَكِنِ اكْنُوا عَنِ اسْمِ فَاطِمَةَ وَ يَحْضُرُهُ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ وَ عِزْرَائِيلُ ع‏ _ إِذَا احْتُضِرَ الْكَافِرُ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِيٌّ ع وَ جَبْرَئِيلُ ع وَ مَلَكُ الْمَوْت‏ _ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ جَمِيعِ الْأَدْيَانِ يَمُوتُ إِلَّا رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ. "

📚تفسير فرات الكوفي، ص: 553 _ الكافي ج‏3، ص: 132 _ تفسير العياشي، ج‏1، ص: 284

▫️2_ شیطان در هنگام احتضار دیده می شود که می خواهد دین و اعتقادات فرد را مخدوش کند : " مَا مِنْ أَحَدٍ يَحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا وَكَّلَ بِهِ إِبْلِيسُ مِنْ شَيْطَانِهِ أَنْ يَأْمُرَهُ بِالْكُفْرِ وَ يُشَكِّكَهُ فِي دِينِهِ حَتَّى تَخْرُجَ نَفْسُه‏ "

📚الكافي ج‏3، ص: 123

▫️3 _ جایگاه مومن در بهشت و نیز جایگاه دوزخی فرد به او نشان داده می شود : " إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ثُمَّ أُرِيَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ فَيَقُولُ رُدُّونِي إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى أُخْبِرَ أَهْلِي بِمَا أَرَى فَيُقَالُ لَهُ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ."

📚الكافي ج‏ 3، ص: 135

▫️4 _ حالت احتضار و جان دادن همراه با سختی و درد و رنج است حتی برای اولیاء الهی در حالی که این سختی و رنج اصل مسلم تجربه تجربه گران نیست و اساسا این سختی و جان کندن تا زمان مرگ همراه محتضر است به گونه ای که محتضر تماما مشغول قضیه جان کندن است و بر خلاف تجربه تجربه گران , محتضر فرصتی برای سیر و سیاحت در محیطهای مختلف پیدا نمی کند !!!!


و همینطور در هنگام احتضار آنچه انسان می بیند حقیقت محض است اما تجربه گران برنامه مذکور مدعی اند چیزهایی را دیده اند که خلاف ادله شرعی است مانند حجیت داشتن دعای جعلی معراج یا ناپسند بودن گریه بر اموات و .... که در نمایه فوق الذکر مفصلا هم مستندات سختی جان کندن حتی برای اولیاء الهی را بیان کرده ایم و هم تحریفات دینی تجربه گران را مورد بررسی قرار داده ایم .



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
تعلیم علم اسماء به آدم علیه السلام !!!!

🤔#پرسش :

در تورات، سِفر پیدایش فصل دوم در داستان خلقت چنين آمده است؛

پس از اینکه خدا آدم را آفرید، همه حیوانات و پرندگان را برای او آورد و از او خواست که برآنها نام  بگذارد: در حالی که قرآن در سوره بقره اين داستان را به نحوی نقل می کند که با تورات تفاوت دارد ....

قرآن به گونه ای داستان را بیان می کند که گویی فرشتگان با الله جر و بحث می کنند  ...❗️❗️❗️


💠#پاسخ💠

آیات مورد اشکال معاند ناظر به آیات ابتدایی سوره بقره است که خداوند می فرماید :

" هنگامى كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روى زمين جانشين و حاكمى قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند (پروردگارا) آيا كسى را در زمين قرار مى‏دهى كه فساد و خونريزى كند؟  ما تسبيح و حمد تو را به جا مى‏آوريم، پروردگار فرمود: من حقائقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد. سپس علم اسماء  را همگى به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست مى‏گوئيد اسامى اينها را برشماريد!- فرشتگان عرض كردند: منزهى تو!، ما چيزى جز آنچه به ما تعليم داده‏اى، نمى‏دانيم تو دانا و حكيمى- فرمود اى آدم آنها را از (اسامى و اسرار) اين موجودات آگاه كن، هنگامى كه آنها را آگاه كرد خداوند فرمود: نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى‏دانم، و نيز مى‏دانم آنچه را شما آشكار مى‏كنيد يا پنهان مى‏داشتيد. "

در مورد آیات فوق توجه به چند نکته لازم است :

▫️1 _ سخنان فرشتگان در آیات فوق پیرامون خلقت آدم علیه السلام از باب سوال و کشف حقیقت بوده است نه از باب تمرد از امر الهی , چرا که فرشتگان مطیع امر خداوند هستند و نمی توانند تمردی در برابر خداوند داشته باشند , چنانچه که در قرآن در مورد فرشتگان آمده است :

" بندگان شايسته او هستند - كه هرگز در سخن بر او پيشى نمى‏گيرند، و به فرمان او عمل مى‏كنند. " " بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ _ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ " (انبیاء 26 _ 27 )

▫️2 _ در مورد چرایی سخن فرشتگان برخی می نویسند :

" آنها فكر مى‏كردند اگر هدف عبوديت و بندگى است كه ما مصداق كامل آن هستيم، همواره غرق در عبادتيم و از همه كس سزاوارتر به خلافت! بى‏خبر از اين كه عبادت آنها با توجه به اين كه شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى اين انسان كه اميال و شهوات او را احاطه كرده و شيطان از هر سو او را وسوسه مى‏كند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى اين موجود طوفان زده كجا، و عبادت آن ساحل‏نشينان آرام و سبكبار كجا؟! آنها چه مى‏دانستند كه از نسل اين آدم پيامبرانى همچون محمد و ابراهيم و نوح‏ و موسى و عيسى ع و امامانى همچون ائمه اهل بيت ع و بندگان صالح و شهيدان جانباز و مردان و زنانى كه همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى‏دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى كه گاه فقط يك ساعت تفكر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است ... "

" خدا مى‏خواست موجودى بيافريند كه گل سر سبد عالم هستى باشد و شايسته، مقام خلافت الهى و نماينده" الله" در زمين گردد.

در حديثى كه از امام صادق ع در تفسير اين آيات آمده نيز به همين معنى اشاره شده است كه فرشتگان بعد از آگاهى از مقام آدم دانستند كه او و فرزندانش سزاوارترند كه خلفاى الهى در زمين و حجتهاى او بر خلق بوده باشند ... ( تفسیرنمونه ج 1 ص 174 )

"وقفوا على عظم منزلتهم عند الله عز ذكره، فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلقاء في أرضه، و حججه على بريته "

📚کمال الدین ج 1 ص 14

جمله" ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ" (آنچه را در درون مكتوم مى‏داشتيد) با توجه به روایات تفسیری , اشاره است که فرشتگان خود را واقعا شايسته‏تر از هر كس براى خلافت الهى در روى زمين مى‏دانستند، گر چه اشاره‏اى به اين مطلب كردند ولى با صراحت آشكار ننمودند و همینطور اشاره است به آن حالت استكبار ابليس كه آن روز در صف فرشتگان قرار داشت، و مخاطب به خطاب فرشتگان بود. او در درون خود تصميم داشت كه هرگز در برابر آدم خضوع نكند. " و ما كان يعتقده إبليس من الإباء على آدم إن أمر بطاعته، و إهلاكه إن سلط عليه، و من اعتقادكم أنه لا أحد يأتي بعدكم إلا و أنتم أفضل منه، بل محمد و آله الطيبون أفضل منكم، الذين أنبأكم آدم بأسمائهم "

📚تفسیر منسوب به امام عسکری ص 217

▫️3 _ به حسب روایات , سخن فرشتگان در مورد فساد و خونریزی در زمین , از این جهت بود که آدم علیه السلام نخستين مخلوق روى زمين نبود، بلكه پيش از او نيز مخلوقات دیگرى بودند كه به نزاع و خونريزى پرداختند . سوء پيشينه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد " " لو لا أنهم قد كانوا رأوا من يفسد فيها و يسفك الدماء "

📚تفسير العياشي، ج‏1، ص: 29

▫️ادامه 👇👇👇
پاسخ به شبهه ای پیرامون تحریف قرآن !!!!

🤔#پرسش :

در رابطه با بحث تحریف قرآن سوال داشتم . یک روایت هست به این مضمون :

زید بن جهم گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که آیه ۹۲ سوره نحل را اینگونه قرائت کردند: ﴿ .. أن تكون أئمة هي أزكى من أئمتكم ..‏ ﴾‏ زید گفت: به حضرت عرض کردم فدای شما شوم «ائمه» هست در آیه؟!
امام علیه السلام فرمود: آری بخدا قسم ائمه است. عرض کردم: ما «أربی» می‌خوانیم! -و شما «أزكى» خواندید- امام علیه السلام فرمودند: وای بر تو «أربی» چیست؟! و با دست اشاره کرد و آن را گویا به دور افکند..!( تأويل الآيات، ص۲۶۵و۲۶۶ الكافي، ج۱، ص۲۹۲، ح۱ تفسير العياشي، ج‏۲، ص۲۶۸، ح۶۴ ) ❗️❗️


💠#پاسخ💠

چنانچه که بارها گفته ایم :

ما معتقديم قرآنى كه امروز در دست مسلمين جهان است همان است كه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نازل شد، نه چيزى از آن كاسته شده و نه چيزى بر آن افزوده گشته است!

از همان روزهاى نخست گروه بزرگى از كاتبان وحى، آيات قرآن را پس از نزول مى‏نوشتند، و مسلمانان موظّف بودند شب و روز آن را بخوانند، و در نمازهاى پنجگانه خود آن را تكرار كنند، گروه عظيمى آيات قرآن را به خاطر مى‏سپردند و حفظ مى‏كردند، حافظان قرآن و قاريان، هميشه در جوامع اسلامى موقعيّت و مقام ويژه‏اى داشته و دارند.

مجموع اين امور و جهات ديگر سبب شد كه كم‏ترين تغيير و تحريفى در قرآن راه نيابد.

افزون بر اين، خداوند حفظ آن را تا پايان جهان تضمين كرده است و با وجود اين تضمين الهى، تغيير و تحريف آن غير ممكن است: «انّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّكْرَ وَ انّا لَهُ لَحافِظونَ؛ ما قرآن را نازل كرديم و به طور قطع از آن پاسدارى مى‏كنيم». ( سوره حجر، آيه 9 )

📚اعتقاد ما، ص: 45

❗️و در جاى ديگر مى‏فرمايد: « (وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ _ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ)

" اين كتابى است قطعاً شكست‏ناپذير، هيچ گونه باطلى نه از پيش رو نه از پشت سر به سراغ آن نمى‏آيد، چرا كه از سوى خداوند حكيم و حميد است». " ( سوره فصّلت، آيه 41 و 42. )

آيا چنين كتابى كه خداوند حفظ آن را بر عهده گرفته، كسى مى‏تواند دست تحريف به سوى آن دراز كند؟!

📚شيعه پاسخ مى گويد، ص: 25


👌بنابراین آیات قرآن صریح است که قرآن تحریف نشده است , اگر در روایتی هم سخن از تحریف قرآن به میان آمده باشد , این روایت چون خلاف قرآن است , برای ما قابل پذیرش نیست , چرا که به فرموده امام صادق علیه السلام ,  روایتی را که خلاف قرآن و سنت باشد , نمی پذیریم : « لا تصدق علینا الا ما وافق کتاب الله و سنه نبیه »

📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123

▫️روایت مورد سوال نیز از نظر سندی ضعیف است , زیرا راوی آن فردی به نام " زید بن جهم " است که از نظر رجالی مجهول است و به روایاتش توجه نمی شود :

📚زبده المقال من معجم الرجال ج 1 ص 465

و همینطور فردی به نام " منصور بن یونس " در سند روایت کافی است که واقفی مذهب و منکر امامت امام رضا و از غاصبان اموال امامان علیهم السلام بوده است : " ان منصور بن يونس بزرج جحد النص على الرضا عليه السلام لأموال كانت في يده. "

📚رجال العلامة الحلي، ص: 259

علاوه بر موارد فوق گفتنی است که روایت مذکور در تفسیر قمی و تفسیر عیاشی به صورت مرسل نقل شده و روایت تاویل الآیات هم , همان روایت کافی است که سندش ضعیف است .

❗️علامه عسکری نیز روایت مذکور را سندا ضعیف می داند و معتقد است که اگر محتوای روایت صحیح باشد نظم و بلاغت آیات قرآن به هم می خورد و از سوی دیگر در آیات قرآن به کلمه " ائمة " ضمیر مذکر بازگشت داده شده اما در آیه مورد بحث ضمیر مونث بازگشت داده شده که این نشان از آن دارد که لفظ " ائمة " در آیه نیامده است .

"قال اللّه سبحانه في الآية (92) من سورة النحل:

وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‏ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. و في الروايات: أئمة أزكى من أئمتكم- بدل- أمة هي أربى من أمة......

إذا فان الروايات الثلاث رواية واحدة عن زيد بن الجهم الهلابي و هو مجهول حاله.

يعود الضمير إلى الامة في القرآن بصفتي المذكر و المؤنث بينما لم يعد إلى الائمة بغير صيغة المذكر كما جاء في قوله تعالى:
... فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ ... (التوبة/ 12).

و ان الاخلال بوزن الآية في السورة مع التغيير ظاهر لكل أحد. و يجري الكلام في الآيات حول الناس ... و ذكر الأئمة هنا نشاز و يخل بالوزن و المعنى. "

📚القرآن الکریم و روایات المدرستین ج 3 ص 480



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir